عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۳۱۲ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

«١٨٢»فَمَنْ‌ خافَ‌ مِنْ‌ مُوصٍ‌ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ‌ بَیْنَهُمْ‌ فَلا إِثْمَ‌ عَلَیْهِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ 
پس کسى که از انحراف وصیّت‌کننده(و تمایل بى‌جاى او به بعض ورثه) یا از گناه او(به اینکه به کار خلافى وصیّت کند،)بترسد و میان آنها را اصلاح دهد،گناهى بر او نیست(و مشمول قانون مجازات تبدیل وصیّت نمى‌شود،)همانا خداوند آمرزنده و مهربان است. 
نکته‌ها: 
صاحب تفسیر مجمع البیان کلمه‌ى«جنف»را به معناى تمایل به انحرافِ‌ ناآگاهانه و کلمه‌ى«اثم»را به معناى گناه آگاهانه گرفته است. 
آنچه در اسلام ممنوع شده،تغییر و تبدیل وصیّت‌هاى صحیح است،ولى اگر وصیّت سبب فتنه و یا خلاف موازین شرع بود،تغییر آن اشکال ندارد.چنانکه اگر وصیّت‌کننده بیش از یک‌سوم اموالش را وصیّت کند،مى‌توان آن مقدار را کم کرد،اگر سفارش به گناه کرد، مى‌توان وصیّت را تغییر داد،یا اگر عمل به وصیّت ایجاد فتنه و فساد کند،مى‌توان زیر نظر حاکم اسلامى در وصیّت تغییراتى داد.بنابراین در اسلام بن‌بست وجود ندارد و چون هدف تمام اعمال رسیدن به تقواست،مى‌توان براساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح کرد. 
پیام‌ها: 
١-اصل اهمّ‌ و مهمّ‌ را باید مراعات کرد.احترام به وصیّت مهمّ‌ است،ولى رفع فتنه و اصلاح امور مسلمانان مهمّ‌تر است. «فَمَنْ‌ خافَ‌... فَأَصْلَحَ‌ بَیْنَهُمْ‌ فَلا إِثْمَ‌ عَلَیْهِ‌» ٢-تغییر وصیّت باید براساس فتنه‌زدایى و اصلاح باشد. «فَمَنْ‌ خافَ‌... فَأَصْلَحَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۱۴
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

 

«١٨١»فَمَنْ‌ بَدَّلَهُ‌ بَعْدَ ما سَمِعَهُ‌ فَإِنَّما إِثْمُهُ‌ عَلَى الَّذِینَ‌ یُبَدِّلُونَهُ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌ 
پس هرکس که آن(وصیّت را)بعد از شنیدن،تغییر دهد،گناهش تنها بر کسانى است که آن را تغییر مى‌دهند،همانا خداوند شنوا و داناست. 
نکته‌ها: 
این آیه نیز هشدارى است به کسانى که در صدد تغییر و یا تبدیل وصیّت دیگران برمى‌آیند.اگر کسى بعد از شنیدن و باخبر شدن از موضوع وصیّت و موارد مصرف آن،دست به تغییر یا تبدیل آن بزند،گناه این تغییر و تبدیل به گردن همان کسى است که این عمل ناشایست را مرتکب شده است،ولى وصیّت‌کننده به پاداش خود مى‌رسد.مثلاً اگر کسى وصیّت کند که به صد فقیر کمک شود،ولى به جاى صد فقیر،اموال او را به دیگران دهند و آنان نیز خبر نداشته و مال را مصرف کنند،در این صورت وصیّت‌کننده که از دنیا رفته،به پاداش کمک به فقرا مى‌رسد و گیرندگان بى‌خبر هم گنهکار نیستند،در این میان،گناه تنها به عهده‌ى کسى است که وصیّت را تغییر داده است و باید بداند که خداوند شنوا و آگاه است و کیفر این خیانت را در دنیا و آخرت به او خواهد داد. 
در حدیث مى‌خوانیم:وصیّت را اگرچه به نفع یهودى یا نصرانى باشد،تغییر ندهید. ١
پیام‌ها: 
١-تغییر وصیّت از سوى دیگران،حرام است. «فَمَنْ‌ بَدَّلَهُ‌... فَإِنَّما إِثْمُهُ‌» ٢-حقّ‌ مالکیّت،بعد از مرگ نیز محترم است و کسى حقّ‌ تغییر وصیّت را ندارد. 
«فَمَنْ‌ بَدَّلَهُ‌... فَإِنَّما إِثْمُهُ‌» 
٣-گناه آگاهانه و مغرضانه،خطرناک‌تر است. «بَعْدَ ما سَمِعَهُ‌» 
٤-ایمان به اینکه ما در محضر خدا هستیم،بهترین عامل تقوا و دورى از تغییر و تبدیل وصیّت مردم است. «فَمَنْ‌ بَدَّلَهُ‌... إِنَّ‌ اللّهَ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۴۱
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

 

«١٨٠»کُتِبَ‌ عَلَیْکُمْ‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ‌ الْمَوْتُ‌ إِنْ‌ تَرَکَ‌ خَیْراً الْوَصِیَّةُ‌ لِلْوالِدَیْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِینَ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ‌ 
بر شما مقرّر شده که چون یکى از شما را(نشانه‌هاى)مرگ فرارسد،اگر مالى از خود به جاى گذارده،براى پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیّت کند،این کار حقّ‌ و شایسته پرهیزکاران است. 
نکته‌ها: 
بعضى‌ها فکر مى‌کنند وصیّت کردن،زمینه‌ى زود مردن است،در حالى که یک نوع دوراندیشى است و اینکه مى‌فرماید:هنگام مرگ وصیّت کنید.چون آن لحظه،آخرین فرصت است وگرنه مى‌تواند سالها قبل از فرارسیدن مرگ،وصیّت کند. 
بعضى وصیّت کردن را واجب دانسته‌اند،امّا از جمله‌ى «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ‌» استفاده مى‌شود که این عمل مستحبّ‌ است وگرنه مى‌فرمود:«حقا على المؤمنین» 
در آیه‌ى شریفه به جاى کلمه«مال»از کلمه«خیر»استفاده شده شاید به آن خاطر باشد که مال و ثروت،مایه‌ى خیر و نیکى است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته،مال حرام یا علاقه‌ى زیاد به مال یا ترجیح دادن مال بر کمالات فردى و نیازهاى اجتماعى و یا استثمار مردم براى تحصیل آن است. 
وصیّت باید براساس «معروف»یعنى عقل‌پسند باشد،نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى‌هاى بى‌جا و بى‌رویه.چون از ارث،تنها بعضى از بستگان بهره‌مند مى‌شوند آن هم به مقدار معیّن،لذا اسلام سفارش مى‌کند اگر در میان فامیل کسانى هستند که از ارث محرومند و یا سهم ارث آنان اندک است با وصیّت،در مورد توسعه‌ى سهمیّه آنان اقدام نماید،ولى اگر کسى در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمى را روا دارد،گناه کبیره انجام داده است. ١
شخصى با داشتن کودکانى صغیر،تمام اموال خود را در راه خدا بخشید.چون پیامبر صلى الله علیه و آله متوجّه شدند،پرسیدند با این مرده چه کردید؟گفتند:او را دفن کردیم.فرمود:اگر قبلاً به من خبر داده بودید،اجازه نمى‌دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید،چرا که او با داشتن این‌همه فرزند،براى آنان هیچ مالى نگذاشته و همه را در راه خدا داده است. ٢
وصیّت،کار دقیقى است که اگر خداى ناکرده با بى‌توجّهى انجام شود و بعداً عامل فتنه و ناراحتى‌هایى گردد،تمام کارهاى خیر محو مى‌شود.از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند:گاهى انسان شصت سال عبادت مى‌کند،ولى چون وصیّت نامه‌ى خود را عادلانه تنظیم نمى‌کند،به دوزخ مى‌رود. ٣
وصیّت،نشانه‌ى آن است که مالکیّت انسان حتّى بعد از مرگ در مورد قسمتى از دارایى‌هایش ادامه دارد. 
مقدار وصیّت،یک‌سوم مال است و اگر شخصى در مورد بیش از این مقدار وصیّت کند، اجازه‌ى وارثان شرط‍‌ است.براى اینکه یاد بگیریم چگونه وصیّت کنیم،بهتر است وصیّت نامه‌هاى اولیاى خدا،شهدا و علما را بخوانیم. 
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:هرکس ابتدا به عهده بگیرد که وصیّت شخصى را انجام دهد،ولى سپس بدون عذر آن را رها کند،هیچ عملى از او قبول نمى‌شود و تمام فرشتگانِ‌ میان آسمان و زمین او را لعنت مى‌کنند و دائماً در غضب خداوند است و در برابر هر کلمه‌ى«یا ربّ‌»که مى‌گوید،یک لعنت بر او نثار مى‌شود و پاداش تمام کارهاى قبلى او به پاى وصیّت‌کننده ثبت مى‌گردد. ٤آثار و برکات وصیّت 
١-وصیّت،نشانه‌ى دقّت و اهل حساب بودن است. 
٢-وصیّت،نشانه‌ى احترام به حقوق دیگران است. 
٣-وصیّت،توصیه به انجام امور خیرى است که از آن غفلت شده و تداوم عمل صالح،پس از مرگ است. 
٤-وصیّت،راهى براى پر کردن خلأهاى اقتصادى و تعدیل ثروت است. 
رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده‌اند:هرکس با وصیّت از دنیا برود،گویا شهید مرده است ١
وصیّت براى والدین و بستگان،عامل تجدید محبّت و یک نوع قدرشناسى است.لذا در آغاز آیه وصیّت،والدین مطرح شده‌اند تا علاوه بر سهم ارث،وصیّت به نوعى تنظیم شود که نفعش به آنان نیز برسد که این خود از مصادیق احسان است. 
اقسام وصیّت 
١.واجب:مثل وصیّت به حقّ‌ اللّه،حقّ‌الناس،قضاى نماز و عبادات دیگر،پرداخت حقوق واجبه مانند خمس،زکات،دیون،بدهکارى‌هاى مردم. 
٢.مستحبّ‌:مثل وصیّت به امور خیریّه. 
٣.مباح:مثل وصیّت فرزندان به نوع شغل،حرفه،لباس،طعام. 
٤.مکروه:مثل وصیّت به مقبره‌سازى. 
٥.حرام:مثل وصیّت به ایجاد مراکز فساد،انتشار کتب ضالّه. 
پیام‌ها: 
١-گرچه با مرگ،انسان از دنیا مى‌رود،امّا پرونده‌ى عمل او با کارهایى نظیر وصیّت بازمى‌ماند . «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ‌ الْمَوْتُ‌... .اَلْوَصِیَّةُ‌» ٢-مال و ثروت،اگر در راه درست مصرف شود،خیر است. «إِنْ‌ تَرَکَ‌ خَیْراً الْوَصِیَّةُ‌» 
٣-در وصیّت باید علاوه بر ارث،براى والدین و نزدیکان سهمى قرار داد . 
«اَلْوَصِیَّةُ‌ لِلْوالِدَیْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِینَ‌» 
٤-وصیّت باید براساس عرف پسندیده‌ى جامعه باشد. «اَلْوَصِیَّةُ‌... بِالْمَعْرُوفِ‌» 
٥-ترک وصیّت،نوعى بى‌تقوایى نسبت به حقوق دیگران است. «اَلْوَصِیَّةُ‌... حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ‌» 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۱۱
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

 

«١٧٩»وَ لَکُمْ‌ فِی الْقِصاصِ‌ حَیاةٌ‌ یا أُولِی الْأَلْبابِ‌ لَعَلَّکُمْ‌ تَتَّقُونَ‌ 
اى صاحبان خرد! براى شما در قصاص،حیات(و زندگى نهفته)است. 
باشد که شما تقوا پیشه کنید. 
نکته‌ها: 
گویا آیه در مقام پاسخ به یک سرى ایرادهایى است که به حکم قصاص،به خصوص از سوى روشنفکر نمایان مطرح مى‌شود.قرآن مى‌فرماید:حکم قصاص براى جامعه انسانى تأمین‌کننده حیات و زندگى است.قصاص یک برخورد و انتقام شخصى نیست،بلکه تأمین‌کننده امنیّت اجتماعى است.در جامعه‌اى که متجاوز قصاص نشود،عدالت و امنیّت از بین مى‌رود و آن جامعه گویا حیاتى ندارد و مرده است.چنانکه در پزشکى و کشاورزى و دامدارى،لازمه حیات و سلامت انسان،گیاه و حیوان،از بین بردن میکروب‌ها و آفات است. 
اگر به بهانه اینکه قاتل هیجان روانى پیدا کرده،بگوییم او رها شود،هیچ ضمانتى نیست که در دیگر جنایت‌ها این بهانه مطرح نشود،چون تمام جنایتکاران در حال سلامت و آرامش روحى و فکرى دست به جنایت نمى‌زنند.با این حساب تمام خلافکاران باید آزاد باشند و جامعه سالم نیز تبدیل به جنگل شود که هرکس براثر هیجان و دگرگونى‌هاى روحى و روانى،هر کارى را بتواند انجام دهد.گمان نشود که دنیاى امروز،دنیاى عاطفه و نوع دوستى است و قانون قصاص،قانونى خشن و ناسازگار با فرهنگ حقوق بشر دنیاست.اسلام در کنار حکم قصاص،اجازه عفو و اخذ خون‌بها داده تا به مصلحت اقدام شود. 
توجیهاتى از قبیل اینکه از مجرمان و قاتلان در زندان با کار اجبارى به نفع پیشرفت اقتصادى بهره‌گیرى مى‌کنیم،قابل قبول نیست.چون این برنامه‌ها، تضمین‌کننده امنیّت عمومى نیستند.اصل،مقام انسانیّت و جامعه عدالت‌پرور است،نه دنیاى پرخطر همراه با تولید بیشتر،آن هم به دست جنایتکاران و قاتلان! 
از آنجا که قانون قصاص،ضامن عدالت و امنیّت و رمز حیات جامعه است،در پایان این آیه مى‌فرماید: «لَعَلَّکُمْ‌ تَتَّقُونَ‌» یعنى اجراى این قانون،موجب خوددارى و جلوگیرى از بروز قتل‌هاى دیگر است. 
حیات،داراى انواعى است: 
١-حیات طبیعى.مثل زنده شدن زمین در بهار و بعد از باران. «یُحْیِ‌ الْأَرْضَ‌» ١
٢-حیات معنوى.مثل دعوت پیامبر که عامل زنده شدن مردم است. «دَعاکُمْ‌ لِما یُحْیِیکُمْ‌» ٢
٣-حیات برزخى که شهدا دارند. «لا تَقُولُوا لِمَنْ‌ یُقْتَلُ‌ فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ أَمْواتٌ‌ بَلْ‌ أَحْیاءٌ» ٣
٤-حیات اخروى که براى همه است. «یُمِیتُکُمْ‌ ثُمَّ‌ یُحْیِیکُمْ‌» ٤
٥-حیات اجتماعى در سایه امنیّت و عدالت.نظیر همین آیه «لَکُمْ‌ فِی الْقِصاصِ‌ حَیاةٌ‌» 
پیام‌ها: 
١-اجراى عدالت، تضمین‌کننده حیات جامعه است. «لَکُمْ‌ فِی الْقِصاصِ‌ حَیاةٌ‌» 
٢-تعادل میان رأفت و خشونت،لازم است.خدایى که رحمان و رحیم است، قصاص را رمز حیات مى‌داند. «لَکُمْ‌ فِی الْقِصاصِ‌ حَیاةٌ‌» 
٣-حذف عنصر خطرناک،یک اصل عقلانى است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ‌» ٤-زود قضاوت نکنید.ممکن است در برخورد سطحى،قصاص را خوب ندانید ولى با خرد و اندیشه درمى‌یابید که قصاص رمز حیات است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ‌» 
٥-تقوا و دورى از گناه،فلسفه احکام دین است.چه احکام عبادى و چه قضایى. ١«لَعَلَّکُمْ‌ تَتَّقُونَ‌» 
٦-قصاص،سبب بازدارى مردم از تکرار قتل است. «لَعَلَّکُمْ‌ تَتَّقُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۱۴
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

 

«١٧٨»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا کُتِبَ‌ عَلَیْکُمُ‌ الْقِصاصُ‌ فِی الْقَتْلى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ فَمَنْ‌ عُفِیَ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ أَخِیهِ‌ شَیْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ‌ بِإِحْسانٍ‌ ذلِکَ‌ تَخْفِیفٌ‌ مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌ وَ رَحْمَةٌ‌ فَمَنِ‌ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِکَ‌ فَلَهُ‌ عَذابٌ‌ أَلِیمٌ‌ 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید!(قانون)قصاص در مورد کشتگان،بر شما (چنین)مقرّر گردیده است:آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن،پس اگر کسى از ناحیه برادر(دینى)خود(یعنى صاحب خون و ولىّ‌ مقتول)مورد عفو قرار گیرد.(یا قصاص او به خون‌بها تبدیل شود) باید شیوه‌اى پسندیده پیش گیرد و به نیکى(دیه را به ولى مقتول)بپردازد، این حکم تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگارتان،پس براى کسى که بعد از این(از حکم خدا)تجاوز کند،عذاب دردناکى دارد. نکته‌ها: 
«قصاص»از ریشه«قصّ‌»به معناى پیگیرى است.لذا به داستان دنباله‌دار و پى‌درپى «قصّه»مى‌گویند.پیگیرى قتل تا مجازات قاتل را«قصاص»گویند. 
در هر اجتماعى گاه‌وبى‌گاه قتلى صورت مى‌گیرد،یک دین جامع و کامل همانند اسلام،در قبال چنین حوادثى باید طرح و برنامه‌ى عادلانه و منطقى ارائه دهد که بتواند جلوى ازدیاد و تکرار چنین حوادث و همچنین جلوى انتقام‌هاى نابجا و احیاناً سوءاستفاده‌ها را بگیرد،تا قاتلان،جسور نشوند و خون مظلوم به هدر نرود. 
در جاهلیّت قبل از اسلام،گاه به خاطر کشته شدن یک نفر،قبیله‌اى به خاک و خون کشیده مى‌شد و جنگ‌هاى طولانى به راه مى‌افتاد.اسلام با طرحى که در این آیه مطرح شده،هم حفاظت خون مردم و هم رضایت طرفین و رعایت حدود و اندازه را در نظر گرفته است.البتّه قانون قصاص،حکم الهى که قابل عفو و اغماض نباشد،نیست،بلکه حقّى است براى صاحبان خون که مى‌توانند با گرفتن دیه و یا بدون آن،از حقّ‌ خود صرف‌نظر کنند. 
سؤال:چرا در قانون قصاص،جنسیّت مطرح است‌؟اگر قاتل مرد و مقتول زن باشد،مرد را قصاص نمى‌کنند؟ 
پاسخ:قتل زن و مرد،از نظر الهى و انسانى و کیفر اخروى یکسان است،لکن در کیفر دنیوى فرق دارد و این به خاطر آن است که معمولا مرد نان‌آور خانه و قتل او سبب ضربه اقتصادى به خانواده است و قانون براساس نوع است،نه موارد نادر که ممکن است زنى نان‌آور باشد. 
البته مرد در برابر زن با پرداخت ما به التفاوت دیه،قصاص مى‌شود. 
پیام‌ها: 
١-در قانون قصاص،اصول تساوى و عدالت مورد توجّه است. «اَلْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌...» 
٢-قاطعیّت و عطوفت در کنار هم لازم است. «فَمَنْ‌ عُفِیَ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ أَخِیهِ‌» گویا اولیاى مقتول،برادر قاتل هستند و قاتل،از مرز اسلام و اخوت بیرون نمى‌رود. 
٣-حقوق اسلامى،آمیخته با اخلاق اسلامى است. «کُتِبَ‌ عَلَیْکُمُ‌ الْقِصاصُ‌... فَمَنْ‌ عُفِیَ‌» ٤-اسلام،نه مانند یهود تنها راه را قصاص مى‌داند و نه همچون مسیحیّت بهترین راه را عفو مى‌شناسد،بلکه راههاى مختلفى مثل قصاص،خون‌بها و عفو را مطرح مى‌کند. «کُتِبَ‌ عَلَیْکُمُ‌ الْقِصاصُ‌... فَمَنْ‌ عُفِیَ‌» 
٥-جواز عفو قاتل و تبدیل قصاص به گرفتن خون‌بها،شاید براى تربیت شماست. «تَخْفِیفٌ‌ مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌» 
٦-تجاوز از حدود الهى و سوءاستفاده از آن ممنوع است.«فمن اعتدى علیه... فَلَهُ‌ عَذابٌ‌ أَلِیمٌ‌» 
٧-اگر در قانونى تخفیف قرار دادید،به آن پابند بایستید. «ذلِکَ‌ تَخْفِیفٌ‌... فَمَنِ‌ اعْتَدى‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۰۹
محمدرضا زارع

«١٧٧»لَیْسَ‌ الْبِرَّ أَنْ‌ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ‌ قِبَلَ‌ الْمَشْرِقِ‌ وَ الْمَغْرِبِ‌ وَ لکِنَّ‌ الْبِرَّ مَنْ‌ آمَنَ‌ بِاللّهِ‌ وَ الْیَوْمِ‌ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ‌ وَ الْکِتابِ‌ وَ النَّبِیِّینَ‌ وَ آتَى الْمالَ‌ عَلى‌ حُبِّهِ‌ ذَوِی الْقُرْبى‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکِینَ‌ وَ ابْنَ‌ السَّبِیلِ‌ وَ السّائِلِینَ‌ وَ فِی الرِّقابِ‌ وَ أَقامَ‌ الصَّلاةَ‌ وَ آتَى الزَّکاةَ‌ وَ الْمُوفُونَ‌ بِعَهْدِهِمْ‌ إِذا عاهَدُوا وَ الصّابِرِینَ‌ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ وَ حِینَ‌ الْبَأْسِ‌ أُولئِکَ‌ الَّذِینَ‌ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ‌ هُمُ‌ الْمُتَّقُونَ‌ 
نیکى(تنها)این نیست که(به هنگام نماز)روى خود را به‌سوى مشرق یا مغرب بگردانید،بلکه نیکوکار کسى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده و مال(خود)را با علاقه‌اى که به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه‌ماندگان و سائلان و در(راه آزادى)بردگان بدهد،و نماز را برپاى‌دارد و زکات را بپردازد،و آنان که چون پیمان بندند،به عهد خود وفا کنند و آنان که در(برابر)سختى‌ها،محرومیّت‌ها،بیمارى‌ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى‌دهند،اینها کسانى هستند که راست گفتند(و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است)و اینان همان پرهیزکارانند. 
نکته‌ها: 
کلمه«برّ»به معناى نیکى است،ولى به هرکس که خیلى نیکوکار باشد،مى‌گویند او«برّ» است.یعنى وجودش یکپارچه نیکى است. 
«بأساء»از«بؤس»به معناى فقر و سختى است که از خارج به انسان تحمیل مى‌شود. 
«ضرّاء»،درد و بیمارى است که از درون به انسان فشار مى‌آورد.و« حِینَ‌ الْبَأْسِ‌ »زمان جنگ و جهاد است. 
بعد از ماجراى تغییر قبله که در آیه‌ى ١٤٤ خواندیم،سخنِ‌ روز،پیرامون قبله و تغییر آن بود که این آیه مى‌فرماید:چرا به جاى محتواى دین که ایمان به خدا و قیامت و انجام کارهاى نیک است،به سراغ بحث‌هاى جدلى رفته‌اید. 
این آیه جامع‌ترین آیه قرآن است.زیرا اصول مهم اعتقادى،عملى و اخلاقى در آن مطرح گردیده است. 
در تفسیر المیزان از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: هرکس به این آیه عمل کند، ایمانش کامل است. 
این آیه پانزده صفت نیک را در سه بخشِ‌ ایمان،عمل و اخلاق بیان نموده است.در بخش ایمان،به مسئله ایمان به خدا،فرشتگان،انبیا،قیامت و کتب آسمانى اشاره شده و در بخش عمل،به مسائل عبادى مانند نماز و اقتصادى مانند زکات و اجتماعى مانند آزاد نمودن بردگان و نظامى مانند صبر در جبهه و جنگ،و روحى و روانى مثل صبر در برابر مشکلات، اشاره گردیده است.و در بخش اخلاقى به وفاى به عهد و دل کندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است. 
ایمان به خدا،سبب خضوع انسان در برابر حقّ‌ و عدم تسلیم در برابر طاغوت‌هاست.ایمان به قیامت،موجب وسعت دید و بلندى همّت مى‌گردد.ایمان به وجود ملائکه،نشانه‌ى ایمان به تشکیلات ماوراى طبیعت است.ایمان به انبیا،ایمان به وحى و جریان هدایت در طول تاریخ است و دلیل بر اینکه انسان در این جهان رها و بى‌برنامه نبوده است. 
انفاق،بیانگر روح تعاون و نوع دوستى،و نماز،پیوند مستقیم با خدا،و زکات برنامه‌ریزى و اقدام براى حل مشکل محرومان،و وفاى به عهد،موجب تحکیم ارتباطات،و صبر،عامل آبدیده شدن انسان‌هاست. ١
جمله «آتَى الْمالَ‌ عَلى‌ حُبِّهِ‌» را سه نوع معنا نموده‌اند: 
الف:پرداخت مال به دیگران با وجود علاقه‌اى که به آن هست. 
ب:پرداخت مال براساس حبّ‌ خداوند. 
ج:پرداخت مال براساس علاقه‌اى که به فقیر است. صبر،مادر همه کمالات است و قرآن راه رسیدن به بهشت را صبر مى‌داند؛ «أُوْلئِکَ‌ یُجْزَوْنَ‌ الْغُرْفَةَ‌ بِما صَبَرُوا» ١به آنان جایگاه بلند داده مى‌شود،به پاس بردبارى که کردند. 
چنانکه فرشتگان به بهشتیان مى‌گویند: «سَلامٌ‌ عَلَیْکُمْ‌ بِما صَبَرْتُمْ‌» ٢درود بر شما که پایدارى کردید. 
همچنین درباره رهبران الهى مى‌فرماید: «جَعَلْنا مِنْهُمْ‌ أَئِمَّةً‌ یَهْدُونَ‌ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا» ٣آنان را بخاطر صبرشان،پیشوایانى قرار دادیم که به امر ما هدایت مى‌نمودند. 
مشابه این آیه،در روایات نیز براى معرفى معارف دینى چنین آمده است: 
*«لیس العاقل من یعرف الخیر من الشرّ و لکن العاقل من یعرف خیر الشّرین» ٤عاقل آن نیست که خیر را از شرّ بشناسد،عاقل آن است که میان دو شرّ،خیرش را برگزیند. 
*«لیس العلم بکثرة التعلّم انّما هو نور یقذفه اللّه فى قلب من یرید» ٥دانش،به آموختن بسیار حاصل نمى‌شود.دانش واقعى،نورى الهى است که به دلها مى‌تابد. 
*«لیس البرّ فى حُسن الزّى و لکن فى السکینة و الوقار» ٦بزرگى،در ظاهرِ آراسته نیست، بلکه در آرامش و وقار است. 
*«لیس السخى...الذى ینفق ماله فى غیر حقّه و لکنه الّذى یؤدّى الى اللّه ما فرض علیه» ٧سخاوتمند کسى نیست که در هرجا و لو بى‌جا انفاق کند،بلکه کسى است که در هرجا خشنودى خداست،انفاق کند. 
*«لیس العبادة کثرة الصیام و الصلاة و انّما العبادة کثرة التفکّر فى امر اللّه» ٨عبادت به نماز و روزه بسیار نیست،به تفکّر درباره خدا و آثار اوست. 
*«اشدّ من یَتم الیتیم یتیمٌ‌ انقطع عن امامه» ٩آنکه از سرپرستى پیشواى حقّ‌ محروم گشته، یتیم‌تر از کسى است که پدر و مادرش را از دست داده است. 
براى رسیدن به کمالِ‌ تقوا،انفاقِ‌ واجب و غیر واجب،هر دو لازم است. بعضى از مردم به مستمندان کمک مى‌کنند،ولى حقوق واجب خود را نمى‌پردازند و برخى دیگر به پرداخت خمس و زکات اکتفا مى‌کنند و نسبت به فقرا و محرومان در بخشش‌هاى مستحبّى بى‌تفاوت مى‌شوند.این آیه،مؤمن واقعى را کسى مى‌داند که هم حقوق

 واجب را بپردازد و هم انفاق مستحبّ‌ را انجام دهد. 
به همین دلیل در روایات مى‌خوانیم:در اموال ثروتمندان،غیر از زکات نیز حقّى براى محرومان است. ١و کسى که سیر بخوابد در حالى که همسایه او گرسنه باشد،ایمان کامل به خدا و قیامت ندارد. ٢
پیام‌ها: 
١-به جاى محتواى دین،به سراغ ظاهر نرویم و از اهداف اصلى بازنمانیم . «لَیْسَ‌ الْبِرَّ... وَ لکِنَّ‌ الْبِرَّ» 
٢-یکى از وظایف انبیا و کتب آسمانى،تغییر فرهنگ مردم است. «لَیْسَ‌ الْبِرَّ... وَ لکِنَّ‌ الْبِرَّ» 
٣-ایمان،مقدّم بر عمل است. «مَنْ‌ آمَنَ‌ بِاللّهِ‌... آتَى الْمالَ‌» 
٤-ایمان به خدا و روز قیامت همراه با ایمان به همه‌ى انبیا و ملائکه لازم است. 
«آمَنَ‌ بِاللّهِ‌... وَ الْمَلائِکَةِ‌ وَ الْکِتابِ‌ وَ النَّبِیِّینَ‌» 
٥-ارتباط‍‌ با خدا در کنار ارتباط‍‌ با مردم و تعاون اجتماعى در حوادث و گرفتارى‌ها مطرح است. «آمَنَ‌ بِاللّهِ‌ وَ الْیَوْمِ‌ الْآخِرِ... وَ آتَى الْمالَ‌ عَلى‌ حُبِّهِ‌» 
٦-تمام کارهاى نیک،در سایه ایمان به خدا شکل مى‌گیرد. «آمَنَ‌ بِاللّهِ‌... آتَى الْمالَ‌» 
٧-هدف اسلام از انفاق،تنها سیر کردن گرسنگان نیست،بلکه دل کندن صاحب مال از مال نیز هست. «عَلى‌ حُبِّهِ‌» 
٨-نیکوکاران،مال و دارایى خود را با رغبت و علاقه در راه خدا انفاق مى‌کنند. 
«آتَى الْمالَ‌ عَلى‌ حُبِّهِ‌» ٩-در انفاق،بستگان نیازمند بر سایر گروه‌هاى مستمند،اولویّت دارند. «ذَوِی الْقُرْبى‌ وَ الْیَتامى‌...» 
١٠-سائل را ردّ نکنید،گرچه فقیر،مسکین،در راه مانده و فامیل نباشد.کلمه‌ى «السائلین»به صورت مستقل مطرح شده است. «وَ الْمَساکِینَ‌ وَ... اَلسّائِلِینَ‌» 
١١-ایمان و نماز و زکات،بدون شرکت در جهاد کامل نمى‌شود. «وَ حِینَ‌ الْبَأْسِ‌... 
أُولئِکَ‌ الَّذِینَ‌ صَدَقُوا» 
١٢-مدّعیان ایمان بسیارند،ولى مؤمنان واقعى که به تمام محتواى دین عمل کنند،گروهى اندک هستند. «أُولئِکَ‌ الَّذِینَ‌ صَدَقُوا» 
١٣-نشانه‌ى صداقت،عمل به وظایف دینى و تعهّدات اجتماعى است. «أُولئِکَ‌ الَّذِینَ‌ صَدَقُوا» 
١٤-متّقى کسى است که عملش،عقایدش را تأیید کند. «آتَى الْمالَ‌... أُولئِکَ‌ الَّذِینَ‌ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ‌ هُمُ‌ الْمُتَّقُونَ‌» 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۰۹
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

«١٧٦»ذلِکَ‌ بِأَنَّ‌ اللّهَ‌ نَزَّلَ‌ الْکِتابَ‌ بِالْحَقِّ‌ وَ إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ‌ لَفِی شِقاقٍ‌ بَعِیدٍ 
آن(عذاب)به جهت آن است که خداوند کتاب(آسمانى)را به حقّ‌ نازل کرده است و البتّه کسانى که در کتاب(خدا با کتمان و تحریف)اختلاف (ایجاد)کردند،همواره در ستیزه‌اى عمیق هستند. 
نکته‌ها: 
این‌همه تهدید و وعده‌ى عذاب که براى کتمان‌کنندگان حقایق دینى بیان شد، ازآن‌جهت است که خداوند کتاب آسمانى را چنان روشن و واضح و همراه با دلایل و استدلال نازل کرده است که جاى هیچ‌گونه شبهه و ابهام براى کسى باقى نمى‌ماند،امّا با این حال گروهى از مردم براى حفظ‍‌ منافع شخصى خود،دست به توجیه و تحریف زده و در فهم کتاب آسمانى اختلاف به وجود مى‌آورند تا به اصطلاح آب را گل‌آلود نموده و از آن ماهى بگیرند.خداوند در وصف اینان مى‌فرماید:این گروه در شقاق و جدایى به سر مى‌برند. 
یکى از راههاى کتمان حقیقت،ایجاد اختلاف است.در سه آیه‌ى گذشته،تمام تهدیدات متوجّه کتمان‌کنندگان بود.در این آیه به جاى اینکه بفرماید: کتمان‌کنندگان در شقاقند، فرمود: اختلاف‌کنندگان در کتاب،در شقاقند.این نشان‌دهندۀ آن است که کتمان‌کنندگان،همان اختلاف‌کنندگان هستند.زیرا در محیط‍‌ آلوده به اختلاف است که مى‌توان مردم را سردرگم و حقایق را پنهان کرد. 
پیام‌ها: 
١-منشأ اختلافات دینى و مذهبى،دانشمندان هستند،نه کتب آسمانى. «نَزَّلَ‌ الْکِتابَ‌ بِالْحَقِّ‌... اِخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ‌» 
٢-کتمان حقایق،موجب شقاق و شکاف و جدایى و پراکندگى است. «شِقاقٍ‌ بَعِیدٍ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۴۷
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

«١٧٥»أُولئِکَ‌ الَّذِینَ‌ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ‌ بِالْهُدى‌ وَ الْعَذابَ‌ بِالْمَغْفِرَةِ‌ فَما أَصْبَرَهُمْ‌ عَلَى النّارِ 
آنها( کتمان‌کنندگان حقّ‌)کسانى هستند که گمراهى را به بهاى از دست دادن هدایت و عذاب را به جاى آمرزش خریدند.پس به راستى چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟ 
نکته‌ها: 
براى گناه کتمان،هشت تهدید پى‌درپى آمده است؛پنج تهدید در آیه قبل،دو تهدید در این آیه و یک تهدید در آیه بعد.شاید در مورد هیچ گناه دیگر این‌همه تهدید پشت سر هم نیامده باشد. 
انگیزه‌هاى کتمان حقیقت،زیاد است.از آن جمله مى‌توان به غرور،تعصّب نابجاى دینى، حفظ‍‌ موقعیّت،ضعف نفس،عدم شهامت،تنگ نظرى،سفارش بیگانگان،حفظ‍‌ مقام و مال اشاره کرد. 
توبه‌ى گناه کتمان،تنها استغفار و گریه نیست،بلکه علاوه برآن ،بیان حقایق است.البتّه در مواردى کتمان لازم است مانند آنکه جان کسى در خطر است و یا فساد و خطرى مطرح است.مانند کتمان گناهان خود یا مردم. 
پیام‌ها: 
١-کتمان حقایق،از گناهان ویژۀ دانشمندان است. «أُولئِکَ‌ الَّذِینَ‌» 
٢-در بیان کتب آسمانى،هدایت و مغفرت الهى است و در کتمان آنها ضلالت و عذاب. «اِشْتَرَوُا الضَّلالَةَ‌ بِالْهُدى‌ وَ الْعَذابَ‌ بِالْمَغْفِرَةِ‌» 
٣- دین‌فروشى و کتمان حقیقت،سخت‌ترین کیفرها را بدنبال دارد.جمله‌ى «فَما أَصْبَرَهُمْ‌ عَلَى النّارِ» در قرآن تنها در مورد این گروه به کار رفته است. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۳۰
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

«١٧٤»إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ یَکْتُمُونَ‌ ما أَنْزَلَ‌ اللّهُ‌ مِنَ‌ الْکِتابِ‌ وَ یَشْتَرُونَ‌ بِهِ‌ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ‌ ما یَأْکُلُونَ‌ فِی بُطُونِهِمْ‌ إِلاَّ النّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ‌ اللّهُ‌ یَوْمَ‌ الْقِیامَةِ‌ وَ لا یُزَکِّیهِمْ‌ وَ لَهُمْ‌ عَذابٌ‌ أَلِیمٌ‌ 
کسانى که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده،کتمان مى‌کنند و بدان بهایى اندک مى‌ستانند،آنها جز آتش در شکم‌هاى خود فرونمى‌برند ،و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمى‌گوید و پاکشان نمى‌کند و براى آنها عذاب دردناکى است. 
نکته‌ها: 
دانشمندانِ‌ یهود و نصارى تا قبل از آمدن پیامبر اسلام،به مردم وعده‌ى آمدن آن حضرت را مى‌دادند و نشانه‌هایى را که در تورات و انجیل آمده بود براى مردم مى‌گفتند،ولى همین‌که پیامبر اسلام مبعوث شد و آنها اقرار به رسالت آن حضرت را مساوى با از دست دادن مقام،مال و...خود دیدند،حقیقت را کتمان نمودند،تا چند روزى بیشتر در مسند خود بمانند و تحفه و هدایایى بخورند،ولى این بهاى اندکى است که در برابر گناه بزرگ خود دریافت مى‌دارند و این درآمدها نیز چیزى جز آتش نیست که مى‌خورند.همچنان که در آیه‌اى دیگر،از خوردن اموال یتیمان به خوردن آتش تعبیر شده است. ١
خداوند در روز قیامت با این کتمان‌کنندگان،سخنى از روى محبّت نخواهد گفت،با آنکه در آن روز،مؤمنان با خدا هم سخن خواهند شد.البتّه این گفتگو یا از راه ایجاد موج در فضا و یا از طریق الهام و با زبان دل است و همه خوبان در آن روز کلیم‌الله مى‌شوند. 
در آیه قبل،به دنبال تحریم گوشت خوک و مردار،سخنى از مغفرت آمده است،ولى در این آیه که سخن از تحریم کتمان حقّ‌ و گناهان مربوط‍‌ به مسائل فکرى و فرهنگى است، لحن آیه بسیار تندتر شده و سخنى از مغفرت نیامده است.بگذریم که در آیه بعد این تهدیدات شدیدتر مى‌شود. 
کتمان حقیقت،تنها درباره رسالت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نبوده است.کسانى که درباره جانشین واقعى پیامبر نیز کتمان حقیقت کنند،دچار این عقوبت خواهند شد.آنان که ماجراى غدیر خم را در کتب تفسیر و تاریخ خود محو و مسیر آیات را تحریف و توجیه مى‌کنند و مردم را به جاى امام معصوم به سراغ دیگران مى‌فرستند،دچار کتمان حقیقت شده‌اند. 
پیام‌ها: 
١-دنیاگرایى،بزرگترین خطر براى علما و دانشمندان است. «یَکْتُمُونَ‌، یَشْتَرُونَ‌» 
٢- دین‌فروشى،به هر قیمتى که باشد خسارت است،زیرا حقایق و معارف کتب آسمانى ارزشمندتر از همه منافع است. «ثَمَناً قَلِیلاً» 
٣-خوردنى‌هاى حرام،به صورت آتش تجسّم مى‌یابند. «ما یَأْکُلُونَ‌... إِلاَّ النّارَ» 
٤-اشیا داراى یک وجهه باطنى و ملکوتى هستند که در قیامت به آن شکل تجسّم مى‌یابند. «فِی بُطُونِهِمْ‌ إِلاَّ النّارَ» 
٥-کیفر،باید متناسب با جرم باشد.آنان که در دنیا راه شنیدن کلام خدا را بر مردم بسته‌اند،در قیامت از لذّت استماع کلام خدا محروم مى‌شوند. «لا یُکَلِّمُهُمُ‌ اللّهُ‌» 
٦-عذاب‌هاى قیامت،هم جسمى و هم روحى است. «لا یُکَلِّمُهُمُ‌ اللّهُ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۵۱
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

«١٧٣»إِنَّما حَرَّمَ‌ عَلَیْکُمُ‌ الْمَیْتَةَ‌ وَ الدَّمَ‌ وَ لَحْمَ‌ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ‌ بِهِ‌ لِغَیْرِ اللّهِ‌ فَمَنِ‌ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ‌ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ‌ عَلَیْهِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ 
همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که(هنگام ذبح)نام غیر خدا برآن برده شده،حرام کرده است،(ولى)آن‌کس که ناچار شد(به خوردن اینها)در صورتى که زیاده‌طلبى نکند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهى بر او نیست،همانا خداوند بخشنده و مهربان است. 
نکته‌ها: 
به دنبال آیه‌ى قبل که فرمود:از پیش خود،حلال‌هاى خدا را بر خود حرام نکنید،خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانى که مانند زمان جاهلیّت نام غیر خدا هنگام ذبح بر او برده شود،حرام کرده است. 
امام صادق علیه السلام فرمود:گوشت مردار،سبب ضعف بدن و قطع نسل و مرگ ناگهانى مى‌شود و خوردن خون،سبب سنگدلى و قساوت قلب مى‌گردد. ١
کسى که براى حفظ‍‌ جان خود هیچ غذایى نداشته باشد،مى‌تواند به خاطر اضطرار از غذاى حرام استفاده کند،مشروط‍‌ بر اینکه از روى سرکشى و نافرمانى و ستمگرى نباشد.یعنى فقط‍‌ به همان مقدارى مصرف کند که خود را از مرگ برهاند،نه اینکه خواهان لذّت باشد. 
این اجازه به خاطر لطف و مهربانى خداوند است. امام صادق علیه السلام فرمود:اگر انسان عمداً در حال اضطرار از خوردنى‌هاى ممنوع نخورد و بمیرد،کافر مرده است. ١
با توجّه به اینکه خوردنى‌هاى حرام،بیش از چهار موردى است که در آیه مطرح شده،پس کلمه«انّما»به معناى حصر عقلى نیست،بلکه در مقابل تحریم‌هاى جاهلیّت است. 
قاعده‌ى اضطرار،اختصاص به خوردنى‌ها ندارد و در هر مسئله‌اى پیش آید،قانون را تخفیف مى‌دهد. 
از امام صادق علیه السلام سؤال کردند که پزشک به مریضى دستور استراحت و خوابیدن داده است، نماز را چه کند؟امام این آیه را تلاوت نموده و فرمود:نماز را خوابیده بخواند. ٢
احکام اسلام،براساس مصالح است.در آیه قبل،خوردن بخاطر طیّب بودن آنها مباح بود و در این آیه چیزهایى که از طیّبات نیستند،حرام مى‌شود. 
تحریم‌هاى الهى،تنها به جهت مسائل طبى و بهداشتى نیست،مثل تحریم گوشت مردار و خون،بلکه گاهى دلیل حرمت،مسائل اعتقادى،فکرى و تربیتى است.نظیر تحریم گوشت حیوانى که نام غیر خدا برآن برده شده که به خاطر شرک‌زدایى است.چنانکه گاهى ما از غذاى شخصى دورى مى‌کنیم،به خاطر عدم رعایت بهداشت توسط‍‌ او،ولى گاهى دورى ما از روى اعراض یا اعتراض و برائت از اوست. 
پیام‌ها: 
١-اسلام به مسئله غذا و تغذیه،توجّه کامل داشته و بارها در مورد غذاهاى مضرّ و حرام هشدار داده است. ٣«إِنَّما حَرَّمَ‌ عَلَیْکُمُ‌ الْمَیْتَةَ‌...» 
٢-تحریم‌ها،تنها به دست خداست نه دیگران. «إِنَّما حَرَّمَ‌ عَلَیْکُمُ‌» 
٣-توجّه به خداوند و بردن نام او،در ذبح حیوانات لازم است.تا هیچ کار ما خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرک و بت‌پرستى مبارزه کنیم. «وَ ما أُهِلَّ‌ بِهِ‌ لِغَیْرِ اللّهِ‌» 
٤-اضطرارى حکم را تغییر مى‌دهد که به انسان تحمیل شده باشد،نه آنکه انسان خود را مضطرّ کند.کلمه«اُضطُرّ»مجهول آمده است،نه معلوم. «فَمَنِ‌ اضْطُرَّ» 
٥-اسلام،دین جامعى است که در هیچ مرحله بن‌بست ندارد.هر تکلیفى به هنگام اضطرار،قابل رفع است. «فَمَنِ‌ اضْطُرَّ... فَلا إِثْمَ‌ عَلَیْهِ‌» 
٦-قانون‌گزاران باید شرایط‍‌ ویژه را به هنگام وضع قانون در نظر بگیرند. «فَمَنِ‌ اضْطُرَّ... فَلا إِثْمَ‌ عَلَیْهِ‌» 
٧-از شرایط‍‌ اضطرارى، سوءاستفاده نکنید. «فَمَنِ‌ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ‌ وَ لا عادٍ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۵۴
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

«١٧٢»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا کُلُوا مِنْ‌ طَیِّباتِ‌ ما رَزَقْناکُمْ‌ وَ اشْکُرُوا لِلّهِ‌ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ إِیّاهُ‌ تَعْبُدُونَ‌ 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از نعمت‌هاى پاکیزه‌اى که به شما روزى داده‌ایم بخورید و شکر خدا را به جاى آورید.اگر فقط‍‌ او را پرستش مى‌کنید. 
نکته‌ها: 
از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که خداوند مى‌فرماید:من مردم را خلق مى‌کنم،امّا آنان غیر مرا مى‌پرستند.من به آنان روزى مى‌دهم،امّا آنان شکر دیگرى را مى‌نمایند. ١
قرآن،هرگاه بنا دارد انسان را از کارى منع کند،ابتدا راههاى مباح آن را مطرح کرده و سپس موارد نهى را بیان مى‌کند.چون مى‌خواهد در آیات بعد،مردم را از یک سرى خوردنى،منع و نهى کند،در این آیه راههاى حلال را بازگو نموده است. 
شکر مراحلى دارد.گاهى با زبان است و گاهى با عمل.شکر واقعى آن است که نعمت‌ها در راهى مصرف شود که خداوند مقرر نموده است. 
هدف اصلى از آفرینش نعمت‌هاى طبیعى،بهره بردن مؤمنان است.در سه آیه قبل فرمود: 
اى مردم! از آنچه در زمین است بخورید.در این آیه مى‌فرماید:اى مؤمنان! از نعمت‌هاى دل‌پسندى که براى شما روزى کرده‌ام بخورید.شاید در این اختلاف تعبیر،رمزى باشد و آن اینکه هدف اصلى،رزق‌رسانى به مؤمنان است،ولى دیگر مردم هم در کنار آنها بهره مى‌برند.همان گونه که هدف اصلىِ‌ باغبان از آبیارى،رشد گلها و درختانِ‌ میوه است، گرچه علف‌هاى هرز و تیغها نیز به نوایى مى‌رسند. 
شاید بتوان گفت که از هرکس توقّع خاصّى است.از مردم عادّى،توقّع آن است که پس از خوردن،دنبال گناه و وسوسه‌هاى شیطان و فساد نروند؛ «یا أَیُّهَا النّاسُ‌ کُلُوا... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌» ١ولى از اهل ایمان این توقّع است که پس از خوردن،به دنبال عمل صالح و شکرگزارى باشند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا کُلُوا... وَ اشْکُرُوا» و «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ‌ کُلُوا... 
وَ اعْمَلُوا صالِحاً» ٢
پیام‌ها: 
١-خودسازى و زهد و تقوا،منافاتى با بهره‌گیرى از طیّبات ندارد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا کُلُوا مِنْ‌ طَیِّباتِ‌» 
٢-در مکتب اسلام،مادّیات مقدّمه‌ى معنویات است. «کُلُوا، وَ اشْکُرُوا، تَعْبُدُونَ‌» 
٣-اسلام در تغذیه،به بهداشت توجّه دارد. «طَیِّباتِ‌ ما رَزَقْناکُمْ‌» 
٤-قبل از تأمین زندگى مردم و محبّت به آنان،توقّعى نداشته باشید. «کُلُوا... 
وَ اشْکُرُوا» 
٥-شکر،نشانه‌ى خداپرستى و توحید ناب است.اگر انسان رزق را نتیجه فکر اقتصادى،تلاش،مدیریّت،سرمایه و اعتبارات خود بداند،براى خداوند سهمى قائل نخواهد بود تا او را شکر کند. «وَ اشْکُرُوا لِلّهِ‌ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ إِیّاهُ‌ تَعْبُدُونَ‌» ٦-شکر،نمونه روشن عبادت است. «وَ اشْکُرُوا لِلّهِ‌... تَعْبُدُونَ‌» 
٧-شکر خداوند،واجب است. «کُلُوا... وَ اشْکُرُوا لِلّهِ‌» 
٨-خداپرست،آنچه را خدا حلال شمرده،از پیش خود حرام نمى‌کند. «کُلُوا... إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ إِیّاهُ‌ تَعْبُدُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۲۳
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

«١٧١»وَ مَثَلُ‌ الَّذِینَ‌ کَفَرُوا کَمَثَلِ‌ الَّذِی یَنْعِقُ‌ بِما لا یَسْمَعُ‌ إِلاّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ‌ بُکْمٌ‌ عُمْیٌ‌ فَهُمْ‌ لا یَعْقِلُونَ‌ 
و مَثل کافران،چنان است که کسى به حیوانى که جز صدایى(از نزدیک) و یا ندایى(از دور)نمى‌شنود بانگ زند،اینان کران،لالان و کورانند و ازاین‌روست که نمى‌اندیشند. 
نکته‌ها: 
«دعا»به معناى خواندن از نزدیک و«نداء»براى خواندن از راه دور است. 
در این آیه دو تشبیه است:یکى تشبیه دعوت‌کنندۀ حقّ‌،به چوپان.و دیگرى تشبیه کافران،به حیواناتى که از کلام چوپان چیزى جز فریاد نمى‌فهمند.یعنى اى پیامبر! مثال تو در دعوت این قومِ‌ بى‌ایمان به‌سوى حقّ‌ و شکستن سدهاى تقلید کورکورانه،همچون کسى است که گوسفندان و حیوانات را براى نجات از خطر صدا مى‌زند و آنها این پیام را درک نمى‌کنند.زیرا چشم و گوش دل آنها بسته شده و در واقع کر و لال و نابینا هستند. 
پیام‌ها: 
١-ارزش چشم و گوش و زبان،به آن است که مقدّمه‌ى تعقّل باشد، وگرنه حیوانات نیز چشم و گوش دارند. «صُمٌّ‌ بُکْمٌ‌ عُمْیٌ‌ فَهُمْ‌ لا یَعْقِلُونَ‌» 
٢-راه شناخت،پرسیدن،گوش کردن و دیدن همراه با تفکّر است. «صُمٌّ‌ بُکْمٌ‌ عُمْیٌ‌ فَهُمْ‌ لا یَعْقِلُونَ‌» 
٣-اشخاص بى‌تفاوت در برابر دعوت حقّ‌،پنج صفت تحقیرآمیز دارند: 
مثل حیوانند،کورند،کرند،لالند و بى‌عقلند. «مَثَلُ‌ الَّذِینَ‌ کَفَرُوا... فَهُمْ‌ لا یَعْقِلُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۳۰
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

«١٧٠»وَ إِذا قِیلَ‌ لَهُمُ‌ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ‌ اللّهُ‌ قالُوا بَلْ‌ نَتَّبِعُ‌ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ‌ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ‌ آباؤُهُمْ‌ لا یَعْقِلُونَ‌ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ‌ 
و هنگامى که به آنها(مشرکان)گفته شود:آنچه را خدا نازل کرده است پیروى کنید،گویند:بلکه ما از آنچه پدرانِ‌ خود را برآن یافتیم پیروى مى‌نماییم.آیا(از آنان پیروى مى‌کنند)هرچند پدرانشان چیزى نمى‌فهمیدند و هدایت نیافته بودند؟ 
نکته‌ها: 
آیه قبل به ما هشدار داد که از پیروى گامها و فرمان‌هاى شیطان،دورى کنیم.این آیه یکى از مصادیق راه شیطان را که تقلید کورکورانه است بیان مى‌کند. 
پیروى و اطاعت عقلانى مانعى ندارد،مورد انتقاد قرآن،تقلید از کسانى است که نه خود داراى تعقّل بوده‌اند و نه هدایت انبیا را پذیرفته‌اند.هدایت الهى،در هر عصر و زمانى وجود دارد.از اینکه قرآن مى‌فرماید:نیاکان آنان هدایت‌پذیر نبودند،استفاده مى‌شود که هدایت الهى در هر زمانى بوده،ولى آنها نمى‌پذیرفتند. حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه مى‌فرماید:«بلى لا تخلوا الارض من قائم لله ظاهرا او خائفا» ١زمین از رهبر آسمانى هرگز خالى نیست،خواه آشکارا و خواه مخفیانه. 
پیام‌ها: 
١-ارتجاع و عقب گرد،ممنوع است.پیروى از سنّت و راه نیاکان،اگر همراه با استدلال و تعقّل نباشد،قابل پذیرش نمى‌باشد. «أَلْفَیْنا عَلَیْهِ‌ آباءَنا» 
٢-تعصّباتِ‌ نژادى و قبیله‌اى،از زمینه‌هاى نپذیرفتن حقّ‌ است. «بَلْ‌ نَتَّبِعُ‌... آباءَنا» 
٣-آداب و عقاید نیاکان،در آیندگان اثرگذار است. «ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ‌ آباءَنا» 
٤-راه حقّ‌،با عقل و وحى به دست مى‌آید. «لا یَعْقِلُونَ‌ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ‌» 
٥-انتقال تجربه و دانش ارزش است،ولى انتقال خرافات از نسل گذشته به نسل آینده،ضد ارزش مى‌باشد. «آباؤُهُمْ‌ لا یَعْقِلُونَ‌» 
٦-عقل،ما را به پیروى از وحى،رهبرى مى‌کند. «اِتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ‌... أَ وَ لَوْ کانَ‌ آباؤُهُمْ‌ لا یَعْقِلُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۵۶
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

«١٦٩»إِنَّما یَأْمُرُکُمْ‌ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ‌ تَقُولُوا عَلَى اللّهِ‌ ما لا تَعْلَمُونَ‌ 
همانا(شیطان)،شما را فقط‍‌ به بدى و زشتى فرمان مى‌دهد و اینکه بر خداوند چیزهایى بگویید که به آن آگاه نیستید. 
نکته‌ها: 
در تفسیر روح البیان آمده است که شیطان در وسوسه‌ى خود،مراحلى را طى مى‌کند:ابتدا به کفر دعوت مى‌نماید.اگر موفق نشد،به بدعت،اگر موفق نشد،به گناهان کبیره،اگر موفق نشد به گناهان صغیره،اگر موفق نشد،به کارهاى مباح به جاى عبادات و اگر باز هم موفق نشد،به عباداتى دعوت مى‌کند که پایین‌تر است،تا شخص از مرحله بالاتر بازبماند . 
فرمان شیطان،همان وسوسه‌هاى اوست.نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود. 
تاثیر فرمان شیطان،نشان ضعف ماست.هرگاه انسان ضعیف شد،وسوسه‌هاى شیطان را همچون فرمان مولا مى‌پذیرد؛ «إِنَّما سُلْطانُهُ‌ عَلَى الَّذِینَ‌ یَتَوَلَّوْنَهُ‌» ١وگرنه اولیاى خدا،در مرحله‌اى هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ‌ عِبادِی لَیْسَ‌ لَکَ‌ عَلَیْهِمْ‌ سُلْطانٌ‌» ٢پیام‌ها: 
١-نشانه‌ى دشمنى شیطان،وسوسه براى انجام فحشا و افترا به خداوند است. 
«عَدُوٌّ مُبِینٌ‌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ‌» 
٢-شیطان،هم دستور به گناه مى‌دهد،هم راه توجیه آن را نشان مى‌دهد.فرمان به سوء و فحشا،همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا،دستور به توجیه گناه است. «یَأْمُرُکُمْ‌... وَ أَنْ‌ تَقُولُوا» 
٣-اظهار نظر درباره احکام دین و فتوى دادن بدون علم،حرام است. «أَنْ‌ تَقُولُوا عَلَى اللّهِ‌ ما لا تَعْلَمُونَ‌» 
٤-حتّى در مقام تردید و شک،نباید چیزى را به خداوند نسبت داد،تا چه رسد به مواردى که بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست.بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احکام دقّت کرد. «وَ أَنْ‌ تَقُولُوا عَلَى اللّهِ‌ ما لا تَعْلَمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۰
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

«١٦٨»یا أَیُّهَا النّاسُ‌ کُلُوا مِمّا فِی الْأَرْضِ‌ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌ إِنَّهُ‌ لَکُمْ‌ عَدُوٌّ مُبِینٌ‌ 
اى مردم! از آنچه در زمین،حلال و پاکیزه است،بخورید و از گام‌هاى ( وسوسه‌انگیز)شیطان،پیروى نکنید.براستى که او دشمن آشکار شماست. 
نکته‌ها: 
اسلام،همواره مردم را به بهره بردن از نعمت‌هاى پاک و حلالِ‌ خداوند،سفارش نموده و با هرگونه رهبانیّت و زهد بى‌جا مبارزه مى‌نماید.لذا هم خوردنى‌هاى ناسالم را از شیطان مى‌داند؛ «إِنَّمَا الْخَمْرُ... رِجْسٌ‌ مِنْ‌ عَمَلِ‌ الشَّیْطانِ‌» ١و هم نخوردن نابجا را گام شیطان مى‌داند؛ «کُلُوا... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌» زیرا در برخى از نقل‌هاى تاریخى آمده است که بعضى از طوائف عرب،قسمتى از زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند و گاهى نیز این تحریم‌ها را به خداوند نسبت مى‌دادند.آیه نازل شد تا رفع ابهام شود. 
اسلام،به زندگى مادّى انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهاى غذایى است که در این مورد،دهها آیه و صدها حدیث آمده است.یکى از وظایف انبیا نیز بیان خوردنى‌ها و آشامیدنى‌هاى حلال و حرام براى مردم است. 
معمولاً قرآن در کنار اجازه مصرف،شرطى را بیان کرده است.مثلاً در اینجا مى‌فرماید: 
«کُلُوا... حَلالاً طَیِّباً» 
همچنین مى‌فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا... وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ‌ مُفْسِدِینَ‌» ٢بخورید و بیاشامید...ولى در زمین فساد نکنید. 
در آیه دیگر: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» ٣بخورید و بیاشامید،ولى اسراف نکنید. 
و در جاى دیگر مى‌فرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» ٤بخورید و اطعام کنید. 
در تفسیر برهان از امام صادق علیه السلام نقل شده است که شخصى به نام طارق،تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگى راهبانه‌اى داشته باشد.حضرت فرمود:«ان هذا من خطوات الشیطان»این از گام‌هاى شیطان است. 
پیام‌ها: 
١-شرط‍‌ اساسى در مصرف،دو چیز است:حلال بودن،پاکیزه و دل‌پسند بودن. «کُلُوا... حَلالاً طَیِّباً» 
٢-اسلام با بعضى ریاضت‌ها مخالف است. «کُلُوا» 
٣-بهره‌گیرى از محرّمات و چیزهاى پلید و ناپاک،پیروى کردن از شیطان است. 
«کُلُوا... حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌» 
٤-نیازهاى طبیعى بشر،گاهى زمینه‌اى براى انحراف و تسلّط‍‌ شیطان است.باید ضمن تأمین نیاز،به لغزش‌هاى آن توجّه داشت. «کُلُوا... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌...» 
٥-شیطان،انسان را قدم به قدم منحرف مى‌کند.باید از همان قدم اوّل مواظبت کرد. «خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌» 
٦-شیطان براى انحراف مردم،از راههاى گوناگونى وارد مى‌شود. «خُطُواتِ‌» 
٧-وادار نمودن مردم به استفاده از حرام‌ها و بازداشتن آنان از نعمت‌هاى حلال، نمودى از دشمنى آشکار شیطان است. «کُلُوا... حَلالاً طَیِّباً... إِنَّهُ‌ لَکُمْ‌ عَدُوٌّ مُبِینٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۱۴
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

 

 

«١٦٧»وَ قالَ‌ الَّذِینَ‌ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ‌ لَنا کَرَّةً‌ فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ‌ کَما تَبَرَّؤُا مِنّا کَذلِکَ‌ یُرِیهِمُ‌ اللّهُ‌ أَعْمالَهُمْ‌ حَسَراتٍ‌ عَلَیْهِمْ‌ وَ ما هُمْ‌ بِخارِجِینَ‌ مِنَ‌ النّارِ 
و(در آن موقع)پیروان گویند:اى‌کاش ! بار دیگرى براى ما بود(که به دنیا برمى‌گشتیم)تا از این پیشوایان بیزارى جوئیم،همان گونه که آنها(امروز)از ما بیزارى جستند.بدین‌سان خداوند اعمال آنها را که مایه حسرت آنهاست،به آنها نشان مى‌دهد و هرگز از آتش دوزخ،بیرون آمدنى نیستند. 
نکته‌ها: 
به فرموده روایات،در قیامت مواقف متعدّدى است،در برخى از آنها مُهر سکوت بر لب‌ها زده مى‌شود و تنها با نگاه‌هاى پرحسرت به یکدیگر نگریسته و گریه مى‌کنند.در بعضى موارد،از همدیگر استمداد کرده و در صحنه‌اى نسبت به هم ناله و نفرین مى‌کنند.در این آیه مى‌خوانیم که پیروان کفر نیز از حمایت‌ها و عشق‌ورزى‌هاى خود نسبت به رهبرانشان به شدّت پشیمان مى‌شوند،ولى دیگر کار از کار گذشته و تنها حسرتى است که در دل دارند و با زبان مى‌گویند:اگر ما بار دیگر برگردیم،هرگز دنباله‌رو آنها نخواهیم بود.کسانى که این‌قدر بى‌وفا هستند که از ما در این روز تبرّى مى‌جویند،ما هم اگر به دنیا برگردیم،از آنان تبرّى خواهیم جست.آنها حسرت مى‌خورند،ولى مگر از حسرت کارى ساخته است. 
در آیات متعدّد،کلمه«خلود»در مورد عذاب به کار رفته است.بعضى«خلود»را مدّت طولانى معنا مى‌کنند،ولى از جمله‌ى «وَ ما هُمْ‌ بِخارِجِینَ‌ مِنَ‌ النّارِ» در این آیه استفاده مى‌شود که«خلود»به معناى ابدیّت است،نه مدّت طولانى. 
در روایات،نمونه‌هایى از حسرت گنهکاران در قیامت به چشم مى‌خورد،از جمله: 
کسانى هستند که اموال زیادى را براى وارثان خود مى‌گذارند و خود در زمان حیات،کار خیرى نمى‌کنند.آنان در آن روز مشاهده مى‌کنند که اگر وارث از ارث او کار خوبى انجام داده، در نامه وارث ثبت شده و اگر کار بدى کرده،شریکِ‌ جرم وارث قرار گرفته است. ١
نمونه‌ى دیگر اهل حسرت،آنان که عبادات بسیار دارند،ولى رهبرى و ولایت علىّ‌ بن ابى طالب علیهما السلام را نپذیرفته‌اند. ٢
انسان،داراى اختیار است.اگر چنین نبود،پشیمانى و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت.پشیمانى و حسرت،نشانه‌ى آن است که مى‌توانستیم کار دیگرى انجام دهیم.و تصمیم مجدّد،رمز آن است که انسان مى‌تواند با اراده و اختیار،هر راهى را که صلاح بداند، انتخاب کند. 
پیام‌ها: 
١-طاغوت‌ها را رها کنیم.تا آنان ما را در قیامت رها نکرده‌اند،آنها را در دنیا رها کنیم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ‌» 
٢-در قیامت،چشم انسان حقیقت بین شده و بر کارهاى خود،حسرت مى‌خورد. «یُرِیهِمُ‌ اللّهُ‌ أَعْمالَهُمْ‌ حَسَراتٍ‌» 
٣-آرزوى برگشت هست،ولى برگشتى نیست. «لَوْ أَنَّ‌ لَنا کَرَّةً‌... وَ ما هُمْ‌ بِخارِجِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۰۳
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

«١٦٦»إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ‌ اتُّبِعُوا مِنَ‌ الَّذِینَ‌ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ‌ وَ تَقَطَّعَتْ‌ بِهِمُ‌ الْأَسْبابُ‌ 
در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوند میانشان بریده(و دستشان از همه چیز قطع)گردد،پیشوایان(کفر)،از پیروان خود بیزارى جویند. 
نکته‌ها: 
به هوش باشیم که رهبرمان کیست و محبّت و عشق چه کسى را در دل داریم‌؟بدانیم طاغوت‌ها و غیر خدا،ما را براى خودشان مى‌خواهند تا با قدرت و ارادت ما،به هوسها و آرزوهاى خود در دنیا برسند،ولى سرانجام در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود. 
پیام‌ها: 
١-هر عشق و علاقه و محبّتى که مایه‌اى از عقل و فطرت نداشته باشد،دیر یا زود به سردى گرائیده و یا به دشمنى کشیده مى‌شود. «یُحِبُّونَهُمْ‌ کَحُبِّ‌ اللّهِ‌... تَبَرَّأَ الَّذِینَ‌ اتُّبِعُوا» 
٢-محبّت،زمینه‌ى تبعیّت است. «یُحِبُّونَهُمْ‌... اُتُّبِعُوا» 
٣-آینده‌نگرى لازمه‌ى عقل است.به کسى عشق و محبّت بورزیم که قدرت داشته باشد و در روز خطر،ما را حمایت کند. «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ‌ اتُّبِعُوا» 
٤-معیار اصالت یا بى‌اصل بودن علاقه‌ها و محبّت‌ها،دیدن عذاب در روزهاى خطرناک است. «رَأَوُا الْعَذابَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۴۹
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

«١٦٥»وَ مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَتَّخِذُ مِنْ‌ دُونِ‌ اللّهِ‌ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ‌ کَحُبِّ‌ اللّهِ‌ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ‌ وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ‌ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ‌ الْعَذابَ‌ أَنَّ‌ الْقُوَّةَ‌ لِلّهِ‌ جَمِیعاً وَ أَنَّ‌ اللّهَ‌ شَدِیدُ الْعَذابِ‌ 
و بعضى از مردم کسانى هستند که معبودهایى غیر از خداوند براى خود برمى‌گزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا،دوست مى‌دارند.امّا آنان که ایمان دارند،عشقشان به خدا(از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که(با پرستش بت به خود)ستم کردند،هنگامى که عذاب خدا را مشاهده کنند،خواهند دانست که تمام نیروها،تنها به دست خداست و او داراى عذاب شدید است. 
نکته‌ها: 
امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:مراد از«دون اللّه»و«انداد»در این آیه،بت‌ها نیستند،بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراهند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. ١از جهت ادبى نیز کلمه«هم»در«یحبّونهم»،براى انسان به کار مى‌رود،نه اشیاء. 
ریشه‌ى محبّت،کمال دوستى و جمال دوستى است.مؤمنان تمام کمالات و جمال‌ها را در خداوند مى‌بینند،لذا بیشترین عشق را به او ابراز مى‌دارند.عشق و محبّت مؤمنان،براساس شایستگى و لیاقت معشوق است و هرگز به سردى و خاموشى نمى‌گراید.امّا عشق مشرکان، براساس خیال و جهل و تقلید و هوس‌هاى بیهوده است. 
پیام‌ها: 
١-پرستش و محبّت غیر خدا در برابر خداوند،ممنوع است. «یَتَّخِذُ مِنْ‌ دُونِ‌ اللّهِ‌ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ‌» 
٢-احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «اَلَّذِینَ‌ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ‌» ٣-برخى از مردم تا وقتى پرده‌ها کنار نرود و قیامت را مشاهده نکنند،به پوچى و بیهودگى راه و فکر خویش پى نمى‌برند. «وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ‌» 
٤-قدرت در جذب نیرو مؤثر است. «أَنَّ‌ الْقُوَّةَ‌ لِلّهِ‌ جَمِیعاً» پس جذب غیر او نشوید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۲۷
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

«١٦٣»وَ إِلهُکُمْ‌ إِلهٌ‌ واحِدٌ لا إِلهَ‌ إِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ‌ الرَّحِیمُ‌ 
و معبود شما خدایى یگانه است،جز او معبودى نیست،بخشنده‌ى مهربان است. 
«١٦٤»إِنَّ‌ فِی خَلْقِ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ اخْتِلافِ‌ اللَّیْلِ‌ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ‌ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ‌ النّاسَ‌ وَ ما أَنْزَلَ‌ اللّهُ‌ مِنَ‌ السَّماءِ مِنْ‌ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ‌ الْأَرْضَ‌ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ‌ فِیها مِنْ‌ کُلِّ‌ دَابَّةٍ‌ وَ تَصْرِیفِ‌ الرِّیاحِ‌ وَ السَّحابِ‌ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ‌ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ‌ لَآیاتٍ‌ لِقَوْمٍ‌ یَعْقِلُونَ‌ 
همانا در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پى یکدیگر آمدن شب و روز و کشتى‌هایى که براى سودرسانى به مردم در دریا در حرکتند و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و(همچنین)در تغییر مسیر بادها و ابرهایى که میان آسمان و زمین معلّقند،براى مردمى که مى‌اندیشند،نشانه‌هایى گویاست. 
نکته‌ها: 
هماهنگى میان عناصر طبیعت و اجزاى هستى و قوانین حاکم بر آنها،همه نشان‌دهنده‌ى حاکمیّت و قدرت و ارادۀ خداى یگانه است. 
آفرینش آسمان‌ها و توسعه‌ى دائمى آنها ١که دست انسان تاکنون فقط‍‌ به قسمتى از اوّلین آسمان رسیده،و استحکام ٢و طبقات هفتگانه ٣و نظام حاکم ٤و تناسبات و ارتباطات میان هریک و بى‌ستون بودن ٥و حفاظت آنها ٦و حرکات ستارگان در مدارهاى خود و فاصله هریک از آنها،همه نشانه‌هاى قدرت خداوند یکتاى حکیم است. 
سعدى مى‌گوید: 
آفرینش،همه تدبیر خداوند دل است  دل ندارد،که ندارد به خداوند اقرار 
کوه و دریا و درختان،همه در تسبیحند  نه همه مستمعى،فهم کند این اسرار 
عقل،حیران شود از خوشه زرین عنب  فهم،عاجز شود از حبّه یاقوت انار 
پاک و بى‌عیب،خدایى که به تقدیر عزیز  ماه و خورشید،مسخّر کند و لیل و نهار 
کلمه«ریاح»جمع«ریح»به معناى باد است،ولى در قرآن هرجا کلمه«ریح»آمده همراه قهر و عذاب است،مانند:«ریح صَرصَر» ١ولى هرجا کلمه«ریاح»آمده،همراه باران و لطف الهى است.در حدیث مى‌خوانیم:هرگاه بادى مى‌وزید،پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌فرمود:«اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعلها ریحا»خداوندا! این باد را ریاحِ‌ رحمت قرار ده،نه ریحِ‌ عذاب. ٢
پیام‌ها: 
١-شناخت طبیعت،یکى از راههاى خداشناسى است که شناخت آن،قدرت، حکمت و یکتایى او را در بر دارد. «إِلهُکُمْ‌ إِلهٌ‌ واحِدٌ... فِی خَلْقِ‌ السَّماواتِ‌... لَآیاتٍ‌» 
٢-خداوند،نظیر و شبیه ندارد و مرکب از اجزا نیست. «إِلهٌ‌ واحِدٌ» 
٣-هم طبیعت و هم صنعتِ‌ دست ساختِ‌ انسان،از اوست. «خَلْقِ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌... وَ الْفُلْکِ‌» 
٤-هر موجودى در جهان هستى،آیه‌اى از آیات کتاب خداوند در طبیعت است. 
«لَآیاتٍ‌» 
برگ درختانِ‌ سبز،در نظر هوشیار  هر ورقش دفترى است،معرفت کردگار 
٥-تنها خردمندان از نگاه در هستى،درس خداشناسى مى‌گیرند. «إِنَّ‌ فِی خَلْقِ‌ السَّماواتِ‌... لَآیاتٍ‌ لِقَوْمٍ‌ یَعْقِلُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۰۷
محمدرضا زارع

#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\

 

«١٦١»إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ‌ کُفّارٌ أُولئِکَ‌ عَلَیْهِمْ‌ لَعْنَةُ‌ اللّهِ‌ وَ الْمَلائِکَةِ‌ وَ النّاسِ‌ أَجْمَعِینَ‌ 
همانا کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند،لعنت خدا و فرشتگان و مردم،همگى بر آنها خواهد بود. 
«١٦٢»خالِدِینَ‌ فِیها لا یُخَفَّفُ‌ عَنْهُمُ‌ الْعَذابُ‌ وَ لا هُمْ‌ یُنْظَرُونَ‌ 
(آنان براى)همیشه در آن(لعنت و دورى از رحمت پروردگار)باقى مى‌مانند،نه از عذابِ‌ آنان کاسته مى‌شود و نه مهلت داده مى‌شوند. نکته‌ها: 
در آیه‌ى قبل بیان شد که اگر کتمان‌کنندگان،توبه کرده و حقایق را بیان نمایند،مورد لطف الهى قرار مى‌گیرند.در این آیه مى‌فرماید:امّا اگر کفّار توبه نکرده و در حال کفر بمیرند،باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبان‌گیر آنان خواهد بود. 
سؤال:در آیه،لعنت همه‌ى مردم بر کفّار مطرح شده است،ولى ناگفته پیداست که بعضى از مردم،خودشان کافر یا دوست کافرند،پس لعنت همه مردم در آیه به چه معنا مى‌باشد؟ 
پاسخ:لعنت،در دنیا و آخرت مطرح است.کسانى که در دنیا دوست کفّار یا خود کافرند،در آخرت لعنت خواهند شد. «کُلَّما دَخَلَتْ‌ أُمَّةٌ‌ لَعَنَتْ‌ أُخْتَها» ١
یکى از درخواست‌ها و دعاهاى اولیاى خدا،مسلمان مردن است.حضرت یوسف از خداوند مى‌خواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» ٢حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش مى‌کنند که «فَلا تَمُوتُنَّ‌ إِلاّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌» ٣نمیرید مگر اینکه مسلمان یعنى تسلیم پروردگار باشید. 
پیام‌ها: 
١-اصرار بر کفر و در حال کفر مردن،دورى ابدى انسان را از رحمت الهى بدنبال دارد. «ماتُوا وَ هُمْ‌ کُفّارٌ... عَلَیْهِمْ‌ لَعْنَةُ‌ اللّهِ‌» 
٢-آنچه مهم است،پایان عمر انسان است که آیا با ایمان مى‌میرد یا بى‌ایمان. 
«ماتُوا وَ هُمْ‌ کُفّارٌ» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۵۴
محمدرضا زارع