عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۳۱۲ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

«١٣٧»فَإِنْ‌ آمَنُوا بِمِثْلِ‌ ما آمَنْتُمْ‌ بِهِ‌ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ‌ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ‌ فِی شِقاقٍ‌ فَسَیَکْفِیکَهُمُ‌ اللّهُ‌ وَ هُوَ السَّمِیعُ‌ الْعَلِیمُ‌ 

اگر آنها(نیز) به‌مانند آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید،ایمان بیاورند،همانا هدایت یافته‌اند،و اگر سرپیچى نمایند،پس جز این نیست که آنها(با حقّ‌) در ستیزند و خداوند شرّ آنان را از تو دفع مى‌کند و او شنونده‌ى داناست. 

نکته‌ها: 

اگر اهل کتاب،یهود و نصارى،به جاى سرسختى و خودمحورى و تکیه بر مسائل نژادى و قبیله‌اى،همانند شما مسلمانان به تمام انبیا و کتب آسمانى ایمان بیاورند و تعصّبات نابجا را کنار بگذارند،حتماً هدایت مى‌یابند،ولى اگر همچون گذشته،تنها خود را بر حقّ‌ بدانند و دیگران را منحرف بشمارند،آنان در ستیز با حقّ‌ و جدایى از حقّ‌ خواهند بود.البتّه شما مسلمانان به راه خود دلگرم باشید و از تحقیرها و توطئه‌هاى آنان نترسید.چون خداوند شر آنان را از شما دفع و شما را در برابر آنان حمایت و کفایت مى‌کند،زیراکه او شنواى داناست. 

پیام‌ها: 

١-مسلمانان،الگوى هدایت‌یافتگان واقعى هستند. «بِمِثْلِ‌ ما آمَنْتُمْ‌» زیرا به تمام انبیا و کتاب‌هاى آسمانى،ایمان و اعتقاد دارند. 

٢-خداوند متعال،حمایت و کفایت خود را از مسلمانان اعلام نموده است. 

«فَسَیَکْفِیکَهُمُ‌ اللّهُ‌» 

٣-ایمان نیاوردن یهود و نصارى از روى عناد،لجاجت و ستیزه‌جویى است،نه منطق و استدلال. «وَ إِنْ‌ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ‌ فِی شِقاقٍ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۵۳
محمدرضا زارع

«١٣٦»قُولُوا آمَنّا بِاللّهِ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ‌ إِلى‌ إِبْراهِیمَ‌ وَ إِسْماعِیلَ‌ وَ إِسْحاقَ‌ وَ یَعْقُوبَ‌ وَ الْأَسْباطِ‍‌ وَ ما أُوتِیَ‌ مُوسى‌ وَ عِیسى‌ وَ ما أُوتِیَ‌ النَّبِیُّونَ‌ مِنْ‌ رَبِّهِمْ‌ لا نُفَرِّقُ‌ بَیْنَ‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ‌ وَ نَحْنُ‌ لَهُ‌ مُسْلِمُونَ‌ (اى مسلمانان!)بگویید:ما به خدا ایمان آورده‌ایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط‍‌(که پیامبرانى از نوادگان یعقوبند)و آنچه به موسى و عیسى و پیامبران دیگر از طرف پروردگارشان نازل شده است،(ایمان آورده‌ایم.و)ما بین هیچ‌یک از آنها جدایى قائل نیستیم(و میان آنان فرق نمى‌گذاریم و)در برابر خداوند تسلیم هستیم. 

نکته‌ها: 

این آیه به مسلمانان دستور مى‌دهد که به مخالفان خود بگویند:ما به خدا و همه پیامبران بر حقّ‌ و آنچه از جانب خدا نازل شده است ایمان داریم و خود محورى‌ها و یا تعصّبات نژادى،باعث نمى‌شود که ما برخى از آنها را بپذیریم و بعضى دیگر را نفى کنیم.ما به همه انبیاى الهى،چه آنهایى که قبل از ابراهیم علیه السلام آمده‌اند،همانند آدم،شیث،نوح،هود،صالح و چه آنهایى که بعد از ابراهیم بودند همانند سلیمان،یحیى و زکریا،ایمان داریم و هر پیامبرى که دلیل روشن و معجزه داشته باشد به حکم عقل او را مى‌پذیریم. 

«اسباط‍‌»جمع«سبط‍‌»به معناى نواده است و مراد از آن دوازده تیره و قبیله بنى اسرائیل مى‌باشد که از دوازده فرزند یعقوب به وجود آمده و در میان آنان پیامبرانى وجود داشته است. 

جمله« وَ ما أُوتِیَ‌ مُوسى‌ وَ عِیسى‌ »یعنى هرچه به آن دو پیامبر نازل شده قبول داریم،نه هرآنچه نزد شماست و لذا نفرمود:«و ما اوتیتم».بنابراین اگر در برابر دعوت شما که مى‌گویید: 

«کُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌» و راه نجات را در مسیحى یا یهودى بودن مى‌دانید،مى‌ایستیم به دلیل وجود انحراف و خرافاتى است که در دین خدا ایجاد کرده‌اید وگرنه ما تورات و انجیل واقعى را که در آنها بشارت ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله آمده است قبول داریم. 

پیام‌ها: 

١-ایمان به همه‌ى انبیا و کتاب‌هاى آسمانى لازم است. «آمَنّا بِاللّهِ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌...» 

کفر به بعضى از انبیا،کفر به همه‌ى آنهاست.مسلمان واقعى کسى است که به تمام انبیاى الهى،ایمان داشته باشد. 

٢-ما به آنچه بر موسى و عیسى علیهما السلام نازل شده ایمان داریم،نه آنچه امروز به نام تورات و انجیل وجود دارد. «وَ ما أُوتِیَ‌ مُوسى‌ وَ عِیسى‌» 

٣-تسلیم عملى،در کنار ایمان قلبى لازم است. «آمَنّا بِاللّهِ‌... نَحْنُ‌ لَهُ‌ مُسْلِمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۲
محمدرضا زارع

«١٣٥»وَ قالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌ تَهْتَدُوا قُلْ‌ بَلْ‌ مِلَّةَ‌ إِبْراهِیمَ‌ حَنِیفاً وَ ما کانَ‌ مِنَ‌ الْمُشْرِکِینَ‌ 

(اهل کتاب)گفتند:یهودى یا مسیحى شوید تا هدایت یابید،بگو:(چنین نیست،)بلکه(پیروى از)آئین حق‌گراى ابراهیم(مایه هدایت است،زیرا)او از مشرکان نبود. 

نکته‌ها: 

کلمه«یهود»از«هود»به معناى بازگشت به خدا،گرفته شده است.در مجمع البحرین از امام صادق علیه السلام نقل شده است که لقب یهود از آیه ١٥٦ سوره اعراف اقتباس شده است، آنجا که بنى اسرائیل به خدا گفتند: «إِنّا هُدْنا إِلَیْکَ‌» و کلمه نصارى نیز از کلام حضرت عیسى علیه السلام گرفته شده است آنجا که فرمود: «مَنْ‌ أَنْصارِی إِلَى اللّهِ‌» امّا کلمه«حنیف»از «حنف»به معناى در راه مستقیم آمدن است،همان گونه که«جنف»به معناى در راه کج قرار گرفتن آمده است. 

در آیه ١١٣ خواندیم که یهودیان،نصارى را قبول نداشتند و نصارى نیز یهودیان را پوچ مى‌دانستند و هریک خیال مى‌کرد که تنها خودش بر هدایت مى‌باشد.در حالى که هر دو گروه دچار شکّ‌ گردیده و از راه مستقیم منحرف شده‌اند و راه حقّ‌ راه ابراهیم علیه السلام است که هرگز دچار شکّ‌ نگردید. 

امام صادق علیه السلام فرمودند:دین حنیف و حق‌گرا،همان گرایش به حقّ‌ و اسلام است. ١

پیام‌ها: 

١-انحصار طلبى بى‌جا،ممنوع است.یهود و نصارى بدون داشتن دلیل،هرکدام هدایت را تنها در آئین خود مى‌دانند. «کُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌ تَهْتَدُوا» 

٢-نام و عنوان مهم نیست،ایمان و عمل اهمیّت دارد.یهودى یا نصرانى یک لقب بیش نیست،آنچه ارزشمند است،توحید و یکتاپرستى است. «بَلْ‌ مِلَّةَ‌ إِبْراهِیمَ‌ حَنِیفاً» 

٣-به تبلیغات سوء دیگران پاسخ دهید. «قالُوا... قُلْ‌» 

٤-ابراهیم علیه السلام هیچگاه از مشرکان نبوده است،در حالى که یهود و نصارى گرفتار شرک شده‌اند. «وَ ما کانَ‌ مِنَ‌ الْمُشْرِکِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۳۱
محمدرضا زارع

«١٣٤»تِلْکَ‌ أُمَّةٌ‌ قَدْ خَلَتْ‌ لَها ما کَسَبَتْ‌ وَ لَکُمْ‌ ما کَسَبْتُمْ‌ وَ لا تُسْئَلُونَ‌ عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ‌ 

آنها امتى بودند که درگذشتند،دست آورد آنها مربوط‍‌ به خودشان و دست آورد شما نیز مربوط‍‌ به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام داده‌اند،بازخواست نخواهید شد. نکته‌ها: 

یکى از اشتباهات بنى اسرائیل این بود که به نیاکان و پیشینیان خویش،بسیار مباهات و افتخار مى‌کردند و گمانشان این بود که اگر خودشان آلوده باشند،به خاطر کمالات گذشتگانشان،مورد عفو قرار خواهند گرفت.این آیه به آنان هشدار مى‌دهد که شما مسئول اعمال خویش هستید،همچنان که آنان مسئول کرده‌هاى خویش هستند. 

در کتاب غرر الحکم از حضرت على علیه السلام آمده است:«الشرف بالهمم العالیة لا بالرمم البالیة» شرافت و بزرگى به همت‌هاى عالى و بلند است،نه به استخوان‌هاى پوسیده‌ى نیاکان و گذشتگان.در تاریخ مى‌بینیم که افراد در سایه عمل خویش،آینده خود را رقم مى‌زنند.زن فرعون اهل بهشت مى‌شود،ولى همسر لوط‍‌ در اثر بدکردارى ،به دوزخ رهسپار مى‌شود. 

اینها نمونه‌ى عدالت و نظام حق پروردگار است. 

در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:اى بنى هاشم،مبادا سایر مردم براى آخرت خود کار کنند،ولى شما به انساب خود دل‌خوش کنید. 

پیام‌ها: 

١-آینده هرکس و هر جامعه‌اى،در گرو عمل خود اوست. «وَ لا تُسْئَلُونَ‌ عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۴۷
محمدرضا زارع

«١٣٣»أَمْ‌ کُنْتُمْ‌ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ‌ الْمَوْتُ‌ إِذْ قالَ‌ لِبَنِیهِ‌ ما تَعْبُدُونَ‌ مِنْ‌ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ‌ وَ إِلهَ‌ آبائِکَ‌ إِبْراهِیمَ‌ وَ إِسْماعِیلَ‌ وَ إِسْحاقَ‌ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ‌ لَهُ‌ مُسْلِمُونَ‌ 

آیا شما(یهودیان)هنگامى که مرگ یعقوب فرارسید ،حاضر بودید؟! آن هنگام که به فرزندان خود گفت:پس از من چه مى‌پرستید؟گفتند:خداى تو و خداى پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق،خداوند یکتا،و ما در برابر او تسلیم هستیم. 

نکته‌ها: 

گروهى از یهود اعتقاد و ادّعا داشتند که یعقوب هنگام مرگ،فرزندان خود را به دینى که یهود،با تمام تحریفاتش به آن معتقد بودند،سفارش و توصیه کرده است و آنها بدین سبب به آئین خود پاى‌بند هستند.خداوند در ردّ این ادّعا و اعتقاد،آنان را مورد سؤال قرار مى‌دهد که آیا شما در هنگام مرگ بر بالین یعقوب حاضر بوده‌اید که این‌گونه مى‌گویید؟بلکه او از فرزندان خود اسلام و تسلیم در برابر خداوند را خواست،و فرزندان به او وعده دادند که عبادت و پرستش خداى یگانه و تسلیم بودن در برابر او را در پیش گیرند. 

در قرآن از جدّ و عمو،به پدر«أب»تعبیر مى‌کند. «آبائِکَ‌ إِبْراهِیمَ‌ وَ إِسْماعِیلَ‌» چون ابراهیم، جدّ فرزندان یعقوب و اسماعیل،عموى آنان بوده است. 

پیام‌ها: 

١-سخن باید براساس علم و آگاهى باشد. «أَمْ‌ کُنْتُمْ‌ شُهَداءَ» 

٢-مرگ به سراغ همه مى‌آید،حتّى پیامبران. «حَضَرَ یَعْقُوبَ‌ الْمَوْتُ‌» 

٣-حسّاس‌ترین زمانِ‌ زندگى،لحظه‌ى مرگ است و حسّاس‌ترین مسئله،موضوع دین و عقیده و حسّاس‌ترین مخاطب،نسل انسان است. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ‌ الْمَوْتُ‌ إِذْ قالَ‌ لِبَنِیهِ‌ ما تَعْبُدُونَ‌» 

٤-موعظه در آستانه‌ى مرگ،آثار عمیقى دارد. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ‌ الْمَوْتُ‌ إِذْ قالَ‌» 

٥-پدران باید نسبت به آینده‌ى دینى فرزندان خویش،توجّه داشته باشند.حتّى فرزندان انبیا در معرض خطر بى‌دینى هستند. «ما تَعْبُدُونَ‌ مِنْ‌ بَعْدِی» 

٦-همه انبیا،به عبادت و تسلیم در برابر خداوند سفارش مى‌کردند. «إِلهاً واحِداً» 

٧-فقط‍‌ در برابر فرمان خداوند،تسلیم شویم. «لَهُ‌ مُسْلِمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۴۱
محمدرضا زارع

«١٣١»إِذْ قالَ‌ لَهُ‌ رَبُّهُ‌ أَسْلِمْ‌ قالَ‌ أَسْلَمْتُ‌ لِرَبِّ‌ الْعالَمِینَ‌ 

(بخاطر بیاورید)هنگامى را که پروردگار ابراهیم به او گفت:تسلیم شو. 

گفت:در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم. 

پیام‌ها: 

١-مقامات و الطاف الهى،بدون دلیل به کسى واگذار نمى‌شود.اگر خداوند ابراهیم را برمى‌گزیند،به خاطر روحیّه‌ى تسلیم‌پذیرى او در برابر خداست. 

«أَسْلِمْ‌ قالَ‌ أَسْلَمْتُ‌» 

٢-فلسفه‌ى تسلیم انسان در برابر خداوند آن است که او رب العالمین است. 

«أَسْلَمْتُ‌ لِرَبِّ‌ الْعالَمِینَ‌» 

«١٣٢»وَ وَصّى بِها إِبْراهِیمُ‌ بَنِیهِ‌ وَ یَعْقُوبُ‌ یا بَنِیَّ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ اصْطَفى‌ لَکُمُ‌ الدِّینَ‌ فَلا تَمُوتُنَّ‌ إِلاّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌ 

و ابراهیم و یعقوب،فرزندان خود را به همان آئین سفارش نمودند(و گفتند:) فرزندان من! خداوند براى شما این دین(توحیدى)را برگزیده است.پس(تا پایان عمر برآن باشید و)جز در حال تسلیم(و فرمانبردارى)نمیرید. پیام‌ها: 

١-در فکر سلامت عقیده و ایمان نسل و فرزندان خود باشیم و در وصایاى خود تنها به جنبه‌هاى مادّى اکتفا نکنیم. «وَصّى... فَلا تَمُوتُنَّ‌ إِلاّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌» 

٢-راه حقّ‌،همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است.انبیا همین راه را سفارش مى‌نمودند. «وَصّى بِها إِبْراهِیمُ‌ بَنِیهِ‌ وَ یَعْقُوبُ‌» 

٣-خداوند در میان همه راهها،راه دین را براى ما برگزیده است. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ اصْطَفى‌ لَکُمُ‌ الدِّینَ‌» 

٤-حسن عاقبت و مسلمان مردن مهم است. ١«فَلا تَمُوتُنَّ‌ إِلاّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌» 

٥-گرچه زمان و مکان مردن به دست ما نیست،ولى مى‌توانیم زمینه‌ى حسنِ‌ عاقبت خود را از طریق عقیده و عمل درست و دعا و دورى از گناه و افراد فاسد،فراهم کنیم. «فَلا تَمُوتُنَّ‌ إِلاّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۹
محمدرضا زارع

«١٣٠»وَ مَنْ‌ یَرْغَبُ‌ عَنْ‌ مِلَّةِ‌ إِبْراهِیمَ‌ إِلاّ مَنْ‌ سَفِهَ‌ نَفْسَهُ‌ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ‌ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ‌ فِی الْآخِرَةِ‌ لَمِنَ‌ الصّالِحِینَ‌ کیست که از آئین ابراهیم روى بگرداند،مگر کسى که خود را(فریب داده و)بى‌خردى کند؟و همانا ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر(نیز)از صالحان است. 

نکته‌ها: 

در آیات قبل،گوشه‌هایى از اهداف و شخصیّت حضرت ابراهیم بیان گردید.این آیه با توجّه به تابناکى و پاکى چهره ابراهیم و آئین او مى‌پرسد،چه کسى جز افراد نادان و سفیه از ابراهیم و اهداف او اعراض مى‌کند؟! آئین او به قدرى ارزش دارد که پیامبر صلى الله علیه و آله مفتخر است که راه او راه ابراهیم است.ابراهیم کسى است که در منطق،کافر را مبهوت مى‌کند: «فَبُهِتَ‌ الَّذِی کَفَرَ» ١و در شجاعت یک‌تنه همه بت‌ها را مى‌شکند: «فَجَعَلَهُمْ‌ جُذاذاً» ٢قرآن او را حلیم معرّفى مى‌نماید و در صبر و توکّل نیز نمونه و سرآمد است تا آنجا که درون آتش افکنده مى‌شود بى‌آنکه واهمه‌اى داشته باشد.در سخاوت گوساله چاقى را براى مهمانان کباب مى‌کند.در تسلیم،کودک و همسر خود را در بیابان بى‌آب و گیاه مکه رها کرده و آنگاه که او به سن نوجوانى مى‌رسد،به امر خداوند کارد بر گلوى او مى‌گذارد.آرى،انسان تنها با فریب دادن خرد خویش مى‌تواند از ادیان الهى گریزان باشد.« سَفِهَ‌ نَفْسَهُ‌» 

ابراهیم علیه السلام در دعایى از خداوند خواست که: «أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ‌» ٣خداوند دعاى او را استجابت کرده و مى‌فرماید:ابراهیم در آخرت از صالحان است. 

کسى که راه ابراهیم را که براى نسل بشر،مرکز امن،رهبر معصوم،رزق فراوان،توفیق اسلام و تسلیم،قبول توبه و سعادت از خدا طلب مى‌کند،رها کرده و به دنبال دیگران برود، سفیه و نادانى بیش نیست!! 

در فرهنگ قرآن،به افرادى که حقائق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند،سفیه گفته مى‌شود.چنانکه به بنى اسرائیل به جهت بهانه‌هاى بى‌موردى که درباره‌ى تغییر قبله مى‌گرفتند،سفیه گفته شده است: «سَیَقُولُ‌ السُّفَهاءُ» در ذیل آیه‌ى «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ‌» نیز از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود:کسى که شراب بخورد،سفیه است. چنین شخصى به جاى نوشیدنى‌هاى مفید و حلال،به سراغ آشامیدنى مضرّ و حرام مى‌رود.آرى،کسانى که راه حقّ‌ را رها نموده و بى‌راهه مى‌روند،سفیه هستند و آن‌کس که در انتخاب رهبر و مکتب،قدم درست بردارد عاقل است.در حدیث مى‌خوانیم:عقل همان چیزى است که به‌وسیله آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است. 

پیام‌ها: 

١-سفیه کسى است که منطق،مکتب،رهبر و راه حقّ‌ را نادیده گرفته و به دنبال هوسهاى خود یا دیگران رهسپار شود. «سَفِهَ‌ نَفْسَهُ‌» 

٢-دین‌دارى،خردورزى،و اعراض از آن،دلیل بى‌خردى است. «مَنْ‌ یَرْغَبُ‌... سَفِهَ‌ نَفْسَهُ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۳
محمدرضا زارع

«١٢٩»رَبَّنا وَ ابْعَثْ‌ فِیهِمْ‌ رَسُولاً مِنْهُمْ‌ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ‌ آیاتِکَ‌ وَ یُعَلِّمُهُمُ‌ الْکِتابَ‌ وَ الْحِکْمَةَ‌ وَ یُزَکِّیهِمْ‌ إِنَّکَ‌ أَنْتَ‌ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‌ 

پروردگارا! در میان آنان پیامبرى از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد و(از مفاسد فکرى،اخلاقى و عملى)پاکیزه‌شان نماید،همانا که تو خود توانا و حکیمى. نکته‌ها: 

این آیه،دعایى دیگر از حضرت ابراهیم علیه السلام را بازگو مى‌کند که بیانگر عظمت فوق‌العاده روح،و ترسیم‌کنندۀ سوز و اخلاص درونى اوست.با آنکه خود در حال حیات و از پیامبران برجسته الهى است،براى نسل‌هاى آینده دعا مى‌کند که پروردگارا! در میان مردم و ذریّه من،پیامبرى از خودشان مبعوث کن. 

از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند:«أنا دعوة ابى ابراهیم»،من نتیجه اجابت دعاى پدرم ابراهیم هستم که فرمود: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ‌ فِیهِمْ‌ رَسُولاً مِنْهُمْ‌» ١

با آنکه در دعاى ابراهیم علیه السلام تعلیم بر تزکیه مقدّم شده است،امّا خداوند در اجابت این دعا، تزکیه را مقدّم داشته تا به ابراهیم هشدار دهد که تزکیه، باارزش‌تر است و تعلیم در مرتبه بعدى است. «یُزَکِّیهِمْ‌ وَ یُعَلِّمُهُمُ‌ الْکِتابَ‌ وَ الْحِکْمَةَ‌» ٢

پیام‌ها: 

١-نیاز به رهبر آسمانى،از اساسى‌ترین نیازهاى جامعه بشرى است.اگر قرن‌ها قبل براى آن دعا مى‌شود، نشان‌دهندۀ اهمیّت و ارزش و نقش آن است. 

«یَرْفَعُ‌ إِبْراهِیمُ‌... وَ ابْعَثْ‌ فِیهِمْ‌» آرى،بالا بردن دیوارهاى کعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهى،بتخانه‌اى بیش ازآب‌درنمى‌آید. 

٢-هدف از بعثت پیامبران،تعلیم و تزکیه مردم براساس کتاب آسمانى است. 

«یَتْلُوا... یُعَلِّمُهُمُ‌... یُزَکِّیهِمْ‌» 

٣-علم و دانش زمانى نتیجه مى‌دهد که همراه با بینش و حکمت،و همراه با تزکیه و تقوا باشد. «یُعَلِّمُهُمُ‌ الْکِتابَ‌ وَ الْحِکْمَةَ‌ وَ یُزَکِّیهِمْ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۰۶:۲۳
محمدرضا زارع

«١٢٨»رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ‌ لَکَ‌ وَ مِنْ‌ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً‌ مُسْلِمَةً‌ لَکَ‌ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ‌ عَلَیْنا إِنَّکَ‌ أَنْتَ‌ التَّوّابُ‌ الرَّحِیمُ‌ 

(ابراهیم و اسماعیل همچنین گفتند:)پروردگارا! ما را تسلیم(فرمان)خود قرار ده و از نسل ما(نیز)امّتى که تسلیم تو باشند قرار ده و راه و روش پرستش را به ما نشان ده و توبۀ ما را بپذیر،که همانا تو،توبه‌پذیر مهربانى. 

نکته‌ها: 

با آنکه حضرت ابراهیم و اسماعیل هر دو در اجراى فرمان ذبح،عالى‌ترین درجه تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند،امّا بااین‌همه در این آیه از خداوند مى‌خواهند که مارا تسلیم فرمان خودت قرار ده.گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّه تسلیم را مى‌خواهند. 

کسى که فقط‍‌ تسلیم خدا باشد،نه در برابر عموى بت‌تراش تسلیم مى‌شود و نه در برابر بت‌ها به زانو مى‌افتد و نه از طاغوت‌ها پیروى مى‌کند. پیام‌ها: 

١-به کمالات امروز خود قانع نشوید،تکامل و تداوم آن را از خدا بخواهید. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ‌ لَکَ‌» 

٢-توجّه به نسل و فرزندان،یک دورنگرى عاقلانه و خداپسندانه است که حاکى از وسعت نظر و سوز و عشق درونى است وبارها در دعاهاى حضرت ابراهیم آمده است. «وَ مِنْ‌ ذُرِّیَّتِنا» 

٣-راه و روش بندگى را باید از خدا آموخت وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات مى‌شود. «أَرِنا مَناسِکَنا» 

٤-تا روح تسلیم نباشد،بیان احکام سودى نخواهد داشت.در اینجا ابراهیم علیه السلام ابتدا از خداوند روح تسلیم تقاضا مى‌کند،سپس راه و روش عبادت و بندگى را مى‌خواهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ‌ لَکَ‌... أَرِنا مَناسِکَنا» 

٥-نیاز به توبه و بازگشت الطاف الهى،در هر حال و براى هر مقامى،ارزش است. ١«تُبْ‌ عَلَیْنا» 

٦-یکى از آداب دعا،ستایش پروردگار است که در این آیه نیز به چشم مى‌خورد. 

«اَلتَّوّابُ‌ الرَّحِیمُ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۲۲
محمدرضا زارع

«١٢٧»وَ إِذْ یَرْفَعُ‌ إِبْراهِیمُ‌ الْقَواعِدَ مِنَ‌ الْبَیْتِ‌ وَ إِسْماعِیلُ‌ رَبَّنا تَقَبَّلْ‌ مِنّا إِنَّکَ‌ أَنْتَ‌ السَّمِیعُ‌ الْعَلِیمُ‌ 

و(به یاد آور)هنگامى که ابراهیم،پایه‌هاى خانه(کعبه)را با اسماعیل بالا مى‌برد(و مى‌گفتند:)پروردگارا از ما بپذیر،همانا تو شنوا و دانایى. 

نکته‌ها: 

از آیات و روایات متعدّد استفاده مى‌شود که خانه کعبه،از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهیم علیه السلام آن را تجدید بنا نموده است.چنانکه آن حضرت در موقع اسکان همسر و فرزندش در سرزمین مکّه مى‌گوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ‌ مِنْ‌ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ‌ عِنْدَ بَیْتِکَ‌ الْمُحَرَّمِ‌» ١خداوندا بعضى از خاندانم را در این سرزمین خشک و بدون زراعت،در کنار خانه‌ى تو سکونت دادم.بنابراین در زمان شیر خوارگى حضرت اسماعیل علیه السلام نیز اثرى از کعبه وجود داشته است.و در سوره‌ى آل عمران ٢نیز از کعبه به عنوان اوّلین خانه مردم یاد شده است.در آیه مورد بحث نیز سخن از بالا بردن پایه‌هاى خانه بدست ابراهیم علیه السلام است و این تعبیر مى‌رساند که اساس خانه کعبه،قبلاً وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام آن را بالا برده‌اند.حضرت على علیه السلام نیز در خطبه قاصعه ٣مى‌فرماید:خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد،با همین کعبه و سنگ‌هاى آن آزمایش مى‌نماید. 

ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام در کار مساوى نبودند.در حدیث مى‌خوانیم:ابراهیم بنّایى مى‌کرد و اسماعیل سنگ به دست پدر مى‌داد.و شاید به سبب همین تفاوت،میان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است. «یَرْفَعُ‌ إِبْراهِیمُ‌ الْقَواعِدَ مِنَ‌ الْبَیْتِ‌ وَ إِسْماعِیلُ‌» پیام‌ها: 

١-بانیان کارهاى نیک را فراموش نکنیم. «إِذْ یَرْفَعُ‌» «اذ»یعنى گذشته را یاد کن. 

٢-در مسیر اهداف الهى،کار بنّایى و کارگرى نیز عبادت است.لذا از خداوند قبولى آن را مى‌خواهند. «یَرْفَعُ‌ إِبْراهِیمُ‌ الْقَواعِدَ... رَبَّنا تَقَبَّلْ‌ مِنّا» 

٣-کار مهم نیست،قبول شدن آن اهمیّت دارد.حتّى اگر کعبه بسازیم،ولى مورد قبول خدا قرار نگیرد،ارزش ندارد. «رَبَّنا تَقَبَّلْ‌» 

٤-کارهاى خود را در برابر عظمت خداوند،قابل ذکر ندانیم.حضرت ابراهیم نامى از کار و بنایى خود نبرد و فقط‍‌ گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ‌ مِنّا» 

٥-در روایات آمده است:از شرایط‍‌ استجابت و آداب دعا،ستایش خداوند است.ابراهیم علیه السلام دعاى خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ‌ أَنْتَ‌ السَّمِیعُ‌ الْعَلِیمُ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۴۴
محمدرضا زارع

«١٢٦»وَ إِذْ قالَ‌ إِبْراهِیمُ‌ رَبِّ‌ اجْعَلْ‌ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ‌ أَهْلَهُ‌ مِنَ‌ الثَّمَراتِ‌ مَنْ‌ آمَنَ‌ مِنْهُمْ‌ بِاللّهِ‌ وَ الْیَوْمِ‌ الْآخِرِ قالَ‌ وَ مَنْ‌ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ‌ قَلِیلاً ثُمَّ‌ أَضْطَرُّهُ‌ إِلى‌ عَذابِ‌ النّارِ وَ بِئْسَ‌ الْمَصِیرُ 

و(به یاد آور)هنگامى که ابراهیم گفت:پروردگارا! این(سرزمین)را شهرى امن قرار ده و اهل آن را،آنان که به خدا و روز آخرت ایمان آورده‌اند،از ثمرات(گوناگون)روزى ده.(اما خداوند)فرمود:به آنهایى که کافر شوند (نیز)بهرۀ اندکى خواهم داد.سپس آنها را به قهر به‌سوى عذاب آتش مى‌کشانم و چه بد،سرانجامى است. 

نکته‌ها: 

در آیات قبل،حضرت ابراهیم علیه السلام براى ذریّه‌ى خویش درخواست مقام امامت نمود،امّا خداوند در جواب فرمود:این مقام و مرتبت به افراد ظالم نمى‌رسد.در این آیه حضرت ابراهیم،رزق دنیا را تنها براى مؤمنان درخواست کرد،امّا خداوند این محدودیّت را نمى‌پذیرد و از اعطاى رزق مادّى به کفّار امتناع نمى‌ورزد.یعنى رزق مادّى مهمّ‌ نیست،لذا به اهل و نااهل هر دو داده مى‌شود،امّا مقامات معنوى و اجتماعى و رهبرى،بسیار مهم است و به هرکس واگذار نمى‌شود. 

پیام‌ها: 

١-انبیا علاوه بر ارشاد و هدایت،به نیازهاى مادّى مردم همانند امنیّت و معیشت نیز توجّه داشته و براى آن تلاش و دعا مى‌کنند. «رَبِّ‌ اجْعَلْ‌ هذا بَلَداً آمِناً» 

٢-بهره‌مندى از نعمت‌ها،زمانى لذیذ و گوارا است که در فضاى امن،آرام و بى‌اضطراب باشد. «آمِناً وَ ارْزُقْ‌» 

٣-در دعا،دیگران را فراموش نکنیم.به جاى«و ارزقنا»فرمود: «وَ ارْزُقْ‌ أَهْلَهُ‌» 

٤-سنّت الهى آن است که به همه مردم اعم از مسلمان و کافر،رزق دهد و این سنّت حتّى با دعاى ابراهیم علیه السلام خدشه بردار نیست. «وَ مَنْ‌ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ‌» ٥-بهره‌مندى در دنیا،نشانه‌ى لطف خداوند به انسان نیست. «وَ مَنْ‌ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ‌» 

٦-در کمک‌رسانى به همنوع،کارى به مکتب او نداشته باشید. «وَ مَنْ‌ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ‌» 

٧-کامیابى‌هاى مادّى هر قدر باشد،نسبت به نعمت‌هاى آخرت اندک است. 

«قَلِیلاً» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۳۱
محمدرضا زارع

«١٢٥»وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ‌ مَثابَةً‌ لِلنّاسِ‌ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ‌ مَقامِ‌ إِبْراهِیمَ‌ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‌ إِبْراهِیمَ‌ وَ إِسْماعِیلَ‌ أَنْ‌ طَهِّرا بَیْتِیَ‌ لِلطّائِفِینَ‌ وَ الْعاکِفِینَ‌ وَ الرُّکَّعِ‌ السُّجُودِ 

و(به یادآور)هنگامى که خانه(ى کعبه)را محل رجوع و اجتماع و مرکز امن براى مردم قرار دادیم(و گفتیم:)از مقام ابراهیم،جایگاهى براى نماز انتخاب کنید و به ابراهیم و اسماعیل تکلیف کردیم که خانه مرا براى طواف‌کنندگان و معتکفان و راکعان و ساجدان،پاک و پاکیزه کنید. 

نکته‌ها: 

بعد از اشاره به مقام والاى ابراهیم علیه السلام در آیه‌ى گذشته،به یادگار او یعنى کعبه اشاره نموده و مى‌فرماید:کعبه را براى مردم «مَثابَةً‌» قرار دادیم.کلمه«مثابة»از ریشه«ثوب»به معناى بازگشت به حالت اوّل است.کعبه محلّ‌ بازگشت و میعادگاه همه مردم است،میعادگاهى امن و مقدّس. 

مقام ابراهیم جایگاهى است با فاصله تقریبى ١٣ متر از کعبه،که بر حاجیان لازم است بعد از طواف خانه خدا،پشت آن دو رکعت نماز بگزارند و در آنجا سنگى قرار دارد که حضرت ابراهیم براى بالا بردن دیوارهاى کعبه،بر روى آن ایستاده است و آن سنگ فعلاً در محفظه‌اى نگهدارى مى‌شود. 

مراد از«عهد»در این آیه دستور الهى است.«عهدنا»یعنى دستور دادیم. خداوند جسم نیست تا نیازمند خانه باشد.کلمه‌ى«بیتى»در این آیه همانند«شهر الله» درباره ماه رمضان است که به منظور کرامت بخشیدن به مکان یا زمانى خاصّ‌،خداوند آن را به خود منسوب مى‌کند.و در عظمت کعبه همین بس‌که گاهى مى‌فرماید: «بَیْتِیَ‌» خانه من. 

گاهى مى‌فرماید: «رَبَّ‌ هذَا الْبَیْتِ‌» خداى این خانه. 

پیام‌ها: 

١-شخصیّت حضرت ابراهیم،شخصیّتى جهانى است.در آیه قبل،ابراهیم را امام براى همه‌ى مردم قرار داد و در این آیه کعبه را میعادگاه همه مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَیْتَ‌ مَثابَةً‌ لِلنّاسِ‌» 

٢-جامعه نیازمند امام و امنیّت است.در آیه‌ى قبل فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ‌ لِلنّاسِ‌ إِماماً» و در این آیه مى‌فرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ‌ مَثابَةً‌ لِلنّاسِ‌ وَ أَمْناً» 

٣-کسى که در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جاى پاى او براى خداوند به خاک برسد.«مصلّى» ١

٤-چون خانه از خداست؛ «بَیْتِیَ‌» خادم آن نیز باید از اولیاى او باشد. «طَهِّرا بَیْتِیَ‌» 

٥-زائران بیت‌اللّه را همین کرامت بس‌که ابراهیم و اسماعیل،مسئول طهارت و پاکى آن بیت براى آنها بوده‌اند. «طَهِّرا بَیْتِیَ‌ لِلطّائِفِینَ‌...» 

٦-عبادت با طهارت،پیوند دارد. «طَهِّرا... وَ الرُّکَّعِ‌ السُّجُودِ» 

٧-عبادت و نماز به قدرى مهم است که حتّى ابراهیم و اسماعیل براى انجام مراسم آن مأمور پاکسازى مى‌شوند. «طَهِّرا بَیْتِیَ‌... اَلرُّکَّعِ‌ السُّجُودِ» 

٨-مسجدِ مسلمانان باید پاکیزه و رغبت‌انگیز باشد. «طَهِّرا... اَلرُّکَّعِ‌ السُّجُودِ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۲۰
محمدرضا زارع

«١٢٢»یا بَنِی إِسْرائِیلَ‌ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ‌ الَّتِی أَنْعَمْتُ‌ عَلَیْکُمْ‌ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ‌ عَلَى الْعالَمِینَ‌ 

اى بنى اسرائیل! نعمت مرا که به شما ارزانى داشتم و شما را بر جهانیان برترى بخشیدم یاد کنید. 

«١٢٣»وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ‌ عَنْ‌ نَفْسٍ‌ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ‌ مِنْها عَدْلٌ‌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ‌ وَ لا هُمْ‌ یُنْصَرُونَ‌ و بترسید از روزى که هیچ‌کس چیزى(از عذاب خدا)را از دیگرى دفع نمى‌کند و هیچ‌گونه عوضى از او قبول نمى‌گردد و هیچ شفاعتى،او را سود ندهد و(از جانب هیچ‌کسى)یارى نمى‌شود. 

نکته‌ها: 

این دو آیه مشابه آیات ٤٧ و ٤٨ گذشته همین سوره است که مطالبى در آنجا ذکر کرده‌ایم. 

«١٢٤»وَ إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهِیمَ‌ رَبُّهُ‌ بِکَلِماتٍ‌ فَأَتَمَّهُنَّ‌ قالَ‌ إِنِّی جاعِلُکَ‌ لِلنّاسِ‌ إِماماً قالَ‌ وَ مِنْ‌ ذُرِّیَّتِی قالَ‌ لا یَنالُ‌ عَهْدِی الظّالِمِینَ‌ 

و(به خاطر بیاور)هنگامى که پروردگارِ ابراهیم،او را با حوادث گوناگونى آزمایش کرد و او به خوبى از عهده آزمایش برآمد.خداوند به او فرمود: 

من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم.ابراهیم گفت:از فرزندان من نیز (امامانى قرار بده)،خداوند فرمود:پیمان من به ستمکاران نمى‌رسد(و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند). 

نکته‌ها: 

حضرت ابراهیم علیه السلام در بین انبیا،جایگاه و منزلت خاصّى دارد.نام آن بزرگمرد،٦٩ مرتبه و در ٢٥ سوره قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به عنوان اسوه و نمونه براى بشریّت یاد شده است.در برخى از آیات،آن بزرگوار در ردیف اخیار،صالحان،قانتان، صدّیقان،صابران و وفاکنندگان شمرده شده است.در بزرگداشت این پیامبر بزرگ،خداوند تعابیر خاصّى به کار برده و حتّى یکى از اسرار حج را یادآورى و زنده نگهداشتن ایثارگرى‌ها و ازخودگذشتگى‌هاى حضرت ابراهیم علیه السلام گفته‌اند.آن مرد الهى،در عرصه‌هاى گوناگون با انحراف و شرک مبارزه کرد؛برهان و استدلال او در مقابل ستاره‌پرستان و ماه‌پرستان، مبارزه عملى او با بت‌پرستان،احتجاج او در برابر نمرود و سربلندى او در آزمایشات دیگر،از او انسانى اسوه ونمونه ساخت که خداوند او را به مقام امامت نصب نمود. 

در قرآن حدود بیست مرتبه مسئله آزمایش و امتحان مطرح شده و از سنّتهاى الهى است. هدف آزمایش؛آزمایش براى آگاه شدن خداوند نیست،زیرا او از پیش همه چیز را مى‌داند، این آزمایش‌ها براى ظهور و بروز استعدادهاى نهفته و تلاش و عمل انسان‌هاست.اگر انسان کارى نکند،استحقاق پاداش نخواهد یافت. 

ابزار آزمایش؛تلخى‌ها و شیرینى‌هاى زندگى،همه ابزار امتحان هستند.گاهى افرادى با شداید و مصائب آزمایش مى‌شوند و برخى دیگر با رفاه،و ناگزیر همه مردم حتّى انبیا مورد امتحان قرار مى‌گیرند.این امتحانات و آزمایش‌ها براى رشد و پرورش مردم است. 

ابراهیم علیه السلام در هر آزمایشى که موفّق مى‌شد،به مقامى مى‌رسید:در مرحله نخستین، عبد اللّه شد.سپس به مقام نبى‌اللهى رسید.و پس از آن رسول اللّه،خلیل اللّه و در نهایت به مقام امامت و رهبرى مردم منصوب گردید. ١

مراد از«کلمات»در آیه،امتحانات سنگین است که حضرت ابراهیم از همه‌ى آنها پیروز بیرون آمد.نه عمو،نه همسر و نه فرزند هیچ‌کدام نتوانستند مانع او در راه انجام وظیفه شوند.با آنکه ابراهیم تحت سرپرستى عمویش آزر بود،امّا با بت‌پرستى او و جامعه‌اش به مبارزه برخاست و بت‌شکن بزرگ تاریخ گردید و آنگاه که از سوى خدا مأموریّت یافت، همسر و فرزندش را در صحراى مکه ساکن نموده و براى تبلیغ به نقطه‌اى دیگر برود، بى‌هیچ دلبستگى،آنها را به خدا سپرد و رفت.همچنین فرمان ذبح فرزندش اسماعیل آمد، رضاى خدا را بر هواى دل ترجیح داد و کارد بر گلوى فرزند نهاد.امّا ندا آمد که قصد ما کشتن اسماعیل نبود،بلکه امتحان ابراهیم بود. 

حضرت ابراهیم علیه السلام،مقام امامت را براى نسل خود نیز درخواست نمود،پاسخ آمد که این مقام عهدى است الهى که به هرکس لایق باشد عطا مى‌شود.در میان نسل تو نیز کسانى که شایستگى داشته باشند،به این مقام خواهند رسید.چنانکه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله از نسل ابراهیم علیه السلام است و به این مقام رسید،ولى کسانى که دچار کوچک‌ترین گناه و ستمى شده باشند،لیاقت این مقام را ندارند. 

حضرت ابراهیم علیه السلام تنها پیامبرى است که مشرکان و یهودیان و مسیحیان،همه خود را پیرو راه او مى‌دانند.در این آیه ضمن تجلیل از ابراهیم علیه السلام،به طور غیر مستقیم به همه مى‌فهماند که اگر به راستى او را قبول دارید،دست از شرک برداشته و همانند او تسلیم محض اوامر الهى باشید. 

این آیه یکى از آیاتى است که پشتوانه فکرى و اعتقادى شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسى که لقب ظالم بر او صدق کند،به مقام امامت نخواهد رسید. ١

این آیه،مقام امامت را «عَهْدِی» گفته است،پس آیه؛ «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ‌ بِعَهْدِکُمْ‌» ٢یعنى اگر شما به امامى که من تعیین کردم وفادار بودید و اطاعت کردید من نیز به نصرت و یارى که قول داده‌ام وفا خواهم کرد. 

پیام‌ها: 

١-پیامبران نیز مورد آزمایش الهى قرار مى‌گیرند. «وَ إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهِیمَ‌» 

٢-براى منصوب کردن افراد به مقامات،گزینش و آزمایش لازم است. «إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهِیمَ‌... بِکَلِماتٍ‌» 

٣-منشأ امامت وراثت نیست،لیاقت است که با پیروزى در امتحانات الهى ثابت مى‌گردد. «فَأَتَمَّهُنَّ‌» 

٤-پست‌ها و مسئولیّت‌ها باید تدریجاً و پس از موفّقیّت در هر مرحله به افراد واگذار شود. «فَأَتَمَّهُنَّ‌...» 

٥-امامت،انتصابى است نه انتخابى.امام باید حتماً از طرف خداوند منصوب شود. «إِنِّی جاعِلُکَ‌» 

٦-امامت،عهد الهى میان خدا و مردم است. «عَهْدِی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۳۸
محمدرضا زارع

«١٢١»اَلَّذِینَ‌ آتَیْناهُمُ‌ الْکِتابَ‌ یَتْلُونَهُ‌ حَقَّ‌ تِلاوَتِهِ‌ أُولئِکَ‌ یُؤْمِنُونَ‌ بِهِ‌ وَ مَنْ‌ یَکْفُرْ بِهِ‌ فَأُولئِکَ‌ هُمُ‌ الْخاسِرُونَ‌ 

کسانى که به آنها کتاب آسمانى داده‌ایم و آن را چنان که سزاوارِ تلاوت است تلاوت مى‌کنند،آنان به آن(قرآن یا پیامبر)ایمان مى‌آورند و کسانى که به آن کافر شوند،آنان همان زیان‌کارانند. 

نکته‌ها: 

در برابر یهودیان و مسیحیانى که به سبب لجاجت و سرکشى مورد انتقاد قرار گرفتند، گروهى از آنان مورد تمجید و قدردانى خداوند قرار گرفته‌اند.آنان کسانى هستند که به کتاب‌هاى آسمانى مراجعه کرده و نشانه‌هاى ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را در آن دیده و به او ایمان مى‌آورند. در تفسیر اطیب البیان آمده است:مراد از«کتاب»در این آیه،قرآن و مخاطب مسلمانانى هستند که در قرائت قرآن،حقّ‌ تلاوت را ادا نموده و به پیامبر صلى الله علیه و آله ایمان آورده‌اند.تفسیر المیزان نیز این معنى را احتمال داده است. 

روایتى درباره‌ى آداب تلاوت قرآن در تفسیر المیزان نقل شده،که هشت نکته را مورد توجّه قرار داده است:١.ترتیل آیات.٢.تفقّه در آیات.٣.عمل به آیات.٤.امید به وعده‌ها. 

٥.ترس از وعیدها.٦.عبرت از داستان‌ها.٧.انجام اوامر الهى.٨.ترک نواهى.در پایان روایت نیز امام صادق علیه السلام فرمود:حقّ‌ تلاوت تنها حفظ‍‌ آیات،درس حروف،قرائت و تجوید نیست.و بر اساس روایات،کسانى که حقّ‌ تلاوت قرآن را ادا مى‌کنند،تنها امامان معصوم مى‌باشند. ١

پیام‌ها: 

١-حقّ‌ تلاوت،در تلاوت با صوت زیبا و رعایت نکات تجوید خلاصه نمى‌شود،بلکه ملاک،ایمان و عمل است. «یَتْلُونَهُ‌ حَقَّ‌ تِلاوَتِهِ‌ أُولئِکَ‌ یُؤْمِنُونَ‌ بِهِ‌» 

٢-کسى که در انتخاب مکتب دچار انحراف شود،زیانکار واقعى است. «فَأُولئِکَ‌ هُمُ‌ الْخاسِرُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۴۶
محمدرضا زارع

«١٢٠»وَ لَنْ‌ تَرْضى‌ عَنْکَ‌ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‌ حَتّى تَتَّبِعَ‌ مِلَّتَهُمْ‌ قُلْ‌ إِنَّ‌ هُدَى اللّهِ‌ هُوَ الْهُدى‌ وَ لَئِنِ‌ اتَّبَعْتَ‌ أَهْواءَهُمْ‌ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌ ما لَکَ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ مِنْ‌ وَلِیٍّ‌ وَ لا نَصِیرٍ 

(اى پیامبر!)هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا(آنکه تسلیم خواسته آنان شوى و)از آئین آنان پیروى کنى.بگو:هدایت تنها هدایت الهى است، و اگر از هوى و هوسهاى آنها پیروى کنى،بعد از آنکه علم(وحى الهى)نزد تو آمد، هیچ سرور و یاورى از ناحیه خداوند براى تو نخواهد بود. 

نکته‌ها: 

بعد از تغییر قبله،ناراحتى یهود از مسلمانان بیشتر شد و احیاناً بعضى از مسلمان‌ها نیز تمایل داشتند قبله همان بیت‌المقدّس باشد تا بتوانند با یهود در الفت و دوستى زندگى کنند، غافل از اینکه رضایت اهل کتاب با حفظ‍‌ آن حاصل نمى‌شد و انتظار آنان،پیروى از تمام آیین آنها و نه فقط‍‌ قبله آنان بود. 

این آیه در عین اینکه خطاب به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است،خطاب به همه مسلمانان در طول تاریخ نیز هست که هرگز یهود و نصارى از شما راضى نخواهند شد،مگر آنکه تسلیم بى‌چون‌وچراى آنان شوید و از اصول و ارزشهاى الهى کناره بگیرید.ولى شما باید با قاطعیّت دست رد به سینه‌ى آنها بزنید و بدانید تنها راه سعادت،راه وحى است نه پیروى از تمایلات این و آن. پیام‌ها: 

١-دشمن،به کم راضى نیست.فقط‍‌ با سقوط‍‌ کامل و محو مکتب و متلاشى شدن اهداف شما راضى مى‌شود. «لَنْ‌ تَرْضى‌ عَنْکَ‌...» 

٢-اگر مسلمانان مشاهده کردند که کفّار از دین آنان راضى هستند،باید در دیندارى خود تردید نمایند.دیندارى کافرپسند،همان کفر است. «لَنْ‌ تَرْضى‌... 

حَتّى تَتَّبِعَ‌ مِلَّتَهُمْ‌» 

٣-جز وحى و هدایت الهى،همه راه‌ها انحرافى است. «قُلْ‌ إِنَّ‌ هُدَى اللّهِ‌ هُوَ الْهُدى‌» 

٤-مسئولیّت عالم،بیشتر از جاهل است. «بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌» 

٥-رابطه با اهل کتاب نباید به قیمت صرف نظر کردن از اصول باشد.جذب دیگران آرى،ولى عقب‌نشینى از اصول هرگز. «لَئِنِ‌ اتَّبَعْتَ‌ أَهْواءَهُمْ‌...» 

٦-پیروى از تمایلات و هوسهاى مردم،منجر به قطع الطاف الهى مى‌شود. 

بنابراین یکى را باید برگزید:یا لطف خدا،یا هوسهاى مردم. «ما لَکَ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ مِنْ‌ وَلِیٍّ‌ وَ لا نَصِیرٍ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۲۴
محمدرضا زارع

«١١٩»إِنّا أَرْسَلْناکَ‌ بِالْحَقِّ‌ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لا تُسْئَلُ‌ عَنْ‌ أَصْحابِ‌ الْجَحِیمِ‌ 

(اى رسول!)ما ترا به حقّ‌ فرستادیم تا بشارتگر و بیم‌دهنده باشى و تو مسئول(گمراه شدن)دوزخیان(و جهنّم رفتن آنان)نیستى. 

نکته‌ها: 

اى رسول گرامى! به توقّعات نابجاى کفّار توجّه نکن.آنان هرکدام توقّع دارند اوراق متعدّدى از آیات برایشان نازل شود؛ «بَلْ‌ یُرِیدُ کُلُّ‌ امْرِئٍ‌ مِنْهُمْ‌ أَنْ‌ یُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً‌» ١در حالى که ما تو را همراه منطق حقّ‌ براى مردم فرستاده‌ایم تا از طریق بشارت و انذار،آنان را نسبت به سعادت خودشان آشنا کنى.اگر گروهى بهانه‌جویى کرده و از پذیرش حقّ‌ سرباز زدند و توقّع داشتند که بر آنان وحى نازل شود،تو مسئول دوزخِ‌ آنان نیستى،تو فقط‍‌ عهده‌دار بشارت و انذارى،و مسئول نتیجه و قبول یا ردّ مردم نیستى. 

بشارت و انذار،نشانه‌ى اختیار انسان است. 

در قرآن مکرر این معنا آمده است که آنچه بر خداوند است،فرستادن پیامبرى معصوم با منطق حقّ‌ همراه با بشارت و انذار است.حال مردم خودشان هستند که آزادانه یا راه حقّ‌ را مى‌پذیرند و یا سرسختانه لجاجت مى‌کنند. پیام‌ها: 

١-در برابر هر تضعیف روحیّه‌اى از طرف دشمن،نیاز به تقویت و تسلیت و تسکین روحى از طرف خدا است. «أَرْسَلْناکَ‌ بِالْحَقِّ‌» (در آیه قبل بهانه‌هاى کفّار نقل شد،در این آیه پیامبر صلى الله علیه و آله با کلمه«بالحقّ‌»تأیید و تقویت مى‌شود.) 

٢-بشارت و تهدید،همچون دو کفّه ترازو باید در حال تعادل باشد،وگرنه موجب غرور یا یأس مى‌شود. «بَشِیراً وَ نَذِیراً» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۸
محمدرضا زارع

«١١٨»وَ قالَ‌ الَّذِینَ‌ لا یَعْلَمُونَ‌ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللّهُ‌ أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ‌ کَذلِکَ‌ قالَ‌ الَّذِینَ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِمْ‌ مِثْلَ‌ قَوْلِهِمْ‌ تَشابَهَتْ‌ قُلُوبُهُمْ‌ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ‌ لِقَوْمٍ‌ یُوقِنُونَ‌ 

کسانى که نمى‌دانند،گفتند:چرا خدا با خود ما سخن نمى‌گوید؟یا آیه و نشانه‌اى بر خود ما نمى‌آید؟همچنین گروهى که قبل از آنان بودند مثل گفته آنان را گفتند، دلها(و افکار)شان مشابه است،ولى ما(به اندازه‌ى کافى)آیات و نشانه‌ها را براى اهل یقین(و حقیقت‌جویان)روشن ساخته‌ایم. 

نکته‌ها: 

باز هم تقاضاى نابجا از سوى گروهى ناآگاه از کفّار که در برابر دعوت رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین مى‌گویند:چرا خداوند مستقیماً با خود ما سخن نمى‌گوید؟چرا بر خود ما آیه نازل نمى‌شود؟! 

قرآن براى جلوگیرى از اثرات نادرست احتمالى این‌گونه سخن‌هاى یاوه و بیجا بر سایر مسلمانان و دلدارى به رسول خدا صلى الله علیه و آله،سؤال و خواست آنها را خیلى عادّى تلقّى مى‌کند که این سؤالات حرف تازه‌اى نیست و کفارِ قبل از اینها نیز از انبیاى پیشین چنین توقّعات نابجا را داشته‌اند. 

سپس مى‌فرماید:طرز تفکّر هر دو گروه به یکدیگر شباهت دارد،ولى ما براى این‌گونه درخواست‌ها اعتبار و ارزشى قائل نیستیم.چرا که آیات خودمان را به قدر کفایت براى طالبان حقیقت بیان کرده‌ایم. 

توقّعات نابجا،یا به خاطر روحیّه استکبار و خودبرتربینى است و یا به خاطر جهل و نادانى. 

آنکه جاهل است،نمى‌داند نزول فرشته وحى بر هر دلى ممکن نیست و حکیم،شربت زلال و گوارا را در هر ظرفى نمى‌ریزد. 

در قرآن مى‌خوانیم:اگر پاکدل و درست کردار بودید،فرقان و قوه تمیز به شما مى‌دادیم. ١پیام‌ها: 

١-اصالت به تلاش و لیاقت است،نه تقاضا و توقّع.گروهى هستند که به جاى تلاش و بروز لیاقت،همیشه توقّعات نابجاى خود را مطرح مى‌کنند. «لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللّهُ‌» 

٢-سنّت خداوند اتمام حجّت و بیان دلیل است،نه پاسخگویى به خواسته‌ها و تمایلات نفسانى هرکس. «قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۷
محمدرضا زارع

«١١٧»بَدِیعُ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ إِذا قَضى‌ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ‌ لَهُ‌ کُنْ‌ فَیَکُونُ‌ 

پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین اوست و هنگامى که فرمان(وجود)چیزى را صادر کند،فقط‍‌ مى‌گوید:باش! پس(فوراً)موجود مى‌شود. نکته‌ها: 

او نه تنها مالک همه‌ى موجودات است،بلکه خالق آنها نیز هست،آن هم بطور بدیع و بدون نقشه قبلى.پس او چه نیازى به فرزند دارد؟! 

هرگاه وجود چیزى را اراده کند،به او مى‌گوید:باش! و فوراً خلق مى‌شود. 

به تعبیر امام رضا علیه السلام:«فارادة الله الفعل لا غیر ذلک یقول له کن فیکون بلا لفظ‍‌ و لا نطق و لا همة و لا تفکر»خداوند در کار خویش حتّى نیازمند گفتن کلمه«کُن»نیست،اراده‌ى او همان و آفریدن همان. ١

در این چند آیه،با قدرت الهى آشنا شدیم: 

- «لِلّهِ‌ الْمَشْرِقُ‌ وَ الْمَغْرِبُ‌» مشرق و مغرب براى اوست. 

- «لَهُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌» آسمان‌ها و زمین براى اوست. 

- «کُلٌّ‌ لَهُ‌ قانِتُونَ‌» همه براى او متواضع و فرمان بردار هستند. 

- «بَدِیعُ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌» پدیدآورنده ابتکارى آسمان‌ها و زمین اوست. 

- «کُنْ‌ فَیَکُونُ‌» به فرمان او هر چیز موجود مى‌شود. 

همان گونه که خداوند در یک آن مى‌آفریند،در مقام قهّاریّت نیز مى‌تواند در یک آن‌همه چیز را از بین ببرد.چنانکه در آیه ١٩ سوره ابراهیم مى‌فرماید: «إِنْ‌ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ‌ وَ یَأْتِ‌ بِخَلْقٍ‌ جَدِیدٍ» 

ایمان به چنین قدرتى،که وجود و عدم همه چیز بدست اوست،به انسان توانایى فوق‌العاده مى‌دهد و او را از یأس و ناامیدى بازمى‌دارد . 

پیام‌ها: 

١-آفرینش خداوند،همواره بدیع و ابتکارى است. «بَدِیعُ‌» 

٢-خداوند مى‌تواند در یک‌لحظه همه هستى را بیافریند؛ «کُنْ‌ فَیَکُونُ‌» هرچند حکمتش اقتضا مى‌کند که سلسله علل در کار باشد و به تدریج خلق شوند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۵۹
محمدرضا زارع

«١١٦»وَ قالُوا اتَّخَذَ اللّهُ‌ وَلَداً سُبْحانَهُ‌ بَلْ‌ لَهُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ کُلٌّ‌ لَهُ‌ قانِتُونَ‌ 

و(برخى از اهل کتاب و مشرکان)گفتند:خداوند فرزندى براى خود اختیار کرده است.منزّه است او،بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و همه در برابر او فرمان‌برند. 

نکته‌ها: 

اهل کتاب و مشرکان،هرکدام به نوعى براى خداوند فرزندى مى‌پنداشتند؛یهودیان مى‌گفت:عُزَیر فرزند خداست. «وَ قالَتِ‌ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ‌ اللّهِ‌» ١مسیحیان نیز حضرت عیسى را فرزند خدا معرّفى مى‌کردند، «وَ قالَتِ‌ النَّصارى‌ الْمَسِیحُ‌ ابْنُ‌ اللّهِ‌» ٢و مشرکان، فرشتگان را فرزندان خدا مى‌دانستند. «یَجْعَلُونَ‌ لِلّهِ‌ الْبَناتِ‌» ٣این آیه ردّى است بر این توهّم غلط‍‌ و نابجا،و ذات خداوند را از چنین نسبتهایى منزّه مى‌داند. 

خدا را با خود مقایسه نکنیم.اگر انسان نیاز به فرزند دارد بخاطر موارد ذیل است: 

١.عمرش محدود است و میل به بقاى خویش و نسل خویش دارد. 

٢.قدرتش محدود است و به معاون و کمک‌کننده نیاز دارد. 

٣.نیازمند محبّت و عاطفه است و لازم است مونسى داشته باشد. 

ولى خداوند از همه‌ى این کمبودها و نیازها منزّه است،بلکه هرچه در آسمان‌ها و زمین است،همه در برابر او متواضعند. 

پیام‌ها: 

١-خدایى که همه آسمان‌ها و زمین در برابر او تسلیم هستند،چه کمبودى دارد تا از طریق فرزند گرفتن آن را جبران کند؟! «بَلْ‌ لَهُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌» 

٢-خشوع و تواضع،در برابر کسى سزاوار است که تمام هستى از آن اوست،نه بت‌ها و طاغوت‌هایى که از آفریدن حتّى یک مگس نیز عاجزند و قدرت نفع و ضررى ندارند. «کُلٌّ‌ لَهُ‌ قانِتُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۱
محمدرضا زارع

«١١٥»وَ لِلّهِ‌ الْمَشْرِقُ‌ وَ الْمَغْرِبُ‌ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ‌ وَجْهُ‌ اللّهِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ واسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌ 

مشرق و مغرب از آن خداست،پس به هر سو رو کنید،آنجا روى خداست، همانا خداوند(به همه جا)محیط‍‌ و(به هر چیز)داناست. 

نکته‌ها: 

یهود بعد از تغییر قبله‌ى مسلمانان از بیت‌المقدّس به کعبه،با ایجاد سؤال،القاى شبهه مى‌کردند که به چه دلیلى قبله تغییر یافته است.هرچند در آیه قبل(١٠٦)به اجمال و سربسته،خداوند پاسخ این‌گونه اعتراضات را بیان فرمود،ولى این آیه نیز بر این حقیقت تکیه مى‌کند که مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید،خدا آنجاست.اگر کعبه نیز به عنوان قبله قرار داده شده است،براى تجلّى وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگرى و شرک‌ستیزى ابراهیم علیه السلام است و بدین سبب داراى قداست و احترام مى‌باشد. 

چنانکه در رساله‌هاى احکام مراجع آمده است،در نمازهاى مستحبى،قبله شرط‍‌ نیست و حتّى مى‌توان در حال راه رفتن یا سواره به‌جاآورد .برخى روایات نیز در ذیل این آیه،به این مطلب اشاره نموده‌اند. ١

جهت قبله به شرق یا غرب باشد،موضوعى تربیتى و سیاسى است،اصل و مقصود،یاد خدا و ارتباط‍‌ با او مى‌باشد.قرآن در ستایش گروهى از بندگان مى‌فرماید: «یَذْکُرُونَ‌ اللّهَ‌ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ‌» ١آنان خدا را به حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد مى‌کنند. 

و یا در پاسخ هیاهویى که براى تغییر قبله درست شد،مى‌فرماید: «لَیْسَ‌ الْبِرَّ أَنْ‌ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ‌ قِبَلَ‌ الْمَشْرِقِ‌ وَ الْمَغْرِبِ‌ وَ لکِنَّ‌ الْبِرَّ مَنْ‌ آمَنَ‌ بِاللّهِ‌» ٢یعنى:اى مردم! نیکى این نیست که رو به‌سوى شرق یا غرب در حال عبادت بکنید،بلکه نیکى در ایمان واقعى شما به خدا و انجام کارهاى خداپسندانه است. 

هرچند در آیه قبل،از بزرگترین ظلم یعنى تخریب مساجد یا منع از مساجد،سخن به میان آمد و یا اینکه در جاى دیگر مى‌فرماید:اگر جهاد نبود صوامع و بیع و مساجد ویران مى‌شدند. ٣ولى آیه بشارت به این است که مبادا مأیوس شوید و یا احساس ناامیدى و بى‌پناهى بکنید،تمام جهان،محل عبادت و همه جاى هستى قبله‌گاه است. 

پیام‌ها: 

١-هر کارى که به فرمان خداوند بوده و رنگ الهى داشته باشد،وجه الله و عبادت است. «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ‌ وَجْهُ‌ اللّهِ‌» 

٢-خداوند در همه جا حاضر و بر هر چیز ناظر است. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ واسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۵۰
محمدرضا زارع