عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۳۱۲ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

«٢٨٤»لِلّهِ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ ما فِی الْأَرْضِ‌ وَ إِنْ‌ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ‌ أَوْ تُخْفُوهُ‌ یُحاسِبْکُمْ‌ بِهِ‌ اللّهُ‌ فَیَغْفِرُ لِمَنْ‌ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ‌ مَنْ‌ یَشاءُ وَ اللّهُ‌ عَلى‌ کُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ 
آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است،تنها از آنِ‌ خداست.(بنابراین) اگر آنچه را در دل دارید آشکار سازید یا پنهان دارید،خداوند شما را طبق آن محاسبه مى‌کند.پس هرکه را بخواهد(و شایستگى داشته باشد) مى‌بخشد و هرکه را بخواهد(و مستحقّ‌ باشد)مجازات مى‌کند و خداوند بر هر چیزى تواناست. 
نکته‌ها: 
علامه طباطبائى در تفسیر المیزان مى‌فرماید:حالات قلبى انسان دو نوع است:گاهى خطور است که بدون اختیار چیزى به ذهن مى‌آید و انسان هیچ‌گونه تصمیمى برآن نمى‌گیرد که آن خطور گناه نیست،چون به دست ما نیست. 
امّا آن حالات روحى که سرچشمه‌ى اعمال بد انسان مى‌شود و در عمق روان ما پایگاه دارد، مورد مؤاخذه قرار مى‌گیرد. 
ممکن است مراد آیه از کیفر حالات باطنى انسان،گناهانى باشد که ذاتاً جنبه درونى دارد و عمل قلب است،مانند کفر و کتمان حقّ‌،نه مواردى که مقدّمه گناه بیرونى است. 
انسان،در برابر روحیّات،حالات و انگیزه‌هایش مسئول است و این مطلب مکرّر در قرآن آمده است.از آن جمله: 
* «یُؤاخِذُکُمْ‌ بِما کَسَبَتْ‌ قُلُوبُکُمْ‌» ١خداوند شما را به آنچه دلهاى شما کسب نموده است مؤاخذه مى‌کند. 
* «فَإِنَّهُ‌ آثِمٌ‌ قَلْبُهُ‌» ٢براستى که کتمان‌کننده،دل او گناهکار است. 
* «إِنَّ‌ السَّمْعَ‌ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ‌ أُولئِکَ‌ کانَ‌ عَنْهُ‌ مَسْؤُلاً» ٣همانا گوش و چشم و دل،هرکدام مورد سؤال هستند. 
* «إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ یُحِبُّونَ‌ أَنْ‌ تَشِیعَ‌ الْفاحِشَةُ‌ فِی الَّذِینَ‌ آمَنُوا لَهُمْ‌ عَذابٌ‌ أَلِیمٌ‌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌» ٤علاقه قبلى به شیوع گناه و فساد در میان مؤمنان،سبب عذاب دنیا و آخرت است. 
حضرت على علیه السلام مى‌فرمایند:مردم براساس افکار و نیّات خود مجازات مى‌شوند. ٥
پیام‌ها: 
١-خداوند،هم مالک مطلق است؛ «لِلّهِ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ ما فِی الْأَرْضِ‌» و هم عالم مطلق؛ «إِنْ‌ تُبْدُوا... أَوْ تُخْفُوهُ‌» و هم قادر مطلق. «وَ اللّهُ‌ عَلى‌ کُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ» 
٢-از کوزه همان برون تراود که در اوست.اعمال انسان‌ها نشانگر طرز تفکّر و اعتقادات درونى آنهاست. «تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ‌» 
٣-مربّى باید مردم را میان بیم و امید نگه دارد.«یغفر،یعذب» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۰۹:۳۰
محمدرضا زارع

«٢٨٣»وَ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ عَلى‌ سَفَرٍ وَ لَمْ‌ تَجِدُوا کاتِباً فَرِهانٌ‌ مَقْبُوضَةٌ‌ فَإِنْ‌ أَمِنَ‌ بَعْضُکُمْ‌ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ‌ أَمانَتَهُ‌ وَ لْیَتَّقِ‌ اللّهَ‌ رَبَّهُ‌ وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ‌ وَ مَنْ‌ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ‌ آثِمٌ‌ قَلْبُهُ‌ وَ اللّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ عَلِیمٌ‌ 
و اگر در سفر بودید و نویسنده‌اى نیافتید،وثیقه‌اى بگیرید و اگر به یکدیگر اطمینان داشتید(وثیقه لازم نیست.)پس کسى که امین شمرده شده،امانت (و بدهى خود را بموقع)بپردازد و از خدایى که پروردگار اوست پروا کند. 
و شهادت را کتمان نکنید و هرکس آن را کتمان کند،پس بى‌شک قلبش گناهکار است و خداوند به آنچه انجام مى‌دهید داناست. 
نکته‌ها: 
هرگاه براى تنظیم سند بدهى نویسنده‌اى نبود،مى‌توان از بدهکار گرو و وثیقه گرفت،خواه در سفر باشیم یا نباشیم.بنابراین جمله‌ى «إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ عَلى‌ سَفَرٍ» براى آن است که معمولاً در سفرها انسان با کمبودها برخورد مى‌کند.نظیر جمله‌ى «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ‌ الْمَوْتُ‌ حِینَ‌ الْوَصِیَّةِ‌» یعنى هنگامى که مرگ به سراغ شما آمد وصیّت کنید. بااینکه مى‌دانیم وصیّت مخصوص زمان مرگ نیست،لکن آخرین فرصت آن،زمان فرارسیدن مرگ است. 
پیام‌ها: 
١-شرط‍‌ وثیقه،بدست گرفتن و در اختیار بودن است.«مقبوضة» ١
٢-کار از محکم‌کارى عیب نمى‌کند،در برابر طلب،وثیقه بگیرید. «فَرِهانٌ‌ مَقْبُوضَةٌ‌» 
٣-جایگاه افراد در احکام تفاوت دارد.براى ناشناس رهن و براى افراد مطمئن بدون رهن. «فَرِهانٌ‌ مَقْبُوضَةٌ‌ فَإِنْ‌ أَمِنَ‌...» 
٤-نگذارید اعتمادها و اطمینان‌ها در معاملات سلب شود. «فَإِنْ‌ أَمِنَ‌ بَعْضُکُمْ‌ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ‌» فلسفه رهن گرفتن،اطمینان است که اگر بدون آن اطمینان بود،رهن گرفتن ضرورتى ندارد. 
٥-افراد آگاه به حقوق مردم،در برابر مظلومان مسئولند. «وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ‌» 
٦-آنجا که بیان حقّ‌ لازم است،سکوت حرام است. «وَ مَنْ‌ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ‌ آثِمٌ‌ قَلْبُهُ‌» 
٧-انحراف درونى،سبب انحراف بیرونى مى‌شود.قلب گناهکار،عامل کتمان گواهى مى‌شود.«و لم یکتمها فانه آثم قلبه» 
٨-ایمان به اینکه خداوند همه کارهاى ما را مى‌داند،سبب پیدایش تقوا و بیان حقایق است. «وَ اللّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۸ ، ۰۸:۴۵
محمدرضا زارع

«٢٨٢»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ‌ بِدَیْنٍ‌ إِلى‌ أَجَلٍ‌ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ‌ وَ لْیَکْتُبْ‌ بَیْنَکُمْ‌ کاتِبٌ‌ بِالْعَدْلِ‌ وَ لا یَأْبَ‌ کاتِبٌ‌ أَنْ‌ یَکْتُبَ‌ کَما عَلَّمَهُ‌ اللّهُ‌ فَلْیَکْتُبْ‌ وَ لْیُمْلِلِ‌ الَّذِی عَلَیْهِ‌ الْحَقُّ‌ وَ لْیَتَّقِ‌ اللّهَ‌ رَبَّهُ‌ وَ لا یَبْخَسْ‌ مِنْهُ‌ شَیْئاً فَإِنْ‌ کانَ‌ الَّذِی عَلَیْهِ‌ الْحَقُّ‌ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ‌ أَنْ‌ یُمِلَّ‌ هُوَ فَلْیُمْلِلْ‌ وَلِیُّهُ‌ بِالْعَدْلِ‌ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ‌ مِنْ‌ رِجالِکُمْ‌ فَإِنْ‌ لَمْ‌ یَکُونا رَجُلَیْنِ‌ فَرَجُلٌ‌ وَ امْرَأَتانِ‌ مِمَّنْ‌ تَرْضَوْنَ‌ مِنَ‌ الشُّهَداءِ أَنْ‌ تَضِلَّ‌ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‌ وَ لا یَأْبَ‌ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ‌ تَکْتُبُوهُ‌ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلى‌ أَجَلِهِ‌ ذلِکُمْ‌ أَقْسَطُ‍‌ عِنْدَ اللّهِ‌ وَ أَقْوَمُ‌ لِلشَّهادَةِ‌ وَ أَدْنى‌ أَلاّ تَرْتابُوا إِلاّ أَنْ‌ تَکُونَ‌ تِجارَةً‌ حاضِرَةً‌ تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ‌ فَلَیْسَ‌ عَلَیْکُمْ‌ جُناحٌ‌ أَلاّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ‌ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ‌ وَ لا شَهِیدٌ وَ إِنْ‌ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ‌ فُسُوقٌ‌ بِکُمْ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ یُعَلِّمُکُمُ‌ اللّهُ‌ وَ اللّهُ‌ بِکُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ 

 

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! هنگامى که بدهى مدّت‌دارى(بر أثر وام یا معامله)به یکدیگر پیدا مى‌کنید،آن را بنویسید.و باید نویسنده‌اى در میان شما به عدالت(سند را)بنویسد.کسى که قدرت بر نویسندگى دارد،نباید از نوشتن خوددارى کند،همان‌طور که خدا به او تعلیم داده است.پس باید او بنویسد و آن‌کس که حقّ‌ بر ذمّه او(بدهکار)است املا کند و از خدایى که پروردگار اوست بپرهیزد و چیزى از آن فروگذار ننماید.و اگر کسى که حقّ‌ بر ذمّه اوست،سفیه یا(از نظر عقل)ضعیف و یا(به جهت لال بودن) توانایى بر املا کردن ندارد،باید ولىّ‌ او(بجاى او)با رعایت عدالت(مدّت و مقدار بدهى را)املا کند و دو نفر از مردان را(بر این حقّ‌)شاهد بگیرد و اگر دو مرد نبودند،یک مرد و دو زن از گواهان،از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما هستند(انتخاب کنید)تا اگر یکى از آنان فراموش کرد،دیگرى به او یادآورى کند.و شهود نباید به هنگامى که آنها را(براى اداى شهادت)دعوت مى‌کنند خوددارى نمایند.و از نوشتن(بدهى‌هاى) کوچک یا بزرگِ‌ مدّت‌دار،ملول نشوید(هرچه باشد بنویسید،)این در نزد خدا به عدالت نزدیکتر و براى اداى شهادت استوارتر و براى جلوگیرى از شک و تردید بهتر مى‌باشد،مگر اینکه تجارت و دادوستد نقدى باشد که در میان خود دست به دست مى‌کنید که ایرادى بر شما نیست که آن را ننویسید.و هنگامى که خریدوفروش(نقدى)مى‌کنید،(باز هم)شاهد بگیرید و نباید به نویسنده و شاهد(به خاطر حقّ‌گویى)زیانى برسد(و تحت فشار قرار گیرد)و اگر چنین کنید از فرمان خداوند خارج شده‌اید و از خدا بپرهیزید و خداوند(راه درست زندگى را)به شما تعلیم مى‌دهد و خداوند به هر چیزى داناست. 

 

نکته ها:
بزرگترین آیه‌ى قرآن،این آیه است که درباره‌ى مسائل حقوقى و نحوۀ تنظیم اسناد تجارى مى‌باشد.این آیه نشانه‌ى دقّت نظر و جامعیّت اسلام است که در دوره جاهلیّت و در میان مردمى عقب افتاده،دقیق‌ترین مسائل حقوقى را طرح کرده است. 
کلمه«تداینتم»از«دَین»به معناى بدهى،شامل هرگونه معامله غیر نقدى،وام و خرید سَلَف مى‌شود. 
در حدیث آمده است:اگر کسى در معامله سند و شاهد نگیرد و مالش در معرض تلف قرار گیرد،هرچه دعا کند،خداوند مستجاب نمى‌کند و مى‌فرماید:چرا به سفارشات من عمل نکردى‌؟! ١اگر دقّت در حفظ‍‌ حقوق فردى ضرورى است،حفظ‍‌ بیت‌المال بمراتب ضرورى‌تر است! 
تنظیم سند،حتّى در معاملات نقدى مفید است،ولى ضرورت آن به اندازه‌ى معاملات نسیه نیست.چون در معاملات موعددار،ممکن است طرفهاى معامله و یا شاهدان از دنیا بروند یا فراموش کنند،بنابراین لازم است نوشته هم بشود. 
از فرمان نوشتن،معلوم مى‌شود که اسناد تنظیم شده‌اى که همراه با گواهى عادل باشد، قابل استشهاد است. 
از این آیه استفاده مى‌شود که جامعه اسلامى باید یکدیگر را در حفظ‍‌ حقوق حمایت کنند. 
زیرا هر معامله‌اى،نیاز به کاتب و چند شاهد دارد. 
در زمانى که در تمام جزیرة العرب به گفته مورخان،١٧ باسواد بیشتر نبوده، این‌همه سخن از نوشتن،نشانه‌ى توجّه اسلام به علم و حفظ‍‌ حقوق است. 

 

پیام ها:
١-ایمان،بستر و مقدّمه عمل به احکام،و خطاب؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا» تشویقى براى عمل به احکام است. 
٢-مدّت بدهکارى،باید روشن باشد. «إِلى‌ أَجَلٍ‌ مُسَمًّى» 
٣-براى حفظ‍‌ اعتماد و خوش‌بینى به همدیگر و آرامش روحى طرفین و جلوگیرى از فراموشى،انکار و سوءظنّ‌،باید بدهى‌ها نوشته شود. «فَاکْتُبُوهُ‌» 
٤-براى اطمینان و حفظ‍‌ قرارداد از دخل و تصرّف احتمالى طرفین،سند باید با حضور طرفین و توسط‍‌ شخص سوّمى نوشته شود. «وَ لْیَکْتُبْ‌ بَیْنَکُمْ‌ کاتِبٌ‌» 
٥-نویسنده‌ى قرار داد،حقّ‌ را در نظر گرفته و عین واقع را بنویسد. «بِالْعَدْلِ‌» شرط‍‌ گزینش نویسنده‌ى اسناد،داشتن عدالت در قلم است. 
٦-به شکرانه سواد و علمى که خداوند به ما داده است،کارگشایى کنیم. «وَ لا یَأْبَ‌ کاتِبٌ‌ أَنْ‌ یَکْتُبَ‌ کَما عَلَّمَهُ‌ اللّهُ‌» 
٧-اهل هر فن و حرفه‌اى مسئولیّت ویژه دارد،کسى که قلم دارد باید براى مردم بنویسد. «وَ لا یَأْبَ‌ کاتِبٌ‌ أَنْ‌ یَکْتُبَ‌» ٨-باید بدهکار که حقّ‌ بر ذمّه اوست،متن قرار داد را بگوید و کاتب بنویسد،نه آنچه را بستانکار ادعا نماید. «وَ لْیُمْلِلِ‌ الَّذِی عَلَیْهِ‌ الْحَقُّ‌» 
٩-اقرار انسان علیه خودش،قابل قبول است. «وَ لْیُمْلِلِ‌ الَّذِی عَلَیْهِ‌ الْحَقُّ‌» 
١٠-بدهکار،هنگام املاى قرارداد باید خدا را در نظر بگیرد و چیزى را فروگذار نکند و تمام خصوصیّات بدهى را بگوید. «وَ لْیَتَّقِ‌ اللّهَ‌

١١-تدوین قانون باید به گونه‌اى باشد که حقّ‌ ناتوان ضایع نشود.اگر بدهکار، سفیه یا ضعیف و ناتوان و یا گنگ و لال بود،سرپرست و ولىّ‌ او متن قرارداد را بگوید و کاتب بنویسد. «فَإِنْ‌ کانَ‌ الَّذِی عَلَیْهِ‌ الْحَقُّ‌ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً... فَلْیُمْلِلْ‌ وَلِیُّهُ‌» 
١٢-سفیهان و ناتوانان در مناسبات اجتماعى،نیازمند ولىّ‌ هستند. «فَلْیُمْلِلْ‌ وَلِیُّهُ‌» 
١٣-توجّه به حقوق طبقه محروم و اقشار ضعیف،از سوى مسئولان و سرپرستان لازم است. «فَلْیُمْلِلْ‌» صیغه امر نشانه لزوم این کار است. 
١٤-مردان،در گواه شدن و گواهى دادن بر زنان مقدّم مى‌باشند. «شَهِیدَیْنِ‌ مِنْ‌ رِجالِکُمْ‌» 
١٥-گواهان باید عادل و مورد اطمینان و رضایت طرفین باشند. «مِمَّنْ‌ تَرْضَوْنَ‌» 
١٦-هرکدام از مردها به تنهایى مى‌توانند شاهد باشند،ولى اگر شاهد یک مرد و دو زن بود،آن دو زن به اتفاق هم اداى شهادت کنند.تا اگر یکى لغزش یا اشتباه کرد،نفر دوّم یادآورى کند. «فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا» 
دو زن به جاى یک مرد در گواهى،یا به خاطر روحیّه‌ى ظریف و عاطفى آنهاست و یا به جهت آن است که معمولاً زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارند و آشنایى آنها با نحوه‌ى معاملات کمتر است. 
١٧-اگر براى شاهد گرفتن از شما دعوت کردند،خوددارى نکنید،گرچه گواه شدن بدون دعوت واجب نیست. «وَ لا یَأْبَ‌ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا» 
١٨-مبلغ قرارداد مهم نیست،حفظ‍‌ اطمینان و حقّ‌الناس مهم است. «وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ‌ تَکْتُبُوهُ‌ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً» ١٩-ثبتِ‌ سند به صورت دقیق و عادلانه سه فایده دارد: 
الف:ضامن اجراى عدالت است. «أَقْسَطُ‍‌» 
ب:موجب جرأت گواهان بر شهادت دادن است. «أَقْوَمُ‌» 
ج:مانع ایجاد بدبینى در جامعه است. «أَدْنى‌ أَلاّ تَرْتابُوا» 
٢٠-اگر فایده و اسرار احکام براى مردم گفته شود،پذیرفتن آن آسان مى‌شود. 
«ذلِکُمْ‌ أَقْسَطُ‍‌...» 
٢١-معطل شدن امروز براى نوشتن قرارداد،بهتر از فتنه و اختلاف فرداست. 
«أَدْنى‌ أَلاّ تَرْتابُوا» 
٢٢-در معاملات نقدى،لزومى به نوشتن نیست. «إِلاّ أَنْ‌ تَکُونَ‌ تِجارَةً‌ حاضِرَةً‌» 
٢٣-در معاملات نقدى،اگرچه نوشتن لازم نیست،ولى شاهد بگیرید. «فَلَیْسَ‌ عَلَیْکُمْ‌ جُناحٌ‌ أَلاّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ‌» 
٢٤-کاتب و شاهد در امان هستند و نباید به خاطر حقّ‌ نوشتن و حقّ‌ گفتن مورد آزار و اذیّت یکى از طرفین قرار گیرند. «لا یُضَارَّ کاتِبٌ‌ وَ لا شَهِیدٌ» 
٢٥-اگر اداى شهادت و یا نوشتن قرارداد،نیازمند زمان یا تحمّل زحمتى بود، باید شاهد و کاتب به نحوى تأمین مالى شوند وگرنه هر دو ضرر خواهند کرد. 
«وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ‌ وَ لا شَهِیدٌ» 
٢٦-کاتب و شاهد حقّ‌ ندارند سند را به گونه‌اى تنظیم کنند که به یکى از طرفین ضررى وارد شود. «لا یُضَارَّ کاتِبٌ‌ وَ لا شَهِیدٌ» 
٢٧-هرگونه خدشه در سند،از هرکس که باشد،فسق و گناه است. «فَإِنَّهُ‌ فُسُوقٌ‌» 
٢٨-کاتب و شاهد،مرزبان حقوق مردم هستند و شکستن مرزها همان خروج از مرز و فسق است. «فَإِنَّهُ‌ فُسُوقٌ‌» 
٢٩-قلب پاک و با تقوا،همچون آینه علوم و حقایق را مى‌گیرد. «وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ یُعَلِّمُکُمُ‌ اللّهُ‌» 
٣٠-خداوند تمام نیازهاى مادّى و معنوى شما را مى‌داند و براساس آن،احکام و قوانین را براى شما بیان مى‌کند. قانون‌گذار باید آگاهى عمیق و گسترده داشته باشد. «وَ اللّهُ‌ بِکُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌» 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۸ ، ۰۸:۳۰
محمدرضا زارع

«٢٨١»وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ‌ فِیهِ‌ إِلَى اللّهِ‌ ثُمَّ‌ تُوَفّى کُلُّ‌ نَفْسٍ‌ ما کَسَبَتْ‌ وَ هُمْ‌ لا یُظْلَمُونَ‌ 
و پروا کنید از روزى که در آن به پیشگاه خداوند بازگردانده مى‌شوید و سپس هرکس(جزاى)آنچه را کسب کرده،بدون کم و کاست داده مى‌شود و به آنان ستمى نمى‌رود. نکته‌ها: 
این آیه به منزله‌ى جمع‌بندى و هشدار عمومى در پایان آیات ربا است.در تفاسیرى همچون کشّاف،المیزان،مجمع البیان،کبیر فخر رازى و برهان آمده است که این آیه، آخرین آیه‌اى بوده که بر رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل شده،ولى به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله در اینجا قرار گرفته است. 
پیام‌ها: 
١-قیامت،روز مهمى است.تنوین کلمه «یَوْماً» اشاره به عظمت آن روز دارد. 
٢-ربا گرفتن و رسیدن به دنیا،ساده و زودگذر است،آنچه ابدى و باقى است، قیامت است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً» 
٣-تقوا و یاد قیامت،قوى‌ترین عامل براى دور شدن از ربا و سایر محرّمات است. 
«وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ‌ فِیهِ‌» 
٤-ضامن اجراى نظام اقتصادى اسلام،ایمان و تقواى مردم است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً» 
٥-در معاملات این جهان،امکان کم و کاست هست،ولى در معامله با خداوند هیچ‌گونه کم و کاستى نیست. «تُوَفّى کُلُّ‌ نَفْسٍ‌ ما کَسَبَتْ‌» 
٦-ملاک جزا و پاداش،عمل است،نه آرزو. «ما کَسَبَتْ‌» 
٧-نگران انفاق و ترک سود رباهاى خود نباشید،از اعمال نیک شما اندکى کاسته نمى‌شود. «تُوَفّى کُلُّ‌ نَفْسٍ‌... لا یُظْلَمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۸ ، ۰۸:۲۰
محمدرضا زارع

«٢٨٠»وَ إِنْ‌ کانَ‌ ذُو عُسْرَةٍ‌ فَنَظِرَةٌ‌ إِلى‌ مَیْسَرَةٍ‌ وَ أَنْ‌ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ‌ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ تَعْلَمُونَ‌ 
و اگر(بدهکار)تنگ‌دست بود،او را تا هنگام توانایى مهلت دهید و(در صورتى که واقعاً توان پرداخت ندارد،)اگر ببخشید براى شما بهتر است، اگر(نتایج آن را)بدانید. 
نکته‌ها: 
هرچند در این آیه سفارش شده که به بدهکار مهلت داده شود،ولى نباید بدهکار از این موضوع سوءاستفاده کند.لذا اگر بدون عذر در پرداخت بدهى خود تأخیر کند،گناهکار است. 
در حدیث آمده است:براى کسانى که بدون عذر،بدهى خود را نمى‌پردازند،گناهِ‌ دزد نوشته مى‌شود.همچنان که براى مهلت‌دهندگان،پاداشى چون پاداش شهیدان ثبت مى‌شود.به هرروزى که به بدهکار مهلت داده شود،پاداش صدقه همان مبلغ براى طلبکار ثبت مى‌شود. ١
گذشت از بدهکار نادار،براى شما بهتر است،زیرا: 
الف:شاید فردا براى خود شما نیز این صحنه پیش آید. ب:مال فراموش مى‌شود،ولى بخشیدن به نادار هرگز فراموش نمى‌شود. 
ج:کسب رضایت دل محروم و رضاى خالق،از کسب درآمد بمراتب بهتر است. 
در احکام فقهى آمده است:زندانى کردن بدهکار معذور،ممنوع است و در مواردى که شخص بدهکار واقعاً مالى نداشته باشد که بدهى خود را پرداخت کند،وظیفه‌ى حکومت اسلامى است که بدهى او را بپردازد. 
پیام‌ها: 
١-اسلام،حامى مستضعفان است. «وَ إِنْ‌ کانَ‌ ذُو عُسْرَةٍ‌» 
٢-نه تنها ربا نگیرید،بلکه در گرفتن رأس المال و اصل سرمایه نیز مدارا کنید. 
«فَنَظِرَةٌ‌ إِلى‌ مَیْسَرَةٍ‌» 
٣-اصل در زمان‌بندى براى بازپرداخت،توان بدهکار است. «فَنَظِرَةٌ‌ إِلى‌ مَیْسَرَةٍ‌» 
٤-اجبار بدهکارى که توانایى پرداخت دارد،مانعى ندارد. «إِنْ‌ کانَ‌ ذُو عُسْرَةٍ‌ فَنَظِرَةٌ‌» 
٥-بخشیدن بدهکار فقیر،صدقه است. «وَ أَنْ‌ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ‌» 
٦-نظام حقوقى و اقتصادى اسلام،با نظام اخلاقى آن پیوند دارد.گرچه بازپس‌گیرى وام حقّ‌ است،ولى مهلت دادن و بخشیدنِ‌ بدهکار باید مراعات شود. «فَنَظِرَةٌ‌... تَصَدَّقُوا» 
٧-محدودیّت انسان و ثروت دوستى او نمى‌گذارد که انسان به حقیقت ارزشها و کمالات پى ببرد. «إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ تَعْلَمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۰
محمدرضا زارع

«٢٧٩»فَإِنْ‌ لَمْ‌ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ وَ إِنْ‌ تُبْتُمْ‌ فَلَکُمْ‌ رُؤُسُ‌ أَمْوالِکُمْ‌ لا تَظْلِمُونَ‌ وَ لا تُظْلَمُونَ‌ 
پس اگر چنین نکردید،(بدانید که)اعلان جنگ با خدا و رسولش داده‌اید و اگر توبه کنید،(اصل)سرمایه‌هاى شما از آنِ‌ خودتان است.(و در این صورت)نه ستم مى‌کنید و نه بر شما ستم مى‌شود. 
نکته‌ها: 
در اسلام،نه اجازه ربا و بهره‌کشى و استثمار داده شده و نه اموال مردم یک‌جانبه مصادره مى‌گردد.در بعضى نظام‌ها،مالکیّت ملغى و تمام اموال را از صاحبانشان مى‌گیرند و در برخى دیگر،استثمار و بهره‌کشى و ربا،به هر شکلى آزاد است. 
پیام‌ها: 
١-رباخوار،محارب با خداست.او باید بداند که در این جنگ،در یک طرف او قرار دارد و در طرف دیگر،خداوند جبّار. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌» 
٢-رباخوارى،گناه کبیره است.چون اعلام جنگ با خداوند است. «بِحَرْبٍ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌» 
٣-رباخوار،گمان نکند با مردم محروم طرف است،بلکه خداوند به حمایت از محرومان برخاسته و از حقّ‌ آنان دفاع مى‌کند. «بِحَرْبٍ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌» 
٤-براى محاربین با خدا نیز راه توبه باز است. «بِحَرْبٍ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌... وَ إِنْ‌ تُبْتُمْ‌» 
٥-رباخوار،تنها مالک اصل مال است،نه بهره آن. «فَلَکُمْ‌ رُؤُسُ‌ أَمْوالِکُمْ‌» 
٦-براى نجات محرومان،اصل مالکیّت مردم را نادیده نگیرید و مالکیّت خصوصى در اقتصاد اسلامى پذیرفته شده است. «فَلَکُمْ‌ رُؤُسُ‌ أَمْوالِکُمْ‌» 
٧- سلطه‌پذیرى و سلطه‌گرى هر دو محکوم است،نه ظلم ببینید و نه ظلم روا دارید. «لا تَظْلِمُونَ‌ وَ لا تُظْلَمُونَ‌» 
٨-انتقام ممنوع است.به رباخوار توبه‌کننده نیز نباید ظلم شود. «فَلَکُمْ‌ رُؤُسُ‌ أَمْوالِکُمْ‌ لا تَظْلِمُونَ‌ وَ لا تُظْلَمُونَ‌» 
٩-به توبه‌کنندگان،نباید بخاطر خلاف‌کارى‌هاى پیشین ظلمى شود.سرزنش کسانى که قبلاً خلاف‌کار بوده‌اند ممنوع است. «فَإِنْ‌ تُبْتُمْ‌... لا تَظْلِمُونَ‌ وَ لا تُظْلَمُونَ‌» 
١٠-استقرار عدالت اقتصادى،از وظایف حکومت اسلامى است. «لا تَظْلِمُونَ‌ وَ لا تُظْلَمُونَ‌» 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۸ ، ۱۶:۱۵
محمدرضا زارع

«٢٧٨»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ‌ مِنَ‌ الرِّبا إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ مُؤْمِنِینَ‌ 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! تقواى الهى پیشه کنید و آنچه را از (مطالبات)ربا باقى مانده است،رها کنید،اگر ایمان دارید. 
نکته‌ها: 
در آیات قبل به مفاسد ربا اشاره شد که ربا فرد و جامعه را از تعادل خارج و آشفته مى‌کند؛ «یَتَخَبَّطُهُ‌ الشَّیْطانُ‌» و روشن شد که ربا در حقیقت کم شدن است،نه زیاد شدن؛ «یَمْحَقُ‌ اللّهُ‌ الرِّبا» اکنون نهى از ربا را صریحاً بیان مى‌کند. «ذَرُوا ما بَقِیَ‌ مِنَ‌ الرِّبا» 
در تفاسیرِ مجمع البیان،المیزان و مراغى نقل شده است که وقتى آیه تحریم ربا نازل شد، برخى از صحابه همانند خالد بن ولید،عباس و عثمان،از مردم مقدارى طلب از بابت ربا داشتند،آنها در مورد طلبکارى خود،از پیامبر صلى الله علیه و آله کسب تکلیف کردند و آیه فوق نازل شد. 
پیامبر صلى الله علیه و آله بعد از نزول این آیه فرمود:عباس،عموى من نیز حقّ‌ مطالبه ربا ندارد و قبل از همه،باید خویشان من دست از ربا بردارند.همچنان که در طى خطبه‌اى فرمود:«و کل ربا فى الجاهلیة موضوع تحت قدمى هاتین و اول ربا اضع ربا العباس»تمام رباهاى مقرّر در دوره جاهلیّت را زیر پاى مى‌اندازم و از همه پیشتر رباهایى که براى عباس است. ١
پیام‌ها: 
١-رباخوارى،از عادات زمان جاهلیّت بود که مسلمانان صدر اسلام نیز به آن آلوده بودند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا... ذَرُوا» ٢-تقوا،مرحله بالاترى از ایمان است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ‌» 
٣-رباخوار،مالک بهره نمى‌شود و اسلام سود رَبَوى را به رسمیّت نمى‌شناسد. 
«ذَرُوا ما بَقِیَ‌ مِنَ‌ الرِّبا» 
٤-لازمه‌ى ایمان و تقوا،صرف نظر کردن از مال حرام است. «إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ مُؤْمِنِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۰
محمدرضا زارع

«٢٧٧»إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ‌ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ‌ وَ آتَوُا الزَّکاةَ‌ لَهُمْ‌ أَجْرُهُمْ‌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌ وَ لا خَوْفٌ‌ عَلَیْهِمْ‌ وَ لا هُمْ‌ یَحْزَنُونَ‌ 
همانا کسانى که ایمان آورده و کارهاى نیکو انجام داده‌اند و نماز برپاداشته و زکات پرداخته‌اند،پاداششان نزد پروردگارشان(محفوظ‍‌)است و نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى‌شوند. 
نکته‌ها: 
این آیه،برابر رباخواران که«کفّار اثیم»هستند،سیماى مؤمنان را ترسیم مى‌کند که عمل صالح انجام داده و نماز را بر پاى مى‌دارند و زکات پرداخت مى‌کنند.تا اشاره به این باشد که زمینه‌ى برچیده شدن ربا در جامعه،توجّه به ایمان و عمل صالح و احیاى نماز و زکات است. 
مردم چهار گروهند: 
١.گروهى ایمان آورده و عمل صالح انجام مى‌دهند که اینان«مؤمنانند». 
٢.گروهى،نه ایمان آورده و نه کار شایسته انجام مى‌دهند که اینان«کافرانند». 
٣.گروهى ایمان دارند،ولى عمل صالح ندارند که اینان«فاسقانند». 
٤.گروهى ایمان ندارند،ولى اظهار ایمان مى‌کنند و در ظاهر کار نیک انجام مى‌دهند که اینان «منافقانند». 
اگر رباخواران از خدا و مردم بریده‌اند،امّا در مقابل،کسانى هستند که اهل ایمان و عمل صالح بوده و از طریق نماز،با خداوند مرتبط‍‌ مى‌باشند و با پرداخت زکات با مردم پیوند دارند. 
پیام‌ها: 
١-اسلام در کنار مسائل عبادى و فردى،به مسائل اقتصادى و مردمى نیز توجّه دارد.نماز و زکات در کنار هم مطرحند. «أَقامُوا الصَّلاةَ‌ وَ آتَوُا الزَّکاةَ‌» 
٢-ذکر نماز و زکات بعد از عمل صالح،نشانه آن است که در میان کارهاى شایسته حساب این دو جداست. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ‌ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ‌ وَ آتَوُا الزَّکاةَ‌» 
٣-تشویق نیکوکاران بدنبال تهدید بدکاران،یک اصل تربیتى است. «لَهُمْ‌ أَجْرُهُمْ‌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌» 
٤-هوشمند کسى است که در محاسبات،تنها به موجودى امروز که در دست دارد ننگرد،بلکه به آینده و ذخیره‌هایى که نزد خداوند است توجّه داشته باشد. «عِنْدَ رَبِّهِمْ‌» 
٥-پروردگار،به مؤمنانى که اهل عمل صالح و نماز و زکاتند،نظر ویژه‌اى دارد. 
کلمه «رَبِّهِمْ‌» اشاره به لطف خاصّ‌ اوست. 
٦-وعده‌هاى الهى،انگیزه‌ى عمل صالح است. «لَهُمْ‌ أَجْرُهُمْ‌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌» 
٧-امنیّت و آرامش واقعى،در سایه‌ى ایمان و عمل صالح و پیوند با خدا و مردم است. «لا خَوْفٌ‌ عَلَیْهِمْ‌ وَ لا هُمْ‌ یَحْزَنُونَ‌» 
٨-عوامل آرامش،ایمان،عمل صالح،نماز و زکات است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ‌ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ‌ وَ آتَوُا الزَّکاةَ‌... لا خَوْفٌ‌ عَلَیْهِمْ‌ وَ لا هُمْ‌ یَحْزَنُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۸ ، ۱۶:۰۰
محمدرضا زارع

«٢٧٦»یَمْحَقُ‌ اللّهُ‌ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ‌ وَ اللّهُ‌ لا یُحِبُّ‌ کُلَّ‌ کَفّارٍ أَثِیمٍ‌ 
خداوند ربا را نابود مى‌کند،ولى صدقات را افزایش مى‌دهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس و کافرِ گنهکارى را دوست نمى‌دارد. 
نکته‌ها: 
کلمه‌ى«محق»به معناى نقصان تدریجى است و مُحاق به ماه گفته مى‌شود که نورش در شبهاى آخر آن‌چنان کاهش یافته که دیده نمى‌شود.و در مقابل،«ربا»به معنى رشد تدریجى است. 
این آیه یادآور مى‌شود که هرچند رباخوار به قصد انباشت ثروت،از دیگران ربا مى‌گیرد،ولى خداوند برکت و آثار خوبى که باید ازدیاد مال داشته باشد از ربا مى‌گیرد.لازم نیست خود مال رَبَوى از بین برود،بلکه اهدافى که از افزایش ثروت در نظر است از بین مى‌رود.در نظام رَبَوى،سعادت،محبّت و امنیّت نیست و چه بسیار ثروتمندانى که از سرمایه خود،هیچ نوع راحتى و آرامش و یا محبوبیّتى بدست نمى‌آورند،ولى در نظامى که در آن انفاق،صدقه و قرض‌الحسنه رایج باشد،آن جامعه از برکات زیادى برخوردار است.در آن نظام،فقرا مأیوس نبوده و اغنیا در فکر تکاثر نیستند.محرومان به فکر انتقام و سرقت،و اغنیا نگران حراست و حفاظت اموال خود نمى‌باشند و جامعه از یک تعادل نسبى همراه با الفت و رحمت و تفاهم و امنیّت برخوردار خواهد بود.در تفسیر کبیر فخر رازى آمده است:وقتى رباخوار، عواطف و عدالت انسانى را در خود محو کند،خود و اموالش مورد نفرین فقرا قرار مى‌گیرد و کینه و انتقام و توطئه سرقت هر لحظه او را تهدید مى‌کند و این نمونه‌اى از آن نابودى است که در آیه مطرح شده است. 
پیام‌ها: 
١-به رشد ظاهرى ثروت خیره نشوید،نظام اقتصادى براساس ربا رو به نابودى است. «یَمْحَقُ‌ اللّهُ‌ الرِّبا» 
٢-نابود کردن مال ربوى،از سنّت‌هاى الهى است. «یَمْحَقُ‌ اللّهُ‌ الرِّبا» فعل مضارع نشانه‌ى استمرار است. 
٣-رواج صدقه و زکات،سبب رشد و استوارى اقتصاد است. «یُرْبِی الصَّدَقاتِ‌» 
٤-رباخوار،از رحمت و محبّت الهى محروم است. «وَ اللّهُ‌ لا یُحِبُّ‌ کُلَّ‌ کَفّارٍ أَثِیمٍ‌» 
٥-رباخوار،بسیار ناسپاس و گنهکار است.او با گرفتن ربا خود را ضامن مردم، زندگى خود را حرام،عباداتش را باطل،و حرص و طمع قساوت را بر خود حاکم مى‌گرداند. «کَفّارٍ أَثِیمٍ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۰
محمدرضا زارع

«٢٧٥»اَلَّذِینَ‌ یَأْکُلُونَ‌ الرِّبا لا یَقُومُونَ‌ إِلاّ کَما یَقُومُ‌ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ‌ الشَّیْطانُ‌ مِنَ‌ الْمَسِّ‌ ذلِکَ‌ بِأَنَّهُمْ‌ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ‌ مِثْلُ‌ الرِّبا وَ أَحَلَّ‌ اللّهُ‌ الْبَیْعَ‌ وَ حَرَّمَ‌ الرِّبا فَمَنْ‌ جاءَهُ‌ مَوْعِظَةٌ‌ مِنْ‌ رَبِّهِ‌ فَانْتَهى‌ فَلَهُ‌ ما سَلَفَ‌ وَ أَمْرُهُ‌ إِلَى اللّهِ‌ وَ مَنْ‌ عادَ فَأُولئِکَ‌ أَصْحابُ‌ النّارِ هُمْ‌ فِیها خالِدُونَ‌ 
کسانى که ربا مى‌خورند،(در قیامت از قبرها)بر نمى‌خیزند مگر همانند برخاستن کسى که براثر تماس شیطان،آشفته و دیوانه شده است.(نمى‌تواند تعادل خود را حفظ‍‌ کند،گاهى زمین مى‌خورد و گاهى بر مى‌خیزد.)این(آسیب) بدان سبب است که گفتند: دادوستد نیز مانند ربا است.در حالى که خداوند خریدوفروش را حلال و ربا را حرام کرده است.پس هرکس موعظه‌اى از پروردگارش به او رسید و(از رباخوارى)خوددارى کرد،آنچه در گذشته(از طریق ربا بدست آورده)مال اوست،و کار او به خدا واگذار مى‌شود.امّا کسانى که(دوباره به رباخوارى)بازگردند،آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه مى‌مانند.

نکته‌ها: 
«ربا»،در لغت به معناى زیادى و افزایش است.و در شریعت اسلام به معناى زیاده گرفتن در وام یا بیع است.مورد ربا،یا پول است یا جنس.گاهى پول را قرض مى‌دهد و بیش از آنچه داده بازپس مى‌گیرد،که این رباى در وام است و گاهى جنسى را مى‌دهد و مقدار بیشترى از همان جنس را تحویل مى‌گیرد،که این نیز در مواردى ربا مى‌شود.مانند فروش با وزن یا پیمانه. 
رباخوار،به کسى تشبیه شده که شیطان او را خبط‍‌ کرده است.«خَبط‍‌»به معناى افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حرکت است. 
رباخوار در قیامت همچون دیوانگان محشور مى‌شود،چرا که در دنیا روش او باعث بهم خوردن تعادل جامعه گردیده است. ثروت‌پرستى،چشم عقلش را کور کرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتى و کینه را بر مى‌انگیزد که فقر و کینه سبب انفجار شده و اصل مالکیّت را نیز متزلزل مى‌کند.براى این افراد،گویا ربا اصل و خریدوفروش فرع است،فلذا مى‌گویند:بیع و معامله هم مثل رباست و تفاوتى ندارند. 
انتقاد از رباخوارى،ربا گرفتن و ربا دادن،از ابتداى اسلام مطرح بوده است.در سوره روم که در مکّه نازل شده است،مى‌فرماید: «وَ ما آتَیْتُمْ‌ مِنْ‌ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ‌ النّاسِ‌ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ‌» ١یعنى آنچه به قصد ربا مى‌دهید تا براى شما در اموال مردم بیفزاید،بدانید که نزد خداوند افزون نمى‌شود.سپس در سوره‌ى آل عمران با فرمان «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا» ٢از آن نهى گردیده و بیشترین انتقاد از رباخوارى در همین آیات آمده است.ضمناً آیه «وَ أَخْذِهِمُ‌ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ‌» ٣،یادآور مى‌شود که در مذهب یهود نیز«ربا»حرام بوده،همچنان که این حرمت در تورات ٤ذکر شده است. 
آیات مربوط‍‌ به ربا،بدنبال آیات انفاق آمد،تا دو جهت خیر و شر را که توسط‍‌ مال و ثروت پدید مى‌آید مطرح کند.انفاق یعنى دادن بلاعوض و ربا یعنى گرفتن بلاعوض.هر آثار خوبى که انفاق دارد،مقابلش آثار سوئى است که ربا در جامعه پدید مى‌آورد. به‌همین‌جهت قرآن مى‌فرماید: «یَمْحَقُ‌ اللّهُ‌ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ‌» خداوند ثروت بدست آمده از ربا را نابود،ولى صدقات را افزایش مى‌دهد. 
تهدیدهایى که در قرآن براى اخذ ربا و پذیرش حاکمیّت طاغوت آمده،براى قتل،ظلم، شرب خمر،قمار و زنا نیامده است. ١حرمت ربا نزد تمام فرق اسلامى،قطعى و از گناهان کبیره است.وقتى به امام صادق علیه السلام خبر دادند که فلانى رباخوار است،فرمود:اگر قدرت مى‌داشتم گردنش را مى‌زدم. ٢همچنان که حضرت على علیه السلام وقتى با رباخوارى مواجه شد، از او خواست توبه کند،وقتى توبه کرد او را رها نمود و به دنبال آن فرمود:رباخوار را باید از عمل خود توبه دهند،همچنان که از شرک توبه مى‌دهند.از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود:خبیث‌ترین درآمدها،رباخوارى است. ٣و رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده‌اند:هرگاه خداوند اراده‌ى هلاک قریه‌اى را داشته باشد،رباخوارى در آن قریه ظاهر مى‌شود. ٤و خداوند،فرد رباخوار،وکیل،شاهد و کاتب ربا را لعنت نموده است. ٥در حدیث مى‌خوانیم:رباخواران، در قیامت همچون دیوانگان محشور مى‌شوند. ٦
امام صادق علیه السلام علّت تکرار آیات ربا را آماده‌سازى ثروتمندان براى کار خیر و صدقات مى‌داند و مى‌فرماید:چون از یکسو«ربا»حرام است و از طرف دیگر کنز و انباشتن ثروت به صورت راکد نیز است،پس چاره‌اى براى ثروتمندان جز انفاق و یا کارهاى تولیدى مفید باقى نمى‌ماند. ٧همچنان که درباره‌ى علّت تحریم ربا گفته‌اند:رباخوارى مانع جریان پول در مسیر تولید و کارهاى عام‌المنفعه است و به جاى تلاش و فکر و بازو،فقط‍‌ از سود پول بهره‌گیرى مى‌شود،لذا ربا تحریم شده است.از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند:«لو کان الربا حلالا لترک الناس التجارات»اگر ربا حلال بود،مردم کسب و کار رارها مى‌کردند. ١و از امام رضا علیه السلام نیز روایت شده است که فرمودند:اگر ربا شیوع پیدا کند راه قرض دادن بسته مى‌شود. ٢ضمناً چون احتمال در دام ربا افتادن در امور اقتصادى زیاد است،در حدیث مى‌خوانیم:«من اتّجر بغیر فقه فقد ارتطم فى الربا» ٣هرکس بدون دانش و آگاهى از مسائل فقهى تجارت وارد تجارت شود،گرفتار ربا مى‌شود. 
آثار ربا: 
گرفتن پول اضافى،بدون انجام کارى مفید و یا مشارکت در تولید،نوعى ظلم و اجحاف است که موجب پیدایش دشمنى و قساوت مى‌شود. 
ربادهنده به جهت بدهى‌هاى تصاعدى،گاهى ورشکست و مجبور به قبول انواع ذلّت‌ها و اسارت‌ها مى‌شود. ٤
ربا،تعادل جامعه را بهم زده و موجب تقسیم جامعه به دو قطب مستکبر و مستضعف مى‌شود. ٥
با توجّه به این آثار تخریبى،نه تنها در شریعت اسلام،بلکه در تمام ادیان آسمانى ربا تحریم شده است. 
امّا برخى به بهانه‌هایى مى‌خواهند ربا را توجیه کنند و به دنبال راه فرار هستند.کلاه شرعى ساختن،همانند حیله یهود براى گرفتن ماهى در روز شنبه که در آیات قبل ماجراى آن بیان شد،نوعى بازى بیش نیست و قرآن از این گونه بازى‌ها انتقاد کرده است. 
ربا،آثار تخریبى خود را دارد هرچند که جوامع انسانى آن را در سیستم اقتصادى خود پذیرفته باشند.علّت پیشرفت جوامع غربى،توجّه به علم و صنعت است،نه اینکه رباخوارى موجب ترقّى آنها شده باشد. 
پیام‌ها: 
١-رباخواران،از تعادل روحى و روانى برخوردار نیستند و جامعه را نیز از تعادل اقتصادى خارج مى‌سازند. «کَما یَقُومُ‌ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ‌ الشَّیْطانُ‌» 
٢-تشبیه بیع حلال به رباى حرام،نشانه‌ى عدم تعادل فکرى آنان است. «یَتَخَبَّطُهُ‌ الشَّیْطانُ‌... بِأَنَّهُمْ‌ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ‌ مِثْلُ‌ الرِّبا» 
٣-توجیه گناه،راه را براى انجام گناه باز مى‌کند. «إِنَّمَا الْبَیْعُ‌ مِثْلُ‌ الرِّبا» 
٤-تا قبل از ابلاغ تکیف،مسئولیّتى نیست. «فَمَنْ‌ جاءَهُ‌ مَوْعِظَةٌ‌ مِنْ‌ رَبِّهِ‌» 
٥-احکام الهى،در جهت پند و تربیت مردم است. «جاءَهُ‌ مَوْعِظَةٌ‌ مِنْ‌ رَبِّهِ‌» 
٦-قانون امروز،شامل گذشته افراد نمى‌شود. «فَلَهُ‌ ما سَلَفَ‌» 
٧-از گناه ناآگاهان اغماض مى‌شود،ولى از آگاهانِ‌ مغرض و مُصرّ هرگز. «وَ مَنْ‌ عادَ فَأُولئِکَ‌ أَصْحابُ‌ النّارِ»  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۰۹:۰۰
محمدرضا زارع

«٢٧٤»اَلَّذِینَ‌ یُنْفِقُونَ‌ أَمْوالَهُمْ‌ بِاللَّیْلِ‌ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً‌ فَلَهُمْ‌ أَجْرُهُمْ‌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌ وَ لا خَوْفٌ‌ عَلَیْهِمْ‌ وَ لا هُمْ‌ یَحْزَنُونَ‌ 
کسانى که اموال خود را در شب و روز،پنهان و آشکارا انفاق مى‌کنند،اجر و پاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه ترسى براى آنهاست و نه غمگین مى‌شوند. 
نکته‌ها: 
در تفاسیر صافى،مجمع البیان،قرطبى و کبیر فخر رازى آمده که این آیه در شأن حضرت على علیه السلام نازل شده است.هنگامى که آن حضرت فقط‍‌ چهار درهم ذخیره داشت،یک درهم را در روز،یک درهم را در شب،سومین آن را مخفیانه،و چهارمین درهم را آشکارا در راه خدا انفاق نمود. 
البته وعده‌ى این آیه،شامل همه کسانى مى‌شود که این‌گونه عمل کنند.چنین افرادى نه از فقر و تنگدستى بیم دارند،چون به وعده‌هاى خداوند ایمان داشته و به او توکّل مى‌کنند،و نه بخاطر انفاق،اندوهگین مى‌شوند،چون به رضایت الهى و آثار اخروى انفاق توجّه دارند. 
شاید دلیل آنکه«لیل»بر«نهار»و یا«سر»بر«علانیة»مقدّم شده است،آن باشد که انفاق‌هاى پنهانى در دل شب ارزش بیشترى دارد. ١
این آیه به منزله‌ى جمع‌بندى چهارده آیه گذشته است که درباره انفاق بحث مى‌کرد. 
موضوعى که هیچ موردى در قرآن این‌گونه مفصّل بحث نشده است.آثار انفاق بر کسى پوشیده نیست،از جمله:تعدیل ثروت و کم شدن اختلافات طبقاتى،ایجاد محبّت،شکوفایى روح سخاوت و بالاتر از همه قرب به خداوند. 
انفاق،علاوه بر انفاق مال و ثروت،شامل انفاقِ‌ علم،آبرو و مقام نیز مى‌شود.کلمه‌ى انفاق،در لغت به معناى پر کردن گودال و در اصطلاح،به معناى پر کردن و بر طرف نمودن کمبودهاى مالى است. 
یادآورى این نکته لازم است که توجّه اسلام به مسئله انفاق،به معناى گداپرورى و رواج تکدّى‌گرى نیست.زیرا در بسیارى از روایات،از کسانى که بدون داشتن نیاز،از دیگران درخواست کمک مى‌کنند،مذمّت شده و ازسوى‌دیگر بهترین نوع انفاق،در اختیار قرار دادن ابزار کار به جاى پول دادن،معرفى شده است. 
پیام‌ها: 
١-داشتن روحیّه‌ى انفاق و سخاوت مهم است،نه یکى دو بار انفاق آنهم از روى ترحّم. «یُنْفِقُونَ‌» فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد. 
٢-تعیین نشدن اجر الهى،نشانه‌ى گستردگى آن است. «أَجْرُهُمْ‌» 
٣-وعده‌هاى الهى،بهترین مشوّق انسان در کارهاى نیک است. «فَلَهُمْ‌ أَجْرُهُمْ‌» 
٤-آرامش و امنیّت،از برکات انفاق است. «لا خَوْفٌ‌ عَلَیْهِمْ‌ وَ لا هُمْ‌ یَحْزَنُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۸ ، ۰۸:۱۰
محمدرضا زارع

«٢٧٣»لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ‌ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ لا یَسْتَطِیعُونَ‌ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ‌ یَحْسَبُهُمُ‌ الْجاهِلُ‌ أَغْنِیاءَ مِنَ‌ التَّعَفُّفِ‌ تَعْرِفُهُمْ‌ بِسِیماهُمْ‌ لا یَسْئَلُونَ‌ النّاسَ‌ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ‌ خَیْرٍ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ بِهِ‌ عَلِیمٌ‌ 
(انفاق شما باید)براى نیازمندانى باشد که در راه خدا محصور شده‌اند.(به خاطر دین خدا،از وطن آواره و یا در جبهه‌هاى جهاد هستند.)توان حرکت و سفر در زمین را(براى تأمین هزینه زندگى و یا کسب سرمایه براى تجارت)ندارند.از شدّت عفاف و آبرودارى،شخص بى‌اطلاع آنها را غنى مى‌پندارد،امّا تو آنها را از سیما و چهره‌هایشان مى‌شناسى.آنان هرگز با اصرار از مردم چیزى نمى‌خواهند.و هر چیز نیکو و خیرى را(به این افراد)انفاق کنید،پس قطعاً خداوند به آن آگاه است. 
نکته‌ها: 
در برخى از تفاسیر همچون تفسیر کبیر فخر رازى،مجمع البیان و قرطبى آمده که این آیه درباره اصحاب صُفّه نازل شده است.اصحاب صفّه تقریباً چهارصد نفر بودند که از مکّه به مدینه هجرت کرده و چون در مدینه خانه و کاشانه و آشنایانى نداشتند،در کنار مسجد پیامبر روى صُفّه(سکّوئى بزرگ)زندگى مى‌کردند و اینان همیشه براى جهاد در راه خدا آماده بودند. 
پیام‌ها: 
١-فقرا،در اموال اغنیا حقّى دارند.«للفقراء» 
٢-باید به مجاهدان و کسانى که به خاطر فعالیّت‌هاى سیاسى براى مبارزه با طاغوت‌ها در محاصره‌ى زندان‌ها و تبعیدگاه‌ها قرار دارند و مهاجران بى‌پناه و همه کسانى که در راه خدا دچار فقر شده و فرصت تلاش براى تأمین زندگى را ندارند،توجّه لازم صورت گیرد. «أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ لا یَسْتَطِیعُونَ‌ ضَرْباً...» 
٣-کسانى که مى‌توانند با مسافرت و مهاجرت به نقطه‌اى دیگر زندگى خود را تأمین نمایند،نباید منتظر انفاق مردم باشند. «لا یَسْتَطِیعُونَ‌ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ‌» 
٤-فقیران عفیف،پاک‌دامن و آبرودار،مورد ستایش خداوند هستند. «یَحْسَبُهُمُ‌ الْجاهِلُ‌ أَغْنِیاءَ» 
٥-فقراى گمنام و محترم،در اولویّت هستند. «تَعْرِفُهُمْ‌ بِسِیماهُمْ‌» 
٦-حتّى اگر ضرورتى پیش آمد،باز هم سؤالِ‌ با اصرار از مردم نداشته باشید. 
«لا یَسْئَلُونَ‌ النّاسَ‌ إِلْحافاً» تکدّى‌گرى،ناپسند است. 
٧-شرط‍‌ انصاف نیست که گروهى خود و تمام هستى خود را فدا کرده و در محاصره قرار گیرند،ولى گروه دیگر حتّى از انفاق به آنان تنگ نظرى داشته باشند. ١«لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ‌ أُحْصِرُوا» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۰۸:۵۰
محمدرضا زارع

«٢٧١»إِنْ‌ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ‌ فَنِعِمّا هِیَ‌ وَ إِنْ‌ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ‌ مِنْ‌ سَیِّئاتِکُمْ‌ وَ اللّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ خَبِیرٌ 
اگر صدقات را آشکارا بدهید،پس آن کار خوبى است،ولى اگر آنها را مخفى ساخته و به نیازمندان بدهید،پس این براى شما بهتر است و قسمتى از گناهان شما را مى‌زداید و خداوند به آنچه انجام مى‌دهید آگاه است. 
نکته‌ها: 
امام باقر علیه السلام ذیل این آیه فرمود:زکات واجب را علنى پرداخت کنید،ولى زکات مستحبّ‌ را مخفیانه بدهید. ٢شاید دلیل این باشد که زکات واجب یک وظیفه عمومى،معمولى و دور از ریا است.گرچه آیه در مورد کمک‌هاى مالى است،ولى در فرهنگ اسلام،به هر کار خیرى صدقه گفته مى‌شود.حتّى اگر سنگى را از میان راه مسلمانان کنار زدیم،صدقه است. 
بنابراین کمک به محرومان از طریق علم و آبرو و وساطت نیز صدقه مى‌باشد. 
پیام‌ها: 
١-انفاقِ‌ علنى،سبب تشویق دیگران و رفع تهمت بخل از انسان و یک نوع تبلیغ عملى است. «فَنِعِمّا هِیَ‌» 
٢- بااینکه صدقات و زکات،مصارف زیادى دارد،لکن نام فقرا در آیه نشانه اولویّت آنان است. «تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ» 
٣-شما باید به سراغ فقرا بروید،نه آنکه آنان به سراغ شما بیایند. «تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ» و نفرمود:«یأتکم الفقراء» 
٤-انفاقِ‌ پنهانى،از ریا و خودنمایى دور و به اخلاص نزدیک است و آبروى گیرنده صدقه را محفوظ‍‌ نگه مى‌دارد. «فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌» 
٥-انسان،غریزه سودجویى و خیرخواهى دارد،گرچه در مصداق گاهى به سراغ شر مى‌رود.لذا پیامبران الهى،مصادیق و نمونه‌هاى خیر را براى انسان بیان کرده‌اند. «فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌» 
٦-کمک به فقرا،بخشى از گناهان صغیره را مى‌بخشد. «یُکَفِّرُ عَنْکُمْ‌ مِنْ‌ سَیِّئاتِکُمْ‌» «سیئات»در قرآن در برابر گناهان کبیره آمده و به گناهان صغیره گفته مى‌شود. ١
٧-آنچه مهم است علم خداست،نه اطلاع و آگاهى مردم. «وَ اللّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ خَبِیرٌ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۰۹:۲۰
محمدرضا زارع

«٢٧٠»وَ ما أَنْفَقْتُمْ‌ مِنْ‌ نَفَقَةٍ‌ أَوْ نَذَرْتُمْ‌ مِنْ‌ نَذْرٍ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ یَعْلَمُهُ‌ وَ ما لِلظّالِمِینَ‌ مِنْ‌ أَنْصارٍ 
و هر مالى را که انفاق کرده‌اید،یا نذرى را که نذر کرده‌اید،پس قطعاً خداوند آن را مى‌داند و براى ستمگران هیچ یاورى نیست. 
پیام‌ها: 
١-حال که خداوند از انفاق ما با خبر است،پس بهترین مال را با والاترین اهداف خرج کنیم. «ما أَنْفَقْتُمْ‌... فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ یَعْلَمُهُ‌» 
٢-انفاق،مخصوص ثروتمندان و اموال زیاد نیست،مال کم را نیز انفاق کنید. «مِنْ‌ نَفَقَةٍ‌» گاهى یک برگ زرد پائیزى،کشتى چندین مورچه در حوض مى‌شود. 
٣-ایمان به اینکه خداوند مى‌داند،بهترین دلگرمى براى انفاق و عمل به تعهّدات و نذرهاست. «فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ یَعْلَمُهُ‌» 
٤-تشویق و هشدار،در کنار هم عامل رشد است.جمله «فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ یَعْلَمُهُ‌» عامل تشویق،و جمله «ما لِلظّالِمِینَ‌ مِنْ‌ أَنْصارٍ» هشدار است. 
٥-وفاى به نذر،واجب و ترک آن ظلم است. «نَذَرْتُمْ‌... ما لِلظّالِمِینَ‌» 
٦-ظلم به خود،راه توبه و کفّاره دارد،ولى در ظلمى که به محرومان به خاطر ترک انفاق مى‌شود،ظالم هیچ یاورى ندارد. «وَ ما لِلظّالِمِینَ‌ مِنْ‌ أَنْصارٍ» 
٧-شفاعت،شامل حال افراد بخیل نمى‌شود. ١«وَ ما لِلظّالِمِینَ‌ مِنْ‌ أَنْصارٍ» 
٨-اگر انگیزه بخل،استمداد و یارى خواستن از مال و مردم باشد،بدانید هرگاه قهر خداوند بیاید،نه مال و نه مردم کارآیى ندارند. «ما لِلظّالِمِینَ‌ مِنْ‌ أَنْصارٍ» 
٩-جرم،با جریمه باید متناسب باشد.کسى که در دنیا با انفاق،یار دیگران نیست،در آخرت هم دیگران یاور او نخواهند بود. «ما لِلظّالِمِینَ‌ مِنْ‌ أَنْصارٍ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۹:۱۵
محمدرضا زارع

«٢٦٩»یُؤْتِی الْحِکْمَةَ‌ مَنْ‌ یَشاءُ وَ مَنْ‌ یُؤْتَ‌ الْحِکْمَةَ‌ فَقَدْ أُوتِیَ‌ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا الْأَلْبابِ‌ 
(خداوند)حکمت و بینش را به هرکس بخواهد(و شایسته ببیند)مى‌دهد و به هرکس حکمت داده شود،همانا خیرى فراوان به او داده شده است و جز خردمندان(از این نکته)متذکّر نمى‌گردند. 
نکته‌ها: 
«ألباب»جمع«لُبّ‌»به معناى مغز است و به همه انسان‌ها« أُولُوا الْأَلْبابِ‌ »نمى‌گویند، بلکه تنها به خردمندانى مى‌گویند که عقل خود را به کار گیرند و راه زندگى و سعادت واقعى خود را بیابند. 
حکمت را به معنى معرفت و شناختِ‌ اسرار و آگاهى از حقایق و رسیدن به حقّ‌ دانسته‌اند که خداوند به بعضى از افراد به خاطر پاکى و تقوا و تلاش عطا مى‌کند،تا آنان وسوسه‌هاى شیطانى را از الهامات الهى بازشناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر کثیر است. 
در روایات مى‌خوانیم:حکمت،معرفت و تفقّه در دین است.حکمت،اطاعت از خدا، شناخت امام و پرهیز از گناهان کبیره است. ١
پیام‌ها: 
١-گرچه مال و ثروت خیر است،ولى خیرِ کثیر،داشتنِ‌ دید و قدرت تشخیص است.کسانى که از آن خیر انفاق کنند،به خیر کثیر مى‌رسند. «أَنْفِقُوا مِنْ‌ طَیِّباتِ‌... 
یُؤْتِی الْحِکْمَةَ‌» ٢-شیطان وعده‌ى فقر،و خداوند وعده‌ى مغفرت و فضل مى‌دهد.امّا تشخیص و انتخاب هریک از این دو راه،حکمت لازم دارد. «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ‌» 
٣-همه‌ى دنیا متاع قلیل است، ١ولى حکمت خیر کثیر است.اگر همه امکانات مادّى فداى دستیابى به حکمت و بینش صحیح گردد،ارزش دارد. «فَقَدْ أُوتِیَ‌ خَیْراً کَثِیراً» 
٤-حکمت هدیه‌اى کلیدى و مادر همه‌ى خیرات است.هرکه آن را داشت چیزهاى زیادى خواهد داشت. «وَ مَنْ‌ یُؤْتَ‌ الْحِکْمَةَ‌ فَقَدْ أُوتِیَ‌ خَیْراً کَثِیراً» 
٥-هرکسى به ارزش حکمت پى نمى‌برد. «ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا الْأَلْبابِ‌» دنیاگرایان بر مال و آمار و محاسبات مادّى تکیه مى‌کنند و سود و زیان را براساس مادّیات مى‌سنجند،ولى دوراندیشان عاقل و راه‌شناسان اندیشمند،از بعد دیگرى محاسبه مى‌کنند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۸ ، ۱۶:۰۵
محمدرضا زارع

«٢٦٨»اَلشَّیْطانُ‌ یَعِدُکُمُ‌ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ‌ بِالْفَحْشاءِ وَ اللّهُ‌ یَعِدُکُمْ‌ مَغْفِرَةً‌ مِنْهُ‌ وَ فَضْلاً وَ اللّهُ‌ واسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌ 
شیطان(به هنگام انفاق،)شما را از فقر و تهیدستى بیم مى‌دهد و شما را به فحشا و زشتى‌ها فرامى‌خواند ،ولى خداوند از جانب خود به شما وعده‌ى آمرزش و فزونى مى‌دهد و خداوند وسعت بخش داناست. 
نکته‌ها: 
به هنگام انفاق،شیطان به سراغ انسان مى‌آید و القاء مى‌کند که اگر امروز انفاق کنى فردا خودت فقیر خواهى شد،بهتر است اموالت را ذخیره کنى تا به هنگام پیرى و بیمارى و...، خرج نمایى.اینها القائات و وعده‌هاى شیطانى است. 
نیاز ما در فرداى قیامت به مغفرت الهى،به مراتب بیشتر از نیاز ما در فرداى دنیاست.مبادا مغفرت الهى را با خیال رفاه در زندگى مبادله کنیم.زیرا: 
اوّلاً:شاید پیر نشدم و نیازمند نشدم،ولى در قیامت نیاز من قطعى است. ثانیاً:شاید مالى که امروز براى فردا نگه مى‌دارم،باقى نماند،ولى انفاقِ‌ امروز حتماً براى فرداى قیامت باقى است. 
ثالثاً:شاید از مال اندوخته‌ى امروز در فرداى پیرى نتوانم بهره‌مند شوم،ولى از انفاق امروز بهره‌مندى در قیامت قطعى است. 
رابعاً:بهره‌مندى انسان از اندوخته خود در دوران پیرى،موقّتى است،ولى بهره‌گیرى انسان از انفاق در قیامت ابدى است. ١
پیام‌ها: 
١-شیطان،انسان را از انفاق اموال مرغوب بازمى‌دارد . «أَنْفِقُوا مِنْ‌ طَیِّباتِ‌... اَلشَّیْطانُ‌ یَعِدُکُمُ‌ الْفَقْرَ...» 
٢-بخل شما،فقرا را به فساد و فحشا مى‌کشاند. «یَعِدُکُمُ‌ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ‌ بِالْفَحْشاءِ» 
٣-انسان در انتخاب راه خدا یا شیطان،آزاد است. «اَلشَّیْطانُ‌ یَعِدُکُمُ‌... وَ اللّهُ‌ یَعِدُکُمْ‌» 
٤-اطرافیانى که انسان را از انفاق بازمى‌دارند و از آینده مى‌ترسانند،ولى نسبت به گناهان تشویق مى‌نمایند،شیطانند. «اَلشَّیْطانُ‌ یَعِدُکُمُ‌» 
٥-میان فقر و فحشا،رابطه است.بعضى از گناهان بخاطر ترس از فقر است. 
«یَعِدُکُمُ‌ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ‌ بِالْفَحْشاءِ» 
٦-انفاق نکردن،از نمونه‌هاى زشتى و فحشا مى‌باشد. «لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ‌... اَلشَّیْطانُ‌ یَعِدُکُمُ‌...» 
٧-انفاق،مال را زیاد مى‌کند و سبب آمرزش گناهان است. «أَنْفِقُوا... اَللّهُ‌ یَعِدُکُمْ‌ مَغْفِرَةً‌ مِنْهُ‌ وَ فَضْلاً» 
٨-با موانع انفاق و افکار شیطانى،مبارزه کنید.در برابر ترس از فقر،به یاد فضل و لطف خدا باشید. «مَغْفِرَةً‌ مِنْهُ‌ وَ فَضْلاً...» 
٩-هر فکر و توهّمى که براى شما تنگ‌نظرى،ترس و اثر منفى بیاورد،شیطانى است و هر فکر و الهامى که براى شما حرکت،نشاط‍‌ و سعه‌صدر آورد،الهى است. «وَ اللّهُ‌ یَعِدُکُمْ‌ مَغْفِرَةً‌ مِنْهُ‌ وَ فَضْلاً...» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۶:۳۰
محمدرضا زارع

«٢٦٧»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ‌ طَیِّباتِ‌ ما کَسَبْتُمْ‌ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَکُمْ‌ مِنَ‌ الْأَرْضِ‌ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ‌ مِنْهُ‌ تُنْفِقُونَ‌ وَ لَسْتُمْ‌ بِآخِذِیهِ‌ إِلاّ أَنْ‌ تُغْمِضُوا فِیهِ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ غَنِیٌّ‌ حَمِیدٌ 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از پاکیزه‌ترین چیزهایى که بدست آورده‌اید و از آنچه ما براى شما از زمین رویانیده‌ایم،انفاق کنید و براى انفاق به سراغ قسمت‌هاى ناپاک(و پست)نروید،در حالى که خود شما هم حاضر نیستید آنها را بپذیرید مگر از روى اغماض(و ناچارى)و بدانید خداوند بى‌نیاز و ستوده است. 
نکته‌ها: 
آیات قبل،شرایط‍‌ انفاق‌کننده را مطرح کرد و این آیه شرایط‍‌ چیزهایى را بیان مى‌کند که به محرومان انفاق مى‌شود. 
امام باقر علیه السلام ذیل این آیه فرمودند:بعضى از مسلمانان درآمدهاى حرامى مانند ربا داشتند که صرف فقرا مى‌کردند،این آیه آنان را نهى نمود. ١
پیام‌ها: 
١-هدف از انفاق،رهایى از بخل است،نه رهایى از اشیاى بى‌ارزش و نامطلوب. 
«أَنْفِقُوا مِنْ‌ طَیِّباتِ‌ ما کَسَبْتُمْ‌» 
٢-در انفاق،تفاوتى میان پول نقد یا کالا نیست. «ما کَسَبْتُمْ‌... مِمّا أَخْرَجْنا» 
٣-بخششِ‌ بادآورده‌ها مهم نیست،بلکه بخشش از دست‌رنج،داراى ارزش است. «ما کَسَبْتُمْ‌» 
٤-در انفاق باید کرامت محرومان محفوظ‍‌ بماند. «وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ‌» 
٥-نه تنها از چیزهاى ناپاک و پست انفاق نکنید،بلکه به فکر آن نیز نیفتید. «وَ لا تَیَمَّمُوا» ٦-وجدان انسان،بهترین معیار براى شناخت پسندیده و ناپسند است.هرآنچه را مى‌پسندى که به تو انفاق کنند،شایسته است که انفاق کنى و اگر آن را دوست نمى‌دارى،شایسته‌ى انفاق نیست. «لَسْتُمْ‌ بِآخِذِیهِ‌ إِلاّ أَنْ‌ تُغْمِضُوا» 
٧-هر فرد ثروتمندى احتمال فقیر شدن خود را بدهد،شاید روزى دستِ‌ دهنده شما،دستِ‌ گیرنده شد.«آخذیه» 
٨-گرفتن مال نامرغوب،نشانه رضایت فقرا نیست،بلکه نشانه‌ى استیصال آنان است.«تغمضوا»یعنى شما هم با اغماض و سختى ممکن است چیزى را بگیرید،ولى این نشانه‌ى رضایت شما نیست. 
٩-اثر انفاق به خود شما بر مى‌گردد،وگرنه خداوند غنى و بى‌نیاز است. «أَنَّ‌ اللّهَ‌ غَنِیٌّ‌ حَمِیدٌ» 
١٠-غناى الهى همراه با کمالات و محبوبیّت است. «غَنِیٌّ‌ حَمِیدٌ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۸ ، ۰۸:۲۰
محمدرضا زارع

«٢٦٦»أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ‌ أَنْ‌ تَکُونَ‌ لَهُ‌ جَنَّةٌ‌ مِنْ‌ نَخِیلٍ‌ وَ أَعْنابٍ‌ تَجْرِی مِنْ‌ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ‌ فِیها مِنْ‌ کُلِّ‌ الثَّمَراتِ‌ وَ أَصابَهُ‌ الْکِبَرُ وَ لَهُ‌ ذُرِّیَّةٌ‌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ‌ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ‌ کَذلِکَ‌ یُبَیِّنُ‌ اللّهُ‌ لَکُمُ‌ الْآیاتِ‌ لَعَلَّکُمْ‌ تَتَفَکَّرُونَ‌ 
آیا کسى از شما دوست دارد که باغى از درختان خرما و انگور داشته که از زیر درختان آن نهرها در جریان و براى او در آن(باغ)از هرگونه میوه‌اى وجود داشته باشد و در حالى که به سن پیرى رسیده و فرزندانى (کوچک و)ضعیف دارد،گردبادى همراه با آتش سوزان به آن باغ بوزد و باغ را یکسره بسوزاند.این چنین خداوند آیات را براى شما بیان مى‌کند تا شاید اندیشه کنید. نکته‌ها: 
انسان هنگامى که پیر و عیالمند شد،توان تولیدش از بین مى‌رود،ولى نیاز و مصرفش شدید مى‌شود.حال اگر منبع درآمدش نیز نابود شود،به ذلّت کشیده مى‌شود.انسان در قیامت،از یک‌سو توان عمل صالح ندارد و ازسوى‌دیگر نیازش شدید است.در این حال اگر کارهاى صالحش با منّت و ریا محو شده باشد،به چه ذلّتى مى‌رسد. 
خرما و انگور،از مفیدترین میوه‌ها مى‌باشند و در قرآن نام آنها به کرّات آمده است. 
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند:هرکس« لااله‌الاالله »بگوید به‌واسطه آن کار،درختى در بهشت براى او کاشته مى‌شود و همچنین است هرکس«الله اکبر»بگوید. 
شخصى به پیامبر گفت:پس درختان ما در بهشت بسیار است! حضرت فرمودند:آرى،به شرط‍‌ آنکه آتشى به دنبال آن نفرستید و آن را نسوزانید. ١
پیام‌ها: 
١-خودت را به جاى دیگران بگذار تا مسائل را خوب درک کنى. «أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ‌...» 
٢-از مثال‌هاى طبیعى‌اى که زمان و مکان و عصر و نسل در آن اثر نمى‌گذارد، استفاده کنیم. «جَنَّةٌ‌ مِنْ‌ نَخِیلٍ‌ وَ...» 
٣-منّت و آزار بعد از انفاق،همچون باد سوزانى است بر باغى سرسبز،و آتشى بر بوستانى خرّم. «فَاحْتَرَقَتْ‌» 
٤-رشد یافتن،تدریجى است،ولى تخریب و حبط‍‌ عمل در یک‌لحظه است. 
«فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ‌ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ‌» 
٥-مثال‌هاى قرآن،براى فکر کردن است. «لَعَلَّکُمْ‌ تَتَفَکَّرُونَ‌» 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۸ ، ۰۸:۲۰
محمدرضا زارع

«٢٦٥»وَ مَثَلُ‌ الَّذِینَ‌ یُنْفِقُونَ‌ أَمْوالَهُمُ‌ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‌ اللّهِ‌ وَ تَثْبِیتاً مِنْ‌ أَنْفُسِهِمْ‌ کَمَثَلِ‌ جَنَّةٍ‌ بِرَبْوَةٍ‌ أَصابَها وابِلٌ‌ فَآتَتْ‌ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ‌ فَإِنْ‌ لَمْ‌ یُصِبْها وابِلٌ‌ فَطَلٌّ‌ وَ اللّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ بَصِیرٌ 
و مَثل کسانى که اموال خود را در طلب رضاى خداوند و استوارى روح خود انفاق مى‌کنند،همچون مَثل باغى است که در نقطه‌اى بلند باشد(و از هواى آزاد بحدّ کافى بهره بگیرد)و باران‌هاى درشت به آن برسد و میوۀ خود را دوچندان بدهد. 
و اگر باران درشتى نبارد،باران‌هاى ریز و شبنم(ببارد تا همیشه این باغ شاداب و پرطراوت باشد.)و خداوند به آنچه انجام مى‌دهید،بیناست. پیام‌ها: 
١-اگر هدف،تحصیل رضاى خداوند و رشد و کمال روحى باشد،کارها بارور مى‌شود. «اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ‌ اللّهِ‌... فَآتَتْ‌ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ‌» 
٢-اخلاص،ساده بدست نمى‌آید،باید به سراغ آن رفت. «اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ‌ اللّهِ‌» 
٣-کارهاى خالص،همچون مزرعه‌اى در نقطه‌اى مرتفع است که از خرابى سیل محفوظ‍‌ است. «بِرَبْوَةٍ‌ أَصابَها» 
٤-اگر هدف خدا باشد،از جلوه‌ها و جمال‌ها هم محروم نمى‌شویم.مخلصین در جامعه محبوب‌تر از ریاکارانند. «جَنَّةٍ‌ بِرَبْوَةٍ‌» انفاق خالص،همانند مزرعه‌ى در دامنه کوه و زمین مرتفع است،که همه مردم آن را مى‌بینند و از آن لذّت مى‌برند. 
٥-مهم‌تر از امکانات،بهره‌گیرى از امکانات است.بارانِ‌ ریز یا درشت مهم نیست،مهم آن است که زمین بتواند آن را جذب کند. «فَإِنْ‌ لَمْ‌ یُصِبْها وابِلٌ‌ فَطَلٌّ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۰
محمدرضا زارع

«٢٦٤»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ‌ بِالْمَنِّ‌ وَ الْأَذى‌ کَالَّذِی یُنْفِقُ‌ مالَهُ‌ رِئاءَ النّاسِ‌ وَ لا یُؤْمِنُ‌ بِاللّهِ‌ وَ الْیَوْمِ‌ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ‌ کَمَثَلِ‌ صَفْوانٍ‌ عَلَیْهِ‌ تُرابٌ‌ فَأَصابَهُ‌ وابِلٌ‌ فَتَرَکَهُ‌ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ‌ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ مِمّا کَسَبُوا وَ اللّهُ‌ لا یَهْدِی الْقَوْمَ‌ الْکافِرِینَ‌ 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! بخشش‌هاى خود را با منّت و آزار باطل نسازید،همانند کسى که مال خود را براى خودنمایى به مردم،انفاق مى‌کند و ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارد.پس مثال او همچون مَثل قطعه سنگ صافى است که بر روى آن(قشر نازکى از)خاک باشد(و بذرهایى در آن افشانده شود)پس رگبارى به آن رسد(و همه خاک‌ها و بذرها را بشوید)و آن سنگ را صاف(و خالى از خاک و بذر)رها کند! (ریاکاران نیز)از دستاوردشان،هیچ بهره‌اى نمى‌برند و خداوند گروه کافران را هدایت نمى‌کند. نکته‌ها: 
این آیه نیز تشبیهى را با خود دارد و نمایانگر باطن اشخاصى است که به قصد ریا و تظاهر انفاق مى‌کنند.ظاهر عمل اینان مانند خاک،نرم ولى باطن آن چون سنگ،سفت است که قابلیّت نفوذ ندارد.به خاطر سفتى و سختى دلهاى سنگشان،از انفاق خود بهره‌اى نمى‌برند. 
پیام‌ها: 
١- منّت‌گذارى و آزار فقیر،پاداش انفاق و صدقات را از بین مى‌برد. «لا تُبْطِلُوا» 
٢-ریا،نشانه عدم ایمان واقعى به پروردگار و قیامت است. «یُنْفِقُ‌ مالَهُ‌ رِئاءَ النّاسِ‌ وَ لا یُؤْمِنُ‌ بِاللّهِ‌» 
٣-انفاق مهم نیست،انگیزه و روحیّه‌ى انفاق‌کننده مهم است. «رِئاءَ النّاسِ‌» 
٤-اعمال شخص منّت‌گذار،ریاکار و کافر،تباه است.کلمه‌ى «فَمَثَلُهُ‌» قابل تطبیق با هر سه گروه است. 
٥-ریاکار،عاقبت رسوا مى‌شود و حوادث،کاشف حقایق است. «فَتَرَکَهُ‌ صَلْداً» 
٦-ریاکار نه تنها از پاداش آخرت محروم است،بلکه رشد روحى را نیز کسب نکرده است. «لا یَقْدِرُونَ‌ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ» 
٧-منّت‌گذار و ریاکار،در مدار کفر و مورد تهدید است. «لا یَهْدِی الْقَوْمَ‌ الْکافِرِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۰:۲۰
محمدرضا زارع