عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۳۱۲ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

«٢٢٢»وَ یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْمَحِیضِ‌ قُلْ‌ هُوَ أَذىً‌ فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ‌ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ‌ حَتّى یَطْهُرْنَ‌ فَإِذا تَطَهَّرْنَ‌ فَأْتُوهُنَّ‌ مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَمَرَکُمُ‌ اللّهُ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ یُحِبُّ‌ التَّوّابِینَ‌ وَ یُحِبُّ‌ الْمُتَطَهِّرِینَ‌ 
و از تو درباره حیض(ایام عادت ماهانه زنان)سؤال مى‌کنند،بگو:آن مایه‌ى رنج و آزار است،پس در حالت قاعدگى از(آمیزش با)زنان کناره‌گیرى کنید،و با آنها نزدیکى ننمایید تا پاک شوند.پس هنگامى که پاک شدند(یا با غسل کردن طاهر شدند)،آن‌گونه که خداوند به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید.همانا خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و پاکان را نیز دوست دارد. 
نکته‌ها: 
درباره برخورد با زنان در ایام حیض،یهود بسیار سخت‌گیر و نصارى بى‌تفاوتند.در تورات مى‌خوانیم:هرکس زن را در حال حیض لمس کند،تا شام نجس است.رختخواب آن زن نجس و هرکجا بنشیند نجس است.هرکس بستر او را لمس کند باید لباس خود را بشوید.و هرکس چیزى را که او برآن نشسته لمس کند باید خود را بشوید و تا شام نجس است.و اگر مرد با او هم بستر شود تا هفت روز نجس است.و اگر روزهاى بیشتر از قاعده خون ببیند، نجس است. ١در مقابل این حکمِ‌ سخت تورات،نصارى حتّى آمیزش جنسى را در ایّام حیض جایز مى‌دانند. 
امّا اسلام،راه میانه و اعتدال را برگزیده و در ایّام حیض،تنها آمیزش جنسى را ممنوع دانسته است،و هرگونه معاشرت و نشست و برخاست با زنان هیچ‌گونه مانعى ندارد. 
اسلام،دین جامعى است و براى هریک از سؤال‌هاى مورد طرح در زندگى بشرى پاسخى دارد.در آیات قبل بارها با جمله‌ى «یَسْئَلُونَکَ‌» سؤالات مردم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله را نقل و پاسخ‌هاى آن را بیان نمود.گاهى سؤال از جنگ است و گاهى از قمار و شراب،و گاهى از انفاق.و در این آیه نیز سؤال از مسائل زنان.این نشانه‌ى جامعیّت یک مکتب است که حتّى در مورد آمیزش جنسى،احکام دارد و مى‌فرماید: «مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَمَرَکُمُ‌ اللّهُ‌» یعنى خداوند در تمام مسائل جزئى و کلّى،مادّى و معنوى فرمان دارد. 
زن در ایام عادت حیض به لحاظ‍‌ جسمى،آمادگى آمیزش جنسى ندارد و کسالت و اختلال مزاج که براى زن پیش مى‌آید،او را نسبت به آمیزش بى‌نشاط‍‌ مى‌سازد.همچنین در این ایام که رحم زن در حال تخلیه خون است،آمادگى پذیرش نطفه را ندارد و طبق اظهار نظر دانشمندان پزشکى،ممکن است انتقال آلودگى‌هاى خون از مجراى مرد،او را براى همیشه عقیم سازد. 
در روایات نیز آمده است:اگر فرزندى در این ایام نطفه‌اش منعقد شود،به لحاظ‍‌ جسمى و روحى مشکلاتى خواهدداشت . ١
پیام‌ها: 
١-انبیا،مرجع و پاسخ‌گوى سؤالات مردم هستند. «یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْمَحِیضِ‌» 
٢-در سؤال کردن،حیا بى‌معنا است. «یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْمَحِیضِ‌» 
٣-بیان دلیل و فلسفه احکام،در پذیرش آن مؤثر است.در این آیه ابتدا دلیل حرمت مقاربت را بیان فرموده و سپس دستور به عدم نزدیکى مى‌دهد.«هو أَذىً‌ فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ» 
٤-احکام الهى براساس حفظ‍‌ مصالح و دفع مفاسد مى‌باشد. «هُوَ أَذىً‌ فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ‌» 
٥-قاعدگى،دوره‌اى سخت براى زن است. «هُوَ أَذىً‌» 
٦-نزدیکى با همسر هم حدّ و مرزى دارد. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ‌» 
٧-همسر باید مراعات همسر را بکند.اکنون که او در ناراحتى است،شما کام‌گیرى نکنید. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ‌» 
٨-آمیزش جنسى باید همراه با رعایت بهداشت باشد. «حَتّى یَطْهُرْنَ‌» 
٩-در آمیزش با همسر،باید احکام الهى مراعات شود. «فَإِذا تَطَهَّرْنَ‌ فَأْتُوهُنَّ‌ مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَمَرَکُمُ‌ اللّهُ‌» 
١٠-توبه و برگشت از لغزش،راه محبوبیّت نزد خداوند است. «یُحِبُّ‌ التَّوّابِینَ‌» 
١١-علاقه و محبّت خود را نسبت به نادمان و توبه‌کنندگان اظهار کنیم. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ یُحِبُّ‌ التَّوّابِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۹:۲۶
محمدرضا زارع

«٢٢١»وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ‌ حَتّى یُؤْمِنَّ‌ وَ لَأَمَةٌ‌ مُؤْمِنَةٌ‌ خَیْرٌ مِنْ‌ مُشْرِکَةٍ‌ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ‌ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ‌ حَتّى یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ‌ خَیْرٌ مِنْ‌ مُشْرِکٍ‌ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ‌ أُولئِکَ‌ یَدْعُونَ‌ إِلَى النّارِ وَ اللّهُ‌ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ‌ وَ الْمَغْفِرَةِ‌ بِإِذْنِهِ‌ وَ یُبَیِّنُ‌ آیاتِهِ‌ لِلنّاسِ‌ لَعَلَّهُمْ‌ یَتَذَکَّرُونَ‌ 
و با زنان مشرک،ازدواج نکنید تا ایمان آورند و قطعاً کنیز با ایمان از زن (آزاد)مشرک بهتر است،اگرچه(زیبایى یا ثروت یا موقعیّت او)شما را به شگفتى درآورد.و به مردان مشرک،زن ندهید تا ایمان آورند و قطعاً برده با ایمان از مرد(آزاد)مشرک بهتر است،هرچند (زیبایى و موقعیّت و ثروت او)شما را به شگفتى وادارد.آن مشرکان(شما را) به‌سوى آتش دعوت مى‌کنند،در حالى که خداوند با فرمان و دستورات خود،شما را به بهشت و آمرزش فرامى‌خواند و آیات خویش را براى مردم روشن مى‌کند تا شاید متذکّر شوند. نکته‌ها: 
ازدواج با همسران غیر مؤمن،مى‌تواند تأثیر منفى بر تربیت فرزندان و نسل آینده انسان بگذارد،چنانکه ممکن است آنها عامل جاسوسى براى بیگانه باشند.گرچه آیه درباره‌ى ازدواج با غیر مسلمانان است،ولى هر نوع معاشرتى که ایمان انسان را در معرض خطر قرار دهد ممنوع است. 
پیام‌ها: 
١-مسلمانان،حقّ‌ پیوند خانوادگى با کفّار را ندارند. «وَ لا تَنْکِحُوا» 
٢-در انتخاب همسر،ایمان اصالت دارد و ازدواج با کفّار ممنوع است. «وَ لَأَمَةٌ‌ مُؤْمِنَةٌ‌ خَیْرٌ» 
٣-در ازدواج،فریب جمال،ثروت و موقعیّت دیگران را نخورید. «وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ‌... وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ‌» 
٤-مقام و مال و جمال،جاى ایمان را پر نمى‌کند. «وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ‌» 
٥-به ضعیفان و محرومان با ایمان بها داده و با آنان ازدواج کنید. «لَأَمَةٌ‌ مُؤْمِنَةٌ‌... لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ‌ خَیْرٌ» 
٦-غرائز باید در مسیر مکتب کنترل شود. «حَتّى یُؤْمِنَّ‌... حَتّى یُؤْمِنُوا» 
٧-ایمان مایه‌ى ارزش است،گرچه در بنده و کنیز باشد و شرک رمز سقوط‍‌ است، گرچه در حر و آزاد باشد. «لَأَمَةٌ‌ مُؤْمِنَةٌ‌ خَیْرٌ مِنْ‌ مُشْرِکَةٍ‌» 
٨-پدر،حقّ‌ ولایت بر ازدواج دخترش دارد.در مسئله داماد گرفتن،به پدر خطاب مى‌کند که دختر خود را به مشرکان ندهید. «لا تَنْکِحُوا» 
٩-اوّل ایمان،بعد ازدواج.فکر نکنید شاید بعد از ازدواج ایمان بیاورند. «حَتّى یُؤْمِنَّ‌... حَتّى یُؤْمِنُوا» 
١٠-از نفوذ عوامل مشرک در تاروپود زندگى مسلمانان،جلوگیرى کنید و توجّه به خطرات مختلف این نوع ازدواج‌ها داشته باشید. «أُولئِکَ‌ یَدْعُونَ‌ إِلَى النّارِ» 
١١-همسر مشرک، زمینه‌ساز جهنّم است. «یَدْعُونَ‌ إِلَى النّارِ» ١٢-عمل به دستورات الهى،راه رسیدن به بهشت است. «وَ اللّهُ‌ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ‌» 
١٣-مغفرت،با توفیق و اذن الهى است.برخلاف مسیحیّت که آمرزش را بدست بزرگان خود مى‌دانند. «وَ الْمَغْفِرَةِ‌ بِإِذْنِهِ‌» 
١٤-انسان،واقعیات را به طور فطرى در مى‌یابد.بیان احکام فقط‍‌ براى یادآورى است. «لَعَلَّهُمْ‌ یَتَذَکَّرُونَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۸ ، ۲۲:۱۸
محمدرضا زارع

«٢٢٠»فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌ وَ یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْیَتامى‌ قُلْ‌ إِصْلاحٌ‌ لَهُمْ‌ خَیْرٌ وَ إِنْ‌ تُخالِطُوهُمْ‌ فَإِخْوانُکُمْ‌ وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ الْمُفْسِدَ مِنَ‌ الْمُصْلِحِ‌ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ‌ لَأَعْنَتَکُمْ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ 
(تا اندیشه کنید)در دنیا و آخرت.و از تو درباره یتیمان مى‌پرسند،بگو: 
اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بیامیزید (مانعى ندارد،)آنها برادران(دینى)شما هستند.خداوند،مفسد را از مصلح بازمى‌شناسد و اگر خدا مى‌خواست شما را به زحمت مى‌انداخت، (و دستور مى‌داد در عین سرپرستى یتیمان،زندگى و اموال آنها را بکلّى از اموال خود جدا سازید،ولى خداوند چنین نمى‌کند.)همانا او عزیز و حکیم است. 
نکته‌ها: 
جمله «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌» ،یا مربوط‍‌ به مسئله انفاق است که در آیه قبل آمده است،یعنى انفاق شما براى آسایش دنیا و آخرت باشد،نه همه مال را خرج کنید که باعث زحمت شما در دنیا شود،و نه بخل ورزید که مایه محرومیّت شما از ثواب آخرت باشد، ١و یا اینکه مربوط‍‌ به تفکّر باشد که در پایان آیه قبل اشاره شد.یعنى انسان باید در مسائل دنیا و آخرت فکر کند و براى آخرت خود از همین دنیا چیزى را کسب کند و در مبدأ و معاد و اسرار هستى و آفریده‌ها و قوانین حاکم فکر کند و تا آنجا که مى‌تواند،مسائل را با تعقّل و اندیشه قبول کند هرچند شرط‍‌ پذیرش مکتب،آگاهى بر همه اسرار نیست. ٢
در تفاسیر آمده است:وقتى آیه دهم سوره نساء نازل شد،که خوردن مال یتیم،خوردن آتش است،افرادى که در منزل یتیمى داشتند به اضطراب افتادند.برخى یتیمان را از خانه بیرون کردند و بعضى ظرف و غذاى یتیم را جدا نمودند به طورى که براى یتیم و صاحب‌خانه مشکلاتى بوجود آمد.آنان به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده و از رفتار با یتیمان سؤال نمودند، پیامبر جواب داد:اصلاح امور یتیمان،از رها کردن آنها بهتر است،نباید به خاطر آمیخته شدن اموال آنان با اموال خودتان،ایتام را رها کرده و از مسئولیّت اداره آنها شانه خالى کنید، آنان برادران دینى شما هستند و مخلوط‍‌ شدن اموال آنان با زندگى شما،در صورتى که هدف، حیف و میل اموال آنها نباشد مانعى ندارد و بدانید خداوند مفسد را از مصلح بازمى‌شناسد . 
پیام‌ها: 
١-دنیا و آخرت را سطحى ننگرید و در آن فکر کنید. «تَتَفَکَّرُونَ‌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌» 
٢-رها کردن کار یتیمان،مصلحت نیست،بلکه به نیّت خیر و با چشم برادرى معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. «قُلْ‌ إِصْلاحٌ‌ لَهُمْ‌ خَیْرٌ» 
٣-هرگونه اصلاح در وضعیّت یتیمان،ارزش است.کلمه«اصلاح»به صورت مطلق آمده تا شامل همه‌ى اصلاحات اعمّ‌ از اصلاح مالى،علمى،عملى، تربیتى و دینى بشود. «إِصْلاحٌ‌ لَهُمْ‌ خَیْرٌ» 
٤-یتیمان،نه برده و نه فرزند ما هستند،بلکه برادر کوچک ما و جزء خود ما هستند. «فَإِخْوانُکُمْ‌» ٥-نه افراط‍‌ و نه تفریط‍‌،نه به نام اصلاح،اموال ایتام را بخورید و نه از ترس فساد،آنان را رها کنید که خداوند مصلح و مفسد را مى‌شناسد. «وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ الْمُفْسِدَ مِنَ‌ الْمُصْلِحِ‌» 
٦-اگر بدانیم خداوند افکار و نیات ما را مى‌داند،فساد و خلاف نمى‌کنیم. «وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ الْمُفْسِدَ» 
٧-تکلیفِ‌ فوق طاقت در اسلام نیست. «لَوْ شاءَ اللّهُ‌ لَأَعْنَتَکُمْ‌» 
٨-آسان‌گیرى دستورات،کارى حکیمانه است. «لَوْ شاءَ اللّهُ‌ لَأَعْنَتَکُمْ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۱۹:۴۷
محمدرضا زارع

«٢١٩»یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ‌ فِیهِما إِثْمٌ‌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ‌ لِلنّاسِ‌ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ‌ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ‌ ما ذا یُنْفِقُونَ‌ قُلِ‌ الْعَفْوَ کَذلِکَ‌ یُبَیِّنُ‌ اللّهُ‌ لَکُمُ‌ الْآیاتِ‌ لَعَلَّکُمْ‌ تَتَفَکَّرُونَ‌ 
از تو درباره شراب و قمار مى‌پرسند،بگو:در آن دو گناهى بزرگ است و منافعى(مادّى)نیز براى مردم دارند.(ولى)گناه آن دو از سود آنها بزرگ‌تر است.(همچنین)از تو مى‌پرسند که چه انفاق کنند؟بگو:افزون(بر نیاز خود را)،خداوند این‌چنین آیات را براى شما روشن مى‌سازد تا شاید اندیشه کنید.

نکته‌ها: 
کلمه«اثم»به گفته‌ى راغب در مفردات،به کارى گویند که انسان را در انجام کارهاى خیر کُند و سست کند. 
سؤال اوّلِ‌ مردم درباره‌ى حکم خمر و میسر است.کلمه«خمر»به معناى پوشش است و لذا به پارچه‌اى که زنان سرِ خود را با آن پوشانده و مراعات حجاب مى‌کنند،«خمار»مى‌گویند.از آنجا که شراب،قدرت تشخیص را از عقل گرفته و در واقع آن را مى‌پوشاند،به آن«خمر» مى‌گویند. 
همچنین کلمه‌ى«مَیسر»از«یسر»به معناى آسان است.گویا در قمار،طرفین مى‌خواهند مال همدیگر را به آسانى بربایند. 
این آیه در پاسخ پرسش آنها مى‌فرماید:شراب‌خوارى و قماربازى،گناهان بزرگى هستند، گرچه ممکن است منافعى داشته باشند.چنانکه عده‌اى از راه کشت انگور یا شراب‌فروشى و گروه‌هایى با دائر کردن قمارخانه،ثروتى بدست مى‌آورند.در کتاب‌هاى علمى و تربیتى،آثار و عوارض منفى شراب و قمار به تفصیل بازگو شده است. 
در اینجا فهرستى از آنچه در تفسیر نمونه در باب زیان‌هاى شراب و قمار آمده است، مى‌آوریم: 
١.کوتاه شدن عمر. 
٢.عوارض منفى در کودکان.مخصوصاً اگر آمیزشى در حال مستى صورت گیرد. 
٣.گسترش فساد اخلاقى وبالا رفتن آمار جنایات از قبیل:سرقت،ضرب و جرح،جرائم جنسى و افزایش خطرات و حوادث رانندگى.از یکى از دانشمندان نقل شده است که اگر دولت‌ها نیمى از شراب‌فروشى‌ها را ببندند،ما نیمى از بیمارستان‌ها و تیمارستان‌ها را مى‌بندیم. 
قمار نیز از جمله عوامل هیجان،بیمارى‌هاى عصبى،سکته‌هاى مغزى و قلبى،بالا رفتن ضربان قلب،بى‌اشتهایى ،و رنگ‌پریدگى و...است.همچنان که بررسى‌کنندگان،سى درصد آمار جنایات را مرتبط‍‌ با قمار دانسته‌اند.در ضمن قمار،در شکوفایى اقتصادى نقش تخریبى داشته و نشاط‍‌ کار مفید را از بین مى‌برد.در بعضى از کشورهاى غیر اسلامى نیز در سال‌هایى قمار را ممنوع و غیر قانونى اعلام کرده‌اند.مثلاً انگلستان در سال ١٨٥٣،شوروى در سال ١٨٥٤ و آلمان در سال ١٨٧٣ قمار را ممنوع اعلام کردند. 
سؤال دوّمِ‌ مردم درباره‌ى انفاق است که مى‌پرسند چه چیزى را انفاق کنند؟آیه در جواب مى‌فرماید:«عفو»را! عفو در لغت علاوه بر گذشت و آمرزش به معناى حدّ وسط‍‌،مقدار اضافى،و بهترین قسمت مال آمده است و هریک از این معانى نیز با آیه سازگار است و ممکن است مراد از عفو،همه‌ى این معانى باشد.یعنى اگر خواستید انفاق کنید،هم مراعات اعتدال را نموده و همه‌ى اموالتان را یکجا انفاق نکنید تا خود نیازمند نشوید و هم در موقع انفاق،از بهترین اموال خود بدهید.چنانکه قرآن در جاى دیگر مى‌فرماید: «لَنْ‌ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ‌» ١به نیکى نمى‌رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید. 
در تفاسیر آمده است که تحریم شراب به صورت تدریجى بوده است.زیرا اعراب،گرفتار شراب بودند و لذا آیات،به تدریج آنها را آماده پذیرش تحریم نمود.ابتدا این آیه نازل شد: 
«تَتَّخِذُونَ‌ مِنْهُ‌ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» ٢از انگور،هم نوشابه‌ى مست‌کننده و هم رزق نیکو بدست مى‌آید.یعنى شراب،رزق حسن نیست.بعد این آیه نازل شد: «فِیهِما إِثْمٌ‌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ‌ لِلنّاسِ‌ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ» ضرر شراب و قمار براى مردم،بیشتر از منفعت آنهاست.و سپس این آیه نازل شد: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ‌ وَ أَنْتُمْ‌ سُکارى‌» ٣به هنگام نماز نباید مست باشید.و در خاتمه حرمت دائمى و علنى بیان شد؛ «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ... رِجْسٌ‌ مِنْ‌ عَمَلِ‌ الشَّیْطانِ‌» ٤شراب و قمار...نجس و از اعمال شیطان هستند. 
پیام‌ها: 
١-شراب و قمار،هر دو عامل فساد جسم و روح و مایه‌ى غفلت هستند.لذا در قرآن در کنار هم مطرح شده‌اند. «اَلْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ» 
٢-از اندیشه و امنیّت،پاسدارى کنید.با تحریم شراب،از عقل و فکر،و با تحریم قمار،از آرامش و سلامتى روحى و اقتصادى پاسدارى شده است. «فِیهِما إِثْمٌ‌ کَبِیرٌ... وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ» 
٣-در برخوردها،انصاف داشته باشید.بدى‌هاى دیگران را در کنار خوبى‌هاى آنها ببینید.آیه از منافع شراب و قمار چشم نمى‌پوشد و موضوع را به نحوى مطرح مى‌کند که قدرت تعقّل و تفکّر در انسان زنده شود. «فِیهِما إِثْمٌ‌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ‌ لِلنّاسِ‌ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ» 
٤-در محرّمات گاهى ممکن است منافعى باشد. «مَنافِعُ‌ لِلنّاسِ‌» 
٥-در جعل قوانین باید به مسئله اهمّ‌ و مهمّ‌ توجّه کرد. «مَنافِعُ‌ لِلنّاسِ‌ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ» 
٦-احکام الهى براساس مصالح و مفاسد است. «إِثْمُهُما أَکْبَرُ» 
٧-آشنایى با فلسفه احکام،گامى به‌سوى پذیرش آن است. «إِثْمُهُما أَکْبَرُ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۸ ، ۱۶:۰۶
محمدرضا زارع

«٢١٨»إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا وَ الَّذِینَ‌ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ أُولئِکَ‌ یَرْجُونَ‌ رَحْمَتَ‌ اللّهِ‌ وَ اللّهُ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ 
همانا کسانى که ایمان آورده‌اند و کسانى که مهاجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده‌اند،آنها به رحمت پروردگار امیدوار هستند و خدا آمرزنده و مهربان است. 
نکته‌ها: 
در شأن نزول این آیه که در ادامه آیه پیش است،مى‌خوانیم:مؤمنانى که هجرت و جهاد کردند،ولى هلال ماه رجب را با ماه جمادى‌الاخرى اشتباه گرفتند و دست به قتال زدند، ناراحت نباشند.زیرا اشتباهشان مورد عفو است و آنان قصد انجام گناه نداشته‌اند. 
امید بدون عمل،آرزویى بیش نیست.چنانکه در آخرین آیه سوره‌ى کهف مى‌خوانیم: «فَمَنْ‌ کانَ‌ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ‌ فَلْیَعْمَلْ‌ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ‌ بِعِبادَةِ‌ رَبِّهِ‌ أَحَداً» هرکس امید به لقاى پروردگار و رسیدن به مقام قرب را دارد،پس باید عمل خالصانه انجام دهد.آرى،«رجاء»، آن امیدى است که انسان مقدّمات رسیدن به آن را فراهم کند. 
براى امیدوار بودن به الطاف الهى،اسلام زمینه‌هایى را فراهم کرده است: 
١-یأس و ناامیدى از گناهان کبیره است. ١
٢-خداوند مى‌فرماید:من نزد گمان بنده‌ى مؤمن هستم،اگر گمان خوب به من ببرد به او خوبى مى‌رسانم. ٢
٣-انبیا و فرشتگان،به مؤمنان دعا و براى آنان استغفار مى‌کنند. ٣
٤-پاداش الهى چندین برابر است. ٤
٥-راه توبه باز است. ٥
٦-گرفتارى‌هاى مؤمن،کفّاره‌ى گناهان او محسوب مى‌شود. ٦
٧-خداوند توبه را قبول کرده و سیّئات را به حسنات مبدّل مى‌سازد. ٧پیام‌ها: 
١-رتبه‌ى ایمان،مقدّم بر عمل است. «آمَنُوا... هاجَرُوا وَ جاهَدُوا» 
٢-امید به لطف پروردگار،مشروط‍‌ به ایمان،هجرت و جهاد است. «آمَنُوا... 
هاجَرُوا وَ جاهَدُوا... أُولئِکَ‌ یَرْجُونَ‌» 
٣-اصول افکار و اعمال اگر صحیح باشد،اشتباهات جزئى قابل عفو است. 
«آمَنُوا... هاجَرُوا... یَرْجُونَ‌» 
٤-به لطف خداوند امیدوار باشیم،نه به کارهاى نیک خود.زیرا خطر سوء عاقبت و حبط‍‌ عمل و عدم قبول اطاعت،تا پایان عمر در کمین است. «یَرْجُونَ‌ رَحْمَتَ‌ اللّهِ‌» 
٥-چون بنده امیدوار به رحمت خداوند است،خداوند نیز اعلام مى‌کند:آمرزنده و مهربان است. «یَرْجُونَ‌ رَحْمَتَ‌ اللّهِ‌ وَ اللّهُ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌» 
٦-ارزش هجرت و جهاد آن است که در راه خدا و براى او باشد. «فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌» 
٧-مؤمنان و مهاجران مخلص نیز به رحمت و مغفرت او نیاز دارند. «آمَنُوا، هاجَرُوا... یَرْجُونَ‌ رَحْمَتَ‌ اللّهِ‌» 
٨-از خطاى مهاجران و مجاهدان در راه خدا،باید گذشت. «وَ اللّهُ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۸ ، ۱۸:۵۵
محمدرضا زارع

«٢١٧»یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الشَّهْرِ الْحَرامِ‌ قِتالٍ‌ فِیهِ‌ قُلْ‌ قِتالٌ‌ فِیهِ‌ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ‌ سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ وَ کُفْرٌ بِهِ‌ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ‌ وَ إِخْراجُ‌ أَهْلِهِ‌ مِنْهُ‌ أَکْبَرُ عِنْدَ اللّهِ‌ وَ الْفِتْنَةُ‌ أَکْبَرُ مِنَ‌ الْقَتْلِ‌ وَ لا یَزالُونَ‌ یُقاتِلُونَکُمْ‌ حَتّى یَرُدُّوکُمْ‌ عَنْ‌ دِینِکُمْ‌ إِنِ‌ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ‌ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ‌ عَنْ‌ دِینِهِ‌ فَیَمُتْ‌ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ‌ حَبِطَتْ‌ أَعْمالُهُمْ‌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌ وَ أُولئِکَ‌ أَصْحابُ‌ النّارِ هُمْ‌ فِیها خالِدُونَ‌ 
(اى پیامبر!)از تو درباره‌ى جنگ در ماه حرام سؤال مى‌کنند،بگو:جنگ در آن ماهها(ذى‌القعده،ذى‌الحجه،محرم و رجب،گناهى)بزرگ است،ولى بازداشتن(مردم)از راه خدا و کفر ورزیدن به او و(بازداشتن مردم از) مسجد الحرام و اخراج ساکنانش از آنجا،(گناهش)نزد خداوند بزرگتر است.(زیرا ایجاد)فتنه،از قتل بالاتر است.(مشرکان)پیوسته با شما مى‌جنگند،تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند،و هرکس از شما که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد،اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه مى‌شود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود. 
نکته‌ها: 
مراد از کلمه«فتنة»در آیه،شرک،شکنجه،امتحان و بلوى است. 
در تفاسیر شیعه و سنى آمده است:رسول اکرم صلى الله علیه و آله شخصى را به نام عبد اللّه بن جحش به همراه هشت نفر با نامه‌اى براى کسب اطلاعات از کفّار و مشرکان فرستاد،امّا بعد از ملاقات، درگیرى پیش آمد و در این بین رئیس گروه مقابل کشته شد و دو نفر از آنان به اسارت درآمده و اموالشان مصادره گردید. 
این حادثه در اوّل ماه رجب که از ماه‌هاى حرام است ١واقع شده بود،در حالى که این گروه گمان کرده بودند که آخر جمادى‌الثانى است،نه اوّل رجب.به هر حال این قتال اشتباهاً در اوّل رجب صورت گرفت و کفّار این موضوع را دستاویز قرار داده و شایع کردند که مسلمانان احترام ماه‌هاى حرام را نگه نمى‌دارند. 
در برابر این تبلیغات دشمنان،قرآن جواب مى‌دهد که گرچه جنگ در ماه حرام واقع شده، ولى این قتال به اشتباه از سوى مسلمانان صورت گرفته است،در حالى که شما مشرکان به عمد مرتکب گناهانى شده‌اید که مجازات آنها به مراتب از قتال در ماه حرام بیشتر است. 
بنابراین شما با داشتن سابقه‌ى آن‌همه جنایت و رسوایى و ارتکاب گناهان بزرگ،نباید این عمل اشتباه را دستاویز قرار دهید. 
حبط‍‌ عمل مرتد در دنیا،به این است که از فوائد اسلام محروم مى‌شود.زیرا کیفر او،جدایى از همسر مسلمان،محرومیّت از ارث،قطع رابطه با مسلمانان،خروج از حمایت اسلام و در نهایت قتل است. 
و حبط‍‌ عمل او در آخرت،محو تمام کارهاى خیر اوست. «حَبِطَتْ‌ أَعْمالُهُمْ‌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌» 
پیام‌ها: 
١-به شبهات،پاسخ مناسب بدهید. «یَسْئَلُونَکَ‌... قُلْ‌» 
٢-مسجد الحرام و اهل آن،احترام ویژه دارند. «اَلْمَسْجِدِ الْحَرامِ‌ وَ إِخْراجُ‌ أَهْلِهِ‌ مِنْهُ‌ أَکْبَرُ» 
٣-تعیین اهمیّت گناهان،بدست خداوند است. «إِخْراجُ‌ أَهْلِهِ‌ مِنْهُ‌ أَکْبَرُ، اَلْفِتْنَةُ‌ أَکْبَرُ...» 
٤-سلب امنیّت،مهمّ‌تر از قتل است. «وَ الْفِتْنَةُ‌ أَکْبَرُ مِنَ‌ الْقَتْلِ‌» 
٥-لازم است آرزوها،هدف‌ها و تلاش‌هاى دشمن خود را بشناسیم. «وَ لا یَزالُونَ‌ یُقاتِلُونَکُمْ‌ حَتّى یَرُدُّوکُمْ‌ عَنْ‌ دِینِکُمْ‌» 
٦-هجوم دشمن، توجیه‌کنندۀ کفر و ارتداد شما نیست. «وَ لا یَزالُونَ‌ یُقاتِلُونَکُمْ‌... 
وَ مَنْ‌ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ‌...» 
٧-دشمنان،همواره در کمین هستند و ارتداد و کفر و پشت کردن به دینتان را مى‌خواهند و به غیر آن راضى نمى‌شوند.آنها دنبال پیروزى موقت نیستند، بلکه مى‌خواهند فرهنگ و مکتب شما را از بین ببرند. «حَتّى یَرُدُّوکُمْ‌ عَنْ‌ دِینِکُمْ‌» 
٨-حسن عاقبت،ملاک ارزش است.چه‌بسا مسلمانانى که کافر مرده‌اند. «فَیَمُتْ‌ وَ هُوَ کافِرٌ» 
٩-ارزش ایمان و عقیده تا جایى است که اگر ایمان رفت،اعمال صالح نیز حبط‍‌ مى‌شود. «مَنْ‌ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ‌... حَبِطَتْ‌ أَعْمالُهُمْ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۱۶:۰۴
محمدرضا زارع

«٢١٦»کُتِبَ‌ عَلَیْکُمُ‌ الْقِتالُ‌ وَ هُوَ کُرْهٌ‌ لَکُمْ‌ وَ عَسى‌ أَنْ‌ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌ وَ عَسى‌ أَنْ‌ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ‌ وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ وَ أَنْتُمْ‌ لا تَعْلَمُونَ‌ 
جهاد بر شما مقرّر شد،در حالى که براى شما ناخوشایند است و چه‌بسا چیزى را ناخوش دارید،در حالى که خیر شما در آن است و چه‌بسا چیزى را دوست دارید،در حالى که ضرر و شرّ شما در آن است.و خداوند (صلاح شما را)مى‌داند و شما نمى‌دانید. 
نکته‌ها: 
کلمه«کُره»به مشقّتى گفته مى‌شود که انسان از درون خود احساس کند،مانند ترس از جنگ.و«کَره»به مشقتى گویند که از خارج به انسان تحمیل شود،مانند حکم اجبارى در آیه‌ى «اِئْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ‌» ١به آسمان‌ها و زمین گفتیم:یا با رغبت بیایید یا با اکراه،گفتند:ما با رغبت مى‌آییم. 
آیه قبل مربوط‍‌ به مال دادن بود و این آیه مربوط‍‌ به جان دادن است. 
اکراه از جنگ،یا به خاطر روحیّه‌ى رفاه‌طلبى است و یا به جهت انسان دوستى و رحم به دیگران و یا بخاطر عدم توازن قوا و برترى دشمن است.قرآن مى‌فرماید:شما آثار و نتایج جهاد را نمى‌دانید و فقط‍‌ به زیان‌هاى مادّى و ظاهرى آن توجّه مى‌کنید،در حالى که خداوند از اسرار و آثار امروز و فرداى کارها در ابعاد مختلفش آگاه است. 
جنگ با همه‌ى سختى‌هایى که دارد،آثار مثبت و فوایدى نیز دارد.از جمله: 
الف:توان رزمى بالا مى‌رود. 
ب:دشمن جسور نمى‌شود. ج:روح تعهّد و ایثار در افراد جامعه بوجود مى‌آید. 
د:قدرت و عزت اسلام و مسلمانان در دنیا مطرح مى‌شود. 
ه‍‌:امدادهاى غیبى سرازیر مى‌گردد. 
و:روحیّه‌ى استمداد از خدا پیدا مى‌شود. 
ز:اجر و پاداش الهى بدست مى‌آید. 
ح:روحیّه‌ى ابداع و اختراع و ابتکار بوجود مى‌آید. 
جهاد در ادیان دیگر 
برخلاف تبلیغاتى که دنیا براى صلح و علیه خشونت دارد،مسئله جهاد در راه دین،در تمام ادیان آسمانى بوده و یک ضرورت حتمى است. 
در تورات مى‌خوانیم: 
*ساکنان شهر را بدم شمشیر بکش و اموالشان را جمع نماى. ١
*همگى ایشان را هلاک ساز و ترحّم منما. ٢
*چون براى مقاتله بیرون روى و دشمن را زیاد بینى،نترس. ٣
*برادر و دوست و همسایه خود را بکشد تا کفّاره گوساله‌پرستى باشد. ٤
*موسى جمعیّتى را به‌سوى جنگ حرکت داد و مقاتله مهمّى صورت گرفت. ٥
در انجیل متى‌ آمده است: 
*گمان مبرید که آمده‌ام تا سلامتى بر زمین بگذارم،نیامده‌ام تا سلامتى بگذارم،بلکه شمشیر را. ٦
*هرکه جان خود را دریابد(و به جنگ نیاید)آن را هلاک سازد و هرکه جان خود را به خاطر من هلاک کرد آن را خواهد یافت. ٧در انجیل لوقا مى‌خوانیم: 
*دشمنان را که نخواستند من بر ایشان حکمرانى کنم،در اینجا حاضر ساخته،پیش من به قتل رسانید. ١
*هرکس شمشیر ندارد،جامه خود را فروخته آن را بخرد. ٢
در قرآن نیز در سوره‌هاى آل عمران، ٣مائده ٤و بقره ٥از وجود جنگ و جهاد در ادیان گذشته،سخن به میان آمده است. 
پیام‌ها: 
١-ملاک خیر و شر،آسانى و سختى و یا تمایلات شخصى نیست،بلکه مصالح واقعى ملاک است و نباید به پیشداورى خود تکیه کنیم. «عَسى‌ أَنْ‌ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌» 
٢-کراهت و محبّت نفسانى،نشانه‌ى خیر و شرّ واقعى نیست. «تَکْرَهُوا... وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌... تُحِبُّوا... وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ‌» 
٣-جنگ و جهاد در راه دین،مایه‌ى خیر است. «کُتِبَ‌ عَلَیْکُمُ‌ الْقِتالُ‌... وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ‌» 
٤-تسلیم فرمان خدایى باشیم که براساس علم بى‌نهایت به ما دستور مى‌دهد، گرچه ما دلیل آن را ندانیم. «وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ وَ أَنْتُمْ‌ لا تَعْلَمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۶:۱۲
محمدرضا زارع

«٢١٥»یَسْئَلُونَکَ‌ ما ذا یُنْفِقُونَ‌ قُلْ‌ ما أَنْفَقْتُمْ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِینَ‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکِینِ‌ وَ ابْنِ‌ السَّبِیلِ‌ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ‌ خَیْرٍ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ بِهِ‌ عَلِیمٌ‌ 
از تو مى‌پرسند چه چیز انفاق کنند؟بگو:هر مالى که(مى‌خواهید)انفاق کنید،براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درراه‌ماندگان باشد.و(بدانید)هر کار خیرى که انجام دهید،همانا خداوند به آن آگاه است. 
نکته‌ها: 
در این آیه دو بار کلمه«خیر»به کار رفته است:یکى انفاق خیر؛ «أَنْفَقْتُمْ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ» و دیگرى کار خیر؛ «تَفْعَلُوا مِنْ‌ خَیْرٍ» تا بگوید افراد بى‌پول نیز مى‌توانند با عمل و کار خود،به خیر برسند. 
در حدیث مى‌خوانیم:«لا صدقة و ذو رحم محتاج» ١در صورت نیازمندى بستگان،نوبت صدقه به دیگران نمى‌رسد. 
در انفاق،رعایت اهمّ‌ و مهمّ‌،اطلاع کامل و موازین عاطفى مورد نظر است. 
انفاق پنج گونه است: ٢
١.انفاق واجب.مانند زکات،خمس،کفّارات،فدیه و نفقه زندگى که برعهده مرد است. ٢.انفاق مستحبّ‌.مانند کمک به مستمندان،یتیمان و هدیه به دوستان. 
٣.انفاق حرام.مانند انفاق با مال غصبى یا در راه گناه. 
٤.انفاق مکروه.مانند انفاق به دیگران با وجود مستحقّ‌ در خویشان،که ثوابش کمتر است. 
٥.انفاق مباح.مانند انفاق به دیگران براى توسعه زندگى.زیرا انفاق براى رفع فقر،واجب یا مستحبّ‌ است. 
پیام‌ها: 
١-نوع انفاق و مورد و راه آن را باید از مکتب وحى آموخت.«یسألونک» 
امام سجاد علیه السلام در دعاى مکارم الاخلاق از خداوند مى‌خواهد که او را در انفاق کردن هدایت کند.«و أصب بى سبیل الهدایة للبر فیما انفق منه» 
٢-سؤال مردم،زمینه‌ى نزول پاسخ از طرف خداوند است. «یَسْئَلُونَکَ‌... قُلْ‌» 
٣-انفاق،شامل کارهاى کوچک و بزرگ مى‌شود.«من خیر» 
٤-مال و دارایى دنیا،در دست افراد با ایمان،مایه‌ى خیر است.«من خیر» 
٥-انفاق باید از چیزهاى خوب و مرغوب باشد.«من خیر» 
٦-انفاق،تنها در امور مالى نیست،هر نفع و بهره‌اى را در برمى گیرد.«من خیر» 
٧-بهترین مورد انفاق،والدین و بستگان هستند. «فَلِلْوالِدَیْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِینَ‌...» 
٨-انفاق به خویشان،مایه‌ى استحکام پیوندهاى خانوادگى،و انفاق به دیگران، سبب جبران کمبودهاى مالى و عاطفى نیازمندان و برطرف نمودن اختلاف طبقاتى است. «فَلِلْوالِدَیْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِینَ‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکِینِ‌ وَ ابْنِ‌ السَّبِیلِ‌» 
٩-حکیم کسى است که در پاسخ،به چیزى اشاره کند که سؤال‌کننده از آن غافل است.در آیه از جنس انفاق سؤال شد،خداوند مورد را معیّن نمود. «ما ذا یُنْفِقُونَ‌... فَلِلْوالِدَیْنِ‌...» 
١٠-اسلام،به طبقه‌ى محروم توجّه خاصّى دارد. «اَلْمَساکِینِ‌» 
١١-عمل صالح،هرگز ضایع نمى‌شود.خواه آشکار صورت گیرد یا مخفیانه،کم باشد یا زیاد. «فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ بِهِ‌ عَلِیمٌ‌» ١٢-ایمان به آگاهى خداوند از عمل ما،بهترین تشویق است. «فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ بِهِ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۹:۴۳
محمدرضا زارع

«٢١٤»أَمْ‌ حَسِبْتُمْ‌ أَنْ‌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ‌ وَ لَمّا یَأْتِکُمْ‌ مَثَلُ‌ الَّذِینَ‌ خَلَوْا مِنْ‌ قَبْلِکُمْ‌ مَسَّتْهُمُ‌ الْبَأْساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّى یَقُولَ‌ الرَّسُولُ‌ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا مَعَهُ‌ مَتى‌ نَصْرُ اللّهِ‌ أَلا إِنَّ‌ نَصْرَ اللّهِ‌ قَرِیبٌ‌ 
آیا گمان کردید داخل بهشت مى‌شوید و حال‌آنکه هنوز مانند آنچه بر پیشینیان شما گذشت به شما نرسیده است‌؟! آنان گرفتار تنگدستى و ناخوشى شده و چنان زیر و زبر شدند که پیامبر و افرادى که ایمان آورده و همراه او بودند،گفتند:یارى خدا چه وقت خواهد بود؟آگاه باشید که یارى خداوند نزدیک است. 
نکته‌ها: 
«بأساء»سختى‌هایى است که از خارج به انسان تحمیل مى‌شود،مثل جنگ و سرقت. 
و«ضرّاء»سختى‌هاى درونى است،مانند بیمارى،زخم و جراحت. 
این آیه یادآور تحمل سختى از سوى مؤمنان گذشته و هشدار و تسلاّیى براى مسلمانان است.حوادث سخت،آزمایش الهى است و مشکلاتى همچون حوادث تلخِ‌ مالى و جانى همه براى ساخته شدن انسان‌هاست. 
هر بلایى را عطایى با وى است  هر کدورت را صفایى در پى است 
زیر هر رنجى،گنجى معتبر  خار دیدى،چشم بگشا گل نگر 
در روایتى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‌خوانیم:بهشت با سختى‌ها پیچیده شده است. ١و در روایت دیگرى آمده:براى مؤمنان گرفتار در دنیا،چنان پاداشى است که دیگران مى‌گویند: 
اى‌کاش این سختى‌ها با سختى بیشترى براى ما بود. ٢آرى،مشکلات،عامل رشد و قرب و راه ورود به بهشت است. 
نابرده رنج،گنج میسّر نمى‌شود  مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد 
تأخیر استجابت دعا،مایه‌ى تردید نشود.خداوند بارها وعده داده است که «إِنَّهُمْ‌ لَهُمُ‌ الْمَنْصُورُونَ‌» ٣انبیا و بندگان ما حتماً یارى مى‌شوند.و «کَتَبَ‌ اللّهُ‌ لَأَغْلِبَنَّ‌ أَنَا وَ رُسُلِی» ٤خداوند نوشته است که من و فرستادگانم پیروز هستیم. 
به هر حال خداوند وعده‌ى پیروزى داده و ممکن است به دلائلى این وعده‌ها به تأخیر بیافتد،لکن این تأخیر نباید سبب تردید شود. 
پیام‌ها: 
١-انتظار بهشت رفتن،تنها بخاطر ایمان داشتن و بدون سختى کشیدن،انتظار نادرستى است. «أَمْ‌ حَسِبْتُمْ‌ أَنْ‌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ‌...» 
٢-در سنّت‌هاى الهى،هیچ تغییرى نیست.همه ملّت‌ها و امّت‌ها و افراد باید از کوران آزمایش بگذرند. «وَ لَمّا یَأْتِکُمْ‌ مَثَلُ‌ الَّذِینَ‌ خَلَوْا» 
٣-توجّه به مشکلات دیگران،عامل تسکین است.از تاریخ،عبرت و الگو بگیریم. «مَسَّتْهُمُ‌ الْبَأْساءُ وَ الضَّرّاءُ» 
٤-آماده باشیم،آزمایشات الهى به قدرى سخت است که بعضى مواقع انبیا را نیز مضطرب مى‌کند. «یَقُولَ‌ الرَّسُولُ‌ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا مَعَهُ‌ مَتى‌ نَصْرُ اللّهِ‌» 
٥-در سختى‌ها،انبیا از مردم جدا نبودند. «یَقُولَ‌ الرَّسُولُ‌ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا مَعَهُ‌» 
٦-یکى از شروط‍‌ استجابتِ‌ دعا،اضطرار و قطع امید از غیر خداست. «مَتى‌ نَصْرُ اللّهِ‌... إِنَّ‌ نَصْرَ اللّهِ‌ قَرِیبٌ‌» 
٧-آرام‌بخشِ‌ همه‌ى مشکلات،یاد نصرت خداوند است. «أَلا إِنَّ‌ نَصْرَ اللّهِ‌ قَرِیبٌ‌» 
٨-مقاومت،زمینه‌ى دریافت نصرت الهى است. «مَسَّتْهُمُ‌... إِنَّ‌ نَصْرَ اللّهِ‌ قَرِیبٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۸ ، ۱۹:۵۱
محمدرضا زارع

«٢١٣»کانَ‌ النّاسُ‌ أُمَّةً‌ واحِدَةً‌ فَبَعَثَ‌ اللّهُ‌ النَّبِیِّینَ‌ مُبَشِّرِینَ‌ وَ مُنْذِرِینَ‌ وَ أَنْزَلَ‌ مَعَهُمُ‌ الْکِتابَ‌ بِالْحَقِّ‌ لِیَحْکُمَ‌ بَیْنَ‌ النّاسِ‌ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ‌ وَ مَا اخْتَلَفَ‌ فِیهِ‌ إِلاَّ الَّذِینَ‌ أُوتُوهُ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌ بَغْیاً بَیْنَهُمْ‌ فَهَدَى اللّهُ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ‌ مِنَ‌ الْحَقِّ‌ بِإِذْنِهِ‌ وَ اللّهُ‌ یَهْدِی مَنْ‌ یَشاءُ إِلى‌ صِراطٍ‍‌ مُسْتَقِیمٍ‌ 
مردم(در آغاز)امّتى یگانه و یکدست بودند(و در میان آنها تضاد و درگیرى نبود. 
سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،)پس خداوند پیامبران را بشارت‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانى را به حقّ‌ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم کند.و در آن(کتاب)اختلاف نکردند مگر کسانى که به آنان داده شده بود،(آن هم)پس از آنکه دلائل روشن برایشان آمد،(و بخاطر) حسادتى که میانشان بود.پس خداوند آنهایى را که ایمان آورده بودند،به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود،به خواست خود هدایت نمود.(امّا افراد بى‌ایمان،همچنان در گمراهى و اختلاف باقى ماندند.)و خداوند هرکس را بخواهد به راه راست هدایت مى‌کند. 
نکته‌ها: 
آنچه از این آیه استفاده مى‌شود این است که مردم در ابتدا زندگى ساده و بسیطى داشتند، ولى کم‌کم در اثر کثرت افراد و ازدیاد سلیقه‌ها،اختلافات و درگیرى‌ها پیش آمد.در برخى از روایات،این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده که در آن زمان،مردم زندگى ساده و محدودى داشته و در بى‌خبرى به سر مى‌بردند. ١سپس افراد بر سر بهره‌گیرى از منابع طبیعى و اینکه هرکسى مى‌خواست دیگرى را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد،اختلاف کرده و جوامع و طبقات پیش آمد.لازمه‌ى زندگى اجتماعى، وجود قانون محکم و عادلانه‌اى است که بتواند اختلافات را حل نماید،خداوند پیامبران را براى حل اختلافات و رفع درگیرى‌ها،مبعوث نمود و کتاب‌هاى آسمانى را نازل نمود،ولى گروهى آگاهانه و از سر لجاجت،در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت کرده و خود به‌وجودآورندۀ اختلافات دیگرى نیز شدند.امّا خداوند با لطف خویش افرادى که مستعد و پذیراى هدایت بودند،هدایت نمود و آنهایى که در اثر حسادت و یا ظلم مقابله مى‌کردند،به حال خود رها کرد تا کیفر خود را ببینند. 
در تفسیر جوامع الجامع آمده است که «کانَ‌ النّاسُ‌ أُمَّةً‌ واحِدَةً‌» ،یعنى«على دین واحد» همه مردم بر فطرت خداشناسى بودند. 
انتقاد قرآن،از اختلاف لجوجانه‌اى است که انسان حاضر به پذیرش داورى انبیا و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافى که عاقبت تسلیم عدالت شود،اشکالى ندارد.همچون اختلاف دو کفّۀ ترازو که در حرکت‌هاى متضادّ خود،دنبال رسیدن به عدالت هستند. «فَهَدَى اللّهُ‌... لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ‌» 
پیام‌ها: 
١-قانون و تمدن‌هاى بشرى،قادر بر حل اختلافات نیستند.زیرا هر گروه و فردى بدنبال خواست‌هاى خود است.حل اختلافات باید از طریق قانون الهى و داورى انبیا صورت گیرد.قانونى که مصون از تحریف و خطاست و داورى که از هوا و هوس و اغراض نفسانى معصوم است. «فَبَعَثَ‌ اللّهُ‌ النَّبِیِّینَ‌... مَعَهُمُ‌ الْکِتابَ‌» 
٢-بهترین راه حل اختلاف،تقویت ایمان به معاد است.انبیا براى پیشگیرى از اختلافات،از بشارت و براى درمان آنها،از انذار استفاده مى‌کنند. «مُبَشِّرِینَ‌ وَ مُنْذِرِینَ‌... لِیَحْکُمَ‌ بَیْنَ‌ النّاسِ‌» ٣-خطوط‍‌ کلّى اهداف انبیا یکى است. «اَلنَّبِیِّینَ‌ مُبَشِّرِینَ‌ وَ مُنْذِرِینَ‌» 
٤-داورى انبیا،در چارچوب قوانین آسمانى است. «أَنْزَلَ‌ مَعَهُمُ‌ الْکِتابَ‌... لِیَحْکُمَ‌» ٥-یکى از وظایف انبیا،ایجاد وحدت و تفرقه‌زدایى است. «لِیَحْکُمَ‌... فِیمَا اخْتَلَفُوا» 
٦-قضاوت همه انبیا،یک‌گونه است.فرمود: «لِیَحْکُمَ‌» و نفرمود:«لیحکموا» 
٧-بدترین نوع اختلاف،اختلاف آگاهانه‌اى است که بخاطر حسادت و ظلم بوجود مى‌آید. «مَا اخْتَلَفَ‌ فِیهِ‌... مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌ بَغْیاً بَیْنَهُمْ‌» 
٨-در بین مؤمنان هم اختلاف پیدا مى‌شود،ولى در پرتو ولایت خداوند،رهبرى مى‌شوند. «فَهَدَى اللّهُ‌... لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ‌» 
٩-ایمان،زمینه برخوردارى از هدایت خاصّ‌ الهى است. «فَهَدَى اللّهُ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا» 
١٠-گرچه هدایت همه افراد به خواست خداوند است،ولى خواست خداوند براساس اختیار انسان است. «یَهْدِی مَنْ‌ یَشاءُ» 
١١-صراط‍‌ مستقیم، پایان‌دهنده اختلافات است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۸:۵۵
محمدرضا زارع

«٢١٢»زُیِّنَ‌ لِلَّذِینَ‌ کَفَرُوا الْحَیاةُ‌ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ‌ مِنَ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا وَ الَّذِینَ‌ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ‌ یَوْمَ‌ الْقِیامَةِ‌ وَ اللّهُ‌ یَرْزُقُ‌ مَنْ‌ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ‌ 
زندگى دنیا،در چشم کافران جلوه یافته است و(به همین دلیل)افراد با ایمان را مسخره مى‌کنند.در حالى که مؤمنان و پرهیزکاران در قیامت از آنها برترند.و خداوند هرکس را بخواهد،روزى بى‌شمار مرحمت مى‌کند. 
نکته‌ها: 
این آیه،هم هشدار به کفّار است که به زرق و برق دنیا،سرگرم و مست نشوید و مؤمنان را مسخره نکنید.زیرا قیامتى هست که صحنه‌ها عوض مى‌شوند.و هم موجب تسلاّى خاطر مؤمنان مى‌باشد که با تمسخر کافران،سست نشوند و به آینده امیدوار باشند. 
پیام‌ها: 
١-کفر،دنیا را در نظر انسان جلوه مى‌دهد. «زُیِّنَ‌ لِلَّذِینَ‌ کَفَرُوا» 
آرى،دنیا براى کسانى جلوه مى‌کند که به الطاف و نعمت‌هاى بى‌حساب قیامت،اعتقادى ندارند،ولى در نظر مؤمن،دنیا کجا و بهشت کجا. 
٢-دنیاگرایى عامل تحقیر و استهزاى دیگران مى‌شود. «زُیِّنَ‌ لِلَّذِینَ‌ کَفَرُوا... یَسْخَرُونَ‌» 
٣-مسخره کردن تهیدستان،شیوه دائمى اهل دنیاست.«یسخرون» ١
٤-برترى در قیامت،مخصوص مؤمنانى است که زخم زبان کفّار،رشته تقواى آنها را پاره نکرده باشد. «وَ الَّذِینَ‌ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ‌» ٥-رزق بى‌حساب،نشانه‌ى لطف اوست،نه آنکه خداوند حساب آن را ندارد و یا حکیمانه تقسیم نمى‌کند. «یَرْزُقُ‌... بِغَیْرِ حِسابٍ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۶:۱۷
محمدرضا زارع

«٢١١»سَلْ‌ بَنِی إِسْرائِیلَ‌ کَمْ‌ آتَیْناهُمْ‌ مِنْ‌ آیَةٍ‌ بَیِّنَةٍ‌ وَ مَنْ‌ یُبَدِّلْ‌ نِعْمَةَ‌ اللّهِ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْهُ‌ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ شَدِیدُ الْعِقابِ‌ 
از بنى اسرائیل بپرس:چه بسیار از دلایل روشن به آنها دادیم‌؟و هرکس نعمتِ‌(هدایت)خدا را پس از آنکه به سراغ او آمد،(کفران و)تبدیل کند (بداند که)همانا خداوند سخت کیفر است. 
نکته‌ها: 
به گفته روایات،نزدیک‌ترین تاریخ به مسلمانان در پیش آمدن حوادثِ‌ گوناگون،تاریخ بنى اسرائیل است.خداوند به آنان،رهبرى همچون موسى و معجزات و الطاف خویش را مرحمت فرمود و آنان را از اسارت فرعون نجات داد.براى اداره زندگى آنان،قوانین آسمانى فرستاد و به لحاظ‍‌ مادّى نیز زندگى خوبى براى آنان تأمین کرد.امّا کفران و تبدیل نعمت‌ها از سوى آنان به حدّى رسید که به جاى هارون،پیروى سامرى کردند و به جاى خداپرستى به گوساله‌پرستى روى آوردند تا آنکه خداوند که درباره‌ى آنان «فَضَّلْتُکُمْ‌ عَلَى الْعالَمِینَ‌» ١فرموده بود،در اثر چنین رفتارهایى فرمود: «باؤُ بِغَضَبٍ‌» ٢
از سنّت‌هاى ثابت الهى آن است که هر قوم و ملّتى،اعمّ‌ از مسلمانان و غیر مسلمان،اگر نعمت‌هاى الهى را تبدیل و تغییر دهند،دچار قهر الهى خواهند شد.چنانکه امروزه دنیاى پیشرفته به جاى بهره‌گیرى مفید از تکنولوژى و صنعت،دنیا را به آتش و فساد کشانده است. پیام‌ها: 
١-بررسى تاریخ و عبرت‌هاى آن لازم است. «سَلْ‌ بَنِی إِسْرائِیلَ‌» 
٢-نعمت‌ها،مسئولیّت‌آورند و کوتاهى در آن کیفرآور. «مَنْ‌ یُبَدِّلْ‌... شَدِیدُ الْعِقابِ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۸ ، ۲۱:۵۴
محمدرضا زارع

«٢١٠»هَلْ‌ یَنْظُرُونَ‌ إِلاّ أَنْ‌ یَأْتِیَهُمُ‌ اللّهُ‌ فِی ظُلَلٍ‌ مِنَ‌ الْغَمامِ‌ وَ الْمَلائِکَةُ‌ وَ قُضِیَ‌ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللّهِ‌ تُرْجَعُ‌ الْأُمُورُ 
آیا جز این انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایه‌هاى ابر به‌سوى آنها بیایند تا کار آنان یکسره شود؟(در حالى که بعد از نزول آیات روشن،نیازى به چیز دیگرى نیست.)و به‌سوى خدا تمام امور برمى‌گردد. 
نکته‌ها: 
دعوت انبیا از طریق استدلال و معجزه است،ولى گاهى مردمِ‌ بهانه‌جو،انتظارات دیگرى داشتند.خداوند بر انجام هر کارى قدرت دارد،ولى مى‌فرماید:اگر بعد از برآمدن انتظار شما بازهم لجاجت کنید،قهر الهى شما را فرا خواهد گرفت و دیگر مهلتى براى عذرخواهى و توبه در کار نیست.نمونه آن را در مائده آسمانى که از حضرت عیسى خواستند و یا ناقه‌اى که از حضرت صالح درخواست نمودند،مى‌بینیم که هرگاه نوع معجزه به درخواست مردم صورت گیرد،باید اطاعت حتمى باشد وگرنه قهر حتمى است.البتّه این در مواردى است که اصل انتظار محال نباشد،مانند دیدن خدا وگرنه اگر اصل توقّع نابجا باشد،پاسخ ردّ به آنان داده مى‌شود. 
نظام آفرینش و تربیتى خداوند،بر محور انتظارات نابجاى شما نمى‌چرخد.ممکن است شما انتظار داشته باشید خداوند و فرشتگان در لابلاى ابرها،بالاى سر شما به صورت جسمى پیدا شوند و مستقیماً با خودتان حرف بزنند،ولى چنین چیزى ممکن نیست. 
پیام‌ها: 
١-با وجود دلائل روشن بر رسالت پیامبر،توقّع نابجا ممنوع است. «هَلْ‌ یَنْظُرُونَ‌» ٢-انتظار رؤیت خدا و فرشتگان،بهانه‌اى براى فرار از پذیرش حقّ‌ است. 
«یَنْظُرُونَ‌... یَأْتِیَهُمُ‌ اللّهُ‌... وَ الْمَلائِکَةُ‌» 
٣-سرچشمه و بازگشت همه چیز به‌سوى خداست.چرا در انتظار دیدن خود او هستید،مگر آثار او را نمى‌بینید. «هَلْ‌ یَنْظُرُونَ‌... وَ إِلَى اللّهِ‌ تُرْجَعُ‌ الْأُمُورُ» 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۹:۱۷
محمدرضا زارع

«٢٠٩»فَإِنْ‌ زَلَلْتُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌ فَاعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ 
و اگر بعد از آنکه نشانه‌هاى روشن براى شما آمد،دچار لغزش (و گمراهى)شدید،بدانید که خداوند عزیز و حکیم است.(طبق حکمت خود عمل مى‌کند و هیچ قدرتى مانع اراده‌ى او نیست.) 
پیام‌ها: 
١-خداوند،اتمام حجّت نموده است. «جاءَتْکُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌» 
٢-کسانى که آگاهانه مرتکب خلاف مى‌شوند،در انتظار عذاب باشند. «زَلَلْتُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌... عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌» 
٣-عدم تسلیم شما،در عزّت خداوندى اثرى ندارد. «عَزِیزٌ» 
گر جمله کائنات،کافر گردند  بر دامن کبریائیش،ننشیند گرد 
٤-کیفر خداوند براساس حکمت است. «حَکِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۸ ، ۱۵:۲۱
محمدرضا زارع

«٢٠٨»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ‌ کَافَّةً‌ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌ إِنَّهُ‌ لَکُمْ‌ عَدُوٌّ مُبِینٌ‌ 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! همگى در صلح و آشتى درآئید(و تسلیم مطلق خداوند شوید)و گامهاى شیطان را پیروى نکنید که او دشمن آشکار شماست. 
نکته‌ها: 
قرآن،ایجاد رابطه‌ى مسالمت‌آمیز با گروه‌هاى زیر را مطرح کرده است: 
١-با مشرکانِ‌ بى‌آزار. «لَمْ‌ یُقاتِلُوکُمْ‌ فِی الدِّینِ‌ وَ لَمْ‌ یُخْرِجُوکُمْ‌ مِنْ‌ دِیارِکُمْ‌ أَنْ‌ تَبَرُّوهُمْ‌ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ‌» ١با کسانى که سر جنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نیستند،خوشرفتارى کنید. 
٢-با اهل کتاب. «قُلْ‌... تَعالَوْا إِلى‌ کَلِمَةٍ‌ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ‌ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ‌» ٢به اهل کتاب بگو: 
بیایید تا در آنچه ما و شما هم عقیده هستیم،متّحد باشیم. 
٣-با دیگر مسلمانان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ‌ کَافَّةً‌» 
در چند آیه قبل ٣درباره اجتماع بزرگ سیاسى عبادى حج فرمود:در آنجا فسق و جدال نباشد.پس مى‌توان جامعه‌اى بدون فسق و جدال تشکیل داد و چه‌بهتر که همیشه چنین باشیم و از گام‌هاى شیطانى که عامل تفرقه است دورى نمائیم. 
روایات متعدّد،دخول در سِلم را ورود در تحت رهبرى معصوم دانسته‌اند. ٤چنانکه در روایات آمده است:«ولایة على بن ابى طالب حصنى» 
و ناگفته پیداست که دخول در حِصن و دژ،دخول در سِلم و سلامتى و آرامش است و چه آرامشى بالاتر از اینکه انسان احساس کند رهبرش الهى،معصوم،آگاه،دلسوز و پیشگام‌ترین افراد در همه ارزشها و کمالات مى‌باشد. 
پیام‌ها: 
١-ورود در فضاى سِلم و سلام و تسلیم امکان ندارد،مگر در سایه‌ى ایمان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا» 
٢-سلیقه‌ها را کنار گذاشته،تنها تسلیم قانون خدا باشیم. «اُدْخُلُوا فِی السِّلْمِ‌ کَافَّةً‌» 
٣-ایجاد صلح،وظیفه‌ى همه مسلمانان است. «کَافَّةً‌» 
٤-وسوسه‌هاى شیطان،انسان را مجبور به گناه نمى‌کند،بلکه انسان قدرت مقابله با شیطان را دارد و به همین دلیل از اطاعت او نهى شده است. «لا تَتَّبِعُوا» 
٥-شیطان،گام به گام انسان را منحرف مى‌کند. «خُطُواتِ‌» 
٦-راههاى منحرف کردن شیطان،بسیار است. «خُطُواتِ‌» 
٧-شیطان،دشمن صلح و وحدت است و همۀ نداهاى تفرقه‌انگیز،بلندگوهاى شیطانى هستند. «اُدْخُلُوا فِی السِّلْمِ‌ کَافَّةً‌ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۱۶:۵۶
محمدرضا زارع

«٢٠٧»وَ مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَشْرِی نَفْسَهُ‌ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‌ اللّهِ‌ وَ اللّهُ‌ رَؤُفٌ‌ بِالْعِبادِ 
و از مردم کسى است که براى کسب خشنودى خدا،جان خود را مى‌فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. 
نکته‌ها: 
ابن ابى الحدید که از علماى قرن هفتم اهل سنّت است،در شرح نهج البلاغه خود آورده است:تمام مفسّران گفته‌اند این آیه درباره على بن ابى طالب علیه السلام نازل شده است که در لیلة المبیت در بستر رسول خدا صلى الله علیه و آله خوابید.و این موضوع در حدى از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آن را انکار نمى‌کند. ٢
مشرکانِ‌ مکّه،قرار گذاشتند از هر قبیله‌اى یک نفر را براى کشتن پیامبر صلى الله علیه و آله انتخاب کنند و آن حضرت را دسته‌جمعى از بین ببرند تا بنى هاشم به خونخواهى او قیام نکنند و با این عمل از دعوت پیامبر راحت شوند.پیامبر صلى الله علیه و آله از نقشه‌ى آنان با خبر شد و على علیه السلام براى اینکه پیامبر به سلامت از مکّه خارج شود،در بستر ایشان خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید. ١
همین‌که على علیه السلام در آن شب خطرناک به جاى پیامبر خوابید،خداوند به دو فرشته‌ى خود،جبرئیل و میکائیل فرمود:کدامیک از شما حاضرید فداى دیگرى شوید؟! هیچ‌کدام از آنها حاضر نشدند.خداوند فرمود:اینک مشاهده کنید که چگونه على بن ابى طالب علیهما السلام حاضر است جان خود را فداى رسول خدا کند. 
گاهى باید براى احیاى یک معروف و یا محو یک منکر،جان را تسلیم کرد.حضرت على علیه السلام فرمودند:کسى که در راه امربه‌معروف و نهى از منکر کشته شود،یکى از مصادیق این آیه است. ٢
پیام‌ها: 
١-نااهل،حرفش زیباست و انسان را به تعجّب وامى‌دارد،ولى مؤمن،عملش دنیا را متعجّب مى‌کند. «مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یُعْجِبُکَ‌ قَوْلُهُ‌» ، «مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَشْرِی نَفْسَهُ‌» 
٢-یاد ایثارگران را زنده بداریم. «مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَشْرِی» 
٣-پیش مرگِ‌ اولیاى خدا شدن،یک ارزش است. «مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَشْرِی» 
٤-بزرگ‌ترین سود آن است که انسان بهترین متاع را که جان اوست به خالق خود بفروشد،آن هم نه براى بهشت و یا نجات از دوزخ،بلکه فقط‍‌ براى کسب رضاى او. «اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ‌ اللّهِ‌» 
٥-در راه خدا،استقبال از خطر و آمادگى براى جانفشانى همچون دریافت خطر است.با توجّه به شأن نزول آیه،ستایش از کسى است که جان خود را در معرض خطر قرار داد،هرچند حادثه‌اى اتفاق نیفتاد. «مَنْ‌ یَشْرِی نَفْسَهُ‌...» 
٦-رأفت خداوند،بهترین پاداش است.خداوند براى هر کارى پاداشى قرار داده است،امّا در این آیه مى‌فرماید:خداوند رئوف است. «اَللّهُ‌ رَؤُفٌ‌ بِالْعِبادِ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۸:۲۲
محمدرضا زارع

«٢٠٦»وَ إِذا قِیلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ‌ بِالْإِثْمِ‌ فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لَبِئْسَ‌ الْمِهادُ 
و هنگامى که به او گفته شود از خداى پروا کن،عزت و غرورى که در سایه‌ى گناه به دست آورده او را بگیرد.پس آتش دوزخ براى او کافى است و چه بد جایگاهى است. پیام‌ها: 
١-مستکبران،به موعظه‌ى دیگران گوش نمى‌دهند. «إِذا قِیلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ‌» در تاریخ آورده‌اند که عبد الملک مروان از خلفاى بنى امیه بر بالاى منبر در شهر مدینه گفت:به خدا سوگند هرکس مرا امر به تقوا کند،گردنش را خواهم زد. ١
٢-حاکم باید پندپذیر باشد. «إِذا قِیلَ‌... أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ‌» 
٣-گناه،مایه‌ى عجب،غرور و تکبّر است. «أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ‌ بِالْإِثْمِ‌» 
٤-توجّه دادن به دوزخ،هشدارى غرورشکن است. «فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۹:۰۴
محمدرضا زارع

«٢٠٥»وَ إِذا تَوَلّى سَعى‌ فِی الْأَرْضِ‌ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ‌ الْحَرْثَ‌ وَ النَّسْلَ‌ وَ اللّهُ‌ لا یُحِبُّ‌ الْفَسادَ 
و هرگاه به قدرت و حکومت رسد براى فساد در زمین و نابودى زراعت‌ها و نسل کوشش مى‌کند و خداوند فساد را دوست ندارد. 
نکته‌ها: 
کلمه«تولّى»را دو نوع مى‌توان معنا نمود:یکى به معناى به قدرت و حکومت رسیدن که در ترجمه آمده است.و دیگر به معناى اعراض کردن است که در این صورت معناى آیه این مى‌شود:هرگاه از حقّ‌ و هدایت الهى اعراض نمود و از نزد تو بیرون رفت،به سراغ فتنه و فساد مى‌رود. 
در آیه قبل،گفتار به ظاهر نیکوى منافقان مطرح شد و در این آیه رفتار مفسدانه‌ى آنان را بیان مى‌کند. 
قرآن مى‌فرماید: «اَلَّذِینَ‌ إِنْ‌ مَکَّنّاهُمْ‌ فِی الْأَرْضِ‌ أَقامُوا الصَّلاةَ‌ وَ آتَوُا الزَّکاةَ‌ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ‌ وَ نَهَوْا عَنِ‌ الْمُنْکَرِ» ١اگر صالحان حکومت را بدست گیرند،نماز به پا مى‌دارند و زکات مى‌دهند و امربه‌معروف و نهى از منکر مى‌کنند.و بدین‌وسیله رابطه خود را با خداوند و محرومان جامعه حفظ‍‌ مى‌کنند،ولى اگر نااهل به قدرت رسید و ولایت مردم را بدست گرفت،بخاطر طوفان هوسهاى درونى و ناآگاهى‌ها و فشارهاى بیرونى،همه چیز جامعه را فداى خود مى‌کند.به گفته‌ى المیزان؛تاریخ گواه آن است که چه مسلمان نمایانى به نام اسلام و تظاهر به ایمان،بر مردم حاکم شده و حَرث و نَسل را نابود ساختند. 
کسانى که با جعل قوانین و تهاجم فرهنگى و تبلیغات و مواد مخدّر،سبب نابودى اقتصاد و نسل نو مى‌شوند،مصداق این آیه و«مفسد فى الارض»هستند. 
هلاک حرث به معناى محو کشاورزى،و هلاک نسل،انحراف نسل آینده است.مراغى و فخر رازى در تفاسیر خود احتمال داده‌اند که مراد از«حرث»زنان باشند،بدلیل «نِساؤُکُمْ‌ حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌» ٢و مراد از«نسل»فرزندان.یعنى طاغوت‌ها،نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود مى‌کنند. 
پیام‌ها: 
١-نااهل اگر به قدرت رسد،همه چیز را به فساد مى‌کشاند. «إِذا تَوَلّى سَعى‌» 
٢-بزرگ‌ترین خطر،نابودى اقتصاد و فرهنگ امّت است. «یُهْلِکَ‌ الْحَرْثَ‌ وَ النَّسْلَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۸ ، ۱۶:۰۸
محمدرضا زارع

«٢٠٤»وَ مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یُعْجِبُکَ‌ قَوْلُهُ‌ فِی الْحَیاةِ‌ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللّهَ‌ عَلى‌ ما فِی قَلْبِهِ‌ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ‌ 
و از مردم کسى است که گفتارش درباره زندگى دنیا،مایه‌ى اعجاب تو مى‌شود و خداوند را بر آنچه در دل(پنهان)دارد گواه مى‌گیرد(در حالى که)او سرسخت‌ترین دشمنان است. 
نکته‌ها: 
«لُدّ»به معناى خصومت زیاد است و«اَلَدّ»به کسى گفته مى‌شود که شدیدترین خصومت‌ها را دارد. 
«خصام»یا جمعِ‌«خصم»است و یا مصدر،به معناى خصومت است. 
منافقان با ترفندهاى مقایسه‌اى،آمارى،کارشناسى،تجربى و حدس‌هاى به ظاهر عالمانه، با تکیه بر مسائل اجتماعى و با شایعات،تهدید،تطمیع و تبلیغات،تنها قدرت مانور در همین زندگى مادّى را دارند،ولى در میدان معنویّات و در توجّه به امدادهاى غیبى و اراده‌ى خداوندى،پاى آنان لنگ است و در آخرت نیز زبانشان بسته و حتّى اجازه‌ى عذرخواهى نیز ندارند. پیام‌ها: 
١-سخنان شیوا و سحرآمیزِ منافقان،شما را فریب ندهد. «یُعْجِبُکَ‌ قَوْلُهُ‌» 
٢-به هر سوگندى اطمینان نکنید. «یُشْهِدُ اللّهَ‌ عَلى‌ ما فِی قَلْبِهِ‌» 
٣-سوگند دروغ یکى از راههاى نفوذ منافقان است. «یُشْهِدُ اللّهَ‌ عَلى‌ ما فِی قَلْبِهِ‌» دشمنان از مقدّسات علیه مقدّسات و از مذهب علیه مذهب استفاده مى‌کنند و با سوگند به نام خدا،به رسول خدا خیانت مى‌کنند. 
٤-سوژه‌هاى سخن منافقان،مربوط‍‌ به مسائل دنیوى است تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. «یُعْجِبُکَ‌ قَوْلُهُ‌ فِی الْحَیاةِ‌ الدُّنْیا» 
٥-خداوند پیامبرش را از غیب و درون دیگران آگاه مى‌سازد. «هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ‌» 
٦-کسانى که مى‌دانند دروغگو هستند،با سوگند و زیباسازى کلمات،سعى دارند خود را دلسوز و مخلص نشان دهند. «یُشْهِدُ اللّهَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۸ ، ۱۷:۲۹
محمدرضا زارع

«٢٠٣»وَ اذْکُرُوا اللّهَ‌ فِی أَیّامٍ‌ مَعْدُوداتٍ‌ فَمَنْ‌ تَعَجَّلَ‌ فِی یَوْمَیْنِ‌ فَلا إِثْمَ‌ عَلَیْهِ‌ وَ مَنْ‌ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ‌ عَلَیْهِ‌ لِمَنِ‌ اتَّقى‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ‌ إِلَیْهِ‌ تُحْشَرُونَ‌ 
و خدا را در روزهاى معیّنى یاد کنید،(روزهاى ١١ و١٢ و١٣ ماه ذى‌الحجّه که به ایام تشریق معروف است.)پس هرکس تعجیل کند(و اعمال مِنى‌ را) در دو روز(انجام دهد،)گناهى بر او نیست و هر پرهیزکارى که تأخیر کند (و اعمال را در سه روز انجام دهد نیز)گناهى بر او نیست.و از خدا پروا کنید و بدانید شما به‌سوى او محشور خواهید شد. 
نکته‌ها: 
در حدیثى که در تفسیر نور الثقلین آمده،توصیه شده است:در پشت سر پانزده نماز که آغازش نماز ظهر روز عید و انجامش،نماز صبح روز سیزدهم است،این دعا خوانده شود: 
«اللّه اکبر،اللّه اکبر،لااله‌الااللّه و اللّه اکبر،و للّه الحمد،اللّه اکبر على ما هَدانا،اللّه اکبر على ما رزقنا من بهیمة الانعام»خداوند بزرگتر است،خداوند بزرگتر است و معبودى جز او نیست، خداوند بزرگتر است و حمد و سپاس مخصوص اوست،خداوند بزرگتر است به خاطر آنکه ما را هدایت کرد،خداوند بزرگتر است به خاطر آنکه از گوشت چهار پایان به ما روزى داد. 
این آیه مى‌فرماید:کسى که در خارج شدن از سرزمین مِنى‌ عجله کند و روز دوازدهم بعد از ظهر بیرون آمده و به مکّه رود،گناهى بر او نیست،چنانکه اگر کسى شب سیزدهم را نیز در مِنى‌ بماند،گناهى بر او نیست. 
پیام‌ها: 
١-زمان در دعا اثر دارد. «فِی أَیّامٍ‌ مَعْدُوداتٍ‌» 
٢-خداوند در سایه لطف خود،راه را بر مردم تنگ نمى‌کند. «فَمَنْ‌ تَعَجَّلَ‌... وَ مَنْ‌ تَأَخَّرَ» 
٣-اساس کار،تقواست. «لِمَنِ‌ اتَّقى‌» به فرموده روایات مراد از«تقوى»در اینجا دورى کردن از محرّمات در حال احرام مى‌باشد. ٤-تعجیل در خروج از سرزمین منا در روز ١٢ ذى‌الحجه یا تأخیر تا روز ١٣، باید همراه تقوا باشد. «لِمَنِ‌ اتَّقى‌» 
اگر عجله براى نشان دادن زرنگى یا هدف فاسدى باشد و یا اضافه ماندن در آن سرزمین جهت خودنمایى و شهرت باشد،عمل فاسد مى‌شود. 
٥-کارِ مقدّس و سرزمینِ‌ مقدّس به تنهایى کافى نیست،انسان نیز باید مقدّس و با تقوا باشد.دوبار کلمه«تقوى»در کنار هم براى زائران خانه‌ى خدا آن هم در سرزمین منا،مى‌تواند نشانه‌ى این باشد که شیطان در همه جا نفوذ دارد. 
٦-ایمان به معاد،قوى‌ترین عامل تقواست. «وَ اتَّقُوا اللّهَ‌... أَنَّکُمْ‌ إِلَیْهِ‌ تُحْشَرُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۸ ، ۱۸:۴۵
محمدرضا زارع