عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۳۱۲ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

«٢٤٣»أَ لَمْ‌ تَرَ إِلَى الَّذِینَ‌ خَرَجُوا مِنْ‌ دِیارِهِمْ‌ وَ هُمْ‌ أُلُوفٌ‌ حَذَرَ الْمَوْتِ‌ فَقالَ‌ لَهُمُ‌ اللّهُ‌ مُوتُوا ثُمَّ‌ أَحْیاهُمْ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ لَذُو فَضْلٍ‌ عَلَى النّاسِ‌ وَ لکِنَّ‌ أَکْثَرَ النّاسِ‌ لا یَشْکُرُونَ‌ 
آیا ندیدى کسانى را که از ترس مرگ از خانه‌هاى خود فرار کردند،در حالى که هزاران نفر بودند،پس خداوند به آنها گفت:بمیرید(و آنها مردند،)سپس آنان را زنده کرد(تا درس عبرتى براى آیندگان باشند؟)همانا خداوند نسبت به مردم احسان مى‌کند،ولى بیشتر مردم سپاس نمى‌گذارند. 
نکته‌ها: 
در شأن نزول این آیه آمده است که در یکى از شهرهاى شام که حدود هفتاد هزار خانوار جمعیّت داشت،بیمارى طاعون پیدا شد و با سرعتى عجیب مردم را یکى پس از دیگرى از بین مى‌برد.در این میان عده‌اى از مردم ٢که توانایى و امکانات کوچ داشتند،به امید اینکه از مرگ نجات پیدا کنند از شهر خارج شدند،پروردگار،آنها را در همان بیابان به همان بیمارى نابود ساخت. 
از برخى روایات استفاده مى‌شود که اصل بیمارى مزبور در آن شهر،به عنوان مجازات بود. 
زیرا وقتى رهبر و پیشواى آنان از آنها خواست که خود را براى مبارزه و جهاد آماده کرده و از شهر خارج شوند،آنها به بهانه اینکه در منطقه جنگى مرض طاعون شایع است،از رفتن به میدان جنگ خوددارى کردند و خداوند آنها را به همان چیزى که بهانه فرار از جنگ قرار داده بودند،مبتلا ساخت. 
در برخى تفاسیر و روایات ١آمده است:وقتى حِزقیل نبى،یکى از پیامبران بنى اسرائیل،از آنجا عبور مى‌کرد از خداوند درخواست کرد که آنها را زنده کند.خداوند دعاى او را اجابت کرد و آنها را مجدّداً زنده نمود و به زندگى بازگشتند .البته این الطاف الهى،هشدار و درس عبرتى براى آیندگان تاریخ است که انسان بفهمد و شکرگزار خداوند باشد. 
صاحب تفسیر المنار،مرگ و حیات در آیه را به شکلى سمبولیک معنا کرده و آن را کنایه از بدست آوردن استقلال و از دست دادن آن دانسته است. 
صاحب تفسیر المیزان،ضمن انتقاد شدید از این طرز تفکّر مى‌فرماید:باید به ظاهر آیات معتقد بود وگرنه لازم مى‌آید تمام معجزات و امور خارق‌العاده را توجیه یا تأویل نمائیم. 
ازآنجا که شکر،تنها به زبان نیست،بلکه حقیقت شکر آن است که نعمت‌هاى الهى را در جاى خود مصرف کنیم،لذا اکثر مردم شکرگزار واقعى نیستند. 
در آیه اگر مى‌فرمود:«اکثرهم لا یشکرون»معنا این بود که اکثر آن مردم اهل شکر نبودند، ولى قرآن سیماى اکثر مردم در تمام اعصار را بیان مى‌کند،نه گروهى خاصّ‌ را.« أَکْثَرَ النّاسِ‌ لا یَشْکُرُونَ‌» 
شیعه،به رجعت و زنده شدن گروهى از افراد قبل از قیامت،اعتقاد دارد و علاوه بر صدها حدیث،از آیاتى همچون این آیه،امکان وقوع آن را استفاده مى‌کند.

پیام‌ها: 
١-به تاریخ بنگریم و از آن درس بگیریم. «أَ لَمْ‌ تَرَ...» 
٢-در بیان تاریخ،آنچه مهم است عوامل عزّت و سقوط‍‌ است،نه نام افراد و قبایل و مناطق. «اَلَّذِینَ‌ خَرَجُوا مِنْ‌ دِیارِهِمْ‌» 
٣-آنجا که اراده خداوند باشد،فرار کارساز نیست. «فَقالَ‌ لَهُمُ‌ اللّهُ‌ مُوتُوا» 
٤-خداوند در همین دنیا بارها مردگان را زنده کرده است. «ثُمَّ‌ أَحْیاهُمْ‌» 
٥-فراز و نشیب‌ها، مرگ‌ومیرها،زاد و ولدها و زنده‌شدن‌هاى مجدّد،همه نمونه‌هایى از الطاف و فضل الهى است. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ لَذُو فَضْلٍ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۸ ، ۱۹:۲۶
محمدرضا زارع

«٢٤١»وَ لِلْمُطَلَّقاتِ‌ مَتاعٌ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ‌ 
و براى زنان طلاق داده شده،بهرۀ مناسبى است که(پرداخت آن)بر مردانِ‌ پرهیزکار سزاوار است. 
«٢٤٢»کَذلِکَ‌ یُبَیِّنُ‌ اللّهُ‌ لَکُمْ‌ آیاتِهِ‌ لَعَلَّکُمْ‌ تَعْقِلُونَ‌ 
این چنین خداوند آیات خود را براى شما تبیین مى‌کند،شاید که اندیشه کنید. 
نکته‌ها: 
در آیات قبل،نحوه‌ى پرداخت مهریه به زنان طلاق داده شده،قبل از آمیزش و بعد از آن بیان شد.این آیه یا در مورد کسانى است که در ضمن عقد،مهریه آنان مشخّص نشده و قبل از آمیزش طلاق داده مى‌شوند،و یا یک سفارش عاطفى و اخلاقى براى تمام موارد طلاق است که علاوه بر پرداخت تمام یا نصف مهریه،هدیه‌اى جداگانه براى جبران ناراحتى‌ها و دل‌شکستگى‌هاى زن،از سوى شوهر به او پرداخت شود. 
البته این یک دستور اخلاقى و استحبابى است که سزاوار است متّقین و پرهیزگاران آن را مراعات نمایند. 
به هر حال از جملۀ «حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ‌» در آیه ٢٣٦ و «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ‌» در اینجا و «لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ‌ بَیْنَکُمْ‌» آیه ٢٣٧،مى‌توان توجّه مخصوصِ‌ اسلام را درباره‌ى حفظ‍‌ حقوق و عواطف زنان مطلّقه بدست آورد. امام حسن علیه السلام به زنى که طلاق داده بود،کنیزى را به عنوان هدیه بخشید. ١
پیام‌ها: 
١-در برخورد با زنان مطلقه،تقوا لازم است. «وَ لِلْمُطَلَّقاتِ‌... حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ‌» 
٢-هدیه دادن که نقش کدورت‌زدایى و دلجویى دارد،نشانه‌ى پرهیزکاران است. 
«مَتاعٌ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ‌» 
٣-در احکام و دستورات الهى،باید اندیشه نمود تا به مصالح آن پى برد. «یُبَیِّنُ‌ اللّهُ‌ لَکُمْ‌ آیاتِهِ‌ لَعَلَّکُمْ‌ تَعْقِلُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۸ ، ۱۹:۲۸
محمدرضا زارع

«٢٤٠»وَ الَّذِینَ‌ یُتَوَفَّوْنَ‌ مِنْکُمْ‌ وَ یَذَرُونَ‌ أَزْواجاً وَصِیَّةً‌ لِأَزْواجِهِمْ‌ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ‌ غَیْرَ إِخْراجٍ‌ فَإِنْ‌ خَرَجْنَ‌ فَلا جُناحَ‌ عَلَیْکُمْ‌ فِی ما فَعَلْنَ‌ فِی أَنْفُسِهِنَّ‌ مِنْ‌ مَعْرُوفٍ‌ وَ اللّهُ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ 
و کسانى از شما که در آستانه مرگ قرار مى‌گیرند و همسرانى از خود به جاى مى‌گذارند،درباره‌ى همسرانشان این سفارش است که تا یک سال، آنها را(با پرداخت هزینه زندگى)بهره‌مند سازند و از خانه بیرون نکنند. 
ولى اگر آنها خود بیرون رفتند و تصمیم شایسته‌اى درباره‌ى خودشان گرفتند،بر شما گناهى نیست و خداوند توانا و حکیم است. 
نکته‌ها: 
برخى مفسّران معتقدند نزول این آیه،قبل از آیه عدّه ١و قبل از آیه ارث مى‌باشد و با نزول آن آیات،این آیه نسخ شده و یا به عبارتى تاریخِ‌ عمل به آن پایان پذیرفته است.ولى برخى دیگر معتقدند آیات عدّه و ارث،مقدار ضرورى و واجب را مطرح کرده که زن فلان مقدار حقّ‌ ارث دارد و فلان مدّت نیز واجب است عدّه نگهدارد، 
ولى این آیه را مى‌توان در کنار وظیفه‌ى واجب،به صورت یک عمل استحبابى قلمداد کرد. 
به این معنا که علاوه بر مدّت عدّه،اگر زن به احترام شوهر،خواست تا یک سال در خانه بماند،شوهر هم به احترام زن علاوه بر سهم ارث،مخارج یک‌سالۀ او را از ثلث خود،که درباره آن حقّ‌ وصیّت دارد،بپردازد. ٢پیام‌ها: 
١-مردان،بخشى از مال خود را براى همسرانشان وصیّت کنند. «وَ الَّذِینَ‌ یُتَوَفَّوْنَ‌... 
وَصِیَّةً‌ لِأَزْواجِهِمْ‌» 
٢-آینده زنان بیوه باید تأمین شود. «مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ‌» 
٣-هرگونه تصمیم زن در انتخاب شوهر مجدّد،باید عاقلانه و مشروع و با احراز مصلحت باشد. «فَعَلْنَ‌ فِی أَنْفُسِهِنَّ‌ مِنْ‌ مَعْرُوفٍ‌» 
٤-تشریع احکام الهى،براساس حکمت است. «عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌» 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۸ ، ۲۰:۴۰
محمدرضا زارع

«٢٣٩»فَإِنْ‌ خِفْتُمْ‌ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ‌ فَاذْکُرُوا اللّهَ‌ کَما عَلَّمَکُمْ‌ ما لَمْ‌ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ‌ 
پس اگر(از دشمن یا خطرى)بیم داشتید،پیاده یا سواره(به هر شکل که مى‌توانید نماز گزارید)و آنگاه که ایمن شدید خدا را یاد کنید،همان گونه که آنچه را نمى‌توانستید بدانید به شما آموخت. 
نکته‌ها: 
در قرآن گاهى به جاى کلمه‌ى«صلاة»،کلمه«ذکر»گفته شده است،چنانکه درباره نماز جمعه مى‌فرماید: «فَاسْعَوْا إِلى‌ ذِکْرِ اللّهِ‌» به‌سوى ذکر خدا بشتابید.و یا خداوند به موسى علیه السلام مى‌فرماید: «أَقِمِ‌ الصَّلاةَ‌ لِذِکْرِی» نماز را بپادار تا یاد من باشى.در این آیه نیز مراد از «فَاذْکُرُوا اللّهَ‌» نماز است. 
آرى،فلسفه و روح نماز،یاد خداوند است. 
این آیه اشاره به نماز خوف دارد که در شرایط‍‌ جنگى با احکام مخصوصى که در فقه آمده است،اقامه مى‌شود. 
در احادیث مى‌خوانیم که پیامبر صلى الله علیه و آله در جنگ احزاب با اشاره نماز خواندند و حضرت على علیه السلام در بعضى از جنگ‌ها دستور مى‌دادند که هنگام جنگ با ایماء و اشاره نماز بخوانند. 
امام کاظم علیه السلام در جواب شخصى که پرسید:اگر حیوان درنده‌اى به ما حمله کرد و وقت نماز تنگ بود چه کنیم‌؟فرمودند:با همان وضعى که دارید نماز بخوانید،گرچه پشت به قبله باشد. ١
پیام‌ها: 
١-نماز،در هیچ حالى ساقط‍‌ نمى‌شود. «فَإِنْ‌ خِفْتُمْ‌ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً» 
٢-در اسلام عسر و حرج نیست.وقتى امکان استقرار بدن و یا ایستادن به‌سوى قبله و یا سایر شرایط‍‌ نباشد،حذف مى‌شوند. «فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً» ٣-نماز،شکر نعمت است. «فَاذْکُرُوا اللّهَ‌ کَما عَلَّمَکُمْ‌» 
٤-بعضى از مسائل را انسان نمى‌داند،ولى مى‌تواند به تجربه بدست آورد.ولى بعضى از مسائل را انسان نمى‌داند و نمى‌تواند که بداند،مگر از طریق وحى. 
«ما لَمْ‌ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ‌» و نفرمود:«لا تعلمون» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۸ ، ۱۹:۱۵
محمدرضا زارع

«٢٣٨»حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ‌ وَ الصَّلاةِ‌ الْوُسْطى‌ وَ قُومُوا لِلّهِ‌ قانِتِینَ‌ 
بر انجام همه‌ى نمازها و(خصوصاً)نماز وسطى(ظهر)،مواظبت کنید و براى خدا خاضعانه بپاخیزید. 
نکته‌ها: 
درباره مراد از نماز وسطى،چند نظریه است،ولى با توجّه به شأن نزول آیه که گروهى بخاطر گرمى هوا در نماز ظهر شرکت نمى‌کردند و با توجّه به روایات و تفاسیر،مراد همان نماز ظهر است. 
حفظ‍‌ هر چیزى باید مناسب با خودش باشد؛حفظ‍‌ مال از دست برد دزد است،حفظ‍‌ بدن از میکرب است،حفظ‍‌ روح از آفات اخلاقى نظیر حرص،حسد و تکبّر است،و حفظ‍‌ فرزند از دوست بد مى‌باشد.امّا حفظ‍‌ نماز به چیست‌؟حفظ‍‌ نماز،آشنایى با اسرار آن،انجام به موقع آن،صحیح به‌جاآوردن ،فراگرفتن احکام و آداب آن و حفظ‍‌ مراکز عبادت و تمرکز فکر به هنگام آن است. 
در حدیثى مى‌خوانیم:نماز به گروهى مى‌گوید:مرا ضایع کردى خدا تو را ضایع کند و به گروهى مى‌گوید:مرا حفظ‍‌ کردى خداوند تو را حفظ‍‌ کند. ١
پیام‌ها: 
١-اقامه نماز باید مداوم باشد. «حافِظُوا» 
٢-همه‌ى مردم مسئول حفظ‍‌ نمازند. «حافِظُوا» 
٣-ممکن است آیه دلالت کند بر اینکه نماز را به جماعت برپاکنید . «حافِظُوا، قُومُوا» 
٤-هرکجا زمینه‌ى سهل انگارى یا غفلت احساس مى‌شود،هشدار بیشترى لازم است. «وَ الصَّلاةِ‌ الْوُسْطى‌» 
٥-اقامه‌ى نماز،به توجّه،نشاط‍‌،معرفت و اخلاص نیاز دارد. «قُومُوا لِلّهِ‌ قانِتِینَ‌» 
٦-انسان نباید وصلۀ ناهمرنگ هستى باشد.قرآن درباره هستى مى‌فرماید: «کُلٌّ‌ لَهُ‌ قانِتُونَ‌» ٢پس اگر ما قانت نباشیم،وصله ناهمرنگ هستى خواهیم بود. 
«قُومُوا لِلّهِ‌ قانِتِینَ‌» 
٧-ارزش نماز به خضوع آن است.«قانتین» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۸:۵۰
محمدرضا زارع

«٢٣٧»وَ إِنْ‌ طَلَّقْتُمُوهُنَّ‌ مِنْ‌ قَبْلِ‌ أَنْ‌ تَمَسُّوهُنَّ‌ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ‌ لَهُنَّ‌ فَرِیضَةً‌ فَنِصْفُ‌ ما فَرَضْتُمْ‌ إِلاّ أَنْ‌ یَعْفُونَ‌ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ‌ عُقْدَةُ‌ النِّکاحِ‌ وَ أَنْ‌ تَعْفُوا أَقْرَبُ‌ لِلتَّقْوى‌ وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ‌ بَیْنَکُمْ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ بَصِیرٌ و اگر زنان را قبل از آمیزش طلاق دهید،در حالى که براى آنها مهریه تعیین کرده‌اید،نصف آنچه را تعیین کرده‌اید(به آنها بدهید،)مگر اینکه آنها(حقّ‌ خود را)ببخشند و یا کسى که عقد ازدواج به دست اوست آن را ببخشد،و اینکه شما گذشت کنید،(و تمام مهر آنان را بپردازید)به پرهیزگارى نزدیکتر است.و گذشت و نیکوکارى در میان خود را فراموش نکنید که همانا خداوند به آنچه انجام مى‌دهید بیناست. 
پیام‌ها: 
١-در گفتگو درباره‌ى مسائل زناشویى خانواده،عفت کلام را مراعات کنید. 
«تَمَسُّوهُنَّ‌» 
٢-تعیین و پرداخت مهریه،بر مرد واجب است. «فَرِیضَةً‌» 
٣-عفو و گذشت از سوى زن و مرد،هر دو پسندیده است.یا زن نصف مهریه را ببخشد،یا مرد تمام مهریه را بدهد. «یَعْفُونَ‌... تَعْفُوا» 
٤-اجازه ازدواج زن،با ولىّ‌ اوست. «بِیَدِهِ‌ عُقْدَةُ‌ النِّکاحِ‌» 
٥-کسانى که بخشش دارند،به تقوا نزدیک‌ترند. «وَ أَنْ‌ تَعْفُوا أَقْرَبُ‌ لِلتَّقْوى‌» 
٦-طلاق باید همراه با عفو و فضل باشد. «تَعْفُوا... لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ‌» 
٧-در طلاق نباید مسائل اخلاقى و کرامت‌هاى انسانى را به فراموشى سپرد. 
«وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ‌ بَیْنَکُمْ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۸ ، ۱۹:۲۴
محمدرضا زارع

«٢٣٦»لا جُناحَ‌ عَلَیْکُمْ‌ إِنْ‌ طَلَّقْتُمُ‌ النِّساءَ ما لَمْ‌ تَمَسُّوهُنَّ‌ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ‌ فَرِیضَةً‌ وَ مَتِّعُوهُنَّ‌ عَلَى الْمُوسِعِ‌ قَدَرُهُ‌ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ‌ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ‌ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ‌ 
اگر زنان را قبل از آمیزش جنسى و یا تعیین مهر طلاق دهید،گناهى بر شما نیست،ولى آنها را(با هدیه‌اى مناسب)بهره‌مند سازید.آن‌کس که توانایى دارد،به اندازه توانش و آن‌کس که تنگدست است به اندازه‌ى وسعش،هدیه‌اى شایسته(که مناسب حالِ‌ دهنده و گیرنده باشد.)این کار براى نیکوکاران سزاوار است. 
نکته‌ها: 
برخى گمان مى‌کردند،طلاق قبل از عمل زناشویى و یا قبل از تعیین مهریه،صحیح نیست.این آیه ضمن اصلاح این تفکّر،مورد هدیه را نیز یادآورى مى‌کند. 
پیام‌ها: 
١-حتّى طلاق دادن باید در فضاى خیرخواهى و نیکى باشد. «إِنْ‌ طَلَّقْتُمُ‌... مَتِّعُوهُنَّ‌... 
بِالْمَعْرُوفِ‌ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ‌» 
٢-عفت کلام،یک ارزش است.به جاى تصریح به مسائل زناشویى،خداوند مى‌فرماید: «ما لَمْ‌ تَمَسُّوهُنَّ‌» 
٣-تعیین و پرداخت مهریه،بر مرد واجب است. «تَفْرِضُوا لَهُنَّ‌ فَرِیضَةً‌» 
٤-تلخى طلاق را با هدیه‌اى مناسب جبران نمائید.هرچند آمیزش جنسى صورت نگرفته است،ولى طلاق یک نوع فشار روحى براى زن محسوب مى‌شود که با احسان و هدیه‌اى شایسته باید جبران شود. «مَتِّعُوهُنَّ‌» 
٥-عقد ازدواج،قداست و احترام دارد. بااینکه آمیزشى صورت نگرفته است، لکن اجراى صیغه‌ى عقد،به زن حقّ‌ مى‌دهد تا به هنگام جدایى هدیه‌اى مناسب دریافت نماید. «مَتِّعُوهُنَّ‌» 
٦-حفظ‍‌ انصاف و عدالت از سوى مرد و زن،مورد نظر است.همان گونه که سرشکستگى زن باید با هدیه‌اى مناسب جبران شود،مرد نیز نباید به خاطر هدیه،تحت فشار قرار گیرد و هرکس باید به مقدار توانایى‌اش اقدام کند. 
«عَلَى الْمُوسِعِ‌ قَدَرُهُ‌ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ‌» 
٧-تکلیف مرد در برابر خانواده،به قدر توان او مى‌باشد. «عَلَى الْمُوسِعِ‌ قَدَرُهُ‌ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ‌» 
٨-احترام به شئون اجتماعى همسر،لازم است.کلمه«معروف»یعنى در هدیه دادن باید مسائل عرفى و اجتماعى را مراعات نمود. «مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ‌» 
٩-از افراط‍‌ و تفریط‍‌ در امور زندگى دورى کنید. «بِالْمَعْرُوفِ‌» 
١٠-هدیه به همسر،از نشانه‌هاى نیکوکاران است. «مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ‌ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ‌» 
١١-هدیه‌ى جنسى،بهتر از پول نقد است.کلمه«متاع»به جاى درهم و دینار، نشانه‌ى آن است که هدیه جنس باشد. «مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ‌» 
١٢-هدیه‌اى که شوهر به همسر مى‌دهد،تحمیل بار و باج و صدقه نپندارد،یک نوع حقّ‌ زن بر مرد است. «حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ‌» 
١٣-اخلاق،پشتوانه احکام الهى است. «حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۸ ، ۲۰:۲۸
محمدرضا زارع

«٢٣٥»وَ لا جُناحَ‌ عَلَیْکُمْ‌ فِیما عَرَّضْتُمْ‌ بِهِ‌ مِنْ‌ خِطْبَةِ‌ النِّساءِ أَوْ أَکْنَنْتُمْ‌ فِی أَنْفُسِکُمْ‌ عَلِمَ‌ اللّهُ‌ أَنَّکُمْ‌ سَتَذْکُرُونَهُنَّ‌ وَ لکِنْ‌ لا تُواعِدُوهُنَّ‌ سِرًّا إِلاّ أَنْ‌ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ‌ النِّکاحِ‌ حَتّى یَبْلُغَ‌ الْکِتابُ‌ أَجَلَهُ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ یَعْلَمُ‌ ما فِی أَنْفُسِکُمْ‌ فَاحْذَرُوهُ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ حَلِیمٌ‌ 
و گناهى بر شما نیست که به طور کنایه(از زنانى که در عدّه وفات و یا در عدّه طلاقِ‌ غیر رجعى هستند،)خواستگارى کنید،یا(تصمیم خود را)در دل نهان دارید.خداوند مى‌داند که شما آنها را یاد خواهید کرد،ولى با آنها وعده پنهانى(براى ازدواج مخفیانه)نداشته باشید،مگر آنکه(به کنایه) سخن پسندیده بگویید،ولى(در هر حال)اقدام به عقد ازدواج ننمایید تا مدّت مقرّر به سرآید،و بدانید که خداوند آنچه را که در دل دارید مى‌داند، پس از(مخالفت با)او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است.

نکته‌ها: 
«عَرَّضْتُمْ‌» به معناى سخن همراه با تعریض و کنایه و «خِطْبَةِ‌» به معناى خواستگارى است.در این آیه اظهار تمایل به ازدواج در مدّت عدّه،بلامانع شمرده شده است،مشروط‍‌ به اینکه صریح نبوده و با کنایه باشد.«قول معروف»در این موارد آن است که نحوه اظهار تمایل به خواستگارى،با ادب اجتماعى و با فراقى که زن داغ‌دیده دارد،مناسبت داشته باشد، مثل‌اینکه بگوید:خداوند رحمت کند شوهرت را و به شما صبر عطا نماید،ولى دیگرانى که مانند شوهر سابق،شما را دوست بدارند پیدا مى‌شوند. 
پیام‌ها: 
١-اسلام،دین فطرى است و انسان فطرتاً متمایل به ازدواج است.لذا اسلام اجازه مى‌دهد این خواسته حتّى در زمان عدّه،به نحو کنایه که عواطف بستگان جریحه‌دار نگردد،طرح شود. «لا جُناحَ‌ عَلَیْکُمْ‌ فِیما عَرَّضْتُمْ‌» 
٢-به غرائز و هیجان‌هاى نفسانى توجّه داشته باشید و به جاى سرکوب غرائز، جوانان را راهنمایى کرده و هشدار بدهید. «عَلِمَ‌ اللّهُ‌ أَنَّکُمْ‌ سَتَذْکُرُونَهُنَّ‌ وَ لکِنْ‌ لا تُواعِدُوهُنَّ‌ سِرًّا» 
٣-توجّه به زمان و حالات،در طرح پیشنهادات،یک اصل است.خواستگارى زن داغدار در ایام عده با صراحت،بى‌ادبى یا بى‌سلیقگى و نوعى گستاخى است. «عَرَّضْتُمْ‌... تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً» 
٤-کسى که بداند خداوند از درون او آگاه است،تقوا پیشه مى‌کند. «یَعْلَمُ‌ ما فِی أَنْفُسِکُمْ‌ فَاحْذَرُوهُ‌» 
٥-سفارش به تقوا در هر حال،مخصوصاً در مسائل زناشوئى مورد نظر است. 
«فَاحْذَرُوهُ‌» 
٦-خداوند با حلم خود،کم‌صبرى شما را جبران مى‌کند.شما به قدرى عجله دارید که به سراغ زن داغ‌دیده آن هم در ایام عدّه مى‌روید،ولى خداوند با حلم خود این کار را بر شما منع نکرده است. «أَنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ حَلِیمٌ‌» ٧-به دنبال هشدار،زمینه‌ى بازگشت را نیز فراهم کنید. «فَاحْذَرُوهُ‌... غَفُورٌ حَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۱۹:۲۳
محمدرضا زارع

«٢٣٤»وَ الَّذِینَ‌ یُتَوَفَّوْنَ‌ مِنْکُمْ‌ وَ یَذَرُونَ‌ أَزْواجاً یَتَرَبَّصْنَ‌ بِأَنْفُسِهِنَّ‌ أَرْبَعَةَ‌ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ‌ أَجَلَهُنَّ‌ فَلا جُناحَ‌ عَلَیْکُمْ‌ فِیما فَعَلْنَ‌ فِی أَنْفُسِهِنَّ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ وَ اللّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ خَبِیرٌ 
و کسانى از شما که مى‌میرند و همسرانى باقى مى‌گذارند،آن زنان باید چهار ماه و ده روز خویشتن را در انتظار نگاه دارند و چون به پایان مهلت (عدّه)شان رسیدند،گناهى بر شما نیست در آنچه(مى‌خواهند)درباره‌ى خودشان به طور شایسته انجام دهند.(و با مرد دلخواه خود ازدواج کنند.) و خداوند به آنچه عمل مى‌کنید آگاه است. 
نکته‌ها: 
در تفسیر المیزان،گزارشى از عقاید اقوام و ملل مختلف،در مورد زنانى که شوهران خود را از دست مى‌دهند،آمده است.در آنجا مى‌خوانیم:برخى اقوام معتقد بودند که باید بعد از مرگ شوهر،زن را زنده بسوزانند.و برخى دیگر مى‌گفتند که او را به همراه شوهر،زنده در زیر خاک دفن کنند.بعضى از اقوام براى همیشه ازدواج مجدّد همسر را ممنوع مى‌دانستند.و برخى زودتر از یک سال و یا نه ماه را مجاز نمى‌دانستند. 
در میان بعضى از اقوام رایج بود که اگر مرد وصیّت کند،باید تا آن مدّت که وصیّت کرده همسرش ازدواج نکند و برخى نیز از همان لحظه مرگ،ازدواج مجدّد را مجاز مى‌دانستند. 
در میان این عقاید انحرافى که افراط‍‌ و تفریط‍‌ در آنها نمایان است،اسلام نظریه خود را مبنى بر نگاه داشتن عدّه و سپس اجازه ازدواج با مرد دلخواه را در چارچوب شایستگى و معروف بودن،ارائه داده است. 
در مدّت چهار ماه و ده روز عدّۀ وفات،روشن مى‌شود که آیا زن باردار است یا نه.البته این مدّت در مورد زنانِ‌ غیر باردار است و زنان باردار باید تا وقت وضع حمل عدّه‌نگهدارند. 
قرآن در بیشتر موارد مربوط‍‌ به ازدواج،کلمه‌ى«معروف»را به کار برده است.این نشان‌دهندۀ آن است که اساس هرگونه تصمیم باید عاقلانه و شرع‌پسند باشد.

پیام‌ها: 
١-مرگ،نابودى نیست،بلکه بازپس گرفتن کامل روح از جسم است.کلمه«توفّى» به معناى گرفتن کامل است. «یُتَوَفَّوْنَ‌ مِنْکُمْ‌» 
٢-زن،به محض فوت شوهرش،حقّ‌ ازدواج با دیگرى را ندارد. «یَتَرَبَّصْنَ‌ بِأَنْفُسِهِنَّ‌» 
٣-بستگان شوهر،حقّ‌ دخالت در تصمیمات زنان بیوه را ندارند. «فَلا جُناحَ‌ عَلَیْکُمْ‌ فِیما فَعَلْنَ‌» 
٤-ایمان به اینکه همه‌ى کارها و تصمیمات ما زیر نظر خداوند است،بهترین پشتوانه تقواست. «وَ اللّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ خَبِیرٌ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۸ ، ۲۰:۴۲
محمدرضا زارع

«٢٣٣»وَ الْوالِداتُ‌ یُرْضِعْنَ‌ أَوْلادَهُنَّ‌ حَوْلَیْنِ‌ کامِلَیْنِ‌ لِمَنْ‌ أَرادَ أَنْ‌ یُتِمَّ‌ الرَّضاعَةَ‌ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ‌ رِزْقُهُنَّ‌ وَ کِسْوَتُهُنَّ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ لا تُکَلَّفُ‌ نَفْسٌ‌ إِلاّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ‌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ‌ بِوَلَدِهِ‌ وَ عَلَى الْوارِثِ‌ مِثْلُ‌ ذلِکَ‌ فَإِنْ‌ أَرادا فِصالاً عَنْ‌ تَراضٍ‌ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ‌ عَلَیْهِما وَ إِنْ‌ أَرَدْتُمْ‌ أَنْ‌ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ‌ فَلا جُناحَ‌ عَلَیْکُمْ‌ إِذا سَلَّمْتُمْ‌ ما آتَیْتُمْ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ بَصِیرٌ 
مادرانى که مى‌خواهند دوران شیردهى را کامل سازند،دو سال تمام فرزندانشان را شیر دهند.و خوراک و پوشاک این مادران،به وجهى نیکو برعهده (پدر و)صاحب فرزند است. هیچ‌کس جز به قدر توانش مکلف نمى‌شود.هیچ مادرى به خاطر فرزندش و نیز هیچ پدرى به خاطر فرزندش نباید دچار ضرر شود.و(اگر پدر نباشد،هزینه خوراک و پوشاک مادر)برعهده وارث اوست.و اگر پدر و مادر با توافق و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را(زودتر از دو سال)از شیر بازگیرند،گناهى بر آنها نیست.و اگر(به جهت عدم توانایى یا عدم موافقت مادر)خواستید دایه‌اى براى فرزندانتان بگیرید،گناهى بر شما نیست،به شرط‍‌ اینکه آنچه را به وجهى پسندیده قرار گذاشته‌اید بپردازید.و از خدا پروا داشته و بدانید خدا به آنچه انجام مى‌دهید بیناست. 
نکته‌ها: 
در مورد پدر و مادر و فرزند،در این آیه کلمات«أب»و«اُمّ‌»نیامده،بلکه«والد»و«والده» آمده است.زیرا کلمات«أب»و«امّ‌»شامل عمو،معلّم و پدرزن مى‌شود.همان گونه که زنان پیامبر صلى الله علیه و آله امّهات مؤمنان هستند،نه والدات آنها. 
چون آیات قبل مربوط‍‌ به طلاق و جدایى زن و شوهر از یکدیگر بود،لازم است تکلیف کودکان و نوزادان نیز روشن شود،تا آنان فداى اختلافات پدر و مادر نشوند. 
توجّه به عواطف مادر،اهمیّت شیر مادر،مقدار نیاز طبیعى نوزاد به شیر و مدّت آن،در این آیه مطرح شده است. 
پیام‌ها: 
١-اسلام،دینى جامع است.حتّى براى تغذیه مناسب نوزاد با شیر مادر،برنامه دارد. «وَ الْوالِداتُ‌ یُرْضِعْنَ‌» 
٢-حتّى مادرِ طلاق داده شده،در شیر دادن نوزادش بر سایرین اولویّت دارد. 
«وَ الْوالِداتُ‌ یُرْضِعْنَ‌» 
٣-مدّت شیر دادن کامل دو سال است. «حَوْلَیْنِ‌ کامِلَیْنِ‌» 
٤-باید حقوق مالى و مادّى مادر و دایه در برابر شیر دادن فرزند پرداخت شود. «وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ‌ رِزْقُهُنَّ‌ وَ کِسْوَتُهُنَّ‌... إِذا سَلَّمْتُمْ‌ ما آتَیْتُمْ‌» 
٥-مقدار خرجى باید براساس عرفِ‌ شناخته شده و به قدر توانایى باشد. 
«بِالْمَعْرُوفِ‌ لا تُکَلَّفُ‌ نَفْسٌ‌ إِلاّ وُسْعَها» 
٦-تکلیف،براساس قدرت و به اندازه‌ى توانایى انسان است. «لا تُکَلَّفُ‌ نَفْسٌ‌ إِلاّ وُسْعَها» 
٧-فرزند نباید اسباب ضرر به والدین شود. «لا تُضَارَّ والِدَةٌ‌ بِوَلَدِها» 
٨-باید زندگى مادر در دوران شیردهى تأمین شود،هرچند پدر فرزند از دنیا رفته باشد. «وَ عَلَى الْوارِثِ‌ مِثْلُ‌ ذلِکَ‌» 
٩-از شیر گرفتن کودک،نیاز به مشورت و توافق والدین دارد. «فَإِنْ‌ أَرادا فِصالاً عَنْ‌ تَراضٍ‌ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ» 
١٠-زن و شوهر درباره امور نوزاد باید مشورت کنند. «تَشاوُرٍ» 
١١-در شیر دادن،اوّل مادر بعد دایه. «وَ الْوالِداتُ‌ یُرْضِعْنَ‌... إِنْ‌ أَرَدْتُمْ‌ أَنْ‌ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ‌» 
١٢-رعایت تقوا در تغذیه کودکان،برعهده والدین است. «...وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۸ ، ۱۹:۰۳
محمدرضا زارع

«٢٣٢»وَ إِذا طَلَّقْتُمُ‌ النِّساءَ فَبَلَغْنَ‌ أَجَلَهُنَّ‌ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ‌ أَنْ‌ یَنْکِحْنَ‌ أَزْواجَهُنَّ‌ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ ذلِکَ‌ یُوعَظُ‍‌ بِهِ‌ مَنْ‌ کانَ‌ مِنْکُمْ‌ یُؤْمِنُ‌ بِاللّهِ‌ وَ الْیَوْمِ‌ الْآخِرِ ذلِکُمْ‌ أَزْکى‌ لَکُمْ‌ وَ أَطْهَرُ وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ وَ أَنْتُمْ‌ لا تَعْلَمُونَ‌ 
و هنگامى که زنان را طلاق دادید و مهلت(عدّه)خود را به پایان رساندند،مانع آنها نشوید که با همسران(سابق)خویش ازدواج کنند،البتّه در صورتى که میان آنها به طرز پسندیده‌اى،توافق برقرار گردد. هرکس از شما که ایمان به خدا و روز قیامت دارد،به این دستورات پند داده مى‌شود.(مراعات)این امر مایه‌ى پیرایش و پاکى بیشتر شما است و خداوند مى‌داند و شما نمى‌دانید. نکته‌ها: 
اگر زنان مطلّقه،با همان شوهران سابق خود توافق کرده و ازدواج کنند،در پاکى و تزکیه فرد و جامعه،تأثیر بسیار دارد. «ذلِکُمْ‌ أَزْکى‌ لَکُمْ‌ وَ أَطْهَرُ» زیرا در این نوع ازدواج،اسرار یکدیگر مخفى مانده و فرزندان به آغوش والدین و سرپرست واقعى خود برمى‌گردند و چون زن و شوهر طعم تلخ طلاق را چشیده‌اند،از جدائى مجدّد نگرانند. 
پیام‌ها: 
١-رأى زن مطلقه،در انتخاب شوهر محترم است و در ازدواج مجدّد،اجازه از دیگرى لازم نیست. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ‌» 
٢-با یک طلاق،براى همیشه بدبین نباشید.چه‌بسا بعد از طلاق،دو طرف پشیمان شده و آماده زندگى مجدّد به گونه شایسته‌اى باشند. «یَنْکِحْنَ‌ أَزْواجَهُنَّ‌» 
٣-شرط‍‌ اصلى ازدواج،رضایت طرفین است. «تَراضَوْا بَیْنَهُمْ‌» 
٤-توافق بر ازدواج،باید عقلایى و عادلانه باشد. «تَراضَوْا بَیْنَهُمْ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌» 
٥-کسانى که در راه ازدواجِ‌ مشروع دیگران،کارشکنى و مشکل آفرینى مى‌کنند، باید در ایمان خود نسبت به خدا و قیامت شکّ‌ کنند. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ‌... ذلِکَ‌ یُوعَظُ‍‌ بِهِ‌ مَنْ‌ کانَ‌ مِنْکُمْ‌ یُؤْمِنُ‌ بِاللّهِ‌ وَ الْیَوْمِ‌ الْآخِرِ» 
٦-از جاذبه‌هاى طبیعى و مشروع،جلوگیرى نکنید.چه‌بسا زن و مردى که میان آنها طلاق جدایى افکنده،از یکدیگر خاطرات شیرینى نیز داشته باشند و گاه‌وبى‌گاه آن خاطرات را یاد بیاورند که اگر به طور طبیعى و مشروع به هم نرسند،خطر انحراف وجود دارد. «یَنْکِحْنَ‌ أَزْواجَهُنَّ‌... ذلِکُمْ‌ أَزْکى‌ لَکُمْ‌ وَ أَطْهَرُ» 
٧-براى حفظ‍‌ سلامتى جامعه،زنان مطلقه نباید بى‌همسر بمانند. «یَنْکِحْنَ‌... ذلِکُمْ‌ أَزْکى‌ لَکُمْ‌ وَ أَطْهَرُ» 
٨-برکات ازدواج مجدّد و بازگشت به همسر اوّل و همچنین مفاسد طلاق و بى‌همسرى،فوق درک بشر است. «وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ وَ أَنْتُمْ‌ لا تَعْلَمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۸ ، ۲۲:۵۱
محمدرضا زارع

«٢٣١»وَ إِذا طَلَّقْتُمُ‌ النِّساءَ فَبَلَغْنَ‌ أَجَلَهُنَّ‌ فَأَمْسِکُوهُنَّ‌ بِمَعْرُوفٍ‌ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ‌ بِمَعْرُوفٍ‌ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ‌ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ‌ یَفْعَلْ‌ ذلِکَ‌ فَقَدْ ظَلَمَ‌ نَفْسَهُ‌ وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ‌ اللّهِ‌ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ‌ اللّهِ‌ عَلَیْکُمْ‌ وَ ما أَنْزَلَ‌ عَلَیْکُمْ‌ مِنَ‌ الْکِتابِ‌ وَ الْحِکْمَةِ‌ یَعِظُکُمْ‌ بِهِ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ بِکُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ و هنگامى که زنان را طلاق دادید و به پایان مهلت(عدّه)رسیدند،پس یا به طرز شایسته آنها را نگاه دارید(و آشتى کنید)و یا آنها را به طرز پسندیده‌اى رها سازید.و براى آزار رسانیدن،آنان را نگاه ندارید تا(به حقوقشان)تعدّى کنید و کسى که چنین کند،به خویشتن ظلم کرده و مبادا آیات خدا را به مسخره بگیرید.و نعمتى را که خداوند به شما داده و کتاب آسمانى و حکمتى را که بر شما نازل کرده و شما را با آن پند مى‌دهد،یاد کنید و از خدا پروا داشته و بدانید خداوند به هر چیزى آگاه است. 
نکته‌ها: 
هرکجا زمینه‌ى انحراف و ظلم و خطر بیشتر است،هشدارها و سفارش‌ها نیز باید بیشتر باشد.با آنکه در دو آیه‌ى قبل فرمود: «فَإِمْساکٌ‌ بِمَعْرُوفٍ‌ أَوْ تَسْرِیحٌ‌ بِإِحْسانٍ‌» بار دیگر در این آیه مى‌فرماید: «فَأَمْسِکُوهُنَّ‌ بِمَعْرُوفٍ‌ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ‌ بِمَعْرُوفٍ‌» زیرا شرایط‍‌ روحى زن و مرد در موقع جدایى،عادّى نیست و زمینه‌ى انتقام و آزاررسانى بسیار وسیع و خطر ظلم و تعدّى فراوان است. 
در ظلم و تعدى به حقوق زن،خود مرد نیز زجر مى‌کشد.زن و مرد در نظام آفرینش جزء یک پیکرند و ظلم به عضوى،ظلم به تمام اعضا است.کسى که به زن ظلم کند به استقبال کیفر الهى رفته و لذا به خودش نیز ظلم کرده است. 
پیام‌ها: 
١-اسلام،زندگىِ‌ همراه با صفا و محبّت را مى‌خواهد،نگاهدارى همسر به قصد آزار او حرام است. «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ‌ ضِراراً لِتَعْتَدُوا» 
٢-کسانى که با همسر خود بدرفتارى مى‌کنند،متجاوزند. ١«لِتَعْتَدُوا» 
٣-ظلم به زن،ظلم به خویشتن است. «فَقَدْ ظَلَمَ‌ نَفْسَهُ‌» ٤-ازدواج،یکى از آیات بزرگ الهى است ١و نباید با طلاق‌هاى بى‌مورد یا نگاهدارى همسر به قصد آزار او،این قانون مقدّس استهزا شود. «وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ‌ اللّهِ‌ هُزُواً» 
٥-به جاى کینه‌ها و ضعف‌ها و تلخى‌ها از نعمت‌ها یاد کنید.مشکلات خانوادگى را در کنار نعمت‌هاى بیشمار الهى چیزى نشمارید. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ‌ اللّهِ‌ عَلَیْکُمْ‌» 
٦-براى بهبود روابط‍‌ زناشویى،توجّه به احکام و مواعظ‍‌ کتاب آسمانى و تقوا لازم است. «وَ اذْکُرُوا... ما أَنْزَلَ‌ عَلَیْکُمْ‌ مِنَ‌ الْکِتابِ‌ وَ الْحِکْمَةِ‌ یَعِظُکُمْ‌ بِهِ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» 
٧-کسى که خود را در محضر خدا بداند،از گناه پرهیز مى‌کند. «وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ بِکُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌» 
٨-اگر هدفتان از طلاق،ظلم به همسر و سوءاستفاده باشد،باید بدانید که خداوند آگاه است. «أَنَّ‌ اللّهَ‌ بِکُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۲۰:۳۹
محمدرضا زارع

«٢٣٠»فَإِنْ‌ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ بَعْدُ حَتّى تَنْکِحَ‌ زَوْجاً غَیْرَهُ‌ فَإِنْ‌ طَلَّقَها فَلا جُناحَ‌ عَلَیْهِما أَنْ‌ یَتَراجَعا إِنْ‌ ظَنّا أَنْ‌ یُقِیما حُدُودَ اللّهِ‌ وَ تِلْکَ‌ حُدُودُ اللّهِ‌ یُبَیِّنُها لِقَوْمٍ‌ یَعْلَمُونَ‌ 
پس اگر(بعد از دو طلاق و دو رجوع،براى بار سوم)او را طلاق داد،دیگر آن زن بر او حلال نخواهد بود،مگر آنکه به نکاح مرد دیگرى درآید(و با او آمیزش نماید.)پس اگر(همسر دوّم)او را طلاق داد،مانعى ندارد که به یکدیگر بازگشت کنند(و زن با همسر اوّل خود مجدّداً ازدواج نماید.)البتّه در صورتى که امید داشته باشند حدود الهى را برپادارند .و اینها حدود الهى است که خداوند آن را براى افرادى که آگاهند بیان مى‌کند. 
نکته‌ها: 
در اسلام بعضى مقرّرات،جهت جلوگیرى از تصمیمات عجولانه به چشم مى‌خورد.مثلاً: 
الف:هرکسى بنا دارد زن خود را طلاق دهد،باید زن در حال پاکى بوده و طلاق در برابر دو شاهد عادل باشد.باید تا مدّتى هزینه زن را بپردازد و زن در این مدّت مى‌تواند با آرایش کردن،خود را به مرد عرضه کند.هریک از این شرائط‍‌ مى‌تواند از طلاق‌هاى عجولانه جلوگیرى کند. ب:مردم براى گفتگوهاى خصوصى با پیامبر بسیار هجوم مى‌کردند،خداوند دستور داد هرکس با پیامبر سخن خصوصى دارد،مقدارى صدقه بدهد و بعد گفتگو کند.این قانون براى جلوگیرى از طرح سؤالات غیر ضرورى بود. ١
به هر حال شرط‍‌ ازدواج با شوهر دیگر و طلاق دادن او،براى همسرِ شوهر اوّل شدن،یکى دیگر از نمونه‌هاى قوانین سرعت‌گیر در اسلام است. 
پیام‌ها: 
١-مردان نباید از اختیارات خود سوءاستفاده کنند و باید بدانند که اختیار آنها براى طلاق،محدود است.از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود:طلاق را سبک نگیرید و به زنان ضرر نرسانید. ٢«فَلا تَحِلُّ‌ لَهُ‌» 
٢-امید به زندگى براساس احکام الهى،شرط‍‌ ازدواج است. «إِنْ‌ ظَنّا أَنْ‌ یُقِیما حُدُودَ اللّهِ‌» 
٣-مسلمانان بدانند که حدود الهى،تنها در نماز،زکاة،حج و جهاد نیست، مراعات مسائل خانوادگى نیز از حدود الهى است. «تِلْکَ‌ حُدُودُ اللّهِ‌» 
٤-هرکسى اسرار و حکمت مقرّرات الهى را نمى‌داند.مردم عادّى،ظاهر دستورات و آگاهان،روح و عمق آن را مى‌بینند. «لِقَوْمٍ‌ یَعْلَمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۸ ، ۲۰:۳۱
محمدرضا زارع

«٢٢٩»اَلطَّلاقُ‌ مَرَّتانِ‌ فَإِمْساکٌ‌ بِمَعْرُوفٍ‌ أَوْ تَسْرِیحٌ‌ بِإِحْسانٍ‌ وَ لا یَحِلُّ‌ لَکُمْ‌ أَنْ‌ تَأْخُذُوا مِمّا آتَیْتُمُوهُنَّ‌ شَیْئاً إِلاّ أَنْ‌ یَخافا أَلاّ یُقِیما حُدُودَ اللّهِ‌ فَإِنْ‌ خِفْتُمْ‌ أَلاّ یُقِیما حُدُودَ اللّهِ‌ فَلا جُناحَ‌ عَلَیْهِما فِیمَا افْتَدَتْ‌ بِهِ‌ تِلْکَ‌ حُدُودُ اللّهِ‌ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ‌ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ‌ فَأُولئِکَ‌ هُمُ‌ الظّالِمُونَ‌ 
طلاق(رجعى که امکان رجوع و بازگشت دارد،حد اکثر)دومرتبه است. 
پس(در هر مرتبه)یا باید به طور شایسته همسر خود را نگهدارد و(آشتى نماید،)یا با نیکى او را رها کند(و از او جدا شود.)و براى شما مردان روا نیست که چیزى از آنچه به همسرانتان داده‌اید،پس بگیرید مگر اینکه دو همسر بترسند که حدود الهى را بر پا ندارند.پس اگر بترسید که آنان حدود الهى را رعایت نکنند،مانعى ندارد که زن فدیه و عوض دهد.(و طلاق خُلع بگیرد.)اینها حدود و مرزهاى الهى است،پس از آن تجاوز نکنید.و هرکس از حدود الهى تجاوز کند پس آنان ستمگرانند. 
نکته‌ها: 
در جاهلیّت،طلاق دادن و رجوع کردن به زن،امرى عادّى و بدون محدودیّت بود.امّا اسلام،حد اکثر سه‌بار طلاق و دو بار رجوع را جایز دانست تا حرمتِ‌ زن و خانواده حفظ‍‌ شود. ١
در اسلام،طلاق امرى منفور و بدترین حلال نام‌گذارى شده است،ولى گاهى عدم توافق تا جایى است که امکان ادامه زندگى براى دو طرف نیست. 
در این آیه علاوه بر طلاق رجعى که از سوى مرد است،طرح طلاق خُلع که پیشنهاد طلاق از سوى زن است نیز ارائه شده است.به این معنا که زن،مهریه خود یا چیز دیگرى را فداى آزادسازى خود قرار دهد و طلاق بگیرد. 
تعدّد طلاق،براساس تعدّد رجوع و بقاى ازدواج است.کسى که در یک جلسه مى‌گوید: 
«من سه‌بار طلاق دادم»،در واقع یک طلاق صورت گرفته است.چون یک ازدواج را بیشتر قطع نکرده است.لذا براساس فقه اهل‌بیت علیهم السلام،چند طلاق باید در چند مرحله باشد و یکجا واقع نمى‌شود.زیرا به مصلحت نیست که زندگى خانوادگى در یک جلسه و با یک تصمیم براى همیشه از هم بپاشد. ٢
پیام‌ها: 
١-در قطع رابطه با دیگران،نباید آخرین تصمیم را یک‌مرتبه گرفت،بلکه باید میدان را براى فکر و بازگشت باز گذاشت. «اَلطَّلاقُ‌ مَرَّتانِ‌» 
٢-آزار و ضرررسانى به همسر،ممنوع است.مرد نباید به قصد کام گرفتن یا ضربه روحى زدن به زن،به او رجوع نموده و سپس او را رها کند. «فَإِمْساکٌ‌ بِمَعْرُوفٍ‌» 
٣-در همسردارى باید از سلیقه‌هاى شخصى و ناشناخته دورى کرد و به زندگى عادّى و عرفى تن در داد. «فَإِمْساکٌ‌ بِمَعْرُوفٍ‌» 
٤-تلخى جدایى را با شیرینى هدیه و احسان جبران کنید. «أَوْ تَسْرِیحٌ‌ بِإِحْسانٍ‌» 
٥-طلاق،نباید عامل کینه،خشونت و انتقام باشد،بلکه در صورت ضرورتِ‌ طلاق،نیکى و احسان شرط‍‌ اساسى است. «أَوْ تَسْرِیحٌ‌ بِإِحْسانٍ‌» 
٦-اصل در زندگى،نگهدارى همسر است،نه رها کردن او.کلمه«امساک»همه جا قبل از کلمه«تسریح»آمده است. «فَإِمْساکٌ‌ بِمَعْرُوفٍ‌ أَوْ تَسْرِیحٌ‌ بِإِحْسانٍ‌» 
٧-حقوق و احکام در اسلام،از اخلاق و عاطفه جدا نیست.کلمات«احسان»و «معروف»نشانه‌ى همین موضوع است. «فَإِمْساکٌ‌ بِمَعْرُوفٍ‌ أَوْ تَسْرِیحٌ‌ بِإِحْسانٍ‌» 
٨-مراعات حقوق،لازم است.مرد،حقّ‌ ندارد از مهریه زن که حقّ‌ قطعى اوست چیزى را پس بگیرد. «لا یَحِلُّ‌ لَکُمْ‌ أَنْ‌ تَأْخُذُوا مِمّا آتَیْتُمُوهُنَّ‌ شَیْئاً» 
٩-خواسته‌هاى مرد و زن باید در چارچوب حدود الهى باشد. «إِلاّ أَنْ‌ یَخافا أَلاّ یُقِیما حُدُودَ اللّهِ‌» 
١٠-تنها نظر زن و شوهر در مورد طلاق کافى نیست،بلکه باید دیگران نیز به ادامه زندگى آنان امیدى نداشته باشند. «یَخافا... فَإِنْ‌ خِفْتُمْ‌» گاهى زن و شوهر مى‌گویند:با هم توافق اخلاقى نداریم،امّا این حرف برخاسته از هیجان آنهاست.لذا قرآن در کنار خوف زن و شوهر «یَخافا» پاى مردم را به میان کشیده که آنان نیز این ناسازگارى را درک کنند. «خِفْتُمْ‌» 
١١-در تصمیم‌گیرى‌ها باید محور اصلى،اقامه‌ى حدود الهى و انجام وظایف باشد.اگر حدود الهى مراعات مى‌شود ازدواج باقى بماند وگرنه طلاق مطرح شود. «فَإِنْ‌ خِفْتُمْ‌ أَلاّ یُقِیما حُدُودَ اللّهِ‌» 
١٢-طرحِ‌«طلاق خُلع»براى آن است که زن بتواند خود را از بن‌بست خارج سازد. «اِفْتَدَتْ‌ بِهِ‌» 
١٣-اسلام با ادامه زندگى به صورت تحمیلى و با اجبار و اکراه،موافق نیست.در صورتى که زن به اندازه‌اى در فشار است که حاضر است مهریه‌ى خود را ببخشید تا رها شود،اسلام راه را براى وى باز گذاشته است.البتّه مرد ملزم به پذیرش طلاق خلع نیست. «فَلا جُناحَ‌ عَلَیْهِما فِیمَا افْتَدَتْ‌ بِهِ‌» 
١٤-شکستن قانون الهى،ظلم است. «وَ مَنْ‌ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ‌ فَأُولئِکَ‌ هُمُ‌ الظّالِمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۸ ، ۲۰:۰۵
محمدرضا زارع

«٢٢٨»وَ الْمُطَلَّقاتُ‌ یَتَرَبَّصْنَ‌ بِأَنْفُسِهِنَّ‌ ثَلاثَةَ‌ قُرُوءٍ وَ لا یَحِلُّ‌ لَهُنَّ‌ أَنْ‌ یَکْتُمْنَ‌ ما خَلَقَ‌ اللّهُ‌ فِی أَرْحامِهِنَّ‌ إِنْ‌ کُنَّ‌ یُؤْمِنَّ‌ بِاللّهِ‌ وَ الْیَوْمِ‌ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ‌ أَحَقُّ‌ بِرَدِّهِنَّ‌ فِی ذلِکَ‌ إِنْ‌ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ‌ مِثْلُ‌ الَّذِی عَلَیْهِنَّ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ وَ لِلرِّجالِ‌ عَلَیْهِنَّ‌ دَرَجَةٌ‌ وَ اللّهُ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ 
زنان طلاق داده شده،خودشان را تا سه پاکى در انتظار قرار دهند.(یکى پاکى که طلاق در آن واقع شده و دو پاکى کامل دیگر و همین که حیض سوم را دید،عده او تمام مى‌شود.)و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند،براى آنها روا نیست که آنچه را خدا در رحم آنها آفریده است،کتمان کنند.و شوهرانشان اگر سر آشتى دارند،به بازآوردن آنها در این مدّت،(از دیگران)سزاوارترند و همانند وظائفى که زنان برعهده دارند،به نفع آنان حقوقى شایسته است و مردان را بر زنان مرتبتى است.و خداوند توانا و حکیم است. 
نکته‌ها: 
«قُرء»به معناى پاک شدن و به معناى عادت ماهیانه،هر دو آمده است،ولى اگر به صورت «قُروء»جمع بسته شود به معناى پاک شدن است و اگر به صورت«اَقراء»جمع بسته شود به معناى عادت ماهانه است. 
مهلتِ‌ عدّه،ضامن حفظ‍‌ حقوق خانواده است.زیرا در این مدّت هم فرصتى براى فکر و بازگشتن به زندگى اوّلیه پیدا مى‌شود و هیجان‌ها فروکش مى‌کند،و هم مشخّص مى‌گردد که زن باردار است یا نه،تا اگر تصمیم بر ازدواج دیگرى دارد،نسل مرد بعدى با شوهر قبلى اشتباه نگردد. 
امام صادق علیه السلام فرمود:در مسئله حیض،پاک شدن و باردارى،گواهى خود زن کافى است و شهادت و سوگند و یا دلیل دیگرى لازم نیست.امّا بر زنان حرام است که خلاف واقع بگویند.و باید شرایط‍‌ خود را بى‌پرده بگویند که اگر کتمان کنند،به خدا و قیامت ایمان ندارند. 
رجوع مرد به همسر در ایّام عدّه،تابع هیچ‌گونه تشریفات خاصّى نیست،برخلاف طلاق که شرایط‍‌ و تشریفات زیادى را لازم دارد.البتّه این مدّت،مخصوص گروهى از زنان است، ولى طلاقِ‌ زنان باردار،یائسه یا زنانى که آمیزش جنسى با آنان صورت نگرفته،احکام خاصّى دارد که خواهد آمد. 
پیام‌ها: 
١-زن به محض طلاق،حقّ‌ ازدواج با دیگرى را ندارد. «وَ الْمُطَلَّقاتُ‌ یَتَرَبَّصْنَ‌» 
٢-در طلاق،نباید فرزندان از حقوق خود محروم شوند. «ما خَلَقَ‌ اللّهُ‌ فِی أَرْحامِهِنَّ‌» 
٣-بهترین ضامن اجراى قوانین،ایمان به خداوند است. «لا یَحِلُّ‌ لَهُنَّ‌... إِنْ‌ کُنَّ‌ یُؤْمِنَّ‌» ٤-اولویّت در ادامه زندگى،با شوهر اوّل است. «بُعُولَتُهُنَّ‌ أَحَقُّ‌ بِرَدِّهِنَّ‌» 
٥-حسن نیّت در رجوع،یک اصل است.مبادا شوهر فقط‍‌ به خاطر مسائل جنسى رجوع کند و دوباره بى‌تفاوت گردد. «إِنْ‌ أَرادُوا إِصْلاحاً» 
٦-مسئولیّت، حقّ‌آور است.هرکسى وظیفه‌اى بر دوش گرفت،حقّى نیز پیدا مى‌کند.مثلاً والدین در مورد فرزند وظیفه‌اى دارند و لذا حقّى هم بر فرزند دارند. «وَ لَهُنَّ‌ مِثْلُ‌ الَّذِی عَلَیْهِنَّ‌» 
٧-در برخورد با زن،باید عدالت مراعات شود. «وَ لَهُنَّ‌ مِثْلُ‌ الَّذِی عَلَیْهِنَّ‌» 
٨-در جاهلیّت بر ضرر زنان،قوانین قطعى بود که اسلام آن ضررها را جبران کرد. «لَهُنَّ‌ مِثْلُ‌ الَّذِی عَلَیْهِنَّ‌» «علیهن»دلالت بر ضرر مى‌کند. 
٩-تبعیض،در شرائط‍‌ یکسان ممنوع است،ولى تفاوت به جهت اختلاف در انجام تکالیف یا استعدادها یا نیازها مانعى ندارد. «وَ لِلرِّجالِ‌ عَلَیْهِنَّ‌ دَرَجَةٌ‌» 
١٠-مردان حقّ‌ ندارند از قدرت خود سوءاستفاده کنند که قدرت اصلى از آن خداوند است. «عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌» 
١١-عدّه نگه‌داشتن،از برنامه‌هاى حکیمانه‌ى الهى است. «وَ اللّهُ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۸ ، ۱۹:۵۷
محمدرضا زارع

«٢٢٧»وَ إِنْ‌ عَزَمُوا الطَّلاقَ‌ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌ 
و اگر تصمیم به طلاق گرفتند(آن هم با شرائطش،مانعى ندارد.)همانا خداوند شنوا و داناست. 
نکته‌ها: 
این آیه‌ى کوتاه،در عین اینکه طلاق را بلامانع مى‌داند،ولى در مفهوم آن،این هشدار و تهدید نیز وجود دارد که اگر مردان تصمیم بر طلاق گرفتند،دیگر وعده‌ى مغفرت و رحمت در کار نیست و خداوند نسبت به کردار آنان شنوا و آگاه است و مى‌داند که آیا هواپرستى، شوهر را وادار کرده تا از قانون طلاق سوءاستفاده کند و یا اینکه براستى وضعیّت خانوادگى چنان اقتضا مى‌کرد که از همدیگر جدا شوند؟ 
پیام‌ها: 
١-اسلام،طلاق را با همه تلخى‌ها و زشتى‌هایش مى‌پذیرد،ولى بلا تکلیف گذاشتن همسر را نمى‌پذیرد. «وَ إِنْ‌ عَزَمُوا الطَّلاقَ‌» 
٢-تصمیم طلاق با مرد است. «عَزَمُوا» 
٣-از هواپرستى و تصمیمى که زندگى زن را تباه مى‌کند پرهیز نمایید. «فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۹:۲۱
محمدرضا زارع

«٢٢٦»لِلَّذِینَ‌ یُؤْلُونَ‌ مِنْ‌ نِسائِهِمْ‌ تَرَبُّصُ‌ أَرْبَعَةِ‌ أَشْهُرٍ فَإِنْ‌ فاؤُ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ براى کسانى که(به قصد آزار همسر،)سوگند مى‌خورند که با زنان خویش نیامیزند،چهار ماه مهلت است.پس اگر(از سوگند خود دست برداشته و به آشتى)برگشتند،(چیزى بر آنها نیست و)خداوند آمرزنده و مهربان است. 
نکته‌ها: 
کلمه‌ى«ایلاء»به معناى سوگند خوردن براى ترک آمیزش جنسى است.این کار را بعضى از مردان در زمان جاهلیّت براى در تنگنا قرار دادن همسران مى‌کردند و بدین‌وسیله آنان را در فشار روحى و غریزى قرار مى‌دادند.نه خود همسرِ مفیدى بودند و نه آنان را با طلاق دادن آزاد مى‌کردند.این آیه به مردان چهار ماه فرصت مى‌دهد که تکلیف همسران خود را روشن کنند،یا از سوگند خود برگشته و با همسر خویش زندگى کنند و یا رسماً او را طلاق دهند.البتّه این مدّت چهار ماه،نه به خاطر احترام به سوگند نارواست،بلکه به جهت آن است که هر مردى در شرایط‍‌ عادّى نیز تا چهار ماه بیشتر حقّ‌ عدم آمیزش را ندارد. 
پیام‌ها: 
١-اسلام،حامى مظلومان است.زنان،در طول تاریخ مورد ظلم و تضییع حقوق قرار گرفته‌اند و قرآن بارها از آنها حمایت نموده است. «لِلَّذِینَ‌ یُؤْلُونَ‌ مِنْ‌ نِسائِهِمْ‌» 
٢-مبارزه با بساط‍‌ سنّت‌هاى خرافى و جاهلى،از اصول وظایف انبیا است. 
«لِلَّذِینَ‌ یُؤْلُونَ‌» 
٣-انسان براى بدترین کارها،گاهى مقدّس‌ترین نام‌ها را دستاویز قرار مى‌دهد. 
«یُؤْلُونَ‌» 
٤-توجّه به حقوق و نیازهاى روحى و غریزى زن،یک اصل است. «تَرَبُّصُ‌ أَرْبَعَةِ‌ أَشْهُرٍ» 
٥-براى بازگشت افراد و اتخاذ تصمیم عاقلانه،فرصتى لازم است. «أَرْبَعَةِ‌ أَشْهُرٍ» 
٦-به جاى دعوت به طلاق،باید مردم را به ادامه زندگى تشویق کرد.مرد و زن بدانند بازگشت به زندگى،رمز دریافت مغفرت و رحمت خداوندى است. 
«فَإِنْ‌ فاؤُ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۸ ، ۱۹:۵۲
محمدرضا زارع

«٢٢٥»لا یُؤاخِذُکُمُ‌ اللّهُ‌ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ‌ وَ لکِنْ‌ یُؤاخِذُکُمْ‌ بِما کَسَبَتْ‌ قُلُوبُکُمْ‌ وَ اللّهُ‌ غَفُورٌ حَلِیمٌ‌ 
خداوند،شما را به خاطر سوگندهاى لغو(که بدون قصد یاد کرده‌اید،) مؤاخذه نمى‌کند،امّا به آنچه دلهاى شما(از روى اراده و آگاهى و اختیار) کسب کرده،مؤاخذه مى‌کند و خداوند آمرزنده و حلیم(بردبار)است. 
نکته‌ها: 
سوگندهایى که از روى بى‌توجّهى و یا در حال عصبانیّت و بدون فکر و اراده و یا پرحرفى و عجله و سبق لسان از انسان سرمى‌زند،ارزش حقوقى ندارد.مسئولیّت،تنها در برابر سوگندهایى است که با توجّه و در حال عادّى،به نام مقدّس خداوند براى انجام کار مفید یاد شود.این قبیل سوگندها شرعاً واجب‌الاجرا مى‌باشد و شکستن آن حرام مى‌باشد و کفّاره آن عبارت است از:اطعام ده فقیر،یا اعطاى لباس به آنها،و یا آزاد کردن یک برده و در صورت عدم امکان هیچ‌یک از اینها،سه روز روزه گرفتن. ١
پیام‌ها: 
١-مسئولیّت انسان،وابسته به اراده و انتخاب اوست.خداوند لغزش‌هایى را که در شرائط‍‌ غیر عادّى از انسان صادر شود،مى‌بخشد. «لا یُؤاخِذُکُمُ‌ اللّهُ‌ بِاللَّغْوِ» 
٢-انگیزه و نیّت،ملاک ثواب و عقاب است. «کَسَبَتْ‌ قُلُوبُکُمْ‌» 
٣-یکى از جلوه‌هاى حِلم و مغفرت الهى،گذشت از خطاهاى غیر عمدى انسان است. «لا یُؤاخِذُکُمُ‌ اللّهُ‌... غَفُورٌ حَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۲۰:۰۴
محمدرضا زارع

«٢٢٤»وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ‌ عُرْضَةً‌ لِأَیْمانِکُمْ‌ أَنْ‌ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ‌ النّاسِ‌ وَ اللّهُ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌ 
براى نیکى کردن و پروا داشتن و اصلاح بین مردم،خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار ندهید.همانا خداوند شنوا و دانا است. 
نکته‌ها: 
در تفاسیر متعدّد از جمله مجمع البیان و روح البیان در شأن نزول این آیه آمده است که میان داماد و دخترِ یکى از یاران پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به نام عبد اللّه بن رواحه اختلافى پیش آمد، او سوگند یاد کرد که براى اصلاح کار آنها هیچ دخالتى نکند.آیه نازل شد و این‌گونه سوگندها را ممنوع ساخت. 
کلمه«أیمان»جمع«یمین»به معناى سوگند.و کلمه‌ى «عُرْضَةً‌» به معناى«در معرض قرار دادن»است. 
سوگند را وسیله‌اى براى توجیه و فرار از مسئولیّت خود قرار ندهید و به هر مناسبتى از خداوند و نام مقدّس او خرج نکنید،این کار خود نوعى جرأت و بى‌ادبى است. 
امام صادق علیه السلام فرمود:«لا تحلفوا باللّه صادقین و لا کاذبین» ١نه راست و نه دروغ،به خدا سوگند یاد نکنید. 
پیام‌ها: 
١-احترام نام خداوند و مقدّسات باید حفظ‍‌ شود. «وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ‌ عُرْضَةً‌ لِأَیْمانِکُمْ‌» 
٢-سوگند،نباید مانع انجام کار نیک و اصلاح میان مردم قرار گیرد. «لا تَجْعَلُوا اللّهَ‌ عُرْضَةً‌ لِأَیْمانِکُمْ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۹:۴۲
محمدرضا زارع

«٢٢٣»نِساؤُکُمْ‌ حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ‌ أَنّى شِئْتُمْ‌ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ‌ مُلاقُوهُ‌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ‌ 
زنان شما کشتزار شمایند،هرجا و هرگاه که بخواهید،به کشتزار خود درآیید(و با آنان آمیزش نمائید)و(در انجام کار نیک)براى خود،پیش بگیرید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد،و به مؤمنان بشارت ده. 
نکته‌ها: 
در این آیه،زنان به مزرعه و کشتزارى تشبیه شده‌اند که بذر مرد را در درون خود پرورش داده و پس از ٩ ماه،گل فرزند را به بوستان بشرى تقدیم مى‌کنند.همچنان که انسان،بدون کشت و مزرعه از بین مى‌رود،جامعه بشرى نیز بدون وجود زن نابود مى‌گردد. زنان وسیله‌ى هوس‌بازى نیستند،بلکه رمز بقاى نسل بشر هستند.پس لازم است در آمیزش جنسى،هدف انسان تولید یک نسل پاک که ذخیره قیامت است باشد و در چنین لحظات و حالاتى نیز هدف مقدّسى دنبال شود.جمله‌ى «وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» هشدار مى‌دهد که از راههاى غیر مجاز،بهره جنسى نبرید و به نحوى حرکت کنید که در قیامت سرافراز باشید و اولاد و نسلى را تحویل دهید که مجسمه‌ى عمل صالح و خیرات آن روز باشند. 
پیام‌ها: 
١-همسر مناسب همچون مزرعه‌ى مناسب است و سلامت بذر،شرط‍‌ تولید بهتر است. «نِساؤُکُمْ‌ حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌» 
٢-بذر و زمین،هر دو در تولید نقش مهمّى دارند.زن و مرد نیز در بقاى نسل آینده نقش اساسى دارند. «حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌» 
٣-در کنار ممنوعیّت‌هاى موسمى،بهره‌گیرى‌هاى دراز مدّت است.در آیه قبل فرمود: «فَاعْتَزِلُوا» در این آیه مى‌فرماید: «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ‌» 
٤-در آمیزش،مرد باید به سراغ زن برود. «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ‌» 
٥-غرائز نیز باید جهت خدایى بگیرند.اگر هدف از آمیزش،فرزندانى پاک و ذخیره قیامت باشد،آن نیز رنگ الهى مى‌گیرد. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌» 
در صحیح بخارى آمده است:اولیاى خدا در آمیزش قصد مى‌کنند که صاحب فرزندانى جهادگر شوند. 
٦-اگر نسل پاک تحویل دهید،خودتان بهره‌مند خواهید شد. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌» 
٧-زن،نه کالاست و نه منشأ تاریکى،بلکه او بنیان‌گذار آبادیها و سرمایه‌گذار تاریخ و فرستنده هدایاى اخروى است. «نِساؤُکُمْ‌ حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌، قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌» 
٨-در مسائل جنسى،تقوا را مراعات کنید. «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ‌... وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» 
٩-خواسته‌هاى نفسانى باید با تقوا کنترل شود. «أَنّى شِئْتُمْ‌... وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» 
١٠-ایمان به آخرت،بهترین وسیله‌ى رسیدن به تقوا مى‌باشد. «اِتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ‌ مُلاقُوهُ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۶:۳۳
محمدرضا زارع