عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


75-  و من کتاب له (علیه السلام)
> إلی معاویة فی أول ما بویع له ذکره الواقدی فی کتاب "الجمل" <
مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی مُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتَ إِعْذَارِی فِیکُمْ وَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۰۸:۰۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی

 

امیر المومنین(ع)

...رجل من ولدی زکی نقی، الذی یملأ الارض عدلا و قسطا، کما

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۰۶:۰۰
محمدرضا زارع

74-  و من حلف له (علیه السلام)
> کتبه بین ربیعة و الیمن و نقل من خط هشام بن الکلبی <
هَذَا مَا اجْتَمَعَ عَلَیْهِ أَهْلُ الْیَمَنِ حَاضِرُهَا وَ بَادِیهَا وَ رَبِیعَةُ حَاضِرُهَا وَ بَادِیهَا أَنَّهُمْ عَلَی کِتَابِ اللَّهِ یَدْعُونَ إِلَیْهِ وَ یَأْمُرُونَ بِهِ وَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۰۷:۱۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

کلام امام زمان(عج)

اِنّا غَیْرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکم، ولا ناسینَ لِذِکْرِکم ، وَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۰۶:۰۰
محمدرضا زارع

«٦٩»وَدَّتْ‌ طائِفَةٌ‌ مِنْ‌ أَهْلِ‌ الْکِتابِ‌ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ‌ وَ ما یُضِلُّونَ‌ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ‌ وَ ما یَشْعُرُونَ‌ 
گروهى از اهل کتاب دوست دارند که شما را گمراه کنند،ولى جز خودشان را گمراه نمى‌کنند و(این را)نمى‌فهمند. 
نکته‌ها: 
سیماى تهاجم فرهنگى و توطئه‌هاى دشمن براى بى‌دین کردن مسلمانان را در این آیه و سه آیه‌ى بعد مى‌بینیم.این آیه خبر از کینه‌هاى مکتبى،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۹ ، ۰۷:۴۰
محمدرضا زارع

73-  و من کتاب له (علیه السلام)
> إلی معاویة <
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی عَلَی التَّرَدُّدِ فِی جَوَابِکَ وَ الِاسْتِمَاعِ إِلَی کِتَابِکَ لَمُوَهِّنٌ رَأْیِی وَ مُخَطِّئٌ فِرَاسَتِی وَ إِنَّکَ إِذْ تُحَاوِلُنِی الْأُمُورَ وَ تُرَاجِعُنِی السُّطُورَ کَالْمُسْتَثْقِلِ النَّائِمِ تَکْذِبُهُ أَحْلَامُهُ وَ الْمُتَحَیِّرِ الْقَائِمِ یَبْهَظُهُ مَقَامُهُ لَا یَدْرِی أَ لَهُ مَا یَأْتِی أَمْ عَلَیْهِ وَ لَسْتَ بِهِ غَیْرَ أَنَّهُ بِکَ شَبِیهٌ وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَوْ لَا بَعْضُ الِاسْتِبْقَاءِ لَوَصَلَتْ إِلَیْکَ مِنِّی قَوَارِعُ تَقْرَعُ الْعَظْمَ وَ تَهْلِسُ اللَّحْمَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ ثَبَّطَکَ عَنْ أَنْ تُرَاجِعَ أَحْسَنَ أُمُورِکَ وَ تَأْذَنَ لِمَقَالِ نَصِیحَتِکَ وَ السَّلَامُ لِأَهْلِهِ.

 

 

 

نامه 073-به معاویه 
افشای سیمای دروغین معاویه 
پس از یاد خدا! 
من با پاسخ های پیاپی به نامه هایت، و شنیدن مطالب نوشته هایت، رای خود را سست، و زیرکی خود را به خطا نسبت می دهم، و همانا تو که مدام خواسته هایی از من داری و نامه های فراوان می نویسی، به کسی مانی که خواب سنگینی فرو رفته، و خوابهای دروغینش او را تکذیب می کند، یا چون سرگردانی که ایستادن طولانی بر او دشوار می باشد، و نمی داند، آیا آینده به سود او یا به زیانش خواهد بود؟ گرچه تو آن کس نیستی اما به تو شباهت دارد. به خدا سوگند! اگر پرهیز از خونریزی در مهلت تعیین شده نبود، ضربه کوبنده ای دریافت می کردی که استخوان را خرد، و گوشت را بریزاند، معاویه! بدان، که شیطان تو را نمی گذارد تا به نیکوترین کارت بپردازی، و اندرزی که به سود تو است بشنوی. درود بر آنان که سزاوار درودند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۹ ، ۰۶:۳۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی

 

امام کاظم(ع)

«طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فی غیبته قائمنا الثابین علی موالاتنا و

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۹ ، ۰۵:۳۰
محمدرضا زارع

روز مَبْعَث بر پایهٔ باورهای اسلامی و به استناد تاریخ دین اسلام، روزی است که محمد، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. مسلمانان معتقدند او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی الله به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی می‌کرد.

عید مبعث
Iqra.jpg

خوشنویسی سورهٔ علق

برپایی توسط شیعیان
اهمیت گرامیداشت آغاز رسالتپیامبر اسلام
جشن‌ها خواندن مدیحه
مراسم دعا، نماز و غسل مستحب
تاریخ ۲۷ رجب
مرتبط به دعوت عشیرةالاقربین

 

باور شیعیان

غار حرا در مکه کشور عربستان

بر اساس باور شیعیان، محمد ابن عبدالله در روز ۲۷ رجبسال ۴۰ عام الفیل، (سال ۱۳ پیش از هجرت) مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن می‌گیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش‌بینی شده‌است. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است. البته در پاره‌ای از روایات شیعه نیز بعثت محمد در ماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار شیخ صدوق که متن آن اینگونه است که: وقتی شخصی به نام فضل از امام رضا می‌پرسد که چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایر ماه‌ها فرض نشد؟ در پاسخ او گفت: «لان شهر رمضان هو الشهر الذی انزل الله تعالی فیه القرآن…» تا آنجا که گفت: «... و فیه نبی محمد صلی الله علیه و آله» یعنی بدان جهت که ماه رمضان همان ماهی است که خدا قرآن را در آن نازل فرمود و همان ماهی است که محمد در آن به نبوت برانگیخته شد که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده‌است؛ محمد تقی مجلسی احتمال تقیه در آن داده، یا فرموده که باید حمل بر برخی معانی دیگری جز معنای بعثت اصطلاحی شود، زیرا تاریخ بیست و هفتم ماه رجب به نظر او نزد علمای امامیه مورد اتفاق و اجماعبوده و گفته‌است: «... و علیه اتفاق‌الامامیة».[۱]

 

باور اهل سنت 

در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر اسلام مشخص نیست؛ ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب ۲۱ ماه رمضان بوده‌است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمی‌شود.

 

منابع

  1.  «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۵.
  • فرهنگنامه معین ج ۴
  • مفاتیح الجنان
  • ویکی انگلیسی
  •  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۵۰
محمدرضا زارع

«٦٨»إِنَّ‌ أَوْلَى النّاسِ‌ بِإِبْراهِیمَ‌ لَلَّذِینَ‌ اتَّبَعُوهُ‌ وَ هذَا النَّبِیُّ‌ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا وَ اللّهُ‌ وَلِیُّ‌ الْمُؤْمِنِینَ‌ 
همانا سزاوارترین افراد به ابراهیم،کسانى هستند که از او پیروى کردند و (نیز)این پیامبر و کسانى که(به او)ایمان آورده‌اند و خداوند سرور و سرپرست مؤمنان است. 
نکته‌ها: 
از این آیه معلوم مى‌شود که نسبت ایمانى،فراتر و محکم‌تر از نسبت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۹ ، ۰۷:۴۰
محمدرضا زارع

72-  و من کتاب له (علیه السلام)
> إلی عبد الله بن العباس <
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکَ لَسْتَ بِسَابِقٍ أَجَلَکَ وَ لَا مَرْزُوقٍ مَا لَیْسَ لَکَ وَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۹ ، ۰۶:۳۵
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام هادی(ع)

«اذا رفع علمکم من بین اظهرکم، فتوقعوا الفرج من تحت ارجلکم».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۹ ، ۰۵:۳۰
محمدرضا زارع

71-  و من کتاب له (علیه السلام)
> إلی المنذر بن الجارود العبدی ، و خان فی بعض ما ولاه من أعماله <
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ صَلَاحَ أَبِیکَ غَرَّنِی مِنْکَ وَ

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۹ ، ۰۶:۴۵
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام حسن عسگری(ع)

 

«اسماعیل بن علی نوبختی می گوید: در آخرین روزهای زندگی امام حسن عسکری علیه‌السلام به محضر آن حضرت مشرف شدم، آقازاده ی گرامی، پدر بزرگوارش را کمک می کرد، تا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۹ ، ۰۵:۳۰
محمدرضا زارع

بسم اللّه الرحمن الرحیم 

 

 

پیام تبریک عید نوروز 99 | عکس و متن تبریک سال نو 1399

 

نوروز، نماد جاودانِ نو شدن است
تجدید جوانیِ جهان کهن است
زین ها همه خوب تر که هر نو شدنش
یادآور نام پاک ایرانِ من است

 

گشت گرداگرد مهر تابناک,ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان , ای تو گرداننده ی مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین

 

فرا رسیدن سال نو همیشه نوید بخش افکار نو، کردار نو و تصمیم های نو برای آینده است. آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد. در سال نو، ۳۶۵ روز سلامتی، شادی، پیروزی، مهر و دوستی و عشق را برای شما آرزومندم.

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
را به تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویترا از درگاه خداوند متعال و سبحان برای شما عزیزان مسئلت مینماییم

در شکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادیاندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی و بندگى خداوند متعال را آرزومندم . . .
سال نو مبارک

 

 

عیدتان مبارک

پیام تبریک عید نوروز 99 | عکس و متن تبریک سال نو 1399

 

                                 ارادتمندشما همراهان 

                                            (زارع)

                                      1399/01/01

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۵۰
محمدرضا زارع
امام کاظم علیه السلام
کاظمین قدیم.jpg

دورنمایی قدیمی از حرم کاظمین

نقش امام هفتم شیعیان
نام موسی بن جعفر(ع)
کنیه ابوالحسن اول • ابوابراهیم • ابوعلی
زادروز ذی‌الحجه ۱۲۷ق یا ۷ صفر ۱۲۸ق.
زادگاه ابواء -مدینه
مدت امامت ۳۵ سال (۱۴۸ق تا ۱۸۳ق)
شهادت ۲۵ رجب، ۱۸۳ق.
مدفن کاظمین
محل زندگی مدینه
لقب(ها) کاظم • باب الحوائج • عبد صالح
پدر امام صادق(ع)
مادر حمیده بربریه
همسر(ان) نجمه
فرزند(ان) امام رضا(ع) • معصومه • إبراهیم • قاسم • شاهچراغ حمزه • عبدالله • إسحاق • حکیمه
طول عمر ۵۵ سال
سال

موسی بن جعفر (۱۲۷ یا ۱۲۸-۱۸۳ق) معروف به امام موسی کاظم و ملقب به کاظم و باب الحوائج هفتمینامام شیعیان دوازده امامی است. وی در سال ۱۲۸ق، همزمان با انتقال قدرت از امویان به عباسیان متولد شد و در سال ۱۴۸ق پس از شهادت پدرش، امام صادق(ع)، به امامت رسید. دوران ۳۵ ساله امامت او با خلافتمنصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. او چندین بار از سوی مهدی و هارون عباسی زندانی شد و در سال ۱۸۳ق در زندان سندی بن شاهک به شهادترسید. با شهادت او، امامت به فرزندش علی بن موسی(ع) منتقل شد.

دوره امامت امام کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود و او در برابر حکومت وقت، تقیه می‌کرد و شیعیان را نیز به این کار سفارش ‌می‌نمود؛ از این رو موضع‌گیری صریحی از امام هفتم شیعیان در برابر خلفای عباسی و قیام‌های علوی نظیر قیام شهید فخگزارش نشده است. با وجود این، وی در مناظره و گفتگو با خلفای عباسی و دیگران تلاش می‌کرد از خلافت عباسیان مشروعیت‌زدایی کند.

مناظرات و گفتگوهایی از موسی بن جعفر با برخی عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده که در پاسخ به پرسش‌های آنان بوده است. در کتاب مسند الامام الکاظم بیش از سه هزار حدیث از وی گردآوری شده که شماری از آنها را برخی از اصحاب اجماع روایت کرده‌اند.

امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان، سازمان وکالت را گسترش داد و در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کرد. از سوی دیگر، حیات امام کاظم(ع) همزمان با بروز انشعاباتی در شیعه بود و فرقه‌هایاسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه با آغاز امامت او و فرقه واقفیه پس از شهادت او شکل گرفت.

منابع شیعه و سنی، علم، عبادت، بردباری و بخشندگی وی را ستوده‌ و او را کاظم و عبد صالح لقب داده‌اند. بزرگان اهل‌ سنت به امام هفتم شیعیان به عنوان یک عالم دینی احترام می‌گذاشته و همچون شیعیان بهزیارت قبر او می‌رفته‌اند. آرامگاه امام کاظم(ع) و آرامگاه نوه‌اش امام جواد(ع) در منطقه کاظمین در شمال بغداد، به حرم کاظمین شهرت دارد و زیارتگاهمسلمانان به‌ویژه شیعیان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۰۳
محمدرضا زارع

70-  و من کتاب له (علیه السلام)
> إلی سهل بن حنیف الأنصاری و هو عامله علی المدینة فی معنی قوم من أهلها لحقوا بمعاویة <
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رِجَالًا مِمَّنْ قِبَلَکَ یَتَسَلَّلُونَ إِلَی مُعَاوِیَةَ فَلَا تَأْسَفْ عَلَی مَا یَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ وَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۴۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

پیامبر اکرم(ص)

الا انه خیرة الله و مختاره .

آگاه باشید که مهدی (عج) برگزیده و انتخاب شده ی خداست .

بحارالانوار/ ج37/ ص213

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۰۴
محمدرضا زارع

مى  دانیم  قرآن  ًصریحا  درباره  گروهى   ازکفّار   وگنهکاران  سخن   ازمجازات  جاویدان  به تعبیر  دیگر «خلود»   به میان  آورده است.   همان  گونه  که  در  ذیل  همین  آیه  به  مردان  و  زنان  با  ایمان  وعده  باغ  هاى  بهشت رابه طور  جاودانه  داده  است:  (وعد   هلل  المؤمنین  و  المؤمنات  جنات  تجرى  من  تحتها   لنهار  خالدین  فیها);  «  خداوند  به  مردان  و زنان  با  ایمان  باغ  هایى   ازبهشت   راوعده  داده  که  نهرها   اززیر  درختانش  جارى  ،است  جاودانه  در  آن  خواهند  ماند».  در  اینجا  سؤالى  پیش  مى  آید   وآن  این  که  چگونه  مى  توان  قبول  کرد  که   انسانى  در  تمام  عمر  خود که  حداکثر  هشتاد  یا  صد  سال  بیشتر  نیست  کار  بدى  کرده  ولى  میلیون  ها  سال   وبیشتر  کیفر  آن  راببیند.    البته  این  مطلب  در  مورد  پاداش  مهم  نیست،  زیرا  دریاى  رحمت  الهى،  وسیع  است  و  پاداش  هر  چه  بیشتر باشد   نشانه  رحمت  و  فضل  بیشتر  است،  امّا  در  مورد  اعمال  بد،  چگونه  عذاب  جاودانه  در  برابر  گناهان  محدود قرار  مى  گیرد؟   وچگونه  مى  توان  آن  با   راتوجّه به اصل  عدالت  خداوند  توجیه  کرد؟  آیا  نباید  یک  نوع  تعادل  در  میان  گناه  و  مجازات  برقرار باشد.   *  *  *   پاسخ:   براى  رسیدن  به  راه  حل  نهایى  این  بحث  باید  به  چند  نکته  دقیقاً  توجّه داشت: 

الف  -  مجازات  ها   وکیفرهاى  رستاخیز  چندان  شباهت  به  مجازات  ها   وکیفرهاى  این  جهان  ندارد  که  مثال  شخصى  مرتکب  تجاوز   وسرقت  شده  و  او  را  مدّتى  به  زندان  مى  ،افکنند  بلکه  مجازات  هاى  قیامت  بیشتر  به  صورت  آثار  اعمال  و  خاصیت  کارهاى  انسان است.   به  تعبیر  روشن  تر  دردها   ورنج  هایى  که  گنهکاران  در  جهان  دیگر  مى  کشند  اثر   ونتیجه  اعمال  خود  آنهاست  که  دامانشان   رافرا  مى گیرد.    قرآن  مجید  دراین  جا  تعبیر  روشنى  دارد،  مى  گوید:  ( فالیوم   الا  تظلم  نفس  شیئا   الا  تجرْون   الا  ما کنتم  تعملون);(1)  «امروز  (روز  رستاخیز)  به  هیچ  کس  ستم  نمى  شود   وجز  اعمال  خود  شما  جزائى  براى  شما  نیست».    با  یک  مثال  ساده  مى  توانیم  این  حقیقت   رامجسم کنیم:   شخصى  به  سراغ  مواد  مخدّر  یا  مشروبات  الکلى  مى  رود   وهر  چه  او   بهمى  گویند  این  مواد  زهرآگین  معده  تو   راخراب   وقلب  تو   رابیمار   واعصاب  تو  را  درهم  مى  ،کوبد   اوگوش  نمى  ،دهد  چند  هفته   یاچند  ماهى  غرق  لذت  خیالى  این  مواد  کشنده  مى  شود   وًتدریجا  گرفتار  زخم  ،معده  ناراحتى  قلب   وبیماى  اعصاب  مى  ،شود  و  سپس  ده  ها  سال   تاپایان  عمرش   ازاین  بیمارى  ها  رنج  مى  برد   وشب   وروز  ناله  مى  کند  .آیا  در  این  جا  مى  توان  ایراد  کرد  که  چرا  این  فرد  که  چند  هفته  یا  چند  ماه  بیشتر  گناه  نکرده،  ده  ها  سال  شکنجه  ببیند؟!  فوراً  در  پاسخ  گفته  مى  شود  این  نتیجه   واثر  عمل  خود  اوست!  حتّى  اگر  او  داراى  عمر  نوح  و  بیشتر  باشد  و  ده  ها  هزار  سال  عمر  کند   و  ،دائماً  او  را  در  درد  و  رنج ببینیم  مى  گوییم  :این  چیزى  است  که  خودش  آگاهانه  به  جان  خود  خریده است.   مجازات  هاى  روز  قیامت «بیشتر»    ازاین  قبیل  ،است   وبنابراین  ایرادى  در  مسئله  عدالت  باقى  نمى ماند.   ب  -  این  اشتباه  است  که  بعضى  گمان  مى  کنند   مقدار  زمانى  مجازات  باید  به  اندازه  زمان  گناه  باشد،  زیرا رابطه  میان  گناه  و  مجازات  رابطه  زمانى  نیست،  بلکه  بستگى  به  نتیجه  و  کیفیّت  گناه دارد.   مث  ال  ممکن  است  کسى  در  یک  لحظه  آدم  بى  گناهى  به   راقتل  برساند   ومطابق   بعضى  از  قوانین  دنیاى  امروز او  را  محکوم  به  زندان  ابد  کنند،  در  این  جا  مى  بینیم  زمان  گناه  تنها  یک  لحظه  زودگذر  ،بوده  در  حالى  که  مدّت مجازات  ده  ها  سال  ،است   وهیچ  کس  این  امر   راظالمانه  نمى  ،شمرد  چرا  که  در  این  جا   مسئله  دقیقه  و ساعت  و  ماه  و  سال،  مطرح  نیست،  کیفیّت  گناه  و  نتیجه  آن  مطرح است.   ج  -  «خلود  »در  دوزخ  و  مجازات  ابدى  و  جاودان  تنها  از  آنِ  کسانى  است  که  تمام  روزنه  هاى  نجات  به  را  روى  خود  بسته  ،اند   واز  روى  علم  و  عمد  غرق  در  فساد  و  تباهى  و  کفر  و  نفاق  گشته  ،اند  آنچنان  که  تاریکى  گناه  تمام  وجود  آنها  را  در  برگرفته  در  حقیقت  به  رنگ  گناه  و  کفر  درآمده اند.    قرآن  در  اینجا  تعبیر  جالبى  دارد.  در  سوره  بقره،  آیه81  چنین  مى  گوید:  (  بلى  من  کسب  سیئة  و  احاطت به  خطیئته  فاولئک  اصحاب  النار  هم  فیها  خالدون);  «کسى  که  مرتکب  گناهى  گردد  و  آثار  آن  تمام  وجود  او را  احاطه  کند  چنان  کسى  اهل  دوزخ  است  و  جاودانه  در  آن  خواهد  ماند».  این  گونه  افراد  رابطه  خود  را  با  خدا  به  کلى  قطع  کرده  ،اند   وتمام  روزنه  هاى  نجات   وسعادت  به   راروى  خود  بسته اند.   این  گونه  افراد  به  پرنده  اى  مى  مانند   که  آگاهانه  بال  و  پر  خود  را  در  هم شکسته  و  سوزانده،  و  براى همیشه  مجبور  است  روى  زمین  بماند  و  از  پرواز  بر  اوج  آسمان  ها  محروم است.   توجّه  به  نکات  سه  گانه  با  ال  این  حقیقت   راروشن  مى  سازد  که  مسئله  عذاب   جاویدان  که  براى  گروه  خاصّى از  منافقان  و  کفّار  در  نظر  گرفته  شده   است  چیزى  بر   لف  اصل  عدالت  نیست،  این  نتیجه  شوم  اعمال خود  آنهاست  و  قب  ال  هم  به  وسیله  پیامبران  الهى  به  آنها  ابلاغ  شده  است  که  این  کار  چنین  نتیجه  تلخ  و  شومى دارد. مسلماً  اگر  این  افراد  جاهل  باشند  و  دعوت  انبیا  به  آنها  نرسیده  باشد  و  از  روى  نادانى  مرتکب  چنان  اعم  الهى شده  باشند  مشمول  چنان  مجازات  سختى  نخواهند بود.   ذکر  این  نکته نیز   لزم  است  که  از  آیات  و  اخبار  اس  لمى  استفاده  مى  شود  که   دریاى  رحمت  الهى  آن قدر  وسیع  و  گسترده  است  که  گروه  عظیمى  از  خطاکاران  را  دربر  مى گیرد:   گروهى  از  طریق  شفاعت  گروهى  از  طریق  عفو گروهى  از  طریق اعمال  نیک  کوچکى  که  انجام  داده  اند   وخداوند   به بزرگى  خودش  آن  اعمال  پاداش  عظیم  مى دهد;   و  گروه  دیگرى  بعد  از  آن  که  مدّتى  در  دوزخ  مجازات  شدند   ودر  این  بوته  الهى  تصفیه  ،گشتند   به رحمت  و  مواهب  الهى  باز  مى گردند.   تنها  گروهى  باقى  مى  مانند  که  بر  اثر  لجاجت   ودشمنى   با،حق   وظلم   وفساد   و  نفاق  بیش  از  حد، وجودشان  را  سر  تا  پا  ظلمت  کفر  و  بى  ایمانى  فرا  گرفته است.      1.   سوره  یس،  آیه64.    فکر  کنید  و  پاسخ  دهید   1-  چگونه  بعضى  خلود  را  ناهماهنگ  با  عدل  الهى  پنداشته  اند؟  2-  آیا  کیفرهاى  جهان  دیگر  همانند  مجازات  هاى  این  جهان  است؟  اگر  نیست  چگونه  است؟  3-  آیا  عدالت  ایجاب  مى  کند  که  تعادل  میان  زمان  گناه   ومجازات  برقرار  باشد؟  4-  مجازات  خلود  از  آنِ  چه  اشخاصى  است؟  5-  چه  کسانى  مشمول  عفو  الهى  مى  شوند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۲۰
محمدرضا زارع

1-  اقسام  هدایت  و   ضلالت : مسافرى  آدرسى  را  در  دست  دارد،  به  شما  مى  رسد   وسؤال  مى  ،کند  شما  براى  نشان  دادن  مقصد   اودو  راه  در  پیش دارید:   نخست  این  که  همراه   اوبروید   ونیکوکارى   را  به  مرحله  کمال  و  تمام  برسانید  و  تا  مقصد  او  را  همراهى کنید  سپس  خداحافظى  کرده برگردید.   دوم  این  که   بااشاره  ،دست   ودادن  نشانه  هاى  مختلف  به  را   اوسوى  مقصدش  رهنمون شوید.    مسلماً  در  هر  دو  صورت  شما  او  را«هدایت  »به  مقصود  کرده  ،اید  ولى  میان  این  دو  فرق  ،است  دومى  تنها  «ارائه  طریق»   است،  و  اولى«ایصال  به  مطلوب»   یعنى  رساندن  به  مقصد.  در  قرآن  مجید  و  در  اخبار  اسلامى  هدایت  به  هر  دو  معنى  آمده است. 

از  سوى  دیگر  گاه  هدایت  تنها  جنبه«تشریعى  »دارد  یعنى  از  طریق  قوانین  و  دستورات  صورت  مى  گیرد  و  گاه  جنبه «تکوینى»   دارد  یعنى   ازطریق  دستگاه  هاى   ،آفرینش  همانند  هدایتِ  نطفه  به  سوى  یک  انسان کامل   )و  این  هر  دو  معنى  نیز  در  قرآن  و  اخبار  آمده،  با  روشن  شدن  اقسام  هدایت  (و  طبعاً  نقطه  مقابل  آنها،  للت  به  اصل  مطلب  باز  مى گردیم.   در  آیات  بسیارى  مى  خوانیم  که  هدایت  و   للت  کار خداست;   بدون  شک  «ارائه طریق»    ازسوى  خدا  صورت  مى  ،گیرد  چرا  که  او  پیامبران  را  فرستاده  و  کتب  آسمانى  نازل  کرده  تا  راه  را  به  انسان  ها  نشان دهند.    امّا«رسانیدن  به  مقصد  »  به  صورت  اجبارى  مسلماً  با  اصل  آزادى  اراده  و  اختیار  سازگار  نیست،  ولى  چون تمام  نیروها  را  که  براى  رسیدن  به مقصد   لازم  است  خدا  در  اختیار  ما  مى  گذارد   واوست  که  توفیقش   راشامل  حال  ما  در  این  راه  مى  گرداند  این  معنى   ازهدایت  نیز   به صورتى  که  گفته  شد   ازسوى   خدا  است  یعنى  به صورت  تهیه  اسباب  و  مقدّمات  و  گذاردن  آنها  در  اختیار بشر.   *  *  *    2-  یک  سؤال  مهم   اکنون  سؤال  مهم  این  جاست  که  دربسیارى  از  آیات  قرآن  مى  خوانیم  :«خدا  هر  کس   را  بخواهد هدایت  مى  کند   وهر  کس   رابخواهد  گمراه  مى سازد»  مانند:   (فیضل   هلل  من  یشاء  و  یهدى  من  یشاء  و  هو  العزیز  الحکیم);(1)  «  خداوند  هر  کس  را  بخواهد  هدایت  و هر  کس  را  بخواهد  گمراه  مى  ،سازد  و  او  شکست  ناپذیر   وحکیم  است».   بعضى  بدون  در  نظر  گرفتن  آیات  دیگر  قرآن،  و  تفسیرى  که  آیات  نسبت  به  یکدیگر  دارند،  فوراً  با مشاهده  چنین  آیه  اى  زبان   بهاعتراض  مى  گشایند   ومى  گویند  چگونه  خداوند  هر  کس  را  بخواهد  هدایت  مى  کند  و  هر  کسى   رابخواهد  گمراه  مى  سازد؟  پس د   مار  این  وسط  چه  گناهى  داریم؟!  نکته   مهم  این  است  که  همیشه  آیات  قرآن  را  باید  در  ارتباط  با  یکدیگر  در  نظر  گرفت  تا  به  مفهوم  حقیقى آن  آشنا  شویم،  و  ما  در  این  جا  چند  نمونه  از  آیات  دیگر  هدایت  و   ضلالت  را  براى  شما  بازگو  مى  کنیم   تادر  کنار  آیه  بالا  بچینید   وخودتان  نتیجه  گیرى  لزم  را  به  عمل آورید:   در  آی  ه27،  سوره  ابراهیم  مى  خوانیم:  (و  یضل   هلل  الظالمین);  «خداوند  ستمگران  را  گمراه  مى  سازد». 

در  آیه34،  سوره  غافر  مى  خوانیم:  (کذلک  یضل   هلل  من  هو  مسرف  مرتاب);  «  اینچنین  خداوند هر  اسراف  کار  وسوسه  گر   راگمراه  مى  سازد».   و  در  آیه64،  سوره  عنکبوت  مى  خوانیم:  (  و  الذینجاهدوا  فینا  لنهدینهم  سبلنا);  «  کسانى  که  در  راه  ما جهاد  کنند  آنها  را  به  راه  هاى  روشن  خویش  رهبرى   وهدایت  مى  کنیم».  چنان  که   لحظه  مى  کنیم  مشیّت   واراده  خدا  بى  حساب  نیست،  نه  بى  حساب  توفیق  هدایت  به  کسى  مى  دهد  نه   وبى  حساب  توفیقش  از   راکسى  سلب  مى کند.   آنها  که  در   راه  او  جهاد  کنند،  به  جنگ  مشکلات  بروند،  با  هواى  نفس  به  مبارزه  برخیزند،  و  در  برابر دشمنان  بیرونى  مقاومت  و  سرسختى  نشان  دهند،  خداوند  وعده  هدایت  آنها  را  داده  است  و  این  عین  عدالت است.    و  امّا  آنها  که«ظلم  و  ستم  »بنیاد  کنند،  و  در  طریق  اسراف  و  شک  و  تردید  و  ایجاد  وسوسه  در  دل  ،ها  گام  بگذارند،  خدا  توفیق  هدایت  را  از  آنها  سلب  مى  ،کند  قلبشان  بر  اثر  این  اعمال،  تاریک  و  ظلمانى  مى  ،گردد  و  توفیق  رسیدن   به سرمنزل  سعادت  نصیبشان   نخواهد  شد.  و  این  است  معنى  گمراه  ساختن  پروردگار  که نتیجه  اعمال  ما  را  در  اختیار  ما  مى  گذارد   واین  نیز  عین  عدالت  است(  .دقّت  کنید)  *  *  *    3-  علم  ازلى  علت  عصیان  کردن!  آخرین  مطلبى  که  در  بحث  جبر  و  اختیار  طرح  آن را   لازم  مى  بینیم  بهانه  اى  است  که  بعضى  از  جبرى  ها  به  عنوان  علم  ازلى  خداوند  مطرح  کرده اند.   آنها  مى  گویند  :آیا  خدا  مى  دانسته  است  که   فلان  شخص  در   فلان  ساعت  مرتکب  قتل  نفس   یا  نوشیدن شراب  مى  شود؟  اگر  بگویید  نمى  ،دانسته  علم  خدا   راانکار  کرده  ،اید  و  اگر  بگویید  مى  دانسته  باید  ًحتما  آن   راانجام  ،دهد  وگرنه  علم  خداوند   لف  از  آب  درمى آید.    پس  براى  حفظ  علم  خداوند  هم  که  باشد  گنهکاران  مجبورند  گناهانشان  را  انجام  دهند،  و  مطیعان  نیز باید  اطاعتشان  را! 

امّا  آنها  که  این  بهانه  را  براى  پرده  پوشى  بر  خطاها   وگناهان  خود  جور  کرده  اند   در  حقیقت  از  یک نکته  غافلند  که  ما  مى  گوییم  خدا   ازازل  مى  دانسته  به   مامیل  و  اراده  و  اختیار  خود  اطاعت  یا  گناه  مى  ،کنیم  یعنى  اختیار   واراده   مانیز  در  علم  خدا  بوده  است.  پس  ما  اگر  مجبور  شویم  علم  خدا  جهل  مى  شود(  .دقّت  کنید)  اجازه  دهید  این  مطلب  را  با  یکى  دو  سؤال  کام  ال  مجسم  کنیم:  فرض  کنید  استادى  یا  معلّمى  مى  داند   لن  شاگرد  تنبل  در  آخر  سال  رفوزه  مى  ،شود   و  این  آگاهى  او  صد  در  صد  قطعى  است  و  بر  اساس تجربیات  سالیان  دراز  عمر اوست.   آیا  فردا  که  آن  شاگرد  رفوزه  شده  مى  تواند  یقه  استاد   رابگیرد  که  پیش  بینى   واطّلاع  تو  مرا  مجبور  کرد  رفوزه  شوم؟!  دست  با  لتر  را  مى  ،گیریم  فرض  کنید  شخص  معصوم  و  بى  خطایى  باشد  از   ووقوع  حادثه  جنایت  بارى  در   لن  روز  باخبر  گردد   وروى  جهاتى  مصلحت  ببیند  در  این  امر   دخالت  کند،  آیا  علم  این  معصوم سلب  مسئولیت  از  مجرم  مى  ،کند  را  او   ودر  کار  خود  مجبور  مى  گرداند؟!  باز  فرض  کنید  دستگاه  هاى  نوظهورى  اختراع  شود   که  بتواند  حوادث  آینده  را  چند  ساعت  قبل  از  وقوع آن  دقیقاً  پیش  بینى  کند   و  بگوید   لن  شخص  با  میل  و  اختیار  خود   لن  کار  را  در   لن  ساعت  انجام  خواهد داد  آیا  اینها  سبب  اجبار  کسى  مى  شود؟!   لصه  این  که  علم  خداوند  هرگز  کسى   رابر  کارى  مجبور  نمى کند.   *  *  *   1.   سوره  ابراهیم، آیه4  .    فکر  کنید  و  پاسخ  دهید  1-  هدایت  چند  گونه  است؟  شرح دهید.   2-  نمونه  اى   ازآیات  قرآن  که  هدایت   وض  للت  به   راخدا  نسبت  مى  دهد  بازگو کنید. 

3-  تفسیر  هدایت  و   للت  الهى  چیست؟  4-  منظور  از  علم  ازلى  خداوند  چیست؟  5-  آیا  این  علم  ازلى  سلب  اختیار  و  مسئولیت  از  ما  مى  کند؟  مثالى  براى  این  مسئله  ذکر کنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۱۵
محمدرضا زارع

1-  تفویض  در  برابر  جبر  البته  در  برابر  اعتقاد  به  جبر  که  در  سوى«افراط  »  قرار  گرفته،  مکتبى  به  نام  مکتب«تفویض  »  است  که در   سمت«تفریط »است.   عقیده  مندان «  بهتفویض»   معتقدند  که  خداوند  را   ماآفریده   وهمه  چیز   را  به  دست  خود  ما  واگذارده  و  به کلّى   از  اعمال  و  افعال  ما  بیگانه  است  و  به  این  ترتیب  ما  در  قلمرو  اعمالمان  از  هر  نظر  مستقل  و  حکمران  لمنازع  هستیم!   بدون  شک  این  اعتقاد،  با  اصل  توحید  سازگار  نیست،  چرا  که  توحید  به  ما  تعلیم  داده  که  همه  جهان ملک  خداست،  و  چیزى  از  قلمرو   حکومت  او  بیرون  نیست،  حتى  اعمال  ما  در  عین  اختیار  و  آزادى  اراده،  از  قلمرو و  قدرت  او  نمى  تواند  بیرون  باشد  وگرنه شرک   لزم  مى آید.   به  عبارت  روشن  تر:  ما  نمى  توانیم  قائل   به  دو  خدا  باشیم  یکى  خداى  بزرگ  که  عالم  را  آفریده  و دیگرى  خداى  کوچک  یعنى  انسان  که  در  اعمال  خودش  مستقل  و  تام   لختیار  است   وحتّى  خداوند  هم  نمى  تواند  در  محدوده  اعمال   اواثر  بگذارد!  این  شرک  است،  این  دوگانه  پرستى   وچندگانه  پرستى  است  .مهم  آن  است  که   ما  هم  انسان  را  آزاد  بدانیم و  صاحب  اختیار،  و  هم  خدا  را  حاکم  بر  او  و  اعمال  او بدانیم. 

2-  مکتب  واسطه   نکته  باریک  همین  جاست  که  تصور  نکنیم  میان  این  دو  تضاد  است.  نکته  باریک  این  است  که  ما هم  «عدالت»   خدا  را  کام  ال  بپذیریم  و  براى  بندگان«آزادى  و  مسئولیت  »  قائل  شویم،  و  هم«توحید»   و حاکمیت   او  بر  تمام  جهان  هستى،  و  این  همان  چیزى  است  که  از  آن  تعبیر  به«امر  بین   لمرین»  مى  شود  (یعنى  مطلبى  که  در  میان  دو  عقیده  افراطى   ونادرست  قرار  گرفته).  از  آنجا  که  بحث  کمى  پیچیدگى  دارد  اجازه  دهید  با  یک  مثال  واضح  آن  را  روشن سازیم.    فرض  کنید  شما  با  یک  دستگاه  قطار  برقى  مشغول  مسافرت  هستید  و  راننده  قطار  شمایید.  یک  سیم  برق قوى  در  سرتاسر  مسیر  قطار  کشیده  شده،  و  حلقه  مخصوص  از  با  لى  قطار  روى  این  سیم  مى  لغزد   وحرکت  مى  کند   ولحظه   بهلحظه  برق  از   رایک  منبع  قدرتمند  به  لکوموتیو  قطار  منتقل  مى  ،کند   بهطورى  که  اگر  یک  لحظه  منبع  مُولّد،  برق  به  قطار  نرساند  فوراً  در  جاى  خود  متوقّف  مى شود.    بدون  شک  شما  آزادید  هرکجا  مى  خواهید  در  مسیر  راه  مى  توانید  توقّف  ،کنید   کم  یا  زیاد،  و  با  هر سرعتى  بخواهید  مى  توانید  حرکت  نمایید  .ولى   باتمام  این  آزادى  ها  که  دارید  کسى  که  پشت  دستگاه  مُولّد  برق  نشسته  هر  لحظه  مى  تواند  شما   رامتوقف  سازد  چرا  که  تمام  قدرت   ونیروى  شما   ازهمان  برق  است   و کلید  آن  در  دست اوست.   هنگامى  که  در  این  مثال  دقّت  مى  کنیم  مى  بینیم  چنین  شخصى  در  عین  آزادى   و  اختیار  و  مسئولیت  در قبضه  قدرت  دیگرى  قرار  دارد  و  این  دو  با  هم  منافات ندارد.   مثال دیگر:    فرض  کنید  کسى  بر  اثر  بیمارى  یا  وقوع  یک  حادثه  ناگوار،  اعصاب  دستش  از  کار  افتاده  و  قدرت حرکت   دادن  دست  را  ندارد،  امّا  اگر  آن  را  با  یک  نیروى  برق  خفیف  و   لیم  ارتباط  دهیم،  اعصاب  او  چنان گرم  مى  شود  که  قادر   بهحرکت  خواهد بود.    چنین  شخصى  هرگاه  کارى  انجام  دهد  مث  ال  با  همان  دست  و  در  همان  حالت  مرتکب  جنایتى  گردد،  سیلى به  صورت  دیگرى  زند،  کاردى  در  سینه  بى  گناهى  فرو  ،کند   مسلماً  مسئول  جنایت  خویش  است،  چرا  که هم   قدرت  داشته،  هم  اختیار،  و  شخص«قادر  مختار  »در  برابر  اعمال  خویش  مسئول است. 

ولى  با  این  حال  آن  کس  که  نیروى  برق  به  دست  او  مى  دهد   وتوان   وقدرت  در  او  مى  ،آفریند  بر  او  حاکمیت  ،دارد   ودر  عین  آزادى   واختیار  در  قبضه  قدرت اوست.     اکنون  به  اصل  مطلب  باز  مى گردیم:    خداوند  به  ما  نیرو  و  توان  داده،  عقل  و  هوش  و  قدرت  جسمانى  بخشیده،  و  این  امکانات  لحظه  به  لحظه  از ناحیه  خداوند  به  ما  مى  ،رسد   و  اگر  یک  لحظه  کوتاه  لطف  او  از  ما  قطع  گردد  و  رابطه  ما  با  او  بریده  شود معدوم  خواهیمشد.   ما  اگر  مى  توانیم  کارى  انجام  بدهیم   باقدرتى  است  که  ما  به   اوداده   ولحظه  به  لحظه  ادامه  مى  ،دهد  حتى  آزادى   واختیار   مانیز   ازناحیه  ،اوست  یعنى   او  خواسته  است  که  ما  آزاد  باشیم،  و  با  استفاده  از  این موهبت  بزرگ  الهى  راه  تکامل  را بپوییم.    بنابراین  ما  در  عین  اختیار  و  آزادى  اراده  در  قبضه  قدرت  او  هستیم  و  سر  بر  آستان  او  داریم  و  از قلمرو   حاکمیت  او  بیرون  نخواهیم  بود،  ما  در  عین  توانایى  و  قدرت  وابسته  به  او  هستیم  و  بدون  او  هیچ  خواهیم  بود، و   این  است  معنى«ا  لمر  بین   لمرین»  زیرا  نه  موجودى  را  همسان  خدا  دانسته  ایم   تاشرک  لزم  ،آید  نه  و  بندگان   رامجبور  در  اعمالشان  مى  دانیم   تاظلم  لزم  آید(  .دقّت  کنید)  این  درس  را  از  مکتب  ائمه  اهل  بیت(علیهم  الس  لم)  آموخته  ،ایم  هنگامى  که  مى  پرسیدند  آیا  میان  جبر  و  تفویض  راه  دیگرى  وجود  دارد  مى  فرمودند  ،آرى  وسیع  تر   ازفاصله  میان  زمین   وآسمان.(1)  *  *  *  3-  قرآن  و  مسئله  جبر  و  اختیار  قرآن  مجید  در  این  مسئله  صراحت  دارد  و  به  وضوح  آزادى  اراده  انسان  را  اثبات  مى  کند   وصدها  آیه  در  قرآن  در  زمینه  آزادى  اراده  انسان  آمده  است!  الف  -   ،تمام  آیاتى  که  در  آن  امر  و  نهى  و  تکلیف  و  برنامه  آمده  است  همه  دلیل  بر  اختیار  و  آزادى اراده  انسان  است  چرا  که  اگر  انسان  مجبور  بود،  امر  و  نهى،  لغو  و  بیهوده بود. 

ب  -  تمام  آیاتى  که  سخن  از   لمت  بدکاران  و  مدح  و  توصیف  نیکوکاران  مى  گوید  دلیل  بر  اختیار ،است  چرا  که  در  صورت  جبر  هم  آن   لمت  و  هم  آن  مدح  و  ستایش  معنى ندارد.   ج  -   تمام  آیاتى  که  سخن  از  سؤال  در  روز  قیامت،  و  محاکمه  در  آن  دادگاه،  و  سپس  پاداش  و  کیفر  و بهشت  و  دوزخ  مى  گوید   دلیل  بر  اختیار  است،  چون  در  فرض  جبر  تمام  اینها  نامفهوم  و  سؤال  و  محاکمه  و مجازات  بدکاران  ظلم  محض است.   د  -  تمام  آیاتى  که  سخن  از  این  مى  گوید  که  انسان  در  گرو  اعمال  خویش  است  ِمانند  (  کل  نفس  بما کسبت  رهینه);(1);  هر  انسانى  در  گرو  اعمال  خود  مى باشد»  (   وکل  امرىء  بما  کسب  رهین);(2)  «  هر  فردى در  گرو  اعمالى  است  که  انجام  داده  »و  مانند  اینها  به  روشنى  اختیار  انسان  را  ثابت  مى کند.       هـ  -  آیاتى  مانند:  (  انا  هدیناه  السبیلامّا  شاکراً  و  امّا  کفورا);(4)  «  ما  راه  را  به  انسان  نشان  دادیم خواه  شکرگزارى  کند  یا  کفران  »  (سوره  دهر،  آیه3)  نیز  دلیل  روشنى  بر  این مدعاست.    منتها  تعبیراتى  در  قرآن  وارد  شده  که  دلیل  بر  مسئله«امر  بین   لمرین»   است،  و  گاهى  بعضى  از  ناآگاهان به  اشتباه  آن  را  دلیل  بر  جبر  پنداشتند  مانند:  (و  ما  تشاؤن   ال  ان  یشاء   هلل);(5)  «شما  اراده  اى  نمى  کنید  مگر  این  که  خدا  اراده  کند».  روشن  است  که  این  آیه  و  امثال  آن  نمى  خواهد  اختیار  از   راانسان  سلب  کند;  بلکه  مى  خواهد  این  حقیقت  را  ثاب  ت  کند  که  شما  در  عین  اختیار  در  قبضه  فرمان  خدا  هستیدکه  توضیح  آن  در  با  ال  داده شد.   *  *  *     1.   اصول  کافى،  ج1  ،  ص121.  (باب  الجبر  و  القدر  و   لمر  بین   لمرین)  2.   سوره  مدثر،  آیه56.  5.   سوره  طور،  آیه21. 4.   سوره  دهر، آیه5  .  6.   سوره  دهر،  آیه59.    فکر  کنید  و  پاسخ  دهید   1-   منظور  از«تفویض  »  چیست؟  و  چه  عیبى  در  آننهفته  است؟  2-   مکتب«ا  لمر  بین   لمرین  »را  که  ما  از  ائمه  اهل  بیت  آموخته  ایم  در   عباراتى  روشن  شرح  دهید  و  با ذکر  مثال  آن  را  به  طور  وضوح  بیان کنید.   3-  آیات  قرآن  در  ارتباط  با  مسئله  جبر  و  اختیار  چه  مى  گوید؟  4-   اگر  ما  عقیده  جبر  را  بپذیریم،  رستاخیز  و  بهشت  و  دوزخ  وبازپرسى  و  سؤال  روز  قیامت  چه  خواهد  شد؟  5-   آیا  آیاتى  مانند«و  ما  تشاؤن   ال  ان  یشاء   هلل  »دلیل  بر  جبر  است؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۱۰
محمدرضا زارع