عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۹۵ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

175-  من خطبة له (علیه السلام)
> فی الموعظة و بیان قرباه من رسول اللّه <
أَیُّهَا النَّاسُ غَیْرُ الْمَغْفُولِ عَنْهُمْ وَ التَّارِکُونَ الْمَأْخُوذُ مِنْهُمْ مَا لِی أَرَاکُمْ عَنِ اللَّهِ ذَاهِبِینَ وَ إِلَی غَیْرِهِ رَاغِبِینَ کَأَنَّکُمْ نَعَمٌ أَرَاحَ بِهَا سَائِمٌ إِلَی مَرْعًی وَبِیٍّ وَ مَشْرَبٍ دَوِیٍّ وَ إِنَّمَا هِیَ کَالْمَعْلُوفَةِ لِلْمُدَی لَا تَعْرِفُ مَا ذَا یُرَادُ بِهَا إِذَا أُحْسِنَ إِلَیْهَا تَحْسَبُ یَوْمَهَا دَهْرَهَا وَ شِبَعَهَا أَمْرَهَا وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ کُلَّ رَجُلٍ مِنْکُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِیعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ وَ لَکِنْ أَخَافُ أَنْ تَکْفُرُوا فِیَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) أَلَا وَ إِنِّی مُفْضِیهِ إِلَی الْخَاصَّةِ مِمَّنْ یُؤْمَنُ ذَلِکَ مِنْهُ وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَی الْخَلْقِ مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً وَ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ بِذَلِکَ کُلِّهِ وَ بِمَهْلِکِ مَنْ یَهْلِکُ وَ مَنْجَی مَنْ یَنْجُو وَ مَآلِ هَذَا الْأَمْرِ وَ مَا أَبْقَی شَیْئاً یَمُرُّ عَلَی رَأْسِی إِلَّا أَفْرَغَهُ فِی أُذُنَیَّ وَ أَفْضَی بِهِ إِلَیَّ أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَی قَبْلَکُمْ عَنْهَا.
 

خطبه 175-موعظه یاران 
نکوهش غافلان 
ای بی خبرانی که آنی مورد غفلت نیستید، و ای ترک کنندگان فرامین الهی که از تمامی کارهایتان بازخواست می شوید، شما را چه شده است که از خدای خود رویگردان و به غیر او گرایش دارید؟ چونان چارپایانی مانید که چوپان آنها را در بیابانی وباخیز، و آبهایی بیماری زا رها کرده است. گوسفندان پروار را می مانید که برای کارد قصاب آماده اند. ولی خودشان نمی دانند! چه آنکه هرگاه به گوسفندان با مقداری علف نیکی کنند یک روز خود را یک عمر پندارند، و زندگی را در سیر شدن شکمها می نگرند. علوم بی پایان امام (ع) سوگند بخدا! اگر بخواهم می توانم هر کدام شما را آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم، اما از آن می ترسم که با اینگونه خبرها نسبت به رسول خدا (ص) کافر شوید. آگاه باشید! که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود می سپارم، سوگند بخدایی که محمد (ص) را به حق برانگیخت، و او را برگزید، جز به راستی سخن نگویم، پیامبر اسلام (ص) همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود، و جای نجات کس که نجات می یابد، و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است 
. هیچ حادثه ای بر من نگذشت جز آنکه در گوشم نجوا کرد، و مرا مطلع ساخت. ویژگیهای امام علی (ع) ای مردم! سوگند بخدا! من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم مگر آنکه پیش از آن خود عمل کرده ام، و از معصیتی شما را باز نمی دارم جز آنکه پیش از آن ترک گفته ام.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۱۱
محمدرضا زارع

«٢١٥»یَسْئَلُونَکَ‌ ما ذا یُنْفِقُونَ‌ قُلْ‌ ما أَنْفَقْتُمْ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِینَ‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکِینِ‌ وَ ابْنِ‌ السَّبِیلِ‌ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ‌ خَیْرٍ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ بِهِ‌ عَلِیمٌ‌ 
از تو مى‌پرسند چه چیز انفاق کنند؟بگو:هر مالى که(مى‌خواهید)انفاق کنید،براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درراه‌ماندگان باشد.و(بدانید)هر کار خیرى که انجام دهید،همانا خداوند به آن آگاه است. 
نکته‌ها: 
در این آیه دو بار کلمه«خیر»به کار رفته است:یکى انفاق خیر؛ «أَنْفَقْتُمْ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ» و دیگرى کار خیر؛ «تَفْعَلُوا مِنْ‌ خَیْرٍ» تا بگوید افراد بى‌پول نیز مى‌توانند با عمل و کار خود،به خیر برسند. 
در حدیث مى‌خوانیم:«لا صدقة و ذو رحم محتاج» ١در صورت نیازمندى بستگان،نوبت صدقه به دیگران نمى‌رسد. 
در انفاق،رعایت اهمّ‌ و مهمّ‌،اطلاع کامل و موازین عاطفى مورد نظر است. 
انفاق پنج گونه است: ٢
١.انفاق واجب.مانند زکات،خمس،کفّارات،فدیه و نفقه زندگى که برعهده مرد است. ٢.انفاق مستحبّ‌.مانند کمک به مستمندان،یتیمان و هدیه به دوستان. 
٣.انفاق حرام.مانند انفاق با مال غصبى یا در راه گناه. 
٤.انفاق مکروه.مانند انفاق به دیگران با وجود مستحقّ‌ در خویشان،که ثوابش کمتر است. 
٥.انفاق مباح.مانند انفاق به دیگران براى توسعه زندگى.زیرا انفاق براى رفع فقر،واجب یا مستحبّ‌ است. 
پیام‌ها: 
١-نوع انفاق و مورد و راه آن را باید از مکتب وحى آموخت.«یسألونک» 
امام سجاد علیه السلام در دعاى مکارم الاخلاق از خداوند مى‌خواهد که او را در انفاق کردن هدایت کند.«و أصب بى سبیل الهدایة للبر فیما انفق منه» 
٢-سؤال مردم،زمینه‌ى نزول پاسخ از طرف خداوند است. «یَسْئَلُونَکَ‌... قُلْ‌» 
٣-انفاق،شامل کارهاى کوچک و بزرگ مى‌شود.«من خیر» 
٤-مال و دارایى دنیا،در دست افراد با ایمان،مایه‌ى خیر است.«من خیر» 
٥-انفاق باید از چیزهاى خوب و مرغوب باشد.«من خیر» 
٦-انفاق،تنها در امور مالى نیست،هر نفع و بهره‌اى را در برمى گیرد.«من خیر» 
٧-بهترین مورد انفاق،والدین و بستگان هستند. «فَلِلْوالِدَیْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِینَ‌...» 
٨-انفاق به خویشان،مایه‌ى استحکام پیوندهاى خانوادگى،و انفاق به دیگران، سبب جبران کمبودهاى مالى و عاطفى نیازمندان و برطرف نمودن اختلاف طبقاتى است. «فَلِلْوالِدَیْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِینَ‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکِینِ‌ وَ ابْنِ‌ السَّبِیلِ‌» 
٩-حکیم کسى است که در پاسخ،به چیزى اشاره کند که سؤال‌کننده از آن غافل است.در آیه از جنس انفاق سؤال شد،خداوند مورد را معیّن نمود. «ما ذا یُنْفِقُونَ‌... فَلِلْوالِدَیْنِ‌...» 
١٠-اسلام،به طبقه‌ى محروم توجّه خاصّى دارد. «اَلْمَساکِینِ‌» 
١١-عمل صالح،هرگز ضایع نمى‌شود.خواه آشکار صورت گیرد یا مخفیانه،کم باشد یا زیاد. «فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ بِهِ‌ عَلِیمٌ‌» ١٢-ایمان به آگاهى خداوند از عمل ما،بهترین تشویق است. «فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ بِهِ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۹:۴۳
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام صادق(ع)

«لا بد لنار من آذربیجان لا یقیم لها شی ء، فاذا کان ذلک فکونوا احلااس بیوبکم و البدوا ما لبدنا، فاذا تحرک متحرکنا فاسعوا الیه و لو حبوا، و الله لکأنی انظر الیه بین الرکن و المقام، یبایع الناس علی کتاب جدید، علی العرب شدید. و قال: ویل لطغاة العرب من امر قد اقترب».

- «به ناگزیر آتشی از آذربایجان شعله ور خواهد شد که هیچ قدرتی در برابر آن یارای مقاومت نخواهد داشت. چون این آتش زبانه کشید، گلیم خانه ی خود شوید و تا ما نجنبیده ایم شما نیز از جای خود حرکت نکنید، هنگامی که نهضت کننده ی ما حرکت کند به سوی او بشتابید و لو با سینه خیز رفتن. به خدا سوگند، گویی او را با چشم خود می بینم که در میان رکن و مقام ایستاده، از مردم برای کتابی تازه بیعت می گیرد. - آنگاه فرمود-: وای بر طاغوت‌های عرب از حادثه ای که نزدیک شده است».

اثباة الهدة/ ج3/ ص536این روایت نشان می‌دهد در آخرالزمان فتنه ای (شورش یا شورش‌هایی) در آذربایجان بر پا می‌شود که شیعیان نباید در آن شرکت کنند، عبارت «در خانه نشستن» نشان از آن دارد نکته مقابل آن «به خیابان ریختن» مطلوب اهل بیت نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۰
محمدرضا زارع

174-  و من کلام له (علیه السلام)
> فی معنی طلحة بن عبید الله و قد قاله حین بلغه خروج طلحة و الزبیر إلی البصرة لقتاله <
قَدْ کُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لَا أُرَهَّبُ بِالضَّرْبِ وَ أَنَا عَلَی مَا قَدْ وَعَدَنِی رَبِّی مِنَ النَّصْرِ وَ اللَّهِ مَا اسْتَعْجَلَ مُتَجَرِّداً لِلطَّلَبِ بِدَمِ عُثْمَانَ إِلَّا خَوْفاً مِنْ أَنْ یُطَالَبَ بِدَمِهِ لِأَنَّهُ مَظِنَّتُهُ وَ لَمْ یَکُنْ فِی الْقَوْمِ أَحْرَصُ عَلَیْهِ مِنْهُ فَأَرَادَ أَنْ یُغَالِطَ بِمَا أَجْلَبَ فِیهِ لِیَلْتَبِسَ الْأَمْرُ وَ یَقَعَ الشَّکُّ. وَ وَ اللَّهِ مَا صَنَعَ فِی أَمْرِ عُثْمَانَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ لَئِنْ کَانَ ابْنُ عَفَّانَ ظَالِماً کَمَا کَانَ یَزْعُمُ لَقَدْ کَانَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یُوَازِرَ قَاتِلِیهِ وَ أَنْ یُنَابِذَ نَاصِرِیهِ. وَ لَئِنْ کَانَ مَظْلُوماً لَقَدْ کَانَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُنَهْنِهِینَ عَنْهُ وَ الْمُعَذِّرِینَ فِیهِ وَ لَئِنْ کَانَ فِی شَکٍّ مِنَ الْخَصْلَتَیْنِ لَقَدْ کَانَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَعْتَزِلَهُ وَ یَرْکُدَ
جَانِباً وَ یَدَعَ النَّاسَ مَعَهُ فَمَا فَعَلَ وَاحِدَةً مِنَ الثَّلَاثِ وَ جَاءَ بِأَمْرٍ لَمْ یُعْرَفْ بَابُهُ وَ لَمْ تَسْلَمْ مَعَاذِیرُهُ.

 

خطبه 174-درباره طلحه 
افشاء ادعاهای دروغین طلحه 
تا بوده ام مرا از جنگ نترسانده، و از ضربت شمشیر نهراسانده اند، من به وعده پیروزی که پروردگارم داده است استوارم. بخدا سوگند! طلحه بن عبیدالله، برای خونخواهی عثمان شورش نکرد، جز اینکه می ترسید خون عثمان از او مطالبه شود، زیرا او خود متهم به قتل عثمان است، که در میان مردم از او حریصتر بر قتل عثمان یافت نمی شد، برای اینکه مردم را دچار شک و تردید کند، دست به اینگونه ادعاهای دروغین زد، سوگند بخدا! لازم بود طلحه، نسبت به عثمان یکی از سه راه حل را انجام می داد که نداد. اگر پسر عفان ستمکار بود چنانکه طلحه می اندیشید، سزاوار بود با قاتلان عثمان همکاری می کرد، و از یاران عثمان دوری می گزید، و یا اگر عثمان مظلوم بود می بایست از کشته شدن او جلوگیری می کرد، و نسبت به کارهای عثمان عذرهای موجه و عموم پسندی را طرح کند (تا خشم مردم فرو نشیند) و اگر نسبت به امور عثمان شک و تردید داشت خوب بود که از مردم خشمگین کناره می گرفت و به انزوا پناه برده و مردم را با عثمان وامی گذاشت. اما او هیچکدام از سه راه حل را انجام نداد، و به کاری دست زد که دلیل روشنی برای انجام آن نداشت، و عذرهایی آورد که مردم 
پسند نیست.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۰:۳۴
محمدرضا زارع

«٢١٤»أَمْ‌ حَسِبْتُمْ‌ أَنْ‌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ‌ وَ لَمّا یَأْتِکُمْ‌ مَثَلُ‌ الَّذِینَ‌ خَلَوْا مِنْ‌ قَبْلِکُمْ‌ مَسَّتْهُمُ‌ الْبَأْساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّى یَقُولَ‌ الرَّسُولُ‌ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا مَعَهُ‌ مَتى‌ نَصْرُ اللّهِ‌ أَلا إِنَّ‌ نَصْرَ اللّهِ‌ قَرِیبٌ‌ 
آیا گمان کردید داخل بهشت مى‌شوید و حال‌آنکه هنوز مانند آنچه بر پیشینیان شما گذشت به شما نرسیده است‌؟! آنان گرفتار تنگدستى و ناخوشى شده و چنان زیر و زبر شدند که پیامبر و افرادى که ایمان آورده و همراه او بودند،گفتند:یارى خدا چه وقت خواهد بود؟آگاه باشید که یارى خداوند نزدیک است. 
نکته‌ها: 
«بأساء»سختى‌هایى است که از خارج به انسان تحمیل مى‌شود،مثل جنگ و سرقت. 
و«ضرّاء»سختى‌هاى درونى است،مانند بیمارى،زخم و جراحت. 
این آیه یادآور تحمل سختى از سوى مؤمنان گذشته و هشدار و تسلاّیى براى مسلمانان است.حوادث سخت،آزمایش الهى است و مشکلاتى همچون حوادث تلخِ‌ مالى و جانى همه براى ساخته شدن انسان‌هاست. 
هر بلایى را عطایى با وى است  هر کدورت را صفایى در پى است 
زیر هر رنجى،گنجى معتبر  خار دیدى،چشم بگشا گل نگر 
در روایتى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‌خوانیم:بهشت با سختى‌ها پیچیده شده است. ١و در روایت دیگرى آمده:براى مؤمنان گرفتار در دنیا،چنان پاداشى است که دیگران مى‌گویند: 
اى‌کاش این سختى‌ها با سختى بیشترى براى ما بود. ٢آرى،مشکلات،عامل رشد و قرب و راه ورود به بهشت است. 
نابرده رنج،گنج میسّر نمى‌شود  مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد 
تأخیر استجابت دعا،مایه‌ى تردید نشود.خداوند بارها وعده داده است که «إِنَّهُمْ‌ لَهُمُ‌ الْمَنْصُورُونَ‌» ٣انبیا و بندگان ما حتماً یارى مى‌شوند.و «کَتَبَ‌ اللّهُ‌ لَأَغْلِبَنَّ‌ أَنَا وَ رُسُلِی» ٤خداوند نوشته است که من و فرستادگانم پیروز هستیم. 
به هر حال خداوند وعده‌ى پیروزى داده و ممکن است به دلائلى این وعده‌ها به تأخیر بیافتد،لکن این تأخیر نباید سبب تردید شود. 
پیام‌ها: 
١-انتظار بهشت رفتن،تنها بخاطر ایمان داشتن و بدون سختى کشیدن،انتظار نادرستى است. «أَمْ‌ حَسِبْتُمْ‌ أَنْ‌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ‌...» 
٢-در سنّت‌هاى الهى،هیچ تغییرى نیست.همه ملّت‌ها و امّت‌ها و افراد باید از کوران آزمایش بگذرند. «وَ لَمّا یَأْتِکُمْ‌ مَثَلُ‌ الَّذِینَ‌ خَلَوْا» 
٣-توجّه به مشکلات دیگران،عامل تسکین است.از تاریخ،عبرت و الگو بگیریم. «مَسَّتْهُمُ‌ الْبَأْساءُ وَ الضَّرّاءُ» 
٤-آماده باشیم،آزمایشات الهى به قدرى سخت است که بعضى مواقع انبیا را نیز مضطرب مى‌کند. «یَقُولَ‌ الرَّسُولُ‌ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا مَعَهُ‌ مَتى‌ نَصْرُ اللّهِ‌» 
٥-در سختى‌ها،انبیا از مردم جدا نبودند. «یَقُولَ‌ الرَّسُولُ‌ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا مَعَهُ‌» 
٦-یکى از شروط‍‌ استجابتِ‌ دعا،اضطرار و قطع امید از غیر خداست. «مَتى‌ نَصْرُ اللّهِ‌... إِنَّ‌ نَصْرَ اللّهِ‌ قَرِیبٌ‌» 
٧-آرام‌بخشِ‌ همه‌ى مشکلات،یاد نصرت خداوند است. «أَلا إِنَّ‌ نَصْرَ اللّهِ‌ قَرِیبٌ‌» 
٨-مقاومت،زمینه‌ى دریافت نصرت الهى است. «مَسَّتْهُمُ‌... إِنَّ‌ نَصْرَ اللّهِ‌ قَرِیبٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۸ ، ۱۹:۵۱
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام محمد باقر(ع)

«من مات و لیس له امام فمیتته میتة جاهلیة و من مات و هو عارف لامامه، لم یضره تقدم هذا الأمر او تأخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم فی فسطاطه».

-«هر کس بمیرد و امامش را نشناسد مرگ او مرگ جاهلی است، و هر کس بمیرد در حالی که امامش را می شناسد برای او آسیبی نمی رسد که امر ظهور زود باشد و یا دیر شود. کسی که با شناخت امام از دنیا برود همانند کسی است که در فرماندهی قائم علیه‌السلام باشد».

اصول کافی/ ج1/ ص303

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۳
محمدرضا زارع

173-  و من خطبة له (علیه السلام)
> فی رسول اللّه، صلی اللّه علیه و سلم، و من هو جدیر بأن یکون للخلافة و فی هوان الدنیا <
>رسول الله<
أَمِینُ وَحْیِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِیرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِیرُ نِقْمَتِهِ.
>الجدیر بالخلافة<
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِیهِ فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَی قُوتِلَ وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانَتِ الْإِمَامَةُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّی یَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ فَمَا إِلَی ذَلِکَ سَبِیلٌ وَ لَکِنْ أَهْلُهَا یَحْکُمُونَ عَلَی مَنْ غَابَ عَنْهَا ثُمَّ لَیْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَرْجِعَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یَخْتَارَ أَلَا وَ إِنِّی أُقَاتِلُ رَجُلَیْنِ رَجُلًا ادَّعَی مَا لَیْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِی عَلَیْهِ أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ فَإِنَّهَا خَیْرُ مَا تَوَاصَی الْعِبَادُ بِهِ وَ خَیْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِی أَمْرٍ حَتَّی تَتَبَیَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ کُلِّ أَمْرٍ تُنْکِرُونَهُ غِیَراً.
>هوان الدنیا<
أَلَا وَ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْیَا الَّتِی أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِیهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُکُمْ وَ تُرْضِیکُمْ لَیْسَتْ بِدَارِکُمْ وَ لَا مَنْزِلِکُمُ الَّذِی خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِی دُعِیتُمْ إِلَیْهِ أَلَا وَ إِنَّهَا لَیْسَتْ بِبَاقِیَةٍ لَکُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَیْهَا وَ هِیَ وَ إِنْ غَرَّتْکُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْکُمْ شَرَّهَا فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِیرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِیفِهَا وَ سَابِقُوا فِیهَا إِلَی الدَّارِ الَّتِی دُعِیتُمْ إِلَیْهَا وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِکُمْ عَنْهَا وَ لَا یَخِنَّنَّ أَحَدُکُمْ خَنِینَ الْأَمَةِ عَلَی مَا زُوِیَ عَنْهُ مِنْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ
وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَی مَا اسْتَحْفَظَکُمْ مِنْ کِتَابِهِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا یَضُرُّکُمْ تَضْیِیعُ شَیْ‏ءٍ مِنْ دُنْیَاکُمْ بَعْدَ حِفْظِکُمْ قَائِمَةَ دِینِکُمْ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا یَنْفَعُکُمْ بَعْدَ تَضْیِیعِ دِینِکُمْ شَیْ‏ءٌ حَافَظْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاکُمْ أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِکُمْ إِلَی الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِیَّاکُمُ الصَّبْرَ.

 

خطبه 173-شایسته خلافت 
پیامبر اسلام (ص) امین وحی پروردگار، و خاتم پیامبران، و بشارت دهنده رحمت، و بیم دهنده کیفر الهی است. 
ویژگیهای رهبر اسلامی 
ای مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، آنکه در تحقق حکومت نیرومندتر، و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگری به فتنه گری برخیزد، به حق باز گردانده شود، و اگر سر باز زد با او مبارزه شود. بجانم سوگند! اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلکه آگاهان دارای صلاحیت و رای، و اهل حل و عقد (خبرگان ملت) رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند، که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است، آنگاه نه حاضران بیعت کننده، حق تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی دیگر را خواهند داشت آگاه باشید! من با دو کس پیکار می کنم، کسی چیزی را ادعا کند که از آن او نباشد، و آن کس که از ادای حق سر باز زند. 
ای بندگان خدا! شما را به تقوی و ترس از عذاب خدا سفارش می کنم، زیرا تقوای الهی بهترین سفارش مومنان، و بهترین پایان نامه کار در پیشگاه خداست، مردم! هم اکنون آتش جنگ بین شما و اهل قبله شعله ورشده است، و این پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و بااستقامت و عالم به جایگاه حق بدوش نمی کشند بنابراین آنچه فرمان دادند انجام دهید، و از آنچه نهی کردند توقف کنید، و در هیچ کاری تا روشن نشود شتاب نکنید، زیرا در آنچه شما اکراه دارید توان تغییراتی داریم. 
شناخت دنیا 
آگاه باشید، همانا این دنیا که آرزوی آن را می کنید و بدان روی می آورید، و شما را گاهی به خشم می آورد و زمانی خشنود می سازد، خانه ماندگار شما نیست، و منزلی نیست که برای آن آفریده و به آن دعوت شدید، آگاه باشید نه دنیا برای شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهید ماند. دنیا گرچه از جهتی شما را می فریبد ولی از جهت دیگر شما را از بدیهایش می ترساند، پس برای هشدارهایش از آنچه مغرورتان می کند چشم پوشید، و به خاطر ترساندنش از طمع ورزی در آن بازایستید، به خانه ای که دعوت شدید سبقت گیرید، و دل از دنیا برگیرید، و چونان کنیزکان برای آنچه که از دنیا از دست می دهید گریه نکنید، و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار، و حفظ و نگهداری فرامین کتاب خدا، نعمتهای پروردگار را نسبت به خویش کامل کنید. آگاه باشید، آنچه برای حفظ دین از دست می دهید زیانی به شما نخواهد رساند. آگاه باشید، آنچه را با تباه ساختن دین به دست می آورید سودی به حالتان نخواهد داشت خداوند دلهای ما و شما را به سوی حق متوجه سازد و صبر و استقامت عطا فرماید.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۸ ، ۰۹:۲۴
محمدرضا زارع

 

 

حکمت و فلسفه پیاده روی اربعین در کربلا چیست؟

 

 سوال: با وجود این که این همه وسائل نقلیه هست، چرا پیاده به سوی کربلا می روید؟ پیاده روی چه فایده ای دارد؟ چرا به خودتان زحمت می دهید؟

این یک نوع ابراز عظمت امام حسین(ع) است. عیناً در روایات داریم ائمه پیاده از مدینه می رفتند مکّه. امام سجاد(ع) بیست و پنج سفر شاید با پای پیاده رفت. گاهی مرکب هم همراه خودشان می بردند. به دو فایده؛ یک فایده اگر وسط راه ناچار شوند سوار بشوند، دیگر اینکه بگویند از بی مرکبی نیست که ما پیاده می رویم، مرکب هم داریم و پیاده می رویم، این به احترام امام حسین(ع) است.
این یک نوع اظهار عظمت و تجلیل از مقام شامخ اباعبدالله(ع) است. این پیاده رفتن، این دلیل بر این است. و لذا این پیاده رویِ اربعین خیلی در دنیا صدا می کند؛ و تبلیغ خوبی برای عالم تشیّع و عالم اسلام است. یکی از مبلّغ های بسیار خوب است.
می دانید که در ایام اربعین، اجتماع در کربلا، از عاشورا بیشتر است، انبوه جمعیت خیلی بیشتر است. آن وقت عدۀ زیادی پیاده، زن، بچه، با اینکه خطراتی هم که احتمال می دهند تهدیدشان بکند می آیند، این دلیل بر این است که واقعاً عاشق این مکتب هستند. تنها عشق است که آنها را به این سمت و سو می برد.
 

سؤال: اگر هدف ما زیارت است، چرا چند روز وقتمان را صرف پیاده روی کنیم و از زیارت بیشتر در جوار امام حسین(ع) محروم بمانیم؟

آن تأثیری که در این پیاده روی هست، در زیارت معمولی نیست. انسان یک حال و هوایی دیگری پیدا می کند. تا آدم نرود، توجّه پیدا نمی کند؛ یک شور و نشاط و یک عشق دیگری پیدا می کند.
آثار و برکاتی که از زیارت معمولی حاصل می شود، ارزشمند است. خب می رود زیارت می کند، به جای دو روز، سه روز چهار روز زیارت می کند، تکرار زیارت؛ اما این یک خاطره ای می شود برای تمام عمر. اصلاً در موقع راه رفتن وقتی به آن سمت می رود، دارد خودسازی می کند. غیر از بحث هایی که[در طول راه] می شود، شب هایی که مستقر می شوند و صحبت هایی که می شود، اصلاً خودِ این یک تأثیر در خودسازی دارد.
و خب همین اشکال را هم به امام سجاد می کردند، چرا شما این کار را می کنید؟ خب سریع با مرکب بروید و بیشتر طواف خانۀ خدا کنید. چرا؟ یک آثاری در پیاده روی هست که در آن نیست. و بنابراین جای این ایراد نیست. بعضی ها که حوصلۀ پیاده روی ندارند، معمولاً این گونه اشکالات را می کنند که خودشان را تبرئه بکنند و یک مجوّز برای خودشان پیدا بکنند.
و بهترین دلیلش این است که ممکن است خاطرۀ زیارت نماند، اما خاطرۀ این پیاده روی و این برنامه، تا آخر عمر بماند. بنابراین این وسوسه ها را باید از خود دور کرد و ان شاءالله رحمان، با موفقیت ادامه بدهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۲۱:۵۳
محمدرضا زارع

«٢١٣»کانَ‌ النّاسُ‌ أُمَّةً‌ واحِدَةً‌ فَبَعَثَ‌ اللّهُ‌ النَّبِیِّینَ‌ مُبَشِّرِینَ‌ وَ مُنْذِرِینَ‌ وَ أَنْزَلَ‌ مَعَهُمُ‌ الْکِتابَ‌ بِالْحَقِّ‌ لِیَحْکُمَ‌ بَیْنَ‌ النّاسِ‌ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ‌ وَ مَا اخْتَلَفَ‌ فِیهِ‌ إِلاَّ الَّذِینَ‌ أُوتُوهُ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌ بَغْیاً بَیْنَهُمْ‌ فَهَدَى اللّهُ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ‌ مِنَ‌ الْحَقِّ‌ بِإِذْنِهِ‌ وَ اللّهُ‌ یَهْدِی مَنْ‌ یَشاءُ إِلى‌ صِراطٍ‍‌ مُسْتَقِیمٍ‌ 
مردم(در آغاز)امّتى یگانه و یکدست بودند(و در میان آنها تضاد و درگیرى نبود. 
سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،)پس خداوند پیامبران را بشارت‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانى را به حقّ‌ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم کند.و در آن(کتاب)اختلاف نکردند مگر کسانى که به آنان داده شده بود،(آن هم)پس از آنکه دلائل روشن برایشان آمد،(و بخاطر) حسادتى که میانشان بود.پس خداوند آنهایى را که ایمان آورده بودند،به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود،به خواست خود هدایت نمود.(امّا افراد بى‌ایمان،همچنان در گمراهى و اختلاف باقى ماندند.)و خداوند هرکس را بخواهد به راه راست هدایت مى‌کند. 
نکته‌ها: 
آنچه از این آیه استفاده مى‌شود این است که مردم در ابتدا زندگى ساده و بسیطى داشتند، ولى کم‌کم در اثر کثرت افراد و ازدیاد سلیقه‌ها،اختلافات و درگیرى‌ها پیش آمد.در برخى از روایات،این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده که در آن زمان،مردم زندگى ساده و محدودى داشته و در بى‌خبرى به سر مى‌بردند. ١سپس افراد بر سر بهره‌گیرى از منابع طبیعى و اینکه هرکسى مى‌خواست دیگرى را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد،اختلاف کرده و جوامع و طبقات پیش آمد.لازمه‌ى زندگى اجتماعى، وجود قانون محکم و عادلانه‌اى است که بتواند اختلافات را حل نماید،خداوند پیامبران را براى حل اختلافات و رفع درگیرى‌ها،مبعوث نمود و کتاب‌هاى آسمانى را نازل نمود،ولى گروهى آگاهانه و از سر لجاجت،در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت کرده و خود به‌وجودآورندۀ اختلافات دیگرى نیز شدند.امّا خداوند با لطف خویش افرادى که مستعد و پذیراى هدایت بودند،هدایت نمود و آنهایى که در اثر حسادت و یا ظلم مقابله مى‌کردند،به حال خود رها کرد تا کیفر خود را ببینند. 
در تفسیر جوامع الجامع آمده است که «کانَ‌ النّاسُ‌ أُمَّةً‌ واحِدَةً‌» ،یعنى«على دین واحد» همه مردم بر فطرت خداشناسى بودند. 
انتقاد قرآن،از اختلاف لجوجانه‌اى است که انسان حاضر به پذیرش داورى انبیا و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافى که عاقبت تسلیم عدالت شود،اشکالى ندارد.همچون اختلاف دو کفّۀ ترازو که در حرکت‌هاى متضادّ خود،دنبال رسیدن به عدالت هستند. «فَهَدَى اللّهُ‌... لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ‌» 
پیام‌ها: 
١-قانون و تمدن‌هاى بشرى،قادر بر حل اختلافات نیستند.زیرا هر گروه و فردى بدنبال خواست‌هاى خود است.حل اختلافات باید از طریق قانون الهى و داورى انبیا صورت گیرد.قانونى که مصون از تحریف و خطاست و داورى که از هوا و هوس و اغراض نفسانى معصوم است. «فَبَعَثَ‌ اللّهُ‌ النَّبِیِّینَ‌... مَعَهُمُ‌ الْکِتابَ‌» 
٢-بهترین راه حل اختلاف،تقویت ایمان به معاد است.انبیا براى پیشگیرى از اختلافات،از بشارت و براى درمان آنها،از انذار استفاده مى‌کنند. «مُبَشِّرِینَ‌ وَ مُنْذِرِینَ‌... لِیَحْکُمَ‌ بَیْنَ‌ النّاسِ‌» ٣-خطوط‍‌ کلّى اهداف انبیا یکى است. «اَلنَّبِیِّینَ‌ مُبَشِّرِینَ‌ وَ مُنْذِرِینَ‌» 
٤-داورى انبیا،در چارچوب قوانین آسمانى است. «أَنْزَلَ‌ مَعَهُمُ‌ الْکِتابَ‌... لِیَحْکُمَ‌» ٥-یکى از وظایف انبیا،ایجاد وحدت و تفرقه‌زدایى است. «لِیَحْکُمَ‌... فِیمَا اخْتَلَفُوا» 
٦-قضاوت همه انبیا،یک‌گونه است.فرمود: «لِیَحْکُمَ‌» و نفرمود:«لیحکموا» 
٧-بدترین نوع اختلاف،اختلاف آگاهانه‌اى است که بخاطر حسادت و ظلم بوجود مى‌آید. «مَا اخْتَلَفَ‌ فِیهِ‌... مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌ بَغْیاً بَیْنَهُمْ‌» 
٨-در بین مؤمنان هم اختلاف پیدا مى‌شود،ولى در پرتو ولایت خداوند،رهبرى مى‌شوند. «فَهَدَى اللّهُ‌... لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ‌» 
٩-ایمان،زمینه برخوردارى از هدایت خاصّ‌ الهى است. «فَهَدَى اللّهُ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا» 
١٠-گرچه هدایت همه افراد به خواست خداوند است،ولى خواست خداوند براساس اختیار انسان است. «یَهْدِی مَنْ‌ یَشاءُ» 
١١-صراط‍‌ مستقیم، پایان‌دهنده اختلافات است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۸:۵۵
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام کاظم(ع)

«اذا فقد الخامس من ولد السابع، فالله الله فی ادیانکم لا یزیلنکم احد عنها، یا بنی! انه لا بد لصاحب هذا الأمر من غیبة حتی یرجع عن هذا الأمر من کان یقول به، انما هی محنة من الله عزوجل امتحن بها خلقه، ولو علم  اباوکم و اجدادکم دینا اصح من هذا لا تبعوه.فقلت: یا سیدی! و ما الخامس من ولد السابع؟ فقال:یا بنی عقولکم تضعف عن هذا و احلامکم تضیق عن حمله، و لکن ان تعیشوا فسوف تدرکونه».

«جناب علی بن جعفر علیه‌السلام از برادرش حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام روایت می کند که فرمود:«هنگامی که پنجمین فرزند وصی هفتم از دیدگان ناپدید شود، از خدا بترسید در مورد دین خود، به خدا پناه ببرید درباره ی دینتان، که هرگز کسی نتواند شما را در مورد دینتان بلغزاند. پسر جان! بی‌تردید برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود تا بیشتر معتقدین به آن، از اعتقاد خود برگردند. این یک آزمون الهی است که شما را با آن آزمایش خواهد کرد. اگر نیاکان شما دینی بهتر از این می یافتند آن را می پذیرفتند».علی بن جعفر علیه‌السلام می فرماید: عرض کردم: سرور من! مقصود از پنجمین فرزند وصی هفتم چیست؟ فرمود:- «پسر جان! عقل‌های شما از درک آن ناتوان است و استعدادهای شما از حمل آن ناتوان است. اگر خداوند عمری دهد آن روز را درک خواهید نمود».

کمال الدین/ ص360در این حدیث امام کاظم علیه‌السلام به برادرش: «پسر جان»! خطاب می کند، که ممکن است برای محبت و شفقت و اظهار علاقه ی بیش از وصف باشد. و در همه ی منابعی که حدیث نقل شده، به تعبیر: «پسر جان» می باشد. علل الشرایع ، غیبت طوسی،غیبت نعمانی و کفایة الاثربه: یا بنی تعبیر شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۹
محمدرضا زارع

172-  و من خطبة له (علیه السلام)
>حمد الله<
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا تُوَارِی عَنْهُ سَمَاءٌ سَمَاءً وَ لَا أَرْضٌ أَرْضاً.
>یوم الشوری<
منها : وَ قَدْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّکَ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ لَحَرِیصٌ فَقُلْتُ بَلْ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ لَأَحْرَصُ وَ أَبْعَدُ وَ أَنَا أَخَصُّ وَ أَقْرَبُ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّاً لِی وَ أَنْتُمْ تَحُولُونَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِی دُونَهُ فَلَمَّا قَرَّعْتُهُ بِالْحُجَّةِ فِی الْمَلَإِ الْحَاضِرِینَ هَبَّ کَأَنَّهُ بُهِتَ لَا یَدْرِی مَا یُجِیبُنِی بِهِ.
>الاستنصار علی قریش<
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَعْدِیکَ عَلَی قُرَیْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِی وَ صَغَّرُوا عَظِیمَ مَنْزِلَتِیَ وَ أَجْمَعُوا عَلَی مُنَازَعَتِی أَمْراً هُوَ لِی ثُمَّ قَالُوا أَلَا إِنَّ فِی الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِی الْحَقِّ أَنْ تَتْرُکَهُ.
>منها فی ذکر أصحاب الجمل<
فَخَرَجُوا یَجُرُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) کَمَا تُجَرُّ الْأَمَةُ عِنْدَ شِرَائِهَا مُتَوَجِّهِینَ بِهَا إِلَی الْبَصْرَةِ فَحَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِی بُیُوتِهِمَا وَ أَبْرَزَا حَبِیسَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) لَهُمَا وَ لِغَیْرِهِمَا فِی جَیْشٍ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَانِی الطَّاعَةَ وَ سَمَحَ لِی بِالْبَیْعَةِ طَائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ فَقَدِمُوا عَلَی عَامِلِی بِهَا وَ خُزَّانِ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْرِهِمْ مِنْ أَهْلِهَا فَقَتَلُوا طَائِفَةً صَبْراً وَ طَائِفَةً غَدْراً فَوَاللَّهِ لَوْ لَمْ یُصِیبُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا رَجُلًا وَاحِداً مُعْتَمِدِینَ لِقَتْلِهِ بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذَلِکَ الْجَیْشِ کُلِّهِ إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ یُنْکِرُوا وَ لَمْ یَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِیَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِی دَخَلُوا بِهَا عَلَیْهِمْ.

 

خطبه 172-درباره خلافت خود 
(مطالب این خطبه، بخشی از نوشته‏های افشاگرانه‏ای است که در سال 40 هجری برای روشن شدن واقعیّت‏های تاریخ اسلام به دستور امام نوشته شد)
ستایش خداوندی را سزاست که نه آسمانی مانع آگاهی او از آسمان دیگر، و نه زمینی مانع او از زمین دیگر می شود. 
گفتگو در روز شورا 
شخصی در روز شورا به من گفت: (ای فرزند ابوطالب نسبت به خلافت حریص می باشی) در پاسخ او گفتم، بخدا سوگند! شما با اینکه از پیامبر اسلام دورترید، حریصتر می باشید، اما من شایسته و نزدیکتر به پیامبر اسلامم، همانا من تنها حق خود را مطالبه می کنم که شما بین من و آن حائل شدید، و دست رد بر سینه ام زدید. پس چون در جمع حاضران، با برهان قاطع او را مغلوب کردم، درمانده و سرگردان شد و نمی دانست در پاسخم چه بگوید؟ 
شکوه از قریش 
بار خدایا! از قریش و از تمامی آنها که یاریشان کردند به پیشگاه تو شکایت می کنم، زیرا قریش پیوند خویشاوندی مرا قطع کردند، و مقام منزلت بزرگ مرا کوچک شمردند، و در غصب حق من، با یکدیگر هم داستان شدند، سپس گفتند: برخی از حق را باید گرفت و برخی را باید رها کرد. (یعنی خلافت حقی است که باید رهایش کنی) 
شکوه از ناکثین 
طلحه و زبیر و یارانشان بر من خروج کردند، و ناموس رسول خدا (ص) را به همراه خود می کشیدند چونان کنیزی را که به بازار برده فروشان می کشانند، به بصره روی آوردند، در حالی که همسران خود را پشت پرده نگهداشتند. پرده نشین حرم پیامبر (ص) را در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند. لشکری را گرد آوردند که همه آنها به اطاعت من گردن نهاده، و بدون اکراه، و با رضایت کامل با من بیعت کرده بودند، پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بیت المال مسلمین و به مردم بصره، حمله کردند، گروهی از آنان را شکنجه و گروه دیگر را با حیله کشتند. بخدا سوگند! اگر جز به یک نفر دست نمی یافتند و او را عمدا بدون گناه می کشتند کشتار همه آنها برای من حلال بود، زیرا همگان حضور داشتند و انکار نکردند، و از مظلوم با دست و زبان دفاع ننمودند، چه رسد به اینکه ناکثین به تعداد لشکریان خود از مردم بیدفاع بصره قتل عام کردند.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۰:۰۸
محمدرضا زارع

«٢١٢»زُیِّنَ‌ لِلَّذِینَ‌ کَفَرُوا الْحَیاةُ‌ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ‌ مِنَ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا وَ الَّذِینَ‌ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ‌ یَوْمَ‌ الْقِیامَةِ‌ وَ اللّهُ‌ یَرْزُقُ‌ مَنْ‌ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ‌ 
زندگى دنیا،در چشم کافران جلوه یافته است و(به همین دلیل)افراد با ایمان را مسخره مى‌کنند.در حالى که مؤمنان و پرهیزکاران در قیامت از آنها برترند.و خداوند هرکس را بخواهد،روزى بى‌شمار مرحمت مى‌کند. 
نکته‌ها: 
این آیه،هم هشدار به کفّار است که به زرق و برق دنیا،سرگرم و مست نشوید و مؤمنان را مسخره نکنید.زیرا قیامتى هست که صحنه‌ها عوض مى‌شوند.و هم موجب تسلاّى خاطر مؤمنان مى‌باشد که با تمسخر کافران،سست نشوند و به آینده امیدوار باشند. 
پیام‌ها: 
١-کفر،دنیا را در نظر انسان جلوه مى‌دهد. «زُیِّنَ‌ لِلَّذِینَ‌ کَفَرُوا» 
آرى،دنیا براى کسانى جلوه مى‌کند که به الطاف و نعمت‌هاى بى‌حساب قیامت،اعتقادى ندارند،ولى در نظر مؤمن،دنیا کجا و بهشت کجا. 
٢-دنیاگرایى عامل تحقیر و استهزاى دیگران مى‌شود. «زُیِّنَ‌ لِلَّذِینَ‌ کَفَرُوا... یَسْخَرُونَ‌» 
٣-مسخره کردن تهیدستان،شیوه دائمى اهل دنیاست.«یسخرون» ١
٤-برترى در قیامت،مخصوص مؤمنانى است که زخم زبان کفّار،رشته تقواى آنها را پاره نکرده باشد. «وَ الَّذِینَ‌ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ‌» ٥-رزق بى‌حساب،نشانه‌ى لطف اوست،نه آنکه خداوند حساب آن را ندارد و یا حکیمانه تقسیم نمى‌کند. «یَرْزُقُ‌... بِغَیْرِ حِسابٍ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۶:۱۷
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

کلام امام زمان(عج)

ای شیعه ما 
خداوند جز در حسن و حسین علیهما السلام، امامت را در هیچ دو برادری قرار نداده است.

توقیع به احمد ابن اسحاق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۸
محمدرضا زارع
مام حسن علیه السلام
بقیع در 1308 قمری.jpg

عکس بقعه ائمه بقیع در سال ۱۳۰۸ قمری

نقش امام دوم شیعیان
نام حسن بن علی
کنیه ابومحمد
زادروز ۱۵ رمضان، سال ۳ق.
زادگاه مدینه
مدت امامت ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق)
شهادت ۲۸ صفر، ۵۰ق.
مدفن بقیع، مدینه
محل زندگی مدینه، کوفه
لقب(ها) مجتبی، سید، زکی، سبط
پدر امام علی علیه‌السلام
مادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
همسر(ان) ام بشیر، خوله، ام اسحق، حفصه، هند، جعده
فرزند(ان) زید، ام الحسن، ام الحسین، حسن، عمر، قاسم،عبدالله، ابوبکر، عبدالرحمن، حسین، طلحه، ام عبدالله، ام سلمه، رقیه
طول عمر ۴۸سال

امامان شیعه 
امام علی · امام حسن · امام حسین · امام سجاد · امام باقر · امام صادق · امام کاظم ·امام رضا · امام جواد · امام هادی · امام حسن عسکری · امام مهدی

حسن بن علی بن ابی طالب(ع) مشهور به امام حسن مجتبی(۳-۵۰ق) دومین امام شیعیان که ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق.امام و حدود ۷ ماه خلیفهمسلمانان بود. اهل سنت او را آخرین خلیفه ازخلفای راشدین دانسته‌اند.

حسن بن علی نخستین فرزند امام علی(ع) وفاطمه زهرا(س) و نخستین نوه پیامبر(ص)است. بنابر گزارش‌های تاریخی، نام «حسن» را پیامبر(ص) برای او برگزید و او را بسیار دوست داشت. او هفت سال از عمر خود را با پیامبر(ص) همراه بود و در بیعت رضوان و ماجرای مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت.

فضایل امام حسن(ع) در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. او یکی از اصحاب کسا است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شد و شیعیان آنان را معصوم می‌دانند. آیه اطعام و آیه مودت و آیه مباهله نیز درباره او و پدر و مادرو برادرش نازل شده است. او دو بار کل دارایی‌اش را در راه خدا بخشید و سه بار نیمی از اموالش را به نیازمندان داد. گفته‌اند به سبب همین بخشندگی‌ها، او را «کریم اهل بیت» خوانده‌اند. او ۲۰ یا ۲۵ بار پیاده به حجرفت.

از زندگی او در دوران خلیفه اول و دوم خبر چندانی در دسترس نیست. به دستور خلیفه دوم به عنوان شاهد، در شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم حاضر بود. گزارش‌هایی نیز از شرکت او در برخی جنگ‌ها در دوره خلیفه سوم وجود دارد. او در شورش‌های اواخر خلافت عثمان، به دستور امام علی(ع) به محافظت از خانه خلیفه پرداخت. در دوره خلافت امام علی(ع) همراه او به کوفه رفت و در جنگ‌های جمل و صفین از فرماندهان سپاه بود.

حسن بن علی در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری، و پس از شهادت امام علی(ع)، به امامت رسید و در همان روز، بیش از چهل هزار نفر با او برایخلافت بیعت کردند. معاویه، خلافت او را نپذیرفت و با لشکری از شام به سوی عراقحرکت کرد. امام مجتبی(ع) سپاهی به فرماندهی عبید الله بن عباس به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت. معاویه تلاش کرد با طرح شایعاتی میان سپاهیان امام حسن(ع)، زمینه را برای برقراری صلح فراهم کند. در این شرایط، امام حسن مورد سوءقصد یکی از خوارج قرار گرفت و زخمی شد و برای مداوا به مدائن انتقال یافت. همزمان، گروهی از سران کوفه به معاویه نامه نوشتند و قول دادند حسن بن علی را به وی تسلیم کنند یا به قتل برسانند. معاویه نیز نامه‌های کوفیان را برای حسن بن علی(ع) فرستاد و به او پیشنهاد صلح داد. امام مجتبی(ع) صلح و واگذاریخلافت به معاویه را پذیرفت به این شرط که معاویه بر اساس کتاب خدا و سنتپیامبر(ص) عمل نماید و برای خود جانشین تعیین نکند و همه مردم از جمله شیعیان علی(ع) در امنیت باشند. بعدها معاویه به هیچ‌یک از این شرط‌ها عمل نکرد. صلح با معاویه، نارضایتی شماری از یاران امام حسن(ع) را در پی داشت و حتی برخی، او را «مذلّ المؤمنین» (خوار کننده مومنان) خواندند.

او پس از ماجرای صلح در سال ۴۱ق، به مدینهبازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. او در مدینه مرجعیت علمی را بر عهده داشت و بنابر برخی گزارش‌ها از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بود.

وقتی معاویه تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برایجعده (همسر امام حسن) فرستاد تا امام را مسموم کند. گفته‌اند حسن بن علی(ع) ۴۰ روز پس از مسموم شدن به شهادت رسید. بنابر نقلی، او وصیت کرده بود کنار قبر پیامبر(ص)دفن شود ولی مروان بن حکم و عده‌ای از بنی امیه مانع این کار شدند. پیکر او در قبرستانبقیع به خاک سپرده شد.

مجموع سخنان و مکتوبات امام مجتبی(ع) و نام ۱۳۸ نفر از کسانی که از او روایت کرده‌اند، در کتاب مسند الامام المجتبی(ع) گردآوری شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۱:۰۷
محمدرضا زارع

171-  و من کلام له (علیه السلام)
> لما عزم علی لقاء القوم بصفین <
>الدعاء<
اللَّهُمَّ رَبَّ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَ الْجَوِّ الْمَکْفُوفِ الَّذِی جَعَلْتَهُ مَغِیضاً لِلَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مَجْرًی لِلشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ مُخْتَلَفاً لِلنُّجُومِ السَّیَّارَةِ وَ جَعَلْتَ سُکَّانَهُ سِبْطاً مِنْ مَلَائِکَتِکَ لَا یَسْأَمُونَ مِنْ عِبَادَتِکَ وَ رَبَّ هَذِهِ الْأَرْضِ الَّتِی جَعَلْتَهَا قَرَاراً لِلْأَنَامِ وَ مَدْرَجاً لِلْهَوَامِّ وَ الْأَنْعَامِ وَ مَا لَا یُحْصَی مِمَّا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی وَ رَبَّ الْجِبَالِ الرَّوَاسِی الَّتِی جَعَلْتَهَا لِلْأَرْضِ أَوْتَاداً وَ لِلْخَلْقِ اعْتِمَاداً إِنْ أَظْهَرْتَنَا عَلَی عَدُوِّنَا فَجَنِّبْنَا الْبَغْیَ وَ سَدِّدْنَا لِلْحَقِّ وَ إِنْ أَظْهَرْتَهُمْ عَلَیْنَا فَارْزُقْنَا الشَّهَادَةَ وَ اعْصِمْنَا مِنَ الْفِتْنَةِ.
>الدعوة للقتال<
أَیْنَ الْمَانِعُ لِلذِّمَارِ وَ الْغَائِرُ عِنْدَ نُزُولِ الْحَقَائِقِ مِنْ أَهْلِ الْحِفَاظِ الْعَارُ وَرَاءَکُمْ وَ الْجَنَّةُ أَمَامَکُمْ.
 

خطبه 171-در آغاز نبرد صفین فرمود 
نیایش در آستانه جنگ 
ای خدای آسمان برافراشته، و فضای نگاه داشته، که آن را زمینه پیدایش شب و روز، و جریان گردش ماه و خورشید، و مسیر آمد و شد ستارگان سیار قرار داده ای، و جایگاه گروهی از فرشتگانت ساخته ای که از عبادت تو خسته نمی گردند. ای پروردگار این زمین، که آن را جایگاه سکونت انسانها، و مکان رفت و آمد حشرات و چارپایان، و پدیده های دیدنی و نادیدنی غیر قابل شمارش قرار داده ای، و ای پروردگار کوههای بلند و پابرجا، که آن را برای زمین چونان میخهای محکم، و برای مخلوقات تکیه گاهی مطمئن ساخته ای. اگر بر دشمن پیروزمان ساختی، ما را از تجاوز برکنار دار، و بر راه حق استوار فرما، و چنانچه آنها را بر ما پیروز گرداندی شهادت نصیب ما فرموده و از شرک و فساد و فتنه ها، ما را نگهدار! روش بسیج نیروها در جنگ کجایند آزادمردانی که به حمایت مردم خویش برخیزند؟ کجایند غیور مردانی که به هنگام نزول بلا و مشکلات مبارزه می کنند؟ هان مردم!! ننگ و عار پشت سر شما، و بهشت در پیش روی شماست.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۰۹:۳۳
محمدرضا زارع

170-  و من کلام له (علیه السلام)
> فی وجوب اتباع الحق عند قیام الحجة کلّم به بعض العرب <
وَ قَدْ أَرْسَلَهُ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ لَمَّا قَرُبَ (علیه السلام) مِنْهَا لِیَعْلَمَ لَهُمْ مِنْهُ حَقِیقَةَ حَالِهِ مَعَ أَصْحَابِ الْجَمَلِ لِتَزُولَ الشُّبْهَةُ مِنْ نُفُوسِهِمْ فَبَیَّنَ لَهُ (علیه السلام) مِنْ أَمْرِهِ مَعَهُمْ مَا عَلِمَ بِهِ أَنَّهُ عَلَی الْحَقِّ ثُمَّ قَالَ لَهُ بَایِعْ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ قَوْمٍ وَ لَا أُحْدِثُ حَدَثاً حَتَّی أَرْجِعَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ (علیه السلام) :
أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ الَّذِینَ وَرَاءَکَ بَعَثُوکَ رَائِداً تَبْتَغِی لَهُمْ مَسَاقِطَ الْغَیْثِ فَرَجَعْتَ إِلَیْهِمْ وَ أَخْبَرْتَهُمْ عَنِ الْکَلَإِ وَ الْمَاءِ فَخَالَفُوا إِلَی الْمَعَاطِشِ وَ الْمَجَادِبِ مَا کُنْتَ صَانِعاً قَالَ کُنْتُ تَارِکَهُمْ وَ مُخَالِفَهُمْ إِلَی الْکَلَإِ وَ الْمَاءِ فَقَالَ (علیه السلام) فَامْدُدْ إِذاً یَدَکَ فَقَالَ الرَّجُلُ فَوَاللَّهِ مَا اسْتَطَعْتُ أَنْ أَمْتَنِعَ عِنْدَ قِیَامِ الْحُجَّةِ عَلَیَّ فَبَایَعْتُهُ (علیه السلام).
وَ الرَّجُلُ یُعْرَفُ بِکُلَیْبٍ الْجَرْمِیِّ.

 

خطبه 170-چون به بصره نزدیک شد 
(در آستانه جنگ بصره، گروهی از اعراب، شخصی را جهت آگاهی از حقیقت و دانستن علل مبارزه امام (ع) با ناکثین به نمایندگی نزد حضرت علی (ع) فرستادند، امام به گونه ای با آن شخص صحبت فرمود که حقیقت را دریافت، آنگاه به او فرمود، بیعت کن، کلیب جرمی گفت، من نماینده گروهی هستم و قبل از مراجعه به آنان به هیچ کاری اقدام نمی کنم امام فرمود) 
روش هدایت کردن 
اگر آنها تو را می فرستادند که محل ریزش باران را بیابی، سپس به سوی آنان باز می گشتی و از گیاه و سبزه و آب خبر می دادی، اگر مخالفت می کردند و به سرزمینهای خشک و بی آب روی می آوردند تو چه می کردی؟ (گفت: آنها را رها می کردم و به سوی آب و گیاه می رفتم، امام فرمود) پس دستت را برای بیعت کردن بگشای. (مرد گفت: سوگند به خدا به هنگام روشن شدن حق توانایی مخالفت نداشتم و با امام (ع) بیعت کردم)
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۵:۴۱
محمدرضا زارع

«٢١١»سَلْ‌ بَنِی إِسْرائِیلَ‌ کَمْ‌ آتَیْناهُمْ‌ مِنْ‌ آیَةٍ‌ بَیِّنَةٍ‌ وَ مَنْ‌ یُبَدِّلْ‌ نِعْمَةَ‌ اللّهِ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْهُ‌ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ شَدِیدُ الْعِقابِ‌ 
از بنى اسرائیل بپرس:چه بسیار از دلایل روشن به آنها دادیم‌؟و هرکس نعمتِ‌(هدایت)خدا را پس از آنکه به سراغ او آمد،(کفران و)تبدیل کند (بداند که)همانا خداوند سخت کیفر است. 
نکته‌ها: 
به گفته روایات،نزدیک‌ترین تاریخ به مسلمانان در پیش آمدن حوادثِ‌ گوناگون،تاریخ بنى اسرائیل است.خداوند به آنان،رهبرى همچون موسى و معجزات و الطاف خویش را مرحمت فرمود و آنان را از اسارت فرعون نجات داد.براى اداره زندگى آنان،قوانین آسمانى فرستاد و به لحاظ‍‌ مادّى نیز زندگى خوبى براى آنان تأمین کرد.امّا کفران و تبدیل نعمت‌ها از سوى آنان به حدّى رسید که به جاى هارون،پیروى سامرى کردند و به جاى خداپرستى به گوساله‌پرستى روى آوردند تا آنکه خداوند که درباره‌ى آنان «فَضَّلْتُکُمْ‌ عَلَى الْعالَمِینَ‌» ١فرموده بود،در اثر چنین رفتارهایى فرمود: «باؤُ بِغَضَبٍ‌» ٢
از سنّت‌هاى ثابت الهى آن است که هر قوم و ملّتى،اعمّ‌ از مسلمانان و غیر مسلمان،اگر نعمت‌هاى الهى را تبدیل و تغییر دهند،دچار قهر الهى خواهند شد.چنانکه امروزه دنیاى پیشرفته به جاى بهره‌گیرى مفید از تکنولوژى و صنعت،دنیا را به آتش و فساد کشانده است. پیام‌ها: 
١-بررسى تاریخ و عبرت‌هاى آن لازم است. «سَلْ‌ بَنِی إِسْرائِیلَ‌» 
٢-نعمت‌ها،مسئولیّت‌آورند و کوتاهى در آن کیفرآور. «مَنْ‌ یُبَدِّلْ‌... شَدِیدُ الْعِقابِ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۸ ، ۲۱:۵۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی

 

امام حسین(ع)

«حارث بن مغیره می گوید: به خدمت امام حسین علیه‌السلام شرفیاب شدم و عرض کردم: حضرت مهدی را با چه نشانه هایی بشناسم؟ فرمود:«بمعرفة الحلال و الحرام و بحاجة الناس الیه، و لا یحتاج الی احد».«با شناخت احکام و معارف و نیاز همگان به او، و بی نیازی او از همه».

منتخب الاثر/ ص309

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۸ ، ۱۸:۳۴
محمدرضا زارع

169-  و من خطبة له (علیه السلام)
> عند مسیر أصحاب الجمل إلی البصرة<
>الأمور الجامعة للمسلمین<
إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ رَسُولًا هَادِیاً بِکِتَابٍ نَاطِقٍ وَ أَمْرٍ قَائِمٍ لَا یَهْلِکُ عَنْهُ إِلَّا هَالِکٌ وَ إِنَّ الْمُبْتَدَعَاتِ الْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ الْمُهْلِکَاتُ إِلَّا مَا حَفِظَ اللَّهُ مِنْهَا وَ إِنَّ فِی سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِکُمْ فَأَعْطُوهُ طَاعَتَکُمْ غَیْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَکْرَهٍ بِهَا وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَیَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْکُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا یَنْقُلُهُ إِلَیْکُمْ أَبَداً حَتَّی یَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَی غَیْرِکُمْ.
>التنفیر من خصومه<
إِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ تَمَالَئُوا عَلَی سَخْطَةِ إِمَارَتِی وَ سَأَصْبِرُ مَا لَمْ أَخَفْ عَلَی جَمَاعَتِکُمْ فَإِنَّهُمْ إِنْ تَمَّمُوا عَلَی فَیَالَةِ هَذَا الرَّأْیِ انْقَطَعَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ إِنَّمَا طَلَبُوا هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَداً لِمَنْ أَفَاءَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ فَأَرَادُوا رَدَّ الْأُمُورِ عَلَی أَدْبَارِهَا وَ لَکُمْ عَلَیْنَا الْعَمَلُ بِکِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی وَ سِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ الْقِیَامُ بِحَقِّهِ وَ النَّعْشُ لِسُنَّتِهِ.

 

خطبه 169-هنگام حرکت به بصره 
ضرورت اطاعت از رهبری 
همانا خداوند پیامبری راهنما را با کتابی گویا، و دستوری استوار برانگیخت، هلاک نشود جز کسی که تبهکار است و بدانید که بدعتها به رنگ حق درآمده و هلاک کننده اند، مگر خداوند ما را از آنها حفظ فرماید، و همانا حکومت الهی حافظ امور شماست، بنابراین زمام امور خود را بی آنکه نفاق ورزید یا کراهتی داشته باشید به دست امام خود سپارید. بخدا سوگند! اگر در پیروی از حکومت و امام، اخلاص نداشته باشید، خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت که هرگز به شما باز نخواهد گردانید و در دست دیگران قرار خواهد داد. 
افشا توطئه ناکثین همانا ناکثین عهدشکن به جهت نارضایتی از حکومت من به یکدیگر پیوستند، و من تا آنجا که برای جامعه احساس خطر نکنم صبر خواهم کرد، زیرا آنان اگر برای اجرای مقاصدشان فرصت پیدا کنند، نظام جامعه اسلامی متزلزل می شود، آنها از روی حسادت بر کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده است به طلب دنیا برخاسته اند. می خواهند کار را به گذشته باز گردانند. حقی که شما به گردن ما دارید، عمل کردن به کتاب خدا (قرآن) و سنت پیامبر (ص) و قیام به حق و برپا داشتن سنت اوست.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۸ ، ۱۶:۳۸
محمدرضا زارع

شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

سالروز شهادت ریحانه امام حسین (ع) حضرت رقیه‌ (س) است که سندی بر مظلومیت خاندان پیامبر‌ (ص) می‌باشد. چنانچه معروف است دختری از دختران امام حسین (ع) در کودکی در کربلا حضور داشت. صحنه های عطش، غارت خیمه ها را با دو چشم خود دید. رقیه سه ساله نیمه شب در خرابه شام در کنار رأس پدر غریبانه جان داد. رقیه جان! فریاد جگرخراشت را در خشت خشت خرابه های شام مویه می کنم و وسعت رنجت را با کوه ها در میان می گذارم.

 

تاریخ شهادت: 5 صفر سال 61 هجری قمری

حضرت رقیه علیها السلام در منابع تاریخی

حضرت رقیه فرزند امام حسین علیه السلام است. بر اساس نوشته‏ های بعضی کتاب‏های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیش‏تر همسر امام حسن مجتبی (علیه‏السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه‏السلام) به عقد امام حسین (علیه‏السلام) درآمده است. در مورد تاریخ تولد حضرت رقیه چیزی معلوم نیست. در تعداد دختران امام حسین و نامهای آنها اختلاف وجود دارد. آنچه از منابع بدست می آید امام حسین علیه السلام دارای چهار دختر بنامهای فاطمه کبری، فاطمه صغری، سکینه و رقیه بوده است. اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است. در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است. اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و... اختلاف است.

 

سن حضرت رقیه (س) و تاریخ شهادت ایشان

 

مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال 61 ه .ق، پرپر شده است.

یکی از کتاب‏های کهن که در زمینه حضرت رقیه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. وی می‏ نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه ‏السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا می‏خواند، حضرت زینب (علیهاالسلام) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه‏ السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید [و خویشتن دار باشید.]

بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می ‏شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می ‏رفت. از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می ‏رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه‏ السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه علیهاالسلام سر بریده پدرش امام حسین علیه‏ السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت. مرقد مطهر حضرت رقیه علیها السلام در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب علیها السلام است.

 

مرقد مطهر حضرت رقیه (س)

ساکنان محله الامین که رقیه در آن مدفون است نکته‌اى را متذکر مى‌شوند و آن اینکه ایشان به خواب یکى از سادات علوى از خاندان مرتضى آمده که آب به داخل قبر ایشان نفوذ و آن را تخریب کرده است. این فرد رقیه علیها السلام را سه شب در خواب مى‌بیند و لذا قبر را حفر و در آن جنازه دو کودک خردسال که 5 سال بیشتر نداشتند را مشاهده مى‌کند و آنگاه قبر را تعمیر و مرمت مى‌کند و سپس خود از دنیا مى‌رود.

چون فضاى این مکان گنجایش زائران را نداشت، مرحوم شیخ نصراللّٰه خلخالى در 1350 ش در صدد توسعۀ مقبره و حرم برآمد؛ لذا خانه‌هاى اطراف را با کمک مردم خَیّرِ محل خریدارى کرد ولى عده‌اى راضى نشدند و به همین منوال باقى بود تا در سال 1363 ش به گفتۀ جناب حجة‌الاسلام فهرى زنجانى، نمایندۀ وقت مقام معظم رهبرى در سوریه، با خرید آن خانه‌ها و پرداخت چندین برابر قیمت آن‌ها، امر پى‌ریزى بناى جدید حرم از سوى جمهورى اسلامى و با حضور مقامات سوریه آغاز شد.

مساحت ساختمان حرم بیش از چهارهزار متر مربع است که ششصد متر مربع از آن، صحن و فضاى باز است و بقیه را حرم و شبستان آن و مسجد دیگرى که در مجاورت ضریح ساخته شد، تشکیل مى‌دهند. در بازسازى‌هاى اخیر، اطراف ضریح و شبستان‌ها را توسعه فراوانى داده‌اند و صحن‌هاى جدیدى نیز در حال احداث است.

نوع معمارى، که اکنون در بناى حرم به کار رفته، معمارى ایرانى - اسلامى است.

صحن مسجد که گرداگرد آن به صورت ایوانى به‌اندازۀ یک و نیم متر مسقف است، با ستون‌هاى بسیار زیباى سنگى سفید و کنگره‌اى ساخته شده‌اند. گنبد آن به کلى تعویض و براساس معمارى ایرانى ساخته شده و دوازده ستون مرمرین در داخل حرم آن را نگه‌داشته‌اند. گرداگرد سقف و دیواره‌ها نیز کاشى‌کارى است.

 

در سایه سار قلم

سه سالگی اش بر مدار عاشورا می چرخد. اتفاقی که طنین خنده های کودکانه اش را به غارت می برد. در عطش می ماند و می گدازد. فرات از چشمانش مهاجرت می کند. بی پناهی اش، در تمام بیابان ها تکثیر می شود.

این سه سالگی اوست که در ویرانه ای کنار کاخ سبز، به اهتزاز درآمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است.

 

کتاب شناسی حضرت رقیه(س)

1. ‫۲۰۰ داستان از مصائب و کرامات حضرت رقیه(س)، عباس عزیزی، تهران: بوستان قرآن ‫، ۱۳۸۸ و صلاه ‫، ۱۳۸۹، و قم: معصومین(ع) ‫، ۱۳۸۵.

2. ۵۵ درس زندگی از سیره ی عملی حضرت رقیه(ع)، امیرحسین علیقلی، تهران: حکمت و اندیشه، ‫۱۳۹۳.

3. ال‍س‍ی‍ده رق‍ی‍ه ب‍ن‍ت الام‍ام ال‍ح‍س‍ی‍ن (ع)، ت‍ال‍ی‍ف ع‍ل‍ی ال‍رب‍ان‍ی ال‍خ‍ل‍خ‍ال‍ی؛ م‍ت‍رج‍م ج‍اس‍م الادی‍ب، ق‍م: م‍ک‍ت‍ب ال‍ح‍س‍ی‍ن (ع) ‫، ۱۴۲۷ق.  

4. آشنایی با سیره و زندگانی حضرت رقیه(س)، عباس حیدرزاده، قم: عصر آگاهی ‫، ۱۳۹۱.

5. پژوهشی تازه پیرامون حضرت رقیه بنت الحسین خاتون محشر، مجید زجاجی مجرد، کاشان: محتشم، ۱۳۸۵ و تهران: سبحان، ‫ ۱۳۸۸.  

6. جلوه ی صبر دخ‍ت‍ر ع‍ل‍ی زی‍ن‍ب ک‍ب‍ری(س) ب‍ان‍وی ق‍ه‍رم‍ان ک‍رب‍لا: ب‍ان‍ض‍م‍ام خطبه های آن حضرت در کوفه و شام و گ‍وش‍ه ای از م‍ص‍ائ‍ب ح‍ض‍رت رق‍ی‍ه(س) همراه با زیارت آن بزرگواران، ف‍راه‍م آورن‍ده ح‍س‍ی‍ن ع‍ل‍ی زاده، م‍ش‍ه‍د: ع‍ل‍ی زاده ‫، ۱۳۸۶.

7. حضرت رقیه(س)، مهدی سلمان؛ تصویرگر فرشته منعمی، قم: براق ‫، ۱۳۸۶.

8. حضرت رقیه(س) در آینه ی شعر فارسی، محمد خرم فر، قم: طوبای محبت ‫، ۱۳۹۳.

9. حضرت رقیه (س) ناسخ التواریخ...، صادق طالبی مازندارانی، قم: لاهوتیان ‫، ۱۳۸۶.

10. حضرت رقیه(س)، علی فلسفی، مشهد: خورشید خاور، ‫ ۱۳۸۹.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۸ ، ۰۰:۳۴
محمدرضا زارع