عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۹۵ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

کسی که جلوی مغازه اش سبد پلاستیکی و آجر میگذارد که بقیه پارک نکنند، نباید اعتراض کند که چرا در لواسان کسانى که زورشان بیشتر است، زمین خواری میکنند!

👨‍💼کارمندی که به ارباب رجوع میگوید امروز برو فردا بیا، نباید شاکی باشد چرا حقوقش دو هفته دیر شد!

🚕 راننده تاکسی ای که هیچوقت پول خرد ندارد، و از صبح بد اخلاق است، نباید شاکی بشود چرا کارمند فلان اداره کارش را درست انجام نمیدهد!

🔧مکانیکی که قطعه تعمیری را تعویض میکند، نباید شاکی باشد که چرا ارتوپد به جای فیزیوتراپی، جراحی تجویز می کند.

🗄🗄کابینت سازی که سه ماه دیرتر کارش را تحویل می دهد نباید شاکی باشد که چرا ایران خودرو و سایپا ماشینی را که باید عید تحویل می گرفته هنوز تحویل نداده اند!

💉وقتی برای هرکاری دنبال یک آشنا میگردیم که کارمان با یک تلفن انجام شود، نباید شاکی شویم که در مطب دکتر یک نفر بدون نوبت میرود داخل.

💶کسی که برای فرار از مالیات مشاور میگیرد و به هر راهی میزند که حق بیت المال را ندهد، نباید به مفسد اقتصادی بگوید دزد.

 ✖️ما همه شبیه هم هستیم،
چون عملکردهایمان یکی ست، فقط مقیاس اشتباهاتمان کوچیک تر از آنهاست چون قدرتمان کمتر است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۲۱:۵۲
محمدرضا زارع

«٢٢٥»لا یُؤاخِذُکُمُ‌ اللّهُ‌ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ‌ وَ لکِنْ‌ یُؤاخِذُکُمْ‌ بِما کَسَبَتْ‌ قُلُوبُکُمْ‌ وَ اللّهُ‌ غَفُورٌ حَلِیمٌ‌ 
خداوند،شما را به خاطر سوگندهاى لغو(که بدون قصد یاد کرده‌اید،) مؤاخذه نمى‌کند،امّا به آنچه دلهاى شما(از روى اراده و آگاهى و اختیار) کسب کرده،مؤاخذه مى‌کند و خداوند آمرزنده و حلیم(بردبار)است. 
نکته‌ها: 
سوگندهایى که از روى بى‌توجّهى و یا در حال عصبانیّت و بدون فکر و اراده و یا پرحرفى و عجله و سبق لسان از انسان سرمى‌زند،ارزش حقوقى ندارد.مسئولیّت،تنها در برابر سوگندهایى است که با توجّه و در حال عادّى،به نام مقدّس خداوند براى انجام کار مفید یاد شود.این قبیل سوگندها شرعاً واجب‌الاجرا مى‌باشد و شکستن آن حرام مى‌باشد و کفّاره آن عبارت است از:اطعام ده فقیر،یا اعطاى لباس به آنها،و یا آزاد کردن یک برده و در صورت عدم امکان هیچ‌یک از اینها،سه روز روزه گرفتن. ١
پیام‌ها: 
١-مسئولیّت انسان،وابسته به اراده و انتخاب اوست.خداوند لغزش‌هایى را که در شرائط‍‌ غیر عادّى از انسان صادر شود،مى‌بخشد. «لا یُؤاخِذُکُمُ‌ اللّهُ‌ بِاللَّغْوِ» 
٢-انگیزه و نیّت،ملاک ثواب و عقاب است. «کَسَبَتْ‌ قُلُوبُکُمْ‌» 
٣-یکى از جلوه‌هاى حِلم و مغفرت الهى،گذشت از خطاهاى غیر عمدى انسان است. «لا یُؤاخِذُکُمُ‌ اللّهُ‌... غَفُورٌ حَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۲۰:۰۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام جواد(ع)

مطابق این حدیث شریف، ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا، از وعده های قطعی حق تعالی است که توسط همه ی پیامبران عظیم الشأن علیهم السلام نوید ظهور او داده شده است. هنگامی که ظهور آن حضرت از «میعاد» باشد، دیگر در آن «بدا» ممکن نیست، که در این صورت «خلف وعده» به شمار می آید، چنانکه قرآن کریم فرموده است:- «فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله».- «هرگز گمان مبر که خداوند وعده ای را که به وسیله ی پیامبرانش ابلاغ نموده، خلف کند».

سوره ابراهیم/ آیه47

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۱۴:۱۶
محمدرضا زارع

187-  و من خطبة له (علیه السلام)
> و هی فی ذکر الملاحم <
أَلَا بِأَبِی وَ أُمِّی هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِی الْأَرْضِ مَجْهُولَةٌ أَلَا فَتَوَقَّعُوا مَا یَکُونُ مِنْ إِدْبَارِ أُمُورِکُمْ وَ انْقِطَاعِ وُصَلِکُمْ وَ اسْتِعْمَالِ صِغَارِکُمْ ذَاکَ حَیْثُ تَکُونُ ضَرْبَةُ السَّیْفِ عَلَی الْمُؤْمِنِ أَهْوَنَ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ ذَاکَ حَیْثُ یَکُونُ الْمُعْطَی أَعْظَمَ أَجْراً مِنَ الْمُعْطِی ذَاکَ حَیْثُ تَسْکَرُونَ مِنْ غَیْرِ شَرَابٍ بَلْ مِنَ النِّعْمَةِ وَ النَّعِیمِ وَ تَحْلِفُونَ مِنْ غَیْرِ اضْطِرَارٍ وَ تَکْذِبُونَ مِنْ غَیْرِ إِحْرَاجٍ ذَاکَ إِذَا عَضَّکُمُ الْبَلَاءُ کَمَا یَعَضُّ الْقَتَبُ غَارِبَ الْبَعِیرِ مَا أَطْوَلَ هَذَا الْعَنَاءَ وَ أَبْعَدَ هَذَا الرَّجَاءَ أَیُّهَا النَّاسُ أَلْقُوا هَذِهِ الْأَزِمَّةَ الَّتِی تَحْمِلُ ظُهُورُهَا الْأَثْقَالَ مِنْ أَیْدِیکُمْ وَ لَا تَصَدَّعُوا عَلَی سُلْطَانِکُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِکُمْ وَ لَا تَقْتَحِمُوا مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ فَوْرِ نَارِ الْفِتْنَةِ وَ أَمِیطُوا عَنْ سَنَنِهَا وَ خَلُّوا قَصْدَ السَّبِیلِ لَهَا فَقَدْ لَعَمْرِی یَهْلِکُ فِی لَهَبِهَا الْمُؤْمِنُ وَ یَسْلَمُ فِیهَا غَیْرُ الْمُسْلِمِ
إِنَّمَا مَثَلِی بَیْنَکُمْ کَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی الظُّلْمَةِ یَسْتَضِی‏ءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا فَاسْمَعُوا أَیُّهَا النَّاسُ وَ عُوا وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِکُمْ تَفْهَمُوا.

 

خطبه 187-در بیان پیشامدها 
خبر از حوادث آینده 
آگاه باشید! آنان که پدر و مادرم فدایشان باد، از کسانی هستند که در آسمانها معروفند، و در زمین گمنام. هان ای مردم! در آینده پشت کردن روزگار خوشی را انتظار کشید، و قطع شدن پیوندها، و روی کار آمدن خردسالان، و این روزگاری است که ضربات شمشیر بر مومن آسان تر از یافتن مال حلال است، روزگاری که پاداش گیرنده از دهنده بیشتر است. و آن روزگاری که بی نوشیدن شراب مست می شوید، با فراوانی نعمت ها، سوگند می خورید بدون اجبار، دروغ می گویید نه از روی ناچاری. و آن روزگاری است که بلاها شما را گاز گیرد و مجروح سازد، چونان زخم شدن دوش شتران از پالان، آه! آن رنج و اندوه چقدر طولانی، و امید گشایش چقدر دور است! ضرورت اطاعت از رهبری ای مردم! مهار بار سنگین گناهان را رها کنید، و امام خود را تنها مگذارید، که در آینده خود را سرزنش می کنید خود را در آتش فتنه ای که پیشاپیش افروخته اید نیفکنید، راه خود گیرید، و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنید، بجانم سوگند که مومن در شعله آن فتنه ها نابود شود. اما نامسلمان در امان باشد. همانا من در میان شما چونان چراغ درخشنده در تاریکی هستم، که هر کس به آن رو می آورد از نورش بهره مند می گردد، ای مردم سخنان مرا بشنوید، و به خوبی حفظ کنید، گوش دل خود را باز کنید تا گفته های مرا بفهمید.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۰۹:۵۶
محمدرضا زارع

«٢٢٤»وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ‌ عُرْضَةً‌ لِأَیْمانِکُمْ‌ أَنْ‌ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ‌ النّاسِ‌ وَ اللّهُ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌ 
براى نیکى کردن و پروا داشتن و اصلاح بین مردم،خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار ندهید.همانا خداوند شنوا و دانا است. 
نکته‌ها: 
در تفاسیر متعدّد از جمله مجمع البیان و روح البیان در شأن نزول این آیه آمده است که میان داماد و دخترِ یکى از یاران پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به نام عبد اللّه بن رواحه اختلافى پیش آمد، او سوگند یاد کرد که براى اصلاح کار آنها هیچ دخالتى نکند.آیه نازل شد و این‌گونه سوگندها را ممنوع ساخت. 
کلمه«أیمان»جمع«یمین»به معناى سوگند.و کلمه‌ى «عُرْضَةً‌» به معناى«در معرض قرار دادن»است. 
سوگند را وسیله‌اى براى توجیه و فرار از مسئولیّت خود قرار ندهید و به هر مناسبتى از خداوند و نام مقدّس او خرج نکنید،این کار خود نوعى جرأت و بى‌ادبى است. 
امام صادق علیه السلام فرمود:«لا تحلفوا باللّه صادقین و لا کاذبین» ١نه راست و نه دروغ،به خدا سوگند یاد نکنید. 
پیام‌ها: 
١-احترام نام خداوند و مقدّسات باید حفظ‍‌ شود. «وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ‌ عُرْضَةً‌ لِأَیْمانِکُمْ‌» 
٢-سوگند،نباید مانع انجام کار نیک و اصلاح میان مردم قرار گیرد. «لا تَجْعَلُوا اللّهَ‌ عُرْضَةً‌ لِأَیْمانِکُمْ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۹:۴۲
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام حسن مجتبی(ع)

«لا یکون الأمر الذی تنتظرون حتی یبرء بعضکم من بعض و یتفل بعضکم فی وجوه بعض و یشهد بعضکم علی بعض بالکفر و یلعن بعضکم بعضا».

«این امر که فرا رسیدن موعدش را انتظار می کشید واقع نمی شود مگر بعد از آنکه برخی از شما از برخی دیگر بیزاری بجوید، و برخی در صورت برخی آب دهان بیندازد و بعضی از شما بعضی دیگر را کافر بداند و یکدیگر را لعن کنند».عمیر می گوید عرض کردم: چنین زمانی چه ارزشی دارد؟ امام علیه‌السلام فرمود:«الخیر کله فی ذلک الزمان، یقوم قائمنا و یدفع ذلک کله».«همه ی خیرها در آن زمانست، زیرا قائم ما قیام می کند و همه ی این حوادث را از بین می برد».

در برخی نسخه ها از امام حسن علیه‌السلام و در برخی دیگر از امام حسین علیه‌السلام نقل شده است. بشارة الاسلام/ ص81

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۷
محمدرضا زارع

186-  و من خطبة له (علیه السلام)
> فی التوحید و تجمع هذه الخطبة من أصول العلم ما لا تجمعه خطبة <
مَا وَحَّدَهُ مَنْ کَیَّفَهُ وَ لَا حَقِیقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ وَ لَا إِیَّاهُ عَنَی مَنْ شَبَّهَهُ وَ لَا صَمَدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَیْهِ وَ تَوَهَّمَهُ کُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ کُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ فَاعِلٌ لَا بِاضْطِرَابِ آلَةٍ مُقَدِّرٌ لَا بِجَوْلِ فِکْرَةٍ غَنِیٌّ لَا بِاسْتِفَادَةٍ لَا تَصْحَبُهُ الْأَوْقَاتُ وَ لَا تَرْفِدُهُ الْأَدَوَاتُ سَبَقَ الْأَوْقَاتَ کَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ وَ الِابْتِدَاءَ أَزَلُهُ بِتَشْعِیرِهِ الْمَشَاعِرَ عُرِفَ أَنْ لَا مَشْعَرَ لَهُ وَ بِمُضَادَّتِهِ بَیْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا ضِدَّ لَهُ وَ بِمُقَارَنَتِهِ بَیْنَ الْأَشْیَاءِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِینَ لَهُ ضَادَّ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ وَ الْوُضُوحَ بِالْبُهْمَةِ وَ الْجُمُودَ بِالْبَلَلِ وَ الْحَرُورَ بِالصَّرَدِ مُؤَلِّفٌ بَیْنَ مُتَعَادِیَاتِهَا مُقَارِنٌ بَیْنَ مُتَبَایِنَاتِهَا مُقَرِّبٌ بَیْنَ مُتَبَاعِدَاتِهَا مُفَرِّقٌ بَیْنَ مُتَدَانِیَاتِهَا لَا یُشْمَلُ بِحَدٍّ وَ لَا یُحْسَبُ بِعَدٍّ وَ إِنَّمَا تَحُدُّ الْأَدَوَاتُ أَنْفُسَهَا وَ تُشِیرُ الْآلَاتُ إِلَی نَظَائِرِهَا مَنَعَتْهَا مُنْذُ الْقِدْمَةَ وَ حَمَتْهَا قَدُ الْأَزَلِیَّةَ وَ جَنَّبَتْهَا لَوْلَا التَّکْمِلَةَ بِهَا تَجَلَّی صَانِعُهَا لِلْعُقُولِ وَ بِهَا امْتَنَعَ عَنْ نَظَرِ الْعُیُونِ وَ لَا یَجْرِی عَلَیْهِ السُّکُونُ وَ الْحَرَکَةُ وَ کَیْفَ یَجْرِی عَلَیْهِ مَا هُوَ أَجْرَاهُ وَ یَعُودُ فِیهِ مَا هُوَ أَبْدَاهُ وَ یَحْدُثُ فِیهِ مَا هُوَ أَحْدَثَهُ إِذاً لَتَفَاوَتَتْ ذَاتُهُ وَ لَتَجَزَّأَ کُنْهُهُ وَ لَامْتَنَعَ مِنَ الْأَزَلِ مَعْنَاهُ وَ لَکَانَ لَهُ وَرَاءٌ إِذْ وُجِدَ لَهُ أَمَامٌ وَ لَالْتَمَسَ التَّمَامَ إِذْ لَزِمَهُ النُّقْصَانُ وَ إِذاً لَقَامَتْ آیَةُ الْمَصْنُوعِ فِیهِ وَ لَتَحَوَّلَ دَلِیلًا بَعْدَ أَنْ کَانَ مَدْلُولًا عَلَیْهِ وَ خَرَجَ بِسُلْطَانِ الِامْتِنَاعِ مِنْ أَنْ یُؤَثِّرَ فِیهِ مَا یُؤَثِّرُ فِی غَیْرِهِ الَّذِی لَا یَحُولُ وَ لَا یَزُولُ وَ لَا یَجُوزُ عَلَیْهِ الْأُفُولُ لَمْ یَلِدْ فَیَکُونَ مَوْلُوداً وَ لَمْ یُولَدْ فَیَصِیرَ مَحْدُوداً جَلَّ عَنِ اتِّخَاذِ الْأَبْنَاءِ وَ طَهُرَ عَنْ مُلَامَسَةِ النِّسَاءِ لَا تَنَالُهُ الْأَوْهَامُ فَتُقَدِّرَهُ وَ لَا تَتَوَهَّمُهُ الْفِطَنُ فَتُصَوِّرَهُ وَ لَا تُدْرِکُهُ الْحَوَاسُّ فَتُحِسَّهُ وَ لَا تَلْمِسُهُ الْأَیْدِی فَتَمَسَّهُ وَ لَا یَتَغَیَّرُ بِحَالٍ وَ لَا یَتَبَدَّلُ فِی الْأَحْوَالِ وَ لَا تُبْلِیهِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامُ وَ لَا یُغَیِّرُهُ الضِّیَاءُ وَ الظَّلَامُ وَ لَا یُوصَفُ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَجْزَاءِ وَ لَا بِالْجَوَارِحِ وَ الْأَعْضَاءِ وَ لَا بِعَرَضٍ مِنَ الْأَعْرَاضِ وَ لَا بِالْغَیْرِیَّةِ وَ الْأَبْعَاضِ وَ لَا یُقَالُ لَهُ حَدٌّ وَ لَا نِهَایَةٌ وَ لَا انْقِطَاعٌ وَ لَا غَایَةٌ وَ لَا أَنَّ الْأَشْیَاءَ تَحْوِیهِ فَتُقِلَّهُ أَوْ تُهْوِیَهُ أَوْ أَنَّ شَیْئاً یَحْمِلُهُ فَیُمِیلَهُ أَوْ یُعَدِّلَهُ لَیْسَ فِی الْأَشْیَاءِ بِوَالِجٍ وَ لَا عَنْهَا بِخَارِجٍ یُخْبِرُ لَا بِلِسَانٍ وَ لَهَوَاتٍ وَ یَسْمَعُ لَا بِخُرُوقٍ وَ أَدَوَاتٍ یَقُولُ وَ لَا یَلْفِظُ وَ یَحْفَظُ وَ لَا یَتَحَفَّظُ وَ یُرِیدُ وَ لَا یُضْمِرُ یُحِبُّ وَ یَرْضَی مِنْ غَیْرِ رِقَّةٍ وَ یُبْغِضُ وَ یَغْضَبُ مِنْ غَیْرِ مَشَقَّةٍ یَقُولُ لِمَنْ أَرَادَ کَوْنَهُ کُنْ فَیَکُونُ لَا بِصَوْتٍ یَقْرَعُ وَ لَا بِنِدَاءٍ یُسْمَعُ وَ إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ وَ مَثَّلَهُ لَمْ یَکُنْ مِنْ قَبْلِ ذَلِکَ کَائِناً وَ لَوْ کَانَ قَدِیماً لَکَانَ إِلَهاً ثَانِیاً لَا یُقَالُ کَانَ بَعْدَ أَنْ لَمْ یَکُنْ فَتَجْرِیَ عَلَیْهِ الصِّفَاتُ الْمُحْدَثَاتُ وَ لَا یَکُونُ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ فَصْلٌ وَ لَا لَهُ عَلَیْهَا فَضْلٌ فَیَسْتَوِیَ الصَّانِعُ وَ الْمَصْنُوعُ وَ یَتَکَافَأَ الْمُبْتَدَعُ وَ الْبَدِیعُ خَلَقَ الْخَلَائِقَ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَیْرِهِ وَ لَمْ یَسْتَعِنْ عَلَی خَلْقِهَا بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ أَنْشَأَ الْأَرْضَ فَأَمْسَکَهَا مِنْ غَیْرِ اشْتِغَالٍ وَ أَرْسَاهَا عَلَی غَیْرِ قَرَارٍ وَ أَقَامَهَا بِغَیْرِ قَوَائِمَ وَ رَفَعَهَا بِغَیْرِ دَعَائِمَ وَ حَصَّنَهَا مِنَ الْأَوَدِ وَ الِاعْوِجَاجِ وَ مَنَعَهَا مِنَ التَّهَافُتِ وَ الِانْفِرَاجِ أَرْسَی أَوْتَادَهَا وَ ضَرَبَ أَسْدَادَهَا وَ اسْتَفَاضَ عُیُونَهَا وَ خَدَّ أَوْدِیَتَهَا فَلَمْ یَهِنْ مَا بَنَاهُ وَ لَا ضَعُفَ مَا قَوَّاهُ هُوَ الظَّاهِرُ عَلَیْهَا بِسُلْطَانِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ هُوَ الْبَاطِنُ لَهَا بِعِلْمِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ وَ الْعَالِی عَلَی کُلِّ شَیْ‏ءٍ مِنْهَا بِجَلَالِهِ وَ عِزَّتِهِ لَا یُعْجِزُهُ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا طَلَبَهُ وَ لَا یَمْتَنِعُ عَلَیْهِ فَیَغْلِبَهُ وَ لَا یَفُوتُهُ السَّرِیعُ مِنْهَا فَیَسْبِقَهُ وَ لَا یَحْتَاجُ إِلَی ذِی مَالٍ فَیَرْزُقَهُ خَضَعَتِ الْأَشْیَاءُ لَهُ وَ ذَلَّتْ مُسْتَکِینَةً لِعَظَمَتِهِ لَا تَسْتَطِیعُ الْهَرَبَ مِنْ سُلْطَانِهِ إِلَی غَیْرِهِ فَتَمْتَنِعَ مِنْ نَفْعِهِ وَ ضَرِّهِ وَ لَا کُفْ‏ءَ لَهُ فَیُکَافِئَهُ وَ لَا نَظِیرَ لَهُ فَیُسَاوِیَهُ هُوَ الْمُفْنِی لَهَا بَعْدَ وُجُودِهَا حَتَّی یَصِیرَ مَوْجُودُهَا کَمَفْقُودِهَا وَ لَیْسَ فَنَاءُ الدُّنْیَا بَعْدَ ابْتِدَاعِهَا بِأَعْجَبَ مِنْ إِنْشَائِهَا وَ اخْتِرَاعِهَا وَ کَیْفَ وَ لَوِ اجْتَمَعَ جَمِیعُ حَیَوَانِهَا مِنْ طَیْرِهَا وَ بَهَائِمِهَا وَ مَا کَانَ مِنْ مُرَاحِهَا وَ سَائِمِهَا وَ أَصْنَافِ أَسْنَاخِهَا وَ أَجْنَاسِهَا وَ مُتَبَلِّدَةِ أُمَمِهَا وَ أَکْیَاسِهَا عَلَی إِحْدَاثِ بَعُوضَةٍ مَا قَدَرَتْ عَلَی إِحْدَاثِهَا وَ لَا عَرَفَتْ کَیْفَ السَّبِیلُ إِلَی إِیجَادِهَا وَ لَتَحَیَّرَتْ عُقُولُهَا فِی عِلْمِ ذَلِکَ وَ تَاهَتْ وَ عَجَزَتْ قُوَاهَا وَ تَنَاهَتْ وَ رَجَعَتْ خَاسِئَةً حَسِیرَةً عَارِفَةً بِأَنَّهَا مَقْهُورَةٌ مُقِرَّةً بِالْعَجْزِ عَنْ إِنْشَائِهَا مُذْعِنَةً بِالضَّعْفِ عَنْ إِفْنَائِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَعُودُ بَعْدَ فَنَاءِ الدُّنْیَا وَحْدَهُ لَا شَیْ‏ءَ مَعَهُ کَمَا کَانَ قَبْلَ ابْتِدَائِهَا کَذَلِکَ یَکُونُ بَعْدَ فَنَائِهَا بِلَا وَقْتٍ وَ لَا مَکَانٍ وَ لَا حِینٍ وَ لَا زَمَانٍ عُدِمَتْ عِنْدَ ذَلِکَ الْآجَالُ وَ الْأَوْقَاتُ وَ زَالَتِ السِّنُونَ وَ السَّاعَاتُ فَلَا شَیْ‏ءَ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ الَّذِی إِلَیْهِ مَصِیرُ جَمِیعِ الْأُمُورِ بِلَا قُدْرَةٍ مِنْهَا کَانَ ابْتِدَاءُ خَلْقِهَا وَ بِغَیْرِ امْتِنَاعٍ مِنْهَا کَانَ فَنَاؤُهَا وَ لَوْ قَدَرَتْ عَلَی الِامْتِنَاعِ لَدَامَ بَقَاؤُهَا لَمْ یَتَکَاءَدْهُ صُنْعُ شَیْ‏ءٍ مِنْهَا إِذْ صَنَعَهُ وَ لَمْ یَؤُدْهُ مِنْهَا خَلْقُ مَا خَلَقَهُ وَ بَرَأَهُ وَ لَمْ یُکَوِّنْهَا لِتَشْدِیدِ سُلْطَانٍ وَ لَا لِخَوْفٍ مِنْ زَوَالٍ وَ نُقْصَانٍ وَ لَا لِلِاسْتِعَانَةِ بِهَا عَلَی نِدٍّ مُکَاثِرٍ وَ لَا لِلِاحْتِرَازِ بِهَا مِنْ ضِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا لِلِازْدِیَادِ بِهَا فِی مُلْکِهِ وَ لَا لِمُکَاثَرَةِ شَرِیکٍ فِی شِرْکِهِ وَ لَا لِوَحْشَةٍ کَانَتْ مِنْهُ فَأَرَادَ أَنْ یَسْتَأْنِسَ إِلَیْهَا ثُمَّ هُوَ یُفْنِیهَا بَعْدَ تَکْوِینِهَا لَا لِسَأَمٍ دَخَلَ عَلَیْهِ فِی تَصْرِیفِهَا وَ تَدْبِیرِهَا وَ لَا لِرَاحَةٍ وَاصِلَةٍ إِلَیْهِ وَ لَا لِثِقَلِ شَیْ‏ءٍ مِنْهَا عَلَیْهِ لَا یُمِلُّهُ طُولُ بَقَائِهَا فَیَدْعُوَهُ إِلَی سُرْعَةِ إِفْنَائِهَا وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ دَبَّرَهَا بِلُطْفِهِ وَ أَمْسَکَهَا بِأَمْرِهِ وَ أَتْقَنَهَا بِقُدْرَتِهِ ثُمَّ یُعِیدُهَا بَعْدَ الْفَنَاءِ مِنْ غَیْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَیْهَا وَ لَا اسْتِعَانَةٍ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهَا عَلَیْهَا وَ لَا لِانْصِرَافٍ مِنْ حَالِ وَحْشَةٍ إِلَی حَالِ اسْتِئْنَاسٍ وَ لَا مِنْ حَالِ جَهْلٍ وَ عَمًی إِلَی حَالِ عِلْمٍ وَ الْتِمَاسٍ وَ لَا مِنْ فَقْرٍ وَ حَاجَةٍ إِلَی غِنًی وَ کَثْرَةٍ وَ لَا مِنْ ذُلٍّ وَ ضَعَةٍ إِلَی عِزٍّ وَ قُدْرَةٍ.

 

 

خطبه 186-در توحید 
شناساندن صحیح خداوند سبحان 
کسی که کیفیتی برای خدا قائل شد یگانگی او را انکار کرده، و آن کس که همانندی برای او قرار داد به حقیقت خدا نرسیده است، کسی که خدا را به چیزی تشبیه کرد به مقصد نرسید، آن کس که به او اشاره کند یا در وهم آورد، خدا را بی نیاز ندانسته است، هر چه که ذاتش شناخته باشد آفریده است، و آنچه در هستی به دیگری متکی باشد دارای آفریننده است، سازنده ای غیرمحتاج به ابزار، اندازه گیرنده ای بی نیاز نه به فکر و اندیشه، بی نیاز بدون یاری دیگران است، با زمانها همراه نبوده، و از ابزار و وسائل کمک نگرفته است، هستی او برتر از زمان است، و وجود او بر نیستی مقدم است، و ازلیت او را آغازی نیست. با پدید آوردن حواس روشن می شود که حواسی ندارد، و با آفرینش اشیا متضاد، ثابت می شود که دارای ضدی نیست، و با هماهنگ کردن اشیا دانسته شد که همانندی ندارد، خدایی که روشنی را با تاریکی، آشکار را با نهان، خشکی را با تری، گرمی را با سردی ضد هم قرار داد، و عناصر متضاد را با هم ترکیب و هماهنگ کرد، و بین موجودات ضد هم، وحدت ایجاد نمود، آنها را که با هم دور بودند نزدیک کرد، و بین آنها که با هم نزدیک بودند فاصله انداخت. خدایی که حدی ندارد، و با شماره محاسبه نمی گردد، که همانا ابزار و آلات دلیل محدود بودن خویشند و به همانند خود اشاره می شوند، اینکه می گوییم موجودات از فلان زمان پدید آمده اند پس قدیم نمی توانند باشند و حادثند، و اینکه می گوییم حتما پدید آمدند، ازلی بودن آنها رد می شود، و اینکه می گوییم اگر چنین بودند کامل می شدند، پس در تمام جهات کامل نیستند، خدا با خلق پدیده ها در برابر عقلها جلوه کرد، و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است، و حرکت و سکون در او راه ندارد، زیرا او خود حرکت و سکون را آفرید، چگونه ممکن است آنچه را که خود آفرید در او اثر بگذارد؟ یا خود از پدیده های خویش اثر پذیرد؟ اگر چنین شود، ذاتش چون دیگر پدیده ها، تغییر می کند، و اصل وجودش تجزیه می پذیرد، و دیگری ازلی نمی تواند باشد، هنگامی که آغازی برای او تصور شود پس سرآمدی نیز خواهد داشت، و این آغاز و انجام، دلیل روشن نقص، و نقصان و ضعف دلیل مخلوق بودن، و نیاز به خالقی دیگر داشتن است، پس نمی تواند آفریدگار همه هستی باشد، و از صفات پروردگار که (هیچ چیز در او موثر نیست، و نابودی و تغییر و پنهان شدن در او راه ندارد) خارج می شود. والاتر از صفات پدیده ها خدا فرزندی ندارد تا فرزند دیگری باشد، و زاده نشده تا محدود به حدودی گردد، و برتر است از آنکه پسرانی داشته باشد، و منزه است که با زنانی ازدواج کند، اندیشه ها به او نمی رسند تا اندازه ای برای خدا تصور نماید، حواس از احساس کردن او عاجز، و دست ها از لمس کردن او ناتوان است و تغییر و دگرگونی در او راه ندارد، و گذشت زمان تاثیری در او نمی گذارد، گذران روز و شب او را سالخورده نسازد، و روشنایی و تاریکی در او اثر ندارد. خدا با هیچ یک از اجزاء و جوارح و اعضا و اندام، و نه با عرضی از اعراض، و نه با دگرگونیها و تجزیه، توصیف نمی شود، برای او اندازه و نهایتی وجود ندارد، و نیستی و سرآمدی نخواهد داشت، چیزی او را در خود نمی گنجاند که بالا و پایینش ببرد، و نه چیزی او را حمل می کند که کج یا راست نگهدارد، نه در درون اشیا قرار دارد و نه بیرون آن، حرف می زند نه با زبان و کام و دهان، می شنود نه با سوراخهای گوش و آلت شنوایی، سخن می گوید نه با بکار گرفتن الفاظ در بیان، حفظ می کند نه با رنج به خاطر سپردن، می خواهد نه با بکارگیری اندیشه، دوست دارد و خشنود می شود نه از راه دلسوزی، دشمن می دارد و به خشم می آید نه با صوتی که در گوشها نشیند، و نه فریادی که شنیده شود بلکه سخن خدای سبحان همان کاری است که ایجاد می کند. شناخت قدرت پروردگار پیش از او چیزی وجود نداشته وگرنه خدای دیگری می بود، نمی شود گفت (خدا نبود و پدید آمد) که در آن صورت صفات پدیده ها را پیدا می کند و نمی شود گفت (بین خدا و پدیده ها جدایی است) و (خدا بر پدیده ها برتری دارد) زیرا سازنده و ساخته شده همانند تصور شوند، و خالق و پدیدآمده با یکدیگر تشبیه گردند، مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوی دیگران آفرید، و در آفرینش پدیده ها از هیچ کسی یاری نگرفت، زمین را آفرید و آن را برپا نگهداشت بدون آنکه مشغولش سازد، و در حرکت و بی قراری، حرکت آن را نظم و اعتدال بخشید و بدون ستونی آن را بپا داشت، و بدون استوانه ها حفظ کرد، میخ های زمین را محکم، و کوه های آن را استوار، و چشمه هایش را جاری، و دره ها را ایجاد فرمود، آنچه بنا کرده به سستی نگرایید. و آنچه را توانا کرد ناتوان نشد. خدا با بزرگی و قدرت بر آفریده ها حاکم است، و با علم و آگاهی از باطن و درونشان باخبر است، و با جلال و عزت خود از همه برتر و بالاتر است، چیزی از فرمان او سرپیچی نمی کند، و چیزی قدرت مخالفت با او را ندارد که بر او پیشی گیرد، و به سرمایه داری نیاز ندارد تا او را روزی دهد، همه در برابر او فروتنند، و در برابر عظمت او ذلیل و خوارند، از قدرت و حکومت او به سوی دیگری نمی توان گریخت که از سود و زیانش در امان ماند، همتایی ندارد تا با او برابری کند، و او را همانندی نیست که شبیه او باشد، اوست نابودکننده پدیده ها پس از آفرینش، که گویا موجودی نبود. معاد و آفرینش دوباره پدیده ها نابودی جهان پس از پدید آمدن، شگفت آورتر از آفرینش آغازین آن نیست، چگونه محال است در صورتیکه اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپایان، آنچه در آغل است و آنچه در بیابان سرگرم چراست، از تمام نژادها و جنس ها، درس نخوانده و زیرک انسانها، گرد هم آیند تا پشه ای را بیافرینند، توان پدید آوردن آن را ندارند، و راه پیدایش آن را نمی شناسند، که عقلهایشان سرگردان و در شناخت آن حیران می ماند، و نیروی آنها سست و به پایان می رسد، و رانده و درمانده باز می گرداند، آنگاه اعتراف به شکست می کنند، و اقرار دارند که نمی توانند پشه ای بیافرینند و از نابود ساختنش ناتوانند و همانا پس از نابودی جهان تنها خدای سبحان باقی می ماند، تنهای تنها که چیزی با او نیست، آنگونه که قبل از آفرینش جهان چیزی با او نبود، بی وقت و زمان، نه روزگاری و نه مکان، در آن هنگام مهلت ها به سرآید، سالها و ساعتها سپری شود و چیزی جز خدای یگانه قهار باقی نمی ماند که بازگشت همه چیز به سوی اوست. پدیده ها، چنانکه در آغاز آفریده شدن قدرتی نداشتند، به هنگام نابودی نیز قدرت امتناعی ندارند، زیرا اگر می توانستند پایدارتر می ماندند، آفرینش چیزی برای خدا رنج آور نبوده و در آفرینش موجودات دچار فرسودگی و ناتوانی نشده است، موجودات را برای استحکام حکومتش نیافریده، و برای ترس از کمبود و نقصان پدید نیاورده است، آفرینش مخلوقات نه برای پرهیز از دشمنی بود که به او هجوم آورد، و نه برای ازدیاد دوران حکومت، و نه برای پیروز شدن بر شریک و معارض، و نه برای رفع تنهایی بوده است. سپس همه موجودات را نابود می کند، نه برای خستگی از اداره آنها، و نه برای آسایش و استراحت، و نه به خاطر رنج و سنگینی که برای او داشتند، و نه برای طولانی شدن ملال آور زندگیشان، بلکه خداوند با لطف خود موجودات را اداره می فرماید، و با فرمان خود همه را برپا می دارد، و با قدرت خود همه را استوار می کند. سپس بدون آنکه نیازی داشته باشد بار دیگر همه را باز می گرداند، نه برای اینکه از آنها کمکی بگیرد، و نه برای رها شدن از تنهایی با آنها مانوس شود، و نه آنکه تجربه ای به دست آورد، و نه برای آنکه از فقر و نیاز به توانگری رسد، و یا از ذلت و خواری به عزت و قدرت راه یابد.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۰:۲۱
محمدرضا زارع

«٢٢٣»نِساؤُکُمْ‌ حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ‌ أَنّى شِئْتُمْ‌ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ‌ مُلاقُوهُ‌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ‌ 
زنان شما کشتزار شمایند،هرجا و هرگاه که بخواهید،به کشتزار خود درآیید(و با آنان آمیزش نمائید)و(در انجام کار نیک)براى خود،پیش بگیرید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد،و به مؤمنان بشارت ده. 
نکته‌ها: 
در این آیه،زنان به مزرعه و کشتزارى تشبیه شده‌اند که بذر مرد را در درون خود پرورش داده و پس از ٩ ماه،گل فرزند را به بوستان بشرى تقدیم مى‌کنند.همچنان که انسان،بدون کشت و مزرعه از بین مى‌رود،جامعه بشرى نیز بدون وجود زن نابود مى‌گردد. زنان وسیله‌ى هوس‌بازى نیستند،بلکه رمز بقاى نسل بشر هستند.پس لازم است در آمیزش جنسى،هدف انسان تولید یک نسل پاک که ذخیره قیامت است باشد و در چنین لحظات و حالاتى نیز هدف مقدّسى دنبال شود.جمله‌ى «وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» هشدار مى‌دهد که از راههاى غیر مجاز،بهره جنسى نبرید و به نحوى حرکت کنید که در قیامت سرافراز باشید و اولاد و نسلى را تحویل دهید که مجسمه‌ى عمل صالح و خیرات آن روز باشند. 
پیام‌ها: 
١-همسر مناسب همچون مزرعه‌ى مناسب است و سلامت بذر،شرط‍‌ تولید بهتر است. «نِساؤُکُمْ‌ حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌» 
٢-بذر و زمین،هر دو در تولید نقش مهمّى دارند.زن و مرد نیز در بقاى نسل آینده نقش اساسى دارند. «حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌» 
٣-در کنار ممنوعیّت‌هاى موسمى،بهره‌گیرى‌هاى دراز مدّت است.در آیه قبل فرمود: «فَاعْتَزِلُوا» در این آیه مى‌فرماید: «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ‌» 
٤-در آمیزش،مرد باید به سراغ زن برود. «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ‌» 
٥-غرائز نیز باید جهت خدایى بگیرند.اگر هدف از آمیزش،فرزندانى پاک و ذخیره قیامت باشد،آن نیز رنگ الهى مى‌گیرد. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌» 
در صحیح بخارى آمده است:اولیاى خدا در آمیزش قصد مى‌کنند که صاحب فرزندانى جهادگر شوند. 
٦-اگر نسل پاک تحویل دهید،خودتان بهره‌مند خواهید شد. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌» 
٧-زن،نه کالاست و نه منشأ تاریکى،بلکه او بنیان‌گذار آبادیها و سرمایه‌گذار تاریخ و فرستنده هدایاى اخروى است. «نِساؤُکُمْ‌ حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌، قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌» 
٨-در مسائل جنسى،تقوا را مراعات کنید. «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ‌... وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» 
٩-خواسته‌هاى نفسانى باید با تقوا کنترل شود. «أَنّى شِئْتُمْ‌... وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» 
١٠-ایمان به آخرت،بهترین وسیله‌ى رسیدن به تقوا مى‌باشد. «اِتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ‌ مُلاقُوهُ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۶:۳۳
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام جواد(ع)

«اذا مات ابنی علی بدا سراج بعده، ثم خفی، فویل للمرتاب و طوبی للعرب الفار بدینه ثم یکون بعد ذلک احداث، تشیب فیها النواصی و تنشق الصم الصلاب».

«چون پسرم علی (امام هادی علیه السلام) در گذشت، چراغی آشکار می شود (امام حسن عسکری علیه السلام) آنگاه خاموش می شود، وای بر کسی که دچار شک و تردید شود. خوشا به حال کسی که دین خود را بردارد و فرار کند. آنگاه حوادثی روی می دهد که جوانان پیر می شوند و موها سفید می گردد. فتنه ها به قدری سخت و کمرشکن خواهد بود که سنگ‌های سخت و صخره های فولادین از وحشت آن شکسته می شوند».

اثباة الهدی/ ج3/ ص536

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۵:۲۴
محمدرضا زارع

185-  و من خطبة له (علیه السلام)
> یحمد اللّه فیها و یثنی علی رسوله و یصف خلقا من الحیوان <
>حمد اللّه تعالی<
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا تُدْرِکُهُ الشَّوَاهِدُ وَ لَا تَحْوِیهِ الْمَشَاهِدُ وَ لَا تَرَاهُ النَّوَاظِرُ وَ لَا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ الدَّالِّ عَلَی قِدَمِهِ بِحُدُوثِ خَلْقِهِ وَ بِحُدُوثِ خَلْقِهِ عَلَی وُجُودِهِ وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَی أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ الَّذِی صَدَقَ فِی مِیعَادِهِ وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادِهِ وَ قَامَ بِالْقِسْطِ فِی خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَیْهِمْ فِی حُکْمِهِ مُسْتَشْهِدٌ بِحُدُوثِ الْأَشْیَاءِ عَلَی أَزَلِیَّتِهِ وَ بِمَا وَسَمَهَا بِهِ مِنَ الْعَجْزِ عَلَی قُدْرَتِهِ وَ بِمَا اضْطَرَّهَا إِلَیْهِ مِنَ الْفَنَاءِ عَلَی دَوَامِهِ وَاحِدٌ لَا بِعَدَدٍ وَ دَائِمٌ لَا بِأَمَدٍ وَ قَائِمٌ لَا بِعَمَدٍ تَتَلَقَّاهُ الْأَذْهَانُ لَا بِمُشَاعَرَةٍ وَ تَشْهَدُ لَهُ الْمَرَائِی لَا بِمُحَاضَرَةٍ لَمْ تُحِطْ بِهِ الْأَوْهَامُ بَلْ تَجَلَّی لَهَا بِهَا وَ بِهَا امْتَنَعَ مِنْهَا وَ إِلَیْهَا حَاکَمَهَا لَیْسَ بِذِی کِبَرٍ امْتَدَّتْ بِهِ النِّهَایَاتُ فَکَبَّرَتْهُ تَجْسِیماً وَ لَا بِذِی عِظَمٍ تَنَاهَتْ بِهِ الْغَایَاتُ فَعَظَّمَتْهُ تَجْسِیداً بَلْ کَبُرَ شَأْناً وَ عَظُمَ سُلْطَاناً.
>الرسول الأعظم<
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الصَّفِیُّ وَ أَمِینُهُ الرَّضِیُّ (صلی الله علیه وآله) أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ وَ إِیضَاحِ الْمَنْهَجِ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا وَ حَمَلَ عَلَی الْمَحَجَّةِ دَالًّا عَلَیْهَا وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الِاهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّیَاءِ وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْإِسْلَامِ مَتِینَةً وَ عُرَی الْإِیمَانِ وَثِیقَةً.
>منها فی صفة خلق أصناف من الحیوان<
وَ لَوْ فَکَّرُوا فِی عَظِیمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِیمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَی الطَّرِیقِ وَ خَافُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ وَ لَکِنِ الْقُلُوبُ عَلِیلَةٌ وَ الْبَصَائِرُ مَدْخُولَةٌ أَ لَا یَنْظُرُونَ إِلَی صَغِیرِ مَا خَلَقَ کَیْفَ أَحْکَمَ خَلْقَهُ وَ أَتْقَنَ تَرْکِیبَهُ وَ فَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ سَوَّی لَهُ الْعَظْمَ وَ الْبَشَرَ انْظُرُوا إِلَی النَّمْلَةِ فِی صِغَرِ جُثَّتِهَا وَ لَطَافَةِ هَیْئَتِهَا لَا تَکَادُ تُنَالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ وَ لَا بِمُسْتَدْرَکِ الْفِکَرِ کَیْفَ دَبَّتْ عَلَی أَرْضِهَا وَ صُبَّتْ عَلَی رِزْقِهَا تَنْقُلُ الْحَبَّةَ إِلَی جُحْرِهَا وَ تُعِدُّهَا فِی مُسْتَقَرِّهَا تَجْمَعُ فِی حَرِّهَا لِبَرْدِهَا وَ فِی وِرْدِهَا لِصَدَرِهَا مَکْفُولٌ بِرِزْقِهَا مَرْزُوقَةٌ بِوِفْقِهَا لَا یُغْفِلُهَا الْمَنَّانُ وَ لَا یَحْرِمُهَا الدَّیَّانُ وَ لَوْ فِی الصَّفَا الْیَابِسِ وَ الْحَجَرِ الْجَامِسِ وَ لَوْ فَکَّرْتَ فِی مَجَارِی أَکْلِهَا فِی عُلْوِهَا وَ سُفْلِهَا وَ مَا فِی الْجَوْفِ مِنْ شَرَاسِیفِ بَطْنِهَا وَ مَا فِی الرَّأْسِ مِنْ عَیْنِهَا وَ أُذُنِهَا لَقَضَیْتَ مِنْ خَلْقِهَا عَجَباً وَ لَقِیتَ مِنْ وَصْفِهَا تَعَباً فَتَعَالَی الَّذِی أَقَامَهَا عَلَی قَوَائِمِهَا وَ بَنَاهَا عَلَی دَعَائِمِهَا لَمْ یَشْرَکْهُ فِی فِطْرَتِهَا فَاطِرٌ وَ لَمْ یُعِنْهُ عَلَی خَلْقِهَا قَادِرٌ وَ لَوْ ضَرَبْتَ فِی مَذَاهِبِ فِکْرِکَ لِتَبْلُغَ غَایَاتِهِ مَا دَلَّتْکَ الدَّلَالَةُ إِلَّا عَلَی أَنَّ فَاطِرَ النَّمْلَةِ هُوَ فَاطِرُ النَّخْلَةِ لِدَقِیقِ تَفْصِیلِ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ غَامِضِ اخْتِلَافِ کُلِّ حَیٍّ وَ مَا الْجَلِیلُ وَ اللَّطِیفُ وَ الثَّقِیلُ وَ الْخَفِیفُ وَ الْقَوِیُّ وَ الضَّعِیفُ فِی خَلْقِهِ إِلَّا سَوَاءٌ.
>خلقة السماء و الکون<
وَ کَذَلِکَ السَّمَاءُ وَ الْهَوَاءُ وَ الرِّیَاحُ وَ الْمَاءُ فَانْظُرْ إِلَی الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النَّبَاتِ وَ الشَّجَرِ وَ الْمَاءِ وَ الْحَجَرِ وَ اخْتِلَافِ هَذَا اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ تَفَجُّرِ هَذِهِ الْبِحَارِ وَ کَثْرَةِ هَذِهِ الْجِبَالِ وَ طُولِ هَذِهِ الْقِلَالِ وَ تَفَرُّقِ هَذِهِ اللُّغَاتِ وَ الْأَلْسُنِ الْمُخْتَلِفَاتِ فَالْوَیْلُ لِمَنْ أَنْکَرَ الْمُقَدِّرَ وَ جَحَدَ الْمُدَبِّرَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ کَالنَّبَاتِ مَا لَهُمْ زَارِعٌ وَ لَا لِاخْتِلَافِ صُوَرِهِمْ صَانِعٌ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَی حُجَّةٍ فِیمَا ادَّعَوْا وَ لَا تَحْقِیقٍ لِمَا أَوْعَوْا وَ هَلْ یَکُونُ بِنَاءٌ مِنْ غَیْرِ بَانٍ أَوْ جِنَایَةٌ مِنْ غَیْرِ جَانٍ.
>خلقة الجرادة<
وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِی الْجَرَادَةِ إِذْ خَلَقَ لَهَا عَیْنَیْنِ حَمْرَاوَیْنِ وَ أَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَیْنِ قَمْرَاوَیْنِ وَ جَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِیَّ وَ فَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِیَّ وَ جَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِیَّ وَ نَابَیْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ وَ مِنْجَلَیْنِ بِهِمَا تَقْبِضُ یَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِی زَرْعِهِمْ وَ لَا یَسْتَطِیعُونَ ذَبَّهَا وَ لَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ حَتَّی تَرِدَ الْحَرْثَ فِی نَزَوَاتِهَا وَ تَقْضِیَ مِنْهُ شَهَوَاتِهَا وَ خَلْقُهَا کُلُّهُ لَا یُکَوِّنُ إِصْبَعاً مُسْتَدِقَّةً فَتَبَارَکَ اللَّهُ الَّذِی یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ یُعَفِّرُ لَهُ خَدّاً وَ وَجْهاً وَ یُلْقِی إِلَیْهِ بِالطَّاعَةِ سِلْماً وَ ضَعْفاً وَ یُعْطِی لَهُ الْقِیَادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً فَالطَّیْرُ مُسَخَّرَةٌ لِأَمْرِهِ أَحْصَی عَدَدَ الرِّیشِ مِنْهَا وَ النَّفَسِ وَ أَرْسَی قَوَائِمَهَا عَلَی النَّدَی وَ الْیَبَسِ وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَ أَحْصَی أَجْنَاسَهَا فَهَذَا غُرَابٌ وَ هَذَا عُقَابٌ وَ هَذَا حَمَامٌ وَ هَذَا نَعَامٌ دَعَا کُلَّ طَائِرٍ بِاسْمِهِ وَ کَفَلَ لَهُ بِرِزْقِهِ وَ أَنْشَأَ السَّحَابَ الثِّقَالَ فَأَهْطَلَ دِیَمَهَا وَ عَدَّدَ قِسَمَهَا فَبَلَّ الْأَرْضَ بَعْدَ جُفُوفِهَا وَ أَخْرَجَ نَبْتَهَا بَعْدَ جُدُوبِهَا.
 

 

 

خطبه 185-در ستایش پیامبر 
خداشناسی 
ستایش خداوندی را سزاست که حواس او را درک نکنند، و مکانها او را دربرنگیرند، دیدگان او را ننگرند، و پوششها او را پنهان نسازند، با حدوث آفرینش ازلی بودن خود را ثابت کرد، و با پیدایش انواع پدیده ها وجود خود را اثبات فرمود، و با همانند داشتن مخلوقات ثابت شد که خدا همانندی ندارد. خدا در وعده های خود راستگو، و برتر از آن است که بر بندگان ستم روا دارد، میان مخلوقات به عدل و داد رفتار کند، و در اجرای احکام عادلانه فرمان دهد، حادث بودن اشیا، گواه بر ازلیت اوست، و ناتوانی موجود، دلیل قدرت بی مانند او، و نابودی پدیده ها، گواه دائمی بودن اوست. خدا یکی است نه با شمارش، همیشگی است نه با محاسبه زمان، برپاست نه با نگهدارنده ای، اندیشه ها او را می شناسند نه با درک حواس، نشانه های خلقت به او گواهی می دهند نه به حضور مادی، فکرها و اندیشه ها بر ذات او احاطه ندارند، که با آثار عظمت خود بر آنها تجلی کرده است، و نشان داد که او را نمی توانند تصور کنند، و داوری این ناتوانی را بر عهده فکرها و اندیشه ها نهاد. بزرگی نیست دارای درازا و پهنا و ژرفا، که از جسم بزرگی برخوردار باشد، و باعظمتی نیست که کالبدش بی نهایت بزرگ و ستبر باشد، بلکه بزرگی خدا در مقام رتبت، و عظمت او در قدرت و حکومت اوست. ویژگیهای پیامبر اسلام (ص) گواهی می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده خدا، و پیامبر برگزیده، و امانتدار پسندیده اوست (درود خدا بر او و عترت او باد) خدا او را با حجت های الزام کننده، و پیروزی آشکار، و راه روشن فرستاد، پس رسالت خود را آشکار رساند و مردم را به راه راست واداشت، و به همگان نشان داد، و نشانه های هدایت را برافراشت، و چراغهای روشن را بر سر راه آدمیان گرفت، رشته های اسلام را استوار کرد، و دستگیره های ایمان را محکم و پایدار نمود. راه های خداشناسی اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگی نعمت های او می اندیشیدند، به راه راست بازمی گشتند، و از آتش سوزان می ترسیدند، اما دلها بیمار، و چشمها معیوب است. آیا به مخلوقات کوچک خدا نمی نگرند؟ که چگونه آفرینش آن را استحکام بخشید؟ و ترکیب اندام آن را برقرار، و گوش و چشم برای آن پدید آورد، و استخوان و پوست متناسب خلق کرد؟ به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمی شود، نگاه کنید! چگونه روی زمین راه می رود، و برای به دست آوردن روزی خود تلاش می کند؟ دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد، و در جایگاه مخصوص نگه می دارد، در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده، و به هنگام درون رفتن، بیرون آمدن را فراموش نمی کند. روزی مورچه تضمین گردیده، و غذاهای متناسب با طبعش آفریده شده است، خداوند منان از او غفلت نمی کند، و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمی سازد، گرچه در دل سنگی سخت و صاف یا در میان صخره ای خشک باشد، اگر در مجاری خوراک و قسمتهای بالا و پایین دستگاه گوارش و آنچه در درون شکم او از غضروفهای آویخته به دنده تا شکم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، اندیشه نمایی، از آفرینش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد، پس بزرگ است خدایی که مورچه را بر روی دست و پایش برپا داشت، و پیکره وجودش را با استحکام نگاه داشت در آفرینش آن هیچ قدرتی او را یاری نداد و هیچ آفریننده ای کمکش نکرد. اگر اندیشه ات را بکار گیری تا به راز آفرینش پی برده باشی، دلائل روشن به تو خواهند گفت که آفریننده مورچه کوچک همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقتی که جدا جدا در آفرینش هر چیزی بکار رفته، و اختلافات و تفاوتهای پیچیده ای که در خلقت هر پدیده حیاتی نهفته است، همه موجودات سنگین و سبک، بزرگ و کوچک، نیرومند و ضعیف، در اصول حیات و هستی یکسانند، و خلقت آسمان و هوا و بادها و آب یکی است. پس اندیشه کن در آفتاب و ماه، و درخت و گیاه، و آب و سنگ، و اختلاف شب و روز، و جوشش دریاها، و فراوانی کوهها، و بلندای قله ها، و گوناگونی لغت ها، و تفاوت زبانها، که نشانه های روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیرکننده را نپذیرد، و تدبیرکننده را انکار کند. و اختلافات صورتهایشان را سازنده ای نیست، بر آنچه ادعا می کنند حجت و دلیلی ندارند، و بر آنچه در سر می پرورانند تحقیقی نمی کنند. آیا ممکن است ساختمانی بدون سازنده، یا جنایتی بدون جنایتکار باشد؟ شگفتی آفرینش ملخ و اگر خواهی در شگفتی ملخ سخن گو، که خدا برای او دو چشم سرخ، دو حدقه چونان ماه تابان آفرید، و به او گوش پنهان، و دهانی متناسب اندامش بخشیده است، دارای حواس نیرومند، و دو دندان پیشین که گیاهان را می چیند، و دو پای داس مانند که اشیاء را برمی دارد، کشاورزان برای زراعت از آنها می ترسند و قدرت دفع آنها را ندارند گر چه همه متحد شوند. ملخها نیرومندانه وارد کشتزار می شوند و آنچه میل دارند می خورند، در حالی که تمام اندامشان به اندازه یک انگشت باریک نیست! نشانه های خدا در طبیعت پس بزرگ است خداوندی که تمام موجودات آسمان و زمین، خواه و ناخواه او را سجده می کنند، و در برابر او با خضوع چهره بر خاک می سایند، و رشته اطاعت او را در تندرستی و ناتوانی به گردن می نهند، و از روی ترس و بیم زمام اختیار خود را به او می سپارند. پرندگان رام فرمان اویند، از تعداد پرها و نفسهای پرندگان آگاه است، برخی را پرنده آبی و گروهی را پرنده خشکی آفرید، و روزی آنها را مقدر فرمود، و اقسام گوناگون آنها را می داند، این کلاغ است و آن عقاب، این شترمرغ است و آن کبوتر، هر پرنده ای را به نام خاصی فراخواند، و روزیش را فراهم کرد. خدایی که ابرهای سنگین را ایجاد، و بارانهای پی درپی را فرستاد، و سهم باران هر جایی را معین فرمود، زمینهای خشک را آبیاری کرد، و گیاهان را پس از خشکسالی رویاند.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۲
محمدرضا زارع

«٢٢٢»وَ یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْمَحِیضِ‌ قُلْ‌ هُوَ أَذىً‌ فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ‌ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ‌ حَتّى یَطْهُرْنَ‌ فَإِذا تَطَهَّرْنَ‌ فَأْتُوهُنَّ‌ مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَمَرَکُمُ‌ اللّهُ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ یُحِبُّ‌ التَّوّابِینَ‌ وَ یُحِبُّ‌ الْمُتَطَهِّرِینَ‌ 
و از تو درباره حیض(ایام عادت ماهانه زنان)سؤال مى‌کنند،بگو:آن مایه‌ى رنج و آزار است،پس در حالت قاعدگى از(آمیزش با)زنان کناره‌گیرى کنید،و با آنها نزدیکى ننمایید تا پاک شوند.پس هنگامى که پاک شدند(یا با غسل کردن طاهر شدند)،آن‌گونه که خداوند به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید.همانا خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و پاکان را نیز دوست دارد. 
نکته‌ها: 
درباره برخورد با زنان در ایام حیض،یهود بسیار سخت‌گیر و نصارى بى‌تفاوتند.در تورات مى‌خوانیم:هرکس زن را در حال حیض لمس کند،تا شام نجس است.رختخواب آن زن نجس و هرکجا بنشیند نجس است.هرکس بستر او را لمس کند باید لباس خود را بشوید.و هرکس چیزى را که او برآن نشسته لمس کند باید خود را بشوید و تا شام نجس است.و اگر مرد با او هم بستر شود تا هفت روز نجس است.و اگر روزهاى بیشتر از قاعده خون ببیند، نجس است. ١در مقابل این حکمِ‌ سخت تورات،نصارى حتّى آمیزش جنسى را در ایّام حیض جایز مى‌دانند. 
امّا اسلام،راه میانه و اعتدال را برگزیده و در ایّام حیض،تنها آمیزش جنسى را ممنوع دانسته است،و هرگونه معاشرت و نشست و برخاست با زنان هیچ‌گونه مانعى ندارد. 
اسلام،دین جامعى است و براى هریک از سؤال‌هاى مورد طرح در زندگى بشرى پاسخى دارد.در آیات قبل بارها با جمله‌ى «یَسْئَلُونَکَ‌» سؤالات مردم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله را نقل و پاسخ‌هاى آن را بیان نمود.گاهى سؤال از جنگ است و گاهى از قمار و شراب،و گاهى از انفاق.و در این آیه نیز سؤال از مسائل زنان.این نشانه‌ى جامعیّت یک مکتب است که حتّى در مورد آمیزش جنسى،احکام دارد و مى‌فرماید: «مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَمَرَکُمُ‌ اللّهُ‌» یعنى خداوند در تمام مسائل جزئى و کلّى،مادّى و معنوى فرمان دارد. 
زن در ایام عادت حیض به لحاظ‍‌ جسمى،آمادگى آمیزش جنسى ندارد و کسالت و اختلال مزاج که براى زن پیش مى‌آید،او را نسبت به آمیزش بى‌نشاط‍‌ مى‌سازد.همچنین در این ایام که رحم زن در حال تخلیه خون است،آمادگى پذیرش نطفه را ندارد و طبق اظهار نظر دانشمندان پزشکى،ممکن است انتقال آلودگى‌هاى خون از مجراى مرد،او را براى همیشه عقیم سازد. 
در روایات نیز آمده است:اگر فرزندى در این ایام نطفه‌اش منعقد شود،به لحاظ‍‌ جسمى و روحى مشکلاتى خواهدداشت . ١
پیام‌ها: 
١-انبیا،مرجع و پاسخ‌گوى سؤالات مردم هستند. «یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْمَحِیضِ‌» 
٢-در سؤال کردن،حیا بى‌معنا است. «یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْمَحِیضِ‌» 
٣-بیان دلیل و فلسفه احکام،در پذیرش آن مؤثر است.در این آیه ابتدا دلیل حرمت مقاربت را بیان فرموده و سپس دستور به عدم نزدیکى مى‌دهد.«هو أَذىً‌ فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ» 
٤-احکام الهى براساس حفظ‍‌ مصالح و دفع مفاسد مى‌باشد. «هُوَ أَذىً‌ فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ‌» 
٥-قاعدگى،دوره‌اى سخت براى زن است. «هُوَ أَذىً‌» 
٦-نزدیکى با همسر هم حدّ و مرزى دارد. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ‌» 
٧-همسر باید مراعات همسر را بکند.اکنون که او در ناراحتى است،شما کام‌گیرى نکنید. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ‌» 
٨-آمیزش جنسى باید همراه با رعایت بهداشت باشد. «حَتّى یَطْهُرْنَ‌» 
٩-در آمیزش با همسر،باید احکام الهى مراعات شود. «فَإِذا تَطَهَّرْنَ‌ فَأْتُوهُنَّ‌ مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَمَرَکُمُ‌ اللّهُ‌» 
١٠-توبه و برگشت از لغزش،راه محبوبیّت نزد خداوند است. «یُحِبُّ‌ التَّوّابِینَ‌» 
١١-علاقه و محبّت خود را نسبت به نادمان و توبه‌کنندگان اظهار کنیم. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ یُحِبُّ‌ التَّوّابِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۹:۲۶
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام زین العابدین(ع)

بعد از شهادت سیدالشهداء ـ علیه‌السلام ـ در شام حضرت سجّاد ـ علیه‌السلام ـ در روز جمعه ای که یکی از سردمداران یزید خطبه‌ی شوم خود را می‌خواند، امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در آنجا بپا خواست و او را با تندی خطاب کرد و بعد مطالبی ایراد نمود؛ از آن جمله فرمود:أیها الناس! أعطینا ستّاً وفضّلنا بسبع، أعطینا العلم والحلم والسماحة والفصاحة والشجاعة والمحبّة فی قلوب المؤمنین وفضّلنا بأنّ منّا النبی المختار ومنّا الصدّیق ومنّا الطیار ومنّا أسد الله وأسد رسوله ومنّا سبطی هذه الأُمّة ومنّا مهدی هذه الأُمّة...هان ای مردم! خدا به ما شش ویژگی عطا فرموده و با شش امتیاز ما را بر همگان فضیلت و برتری بخشیده است؛ خدا به ما نعمت گرانبهای دانش، بردباری، سخاوت، فصاحت و شجاعت عنایت فرمود؛ و بذر مهر و محبّت ما را بر دل‌ها و قلب‌های با ایمان افشانده است. و نیز ما را به هفت ویژگی برتری و فضیلت بخشیده است. پیامبر برگزیده‌ی خدا از ماست و صدّیق امّت، امیرمؤمنان و جعفر طیار و حمزه شیر خدا و پیامبر، و دو نواده‌ی گرانمایه‌ی پیامبر حسن و حسین ـ علیها السلام ـ و مهدی این امّت از ماست.القائم منّا تخفی ولادته علی النّاس حتّی یقولوا: لم یولد بعد، لیخرج حین یخرج ولیس لأحد فی عنقه بیعة. قائم، از ماست. ولادت او بر مردم مخفی می ماند به گونه‌ای که مردم می‌گویند: او هنوز بدنیا نیامده است تا بدینگونه ظهور کند و به هنگامه‌ی ظهور، بیعت هیچ کس را بر عهده نداشته باشد.

بحار الانوار/ ج45/ ص138

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۶:۳۰
محمدرضا زارع

184-  و من کلام له (علیه السلام)
> قاله للبرج بن مسهر الطائی و قد قال له بحیث یسمعه "لا حکم إلا للّه"، و کان من الخوارج <
اسْکُتْ قَبَحَکَ اللَّهُ یَا أَثْرَمُ فَوَاللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ الْحَقُّ فَکُنْتَ فِیهِ ضَئِیلًا شَخْصُکَ خَفِیّاً صَوْتُکَ حَتَّی إِذَا نَعَرَ الْبَاطِلُ نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ الْمَاعِزِ.
 

خطبه 184-خطاب به برج بن مسهر 
افشای منافق 
خاموش باش! خدا رویت را زشت گرداند، ای دندان پیشین افتاده بخدا سوگند! آنگاه که حق آشکار شد تو ناتوان بودی، و آواز تو آهسته بود تا آن که باطل بانگ برآورد، چونان شاخ بز سر برآوردی.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
محمدرضا زارع
روزشمار واقعه عاشورا
سال ۶۰ قمری
۱۵ رجب مرگ معاویه
۲۸ رجب خروج امام حسین (ع) از مدینه.
۳ شعبان ورود امام(ع) به مکه.
۱۰ رمضان رسیدن نخستین نامه‌های کوفیان به امام(ع).
۱۲ رمضان رسیدن ۱۵۰ نامه از کوفیان به امام(ع) توسطقیس بن مُسْهِر، عبدالرحمان ارحبی و عُمارَة سَلُولی.
۱۴‌رمضان وصول نامه سران و اهالی کوفه به امام(ع) توسط هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی.
۱۵ رمضان خروج مسلم از مکه به سوی کوفه.
۵ شوال ورود مسلم بن عقیل به کوفه.
۱۱ ذی‌القعده نامه مسلم‌بن عقیل به امام حسین و دعوت از ایشان برای آمدن به کوفه
۸ ذیحجه خروج امام حسین(ع) از مکه.
۸ ذیحجه قیام مسلم بن عقیل در کوفه.
۹ ذیحجه شهادت مسلم بن عقیل در کوفه.
سال ۶۱ قمری
۱ محرم یاری خواستن امام از عبیدالله بن حر جعفی وعمرو بن قیس در قصر بنی‌مقاتل
۲ محرم ورود کاروان امام(ع) به کربلا
۳ محرم ورود عمر بن سعد به کربلا با سپاه چهار هزار نفری.
۶ محرم یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد برای یاری امام حسین(ع) و ناکامی او در این مأموریت
۷ محرم بستن آب بر روی امام حسین(ع) و یارانش.
۷ محرم پیوستن مسلم بن عوسجه به امام حسین(ع) و یارانش.
۹ محرم ورود شمر بن ذی الجوشن به کربلا.
۹ محرم امان‌نامه شمر به فرزندان ام‌البنین.
۹ محرم اعلام جنگ لشکر عمر سعد به امام(ع) و مهلت خواستن حضرت از عمر سعد.
۱۰ محرم واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع)، اهل بیت(ع) و یارانش.
۱۱ محرم حرکت اسرا به سوی کوفه
۱۱ محرم دفن شهدا توسط بنی اسد (از اهل غاضریه)
۱۲ محرم دفن شهدا بنابر نقلی دیگر
۱۲ محرم ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه.
۱۹ محرم حرکت کاروان اسیران از کوفه به شام.
۱ صفر ورود اهل بیت(ع) و سر مطهّر امام حسین(ع) به شام.
۲۰ صفر اربعین حسینی
۲۰ صفر ورود اهل بیت امام(ع) به کربلا
۲۰ صفر بازگشت اهل بیت امام(ع) از شام به مدینه بنا بر برخی اقوال.

اربعین حسینی چهلمین روز شهادت امام حسین(ع) که با ۲۰ صفر مصادف است. مشهور است که اسیران کربلا روز ۲۰ صفر سال ۶۱ قمریدر بازگشت از شام، برای زیارت مدفن امام حسین(ع) به کربلا رفتند؛ البته گروهی از علما همچون شیخ مفید و شیخ طوسی تصریح کرده‌اند که اسرا در بازگشت از شام به مدینهرفتند. همچنین جابر بن عبدالله انصاری، در این روز به‌عنوان اولین زائر بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شده است.

زیارت اربعین از اعمال خاص این روز است و بنابر روایتی از امام حسن عسکری(ع) از نشانه‌های مؤمن دانسته شده است. 
۲۰ صفر در ایران تعطیل رسمی است و شیعیاندر این روز عزاداری می‌کنند. راهپیمایی اربعینشیعیان به سوی کربلا، به یکی از مهم‌ترین و گسترده‌ترین مراسم عزاداری شیعیان جهان، تبدیل شده و در زمره بزرگترین اجتماعات مذهبی جهان قرار گرفته است. بیشترین زائرانی که در اربعین از دیگر کشورها به عراق می‌روند، از ایران‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۵
محمدرضا زارع

«٢٢١»وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ‌ حَتّى یُؤْمِنَّ‌ وَ لَأَمَةٌ‌ مُؤْمِنَةٌ‌ خَیْرٌ مِنْ‌ مُشْرِکَةٍ‌ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ‌ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ‌ حَتّى یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ‌ خَیْرٌ مِنْ‌ مُشْرِکٍ‌ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ‌ أُولئِکَ‌ یَدْعُونَ‌ إِلَى النّارِ وَ اللّهُ‌ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ‌ وَ الْمَغْفِرَةِ‌ بِإِذْنِهِ‌ وَ یُبَیِّنُ‌ آیاتِهِ‌ لِلنّاسِ‌ لَعَلَّهُمْ‌ یَتَذَکَّرُونَ‌ 
و با زنان مشرک،ازدواج نکنید تا ایمان آورند و قطعاً کنیز با ایمان از زن (آزاد)مشرک بهتر است،اگرچه(زیبایى یا ثروت یا موقعیّت او)شما را به شگفتى درآورد.و به مردان مشرک،زن ندهید تا ایمان آورند و قطعاً برده با ایمان از مرد(آزاد)مشرک بهتر است،هرچند (زیبایى و موقعیّت و ثروت او)شما را به شگفتى وادارد.آن مشرکان(شما را) به‌سوى آتش دعوت مى‌کنند،در حالى که خداوند با فرمان و دستورات خود،شما را به بهشت و آمرزش فرامى‌خواند و آیات خویش را براى مردم روشن مى‌کند تا شاید متذکّر شوند. نکته‌ها: 
ازدواج با همسران غیر مؤمن،مى‌تواند تأثیر منفى بر تربیت فرزندان و نسل آینده انسان بگذارد،چنانکه ممکن است آنها عامل جاسوسى براى بیگانه باشند.گرچه آیه درباره‌ى ازدواج با غیر مسلمانان است،ولى هر نوع معاشرتى که ایمان انسان را در معرض خطر قرار دهد ممنوع است. 
پیام‌ها: 
١-مسلمانان،حقّ‌ پیوند خانوادگى با کفّار را ندارند. «وَ لا تَنْکِحُوا» 
٢-در انتخاب همسر،ایمان اصالت دارد و ازدواج با کفّار ممنوع است. «وَ لَأَمَةٌ‌ مُؤْمِنَةٌ‌ خَیْرٌ» 
٣-در ازدواج،فریب جمال،ثروت و موقعیّت دیگران را نخورید. «وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ‌... وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ‌» 
٤-مقام و مال و جمال،جاى ایمان را پر نمى‌کند. «وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ‌» 
٥-به ضعیفان و محرومان با ایمان بها داده و با آنان ازدواج کنید. «لَأَمَةٌ‌ مُؤْمِنَةٌ‌... لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ‌ خَیْرٌ» 
٦-غرائز باید در مسیر مکتب کنترل شود. «حَتّى یُؤْمِنَّ‌... حَتّى یُؤْمِنُوا» 
٧-ایمان مایه‌ى ارزش است،گرچه در بنده و کنیز باشد و شرک رمز سقوط‍‌ است، گرچه در حر و آزاد باشد. «لَأَمَةٌ‌ مُؤْمِنَةٌ‌ خَیْرٌ مِنْ‌ مُشْرِکَةٍ‌» 
٨-پدر،حقّ‌ ولایت بر ازدواج دخترش دارد.در مسئله داماد گرفتن،به پدر خطاب مى‌کند که دختر خود را به مشرکان ندهید. «لا تَنْکِحُوا» 
٩-اوّل ایمان،بعد ازدواج.فکر نکنید شاید بعد از ازدواج ایمان بیاورند. «حَتّى یُؤْمِنَّ‌... حَتّى یُؤْمِنُوا» 
١٠-از نفوذ عوامل مشرک در تاروپود زندگى مسلمانان،جلوگیرى کنید و توجّه به خطرات مختلف این نوع ازدواج‌ها داشته باشید. «أُولئِکَ‌ یَدْعُونَ‌ إِلَى النّارِ» 
١١-همسر مشرک، زمینه‌ساز جهنّم است. «یَدْعُونَ‌ إِلَى النّارِ» ١٢-عمل به دستورات الهى،راه رسیدن به بهشت است. «وَ اللّهُ‌ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ‌» 
١٣-مغفرت،با توفیق و اذن الهى است.برخلاف مسیحیّت که آمرزش را بدست بزرگان خود مى‌دانند. «وَ الْمَغْفِرَةِ‌ بِإِذْنِهِ‌» 
١٤-انسان،واقعیات را به طور فطرى در مى‌یابد.بیان احکام فقط‍‌ براى یادآورى است. «لَعَلَّهُمْ‌ یَتَذَکَّرُونَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۸ ، ۲۲:۱۸
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امیر المومنین(ع)

...رجل من ولدی زکی نقی، الذی یملأ الارض عدلا و قسطا، کما ملئت ظلما و جورا، و انی لاعرف اسمه این کم هو یومئذ و علامته، و هو من ولد ابنی الحسین الذی یقتله ابنک یزید، و هو الثائر بدم ابیه....

امیر مومنان علی علیه‌السلام، در ضمن نامه ای خطاب به معاویه از لشکر سفیانی بحث کرده، سپس می افزاید:مردی نیکو سرشت و پاک روش از اولاد من، زمین را پر از عدل و داد می کند، آنچنان که پر از جور و ستم شده است. من نام و نشان او را می دانم که آن روز او کی و کجاست! او از تبار پسرم حسین علیه‌السلام است. همان حسین که پسرت یزید او را می کشد، و او (مهدی علیه‌السلام) انتقام خون پدرش (حسین علیه‌السلام) را می گیرد.

سلیم بن قیس/ ص197

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۸ ، ۲۰:۴۷
محمدرضا زارع

183-  من خطبة له (علیه السلام)
> فی قدرة اللّه و فی فضل القرآن و فی الوصیة بالتقوی الله تعالی <
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَیْرِ رُؤْیَةٍ وَ الْخَالِقِ مِنْ غَیْرِ مَنْصَبَةٍ خَلَقَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ اسْتَعْبَدَ الْأَرْبَابَ بِعِزَّتِهِ وَ سَادَ الْعُظَمَاءَ بِجُودِهِ وَ هُوَ الَّذِی أَسْکَنَ الدُّنْیَا خَلْقَهُ وَ بَعَثَ إِلَی الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ رُسُلَهُ لِیَکْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطَائِهَا وَ لِیُحَذِّرُوهُمْ مِنْ ضَرَّائِهَا وَ لِیَضْرِبُوا لَهُمْ أَمْثَالَهَا وَ لِیُبَصِّرُوهُمْ عُیُوبَهَا وَ لِیَهْجُمُوا عَلَیْهِمْ بِمُعْتَبَرٍ مِنْ تَصَرُّفِ مَصَاحِّهَا وَ أَسْقَامِهَا وَ حَلَالِهَا وَ حَرَامِهَا وَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لِلْمُطِیعِینَ مِنْهُمْ وَ الْعُصَاةِ مِنْ جَنَّةٍ وَ نَارٍ وَ کَرَامَةٍ وَ هَوَانٍ أَحْمَدُهُ إِلَی نَفْسِهِ کَمَا اسْتَحْمَدَ إِلَی خَلْقِهِ وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً وَ لِکُلِّ قَدْرٍ أَجَلًا وَ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَاباً.
>فضل القرآن<
منها : فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَیْهِ مِیثَاقَهُمْ وَ ارْتَهَنَ عَلَیْهِمْ أَنْفُسَهُمْ أَتَمَّ نُورَهُ وَ أَکْمَلَ بِهِ دِینَهُ وَ قَبَضَ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه وآله) وَ قَدْ فَرَغَ إِلَی الْخَلْقِ مِنْ أَحْکَامِ الْهُدَی بِهِ فَعَظِّمُوا مِنْهُ سُبْحَانَهُ مَا عَظَّمَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَمْ یُخْفِ عَنْکُمْ شَیْئاً مِنْ دِینِهِ وَ لَمْ یَتْرُکْ شَیْئاً رَضِیَهُ أَوْ کَرِهَهُ إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ عَلَماً بَادِیاً وَ آیَةً مُحْکَمَةً تَزْجُرُ عَنْهُ أَوْ تَدْعُو إِلَیْهِ فَرِضَاهُ فِیمَا بَقِیَ وَاحِدٌ وَ سَخَطُهُ فِیمَا بَقِیَ وَاحِدٌ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَنْ یَرْضَی عَنْکُمْ بِشَیْ‏ءٍ سَخِطَهُ عَلَی مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ لَنْ یَسْخَطَ عَلَیْکُمْ بِشَیْ‏ءٍ رَضِیَهُ مِمَّنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ إِنَّمَا تَسِیرُونَ فِی أَثَرٍ بَیِّنٍ وَ تَتَکَلَّمُونَ بِرَجْعِ قَوْلٍ قَدْ قَالَهُ الرِّجَالُ مِنْ قَبْلِکُمْ قَدْ کَفَاکُمْ مَئُونَةَ دُنْیَاکُمْ وَ حَثَّکُمْ عَلَی الشُّکْرِ وَ افْتَرَضَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الذِّکْرَ.
>الوصیة بالتقوی<
وَ أَوْصَاکُمْ بِالتَّقْوَی وَ جَعَلَهَا مُنْتَهَی رِضَاهُ وَ حَاجَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِعَیْنِهِ وَ نَوَاصِیکُمْ بِیَدِهِ وَ تَقَلُّبُکُمْ فِی قَبْضَتِهِ إِنْ أَسْرَرْتُمْ عَلِمَهُ وَ إِنْ أَعْلَنْتُمْ کَتَبَهُ قَدْ وَکَّلَ بِذَلِکَ حَفَظَةً کِرَاماً لَا یُسْقِطُونَ حَقّاً وَ لَا یُثْبِتُونَ بَاطِلًا وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ نُوراً مِنَ الظُّلَمِ وَ یُخَلِّدْهُ فِیمَا اشْتَهَتْ نَفْسُهُ وَ یُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ عِنْدَهُ فِی دَارٍ اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ ظِلُّهَا عَرْشُهُ وَ نُورُهَا بَهْجَتُهُ وَ زُوَّارُهَا مَلَائِکَتُهُ وَ رُفَقَاؤُهَا رُسُلُهُ فَبَادِرُوا الْمَعَادَ وَ سَابِقُوا الْآجَالَ فَإِنَّ النَّاسَ یُوشِکُ أَنْ یَنْقَطِعَ بِهِمُ الْأَمَلُ وَ یَرْهَقَهُمُ الْأَجَلُ وَ یُسَدَّ عَنْهُمْ بَابُ التَّوْبَةِ فَقَدْ أَصْبَحْتُمْ فِی مِثْلِ مَا سَأَلَ إِلَیْهِ الرَّجْعَةَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ أَنْتُمْ بَنُو سَبِیلٍ عَلَی سَفَرٍ مِنْ دَارٍ لَیْسَتْ بِدَارِکُمْ وَ قَدْ أُوذِنْتُمْ مِنْهَا بِالِارْتِحَالِ وَ أُمِرْتُمْ فِیهَا بِالزَّادِ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ لِهَذَا الْجِلْدِ الرَّقِیقِ صَبْرٌ عَلَی النَّارِ فَارْحَمُوا نُفُوسَکُمْ فَإِنَّکُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِی مَصَائِبِ الدُّنْیَا أَ فَرَأَیْتُمْ جَزَعَ أَحَدِکُمْ مِنَ الشَّوْکَةِ تُصِیبُهُ وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِیهِ وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ فَکَیْفَ إِذَا کَانَ بَیْنَ طَابَقَیْنِ مِنْ نَارٍ ضَجِیعَ حَجَرٍ وَ قَرِینَ شَیْطَانٍ أَ عَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِکاً إِذَا غَضِبَ عَلَی النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضاً لِغَضَبِهِ وَ إِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَیْنَ أَبْوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ أَیُّهَا الْیَفَنُ الْکَبِیرُ الَّذِی قَدْ لَهَزَهُ الْقَتِیرُ کَیْفَ أَنْتَ إِذَا الْتَحَمَتْ أَطْوَاقُ النَّارِ بِعِظَامِ الْأَعْنَاقِ وَ نَشِبَتِ الْجَوَامِعُ حَتَّی أَکَلَتْ لُحُومَ السَّوَاعِدِ فَاللَّهَ اللَّهَ مَعْشَرَ الْعِبَادِ وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِی الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ وَ فِی الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّیقِ فَاسْعَوْا فِی فَکَاکِ رِقَابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا أَسْهِرُوا عُیُونَکُمْ وَ أَضْمِرُوا بُطُونَکُمْ وَ اسْتَعْمِلُوا أَقْدَامَکُمْ وَ أَنْفِقُوا أَمْوَالَکُمْ وَ خُذُوا مِنْ أَجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَی أَنْفُسِکُمْ وَ لَا تَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا فَقَدْ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ وَ قَالَ تَعَالَی مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ فَلَمْ یَسْتَنْصِرْکُمْ مِنْ ذُلٍّ وَ لَمْ یَسْتَقْرِضْکُمْ مِنْ قُلٍّ اسْتَنْصَرَکُمْ وَ لَهُ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ اسْتَقْرَضَکُمْ وَ لَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ وَ إِنَّمَا أَرَادَ أَنْ یَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا فَبَادِرُوا بِأَعْمَالِکُمْ تَکُونُوا مَعَ جِیرَانِ اللَّهِ فِی دَارِهِ رَافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ وَ أَزَارَهُمْ مَلَائِکَتَهُ وَ أَکْرَمَ أَسْمَاعَهُمْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِیسَ نَارٍ أَبَداً وَ صَانَ أَجْسَادَهُمْ أَنْ تَلْقَی لُغُوباً وَ نَصَباً ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلَی نَفْسِی وَ أَنْفُسِکُمْ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.

 

خطبه 183-آفریدگار توانا 
خداشناسی 
ستایش خداوندی را سزاست که شناخته شد بی آنکه دیده شود، و آفرید بی آنکه دچار رنج و زحمتی گردد، با قدرت خود پدیده ها را آفرید، و با عزت خود گردنکشان را بنده خویش ساخت، و با بخشش خود بر همه بزرگان برتری یافت، او خدایی است که دنیارا مسکن مخلوقات برگزید، و پیامبران خود را به هدایت جن و انس فرستاد، تا دنیا را آنگونه که هست بشناسانند، و از زیانهای دنیا برحذر دارند، و با مطرح کردن مثلها، عیوب دنیاپرستی را نشان دهند، و آنچه را که مایه عبرت است تذکر دهند، از تندرستیها و بیماریها، از حلال و حرام، و آنچه را که خداوند برای بندگان اطاعت کننده و نافرمان، از بهشت و جهنم آماده کرده، که وسیله کرامت یا سقوط و پستی است بازگو نمایند. خدا را ستایش می کنم چنانکه خود از بندگان خواسته است، و برای هر چیزی اندازه ای قرار داده و برای هر اندازه ای مدتی معین کرده، و هر مدتی را حسابی مقرر داشته است. 
ویژگیهای قرآن قرآن فرماندهی بازدارنده، و ساکتی گویا، و حجت خدا بر مخلوقات است، خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته، و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است، نورانیت قرآن را تمام، و دین خود را به وسیله آن کامل فرمود، و پیامبرش را هنگامی از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت کامل فرمود، و پیامبرش را هنگامی از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود، پس خدا را آنگونه بزرگ بشمارید که خود بیان داشته است. خداوند چیزی از دینش را پنهان نکرده، و آنچه مورد رضایت یا خشم او بود وانگذاشته، جز آنکه نشانه ای آشکار، و آیتی استوار برای آن قرار داده است، که به سوی آن دعوت یا پرهیز داده شوند، پس خشنودی و خشم خدا در گذشته و حال یکسان است. 
بدانید همانا خداوند از شما خشنود نمی شود بکاری که بر گذشتگان خشم گرفته، و خشم نمی گیرد بکاری که بر گذشتگان خشنود بود، شما در راهی آشکار قدم برمی دارید، و سخن گذشتگان را تکرار می کنید، خداوند نیازمندیهای دنیای شما را کفایت کرده و به شکرگزاری وادارتان ساخت، و یاد خویش را بر زبانهای شما لازم شمرد. سفارش به پرهیزگاری خدا شما را به پرهیزگاری سفارش کرد، و آن را نهایت خشنودی خود، و خواستش از بندگان قرار داده است، پس بترسید از خدایی که در پیشگاه او حاضرید، و اختیار شما در دست اوست، و همه حالات و حرکات شما را زیر نظر دارد. اگر چیزی را پنهان کنید می داند، و اگر آشکار کردید ثبت می کند، برای ثبت اعمال، فرشتگان بزرگواری را گمارده که نه حقی را فراموش، و نه باطلی را ثبت می کنند. (آگاه باشید! آن کس که تقوا پیشه کند و از خدا بترسد، از فتنه ها نجات می یابد) و بانور هدایت از تاریکیها می گریزد، و به بهشت و آنچه که دوست دارد جاودانه دسترسی پیدا می کند، خدا او را در منزل کرامت خویش مسکن می دهد، خانه ای که مخصوص خداست، سقف آن عرش پروردگاری، و روشنایی آن از جمال الهی، و زائرانش فرشتگان، و دوستان و هم نشینانش پیامبران 
الهی، می باشند. پس به سوی قیامت بشتابید، و پیش از آنکه مرگ آنها را در کام خود می کشد، و در توبه بسته می شود، شما امروز بجای کسانی زندگی می کنید که قبل از شما بودند و ناگهان رفتند و پس از مرگ تقاضای بازگشت به دنیا کردند. ضرورت یاد قیامت و عذاب الهی مردم! شما چونان مسافران در راهید، که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید، که دنیا خانه اصلی شما نیست و به جمع آوری زاد و توشه فرمان داده شدید. آگاه باشید! این پوست نازک تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد پس به خود رحم کنید، شما مصیبتهای دنیارا آزمودید، آیا ناراحتی یکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرو رفته، یا در زمین خوردن پایش مجروح شده، یا ریگهای داغ بیابان او را رنج داده، دیده اید که تحمل آن مشکل است؟ پس چگونه می شود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش، در کنار سنگهای گداخته، همنشین شیطان باشید؟ آیا می دانید وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند، شعله ها بر روی هم می غلطند و یکدیگر را می کوبند؟ و آنگاه که بر آتش بانگ زند میان درهای جهنم به هر طرف زبانه می کشد؟ 
ای پیر سالخورده! که پیری وجودت را گرفته است، چگونه خواهی بود آنگاه که طوقهای آتش به گردنها انداخته شود، و غل و زنجیرهای آتشین به دست و گردن افتد؟ چنانکه گوشت دستها را بخورد؟ روش استفاده از دنیا پس خدا را! خدا را! ای جمعیت انسانها پروا کنید! حال که تندرستید نه بیمار، و در حال گشایش هستید نه تنگ دست، در آزادی خویش پیش از آن که درهای امید بسته شود بکوشید، در دل شبها با شب زنده داری، و پرهیز از شکمبارگی به اطاعت برخیزید، با اموال خود انفاق کنید، از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید، و در بخشش بخل نورزید که خدای سبحان فرمود: (اگر خدا را یاری کنید، شما را پیروز می گرداند و قدمهای شما را استوار می دارد) و فرمود: (کیست که به خدا قرض نیکو دهد؟ تا خداوند چند برابر عطا فرماید، و برای او پاداش بی عیب و نقصی قرار دهد) درخواست یاری از شما به جهت ناتوانی نیست، و قرض گرفتن از شما برای کمبود نمی باشد، در حالی از شما یاری خواسته که: (لشکرهای آسمان و زمین در اختیار اوست و خدا نیرومند و حکیم است) و در حالی طلب وام از شما دارد که گنجهای آسمان و زمین به او تعلق دارد و خدا بی نیاز و حمید است، بلکه خواسته است شما ر 
ا بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارترید، پس به اعمال نیکو مبادرت کنید، تا با همسایگان خدا در سرای او باشید که هم نشینان آنها پیامبران، و زیارت کنندگانشان فرشتگانند، و چنان گرامی داشته می شوند که صدای آهسته آتش را نشنوند، و به بدنهایشان هیچگونه رنج و ناراحتی نرسد، (این بخشش خداست به هر کس بخواهد می دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است)، من آنچه را می شنوید می گویم، و خداوند را به یاری خود و شما می خوانم که او کفایت کننده و بهترین وکیل است.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۵
محمدرضا زارع

«٢٢٠»فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌ وَ یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْیَتامى‌ قُلْ‌ إِصْلاحٌ‌ لَهُمْ‌ خَیْرٌ وَ إِنْ‌ تُخالِطُوهُمْ‌ فَإِخْوانُکُمْ‌ وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ الْمُفْسِدَ مِنَ‌ الْمُصْلِحِ‌ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ‌ لَأَعْنَتَکُمْ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ 
(تا اندیشه کنید)در دنیا و آخرت.و از تو درباره یتیمان مى‌پرسند،بگو: 
اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بیامیزید (مانعى ندارد،)آنها برادران(دینى)شما هستند.خداوند،مفسد را از مصلح بازمى‌شناسد و اگر خدا مى‌خواست شما را به زحمت مى‌انداخت، (و دستور مى‌داد در عین سرپرستى یتیمان،زندگى و اموال آنها را بکلّى از اموال خود جدا سازید،ولى خداوند چنین نمى‌کند.)همانا او عزیز و حکیم است. 
نکته‌ها: 
جمله «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌» ،یا مربوط‍‌ به مسئله انفاق است که در آیه قبل آمده است،یعنى انفاق شما براى آسایش دنیا و آخرت باشد،نه همه مال را خرج کنید که باعث زحمت شما در دنیا شود،و نه بخل ورزید که مایه محرومیّت شما از ثواب آخرت باشد، ١و یا اینکه مربوط‍‌ به تفکّر باشد که در پایان آیه قبل اشاره شد.یعنى انسان باید در مسائل دنیا و آخرت فکر کند و براى آخرت خود از همین دنیا چیزى را کسب کند و در مبدأ و معاد و اسرار هستى و آفریده‌ها و قوانین حاکم فکر کند و تا آنجا که مى‌تواند،مسائل را با تعقّل و اندیشه قبول کند هرچند شرط‍‌ پذیرش مکتب،آگاهى بر همه اسرار نیست. ٢
در تفاسیر آمده است:وقتى آیه دهم سوره نساء نازل شد،که خوردن مال یتیم،خوردن آتش است،افرادى که در منزل یتیمى داشتند به اضطراب افتادند.برخى یتیمان را از خانه بیرون کردند و بعضى ظرف و غذاى یتیم را جدا نمودند به طورى که براى یتیم و صاحب‌خانه مشکلاتى بوجود آمد.آنان به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده و از رفتار با یتیمان سؤال نمودند، پیامبر جواب داد:اصلاح امور یتیمان،از رها کردن آنها بهتر است،نباید به خاطر آمیخته شدن اموال آنان با اموال خودتان،ایتام را رها کرده و از مسئولیّت اداره آنها شانه خالى کنید، آنان برادران دینى شما هستند و مخلوط‍‌ شدن اموال آنان با زندگى شما،در صورتى که هدف، حیف و میل اموال آنها نباشد مانعى ندارد و بدانید خداوند مفسد را از مصلح بازمى‌شناسد . 
پیام‌ها: 
١-دنیا و آخرت را سطحى ننگرید و در آن فکر کنید. «تَتَفَکَّرُونَ‌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‌» 
٢-رها کردن کار یتیمان،مصلحت نیست،بلکه به نیّت خیر و با چشم برادرى معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. «قُلْ‌ إِصْلاحٌ‌ لَهُمْ‌ خَیْرٌ» 
٣-هرگونه اصلاح در وضعیّت یتیمان،ارزش است.کلمه«اصلاح»به صورت مطلق آمده تا شامل همه‌ى اصلاحات اعمّ‌ از اصلاح مالى،علمى،عملى، تربیتى و دینى بشود. «إِصْلاحٌ‌ لَهُمْ‌ خَیْرٌ» 
٤-یتیمان،نه برده و نه فرزند ما هستند،بلکه برادر کوچک ما و جزء خود ما هستند. «فَإِخْوانُکُمْ‌» ٥-نه افراط‍‌ و نه تفریط‍‌،نه به نام اصلاح،اموال ایتام را بخورید و نه از ترس فساد،آنان را رها کنید که خداوند مصلح و مفسد را مى‌شناسد. «وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ الْمُفْسِدَ مِنَ‌ الْمُصْلِحِ‌» 
٦-اگر بدانیم خداوند افکار و نیات ما را مى‌داند،فساد و خلاف نمى‌کنیم. «وَ اللّهُ‌ یَعْلَمُ‌ الْمُفْسِدَ» 
٧-تکلیفِ‌ فوق طاقت در اسلام نیست. «لَوْ شاءَ اللّهُ‌ لَأَعْنَتَکُمْ‌» 
٨-آسان‌گیرى دستورات،کارى حکیمانه است. «لَوْ شاءَ اللّهُ‌ لَأَعْنَتَکُمْ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۱۹:۴۷
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

کلام امام زمان(عج)

إذا استغفرت الله عزَّ وجلّ فالله یغفرُ لک

ای شیعه ما 
اگر از خداوند (صاحب عزت و جلال) طلب آمرزش کنی، خداوند تو را می‌آمرزد.

منابع:الکافی (ط - الإسلامیة) / ج 1 / 521 / باب مولد الصاحب ع ..... ص : 514کافی (ط - دار الحدیث) / ج 2 / 665 / 125 - باب مولد الصاحب علیه‌السلام ..... ص : 645الوافی / ج 3 / 873 / 11 ..... ص : 872بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 51 / 329 / باب 15 ما ظهر من معجزاته صلوات الله علیه و فیه بعض أحواله و أحوال سفرائه ..... ص : 293

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
محمدرضا زارع

182-  وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (علیه السلام)
> رُوِیَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ قَالَ خَطَبَنَا بِهَذِهِ الْخُطْبَةِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ (علیه السلام) بِالْکُوفَةِ وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَی حِجَارَةٍ نَصَبَهَا لَهُ جَعْدَةُ بْنُ هُبَیْرَةَ الْمَخْزُومِیُّ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ حَمَائِلُ سَیْفِهِ لِیفٌ وَ فِی رِجْلَیْهِ نَعْلَانِ مِنْ لِیفٍ وَ کَأَنَّ جَبِینَهُ ثَفِنَةُ بَعِیرٍ فَقَالَ (علیه السلام) <
>حمد اللّه و استعانته<
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ مَصَائِرُ الْخَلْقِ وَ عَوَاقِبُ الْأَمْرِ نَحْمَدُهُ عَلَی عَظِیمِ إِحْسَانِهِ وَ نَیِّرِ بُرْهَانِهِ وَ نَوَامِی فَضْلِهِ وَ امْتِنَانِهِ حَمْداً یَکُونُ لِحَقِّهِ قَضَاءً وَ لِشُکْرِهِ أَدَاءً وَ إِلَی ثَوَابِهِ مُقَرِّباً وَ لِحُسْنِ مَزِیدِهِ مُوجِباً وَ نَسْتَعِینُ بِهِ اسْتِعَانَةَ رَاجٍ لِفَضْلِهِ مُؤَمِّلٍ لِنَفْعِهِ وَاثِقٍ بِدَفْعِهِ مُعْتَرِفٍ لَهُ بِالطَّوْلِ مُذْعِنٍ لَهُ بِالْعَمَلِ وَ الْقَوْلِ وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِیمَانَ مَنْ رَجَاهُ مُوقِناً وَ أَنَابَ إِلَیْهِ مُؤْمِناً وَ خَنَعَ لَهُ مُذْعِناً وَ أَخْلَصَ لَهُ مُوَحِّداً وَ عَظَّمَهُ مُمَجِّداً وَ لَاذَ بِهِ رَاغِباً مُجْتَهِداً.
>اللّه الواحد<
 لَمْ یُولَدْ سُبْحَانَهُ فَیَکُونَ فِی الْعِزِّ مُشَارَکاً وَ لَمْ یَلِدْ فَیَکُونَ مَوْرُوثاً هَالِکاً وَ لَمْ یَتَقَدَّمْهُ وَقْتٌ وَ لَا زَمَانٌ وَ لَمْ یَتَعَاوَرْهُ زِیَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ بَلْ ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِیرِ الْمُتْقَنِ وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَمِ فَمِنْ شَوَاهِدِ خَلْقِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ مُوَطَّدَاتٍ بِلَا عَمَدٍ قَائِمَاتٍ بِلَا سَنَدٍ دَعَاهُنَّ فَأَجَبْنَ طَائِعَاتٍ مُذْعِنَاتٍ غَیْرَ مُتَلَکِّئَاتٍ وَ لَا مُبْطِئَاتٍ وَ لَوْ لَا إِقْرَارُهُنَّ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ وَ إِذْعَانُهُنَّ بِالطَّوَاعِیَةِ لَمَا جَعَلَهُنَّ مَوْضِعاً لِعَرْشِهِ وَ لَا مَسْکَناً لِمَلَائِکَتِهِ وَ لَا مَصْعَداً لِلْکَلِمِ الطَّیِّبِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ مِنْ خَلْقِهِ جَعَلَ نُجُومَهَا أَعْلَاماً یَسْتَدِلُّ بِهَا الْحَیْرَانُ فِی مُخْتَلِفِ فِجَاجِ الْأَقْطَارِ لَمْ یَمْنَعْ ضَوْءَ نُورِهَا ادْلِهْمَامُ سُجُفِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ لَا اسْتَطَاعَتْ جَلَابِیبُ سَوَادِ الْحَنَادِسِ أَنْ تَرُدَّ مَا شَاعَ فِی السَّمَاوَاتِ مِنْ تَلَأْلُؤِ نُورِ الْقَمَرِ فَسُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ سَوَادُ غَسَقٍ دَاجٍ وَ لَا لَیْلٍ سَاجٍ فِی بِقَاعِ الْأَرَضِینَ الْمُتَطَأْطِئَاتِ وَ لَا فِی یَفَاعِ السُّفْعِ الْمُتَجَاوِرَاتِ وَ مَا یَتَجَلْجَلُ بِهِ الرَّعْدُ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ وَ مَا تَلَاشَتْ عَنْهُ بُرُوقُ الْغَمَامِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ تُزِیلُهَا عَنْ مَسْقَطِهَا عَوَاصِفُ الْأَنْوَاءِ وَ انْهِطَالُ السَّمَاءِ وَ یَعْلَمُ مَسْقَطَ الْقَطْرَةِ وَ مَقَرَّهَا وَ مَسْحَبَ الذَّرَّةِ وَ مَجَرَّهَا وَ مَا یَکْفِی الْبَعُوضَةَ مِنْ قُوتِهَا وَ مَا تَحْمِلُ الْأُنْثَی فِی بَطْنِهَا.
>عود إلی الحمد<
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْکَائِنِ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ کُرْسِیٌّ أَوْ عَرْشٌ أَوْ سَمَاءٌ أَوْ أَرْضٌ أَوْ جَانٌّ أَوْ إِنْسٌ لَا یُدْرَکُ بِوَهْمٍ وَ لَا یُقَدَّرُ بِفَهْمٍ وَ لَا یَشْغَلُهُ سَائِلٌ وَ لَا یَنْقُصُهُ نَائِلٌ وَ لَا یَنْظُرُ بِعَیْنٍ وَ لَا یُحَدُّ بِأَیْنٍ وَ لَا یُوصَفُ بِالْأَزْوَاجِ وَ لَا یُخْلَقُ بِعِلَاجٍ وَ لَا یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا یُقَاسُ بِالنَّاسِ الَّذِی کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ أَرَاهُ مِنْ آیَاتِهِ عَظِیماً بِلَا جَوَارِحَ وَ لَا أَدَوَاتٍ وَ لَا نُطْقٍ وَ لَا لَهَوَاتٍ بَلْ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً أَیُّهَا الْمُتَکَلِّفُ لِوَصْفِ رَبِّکَ فَصِفْ جِبْرِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ جُنُودَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ فِی حُجُرَاتِ الْقُدُسِ مُرْجَحِنِّینَ مُتَوَلِّهَةً عُقُولُهُمْ أَنْ یَحُدُّوا أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ فَإِنَّمَا یُدْرَکُ بِالصِّفَاتِ ذَوُو الْهَیْئَاتِ وَ الْأَدَوَاتِ وَ مَنْ یَنْقَضِی إِذَا بَلَغَ أَمَدَ حَدِّهِ بِالْفَنَاءِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَضَاءَ بِنُورِهِ کُلَّ ظَلَامٍ وَ أَظْلَمَ بِظُلْمَتِهِ کُلَّ نُورٍ.
>الوصیة بالتقوی<
أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ الَّذِی أَلْبَسَکُمُ الرِّیَاشَ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمُ الْمَعَاشَ فَلَوْ أَنَّ أَحَداً یَجِدُ إِلَی الْبَقَاءِ سُلَّماً أَوْ لِدَفْعِ الْمَوْتِ سَبِیلًا لَکَانَ ذَلِکَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ (علیه السلام) الَّذِی سُخِّرَ لَهُ مُلْکُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَعَ النُّبُوَّةِ وَ عَظِیمِ الزُّلْفَةِ فَلَمَّا اسْتَوْفَی طُعْمَتَهُ وَ اسْتَکْمَلَ مُدَّتَهُ رَمَتْهُ قِسِیُّ الْفَنَاءِ بِنِبَالِ الْمَوْتِ وَ أَصْبَحَتِ الدِّیَارُ مِنْهُ خَالِیَةً وَ الْمَسَاکِنُ مُعَطَّلَةً وَ وَرِثَهَا قَوْمٌ آخَرُونَ وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً أَیْنَ الْعَمَالِقَةُ وَ أَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ أَیْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ أَیْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِینَ قَتَلُوا النَّبِیِّینَ وَ أَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَحْیَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِینَ أَیْنَ الَّذِینَ سَارُوا بِالْجُیُوشِ وَ هَزَمُوا بِالْأُلُوفِ وَ عَسْکَرُوا الْعَسَاکِرَ وَ مَدَّنُوا الْمَدَائِنَ وَ مِنْهَا قَدْ لَبِسَ لِلْحِکْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِیعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَیْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِیَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِی یَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِی یَسْأَلُ عَنْهَا فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِیبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ بَقِیَّةٌ مِنْ بَقَایَا حُجَّتِهِ خَلِیفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِیَائِهِ. ثم قال علیه السلام : ‏أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی قَدْ بَثَثْتُ لَکُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِی وَعَظَ الْأَنْبِیَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِیَاءُ إِلَی مَنْ بَعْدَهُمْ وَ أَدَّبْتُکُمْ بِسَوْطِی فَلَمْ تَسْتَقِیمُوا وَ حَدَوْتُکُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَیْرِی یَطَأُ بِکُمُ الطَّرِیقَ وَ یُرْشِدُکُمُ السَّبِیلَ أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْیَا مَا کَانَ مُقْبِلًا وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا کَانَ مُدْبِراً وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللَّهِ الْأَخْیَارُ وَ بَاعُوا قَلِیلًا مِنَ الدُّنْیَا لَا یَبْقَی بِکَثِیرٍ مِنَ الْآخِرَةِ لَا یَفْنَی مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَی الْحَقِّ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ وَ أَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ تَعَاقَدُوا عَلَی الْمَنِیَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَی الْفَجَرَةِ.
قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی لِحْیَتِهِ الشَّرِیفَةِ الْکَرِیمَةِ فَأَطَالَ الْبُکَاءَ. ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) : أَوِّهِ عَلَی إِخْوَانِیَ الَّذِینَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْکَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ أَحْیَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ.
ثُمَّ نَادَی بِأَعْلَی صَوْتِهِ : ‏الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَی اللَّهِ فَلْیَخْرُجْ.
قَالَ نَوْفٌ : وَ عَقَدَ لِلْحُسَیْنِ (علیه السلام) فِی عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِقَیْسِ بْنِ سَعْدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ فِی عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِأَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ فِی عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِغَیْرِهِمْ عَلَی أَعْدَادٍ أُخَرَ وَ هُوَ یُرِیدُ الرَّجْعَةَ إِلَی صِفِّینَ فَمَا دَارَتِ الْجُمُعَةُ حَتَّی ضَرَبَهُ الْمَلْعُونُ ابْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَّهُ فَتَرَاجَعَتِ الْعَسَاکِرُ فَکُنَّا کَأَغْنَامٍ فَقَدَتْ رَاعِیهَا تَخْتَطِفُهَا الذِّئَابُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ.
 

خطبه 182-توحید الهی 
(از نوف بکالی نقل شد که امیر مومنان علی (ع) در شهر کوفه بر روی تخته سنگی که جعده بن هیبره برای او نصب کرد ایستاد و این سخنرانی را ایراد کرد، در حالی که پیراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشیری با بندی از لیف خرما به گردن آویخته و بر پاهای مبارکش، کفشی از لیف خرما داشت و اثر سجده در پیشانی او پیدا بود). 
ستایش پروردگار سبحان 
ستایش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت، و پایان کارها به او باز می گردد، خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشکار، و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منت نهاده است می ستایم، ستایشی که حق او را اداء کند، و شکر شایسته او را بجا آورد، به ثواب الهی ما را نزدیک گرداند و موجب فراوانی نیکی و احسان او گردد. از خدا یاری می طلبیم، یاری خواستن کسی که به فضل او امیدوار، و به بخشش او آرزومند، و به دفع زیانش مطمئن، و به قدرت او معترف، و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ایمان می آوریم، ایمان کسی که با یقین به او امیدوار، و با اعتقاد خالص به او توجه دارد، و با ایمانی پاک در برابرش کرنش می کند، و با اخلاص به یگانگی او اعتقاد دارد، و با ستایش فراوان خدا را بزرگ می شمارد، و با رغبت و تلاش به 
او پناهنده می شود. راههای خداشناسی خدا از کسی متولد نشد تا در عزت و توانایی دارای شریک باشد، و فرزندی ندارد تا وارث او باشد، وقت و زمان از او پیشی نگرفت، و زیادی و نقصان در او راه ندارد، خدا با نشانه های تدبیر استوار، و خواسته های حکیمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلتها، آشکارا جلوه کرده است. از نشانه های آفرینش او، خلقت آسمانهای پابرجا بدون ستون و تکیه گاه است، آسمانها را به اطاعت خویش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند، اگر اقرار آسمانها به پروردگاری او، و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمانها را محل عرش خویش و جایگاه فرشتگان، و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نیک و صالح بندگانش قرار نمی داد. ستارگان را نشانه های هدایتگر بیابان ماندگان سرگردان قرار داد تا به وسیله آنها راهنمایی شوند، ستارگانی که پرده های تاریک شب مانع نورافشانی آنها نمی گردد، و نمی تواند از نورافشانی و تلالو ماه در دل آسمان جلوگیری کند، پس پاک است خدایی که پوشیده نیست بر او سیاهی تیره و تار، بر روی ناهمواریهای زمین، و قله های کوتاه و بلند کوهها، و نه غرش رعد در کرانه آسمان، و نه درخشش برق در لابلای ابرها، و نه وزش بادهای 
تند و طوفان، و نه ریزش برگها بر اثر بارش باران، و نه محل سقوط قطرات باران، و نه مسیر کشیده شدن دانه ها به وسیله مورچگان، و نه غذاهای کوچک نادیدنی پشه ها، و نه آنچه که در شکم حیوانات ماده در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است) 
خداشناسی حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پیش از آنکه کرسی یا عرش، آسمان یا زمین، جن یا انس، پدید آیند، خداوندی که ذات او را فکرها و عقلهای ژرف اندیش نتوانند بشناسند، و با نیروی اندیشه اندازه ای برای او نتوانند تصور کنند، هیچ سوال کننده ای او را به خود مشغول نسازد، و فراوانی عطا و بخشش از دارایی او نکاهد، برای دیدن به چشم مادی نیاز ندارد، و در مکانی محدود نمی شود. همسر و همتایی ندارد، و با تمرین و تجربه نمی آفریند، و با حواس درک نشود، و با مردم مقایسه نگردد، خدایی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی (ع) سخن گفت و آیات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصیف کردن پروردگارت به زحمت افتاده ای، اگر راست می گویی جبرئیل و میکاییل و لشکرهای فرشتگان مقرب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سر فرود آورده اند، و عقلهایشان در درک خدا، سرگردان و درمانده است، تو چیزی رامی توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضا و جوارح باشد، دارایی عمر محدود و اجل معین باشد. پس جز الله خدایی نیست که هر تاریکی را به نور خود روشن کرد، و هر چه را جز به نور او روشن بود به تاریکی کشاند. 
سفارش به تقوی و پندپذیری از تاریخ ای بندگان خدا! شما را به پرهیزکاری و ترس از خدایی سفارش می کنم که شما را جامه ها پوشانید، و وسائل زندگی شما را فراهم کرد، اگر راهی برای زندگی جاودانه وجود می داشت، یا از مرگ گریزی بود، حتما سلیمان بن داوود (ع) چنین می کرد، او که خداوند حکومت بر جن و انس را همراه با نبوت و مقام بلند قرب و منزلت، در اختیارش قرار داد اما آنگاه که پیمانه عمرش لبریز و روزی او تمام شد، تیرهای مرگ از کمانهای نیستی بر او باریدن گرفت، و خانه و دیار از او خالی گشت، خانه های او بی صاحب ماند، و دیگران آنها را به ارث بردند. مردم! برای شما در تاریخ گذشته درسهای عبرت فراوان وجود دارد، کجایند عمالقه و فرزندانشان؟ (پادشاهان عرب در یمن و حجاز) کجایند فرعونها و فرزندانشان؟ کجایند مردم شهر رس (درخت پرستانی که طولانی حکومت کردند) آنها که پیامبران خدا را کشتند، و چراغ نورانی سنت آنها را خاموش کردند، و راه و رسم ستمگران و جباران را زنده ساختند. کجایند آنها که با لشکرهای انبوه حرکت کردند؟ و هزاران تن را شکست دادند، سپاهیان فراوانی گرد آوردند، و شهرها ساختند؟ 
وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زره دانش بر تن دارد، و با تمامی آداب، و با توجه و معرفت کامل آن را فرا گرفته، حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می باشد، و نیاز اوست که در به دست آوردنش می پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب می کند و چونان شتری در راه مانده بر زمین می ماند، و سینه به زمین می چسباند او پنهان خواهد شد (دوران غیبت صغری و کبری) او باقیمانده حجتهای الهی است، و جانشینان پیامبران. 
پند و اندرز یاران ای مردم! من پند و اندرزهایی که پیامبران در میان امتهای خود داشتند در میان شما نشر دادم، و وظائفی را که امامان پیامبران گذشته در میان مردم خود بانجام رساندند، تحقق بخشیدم، با تازیانه شما را ادب کردم نپذیرفتید، به راه راست نرفتید، و با هشدارهای فراوان شما را خواندم ولی جمع نشدید. شما را بخدا! آیا منتظرید رهبری جز من با شما همراهی کند؟ و راه حق را به شما نشان دهد؟ 
آگاه باشید! آنچه از دنیا روی آورده بود پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روی آورد و بندگان نیکوکار خدا آماه کوچ کردن شدند، و دنیای اندک و فانی را با آخرت جاویدان تعویض نمودند. یاد یاران شهید آری! آن دسته از برادرانی که در جنگ صفین خونشان ریخت، هیچ زیانی نکرده اند گرچه امروز نیستند تا خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی آنها خونابه دل باشد، بخدا سوگند! آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس آنها را در سرای امن خود جایگزین فرمود کجا هستند برادران من؟ که بر راه حق رفتند، و با حق درگذشتند کجاست عمار؟ و کجاست پسر تیهان؟ (مالک بن تیهان انصاری) و کجاست ذوالشهادتین؟ (خزیمه بن ثابت که پیامبر شهادت او را دو شهادت دانست) و کجایند همانند آنان از برادرانشان که پیمان جانبازی بستند، و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟ (پس دست به ریش مبارک گرفت و زمانی طولانی گریست و فرمود) دریغا! از برادرانم که قرآن را خواندند، و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی اندیشه نموده و آنها را برپا داشتند، سنتهای الهی را زنده و بدعتها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذیرته و به رهبر خود اطمینان داشته و از او پیروی نمو 
دند. جهاد! جهاد! بندگان خدا! من امروز لشکر آماده می کنم، کسی که می خواهد به سوی خدا رود همراه ما خارج شود. (نوف گفت: برای حسین (ع) ده هزار سپاه، و برای قیس بن سعد ده هزار سپاه، و برای ابوایوب ده هزار سپاه قرار داد، و برای دیگر فرماندهان نیز سپاهی معین کرد، و آماده بازگشت به صفین بود که قبل از جمعه ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشکریان بخانه ها بازگشتند، و ما چون گوسفندانی بودیم که شبان خود را از دست داده که گرگها از هر سو برای آنان دهان گشوده بودند)
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۹
محمدرضا زارع