عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۹۵ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

«٢١٠»هَلْ‌ یَنْظُرُونَ‌ إِلاّ أَنْ‌ یَأْتِیَهُمُ‌ اللّهُ‌ فِی ظُلَلٍ‌ مِنَ‌ الْغَمامِ‌ وَ الْمَلائِکَةُ‌ وَ قُضِیَ‌ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللّهِ‌ تُرْجَعُ‌ الْأُمُورُ 
آیا جز این انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایه‌هاى ابر به‌سوى آنها بیایند تا کار آنان یکسره شود؟(در حالى که بعد از نزول آیات روشن،نیازى به چیز دیگرى نیست.)و به‌سوى خدا تمام امور برمى‌گردد. 
نکته‌ها: 
دعوت انبیا از طریق استدلال و معجزه است،ولى گاهى مردمِ‌ بهانه‌جو،انتظارات دیگرى داشتند.خداوند بر انجام هر کارى قدرت دارد،ولى مى‌فرماید:اگر بعد از برآمدن انتظار شما بازهم لجاجت کنید،قهر الهى شما را فرا خواهد گرفت و دیگر مهلتى براى عذرخواهى و توبه در کار نیست.نمونه آن را در مائده آسمانى که از حضرت عیسى خواستند و یا ناقه‌اى که از حضرت صالح درخواست نمودند،مى‌بینیم که هرگاه نوع معجزه به درخواست مردم صورت گیرد،باید اطاعت حتمى باشد وگرنه قهر حتمى است.البتّه این در مواردى است که اصل انتظار محال نباشد،مانند دیدن خدا وگرنه اگر اصل توقّع نابجا باشد،پاسخ ردّ به آنان داده مى‌شود. 
نظام آفرینش و تربیتى خداوند،بر محور انتظارات نابجاى شما نمى‌چرخد.ممکن است شما انتظار داشته باشید خداوند و فرشتگان در لابلاى ابرها،بالاى سر شما به صورت جسمى پیدا شوند و مستقیماً با خودتان حرف بزنند،ولى چنین چیزى ممکن نیست. 
پیام‌ها: 
١-با وجود دلائل روشن بر رسالت پیامبر،توقّع نابجا ممنوع است. «هَلْ‌ یَنْظُرُونَ‌» ٢-انتظار رؤیت خدا و فرشتگان،بهانه‌اى براى فرار از پذیرش حقّ‌ است. 
«یَنْظُرُونَ‌... یَأْتِیَهُمُ‌ اللّهُ‌... وَ الْمَلائِکَةُ‌» 
٣-سرچشمه و بازگشت همه چیز به‌سوى خداست.چرا در انتظار دیدن خود او هستید،مگر آثار او را نمى‌بینید. «هَلْ‌ یَنْظُرُونَ‌... وَ إِلَى اللّهِ‌ تُرْجَعُ‌ الْأُمُورُ» 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۹:۱۷
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

کلام امام زمان(عج)

إنّا یحیط علمُنا بأبنائکم ولا یعزبُ عنّا شیء من أخبارکم

ای شیعه ما 
ما از اخبار و اوضاع شما شیعیان کاملاً آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمی ماند.

منابع:تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) / مقدمةج 1 / 38 / 13 - التوقیعان المبارکان ..... ص : 37الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) / ج 2 / 497 / ذکر طرف مما خرج أیضا عن صاحب الزمان ع من المسائل الفقهیة و غیرها فی التوقیعات على أیدی الأبواب الأربعة و غیرهم ..... ص : 479بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 53 / 175 / باب 31 ما خرج من توقیعاته ع ..... ص : 150توقیع به شیخ مفید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۴:۳۰
محمدرضا زارع

168-  و من کلام له (علیه السلام)
> بعد ما بویع له بالخلافة، و قد قال له قوم من الصحابة لو عاقبت قوما ممن أجلب علی عثمان ، فقال (علیه السلام) <
یَا إِخْوَتَاهْ إِنِّی لَسْتُ أَجْهَلُ مَا تَعْلَمُونَ وَ لَکِنْ کَیْفَ لِی بِقُوَّةٍ وَ الْقَوْمُ الْمُجْلِبُونَ عَلَی حَدِّ شَوْکَتِهِمْ یَمْلِکُونَنَا وَ لَا نَمْلِکُهُمْ وَ هَا هُمْ هَؤُلَاءِ قَدْ ثَارَتْ مَعَهُمْ عِبْدَانُکُمْ وَ الْتَفَّتْ إِلَیْهِمْ أَعْرَابُکُمْ وَ هُمْ خِلَالَکُمْ یَسُومُونَکُمْ مَا شَاءُوا وَ هَلْ تَرَوْنَ مَوْضِعاً لِقُدْرَةٍ عَلَی شَیْ‏ءٍ تُرِیدُونَهُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرُ جَاهِلِیَّةٍ وَ إِنَّ لِهَؤُلَاءِ الْقَوْمِ مَادَّةً إِنَّ النَّاسَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ إِذَا حُرِّکَ عَلَی أُمُورٍ فِرْقَةٌ تَرَی مَا تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ تَرَی مَا لَا تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ لَا تَرَی هَذَا وَ لَا ذَاکَ فَاصْبِرُوا حَتَّی یَهْدَأَ النَّاسُ وَ تَقَعَ الْقُلُوبُ مَوَاقِعَهَا وَ تُؤْخَذَ الْحُقُوقُ مُسْمَحَةً فَاهْدَءُوا عَنِّی وَ انْظُرُوا مَا ذَا یَأْتِیکُمْ بِهِ أَمْرِی وَ لَا تَفْعَلُوا فَعْلَةً تُضَعْضِعُ قُوَّةً وَ تُسْقِطُ مُنَّةً وَ تُورِثُ وَهْناً وَ ذِلَّةً وَ سَأُمْسِکُ الْأَمْرَ مَا اسْتَمْسَکَ وَ إِذَا لَمْ أَجِدْ بُدّاً فَآخِرُ الدَّوَاءِ الْکَیُّ.
 

خطبه 168-پس از بیعت با حضرت 
واقع بینی در مبارزه با ناکثین 
ای برادران! از آنچه شما می دانید بی اطلاع نیستم، اما قدرت اجرای آن را چگونه به دست آورم؟ آنان با ساز و برگ و نیرو به راه افتادند، بر ما تسلط دارند و ما بر آنها قدرتی نداریم، هم اکنون بردگان شما با آنها می جوشند، و بادیه نشینان اطراف شما به آنها پیوسته اند، آنها در میان شما زندگی می کنند، و هر مشکلی را که بخواهند بر شما می بارند، آیا برای خواسته های خود توانایید؟ مشکلات جنگ داخلی کاری که پیش آمده از جاهلیت است، شورشیان یار و یاور دارند، اگر برای کیفر دادنشان حرکتی آغاز شود، مردم به چند دسته تقسیم می شوند، گروهی خواسته های شما را دارند، و عده ای بر خلاف شما فکر می کنند، و گروهی نه این را می پسندند و نه آن را، پس صبر کنید تا مردم آرام شوند، و دلهای مضطرب در جای خود قرار گیرد، و حقوق از دست رفته با مدارا گرفته شود. اکنون مرا آسوده گذارید، و در انتظار فرمان من باشید، کاری نکنید که قدرت ما را تضعیف کند، اقتدار امت ما را متزلزل سازد و سستی و زبونی به بار آورد، این جریان سیاسی را تا می توانم مهار می کنم، اما اگر راه چاره ای نیابم با آنان می جنگم (که سرانجام درمان، داغ کردن است).
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۳:۱۶
محمدرضا زارع

«٢٠٩»فَإِنْ‌ زَلَلْتُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌ فَاعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ 
و اگر بعد از آنکه نشانه‌هاى روشن براى شما آمد،دچار لغزش (و گمراهى)شدید،بدانید که خداوند عزیز و حکیم است.(طبق حکمت خود عمل مى‌کند و هیچ قدرتى مانع اراده‌ى او نیست.) 
پیام‌ها: 
١-خداوند،اتمام حجّت نموده است. «جاءَتْکُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌» 
٢-کسانى که آگاهانه مرتکب خلاف مى‌شوند،در انتظار عذاب باشند. «زَلَلْتُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌... عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌» 
٣-عدم تسلیم شما،در عزّت خداوندى اثرى ندارد. «عَزِیزٌ» 
گر جمله کائنات،کافر گردند  بر دامن کبریائیش،ننشیند گرد 
٤-کیفر خداوند براساس حکمت است. «حَکِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۸ ، ۱۵:۲۱
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

حضرت فاطمه زهرا(س)

سلیم بن قیس هلالی از جناب سلمان نقل می کند که در آخرین لحظات زندگی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در محضر آن حضرت بودم که حضرت زهرا (سلام الله علیها) وارد شد، چون وضع پدر بزرگوارش را دید، سیل اشک از دیدگانش جاری شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: ای پیامبر خدا! می ترسم که من و فرزندانم بعد از شما تباه شویم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالیکه قطرات اشک در اطراف چشمان مبارکش حلقه زده بود فرمود:«ای فاطمه! مگر نمی دانی که ما اهل بیتی هستیم که خداوند برای ما آخرت را برگزیده است...».«دخترم! خداوند به ما هفت امتیاز داده که به احدی از اولین و آخرین نداده است: من بهترین و برترین پیامبرانم. جانشین من که شوهر توست، برترین اوصیاست. شهید ما برترین شهداست...».«سوگند به خداوندی که جانم در دست اوست، مهدی این امت از ماست، که زمین را پر از عدل و داد کند، آن چنان که پر از جور و ستم شده باشد....

سلیم بن قیس/ ص 70-69

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۵
محمدرضا زارع

167-  و من خطبة له (علیه السلام)
> فی أوائل خلافته <
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ کِتَاباً هَادِیاً بَیَّنَ فِیهِ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ فَخُذُوا نَهْجَ الْخَیْرِ تَهْتَدُوا وَ اصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا الْفَرَائِضَ الْفَرَائِضَ أَدُّوهَا إِلَی اللَّهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَی الْجَنَّةِ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ حَرَاماً غَیْرَ مَجْهُولٍ وَ أَحَلَّ حَلَالًا غَیْرَ مَدْخُولٍ وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَی الْحُرَمِ کُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِیدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِینَ فِی مَعَاقِدِهَا فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَا یَحِلُّ أَذَی الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا یَجِبُ بَادِرُوا أَمْرَ الْعَامَّةِ وَ خَاصَّةَ أَحَدِکُمْ وَ هُوَ الْمَوْتُ فَإِنَّ النَّاسَ أَمَامَکُمْ وَ إِنَّ السَّاعَةَ تَحْدُوکُمْ مِنْ خَلْفِکُمْ تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا فَإِنَّمَا یُنْتَظَرُ بِأَوَّلِکُمْ آخِرُکُمْ اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّی عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ لَا تَعْصُوهُ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْخَیْرَ فَخُذُوا بِهِ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الشَّرَّ فَأَعْرِضُوا عَنْهُ.

 

خطبه 167-در ابتدای حکومتش 
ویژگیهای قرآن 
همانا خداوند بزرگ کتابی هدایتگر فرستاد، و نیکی و بدی خیر و شر را آشکارا در آن بیان فرمود، پس راه نیکی در پیش گیرید که هدایت شوید، و از شر و بدی پرهیز کنید تا در راه راست قرار گیرید. واجبات! واجبات! در انجام واجبات کوتاهی نکنید تا شما را به بهشت رساند، همانا خداوند چیزهایی را حرام کرده که ناشناخته نیست، و چیزهایی را حلال کرده که از عیب خالی است، و در این میان حرمت مسلمانان را بر هر حرمتی برتری بخشید و حفظ حقوق مسلمانان را به وسیله اخلاص و توحید استوار کرد. ویژگیهای مسلمانی: پس مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او آزاری نبینند، مگر آنجا که حق باشد، و آزار مسلمانان روا نیست جز در آنچه که واجب باشد. به سوی مرگ که همگانی است، و فرد فرد شما را از آن گریزی نیست بشتابید، همانا مردم در پیش روی شما می روند، و قیامت از پشت سر، شما را می خواند. سبکبار شوید تا به قافله برسید که پیش رفتگان در انتظار بازماندگانند، از خدا بترسید، و تقوا پیشه کنید زیرا شما در پیشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا، و شهرها، و خانه ها و حیوانات هستید خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سر باز مدارید، اگر خیری دیدید ب 
رگزینید، و اگر شر و بدی دیدید از آن دوری کنید.
 


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۸ ، ۰۹:۳۳
محمدرضا زارع

«٢٠٨»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ‌ کَافَّةً‌ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌ إِنَّهُ‌ لَکُمْ‌ عَدُوٌّ مُبِینٌ‌ 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! همگى در صلح و آشتى درآئید(و تسلیم مطلق خداوند شوید)و گامهاى شیطان را پیروى نکنید که او دشمن آشکار شماست. 
نکته‌ها: 
قرآن،ایجاد رابطه‌ى مسالمت‌آمیز با گروه‌هاى زیر را مطرح کرده است: 
١-با مشرکانِ‌ بى‌آزار. «لَمْ‌ یُقاتِلُوکُمْ‌ فِی الدِّینِ‌ وَ لَمْ‌ یُخْرِجُوکُمْ‌ مِنْ‌ دِیارِکُمْ‌ أَنْ‌ تَبَرُّوهُمْ‌ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ‌» ١با کسانى که سر جنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نیستند،خوشرفتارى کنید. 
٢-با اهل کتاب. «قُلْ‌... تَعالَوْا إِلى‌ کَلِمَةٍ‌ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ‌ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ‌» ٢به اهل کتاب بگو: 
بیایید تا در آنچه ما و شما هم عقیده هستیم،متّحد باشیم. 
٣-با دیگر مسلمانان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ‌ کَافَّةً‌» 
در چند آیه قبل ٣درباره اجتماع بزرگ سیاسى عبادى حج فرمود:در آنجا فسق و جدال نباشد.پس مى‌توان جامعه‌اى بدون فسق و جدال تشکیل داد و چه‌بهتر که همیشه چنین باشیم و از گام‌هاى شیطانى که عامل تفرقه است دورى نمائیم. 
روایات متعدّد،دخول در سِلم را ورود در تحت رهبرى معصوم دانسته‌اند. ٤چنانکه در روایات آمده است:«ولایة على بن ابى طالب حصنى» 
و ناگفته پیداست که دخول در حِصن و دژ،دخول در سِلم و سلامتى و آرامش است و چه آرامشى بالاتر از اینکه انسان احساس کند رهبرش الهى،معصوم،آگاه،دلسوز و پیشگام‌ترین افراد در همه ارزشها و کمالات مى‌باشد. 
پیام‌ها: 
١-ورود در فضاى سِلم و سلام و تسلیم امکان ندارد،مگر در سایه‌ى ایمان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا» 
٢-سلیقه‌ها را کنار گذاشته،تنها تسلیم قانون خدا باشیم. «اُدْخُلُوا فِی السِّلْمِ‌ کَافَّةً‌» 
٣-ایجاد صلح،وظیفه‌ى همه مسلمانان است. «کَافَّةً‌» 
٤-وسوسه‌هاى شیطان،انسان را مجبور به گناه نمى‌کند،بلکه انسان قدرت مقابله با شیطان را دارد و به همین دلیل از اطاعت او نهى شده است. «لا تَتَّبِعُوا» 
٥-شیطان،گام به گام انسان را منحرف مى‌کند. «خُطُواتِ‌» 
٦-راههاى منحرف کردن شیطان،بسیار است. «خُطُواتِ‌» 
٧-شیطان،دشمن صلح و وحدت است و همۀ نداهاى تفرقه‌انگیز،بلندگوهاى شیطانى هستند. «اُدْخُلُوا فِی السِّلْمِ‌ کَافَّةً‌ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‌ الشَّیْطانِ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۱۶:۵۶
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

کلام امام زمان(عج)

ما أُرغم أنفُ الشیطان بشیء مثل الصلاة فصلها وأرغم أنف الشیطان

ای شیعه ما 
هیچ چیز مثل نماز، بینى شیطان را به خاک نمی‌مالد، پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاک بمال.

منابع:بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 53 / 182 / باب 31 ما خرج من توقیعاته ع ..... ص : 150

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۰
محمدرضا زارع

166-  و من خطبة له (علیه السلام)
> الحث علی التآلف <
لِیَتَأَسَّ صَغِیرُکُمْ بِکَبِیرِکُمْ وَ لْیَرْأَفْ کَبِیرُکُمْ بِصَغِیرِکُمْ وَ لَا تَکُونُوا کَجُفَاةِ الْجَاهِلِیَّةِ لَا فِی الدِّینِ یَتَفَقَّهُونَ وَ لَا عَنِ اللَّهِ یَعْقِلُونَ کَقَیْضِ بَیْضٍ فِی أَدَاحٍ یَکُونُ کَسْرُهَا وِزْراً وَ یُخْرِجُ حِضَانُهَا شَرّاً.
>بنو أمیة<
و منها : افْتَرَقُوا بَعْدَ أُلْفَتِهِمْ وَ تَشَتَّتُوا عَنْ أَصْلِهِمْ فَمِنْهُمْ آخِذٌ بِغُصْنٍ أَیْنَمَا مَالَ مَالَ مَعَهُ عَلَی أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی سَیَجْمَعُهُمْ لِشَرِّ یَوْمٍ لِبَنِی أُمَیَّةَ کَمَا تَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِیفِ یُؤَلِّفُ اللَّهُ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَجْمَعُهُمْ رُکَاماً کَرُکَامِ السَّحَابِ ثُمَّ یَفْتَحُ لَهُمْ أَبْوَاباً یَسِیلُونَ مِنْ مُسْتَثَارِهِمْ کَسَیْلِ الْجَنَّتَیْنِ حَیْثُ لَمْ تَسْلَمْ عَلَیْهِ قَارَةٌ وَ لَمْ تَثْبُتْ عَلَیْهِ أَکَمَةٌ وَ لَمْ یَرُدَّ سَنَنَهُ رَصُّ طَوْدٍ وَ لَا حِدَابُ أَرْضٍ یُذَعْذِعُهُمُ اللَّهُ فِی بُطُونِ أَوْدِیَتِهِ ثُمَّ یَسْلُکُهُمْ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ یَأْخُذُ بِهِمْ مِنْ قَوْمٍ حُقُوقَ قَوْمٍ وَ یُمَکِّنُ لِقَوْمٍ فِی دِیَارِ قَوْمٍ وَ ایْمُ اللَّهِ لَیَذُوبَنَّ مَا فِی أَیْدِیهِمْ بَعْدَ الْعُلُوِّ وَ التَّمْکِینِ کَمَا تَذُوبُ الْأَلْیَةُ عَلَی النَّارِ.
>الناس آخر الزمان<
أَیُّهَا النَّاسُ لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِینِ الْبَاطِلِ لَمْ یَطْمَعْ فِیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوِیَ عَلَیْکُمْ لَکِنَّکُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ لَعَمْرِی لَیُضَعَّفَنَّ لَکُمُ التِّیهُ مِنْ بَعْدِی أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَی وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِیَ لَکُمْ سَلَکَ بِکُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ کُفِیتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ.
 

خطبه 166-تحریض به الفت با یکدیگر 
احترام متقابل اجتماعی 
باید خردسالان شما از بزرگان شما پیروی کنند، و بزرگسالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند، و چونان ستم پیشگان جاهلیت نباشید که نه از دین آگاهی داشتند و نه در خدا اندیشه می کردند، همانند تخم افعی در لانه پرندگان نباشید که شکستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زیانبار است. (به جای جوجه، ماری از آن بیرون می آید) 
آینده بنی امیه مسلمانان، پس از وحدت و برادری به جدایی و تفرقه رسیدند، و از ریشه و اصل خویش پراکنده شدند، تنها گروهی شاخه درخت توحید را گرفتند، و به هر طرف که روی آورد. همسو شدند، اما خداوند مسلمانان را به زودی برای بدترین روزی که بنی امیه در پیش دارند جمع خواهد کرد، آن چنانکه قطعات پراکنده ابرها را در فصل پاییز جمع می کند، خدا میان مسلمانان الفت ایجاد می کند، و به صورت ابرهای فشرده درمی آورد، آنگاه درهای پیروزی برویشان می گشاید، که مانند سیلی خروشان از جایگاه خود بیرون می ریزند، (چونان (سیل عرم) که دو باغستان شهر (سبا) را درهم کوبید، و در برابر آن سیل هیچ بلندی و تپه ای برجای نماند، نه کوههای بلند و محکم، و نه برآمدگیهای بزرگ، توانستند برابر آن مقاوت کنند) خداوند بنی امیه را مانند آب در درون دره ها و رودخانه ها پراکنده و پنهان می کند، سپس چون چشمه سارها بر روی زمین جاری می سازد، تا حق برخی از مردم را از بعضی دیگر بستاند، و گروهی را توانایی بخشیده در خانه های دیگران سکونت دهد. بخدا سوگند! بنی امیه پس از پیروزی و سلطه گری، همه آنچه را که به دست آوردند از کفشان می رود، چنانکه چربی بر روی آتش آب شود. 
علل پیروزی و شکست ملتها ای مردم !اگر دست از یاری حق برنمی داشتید، و در خوار ساختن باطل سستی نمی کردید، هیچگاه آنان که به پایه شما نیستند در نابودی شما طمع نمی کردند، و هیچ قدرتمندی بر شما پیروز نمی گشت، اما چونان امت بنی اسرائیل در حیرت و سرگردانی فرو رفتید. بجانم سوگند! سرگردانی شما پس از من بیشتر خواهد شد چرا که به حق پشت کردید، و با نزدیکان پیامبر (ص) بریده به بیگانه ها نزدیک شدید، آگاه باشید، اگر از امام خود پیروی می کردید، شما را به راهی هدایت می کرد که رسول خدا(ص) رفته بود، و از اندوه بیراهه رفتن در امان بودید، و بار سنگینی مشکلات را از دوش خود برمی داشتید.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۰۹:۳۹
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی
 


صد قافله دل ، به جمکران آوردیم!
رو جانب صاحب الزمان آوردیم!
دیدیم که در بساط ما آهی نیست
با دست تهی ، اشک روان آوردیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۲۲:۵۷
محمدرضا زارع

«٢٠٧»وَ مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَشْرِی نَفْسَهُ‌ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‌ اللّهِ‌ وَ اللّهُ‌ رَؤُفٌ‌ بِالْعِبادِ 
و از مردم کسى است که براى کسب خشنودى خدا،جان خود را مى‌فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. 
نکته‌ها: 
ابن ابى الحدید که از علماى قرن هفتم اهل سنّت است،در شرح نهج البلاغه خود آورده است:تمام مفسّران گفته‌اند این آیه درباره على بن ابى طالب علیه السلام نازل شده است که در لیلة المبیت در بستر رسول خدا صلى الله علیه و آله خوابید.و این موضوع در حدى از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آن را انکار نمى‌کند. ٢
مشرکانِ‌ مکّه،قرار گذاشتند از هر قبیله‌اى یک نفر را براى کشتن پیامبر صلى الله علیه و آله انتخاب کنند و آن حضرت را دسته‌جمعى از بین ببرند تا بنى هاشم به خونخواهى او قیام نکنند و با این عمل از دعوت پیامبر راحت شوند.پیامبر صلى الله علیه و آله از نقشه‌ى آنان با خبر شد و على علیه السلام براى اینکه پیامبر به سلامت از مکّه خارج شود،در بستر ایشان خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید. ١
همین‌که على علیه السلام در آن شب خطرناک به جاى پیامبر خوابید،خداوند به دو فرشته‌ى خود،جبرئیل و میکائیل فرمود:کدامیک از شما حاضرید فداى دیگرى شوید؟! هیچ‌کدام از آنها حاضر نشدند.خداوند فرمود:اینک مشاهده کنید که چگونه على بن ابى طالب علیهما السلام حاضر است جان خود را فداى رسول خدا کند. 
گاهى باید براى احیاى یک معروف و یا محو یک منکر،جان را تسلیم کرد.حضرت على علیه السلام فرمودند:کسى که در راه امربه‌معروف و نهى از منکر کشته شود،یکى از مصادیق این آیه است. ٢
پیام‌ها: 
١-نااهل،حرفش زیباست و انسان را به تعجّب وامى‌دارد،ولى مؤمن،عملش دنیا را متعجّب مى‌کند. «مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یُعْجِبُکَ‌ قَوْلُهُ‌» ، «مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَشْرِی نَفْسَهُ‌» 
٢-یاد ایثارگران را زنده بداریم. «مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَشْرِی» 
٣-پیش مرگِ‌ اولیاى خدا شدن،یک ارزش است. «مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یَشْرِی» 
٤-بزرگ‌ترین سود آن است که انسان بهترین متاع را که جان اوست به خالق خود بفروشد،آن هم نه براى بهشت و یا نجات از دوزخ،بلکه فقط‍‌ براى کسب رضاى او. «اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ‌ اللّهِ‌» 
٥-در راه خدا،استقبال از خطر و آمادگى براى جانفشانى همچون دریافت خطر است.با توجّه به شأن نزول آیه،ستایش از کسى است که جان خود را در معرض خطر قرار داد،هرچند حادثه‌اى اتفاق نیفتاد. «مَنْ‌ یَشْرِی نَفْسَهُ‌...» 
٦-رأفت خداوند،بهترین پاداش است.خداوند براى هر کارى پاداشى قرار داده است،امّا در این آیه مى‌فرماید:خداوند رئوف است. «اَللّهُ‌ رَؤُفٌ‌ بِالْعِبادِ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۸:۲۲
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام کاظم(ع)

«هو الطرید الوحید الغریب الغائب عن اهله، الموتور بابیه».

«او امام غریب، تنها، دور از وطن، و غایب از دیدگان کسان خویش است که خون پدرش را انتقام می گیرد».

کمال الدین/ ص361

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۶:۱۱
محمدرضا زارع

165-  و من خطبة له (علیه السلام)
> یذکر فیها عجیب خلقة الطاوس <
>خلقة الطیور<
ابْتَدَعَهُمْ خَلْقاً عَجِیباً مِنْ حَیَوَانٍ وَ مَوَاتٍ وَ سَاکِنٍ وَ ذِی حَرَکَاتٍ وَ أَقَامَ مِنْ شَوَاهِدِ الْبَیِّنَاتِ عَلَی لَطِیفِ صَنْعَتِهِ وَ عَظِیمِ قُدْرَتِهِ مَا انْقَادَتْ لَهُ الْعُقُولُ مُعْتَرِفَةً بِهِ وَ مَسَلِّمَةً لَهُ وَ نَعَقَتْ فِی أَسْمَاعِنَا دَلَائِلُهُ عَلَی وَحْدَانِیَّتِهِ وَ مَا ذَرَأَ مِنْ مُخْتَلِفِ صُوَرِ الْأَطْیَارِ الَّتِی أَسْکَنَهَا أَخَادِیدَ الْأَرْضِ وَ خُرُوقَ فِجَاجِهَا وَ رَوَاسِیَ أَعْلَامِهَا مِنْ ذَاتِ أَجْنِحَةٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ هَیْئَاتٍ مُتَبَایِنَةٍ مُصَرَّفَةٍ فِی زِمَامِ التَّسْخِیرِ وَ مُرَفْرِفَةٍ بِأَجْنِحَتِهَا فِی مَخَارِقِ الْجَوِّ الْمُنْفَسِحِ وَ الْفَضَاءِ الْمُنْفَرِجِ کَوَّنَهَا بَعْدَ إِذْ لَمْ تَکُنْ فِی عَجَائِبِ صُوَرٍ ظَاهِرَةٍ وَ رَکَّبَهَا فِی حِقَاقِ مَفَاصِلَ مُحْتَجِبَةٍ وَ مَنَعَ بَعْضَهَا بِعَبَالَةِ خَلْقِهِ أَنْ یَسْمُوَ فِی الْهَوَاءِ خُفُوفاً وَ جَعَلَهُ یَدِفُّ دَفِیفاً وَ نَسَقَهَا عَلَی اخْتِلَافِهَا فِی الْأَصَابِیغِ بِلَطِیفِ قُدْرَتِهِ وَ دَقِیقِ صَنْعَتِهِ فَمِنْهَا مَغْمُوسٌ فِی قَالَبِ لَوْنٍ لَا یَشُوبُهُ غَیْرُ لَوْنِ مَا غُمِسَ فِیهِ وَ مِنْهَا مَغْمُوسٌ فِی لَوْنِ صِبْغٍ قَدْ طُوِّقَ بِخِلَافِ مَا صُبِغَ بِهِ.
>الطاوس<
وَ مِنْ أَعْجَبِهَا خَلْقاً الطَّاوُسُ الَّذِی أَقَامَهُ فِی أَحْکَمِ تَعْدِیلٍ وَ نَضَّدَ أَلْوَانَهُ فِی أَحْسَنِ تَنْضِیدٍ بِجَنَاحٍ أَشْرَجَ قَصَبَهُ وَ ذَنَبٍ أَطَالَ مَسْحَبَهُ إِذَا دَرَجَ إِلَی الْأُنْثَی نَشَرَهُ مِنْ طَیِّهِ وَ سَمَا بِهِ مُطِلًّا عَلَی رَأْسِهِ کَأَنَّهُ قِلْعُ دَارِیٍّ عَنَجَهُ نُوتِیُّهُ یَخْتَالُ بِأَلْوَانِهِ وَ یَمِیسُ بِزَیَفَانِهِ یُفْضِی کَإِفْضَاءِ الدِّیَکَةِ وَ یَؤُرُّ بِمَلَاقِحِهِ أَرَّ الْفُحُولِ الْمُغْتَلِمَةِ لِلضِّرَابِ أُحِیلُکَ مِنْ ذَلِکَ عَلَی مُعَایَنَةٍ لَا کَمَنْ یُحِیلُ عَلَی ضَعِیفٍ إِسْنَادُهُ وَ لَوْ کَانَ کَزَعْمِ مَنْ یَزْعُمُ أَنَّهُ یُلْقِحُ بِدَمْعَةٍ تَسْفَحُهَا مَدَامِعُهُ فَتَقِفُ فِی ضَفَّتَیْ جُفُونِهِ وَ أَنَّ أُنْثَاهُ تَطْعَمُ ذَلِکَ ثُمَّ تَبِیضُ لَا مِنْ لِقَاحِ فَحْلٍ سِوَی الدَّمْعِ الْمُنْبَجِسِ لَمَا کَانَ ذَلِکَ بِأَعْجَبَ مِنْ مُطَاعَمَةِ الْغُرَابِ تَخَالُ قَصَبَهُ مَدَارِیَ مِنْ فِضَّةٍ وَ مَا أُنْبِتَ عَلَیْهَا مِنْ عَجِیبِ دَارَاتِهِ وَ شُمُوسِهِ خَالِصَ الْعِقْیَانِ وَ فِلَذَ الزَّبَرْجَدِ فَإِنْ شَبَّهْتَهُ بِمَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ قُلْتَ جَنًی جُنِیَ مِنْ زَهْرَةِ کُلِّ رَبِیعٍ وَ إِنْ ضَاهَیْتَهُ بِالْمَلَابِسِ فَهُوَ کَمَوْشِیِّ الْحُلَلِ أَوْ کَمُونِقِ عَصْبِ الْیَمَنِ وَ إِنْ شَاکَلْتَهُ بِالْحُلِیِّ فَهُوَ کَفُصُوصٍ ذَاتِ أَلْوَانٍ قَدْ نُطِّقَتْ بِاللُّجَیْنِ الْمُکَلَّلِ یَمْشِی مَشْیَ الْمَرِحِ الْمُخْتَالِ وَ یَتَصَفَّحُ ذَنَبَهُ وَ جَنَاحَیْهِ فَیُقَهْقِهُ ضَاحِکاً لِجَمَالِ سِرْبَالِهِ وَ أَصَابِیغِ وِشَاحِهِ فَإِذَا رَمَی بِبَصَرِهِ إِلَی قَوَائِمِهِ زَقَا مُعْوِلًا بِصَوْتٍ یَکَادُ یُبِینُ عَنِ اسْتِغَاثَتِهِ وَ یَشْهَدُ بِصَادِقِ تَوَجُّعِهِ لِأَنَّ قَوَائِمَهُ حُمْشٌ کَقَوَائِمِ الدِّیَکَةِ الْخِلَاسِیَّةِ وَ قَدْ نَجَمَتْ مِنْ ظُنْبُوبِ سَاقِهِ صِیصِیَةٌ خَفِیَّةٌ وَ لَهُ فِی مَوْضِعِ الْعُرْفِ قُنْزُعَةٌ خَضْرَاءُ مُوَشَّاةٌ وَ مَخْرَجُ عَنُقِهِ کَالْإِبْرِیقِ وَ مَغْرِزُهَا إِلَی حَیْثُ بَطْنُهُ کَصِبْغِ الْوَسِمَةِ الْیَمَانِیَّةِ أَوْ کَحَرِیرَةٍ مُلْبَسَةٍ مِرْآةً ذَاتَ صِقَالٍ وَ کَأَنَّهُ مُتَلَفِّعٌ بِمِعْجَرٍ أَسْحَمَ إِلَّا أَنَّهُ یُخَیَّلُ لِکَثْرَةِ مَائِهِ وَ شِدَّةِ بَرِیقِهِ أَنَّ الْخُضْرَةَ النَّاضِرَةَ مُمْتَزِجَةٌ بِهِ وَ مَعَ فَتْقِ سَمْعِهِ خَطٌّ کَمُسْتَدَقِّ الْقَلَمِ فِی لَوْنِ الْأُقْحُوَانِ أَبْیَضُ یَقَقٌ فَهُوَ بِبَیَاضِهِ فِی سَوَادِ مَا هُنَالِکَ یَأْتَلِقُ وَ قَلَّ صِبْغٌ إِلَّا وَ قَدْ أَخَذَ مِنْهُ بِقِسْطٍ وَ عَلَاهُ بِکَثْرَةِ صِقَالِهِ وَ بَرِیقِهِ وَ بَصِیصِ دِیبَاجِهِ وَ رَوْنَقِهِ فَهُوَ کَالْأَزَاهِیرِ الْمَبْثُوثَةِ لَمْ تُرَبِّهَا أَمْطَارُ رَبِیعٍ وَ لَا شُمُوسُ قَیْظٍ وَ قَدْ یَنْحَسِرُ مِنْ رِیشِهِ وَ یَعْرَی مِنْ لِبَاسِهِ فَیَسْقُطُ تَتْرَی وَ یَنْبُتُ تِبَاعاً فَیَنْحَتُّ مِنْ قَصَبِهِ انْحِتَاتَ أَوْرَاقِ الْأَغْصَانِ ثُمَّ یَتَلَاحَقُ نَامِیاً حَتَّی یَعُودَ کَهَیْئَتِهِ قَبْلَ سُقُوطِهِ لَا یُخَالِفُ سَالِفَ أَلْوَانِهِ وَ لَا یَقَعُ لَوْنٌ فِی غَیْرِ مَکَانِهِ وَ إِذَا تَصَفَّحْتَ شَعْرَةً مِنْ شَعَرَاتِ قَصَبِهِ أَرَتْکَ حُمْرَةً وَرْدِیَّةً وَ تَارَةً خُضْرَةً زَبَرْجَدِیَّةً وَ أَحْیَاناً صُفْرَةً عَسْجَدِیَّةً فَکَیْفَ تَصِلُ إِلَی صِفَةِ هَذَا عَمَائِقُ الْفِطَنِ أَوْ تَبْلُغُهُ قَرَائِحُ الْعُقُولِ أَوْ تَسْتَنْظِمُ وَصْفَهُ أَقْوَالُ الْوَاصِفِینَ وَ أَقَلُّ أَجْزَائِهِ قَدْ أَعْجَزَ الْأَوْهَامَ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ الْأَلْسِنَةَ أَنْ تَصِفَهُ فَسُبْحَانَ الَّذِی بَهَرَ الْعُقُولَ عَنْ وَصْفِ خَلْقٍ جَلَّاهُ لِلْعُیُونِ فَأَدْرَکَتْهُ مَحْدُوداً مُکَوَّناً وَ مُؤَلَّفاً مُلَوَّناً وَ أَعْجَزَ الْأَلْسُنَ عَنْ تَلْخِیصِ صِفَتِهِ وَ قَعَدَ بِهَا عَنْ تَأْدِیَةِ نَعْتِهِ.
>صغار المخلوقات<
وَ سُبْحَانَ مَنْ أَدْمَجَ قَوَائِمَ الذَّرَّةِ وَ الْهَمَجَةِ إِلَی مَا فَوْقَهُمَا مِنْ خَلْقِ الْحِیتَانِ وَ الْفِیَلَةِ وَ وَأَی عَلَی نَفْسِهِ أَلَّا یَضْطَرِبَ شَبَحٌ مِمَّا أَوْلَجَ فِیهِ الرُّوحَ إِلَّا وَ جَعَلَ الْحِمَامَ مَوْعِدَهُ وَ الْفَنَاءَ غَایَتَهُ.
>منها فی صفة الجنة<
فَلَوْ رَمَیْتَ بِبَصَرِ قَلْبِکَ نَحْوَ مَا یُوصَفُ لَکَ مِنْهَا لَعَزَفَتْ نَفْسُکَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَی الدُّنْیَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِکْرِ فِی اصْطِفَاقِ أَشْجَارٍ غُیِّبَتْ عُرُوقُهَا فِی کُثْبَانِ الْمِسْکِ عَلَی سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا وَ فِی تَعْلِیقِ کَبَائِسِ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِی عَسَالِیجِهَا وَ أَفْنَانِهَا وَ طُلُوعِ تِلْکَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِی غُلُفِ أَکْمَامِهَا تُجْنَی مِنْ غَیْرِ تَکَلُّفٍ فَتَأْتِی عَلَی مُنْیَةِ مُجْتَنِیهَا وَ یُطَافُ عَلَی نُزَّالِهَا فِی أَفْنِیَةِ قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْکَرَامَةُ تَتَمَادَی بِهِمْ حَتَّی حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ الْأَسْفَارِ فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَکَ أَیُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَی مَا یَهْجُمُ عَلَیْکَ مِنْ تِلْکَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ لَزَهِقَتْ نَفْسُکَ شَوْقاً إِلَیْهَا وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِی هَذَا إِلَی مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ یَسْعَی بِقَلْبِهِ إِلَی مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ.
>تفسیر بعض ما فی هذه الخطبة من الغریب<
# قال السید الشریف رضی الله عنه : قوله (علیه السلام) یؤر بملاقحه الأر کنایة عن النکاح یقال أر الرجل المرأة یؤرها إذا نکحها. و قوله (علیه السلام) کأنه قلع داری عنجه نوتیه القلع شراع السفینة و داری منسوب إلی دارین و هی بلدة علی البحر یجلب منها الطیب و عنجه أی عطفه یقال عنجت الناقة کنصرت أعنجها عنجا إذا عطفتها و النوتی الملاح. و قوله (علیه السلام) ضفتی جفونه أراد جانبی جفونه و الضفتان الجانبان. و قوله (علیه السلام) و فلذ الزبرجد الفلذ جمع فلذة و هی القطعة. و قوله (علیه السلام) کبائس اللؤلؤ الرطب الکباسة العذق و العسالیج الغصون واحدها عسلوج #

 

خطبه 165-آفرینش طاووس 
شگفتی آفرینش انواع پرندگان 
خداوند پدیده های شگفتی از جانداران حرکت کننده، و بی جان، برخی ساکن و آرام، بعضی حرکت کننده و بی قرار آفریده است، و شواهد و نمونه هایی از لطافت صنعتگری و قدرت عظیم خویش بپا داشت چندان که تمام اندیشه ها را به اعتراف واداشته، و سر به فرمان او نهادند، و در گوشهای ما بانگ براهین یکتایی او پیچیده است، آنگونه که پرندگان گوناگون بیافرید، و آنان را در شکافهای زمین، و رخنه دره ها و فراز کوهها مسکن داد، با بالهای متفاوت و شکل و هیاتهای گوناگون، که زمام آنها به دست اوست، پرندگانی که با بالهای خود در لا به لای جو گسترده و فضای پهناور پرواز می کنند، آنها را از دیار نیستی در شکل و ظاهری شگفت آور بیافرید، و استخوانهاشان را از درون در مفصلهای پوشیده از گوشت به هم پیوند داد. برخی از پرندگان را که جثه سنگین داشتند از بالا رفتن و پروازهای بلند و دور باز داشت، آنگونه که آرام و سنگین در نزدیکی زمین بال می زنند، پرندگان را با لطافت قدرتش و دقت صنعتش، در رنگهای گوناگون با زیبایی خاصی رنگ آمیزی کرد، گروهی از آنها را تنها با یک رنگ بیاراست که رنگ دیگری در آن راه ندارد، دسته ای دیگر را در رنگ م 
خالف آن فرو برد، جز اطراف گردنشان که چونان طوقی آویخته، مخالف رنگ اندامشان است. 
شگفتیهای آفرینش طاووس و از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش طاووس است، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگهای پر و بالش را به نیکوترین رنگها بیاراست با بالهای زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دم کشیده اش که چون به سوی ماده پیش می رود آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد، گویا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. طاووس به رنگهای زیبای خود می نازد، و خوشحال و خرامان دم زیبایش را به این سو و آن سو می چرخاند، و سوی ماده می تازد، چون خروس می پرد، و چون حیوان نر مست شهوت با جفت خویش می آمیزد، این حقیقت را از روی مشاهده می گویم، نه چون کسی که بر اساس نقل ضعیفی سخن بگوید، اگر کسی خیال کند. (باردار شدن طاووس به وسیله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس ماده آن را می نوشد آنگاه بدون آمیزش با همین اشکها تخمگذاری می کند) افسانه بی اساس است ولی شگفت تر از آن نیست که می گویند: (زاغ نر طعمه به منقار ماده می گذارد که همین عامل باردار شدن زاغ است.) گویا! نی های پر طاووس چونان شاخه هایی است که از نقره ساخته، و گردیهای شگفت انگیز آفتاب گونه که به پرهای اوست ا 
ز زر ناب و پاره های زبرجد بافته شده است، اگر رنگهای پرهای طاووس را به روییدنیهای زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: دسته گلی است که از شکوفه های رنگارنگ گلهای بهاری فراهم آمده است و اگر آن را با پارچه های پوشیدنی همانند سازی پس چون پارچه های زیبای پرنقش و نگار یا پرده های رنگارنگ یمن است، و اگر آن را با زیورآلات مقایسه کنی چون نگینهای رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است. روانشناسی حیوانی طاووس طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دم و بالهای زیبایش را برانداز می کند، پس با توجه به زیبایی جامه و رنگهای گوناگون پر و بالش قهقهه سرمی دهد، اما چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گویا گریان است، فریاد می زند گویا که دادخواه است، و گواه صادق دردی است که در درون دارد، زیرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دو رگه (هندی و پارسی) باریک و زشت و در یک سو ساق پایش ناخنکی مخفی روییده است. شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس برفراز گردن طاووس به جای یال، کاکلی سبزرنگ و پر نقش و نگار روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفیس و نگارین است، و از گلوگاه تا روی شکمش به زیبایی وسمه یمانی (برگ گیاهی با رنگ سب 
ز بسیار سیر) رنگ آمیزی شده، یا چون پارچه حریر براق یا آیینه ای شفاف که پرده بر روی آن افکندند، بر اطراف گردنش گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار می باشد، پنداری با رنگ سبز تندی درهم آمیخته است که در کنار شکاف گوش جلوه خاصی دارد، کمتر رنگی می توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد، یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد. طاووس چونان شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نیست، و شگفت آور آنکه هر چند گاهی از پوشش پرهای زیبا بیرون می آید، و تن عریان می کند، پرهای او پیاپی فرو می ریزند و از نو می رویند، پرهای طاووس چونان برگ خزان رسیده می ریزند و دوباره رشد می کنند و به هم می پیوندند، تا دیگر بار شکل و رنگ زیبای گذشته خود را باز می یابد، بی آنکه میان پرهای نو و ریخته شده تفاوتی وجود داشته باشید یا رنگی جابجا بروید. اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقت کنی، لحظه ای به سرخی گل و لحظه ای دیگر به سبزی زبرجد و گاه به زردی زرناب جلوه می کند عجز انسان از درک حقائق موجود در پدیده ها راستی، هوشهای ژرف اندیش و عقلهای پرتل 
اش چگونه این همه از حقائق موجود در پدیده ها را می توانند درک کنند؟ و چگونه گفتار توصیف گران، به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان توانند نمود؟ و در درک کمترین اندام طاووس، گمانها از شناخت درمانده و زبانها از ستودن آن در کام مانده اند. پس ستایش خداوندی را سزاست که عقلها را از توصیف پدیده ای که برابر دیدگان جلوه گرند ناتوان ساخت، پدیده محدودی که او را با ترکیب پیکری پرنقش و نگار، با رنگها و مرزهای مشخص می شناسد، باز هم از تعریف فشرده اش زبانها عاجز و از توصیف واقعی آن درمانده اند. (پس چگونه خدا را می توانند درک کنند؟) شگفتی آفرینش جانداران کوچک پاک و برتر است خدایی که در اندام مورچه، و مگس ریز، پاها پدید آورد، و جانداران بزرگتر از آنها را نیز آفرید، از ماهیان دریا، و پیلان عظیم الجثه و بر خود لازم شمرد، که هیچ کالبد جانداری را وانگذارد و به درستی اداره اش نماید، جز آنکه میعادگاهش مرگ و پایان راهش نیستی باشد. 
وصف ویژگیهای بهشت اگر با چشم دل به آنچه از بهشت برای تو ستودند بنگری، از آنچه در دنیاست دل می کنی، هر چند شگفتی آور و زیبا باشد، و از خواهشهای نفسانی و خوشیهای زندگانی و منظره های آراسته و زیبای آن کناره می گیری، و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هایشان همواره به هم می خورند، و ریشه های آن در توده های مشک پنهان، و در ساحل جویباران بهشت قرار گرفته آبیاری می گردند، و خوشه هایی از لولو آبدار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آویخته، و میوه های گوناگونی که از درون غلافها و پوششها سر بیرون کرده، سرگردان و حیرت زده می گردی. شاخه های پرمیوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گیرند، و چیننده آن هرگاه که خواهد برچیند، مهمانداران بهشت، گرد ساکنان آن و پیرامون کاخهایشان در گردشند و آنان را با عسلهای پاکیزه و شرابهای گوارا پذیرایی کنند، آنها که همواره از کرامت الهی بهره مندند تا آنگاه که در سرای ثابت خویش فرود آیند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده اگر دل خود را به منظره های زیبایی که در بهشت به آن می رسی مشغول داری، روح تو با اشتیاق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد، و از این مجلس من با شتاب به همسایگی اهل قبور خواهی شتافت. خداوند با لطف خود من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسیدن به جایگان نیکان تلاش می کنند.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۹
محمدرضا زارع

«٢٠٦»وَ إِذا قِیلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ‌ بِالْإِثْمِ‌ فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لَبِئْسَ‌ الْمِهادُ 
و هنگامى که به او گفته شود از خداى پروا کن،عزت و غرورى که در سایه‌ى گناه به دست آورده او را بگیرد.پس آتش دوزخ براى او کافى است و چه بد جایگاهى است. پیام‌ها: 
١-مستکبران،به موعظه‌ى دیگران گوش نمى‌دهند. «إِذا قِیلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ‌» در تاریخ آورده‌اند که عبد الملک مروان از خلفاى بنى امیه بر بالاى منبر در شهر مدینه گفت:به خدا سوگند هرکس مرا امر به تقوا کند،گردنش را خواهم زد. ١
٢-حاکم باید پندپذیر باشد. «إِذا قِیلَ‌... أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ‌» 
٣-گناه،مایه‌ى عجب،غرور و تکبّر است. «أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ‌ بِالْإِثْمِ‌» 
٤-توجّه دادن به دوزخ،هشدارى غرورشکن است. «فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۹:۰۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام حسن مجتبی(ع)

«تصطلح فی ملکه السباع، و تخرج الأرض نبتها، و تنزل السماء برکتها، و تظهر له الکنوز، یملک ما بین الخافقین، فطوبی لمن ادرک ایامه و سمع کلامه».

«در زمان او درندگان با یکدیگر سازش می کنند، زمین گیاهانش را خارج می کند، آسمان برکاتش را فرو می فرستد، گنج‌های نهفته در دل زمین برای او ظاهر می شود. بین شرق و غرب عالم تحت سیطره ی او در می آید. خوشا به سعادت کسی که زمان او را درک کند و به اوامر او گوش فرا دهد».

یوم الخلاص/ ص374

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۳:۱۴
محمدرضا زارع

164-  و من کلام له (علیه السلام)
> لما اجتمع الناس شکوا ما نقموه علی عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم فدخل علیه فقال <
إِنَّ النَّاسَ وَرَائِی وَ قَدِ اسْتَسْفَرُونِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ وَ وَ اللَّهِ مَا أَدْرِی مَا أَقُولُ لَکَ مَا أَعْرِفُ شَیْئاً تَجْهَلُهُ وَ لَا أَدُلُّکَ عَلَی أَمْرٍ لَا تَعْرِفُهُ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ مَا سَبَقْنَاکَ إِلَی شَیْ‏ءٍ فَنُخْبِرَکَ عَنْهُ وَ لَا خَلَوْنَا بِشَیْ‏ءٍ فَنُبَلِّغَکَهُ وَ قَدْ رَأَیْتَ کَمَا رَأَیْنَا وَ سَمِعْتَ کَمَا سَمِعْنَا وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) کَمَا صَحِبْنَا وَ مَا ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ وَ لَا ابْنُ الْخَطَّابِ بِأَوْلَی بِعَمَلِ الْحَقِّ مِنْکَ وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَی أَبِی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَشِیجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ یَنَالَا فَاللَّهَ اللَّهَ فِی نَفْسِکَ فَإِنَّکَ وَ اللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًی وَ لَا تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ وَ إِنَّ الطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلَامَ الدِّینِ لَقَائِمَةٌ فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِیَ وَ هَدَی فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً وَ إِنَّ السُّنَنَ لَنَیِّرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ وَ إِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْیَا بِدْعَةً مَتْرُوکَةً وَ إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) یَقُولُ یُؤْتَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَ لَیْسَ مَعَهُ نَصِیرٌ وَ لَا عَاذِرٌ فَیُلْقَی فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَیَدُورُ فِیهَا کَمَا تَدُورُ الرَّحَی ثُمَّ یَرْتَبِطُ فِی قَعْرِهَا وَ إِنِّی أَنْشُدُکَ اللَّهَ أَلَّا تَکُونَ إِمَامَ هَذِهِ الْأُمَّةِ الْمَقْتُولَ فَإِنَّهُ کَانَ یُقَالُ یُقْتَلُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ إِمَامٌ یَفْتَحُ عَلَیْهَا الْقَتْلَ وَ الْقِتَالَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ یَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَیْهَا وَ یَبُثُّ الْفِتَنَ فِیهَا فَلَا یُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ یَمُوجُونَ فِیهَا مَوْجاً وَ یَمْرُجُونَ فِیهَا مَرْجاً فَلَا تَکُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَیِّقَةً یَسُوقُکَ حَیْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلَالِ السِّنِّ وَ تَقَضِّی الْعُمُرِ فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ کَلِّمِ النَّاسَ فِی أَنْ یُؤَجِّلُونِی حَتَّی أَخْرُجَ إِلَیْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ فَقَالَ (علیه السلام) مَا کَانَ بِالْمَدِینَةِ فَلَا أَجَلَ فِیهِ وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِکَ إِلَیْهِ.
 

خطبه 164-اندرز او به عثمان 
هشدار دادن به عثمان 
همانا مردم پشت سر من هستند، مرا میان تو و خودشان میانجی قرار داده اند، به خدا نمی دانم با تو چه بگویم؟ چیزی را نمی دانم که تو ندانی، تو را به چیزی راهنمایی نمی کنم که نشناسی، تو می دانی آنچه ما می دانیم، ما به چیزی پیشی نگرفته ایم که تو را آگاه سازیم، و چیزی را در پنهانی نیافته ایم که آن را به تو ابلاغ کنیم. دیدی چنانکه ما دیدیم، شنیدی چنانکه ما شنیدیم، با رسول خدا (ص) بودی چنانکه ما بودیم، پس ابوقحافه (ابابکر) و پسر خطاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند، تو به رسول خدا (ص) در خویشاوندی از آن دو نزدیکتری، و داماد او شدی که آنان نشدند. پس خدا را خدا را پروا کن، سوگند به خدا! تو کور نیستی تا بینایت کنند، نادان نیستی تا تو را تعلیم دهند، راهها روشن است، و نشانه های دین برپاست، پس بدان که برترین بندگان خدا در پیشگاه او رهبر عادل است که خود هدایت شده و دیگران را هدایت می کند، سنت شناخته شده را برپا دارد، و بدعت ناشناخته را بمیراند، سنتها روشن و نشانه هایش آشکار است، بدعتها آشکار و نشانه های دین برپاست، پس بدان که برترین بندگان خدا در پیشگاه او رهبر عادل است که خود هدایت شده و دیگرا 
ن را هدایت می کند، سنت شناخته شده را برپا دارد، و بدعتها آشکار و نشانه های آن برپاست. و بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است، که سنت پذیرفته را بمیراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پیامبر خدا (ص) شنیدم که گفت: (قیامت رهبر ستمگر را بیاورند که نه یاوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند، پس او را در آتش جهنم افکنند، و در آن چنان می چرخد که سنگ آسیاب، تا به قعر دوزخ رسیده به زنجیر کشیده شود) من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده این امت مباشی، چرا که پیش از این گفته می شد. (در میان این امت، امامی به قتل خواهد رسید که در کشتار تا روز قیامت گشوده خواهد شد و کارهای امت اسلامی با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در میانشان گسترش یابد، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند، و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند.) برای مروان چونان حیوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از سالیانی که از عمر تو گذشته و تجربه ای که به دست آوردی. (عثمان گفت: با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته برآیم) امام (ع) فرمود: آنچه در مدینه است به مه 
لت نیاز ندارد، و آنچه مربوط به بیرون مدینه باشد تا رسیدن فرمانت مهلت دارند.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۸ ، ۰۹:۴۹
محمدرضا زارع

«٢٠٥»وَ إِذا تَوَلّى سَعى‌ فِی الْأَرْضِ‌ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ‌ الْحَرْثَ‌ وَ النَّسْلَ‌ وَ اللّهُ‌ لا یُحِبُّ‌ الْفَسادَ 
و هرگاه به قدرت و حکومت رسد براى فساد در زمین و نابودى زراعت‌ها و نسل کوشش مى‌کند و خداوند فساد را دوست ندارد. 
نکته‌ها: 
کلمه«تولّى»را دو نوع مى‌توان معنا نمود:یکى به معناى به قدرت و حکومت رسیدن که در ترجمه آمده است.و دیگر به معناى اعراض کردن است که در این صورت معناى آیه این مى‌شود:هرگاه از حقّ‌ و هدایت الهى اعراض نمود و از نزد تو بیرون رفت،به سراغ فتنه و فساد مى‌رود. 
در آیه قبل،گفتار به ظاهر نیکوى منافقان مطرح شد و در این آیه رفتار مفسدانه‌ى آنان را بیان مى‌کند. 
قرآن مى‌فرماید: «اَلَّذِینَ‌ إِنْ‌ مَکَّنّاهُمْ‌ فِی الْأَرْضِ‌ أَقامُوا الصَّلاةَ‌ وَ آتَوُا الزَّکاةَ‌ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ‌ وَ نَهَوْا عَنِ‌ الْمُنْکَرِ» ١اگر صالحان حکومت را بدست گیرند،نماز به پا مى‌دارند و زکات مى‌دهند و امربه‌معروف و نهى از منکر مى‌کنند.و بدین‌وسیله رابطه خود را با خداوند و محرومان جامعه حفظ‍‌ مى‌کنند،ولى اگر نااهل به قدرت رسید و ولایت مردم را بدست گرفت،بخاطر طوفان هوسهاى درونى و ناآگاهى‌ها و فشارهاى بیرونى،همه چیز جامعه را فداى خود مى‌کند.به گفته‌ى المیزان؛تاریخ گواه آن است که چه مسلمان نمایانى به نام اسلام و تظاهر به ایمان،بر مردم حاکم شده و حَرث و نَسل را نابود ساختند. 
کسانى که با جعل قوانین و تهاجم فرهنگى و تبلیغات و مواد مخدّر،سبب نابودى اقتصاد و نسل نو مى‌شوند،مصداق این آیه و«مفسد فى الارض»هستند. 
هلاک حرث به معناى محو کشاورزى،و هلاک نسل،انحراف نسل آینده است.مراغى و فخر رازى در تفاسیر خود احتمال داده‌اند که مراد از«حرث»زنان باشند،بدلیل «نِساؤُکُمْ‌ حَرْثٌ‌ لَکُمْ‌» ٢و مراد از«نسل»فرزندان.یعنى طاغوت‌ها،نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود مى‌کنند. 
پیام‌ها: 
١-نااهل اگر به قدرت رسد،همه چیز را به فساد مى‌کشاند. «إِذا تَوَلّى سَعى‌» 
٢-بزرگ‌ترین خطر،نابودى اقتصاد و فرهنگ امّت است. «یُهْلِکَ‌ الْحَرْثَ‌ وَ النَّسْلَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۸ ، ۱۶:۰۸
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

کلام امام زمان(عج)

وأما وجهُ الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس إذا غیبها عن الأبصار السحاب وإنی لاَمانٌ لأهل الأرض کما أن النجومَ أمانٌ لأهل السماء

ای شیعه ما 
نفع بردن از من در زمان غیبتم مانند نفع بردن از خورشید هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم، همچنان که ستارگان ایمنی بخش اهل آسمانند.

منابع:الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) / ج 2 / 471 / احتجاج الحجة القائم المنتظر المهدی صاحب الزمان صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین ..... ص : 46الوافی / ج 2 / 425 / بیان ..... ص : 419بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 52 / 92 / باب 20 علة الغیبة و کیفیة انتفاع الناس به فی غیبته صلوات الله علیه ..... ص : 90بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 53 / 181 / باب 31 ما خرج من توقیعاته ع ..... ص : 150بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 75 / 380 / باب 30 مواعظ القائم ع و حکمه ..... ص : 380

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۵
محمدرضا زارع

163-  و من خطبة له (علیه السلام)
> الخالق جل و علا <
الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْعِبَادِ وَ سَاطِحِ الْمِهَادِ وَ مُسِیلِ الْوِهَادِ وَ مُخْصِبِ النِّجَادِ لَیْسَ لِأَوَّلِیَّتِهِ ابْتِدَاءٌ وَ لَا لِأَزَلِیَّتِهِ انْقِضَاءٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَ لَمْ یَزَلْ وَ الْبَاقِی بِلَا أَجَلٍ خَرَّتْ لَهُ الْجِبَاهُ وَ وَحَّدَتْهُ الشِّفَاهُ حَدَّ الْأَشْیَاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَهَا إِبَانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِهَا لَا تُقَدِّرُهُ الْأَوْهَامُ بِالْحُدُودِ وَ الْحَرَکَاتِ وَ لَا بِالْجَوَارِحِ وَ الْأَدَوَاتِ لَا یُقَالُ لَهُ مَتَی وَ لَا یُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتَّی الظَّاهِرُ لَا یُقَالُ مِمَّ وَ الْبَاطِنُ لَا یُقَالُ فِیمَ لَا شَبَحٌ فَیُتَقَصَّی وَ لَا مَحْجُوبٌ فَیُحْوَی لَمْ یَقْرُبْ مِنَ الْأَشْیَاءِ بِالْتِصَاقٍ وَ لَمْ یَبْعُدْ عَنْهَا بِافْتِرَاقٍ وَ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ مِنْ عِبَادِهِ شُخُوصُ لَحْظَةٍ وَ لَا کُرُورُ لَفْظَةٍ وَ لَا ازْدِلَافُ رَبْوَةٍ وَ لَا انْبِسَاطُ خُطْوَةٍ فِی لَیْلٍ دَاجٍ وَ لَا غَسَقٍ سَاجٍ یَتَفَیَّأُ عَلَیْهِ الْقَمَرُ الْمُنِیرُ وَ تَعْقُبُهُ الشَّمْسُ ذَاتُ النُّورِ فِی الْأُفُولِ وَ الْکُرُورِ وَ تَقَلُّبِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ مِنْ إِقْبَالِ لَیْلٍ مُقْبِلٍ وَ إِدْبَارِ نَهَارٍ مُدْبِرٍ قَبْلَ کُلِّ غَایَةٍ وَ مُدَّةِ وَ کُلِّ إِحْصَاءٍ وَ عِدَّةٍ تَعَالَی عَمَّا یَنْحَلُهُ الْمُحَدِّدُونَ مِنْ صِفَاتِ الْأَقْدَارِ وَ نِهَایَاتِ الْأَقْطَارِ وَ تَأَثُّلِ الْمَسَاکِنِ وَ تَمَکُّنِ الْأَمَاکِنِ فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ وَ إِلَی غَیْرِهِ مَنْسُوبٌ.
>ابتداع المخلوقین<
لَمْ یَخْلُقِ الْأَشْیَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِیَّةٍ وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِیَّةٍ بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ لَیْسَ لِشَیْ‏ءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ وَ لَا لَهُ بِطَاعَةِ شَیْ‏ءٍ انْتِفَاعٌ عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِینَ کَعِلْمِهِ بِالْأَحْیَاءِ الْبَاقِینَ وَ عِلْمُهُ بِمَا فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَی کَعِلْمِهِ بِمَا فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَی.
منها : أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا
فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِکَ هَیْهَاتَ إِنَّ مَنْ یَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِی الْهَیْئَةِ وَ الْأَدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ الْمَخْلُوقِینَ أَبْعَدُ.
 

خطبه 163-در توحید الهی 
خداشناسی 
سپاس خداوندی را سزاست که آفریننده بندگان، و گستراننده زمین، و جاری کننده آب در زمینهای پست، و رویاننده گیاه در کوهها و تپه های بلند می باشد، نه اول او را آغازی و نه ازلی بودن او را پایانی است، آغاز هر چیزی و جاویدان است، و پایدار و ماندگار بدون مدت و زمان است، پیشانی بندگان برابر عظمت او به خاک افتاده، و لبها در اعتراف به یگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرینش، برای هر پدیده ای حد و مرزی قرار داد، تا برای وجود بی نهایت او همانندی نباشد، گمانها خدا را به اندازه ها و حرکتها و اندامها و آلتها نمی توانند اندازه گیری نمایند. نمی توان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمی توان پرسید: از چیست؟ و حقیقت پنهانی است که نمی توان پرسید؟ در کجاست؟ نه جسم است که او را نهایتی باشد، و نه پوشیده ای که چیزی او را در بر گرفته باشد، به موجودات آنقدر نزدیک نیست که به آنها چسبیده، و آنقدر دور نیست که جدا و بریده باشد. بر خداوند، خیره نگریستن بندگان، و بازگشتن لفظی به زبان، نزدیک شدن به تپه ای، گام برداشتن در تاریکی شب، راه رفتن در مهتاب که نور می افشاند، و درخشش خورشیدی که پس ماه طلوع می 
کند، و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان می گردد و تاریخ ورق می خورد، همه و همه پنهان نیست خدا پیش از هر نهایت و مدت، و فراتر از هرگونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه می باشد که عقلهای عاجز تشبیه کنندگان تصور می کند، از صفات پدیده ها و اندازه ها و قطرها که برای موجودات مادی پندارند، و جایگاههایی که برای آن در نظر می گیرند، زیرا حد و مرز و اندازه، شایسته پدیده هاست و به غیر خدا تعلق دارد. وصف آفرینش پدیده ها را از موادی ازلی و ابدی نیافرید، بلکه آنها را از نیستی به هستی آورد، و برای هر پدیده ای حد و مرزی تعیین فرمود، و آنها را به نیکوترین صورت زیبا، صورتگری نمود، چیزی از فرمان او سرپیچی نمی کند، و خدا از اطاعت چیزی سود نمی برد، علم او به مردگانی که رفتند. چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند، و علم او به آسمانهای بالا چونان علم او به زمینهای زیرین است. 
شگفتی آفرینش انسان ای انسان! ای آفریده راست قامت، ای پدیده نگاهداری شده در تاریکیهای رحمهای مادران، قرار داده شده در پرده های تو در تو، آغاز آفرینش تو از گل و لای بود، و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخص و سرآمدی تعیین شده و آنگاه که در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ گویی، و نه صدایی را می شنیدی. سپس از قرارگاهت بیرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را ندیده بودی و راههای سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکیدن شیر، از پستان مادر هدایت کرد؟ و به هنگام نیاز جایگاههای طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟ هرگز، آن کس که در توصیف پدیده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخص درمانده باشد، بدون تردید از وصف پروردگارش ناتوانتر، و از شناخت خدا با حد و مرز پدیده ها دورتر است.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۸ ، ۱۱:۲۱
محمدرضا زارع

«٢٠٤»وَ مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ یُعْجِبُکَ‌ قَوْلُهُ‌ فِی الْحَیاةِ‌ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللّهَ‌ عَلى‌ ما فِی قَلْبِهِ‌ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ‌ 
و از مردم کسى است که گفتارش درباره زندگى دنیا،مایه‌ى اعجاب تو مى‌شود و خداوند را بر آنچه در دل(پنهان)دارد گواه مى‌گیرد(در حالى که)او سرسخت‌ترین دشمنان است. 
نکته‌ها: 
«لُدّ»به معناى خصومت زیاد است و«اَلَدّ»به کسى گفته مى‌شود که شدیدترین خصومت‌ها را دارد. 
«خصام»یا جمعِ‌«خصم»است و یا مصدر،به معناى خصومت است. 
منافقان با ترفندهاى مقایسه‌اى،آمارى،کارشناسى،تجربى و حدس‌هاى به ظاهر عالمانه، با تکیه بر مسائل اجتماعى و با شایعات،تهدید،تطمیع و تبلیغات،تنها قدرت مانور در همین زندگى مادّى را دارند،ولى در میدان معنویّات و در توجّه به امدادهاى غیبى و اراده‌ى خداوندى،پاى آنان لنگ است و در آخرت نیز زبانشان بسته و حتّى اجازه‌ى عذرخواهى نیز ندارند. پیام‌ها: 
١-سخنان شیوا و سحرآمیزِ منافقان،شما را فریب ندهد. «یُعْجِبُکَ‌ قَوْلُهُ‌» 
٢-به هر سوگندى اطمینان نکنید. «یُشْهِدُ اللّهَ‌ عَلى‌ ما فِی قَلْبِهِ‌» 
٣-سوگند دروغ یکى از راههاى نفوذ منافقان است. «یُشْهِدُ اللّهَ‌ عَلى‌ ما فِی قَلْبِهِ‌» دشمنان از مقدّسات علیه مقدّسات و از مذهب علیه مذهب استفاده مى‌کنند و با سوگند به نام خدا،به رسول خدا خیانت مى‌کنند. 
٤-سوژه‌هاى سخن منافقان،مربوط‍‌ به مسائل دنیوى است تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. «یُعْجِبُکَ‌ قَوْلُهُ‌ فِی الْحَیاةِ‌ الدُّنْیا» 
٥-خداوند پیامبرش را از غیب و درون دیگران آگاه مى‌سازد. «هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ‌» 
٦-کسانى که مى‌دانند دروغگو هستند،با سوگند و زیباسازى کلمات،سعى دارند خود را دلسوز و مخلص نشان دهند. «یُشْهِدُ اللّهَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۸ ، ۱۷:۲۹
محمدرضا زارع