عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۱۰۷ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

میلاد پیامبر(ص)

میلاد پیامبر یا عید مولود (به عربیمَوْلِدُ النَبِیِّ یاالمولد النبوی الشریف)، سالروز ولادت پیامبر اسلام،محمد بن عبدالله است و یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است. اگرچه تاریخ دقیق ولادت پیامبر اسلام مشخص نیست، اهل سنت این جشن‌ را در ۱۲ربیع‌الاول برگزار می‌کنند[۱] و شیعیان ۱۷ ربیع‌الاول را جشن می‌گیرند. اکثر مسلمانان و دولت‌های اسلامی این روز را جشن می‌گیرند، و به خاطر تولد او به شادمانی می‌پردازند، خیابان‌ها را آذین می‌بندند، و صدقات و خیرات می‌نمایند. در مساجدنیز مجالسی برگزار می‌کنند، و اشعاری به ناممولودی در مدح پیامبر اسلام می‌خوانند، و سیرهاو را بیان می‌دارند، و با شیرینی‌جات از مردم پذیرایی می‌نمایند.

میلاد پیامبر
Maulidur Rasul (8413657269).jpg

جشن مسلمانان مالزیایی در پوتراجایا

نام رسمی مَوْلِدُ النَبِیِّ
برپایی توسط مسلمانان به جز سلفی‌ها
اهمیت گرامیداشت ولادتپیامبر اسلام
جشن‌ها
  • آذین‌بندی خیابان‌ها
  • خواندن مولودی در مدح پیامبر
  • خواندن سیرهٔ پیامبر
  • پذیرایی با شیرینی‌جات
  • هفتهٔ وحدت
تاریخ ۱۲ ربیع‌الاول در میان اهل سنت
۱۷ ربیع‌الاول در میانشیعیان

عالمی جشن میلاد پیامبر در مینار پاکستان لاهور، پاکستان

 

تاریخچه

این جشن‌ها برای اولین بار به صورت عمومی درمصر در سال ۱۱۰۰ میلادی [اواخر قرن پنجم هجری] برگزار شد.[۱] خلفای فاطمی شیعه مذهب، ولادت پیامبر، علی بن ابی‌طالب، فاطمه زهرا، و خلیفهٔ وقت فاطمی را جشن می‌گرفتند. این جشن‌ها به صورت اهدای هدیه و ایراد خطبه‌ها انجام می‌شد. بعدها این جشن‌ها تقریباً به فراموشی سپرده شدند.[۲] منشاء بسیاری از جشن‌های مسلمانان سنی به سال ۱۲۰۷ میلادی برمی‌گردد که در آنمظفرالدین گوکبری (شوهرخواهر صلاح‌الدین ایوبی) در اربیل به مدت یک ماه جشن‌هایی را برای میلاد پیامبر برگزار کرد. اگرچه رهبران مذهبی این جشن را به رسمیت نشناختند، به تدریج این عید به مناطق دیگر مسلمان‌نشین منتشر شد.[۱]

 

    

نظر اهل سنت بر میلاد

 

برنوشته‌ای برای تبریک میلاد پیامبر دردارالسلام، تانزانیا

اهل سنت در طول تاریخ و تاکنون مراسم میلاد پیامبر را نیک می‌شمرده‌اند، و بسیاری از علمای اهل سنت (مانند ابن اثیر، ابن جوزی، شمس‌الدین سخاوی و ابن کثیر) کتاب‌هایی ویژه میلاد پیامبر نگاشته‌اند و حتی معتقدند مستحب بودن روزهٔدوشنبه‌ها به خاطر یادبود میلاد پیامبر است.[۳] از میان کشورهای اسلامی، تنها کشوری که در آن میلاد پیامبر تعطیل نیست، عربستان و قطراست.[۴]

 

نظر شیعیان

شیعیان نیز علاوه بر میلاد پیامبر، برای میلاد سایرچهارده معصوم، مراسم جشن و شادی برگزار می‌کنند؛ و به ویژه روز میلاد مهدی را به‌طور ویژه‌تر برگزار می‌نمایند، و با چراغانی کردن خیابان‌ها و دادن شربت و شیرینی به استقبال آن می‌روند.

 

هفته وحدت

نوشتار اصلی: هفته وحدت اسلامی

جشن میلاد پیامبر در اربیل، عراق

فاصله میان ۱۲ ربیع‌الاول که سالگرد ولادت پیامبر اسلام بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع‌الاول که سالگرد ولادت پیامبر اسلام بنا بر روایات شیعهاست، به ابتکار و پیشنهاد آیت الله حسینعلی منتظری و حمایت آیت الله خمینی به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده‌است.[۵] طی این اقدام، مسئله‌ای که شاید می‌توانست عاملی برای تشدید اختلافات میان مسلمانان شیعه و سنی باشد، موجب وحدت آفرینی بیشتر میان مسلمانان شد. در این راستا سازمانی رسمی با نام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی رسماً در حال فعالیت هست و هر ساله در تهران و در هفته وحدت کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی را برگزار، و علمای بزرگ را از کشورهای مختلف دور هم جمع می‌کند، که همواره از رهبر ایران تا همه مسولین تأکید دارند که وحدت میان مسلمانان باید ایجاد و عوامل تفرقه خشکانده شود.[۶] با توجه به تفرقه افکنی‌های دشمنان اسلام در میان مسلمین، وحدت اسلامی مورد تأکید علمای سنی و شیعه قرار دارد.

 

    

   جشن میلاد رسول(ص) درهند

 

جشنوارهٔ عید میلاد که عموماً به دوازدهمین روز باره وفات مشهور است، یکی از مهم‌ترین فستیوال‌ها در تقویم اسلامی ست. این روز، روز بزرگداشت تولد و همچنین فوت محمد، پیامبر اسلام است که در روز دوازدهم از سومین ماه (ربیع‌الاول) در تقویم اسلامی اتفاق می‌افتد.

برگزاری گفتمان‌های دینی، خواندن قرآن کریم و دادن صدقه به افراد فقیر از مراسم این روز است. انواع مختلفی از شیوه و آیین‌ها در این روزها دنبال می‌شوند. ارائه موعظه در مساجد توسط مردان آموزش دیده، با تمرکز بر زندگی و اعمال پیامبر اسلام از دیگر مراسم این روز است.

مراثی به یاد روز آخر حیات پیامبر خوانده می‌شود. روز دوازدهم یا اورس دعا خواندن و صدقه دادن قابل مشاهده است.

در هند، با این حال، این یاد بود به‌طور عمده شامل مراسم دسته‌های خیابانی است که نعت‌ها (اشعار ستایش محمد و اعمال او) خوانده می‌شود و وعاظ، در مورد زندگی و آموزه‌های پیامبر صحبت می‌کنند.

در مکان‌هایی مانند بمبئی، صدها اجتماعات مردمی، مراکز خرید را تزئین می‌کنند و کودکان و مردان جوان در مساجد با دعا و نیایش این پروسه را برگزار می‌کنند.

اجرای موسیقی مراکشی در فرانسه به مناسبت میلاد پیامبر

در لکنو،

مراسم میلاد، جاذبهٔ اصلی ست که توسط هزاران نفر از ارادتمندان اهل سنت برگزار می‌شود. جوانان و کودکان در قالب بخشی از دسته اسب سواران آهنگ‌های مذهبی می‌خوانند.[۷]

سنت جشن تولد محمد در مقیاس بزرگ در مصر توسط فرزندان دختری او (فاطمه) آغاز شد، این مراسم به‌طور عمده توسط علمای مذهبی و تشکل‌های دینی جشن گرفته می‌شد. آن‌ها گرد هم می‌آمدند برای شنیدن موعظه و توزیع شیرینی و صدقه و به ویژه عسل، که مورد علاقهٔ پیامبر بود.

مولود

عیدمیلاد، مولود نیز نامیده می‌شود. از آن جا که عید محمد است و آهنگ‌هایی که در تمجید محمد خوانده می‌شود، مولودی نام دارد. از قرون وسطی، اعتقاد بر این بود که، گوش دادن به تلاوت مولودی نه تنها پاداش دنیوی بلکه آسمانی بیش از حد خواهد داشت.

باره وفات

این مراسم به عنوان باره وفات هم شناخته شده که دوازده روز از بیماری پیامبر، هنگام وفاتش هست. در این روز مناسبت‌هایی برای هر دو منظور شادی و سوگواری، برگزار می‌شود. فرقه اهل سنت و مذهب شیعه برداشت مختلفی برای تجلیل این روز دارند.

جشن میلاد پیامبر در بنغازی در سال ۱۸۹۶ (زمان امپراتوری عثمانی)

جشن توسط مسلمانان شیعه

مسلمانان شیعه این روز را به یاد این جشن می‌گیرند که محمد، علی را به عنوان جانشین خود در غدیر خم انتخاب کرد. این مناسبت نمادی از حبیله است (زنجیره‌ای از امامت یا رهبر بعدی).

عید میلاد و عید آل غدیر دو نام برای یک روز، به دو دلیل مختلف است: عید میلاد یا عید میلاد النبی: این نام به مناسبت تولد محمد و سالگرد مرگ او استفاده می‌شود. عید الغدیر: این نام به علامت محول کردن زمام معنوی و روحانی به علی در غدیر خم است. (مسیر بین سوریه و یمن).

در این روز، مؤمنان برای خواندن نماز مخصوص و شکرگزاری خدا برای نعمتهایش و ارسال محمد به همراه پیام خود برای هدایت مردم، گرد هم می‌آیند.

مسلمانان شیعه نیز در این روز سوگواری می‌کنند، به عنوان روزی که پیامبر درگذشت.

فرقهٔ بهره، بخشی از فرقه شیعه نیز مناسبات دوازده روز اول ماه ربیع‌الاول را با نماز خواندن برگرار می‌کنند. دعا خواندن هم در مساجد برای تمام دوازده روز برگزار می‌شود. بسیاری از بهره‌ها زیارت می‌خوانند (یک شکل از دعا است که به صورت یک جلسه اجرا می‌شود که یک نفر دعا می‌خواند و شما هم او را همراهی می‌کنید).

جشن میلاد توسط صوفیان عراقی دربغداد

جشن توسط مسلمانان سنی

نماز (دعا) در طول ماه برگزار می‌شود. در روز دوازدهم ماه، مسلمانان از پیامبر و آموزه‌های او تجلیل می‌کنند. عزاداری در این روز هرگز تجربه نمی‌شود چرا که طبق باور مسلمانان سنی عزاداری برای درگذشتگان، فراتر از سه روز، به روح رفتگان لطمه می‌زند.

در هند، مردم با ذکرهایی برای ستایش از محمد و علی این مناسبت را برگزار می‌کنند. این مراسم با میوه‌ها، گل‌ها یا حتی صحنه‌هایی که وقایع مذهبی را به تصویر می‌کشند، تزئین می‌شود. ظرف شیرینی «خیر» (فرنی شیرین ساخته شده از برنج یا رشته فرنگی), به عنوان یک سنت در خانه‌های مسلمانان تهیه می‌گردد.

"اورس" یا "صندل"

این مراسم که در برخی از بخش‌های هند انجام می‌شود، چیزی نیست جز یک حرکت دسته جمعی. بازنمود نمادین محمد است که در یک تابوت شیشه‌ای قرار می‌گیردو به صورت دسته جمعی، حمل می‌شود.

رد پا نمادین از پیامبر اسلام حک شده بر سنگ، یک نماد از براق و واسب، که طبق اعتقاد بر صعود به آسمان (بهشت) پیامبر است، در نزدیکی رد پا نگهداری می‌شود و با خمیر صندل مسح می‌شود. تابوت شیشه‌ای استادانه تزئین شده‌است. مراثی خوانده می‌شوند در حالی که مراسم در جریان است و تابوت حمل می‌شود. این مراسم «اورس» یا «صندل» نامیده شده.

دین اسلام سه عید مختلف را جشن می‌گیرد، عید فطر (عید رمضان)، عید قربان (بکری عید) و عید میلاد (تولد محمد). همه این‌ها برای مناسبتهای مختلف مناسبند. محرم سال جدید اسلامی هست، اما زمان شادی و جشن نیست، زمانی برای به خاطر آوردن فداکاری‌ها و از خودگذشتگی‌های افراد مقدسی است[۸]

میلاد النبی از تعطیلات هند است و نیز به عنوان روز نبی، مولود، تولد محمد یا تولد پیامبر شناخته شده‌است.

 

پانویس

  1. ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ "Muhammad, Birthday of." In The Islamic World: Past and Present. , edited by John L. Esposito. Oxford Islamic Studies Online,
  2.  "Mawlid (a.), or Mawlūd."Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Brill Online, 2015.
  3.  مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیای عربی.
  4.  مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیای انگلیسی.
  5.  کتاب خاطرات آیت‌الله العظمی حسینعلی منتظری، جلد اول، صفحه 556 ؛ صحیفه نور، جلد 15، صفحه 440
  6.  «مجمع جمهانی تقریب مذاهب». بایگانی‌شده از اصلی در ۸ نوامبر ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴.
  7. http://festivals.igiftstoindia.com/barah-wafat/eid-ul-milad-rituals.html
  8. http://www.indiaparenting.com/indian-culture/70_1617/eid-e-milad-un-nabi.html
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۲۰:۳۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

پیامبر اکرم(ص)

رسول خدا فرمود:  خداوند من و اهل بیتم را از یک نور آفریده هفت هزار قبل از آدم، سپس به صلب آدم منتقل شدیم، آنگاه از نهاد او پیوسته در پشت های پاک و رحم های پاکیزه قرار گرفتیم. پرسیدیم شما در کجا و به چه صورت بودید؟ فرمود:  ما شبح هایی از نور بودیم در زیر عرش، تسبیح و تمجید خدا را می نمودیم . سپس فرمود:  وقتی مرا به معراج صعود دادند و رسیدم به سدرة المنتهی جبرئیل ازمن جدا شد. گفتم: جبرئیل دوست من! در چنین موقعی از من جدا می شوی؟ گفت: من از این بالاتر نمی روم زیرا بال و پرم می سوزد.آنگاه قدم در عالمی از نور، آنقدر که خدا می خواست نهادم. خداوند وحی کرد: یا محمد! من توجهی به زمین نمودم، تو را از میان مردم انتخاب کرده پیغمبر قرار دادم. توجه دیگری کردم و از میان آنها علی را برگزیدم او را وصی و وارث علم تو و پیشوای بعد از تو قرار دادم. از نهاد شما خارج خواهم کرد فرزندان پاک و ائمه معصومین و خزائن علم خود را. فلو لاکم لما خلقت الدنیا و الاخرة اگر شما نبودید دنیا و آخرت را نمی آفریدم و نه بهشت و جهنم را. فرمود: یا محمد! میل داری آنها را ببینی؟ عرض کردم: آری.خطاب رسید: سر بلند کن. سر بلند نمودم چشمم به نورهای علی و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و حجت افتاد. حجت در بین آنها چنان می درخشید چون ستاره ای درخشان. پرسیدم: خدایا اینها کیانند و این کیست؟ فرمود: اینها پیشوایان بعد از تو هستند که از نژاد تو می باشند، و آن یکی حجتی است که زمین را پر از عدل و داد می کند و عقده دلهای مومنین را شفا می بخشد .عرض کردیم: پدر و مادرمان فدایت یا رسول الله! مطلب عجیبی فرمودید. در جواب ما فرمود:  از این عجیب تر آن است که گروهی این سخنان مرا می شنوند پس از اینکه هدایت می یابند باز به گمراهی سابق خود بر می گردند و مرا درباره خانواده ام می آزارند، خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نگرداند .

منتخب الاثر/ ص104

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۱۹:۱۷
محمدرضا زارع

«٢٥٠»وَ لَمّا بَرَزُوا لِجالُوتَ‌ وَ جُنُودِهِ‌ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ‌ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ‌ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ‌ الْکافِرِینَ‌ 
و هنگامى که در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند،گفتند:پروردگارا صبر و شکیبایى بر ما فروریز و قدمهاى ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه کافران پیروز فرما. 
پیام‌ها: 
١-همیشه و به خصوص در جبهه‌ها،دعا همراه با حرکت لازم است،نه دعا به جاى حرکت. «بَرَزُوا لِجالُوتَ‌... رَبَّنا أَفْرِغْ‌...» 
٢-صبر و پیروزى،ملازم یکدیگرند.در اثر صبر،ظفر آید. «صَبْراً... وَ انْصُرْنا» 
٣-دعاهاى خود را با«ربّنا»آغاز کنیم. «رَبَّنا أَفْرِغْ‌...» 
٤-در شداید،انسان به صبرِ بسیار محتاج است.«افرغ»به معناى نزول فراوان است.کلمه«صبراً»نیز در قالب نکره آمده است که نشانه‌ى صبر بزرگ است. 
٥-پشت سر گذاشتن امتحانات و موفقیّت در آنها شما را مغرور نکند،باز هم از خداوند استمداد نمائید. «ثَبِّتْ‌ أَقْدامَنا» 
٦-وظیفه‌ى انسان،حرکت و تلاش است،امّا پیروزى به دست خداست. «رَبَّنا... 
وَ انْصُرْنا» 
٧-پیروزى در جنگ،زمانى با ارزش است که هدف رزمندگان برترى حقّ‌ بر باطل باشد،نه برترى یکى بر دیگرى. «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ‌ الْکافِرِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۱۶:۲۰
محمدرضا زارع

211-  و من خطبة له (علیه السلام)
> فی عجیب صنعة الکون <
وَ کَانَ مِنِ اقْتِدَارِ جَبَرُوتِهِ وَ بَدِیعِ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ أَنْ جَعَلَ مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ الزَّاخِرِ الْمُتَرَاکِمِ الْمُتَقَاصِفِ یَبَساً جَامِداً ثُمَّ فَطَرَ مِنْهُ أَطْبَاقاً فَفَتَقَهَا سَبْعَ سَمَاوَاتٍ بَعْدَ ارْتِتَاقِهَا فَاسْتَمْسَکَتْ بِأَمْرِهِ وَ قَامَتْ عَلَی حَدِّهِ وَ أَرْسَی أَرْضاً یَحْمِلُهَا الْأَخْضَرُ الْمُثْعَنْجِرُ وَ الْقَمْقَامُ الْمُسَخَّرُ قَدْ ذَلَّ لِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِهَیْبَتِهِ وَ وَقَفَ الْجَارِی مِنْهُ لِخَشْیَتِهِ وَ جَبَلَ جَلَامِیدَهَا وَ نُشُوزَ مُتُونِهَا وَ أَطْوَادِهَا فَأَرْسَاهَا فِی مَرَاسِیهَا وَ أَلْزَمَهَا قَرَارَاتِهَا فَمَضَتْ رُءُوسُهَا فِی الْهَوَاءِ وَ رَسَتْ أُصُولُهَا فِی الْمَاءِ فَأَنْهَدَ جِبَالَهَا عَنْ سُهُولِهَا وَ أَسَاخَ قَوَاعِدَهَا فِی مُتُونِ أَقْطَارِهَا وَ مَوَاضِعِ أَنْصَابِهَا فَأَشْهَقَ قِلَالَهَا وَ أَطَالَ أَنْشَازَهَا وَ جَعَلَهَا لِلْأَرْضِ عِمَاداً وَ أَرَّزَهَا فِیهَا أَوْتَاداً فَسَکَنَتْ عَلَی حَرَکَتِهَا مِنْ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا أَوْ تَسِیخَ بِحِمْلِهَا أَوْ تَزُولَ عَنْ مَوَاضِعِهَا فَسُبْحَانَ مَنْ أَمْسَکَهَا بَعْدَ مَوَجَانِ مِیَاهِهَا وَ أَجْمَدَهَا بَعْدَ رُطُوبَةِ أَکْنَافِهَا فَجَعَلَهَا لِخَلْقِهِ مِهَاداً وَ بَسَطَهَا لَهُمْ فِرَاشاً فَوْقَ بَحْرٍ لُجِّیٍّ رَاکِدٍ لَا یَجْرِی وَ قَائِمٍ لَا یَسْرِی تُکَرْکِرُهُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ تَمْخُضُهُ الْغَمَامُ الذَّوَارِفُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشی.
 

 

خطبه 211-در قدرت خداوند 
شگفتی آفرینش پدیده ها 
از نشانه های توانایی و عظمت خدا، و شگفتی ظرافتهای صنعت او آن است که از آب دریای موج زننده، و امواج فراوان شکننده، خشکی آفرید، و به طبقاتی تقسیم کرد، سپس طبقه ها را از هم گشود و هفت آسمان را آفرید، که به فرمان او برقرار ماندند، و در اندازه های معین استوار شدند. و زمین را آفرید که دریایی سبز رنگ و روان آن را بر دوش می کشد، زمین در برابر فرمان خدا فروتن، و در برابر شکوه پروردگاری تسلیم است، و آب روان از ترس او ایستاد، و سپس صخره ها، تپه ها، و کوههای بزرگ را آفرید، آنها را در جایگاه خود ثابت نگاه داشت، و در قرارگاهشان استقرار بخشید، پس کوهها در هوا و ریشه های آن در آب رسوخ کرد، کوهها از جاهای پست و هموار سر بیرون کشیده و کم کم ارتفاع یافتند، و ریشه آن در دل زمین ریشه دوانید، قله ها سر به سوی آسمان برافراشت، و نوک آنها را طولانی ساخت، تا تکیه گاه زمین، و میخهای نگهدارنده آن باشد، سپس زمین با حرکات شدیدی که داشت آرام گرفت، تا ساکنان خود را نلرزاند، و آنچه بر پشت زمین است سقوط نکند، یا از جای خویش منتقل نگردد. پس پاک و منزه است خدایی که زمین را در میان آنهمه از امواج ناآرام، نگهدا 
شت، و پس از رطوبت آن را خشک ساخت، و آن را جایگاه زندگی مخلوقات خود گردانید، و چون بستری برایشان بگستراند، بر روی دریایی عظیم و ایستاده ای که روان نیست و تنها بادهای تند آن را بر هم می زند، و ابرهای پرباران آن را می جنباند. (و توجه به این شگفتی ها درس عبرتی است برای کسی که بترسد.)
 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۱۵:۱۰
محمدرضا زارع

«٢٤٩»فَلَمّا فَصَلَ‌ طالُوتُ‌ بِالْجُنُودِ قالَ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ مُبْتَلِیکُمْ‌ بِنَهَرٍ فَمَنْ‌ شَرِبَ‌ مِنْهُ‌ فَلَیْسَ‌ مِنِّی وَ مَنْ‌ لَمْ‌ یَطْعَمْهُ‌ فَإِنَّهُ‌ مِنِّی إِلاّ مَنِ‌ اغْتَرَفَ‌ غُرْفَةً‌ بِیَدِهِ‌ فَشَرِبُوا مِنْهُ‌ إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ‌ فَلَمّا جاوَزَهُ‌ هُوَ وَ الَّذِینَ‌ آمَنُوا مَعَهُ‌ قالُوا لا طاقَةَ‌ لَنَا الْیَوْمَ‌ بِجالُوتَ‌ وَ جُنُودِهِ‌ قالَ‌ الَّذِینَ‌ یَظُنُّونَ‌ أَنَّهُمْ‌ مُلاقُوا اللّهِ‌ کَمْ‌ مِنْ‌ فِئَةٍ‌ قَلِیلَةٍ‌ غَلَبَتْ‌ فِئَةً‌ کَثِیرَةً‌ بِإِذْنِ‌ اللّهِ‌ وَ اللّهُ‌ مَعَ‌ الصّابِرِینَ‌ 
پس هنگامى که طالوت،سپاهیان را با خود بیرون برد،به آنها گفت: 
خداوند شما را به یک نهر آب آزمایش مى‌کند،پس هرکه از آن بنوشد از من نیست و هرکس از آن نخورد از من هست،مگر آنکه با دست،مشتى برگیرد(و بیاشامد.)پس(همین‌که به نهر آب رسیدند،)جز اندکى همه از آن نوشیدند،سپس هنگامى که او و یاوران با ایمان او از آن نهر گذشتند، (و دشمن را دیدند)گفتند:امروز ما توانایى مقابله با جالوت و سپاهیان او را نداریم.امّا آنها که اعتقاد داشتند خدا را ملاقات خواهند کرد(و به روز قیامت ایمان داشتند)گفتند:چه‌بسا گروهى اندک که با اذن خدا بر گروهى بسیار پیروز شدند و خداوند با صابران(و استقامت‌کنندگان)است. 
نکته‌ها: 
کلمه«جنود»جمع«جُند»به معناى لشکر است و حضور چندین لشکر بعد از اعراض گروه‌هایى از مردم،نشانه کثرت جمعیّت آنان است. 
این آیه خبر از مردودى گروه زیادى از بنى اسرائیل مى‌دهد که از صحنه آزمایش نوشیدن آب و تحمل تشنگى،سربلند بیرون نیامدند.امّا این گروه باقیمانده،آزمایش دیگرى داشتند که آزمایش روحى و معنوى بود.وقتى آنان با سپاه انبوه جالوت مواجه شدند،گفتند:ما توانایى مقابله با این سپاه مسلح را نداریم.ولى آنهایى که به روز قیامت ایمان داشتند، گفتند:پیروزى به دست خداست،اى‌بسا گروه‌هاى اندک که به اذن خداوند بر سپاهیان بزرگ پیروز مى‌شوند. 
پیروزى در یک مرحله از آزمایش،کافى نیست.افرادى در بعضى از مراحل موفق مى‌شوند، ولى در مرحله‌اى دیگر شکست مى‌خورند.در این داستان گروهى رهبر را به خاطر فقر نپذیرفتند،گروهى در آزمایش شکم،شکست خوردند و گروهى در مواجهه و برخورد با دشمن خود را باختند. 
طالوت در ابتدا جمعیّت را به خود نسبت نداد و نفرمود:«جنوده»،بلکه فرمود:«بالجنود» گرچه لشکریان انبوه بودند و فرماندهى او را پذیرفته‌اند،ولى هنوز میزان فرمانبرى آنان را آزمایش نکرده است،ولى بعد از آزمایش،به خود نسبت مى‌دهد. «فَإِنَّهُ‌ مِنِّی» 
حساب دو گروه روشن است، هرکس ننوشد قطعاً خودى است و هرکس بنوشد قطعاً بیگانه است،ولى کسانى که با مشت نوشیدند،نه خودى هستند و نه بیگانه.باید آنان را نه مأیوس کرد و نه مشمول الطاف.لذا براى «مَنِ‌ اغْتَرَفَ‌ غُرْفَةً‌ بِیَدِهِ‌» نه کلمه«منّى»به کار رفته و نه« فَلَیْسَ‌ مِنِّی ». 
امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:افرادى که تا آخر کار به طالوت وفادار ماندند،سیصد و سیزده نفر بودند. ١
کسانى که دستشان به اموال مردم یا اموال دولتى رسید،ولى با کرامت و زهد از کنارش گذشتند و حرص و طمع آنان را آلوده نکرد، حزب‌اللّهى هستند و کسانى که دست درازى کرده و به اصطلاح پشت خود را با ذخیره آن اموال مى‌بندند،مؤمن واقعى نیستند. «فَمَنْ‌ شَرِبَ‌ مِنْهُ‌ فَلَیْسَ‌ مِنِّی وَ مَنْ‌ لَمْ‌ یَطْعَمْهُ‌ فَإِنَّهُ‌ مِنِّی» پیام‌ها: 
١-یکى از وظایف فرمانده نظامى آن است که نیروهاى رزمى را از تماشاچیان جدا سازد. «فَصَلَ‌ طالُوتُ‌ بِالْجُنُودِ» 
٢-یکى از راههاى آزمایش،ممنوعیّت‌هاى موسمى است.راحت طلبى و عدم تحمل فشارها و سختى‌هاى موسمى و موقّتى،با سلحشورى سازگارى ندارد. 
«إِنَّ‌ اللّهَ‌ مُبْتَلِیکُمْ‌ بِنَهَرٍ» 
٣-قبل از برخورد و مقابله با دشمن،باید تمرین مقاومت کرد. «مُبْتَلِیکُمْ‌ بِنَهَرٍ» 
٤-مدیر باید نیروهاى غیر مفید را طرد کند. «فَمَنْ‌ شَرِبَ‌ مِنْهُ‌ فَلَیْسَ‌ مِنِّی» 
٥-تسلیم فرمانده بودن،رمز موفقیّت است. «مَنْ‌ لَمْ‌ یَطْعَمْهُ‌ فَإِنَّهُ‌ مِنِّی» 
٦-حسابِ‌ نیازِ ضرورى،از حسابِ‌ رفاه کامل جداست. «إِلاّ مَنِ‌ اغْتَرَفَ‌ غُرْفَةً‌ بِیَدِهِ‌» 
٧-کسانى که از میدان امتحان پیروز بیرون آیند،اندک هستند. «إِلاّ قَلِیلاً» 
٨-انقلابى بودن مهم نیست،انقلابى ماندن مهم است.در این ماجرا شعاردهنده بسیار بود،ولى آنان که در آزمایشات موفق شدند،اندک بودند. «إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ‌» 
٩-ایمان به معاد و وعده‌هاى الهى،توانایى ایستادگى در برابر سختى‌ها و مشکلات را ایجاد مى‌کند. «مُلاقُوا اللّهِ‌» 
١٠-ایمان،درجاتى دارد. بااینکه گروهى همراه با طالوت بودند و به او ایمان داشتند و از نوشیدن آب هم گذشتند؛ «آمَنُوا مَعَهُ‌» ولى هر مؤمنى رزمنده نیست،تنها مؤمنانى رزمنده هستند که به لقاء اللّه ایمان داشته باشند. «یَظُنُّونَ‌ أَنَّهُمْ‌ مُلاقُوا اللّهِ‌» 
١١-فراوانى عِدّه و عُدّۀ دشمن در برابر اراده‌ى خداوند چیزى نیست. «کَمْ‌ مِنْ‌ فِئَةٍ‌ قَلِیلَةٍ‌ غَلَبَتْ‌ فِئَةً‌ کَثِیرَةً‌ بِإِذْنِ‌ اللّهِ‌» 
١٢-نیروهاى کیفى هرچند اندک باشند،بر نیروهاى کمّى برترى دارند. «کَمْ‌ مِنْ‌ فِئَةٍ‌ قَلِیلَةٍ‌ غَلَبَتْ‌ فِئَةً‌ کَثِیرَةً‌...» 
١٣-مؤمن مخلص،پیروزى را از خدا مى‌داند. «بِإِذْنِ‌ اللّهِ‌» ١٤-مسلمانان اگر صبور و پایدار باشند،نباید از زیادى دشمن هراس داشته باشند.زیرا خداوند با صابران است. «وَ اللّهُ‌ مَعَ‌ الصّابِرِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۰۷:۵۰
محمدرضا زارع

210-  و من کلام له (علیه السلام)
> و قد سأله سائل عن أحادیث البدع و عما فی أیدی الناس من اختلاف الخبر فقال (علیه السلام) <
إِنَّ فِی أَیْدِی النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ کَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْکَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهْماً وَ لَقَدْ کُذِبَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عَلَی عَهْدِهِ حَتَّی قَامَ خَطِیباً فَقَالَ مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ وَ إِنَّمَا أَتَاکَ بِالْحَدِیثِ أَرْبَعَةُ رِجَالٍ لَیْسَ لَهُمْ خَامِسٌ 
>المنافقون<
رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِیمَانِ مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلَامِ لَا یَتَأَثَّمُ وَ لَا یَتَحَرَّجُ یَکْذِبُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) مُتَعَمِّداً فَلَوْ عَلِمَ النَّاسُ أَنَّهُ مُنَافِقٌ کَاذِبٌ لَمْ یَقْبَلُوا مِنْهُ وَ لَمْ یُصَدِّقُوا قَوْلَهُ وَ لَکِنَّهُمْ قَالُوا صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) رَآهُ وَ سَمِعَ مِنْهُ وَ لَقِفَ عَنْهُ فَیَأْخُذُونَ بِقَوْلِهِ وَ قَدْ أَخْبَرَکَ اللَّهُ عَنِ الْمُنَافِقِینَ بِمَا أَخْبَرَکَ وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ بِهِ لَکَ ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَی أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَی النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ فَوَلَّوْهُمُ الْأَعْمَالَ وَ جَعَلُوهُمْ حُکَّاماً عَلَی رِقَابِ النَّاسِ فَأَکَلُوا بِهِمُ الدُّنْیَا وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوکِ وَ الدُّنْیَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ فَهَذَا أَحَدُ الْأَرْبَعَةِ.
>الخاطئون<
وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ شَیْئاً لَمْ یَحْفَظْهُ عَلَی وَجْهِهِ فَوَهِمَ فِیهِ وَ لَمْ یَتَعَمَّدْ کَذِباً فَهُوَ فِی یَدَیْهِ وَ یَرْوِیهِ وَ یَعْمَلُ بِهِ وَ یَقُولُ أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهِمَ فِیهِ لَمْ یَقْبَلُوهُ مِنْهُ وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ کَذَلِکَ لَرَفَضَهُ.
>اهل الشبهة<
وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) شَیْئاً یَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَی عَنْهُ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ یَنْهَی عَنْ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ یَحْفَظِ النَّاسِخَ فَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ.
>الصادقون الحافظون<
وَ آخَرُ رَابِعٌ لَمْ یَکْذِبْ عَلَی اللَّهِ وَ لَا عَلَی رَسُولِهِ مُبْغِضٌ لِلْکَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَ تَعْظِیماً لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ لَمْ یَهِمْ بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَی وَجْهِهِ فَجَاءَ بِهِ عَلَی مَا سَمِعَهُ لَمْ یَزِدْ فِیهِ وَ لَمْ یَنْقُصْ مِنْهُ فَهُوَ حَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْهُ وَ عَرَفَ الْخَاصَّ وَ الْعَامَّ وَ الْمُحْکَمَ وَ الْمُتَشَابِهَ فَوَضَعَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ مَوْضِعَهُ وَ قَدْ کَانَ یَکُونُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) الْکَلَامُ لَهُ وَجْهَانِ فَکَلَامٌ خَاصٌّ وَ کَلَامٌ عَامٌّ فَیَسْمَعُهُ مَنْ لَا یَعْرِفُ مَا عَنَی اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِهِ وَ لَا مَا عَنَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) فَیَحْمِلُهُ السَّامِعُ وَ یُوَجِّهُهُ عَلَی غَیْرِ مَعْرِفَةٍ بِمَعْنَاهُ وَ مَا قُصِدَ بِهِ وَ مَا خَرَجَ مِنْ أَجْلِهِ وَ لَیْسَ کُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) مَنْ کَانَ یَسْأَلُهُ وَ یَسْتَفْهِمُهُ حَتَّی إِنْ کَانُوا لَیُحِبُّونَ أَنْ یَجِی‏ءَ الْأَعْرَابِیُّ وَ الطَّارِئُ فَیَسْأَلَهُ (علیه السلام) حَتَّی یَسْمَعُوا وَ کَانَ لَا یَمُرُّ بِی مِنْ ذَلِکَ شَیْ‏ءٌ إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ فَهَذِهِ وُجُوهُ مَا عَلَیْهِ النَّاسُ فِی اخْتِلَافِهِمْ وَ عِلَلِهِمْ فِی رِوَایَاتِهِمْ.

 

 

خطبه 210-در باب حدیثهای مجعول 
اقسام احادیث رواج یافته 
احادیثی که در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ، هم عام هم خاص، هم محکم هم متشابه، هم احادیثی که به درستی ضبط گردید و هم احادیثی که با ظن و گمان روایت شد. در روزگار پیامبر (ص) آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد که ایستاد و خطابه ایراد کرد و فرمود: (هر کس از روی عمد به من دروغ نسبت دهد جایگاه او پر از آتش است.) اقسام راویان حدیث افرادی که حدیث نقل می کنند چهار دسته اند، که پنجمی ندارد. اول- منافقان نفوذی نخست منافقی که تظاهر به ایمان می کند، و نقاب اسلام بر چهره دارد، نه از گناه می ترسد و نه از آن دوری می جوید و از روی عمد دروغ به پیامبر (ص) نسبت می دهد. اگر مردم می دانستند که او منافق دروغگو است، از او نمی پذیرفتند و گفتار دروغین او را تصدیق نمی کردند، اما با ناآگاهی می گویند و از اصحاب پیامبر است، رسول خدا را دیده و از او حدیث شنیده، و از او گرفته است، پس حدیث دروغین او را قبول می کنند، در صورتیکه خدا تو را از منافقین آنگونه که لازم بود آگاهاند، و وصف آنان را برای تو بیان داشت، آنان پس از پیامبر (ص) باقی ماندند و به پیشوایان گ 
مراهی و دعوت کنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزدیک شده پس به آنان ولایت و حکومت بخشیدند، و بر گردن مردم سوار گردیدند، و به وسیله آنان به دنیا رسیدند، همانا مردم هم با سلاطین و دنیا هستند، مگر آن کس که خدا او را حفظ کند، این یکی از آن چهار گروه. دوم- اشتباه کار دوم کسی که از پیامبر (ص) چیزی را به اشتباه شنیده، و سخن آنحضرت را درست حفظ نکرده است، و با توهم چیزی را گرفته، اما از روی عمد دروغ نمی گوید، آنچه در اختیار دارد روایت کرده و به آن عمل می کند و می گوید، من از پیامبر (ص) آن را شنیده ام، اگر مسلمانان بدانند که او اشتباه کرده، و غیر واقعی پنداشته، از او نمی پذیرفتند، خودش هم اگر آگاهی می یافت که اشتباه کرده، آن را رها می کرد. سوم- ناآگاهانی که حدیث شناس نیستند. و سومی شخصی که شنیده پیامبر (ص) به چیزی امر فرمود، سپس از آن نهی کرد و او نمی داند، یا شنید که چیزی را نهی کرد، سپس به آن امر فرمود و او آگاهی ندارد، پس نسخ شده را حفظ کرد ولی ناسخ را نمی داند، اگر بداند که حدیث او منسوخ است ترکش می کند، و اگر مسلمانان نیز می دانستند روایت او نسخ شده آن را ترک می کردند. چهارم- حافظان راست گفتار دسته چهارم، آنکه ن 
ه به خدا دروغ می بندد و نه به پیامبرش دروغ نسبت می دهد، دروغ را از ترس خدا، و حرمت نگهداشتن از رسول خدا (ص) دشمن دارد، در آن چه از پیامبر (ص) شنیده اشتباه نکرده، بلکه آن را با تمام جوانبش حفظ کرده است. و آن چنانکه شنیده بدون کم و کاست نقل می کند، پس او ناسخ را حفظ و به آن عمل کرد، و منسوخ را حفظ و از آن دوری جست، خاص و عام، محکم و متشابه، را شناخته، هر کدام را در جای خویش قرار داده است. اقسام اصحاب رسول خدا (ص) گاهی سخنی از رسول خدا (ص) دارای دو معنا بود، سخنی عام، و سخنی خاص، کسی آن را می شنید که مقصود خدا و پیامبرش را از کلام نمی فهمید، پس به معنای دلخواه خود تفسیر می کرد، و بدون آنکه معنای واقعی آن را بداند، که برای چه هدفی صادر شد، و چرا چنین گفته شد، حفظ و نقل می کرد. همه یاران پیامبر (ص) چنان نبودند که از او چیزی بپرسند و معنای واقعی آن را درخواست کنند تا آنجا که عده ای دوست داشتند، عربی بیابانی یا سوال کننده ای از آن حضرت چیزی بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند، اما من هر چه از خاطرم می گذشت می پرسیدم، و حفظ می کردم، پس این است علل اختلاف روایاتی که در میان مردم وجود دارد، و علل اختلاف روایات در نقل حدی 
ث.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۰۶:۴۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امیر المومنین(ع)

در ینابیع المودة ص 467 می نویسد شخصی از اصحاب کشف و شهود از امیرالمومنین نقل کرد که فرمود: خداوند گروهی را خواهد آورد که آنها را دوست می دارد و ایشان خدا را دوست می دارند سلطنت پیدا خواهد کرد کسی که در بین آنها غریب است و او همان مهدی است؛ سرخ رو، موی‌هایش به سرخی متمایل است. زمین را به سادگی پر از عدل و داد می کند. در کودکی از مادر و پدر خود جدا می شود و در محل پرورش خود عزیز است.با امان، مالک تمام بلاد مسلمین می شود. روزگار برایش مصفا خواهد شد. پیر و جوان سخن او را گوش می دهند و اطاعتش می کنند. زمین را پر از داد می کند همان طوری که پر از ستم شده.

به نقل از کتاب المهدی/ ص18و 19

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۰۵:۳۰
محمدرضا زارع

197-  و من کلام له (علیه السلام)
> ینبه فیه علی فضیلته لقبول قوله و أمره و نهیه <
وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) أَنِّی لَمْ أَرُدَّ عَلَی اللَّهِ وَ لَا عَلَی رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ وَ لَقَدْ وَاسَیْتُهُ بِنَفْسِی فِی الْمَوَاطِنِ الَّتِی تَنْکُصُ فِیهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِیهَا الْأَقْدَامُ نَجْدَةً أَکْرَمَنِی اللَّهُ بِهَا وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَی صَدْرِی وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی فَأَمْرَرْتُهَا عَلَی وَجْهِی وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَهُ (صلی الله علیه وآله) وَ الْمَلَائِکَةُ أَعْوَانِی فَضَجَّتِ الدَّارُ وَ الْأَفْنِیَةُ مَلَأٌ یَهْبِطُ وَ مَلَأٌ یَعْرُجُ وَ مَا فَارَقَتْ سَمْعِی هَیْنَمَةٌ مِنْهُمْ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّی وَارَیْنَاهُ فِی ضَرِیحِهِ فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّی حَیّاً وَ مَیِّتاً فَانْفُذُوا عَلَی بَصَائِرِکُمْ وَ لْتَصْدُقْ نِیَّاتُکُمْ فِی جِهَادِ عَدُوِّکُمْ فَوَالَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّی لَعَلَی جَادَّةِ الْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَعَلَی مَزَلَّةِ الْبَاطِلِ أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِی وَ لَکُمْ.
 

 



خطبه 197-در ذکر فضائل خویش 
فضائل امیرالمومنین 
اصحاب و یاران حضرت محمد (ص) که حافظان اسرار او می باشند، می دانند که من حتی برای یک لحظه هم مخالف فرمان خدا و رسول اوجنبودم. بلکه با جان خود پیامبر(ص) را یاری کردم، در جاهائی که شجاعان قدمهایشان می لرزید، و فرار می کردند، آن دلیری و مردانگی را خدا به من عطا فرمود. در سوگ پیامبر رسول خدا(ص) در حالی که سرش بر روی سینه ام بود قبض روح گردید، و جان او در کف من روان شد، آن را بر چهره خویش کشیدم، متصدی غسل پیامبر (ص) من بودم، و فرشتگان مرا یاری می کردند، گویا در و دیوار خانه فریاد می زد. گروهی از فرشتگان فرود می آمدند و گروهی دیگر به آسمان پرواز می کردند، گوش من از صدای آهسته آنان که بر آنحضرت نماز می خواندند، پر بود، تا آنگاه که او را در حجره اش دفن کردیم. چه کسی با آنحضرت در زندگی و لحظات مرگ از من سزاوارتر است؟ پس مردم با دل بینا حرکت کنید، و نیت خویش را در جهاد با دشمن راست بدارید، سوگند بخدائی که جز او خدائی نیست، من بر جاده حق می روم، و دشمنان من بر پرتگاه باطلند، می گویم آنچه را می شنوید، و برای خود و شما از خدا طلب آمرزش دارم.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۸ ، ۱۶:۵۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

پیامبر اکرم(ص)

لولا الحجة لساخت الارض باهلها .

اگر یک لحظه حجت خدا در روی زمین نباشد، زمین ساکنانش را در کام خود فرو می برد .

علامه مجلسی 118 حدیث به این مضمون در بحارالانوار/ ج37/ ص56- 1 نقل کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۸ ، ۱۰:۰۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام محمد باقر(ع)

«ایام الله عزوجل ثلاثة: یوم یقوم القائم، و یوم الکرة، و یوم القیامة».

-«ایام الله سه روز است:1- روز قیام قائم علیه‌السلام.2- روز رجعت.3- روز قیامت».

معانی الاخبار/ ص366 این روایت به همین تعبیر از امام صادق علیه‌السلام نیز رسیده است. المحجة/ ص160

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۸ ، ۰۸:۰۰
محمدرضا زارع

«٢٤٨»وَ قالَ‌ لَهُمْ‌ نَبِیُّهُمْ‌ إِنَّ‌ آیَةَ‌ مُلْکِهِ‌ أَنْ‌ یَأْتِیَکُمُ‌ التّابُوتُ‌ فِیهِ‌ سَکِینَةٌ‌ مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌ وَ بَقِیَّةٌ‌ مِمّا تَرَکَ‌ آلُ‌ مُوسى‌ وَ آلُ‌ هارُونَ‌ تَحْمِلُهُ‌ الْمَلائِکَةُ‌ إِنَّ‌ فِی ذلِکَ‌ لَآیَةً‌ لَکُمْ‌ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ مُؤْمِنِینَ‌ 
و پیامبرشان به آنها گفت:نشانه‌ى حکومت او این است که تابوت(عهد) به‌سوى شما خواهد آمد،(همان صندوقى که)آرامشى از پروردگارتان و یادگارى از میراث خاندان موسى و هارون در آن است،در حالى که فرشتگان آن را حمل مى‌کنند،همانا در این موضوع،نشانه‌ى روشنى براى شما است،اگر ایمان داشته باشید. نکته‌ها: 
براى اینکه یهود به فرماندهى طالوت اطمینان و یقین پیدا کنند،پیامبرشان به آنها گفت: 
صندوق مقدّس بنى اسرائیل به آنها بازگردانده مى‌شود،تا نشانه‌اى براى انتخاب طالوت از سوى خداوند باشد.مراد از تابوت همان صندوق چوبى بود که مادر موسى،نوزاد خود را در آن گذاشت و به فرمان خدا در آب نیل انداخت و مأموران فرعون صندوق را گرفته و نوزاد را با آن به نزد فرعون بردند.آن صندوق همچنان در دربار فرعون بود. 
وقتى موسى علیه السلام به پیامبرى رسید،الواح تورات را در آن قرار داد و به هنگام رحلت نیز زره و سایر یادگارهاى خود را در آن گذاشت و به وصىّ‌ خود«یوشع بن نون»سپرد.این صندوق، به صورت صندوقى مقدّس که صندوق عهد نام گرفته بود،در میان بنى اسرائیل بود و آن را در جنگ‌ها پیشاپیش سپاه حمل مى‌کردند،ولى کم‌کم قداست آن شکسته و مفقود شد.این صندوق ربوده شده را در زمان ریاست طالوت،خداوند از طریق ملائک به آنان بازگرداند تا موجب آرامش و اطمینان خاطر آنان باشد. ١
پیام‌ها: 
١-سرچشمه‌ى آرامش خداوند است،گرچه با وسائل باشد. «فِیهِ‌ سَکِینَةٌ‌ مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌» 
٢-انسان همیشه به آرامش نیاز دارد،به خصوص در آستانه رفتن به میدان جهاد. 
«فِیهِ‌ سَکِینَةٌ‌ مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌» ٢
٣-رهبر الهى،نشانه‌ى الهى لازم دارد.چون طالوت انتخاب شده از جانب خداوند بود،لازم بود نشانه‌اى الهى او را تأیید کند. «تَحْمِلُهُ‌ الْمَلائِکَةُ‌» 
٤-اگر صندوقى که با بدن موسى و الواح تورات تماس داشته،مقدّس و آرام‌بخش است،پس مقدّس شمردن صندوقى که بر روى قبر اولیاى الهى است، خلاف قرآن نیست.زیرا در همه آن صندوق‌هایى که در مشاهد مشرّفه است، «بقیّة ممّا ترک آل محمّد صلى الله علیه و آله»قرار دارد. «بَقِیَّةٌ‌ مِمّا تَرَکَ‌ آلُ‌ مُوسى‌ وَ آلُ‌ هارُونَ‌» 
٥-حفظ‍‌ آثار انبیا،ارزش داشته و مایۀ آرامش خاطر و تبرّک است. «بَقِیَّةٌ‌ مِمّا تَرَکَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۸ ، ۱۵:۳۵
محمدرضا زارع

208-  و من کلام له (علیه السلام)
> قاله لما اضطرب علیه أصحابه فی أمر الحکومة <
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ یَزَلْ أَمْرِی مَعَکُمْ عَلَی مَا أُحِبُّ حَتَّی نَهِکَتْکُمُ الْحَرْبُ وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْکُمْ وَ تَرَکَتْ وَ هِیَ لِعَدُوِّکُمْ أَنْهَکُ. لَقَدْ کُنْتُ أَمْسِ أَمِیراً فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَأْمُوراً وَ کُنْتُ أَمْسِ نَاهِیاً فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَنْهِیّاً وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ وَ لَیْسَ لِی أَنْ أَحْمِلَکُمْ عَلَی مَا تَکْرَهُونَ.
 

 

خطبه 208-درباره حکمیت 
نکوهش از نافرمانی کوفیان 
ای مردم، همواره کار من با شما به دلخواه من بود تا آنکه جنگ شما را ناتوان کرد، به خدا اگر جنگ کسانی را از شما گرفت، و جمعی را گذاشت، برای دشمنانتان نیز کوبنده تر بود، من دیروز فرمانده و امیر شما بودم ولی امروز فرمانم می دهند، دیروز بازدارنده بودم که امروز مرا باز می دارند، شما زنده ماندن را دوست دارید، و من نمی توانم شما را به راهی که دوست ندارید اجبار کنم.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۸ ، ۱۰:۰۳
محمدرضا زارع

     بسم الله الرحمن الرحیم

     با سپاس از همراهی شما بازدید کنندگان و دنبال کنندگان وبلاگ عصر ظهورما در ابتدای فعالیت خود در فضای بلاگ بیان موضوعی که به عنوان فرق و مذاهب را چند جلسه ای دنبال کرده‌ایم که موردتوجه بازدید کنندگان بوداما به دلایلی ازادامه موضوع خودداری کردیم.

     ولی حالا این خبر خوش را به شما عزیزان میدهیم که موضوع فرق و مذاهب را تحت عنوان نقد وهابیت برای شما عزیزان قرار خواهیم داد.

     در اینجا جا دارد در همین بحث نقد وهابیت تشکر کنیم از جناب آیت الله العظمی مکارم شیرازی بنیانگذار موسسه نقد وهابیت دارالاعلام در ایران و همچنین مدیر محترم موسسه نقد وهابیت دارالاعلام شعبه شیراز جناب حجت الاسلام و المسلمین رحیم صبور استاد گرانقدر خود که همین امروز اجازه انتشار کتب نقد وهابیت را در این وبلاگ به بنده حقیر داده‌اند کمال تشکر را دارم باشد که در این مجموعه سربلند باشند

     در همین جا جا دارد تشکر کنم از دوستانی چون: محسن عبدالملکی، دکتر مهدی فرمانیان، جواد فراتی، سلیمان زاده، حمید رضا غلامی نژاد، مجتبی کرمی، مهدی موحدی پور، محبوب محسنی ،خانم زهرا خیریه و خانم زینب صالحی و دیگر بزرگوارانی که در جمع آوری و گردهمایی این کتب زحمت کشیده اند.

     از منابع این کتب با ارزش می توان به کتاب همان ،تاریخ المملکة العربیة ،تاریخ نجد، السلفیة الجهادیة فی السعودیه ،التاریخ الاسلامی، معجزه فوق الرمال و دیگر کتب معتبر اشاره کرد.

     باشد که استقبال شما عزیزان از این وبلاگ و این گونه مطالب زیاد باشد.

     ان شاالله طی روزهای آینده این موضوع را همانند دیگر موضوعات به شما عزیزان ارائه خواهیم کرد.

یاحق

محمدرضا زارع

مدیر موسسه مجازی عصرظهور

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۸ ، ۱۷:۳۳
محمدرضا زارع

«٢٤٦»أَ لَمْ‌ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ‌ بَنِی إِسْرائِیلَ‌ مِنْ‌ بَعْدِ مُوسى‌ إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ‌ لَهُمُ‌ ابْعَثْ‌ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ‌ فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ قالَ‌ هَلْ‌ عَسَیْتُمْ‌ إِنْ‌ کُتِبَ‌ عَلَیْکُمُ‌ الْقِتالُ‌ أَلاّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ‌ فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ‌ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمّا کُتِبَ‌ عَلَیْهِمُ‌ الْقِتالُ‌ تَوَلَّوْا إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ‌ وَ اللّهُ‌ عَلِیمٌ‌ بِالظّالِمِینَ‌ 
آیا ندیدى گروهى از بزرگان بنى اسرائیل را که بعد از موسى به پیامبر خود گفتند:براى ما زمامدار(و فرماندهى)برانگیز تا(تحت فرماندهى او) در راه خدا پیکار کنیم،او گفت:آیا احتمال مى‌دهید که اگر دستور جنگ به شما داده شود(نافرمانى کرده و)پیکار و جهاد نکنید؟گفتند:چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم،در حالى که از خانه و فرزندانمان رانده شده‌ایم‌؟پس چون دستور جنگ بر آنان مقرّر گشت،جز عدّه اندکى، سرپیچى کردند و خداوند به ظالمان آگاه است. 
نکته‌ها: 
«مَلأ»به بزرگان و اشرافى گفته مى‌شود که هیبت آنها چشم و سینه‌ها را پر مى‌کند. 
بنى اسرائیل بعد از حضرت موسى علیه السلام،به خاطر قانون‌شکنى و رفاه‌طلبى ،مجدّداً تحت سلطه و فشار طاغوت قرار گرفته،آزادى و سرزمین خود را از دست دادند.آنها براى نجات از آوارگى و خارج شدن از زیر یوغ طاغوت،تصمیم به مبارزه گرفتند و از پیامبر خویش اشموئیل خواستند براى آنها فرمانده و امیرى را انتخاب کند تا به رهبرى او با طاغوت مبارزه کنند،ولى با همه این ادعاها وقتى دستور صادر شد،همه آنها جز اندکى به میدان نبرد پشت کرده و از آن دستور سرپیچى نمودند. پیام‌ها: 
١-مسلمانان باید با دقّت تاریخ بنى اسرائیل را بنگرند و پند بگیرند. «أَ لَمْ‌ تَرَ» 
٢-فقدان رهبر الهى،عامل پراکندگى،آوارگى و ستم‌پذیرى است. «مِنْ‌ بَعْدِ مُوسى‌» 
٣-بعضى از انبیا،تنها براى گروهى از مردم رسالت داشتند،نه همه‌ى مردم. «إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ‌ لَهُمُ‌» ١
٤-فرمانده نظامى باید از سوى رهبر آسمانى انتخاب و نصب شود. «اِبْعَثْ‌ لَنا» پس دین از سیاست جدا نیست. 
٥-پیروزى در جنگ،فرمانده لایق مى‌خواهد. «اِبْعَثْ‌ لَنا مَلِکاً» 
٦-براى نجات از طاغوت‌ها باید به انبیاى الهى پناه برد. «قالُوا لِنَبِیٍّ‌ لَهُمُ‌» 
٧-تعهّد گرفتن از کسانى که پیشنهادات اصلاحى دارند لازم است. «هَلْ‌ عَسَیْتُمْ‌» 
٨-رهبر باید آینده‌نگر باشد و احتمال پیمان‌شکنى و فرار از مسئولیّت را از سوى مردم بدهد. «هَلْ‌ عَسَیْتُمْ‌» 
٩-جهاد براى رفع ظلم و دفاع از وطن،جهاد در راه خداست. «وَ ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ‌ فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ‌ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا» 
١٠-پیدایش مشکلات،سبب بیدارى و حرکت براى رهایى است. «أُخْرِجْنا» 
١١-میدان مبارزه،بستر ارزیابى افراد پرادّعا است. «تَوَلَّوْا» 
خوش بود گر محک تجربه آید به میان  تا سیه‌روى شود هرکه در او غش باشد 
١٢- پیمان‌شکنان و شعاردهندگان بى‌عمل،ظالمند. «عَلِیمٌ‌ بِالظّالِمِینَ‌» 
١٣-خداوند آگاه است،پس این‌همه تظاهر براى چه‌؟! «وَ اللّهُ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۸ ، ۱۶:۱۲
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام محمد باقر(ع)

«اذا ظهر القائم (علیه‌السلام) ظهر برایة رسول الله (صلی الله علیه و اله و سلم) و خاتم سلیمان و حجر موسی و عصاه».

«هنگامی که قائم (علیه‌السلام) ظاهر شود، پرچم رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، انگشتر حضرت سلیمان (علیه‌السلام)، سنگ و عصای حضرت موسی (علیه‌السلام) را همراه خود می آورد».

اثباة الهداة/ ج3/ ص542

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۸ ، ۱۳:۱۸
محمدرضا زارع

207-  و من کلام له (علیه السلام)
> فی بعض أیام صفین و قد رأی الحسن ابنه (علیه السلام) یتسرع إلی الحرب <
امْلِکُوا عَنِّی هَذَا الْغُلَامَ لَا یَهُدَّنِی ، فَإِنَّنِی أَنْفَسُ بِهَذَیْنِ  یَعْنِی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (علیهما السلام)  عَلَی الْمَوْتِ لِئَلَّا یَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله).
# قال السید الشریف : قوله (علیه السلام) املکوا عنی هذا الغلام من أعلی الکلام و أفصحه.#

 

 

خطبه 207-بازداشتن امام حسن از... 
ضرورت حفظ امامت 
این جوان را نگهدارید تا پشت مرا نشکند، که دریغم آید مرگ، حسن و حسین (ع) را دریابد، نکند با مرگ آنها نسل رسول خدا (ص) از بین برود.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۸ ، ۰۹:۵۷
محمدرضا زارع

1398/08/19

۱۲ ربیع الأول میلاد پیامبر اسلام(ص) به روایت اهل سنت

 

فاصله میان ۱۲ربیع الأول که سالگرد ولادت بیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد صلى الله علیه و آله بنا بر روایات موجود در شیعه است ، از سوی امام خمینی ره ، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است .

فاصله میان ۱۲ربیع الأول که سالگرد ولادت بیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد صلى الله علیه و آله بنا بر روایات موجود در شیعه است ، از سوی امام خمینی ره ، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است . ارگانی رسمی هم با نام ( مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی ) رسما الان در حال فعالیت هست ( ابتدا زیر نظر سازمان فرهنگـ و ارتباطات بود اما اکنون جند سالی است که به شکل مستقل کار می کند و از این سازمان جداشده است ، و هر ساله کنفرانس هایی برگزار می کند ، که کنفرانس بین المللی وحدت در هفته وحدت هر ساله در تهران برگذار می شود و علمای بزرگ را از کشورهای مختلف دور هم جمع می کند و همواره از شخص مقام معظم هبری تا همه مسولان این مملکت تأکید دارند که وحدت میان مسلمانان باید ایجاد شود و عوامل تفرقه خشکانده شود.
به امیدروزی که به این آرزوی دیرینه قرآن،اسلام،پیامبر،امام،رهبروهمه مسلمین جامه عمل پوشانده شود
پس به پیش بسوی وحدت واتحاد اسلامی دربرابرکفر و شرک ونفاق واستکبار و استثمار


تاریخ هفته وحدت
دوازده تا بیست ودو ربیع الاول هفته وحدت امت اسلامی
دلیل نام گذاری هفته وحدت چیست؟
۱-به دلیل این که دین اسلام دین کامل و تحریف نشده یکتاپرستی است.
۲-برای حفظ وحدت میان اهل سنت وشیعه که در زادروز رسول ا… اتفاق نظرندارند.
۳-برای این که قرآن کتابی است آسمانی و جامع که برای راهنمایی همه بشریت نازل شده.
۴-به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی که مدیون وحدت امت اسلامی است
ولادت حضرت محمد(ص) به اتّفاق نظر شیعیان در ۱۷ ربیع الاول در سال عام الفیل می ‏باشد، ولی برخی از مسلمانان، این واقعه را در روز دوازدهم این ماه دانسته ‏اند.
کنیه‏ آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ایشان، رسول اللَّه، نبی اللَّه، خاتم الانبیا، سَیِّدُالبَشَر و... می‏باشد، پدر ایشان عبداللَّه بن عبدالمطلب و نیز مادر آن حضرت آمنه بنت وَهَب است، رقیه، ام کلثوم، زینب، قاسم، عبداللَّه، ابراهیم و حضرت فاطمه‏ زهرا(س) فرزندان پیامبر اسلام می‏باشند که به جز فاطمه(س) همگی در دوران حیات پیامبر، از دنیا رفتند.
 دوران زندگی پیامبر اکرم(ص) در دو شهر مکه و مدینه سپری شد، ایشان پس از آن که در چهل سالگی برای پیامبری برگزیده شدند، در ابتدا دین الهی را به طور مخفیانه تبلیغ می‏کردند و پس از سه سال، به دعوت آشکار دست زدند. رنج‏ها و سختی‏های فراوانی که پس از درگذشت ابوطالب، عمو و حضرت خدیجه(س) همسر آن حضرت بر ایشان گذشت و همچنین اعلام آمادگی مردم یثرب برای پذیرفتن آن پیامبر عظیم‏الشأن، زمینه ساز هجرت بزرگ ایشان به مدینه گردید. ده سال آخر عمر و رسالت حضرت محمد(ص) در مدینه، همراه با جنگ‏ها، فتوحات و انتشار آیین آسمانی اسلام همراه بود.
وحدت و یکپارچگى مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق کلمه میان ایشان بلکه ضرورت توحید کلمه بر محور کلمه توحید براى همه موحدان و خداپرستان روى زمین، از تعالیم و آموزش هاى اساسى آیین اسلام و از اصول فرهنگ قرآنى است. و بر همین اساس، قرآن کریم یکى از عمده ‏ترین و سازنده ‏ترین اهداف رسالت رسول اکرم صلى الله علیه و آله را تالیف قلوب و ایجاد انس و تفاهم به جاى خصومت و دشمنى بیان مى‏دارد و اگر کسى در تاریخ، به دیده عبرت بنگرد این معنى را از شاهکارهاى رسالت محمدى‏ صلى الله علیه و آله مى‏یابد. « وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً و لاتَفَرَّقُوا»همگى به حبل و رشته خداوندى چنگ بزنید و پراکنده نگردید.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۹:۰۹
محمدرضا زارع

«٢٤٥»مَنْ‌ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ‌ اللّهَ‌ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ‌ لَهُ‌ أَضْعافاً کَثِیرَةً‌ وَ اللّهُ‌ یَقْبِضُ‌ وَ یَبْصُطُ‍‌ وَ إِلَیْهِ‌ تُرْجَعُونَ‌ 
کیست که به خداوند وام دهد،وامى نیکو تا خداوند آن را براى او چندان برابر بیافزاید و خداوند(روزى بندگان را)محدود و گسترده مى‌سازد،و به‌سوى او بازگردانده مى‌شوید. 
نکته‌ها: 
در تفاسیر مختلف ١آمده است که این آیه به دنبال آیه قبل که مردم را به جهاد تشویق مى‌کرد،مؤمنان را به انفاق و وام ترغیب مى‌نماید.زیرا همان گونه که براى امنیّت و صیانت جامعه،نیاز به جهاد و تلاش مخلصانه است،همچنین براى تأمین محرومان و تهیه وسایل جهاد،نیاز به کمک‌هاى مادّى مى‌باشد. 
موضوع وام دادن به خدا،هفت بار در قرآن آمده است.تفسیر مجمع البیان ٢شرایطى را براى قرض‌الحسنه بیان کرده است.از آن جمله: 
١-از مال حلال باشد.٢-از مال سالم باشد. 
٣-براى مصرف ضرورى باشد.٤-بى‌منّت باشد. 
٥-بى‌ریا باشد.٦-مخفیانه باشد. 
٧-با عشق و ایثار پرداخت شود.٨-سریع پرداخت شود. 
٩- قرض‌دهنده خداوند را بر این توفیق شکرگزار باشد. 
١٠-آبروى گیرنده وام حفظ‍‌ شود. 
«قرض»،در زبان عربى به معناى بریدن است و اینکه به وام،قرض مى‌گویند بخاطر آن است که بخشى از مال بریده و به دیگران داده مى‌شود تا دوباره بازپس گرفته شود.کلمه «بسط‍‌»به معناى گشایش و وسعت است و«بساط‍‌»به اجناسى گفته مى‌شود که در زمین پهن شده باشد. 
جهاد،گاهى با جان است که در آیه قبل مطرح شد و گاهى با مال است که در این آیه مطرح شده است. 
کلمه«کثیر»در کنار کلمه«اضعاف»،نشانه‌ى پاداش بسیار زیاد است.و جمله«یضاعفه» بجاى«یضعفه»رمز مبالغه و ازدیاد است. ١
تعبیرِ قرض به خداوند، نشان‌دهنده آن است که پاداش قرض الحسنة برعهده خداوند است. 
به جاى فرمان به قرض دادن،سؤال مى‌کند که کیست که به خداوند قرض دهد،تا مردم احساس اکراه و اجبار در خود نکنند،بلکه با میل و رغبت و تشویق به دیگران قرض دهند. 
از آنجا که انسان غریزه منفعت طلبى دارد،لذا خداوند براى تحریک انسان،از این غریزه استفاده کرده و مى‌فرماید: «فَیُضاعِفَهُ‌ لَهُ‌ أَضْعافاً» 
به جاى«قرض به مردم»فرمود:«به خداوند قرض دهید»،تا فقرا احساس کنند خداوند خودش را به جاى آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نکنند. 
بااینکه وجود ما و هرچه داریم از خداوند است،امّا خداوند گاهى خود را مشترى و گاهى قرض‌گیرنده معرفى مى‌کند تا ما را به این کار تشویق نماید.حضرت على علیه السلام فرمودند: 
جنود آسمان‌ها و زمین از آن خداست،پس آیه قرض براى آزمایش شماست. ٢
امام کاظم علیه السلام فرمود:از مصادیق قرض به خداوند،کمک مالى به امام معصوم است. ٣
گرچه در آیه،قبض و بسط‍‌ به خداوند نسبت داده شده است،ولى در روایات مى‌خوانیم:هرکه با مردم گشاده دست باشد،خداوند به او بسط‍‌ مى‌دهد و هرکس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ مى‌گیرد. 
در روایات،پاداش قرض الحسنة هیجده برابر،ولى پاداش صدقه ده برابر آمده است. ٤و دلیل این تفاوت چنین بیان شده است که قرض را افراد محتاج مى‌گیرند،ولى هدیه و بخشش گاهى به غیر محتاج نیز داده مى‌شود. ١
به فرمودۀ روایات:هرکس بتواند قرض بدهد و ندهد،خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‌کند. ٢
هنگامى که این آیه نازل شد:«من جاء بالحسنة فله خیر منها» ٣ هرکس کار خوبى آورد، بهتر از آن را پاداش مى‌گیرد.پیامبر صلى الله علیه و آله از خداوند تقاضاى ازدیاد کرد،آیه نازل شد: «فَلَهُ‌ عَشْرُ أَمْثالِها» ٤ده برابر داده مى‌شود.باز درخواست نمود،آیه قرض‌الحسنه با جمله‌ى «أَضْعافاً کَثِیرَةً‌» نازل شد. 
پیامبر متوجّه شد که کثیرى که خداوند مقدّر کند،قابل شماره نیست. ٥
پاداش خدا به قرض‌دهندگان،هم در دنیا و هم در آخرت است.زیرا در کنار« أَضْعافاً کَثِیرَةً‌ » مى‌فرماید: «وَ إِلَیْهِ‌ یُرْجَعُونَ‌» گویا حساب قیامت،جدا از پاداش‌هاى دنیوى است. 
جلوى بدآموزى و سوء برداشت باید گرفته شود.اگر در اوّل آیه خداوند با لحنى عاطفى از مردم قرض مى‌خواهد،بدنبال آن مى‌فرماید: «وَ اللّهُ‌ یَقْبِضُ‌ وَ یَبْصُطُ‍‌» تا مبادا گروهى همچون یهود خیال کنند که خداوند فقیر است و بگویند: «إِنَّ‌ اللّهَ‌ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ‌ أَغْنِیاءُ» ٦و همچنین بدانند که قرض گرفتن خدا،براى رشد انسان است،نه به خاطر نیاز او.منافقان مى‌گفتند:به مسلمانان انفاق نکنید تا از دور رسول خدا پراکنده شوند. 
قرآن در جواب آنها فرمود:آنها در چه باورى هستند،مگر نمى‌دانند خزائن آسمان‌ها و زمین در دست خداوند است! ٧
پیام‌ها: 
١-کمک به خلق خدا،کمک به خداست. «یُقْرِضُ‌ اللّهَ‌» بجاى«یقرض الناس» 
٢-براى ترغیب مردم به کارهاى خیر،تشویق لازم است. «فَیُضاعِفَهُ‌ لَهُ‌ أَضْعافاً کَثِیرَةً‌» 
٣-اگر ما گشایش و تنگ دستى را بدست خدا بدانیم،راحت انفاق مى‌کنیم.«و اللّه یَقْبِضُ‌ وَ یَبْصُطُ‍‌» 
٤-اگر بدانیم که ما به‌سوى او بازمى‌گردیم و هرچه داده‌ایم پس مى‌گیریم،راحت انفاق خواهیم کرد. «إِلَیْهِ‌ تُرْجَعُونَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۶:۰۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی

 

امام صادق(ع)

«ان لصاحب هذا الامر غیبة، المتمسک فیها بدینه کالخارط لشوک القتاد».

«برای صاحب این امر غیبتی است که هر کس در زمان غیبت او به دین خود چنگ بزند، همانند کسی است که خارهای درخت قتاد را با دست پاک کند».

اثباة الهدة/ ج3/ ص534

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۳:۱۸
محمدرضا زارع

206-  و من کلام له (علیه السلام)
> و قد سمع قوما من أصحابه یسبون أهل الشام أیام حربهم بصفین <
إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّی یَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَرْعَوِیَ عَنِ الْغَیِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ.

 

 

خطبه 206-منع از دشنام شامیان 
اخلاق در جنگ 
من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، اما اگر کردارشان را تعریف و حالات آنان را بازگو می کردید به سخن راست نزدیک تر، و عذرپذیرتر بودید، خوب بود بجای دشنام آنان می گفتید: خدایا! خون ما و آنها را حفظ کن، بین ما و آنان اصلاح فرما، و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسند، و آنان که با حق می ستیزند پشیمان شده به حق باز گردند.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۰:۴۶
محمدرضا زارع