عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۱۰۷ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

#حدیث_مهدوی
 

امام صادق(ع)

«اما و الله لیغیبن عنکم مهدیکم، حتی یقول الجاهل منکم: ما لله فی آل محمد حاجة، ثم یقبل کالشهاب الثاقب، فیملأها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما».

«به خدا سوگند مهدی شما از دیدگان شما پنهان می شود، افراد خیره سر گویند: خداوند نیازی به آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) ندارد، آنگاه چون «شهاب ثاقب» (ستاره ی درخشان) ظاهر می شود و زمین را پر از عدل و داد کند، آنچنانکه پر از جور و ستم شده باشد».

بحارالانوار/ ج51/ ص145

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۸ ، ۲۲:۰۰
محمدرضا زارع

«٢٥٥»اَللّهُ‌ لا إِلهَ‌ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ‌ الْقَیُّومُ‌ لا تَأْخُذُهُ‌ سِنَةٌ‌ وَ لا نَوْمٌ‌ لَهُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ ما فِی الْأَرْضِ‌ مَنْ‌ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ‌ عِنْدَهُ‌ إِلاّ بِإِذْنِهِ‌ یَعْلَمُ‌ ما بَیْنَ‌ أَیْدِیهِمْ‌ وَ ما خَلْفَهُمْ‌ وَ لا یُحِیطُونَ‌ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ‌ عِلْمِهِ‌ إِلاّ بِما شاءَ وَسِعَ‌ کُرْسِیُّهُ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضَ‌ وَ لا یَؤُدُهُ‌ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ‌ الْعَظِیمُ‌ 
اللّه،که جز او معبودى نیست،زنده و برپادارنده است.نه خوابى سبک او را فراگیرد و نه خوابى سنگین.آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آنِ‌ اوست.کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند.گذشته و آینده آنان را مى‌داند.و به چیزى از علم او احاطه پیدا نمى‌کنند مگر به مقدارى که او بخواهد.کرسى(علم و قدرت)او آسمان‌ها و زمین را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است. 
نکته‌ها: 
به مناسبت وجود کلمه‌ى«کرسى»در آیه،رسول اکرم صلى الله علیه و آله این آیه را«آیة الکرسى»نامید. 
در روایات شیعه و سنى آمده است که این آیه به منزله‌ى قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. ١همچنین نسبت به تلاوت این آیه سفارش بسیار شده است،از على علیه السلام نقل کرده‌اند که فرمود:بعد از شنیدن فضیلت این آیه،شبى بر من نگذشت،مگر آنکه آیة الکرسى را خوانده باشم. ٢
در این آیه،شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است.به همین سبب آیة الکرسى را شعار و پیام توحید دانسته‌اند.هرچند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است،مانند: «لا إِلهَ‌ إِلاَّ اللّهُ‌» ١، «لا إِلهَ‌ إِلاّ هُوَ» ٢، «لا إِلهَ‌ إِلاّ أَنْتَ‌» ٣، «لا إِلهَ‌ إِلاّ أَنَا» ٤،ولى در هیچ‌کدام آنها مثل آیة الکرسى در کنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است. 
صفات خداوند دو گونه‌اند،برخى صفات،عین ذات او هستند و قابل تجزیه از ذات الهى نمى‌باشند.مانند:علم،قدرت و حیات.امّا برخى صفات که آنها را صفات فعل مى‌نامند، مربوط‍‌ به فعل خداوند است،مثل خلق کردن و عفو نمودن.منشأ این‌گونه صفات،اراده الهى است که اگر بخواهد خلق مى‌کند،ولى درباره‌ى صفات ذات این را نمى‌توان گفت که اگر خداوند بخواهد مى‌داند و اگر نخواهد نمى‌داند.اگر بخواهیم صفات ذات را تشبیه کنیم،باید بگوئیم عالم و قادر بودن براى خداوند،نظیر مخلوق بودن براى انسان است.هرگز صفت مخلوق بودن از انسان جدا نمى‌شود،همان گونه که هرگز صفت علم از خداوند جدا نمى‌شود. 
کلمه«اله»درباره هر معبودى به کار مى‌رود،خواه حقّ‌ و یا باطل، «أَ فَرَأَیْتَ‌ مَنِ‌ اتَّخَذَ إِلهَهُ‌ هَواهُ‌» ٥ولى کلمه«اللّه»نام ذات مقدّس الهى است.معبودانِ‌ غیر از خدا،از آفریدن مگسى عاجزند؛ «لَنْ‌ یَخْلُقُوا ذُباباً» ٦و آنان که به پرستش غیر خدا مى‌پردازند،از بلنداى توحید به دره‌هاى خوفناک سقوط‍‌ مى‌کنند. «وَ مَنْ‌ یُشْرِکْ‌ بِاللّهِ‌ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ‌ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ‌ الطَّیْرُ» ٧
«لا إِلهَ‌ إِلاَّ اللّهُ‌» اوّلین صفحه شناسنامۀ هر مسلمان است.اوّلین شعار و دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز با همین جمله بود:«قولوا لا اله الا الله تفلحوا» ٨همچنان که فرمود:«من قال لا اله الا الله مخلصا دخل الجنة و اخلاصه بها ان تحجزه لا اله الا الله عما حرم الله»هرکس خالصانه شعار توحید سر دهد،وارد بهشت مى‌شود و نشان اخلاص او آن است که گفتن « لااله‌الاالله »وى را از حرامهاى الهى دور سازد. ٩امام صادق علیه السلام فرمودند:«قول لااله الاّاللّه ثمن الجنة» ١گفتن«لااله‌الاالله اللّه»بهاى بهشت است.همچنان که امام رضا علیه السلام در حدیث قدسى نقل کرده‌اند:«کلمة لااله‌الااللّه حصنى» ٢کلمه‌ى توحید،دژ مستحکم الهى است. 
آرى،توحید،مایه‌ى نجات و رستگارى انسان است.البتّه همان گونه که مى‌گویند هرکس به دانشگاه یا حوزه علمیه قدم گذاشت،دانشمند شد.یعنى به شرط‍‌ اینکه تمام دروس لازم را بخواند.گفتن«لااله‌الاالله اللّه» نجات‌دهنده است،امّا با داشتن شرایطش که در جاى خود بدان اشاره خواهد شد. 
اعتقاد به توحید،همه‌ى قدرت‌ها و جاذبه‌ها را در چشم انسان کوچک و حقیر مى‌کند. 
نمونه‌اى از آثار تربیتى توحید همین است که مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى‌کردند.در دربار نجاشى پادشاه حبشه،پناهندگان مسلمان گفتند:«لا نسجد الا لله»ما به غیر خدا سجده نمى‌کنیم. ٣دحیه کلبى یکى دیگر از مسلمانان در کاخ قیصر روم، سجده نکرد و در جواب کاخ‌نشینان گفت:«لا اسجد لغیر الله»من براى غیر خداوند سجده نمى‌کنم. ٤
آرى،توحید انسان را تا آنجا بالا مى‌برد که حتّى بهشت و دوزخ نیز براى او مطرح نمى‌شود. 
امامان معصوم علیهم السلام نیز براى تربیت چنین انسان‌هایى تلاش مى‌کردند.على علیه السلام فرمودند: 
«لا تکن عبد غیرک و قد جعلک اللّه حراً» ٥،بنده دیگرى مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.لازم است مسلمانان هر روز و در هرجا با صداى بلند،اذان بگویند و فریاد آزادى از بندگى خدایان دروغین و طاغوت‌ها را سر دهند.و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایى،با طنین توحید« لااله‌الاّاللّه »آشنا سازند. 
«هُوَ الْحَیُّ‌» 
در فراز هفتادم دعاى جوشن کبیر،حىّ‌ بودن خداوند را این‌گونه مطرح مى‌کند: 

«یا حیا قبل کل حى،یا حیا بعد کل حى،یا حى الذى لیس کمثله حى،یا حى الذى لا یشارکه حى،یا حى الذى لا یحتاج الى حى،یا حى الذى یمیت کل حى،یا حى الذى یرزق کل حى،یا حیا لم یرث الحیاة من حى،یا حى الذى یحیى الموتى،یا حى یا قیوم» 
آرى،خداوند زنده است،قبل از هر زنده‌اى و بعد از هر زنده‌اى.در زنده بودن،وى را نظیر و شریکى نیست و براى زنده ماندن،نیازمند دیگرى نیست.او زندگان را مى‌میراند و به همه زنده‌ها روزى مى‌بخشد.او زندگى را از زنده‌اى دیگر به ارث نبرده،بلکه به مردگان نیز زندگى مى‌بخشد.او زنده و پابرجاست . 
معناى حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق مى‌کند و مانند سایر صفات الهى،از ذات او جدایى‌ناپذیر است و در آن فنا راه ندارد؛ «وَ تَوَکَّلْ‌ عَلَى الْحَیِّ‌ الَّذِی لا یَمُوتُ‌» ١او در حیات خویش نیازمند تغذیه،تولید مثل،جذب و دفع،که لازمه حیات موجوداتى همچون انسان و حیوان و گیاه است،نیست.«یا حى الذى لیس کمثله حى» 
«القیوم» 
«قَیّوم»از ریشه‌ى«قیام»،به کسى گفته مى‌شود که روى پاى خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. ٢کلمه‌ى«قیّوم»سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در کنار کلمه«حَىّ‌»قرار دارد. 
قیام او از خود اوست،ولى قیام سایر موجودات به وجود اوست.و مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط‍‌ و حفاظت و تدبیر کامل او نسبت به مخلوقات است.قیام او دائمى و همه‌جانبه است، مى‌آفریند،روزى مى‌دهد،هدایت مى‌کند و مى‌میراند و لحظه‌اى غافل نیست. 
هر موجود زنده‌اى براى ادامه‌ى حیات،نیازمند منبع فیض است.همچون لامپى که براى ادامه‌ى روشنى،نیاز به اتصال برق دارد.تمام موجودات براى زنده شدن باید از«حىّ‌» تغذیه شوند و براى ادامه‌ى زندگى باید از«قیّوم»مایه بگیرند. 
امام على علیه السلام مى‌فرماید:«کلّ‌ شىء خاضع له و کلّ‌ شىء قائم به»هر چیزى تسلیم او و هر چیزى وابسته به اوست. ٣نقل کرده‌اند که در جنگ بدر رسول خدا صلى الله علیه و آله مکرّر در سجده مى‌گفتند:«یا حى یا قیوم» ١
«لا تَأْخُذُهُ‌ سِنَةٌ‌ وَ لا نَوْمٌ‌» 
امام صادق علیه السلام فرموده‌اند:«ما من حىّ‌ الّا و هو ینام خلا اللّه وحده»هیچ زنده‌اى نیست مگر اینکه مى‌خوابد،تنها خداوند از خواب بدور است. ٢
خداوند حىّ‌ است و نیازمند خواب و چُرت نیست. ٣خواب،زنده‌ها را از خود منقطع مى‌کند تا چه رسد به دیگران،ولى خداوند خواب ندارد و همواره بر همه چیز قیّومیّت دارد. 
«لَهُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ ما فِی الْأَرْضِ‌» 
مالک حقیقى همه چیز اوست و مالکیّت انسان در واقع عاریتى بیش نیست.مالکیّت انسان،چند روزه و با شرایط‍‌ محدودى است که از طرف مالک حقیقى یعنى خداوند تعیین مى‌شود.حال که همه مملوک او هستند،پس چرا مملوکى مملوک دیگر را بپرستد؟دیگران نیز بندگانى همچون ما هستند؛ «عِبادٌ أَمْثالُکُمْ‌» ٤طبیعت،ملک خداست و قوانین حاکم برآن محکوم خداوندند.اى‌کاش انسان‌ها هم از مِلک او و هم از مُلک او بهتر استفاده مى‌کردند.اگر همه چیز از خدا و براى خداست،دیگر بخل و حرص چرا؟آیا خداى خالق،ما را رها کرده است‌؟ «أَ یَحْسَبُ‌ الْإِنْسانُ‌ أَنْ‌ یُتْرَکَ‌ سُدىً‌» ٥
امام کاظم علیه السلام از در خانه‌ى شخصى بنام«بُشر»مى‌گذشت،متوجّه سر و صدا و آواز لهو و لعبى شدند که از خانه بلند بود.از کنیزى که از آن خانه بیرون آمده بود پرسیدند صاحبخانه کیست‌؟آیا بنده است‌؟! جواب داد:نه آقا،بنده نیست آزاد است.امام فرمود:اگر بنده بود این‌همه نافرمانى نمى‌کرد.کنیز سخن امام را وقتى وارد منزل شد به صاحبخانه بازگفت .او تکانى خورد و توبه کرد. ٦از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:اوّلین درجه تقوا و بندگى خدا آن است که انسان خودش را مالک نداند. ١
«مَنْ‌ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ‌ عِنْدَهُ‌» 
مشرکان،خداوند را قبول داشتند؛ «لَئِنْ‌ سَأَلْتَهُمْ‌ مَنْ‌ خَلَقَ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضَ‌ لَیَقُولُنَّ‌ اللّهُ‌» ٢ولى بت‌ها را شفیع مى‌دانستند: «وَ یَقُولُونَ‌ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا» ٣آیة الکرسى،این پناهگاه موهوم را در هم مى‌کوبد و مى‌گوید:کیست که بدون اجازه‌ى او بتواند شفاعت کند؟ نه تنها هستى براى اوست،کارآیى هستى نیز با اذن اوست.با خیال و توهم شما،مخلوقى شفیع دیگرى نمى‌شود.شفاعت با اذن خداوند محقق مى‌شود.اگر از کسى عملى سر مى‌زند،با اذن و اراده خداوند بوده و قیّوم بودن او خدشه بردار نیست تا بتوان در گوشه‌اى دور از خواست او کارى صورت داد. 
شفاعت آن است که یک موجود قوى به موجود ضعیف یارى برساند.مثلاً در نظام آفرینش،نور،آب،هوا و زمین،دانه‌ى گیاه را یارى مى‌کنند تا به مرحله درخت برسد.در نظام کیفر و پاداش نیز،اولیاى خدا گنهکارى را یارى مى‌رسانند تا نجات یابد. ٤ولى هرگز این امدادها نشانه‌ى ضعف خداوند و یا تأثیرپذیرى او نیست.زیرا خود اوست که مقام شفاعت و اجازه آن را به اولیاى خود مى‌دهد.و اوست که نظام آفرینش را به نوعى آفریده که وقتى دانه در مسیر رستن قرار گرفت،با نور و هوا و خاک رشد مى‌کند. 
به هر حال عوامل مادّى و کمک‌هایى که انسان از مخلوقات مى‌گیرد،در پرتو اذن اوست و در چهار چوب قوانینى است که او حاکم کرده است.به همین دلیل افرادى از شفاعت شدن محرومند؛ «فَما تَنْفَعُهُمْ‌ شَفاعَةُ‌ الشّافِعِینَ‌» ٥چنانکه نور،حرارت،آب و خاک،دانه‌اى را رشد مى‌دهند که قابلیّت رشد داشته باشد.حساب شفاعت از حساب پارتى‌بازى و توصیه‌هاى بى‌دلیل دنیوى در جوامع فاسد،جدا است.شفاعت،براى جلوگیرى از یأس و ناامیدى و ایجاد پیوند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۸ ، ۰۸:۱۰
محمدرضا زارع

«٢٥٤»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ‌ مِنْ‌ قَبْلِ‌ أَنْ‌ یَأْتِیَ‌ یَوْمٌ‌ لا بَیْعٌ‌ فِیهِ‌ وَ لا خُلَّةٌ‌ وَ لا شَفاعَةٌ‌ وَ الْکافِرُونَ‌ هُمُ‌ الظّالِمُونَ‌ 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از آنچه به شما روزى داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزى فرارسد که نه خریدوفروشى در آن است و نه دوستى و نه شفاعتى،و(بدانید که)کافران همان ستمگران هستند.(که هم به خود ستم مى‌کنند و هم به دیگران.) 
نکته‌ها: 
در این آیه خداوند اهرم‌هایى را براى تشویق مردم به انفاق به کار برده است، 
الف:آنچه دارى،ما به تو دادیم از خودت نیست. «رَزَقْناکُمْ‌» 
ب:مقدارى از آنچه دارى کمک کن،نه همه را. «مِمّا» 
ج:این انفاق براى قیامت تو،از هر دوستى بهتر است. «یَأْتِیَ‌ یَوْمٌ‌...» 
پیام‌ها: 
١-قبل از دستور،مردم را با احترام صدا زنیم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا» 
٢-استفاده از فرصت‌ها در کارهاى خیر،ارزش است. «مِنْ‌ قَبْلِ‌ أَنْ‌ یَأْتِیَ‌ یَوْمٌ‌» 
٣-محروم کردن امروز،محروم شدن فرداست.اگر امروز انفاق و بخششى صورت نگیرد،در آن روز هم محبّت و دوستى و وساطتى در بین نخواهد بود. «أَنْفِقُوا... یَوْمٌ‌ لا بَیْعٌ‌ فِیهِ‌...» 
٤-یاد معاد،عاملى براى تشویق به انفاق است. «أَنْفِقُوا... یَأْتِیَ‌ یَوْمٌ‌...» 
٥-یکى از راههاى ایجاد روحیّه‌ى سخاوت،توجّه به دستِ‌ خالى بودن انسان در قیامت است. «لا بَیْعٌ‌ فِیهِ‌ وَ لا خُلَّةٌ‌ وَ لا شَفاعَةٌ‌» 
٦-بخل،نشانه‌ى کفران نعمت و کفر به وعده‌هاى الهى است.«انفقوا...و الکافرون» ٧-کفر،نمونه‌ى بارز ظلم است. «اَلْکافِرُونَ‌ هُمُ‌ الظّالِمُونَ‌» 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۱۰:۳۰
محمدرضا زارع

215-  و من دعاء له (علیه السلام)
> کان یدعو به کثیرا <
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُصْبِحْ بِی مَیِّتاً وَ لَا سَقِیماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَی عُرُوقِی بِسُوءٍ وَ لَا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِی وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِی وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِینِی وَ لَا مُنْکِراً لِرَبِّی وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِیمَانِی وَ لَا مُلْتَبِساً عَقْلِی وَ لَا مُعَذَّباً بِعَذَابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِی أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوکاً ظَالِماً لِنَفْسِی لَکَ الْحُجَّةُ عَلَیَّ وَ لَا حُجَّةَ لِی وَ لَا أَسْتَطِیعُ أَنْ آخُذَ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَنِی وَ لَا أَتَّقِیَ إِلَّا مَا وَقَیْتَنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِی غِنَاکَ أَوْ أَضِلَّ فِی هُدَاکَ أَوْ أُضَامَ فِی سُلْطَانِکَ أَوْ أُضْطَهَدَ وَ الْأَمْرُ لَکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَّلَ کَرِیمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرَائِمِی وَ أَوَّلَ وَدِیعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِکَ عِنْدِی اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِکَ أَوْ أَنْ نُفْتَتَنَ عَنْ دِینِکَ أَوْ تَتَابَعَ بِنَا أَهْوَاؤُنَا دُونَ الْهُدَی الَّذِی جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ.

 

 

خطبه 215-نیایش 
ستایش و نیایش 
ستایش خداوندی را سزاست که شبم را به صبح آورد بی آنکه مرده یا بیمار باشم، نه دردی بر رگهای تنم باقی، و نه به کیفر بدترین کردارم گرفتار کرد، نه بی فرزند و خاندان، و نه از دین رویگردان، و نه منکر پروردگارم، نه ایمانم دگرگون، و نه عقلم آشفته، و نه به عذاب امتهای گذشته گرفتارم. در حالی صبح کردم که بنده ای بی اختیار و بر نفس خود ستمکارم. خدایا تو راست که مرا محکوم فرمایی در حالی که عذری ندارم، و توان فراهم آوردن چیزی جز آنچه که تو می بخشایی ندارم، و قدرت حفظ خویش ندارم جز آن که تو مرا حفظ فرمایی. خدایا به تو پناه می برم از آنکه در سایه بی نیازی تو، تهیدست باشم، یا در پرتو روشنایی هدایت تو گمراه گردم، یا در پناه قدرت تو بر من ستم روا دارند، یا خوار و ذلیل باشم در حالی که کار در دست تو باشد. خدایا ما به تو پناه می بریم از آنکه از فرموده تو بیرون شویم، یا از دین تو خارج گردیم، یا هواهای نفسانی پیاپی بر ما فرود آید، که از هدایت ارزانی شده از جانب تو سر باز زنیم.
 


 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۰۹:۱۵
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام کاظم(ع)

«یغیب عن ابصار الناس شخصه و لا یغیب عن قلوب المومنین ذکره، و هو الثانی عشر منا، یسهل الله له کل عسیر و یذلل له کل صعب و یظهر له کنوز الأرض و یقرب له کل بعید، و یبیر به کل جبار عنید، و یهلک علی یده کل شیطان مرید. ذاک ابن سیدة الاماء الذی یخفی علی الناس ولادته، و لا یحل لهم تسمیته، حتی یظهره الله عزوجل، فیملأ به الأرض قسطا و عدلا، کما ملئت جورا و ظلما».

«شخص او از دیدگان ناپدید می شود ولی یاد او هرگز از خاطره ی مومنان فراموش نمی شود. او دوازدهمین ماست که خداوند هر مشکلی را برای او آسان سازد، و هر سختی را برای او هموار نماید، گنج‌های زمین را برای او ظاهر کند، و راه‌های دور را برای او نزدیک نماید، ستمگران را به دست او نابود سازد، و اغواگران را به وسیله ی او از هستی براندازد. او پسر بهترین کنیزان است، که ولادتش بر مردمان پوشیده باشد، و بردن نام او روا نباشد (اشاره به تقیه شیعیان در غیبت صغری)، تا خداوند تبارک و تعالی اذن ظهور دهد و به دست او زمین را پر از عدل و داد نماید، چنانکه پر از ظلم و بی‌داد شده باشد».

بحار الانوار/ج 51/ ص150

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۰۸:۰۰
محمدرضا زارع

«٢٥٣»تِلْکَ‌ الرُّسُلُ‌ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ‌ عَلى‌ بَعْضٍ‌ مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ کَلَّمَ‌ اللّهُ‌ وَ رَفَعَ‌ بَعْضَهُمْ‌ دَرَجاتٍ‌ وَ آتَیْنا عِیسَى ابْنَ‌ مَرْیَمَ‌ الْبَیِّناتِ‌ وَ أَیَّدْناهُ‌ بِرُوحِ‌ الْقُدُسِ‌ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ‌ مَا اقْتَتَلَ‌ الَّذِینَ‌ مِنْ‌ بَعْدِهِمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌ وَ لکِنِ‌ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ‌ مَنْ‌ آمَنَ‌ وَ مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ کَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ‌ مَا اقْتَتَلُوا وَ لکِنَّ‌ اللّهَ‌ یَفْعَلُ‌ ما یُرِیدُ 
آن پیامبران،ما بعضى از آنان را بر بعضى برترى دادیم.از آنان کسى بود که خداوند با او سخن گفته و درجات بعضى از آنان را بالا برد،و به عیسى ابن مریم نشانه‌هاى روشن(و معجزات)دادیم و او را با روح القدس (جبرئیل)تأیید نمودیم،و اگر خدا مى‌خواست،کسانى که بعد از آنان (پیامبران)بودند،پس از آنکه نشانه‌هاى روشن براى آنها آمد،با هم جنگ و ستیز نمى‌کردند.(امّا خداوند مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است،)ولى با هم اختلاف کردند پس برخى از آنان ایمان آورده و بعضى کافر شدند.(و باز)اگر خدا مى‌خواست(مؤمنان و کافران)با هم پیکار نمى‌کردند،ولى خداوند آنچه را اراده کند انجام مى‌دهد.(و اراده حکیمانه‌ى او بر آزاد گذاردن مردم است.) 
نکته‌ها: 
گرچه طبق احادیث،تعداد انبیا ١٢٤ هزار نفر بوده است،امّا تنها نام ٢٥ نفر از آنان در قرآن آمده و نام دیگران برده نشده است؛ «مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ قَصَصْنا عَلَیْکَ‌ وَ مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ لَمْ‌ نَقْصُصْ‌» ١مقام و درجات انبیا یکسان نیست و هرکدام جایگاه و امتیازاتى دارند.مثلاً امتیاز پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله خاتمیّت،امّى بودن،تحریف نشدن کتابش،امتیاز ابراهیم علیه السلام یک‌تنه امّت بودن و نسل مبارک داشتن،امتیاز نوح علیه السلام طول عمر و پایدارى و دریافت سلام ویژه از طرف خداوند است.در این آیه،امتیاز حضرت موسى و عیسى علیهما السلام بیان شده که موسى مخاطب سخن خداوند و عیسى مؤیّد به روح القدس بوده است. 
کلمه«درجات»نشانه‌ى برترى‌هاى متعدّد است. 
فخر رازى در تفسیر کبیر ذیل این آیه،حدود بیست امتیاز براى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بیان کرده است.از آن جمله:معجزه‌ى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله قرآن کریم بر همه معجزات برترى دارد.دیگر اینکه پیامبر اسلام بر همه پیامبران گواه است،چنانکه مى‌فرماید: «فَکَیْفَ‌ إِذا جِئْنا مِنْ‌ کُلِّ‌ أُمَّةٍ‌ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ‌ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِیداً» ١
پیام‌ها: 
١-انبیا،مقامى بس والا دارند.«تلک»اشاره به دور و مقام والاست. 
٢-انبیا،همه در یک رتبه نیستند.یگانگى در هدف،مانع بعضى کمالات ویژه و برترى‌هاى خاصّ‌ نیست. «فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ‌ عَلى‌ بَعْضٍ‌» 
٣-تجلیل از انبیاى گذشته لازم است.موسى و عیسى علیهما السلام در آیه تکریم شده‌اند. 
«مَنْ‌ کَلَّمَ‌ اللّهُ‌... عِیسَى ابْنَ‌ مَرْیَمَ‌» 
٤-سنّت و قانون خداوند،آزاد گذاشتن انسان است.او مى‌تواند مردم را به اجبار به راه حقّ‌ وادار کند،امّا رشد واقعى در سایه آزادى است.در این آیه دو بار مى‌خوانیم که اگر خدا مى‌خواست،اختلاف و نزاعى میان مردم ایجاد نمى‌شد. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ‌» 
٥-ریشه‌ى اکثر اختلافات،هوس‌ها،حسدها و خودبینى‌هاست،نه جهل و ناآگاهى. «مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ‌ الْبَیِّناتُ‌» 
٦-راه انبیا،همراه با دلیل روشن است.«بینات» 
٧-اختلافات اعتقادى،از عوامل پیدایش جنگ‌هاست.البتّه دین منشأ اختلاف نیست،بلکه مردم اختلاف مى‌کنند. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ‌ مَا اقْتَتَلَ‌... وَ لکِنِ‌ اخْتَلَفُوا» 
٨-اختلاف عقائد مردم،دلیل اختیار آنها است. «فَمِنْهُمْ‌ مَنْ‌ آمَنَ‌ وَ مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ کَفَرَ» 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۰۹:۲۰
محمدرضا زارع

«٢٥١»فَهَزَمُوهُمْ‌ بِإِذْنِ‌ اللّهِ‌ وَ قَتَلَ‌ داوُدُ جالُوتَ‌ وَ آتاهُ‌ اللّهُ‌ الْمُلْکَ‌ وَ الْحِکْمَةَ‌ وَ عَلَّمَهُ‌ مِمّا یَشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ‌ اللّهِ‌ النّاسَ‌ بَعْضَهُمْ‌ بِبَعْضٍ‌ لَفَسَدَتِ‌ الْأَرْضُ‌ وَ لکِنَّ‌ اللّهَ‌ ذُو فَضْلٍ‌ عَلَى الْعالَمِینَ‌ 
سپس آنها(طالوت و یاران او)به اذن خداوند،سپاه دشمن را درهم شکستند و داود(که جوانى کم‌سن‌وسال ،ولى مؤمن،شجاع و از یاران طالوت بود،)جالوت را (که فرمانده سپاه دشمن بود)کشت،و خداوند حکومت و حکمت به او عطا نمود و از آنچه مى‌خواست به او آموخت.و اگر خداوند(فساد)بعضى از مردم را به‌وسیله بعضى دیگر دفع نکند،قطعاً زمین را فساد مى‌گرفت.ولى خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد. 
نکته‌ها: 
براساس روایات،داود علیه السلام براثر همین شجاعت و دلاورى به مقام نبوّت رسید و فرزندش سلیمان علیه السلام نیز از انبیاى الهى گردید. 
در روایات مى‌خوانیم که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:خداوند به خاطر یک مسلمان صالح،بلا را از صدهزار خانه از همسایگان دور مى‌کند.سپس آن حضرت این آیه را تلاوت نمودند: 
«وَ لَوْ لا دَفْعُ‌ اللّهِ‌ النّاسَ‌...» ١
با توجّه به آیات گذشته معلوم مى‌شود که عوامل پیروزى در چند چیز است: 
١-رهبر توانا و لایق. «زادَهُ‌ بَسْطَةً‌ فِی الْعِلْمِ‌ وَ الْجِسْمِ‌» 
٢-پیروان مؤمن. «قالَ‌ الَّذِینَ‌ یَظُنُّونَ‌ أَنَّهُمْ‌ مُلاقُوا اللّهِ‌» 
٣-توکّل. «کَمْ‌ مِنْ‌ فِئَةٍ‌ قَلِیلَةٍ‌ غَلَبَتْ‌ فِئَةً‌ کَثِیرَةً‌ بِإِذْنِ‌ اللّهِ‌» 
٤-صبر و استقامت. «رَبَّنا أَفْرِغْ‌ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ‌ أَقْدامَنا» 
٥-انگیزه‌ى الهى داشتن. «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ‌ الْکافِرِینَ‌» پیام‌ها: 
١-گرچه تلاش و جهاد از شما بود،امّا شکست دشمن بدست خداوند است. 
«فَهَزَمُوهُمْ‌ بِإِذْنِ‌ اللّهِ‌» 
٢-دعاهاى خالصانه رزمندگان و مجاهدان،مستجاب مى‌شود. «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ‌ الْکافِرِینَ‌. فَهَزَمُوهُمْ‌ بِإِذْنِ‌ اللّهِ‌» 
٣-تا استعداد،لیاقت،ایثار و سابقه درخشانى نباشد،انسان مورد لطف خاصّ‌ الهى قرار نمى‌گیرد. «وَ قَتَلَ‌ داوُدُ جالُوتَ‌ وَ آتاهُ‌ اللّهُ‌ الْمُلْکَ‌ وَ الْحِکْمَةَ‌» 
٤-در جبهه و جهاد،لبۀ تیز حمله به‌سوى فرماندهى دشمن باشد. «قَتَلَ‌ داوُدُ جالُوتَ‌» 
٥-نام کسانى را که در جنگ مردانگى از خود نشان داده‌اند،زنده نگاه دارید. 
«قَتَلَ‌ داوُدُ» 
٦-نابودى رهبر کفر،عامل تار و مار شدن لشکر او مى‌شود. «فَهَزَمُوهُمْ‌... قَتَلَ‌ داوُدُ جالُوتَ‌» 
٧-اگر در برابر متجاوز و ظالم دفاع صورت نگیرد،فساد و تباهى زمین را فرا خواهد گرفت. «لَوْ لا دَفْعُ‌ اللّهِ‌ النّاسَ‌... لَفَسَدَتِ‌ الْأَرْضُ‌» 
٨-جنگ با مفسدان،یک ضرورت است.اگر عنصر مضرّ حذف نشود،عناصر دیگر به تباهى کشیده مى‌شوند. «لَوْ لا دَفْعُ‌ اللّهِ‌ النّاسَ‌... لَفَسَدَتِ‌ الْأَرْضُ‌» 
٩-اراده و فضل الهى از راه عوامل طبیعى عملى مى‌شود. «دَفْعُ‌ اللّهِ‌... بَعْضَهُمْ‌ بِبَعْضٍ‌» 
١٠-حکم جهاد و دفاع در برابر متجاوز،فضل الهى است. «اَللّهَ‌ ذُو فَضْلٍ‌ عَلَى الْعالَمِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۰۸:۱۰
محمدرضا زارع

214-  و من خطبة له (علیه السلام)
> یصف جوهر الرسول، و یصف العلماء، و یعظ بالتقوی <
وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ عَدْلٌ عَدَلَ وَ حَکَمٌ فَصَلَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ عِبَادِهِ کُلَّمَا نَسَخَ اللَّهُ الْخَلْقَ فِرْقَتَیْنِ جَعَلَهُ فِی خَیْرِهِمَا لَمْ یُسْهِمْ فِیهِ عَاهِرٌ وَ لَا ضَرَبَ فِیهِ فَاجِرٌ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ لِلْخَیْرِ أَهْلًا وَ لِلْحَقِّ دَعَائِمَ وَ لِلطَّاعَةِ عِصَماً وَ إِنَّ لَکُمْ عِنْدَ کُلِّ طَاعَةٍ عَوْناً مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ یَقُولُ
عَلَی الْأَلْسِنَةِ وَ یُثَبِّتُ الْأَفْئِدَةَ فِیهِ کِفَاءٌ لِمُکْتَفٍ وَ شِفَاءٌ لِمُشْتَفٍ.
>صفة العلماء<
وَ اعْلَمُوا أَنَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُسْتَحْفَظِینَ عِلْمَهُ یَصُونُونَ مَصُونَهُ وَ یُفَجِّرُونَ عُیُونَهُ یَتَوَاصَلُونَ بِالْوِلَایَةِ وَ یَتَلَاقَوْنَ بِالْمَحَبَّةِ وَ یَتَسَاقَوْنَ بِکَأْسٍ رَوِیَّةٍ وَ یَصْدُرُونَ بِرِیَّةٍ لَا تَشُوبُهُمُ الرِّیبَةُ وَ لَا تُسْرِعُ فِیهِمُ الْغِیبَةُ عَلَی ذَلِکَ عَقَدَ خَلْقَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ فَعَلَیْهِ یَتَحَابُّونَ وَ بِهِ یَتَوَاصَلُونَ فَکَانُوا کَتَفَاضُلِ الْبَذْرِ یُنْتَقَی فَیُؤْخَذُ مِنْهُ وَ یُلْقَی قَدْ مَیَّزَهُ التَّخْلِیصُ وَ هَذَّبَهُ التَّمْحِیصُ.
>العظة بالتقوی<
فَلْیَقْبَلِ امْرُؤٌ کَرَامَةً بِقَبُولِهَا وَ لْیَحْذَرْ قَارِعَةً قَبْلَ حُلُولِهَا وَ لْیَنْظُرِ امْرُؤٌ فِی قَصِیرِ أَیَّامِهِ وَ قَلِیلِ مُقَامِهِ فِی مَنْزِلٍ حَتَّی یَسْتَبْدِلَ بِهِ مَنْزِلًا فَلْیَصْنَعْ لِمُتَحَوَّلِهِ وَ مَعَارِفِ مُنْتَقَلِهِ فَطُوبَی لِذِی قَلْبٍ سَلِیمٍ أَطَاعَ مَنْ یَهْدِیهِ وَ تَجَنَّبَ مَنْ یُرْدِیهِ وَ أَصَابَ سَبِیلَ السَّلَامَةِ بِبَصَرِ مَنْ بَصَّرَهُ وَ طَاعَةِ هَادٍ أَمَرَهُ وَ بَادَرَ الْهُدَی قَبْلَ أَنْ تُغْلَقَ أَبْوَابُهُ وَ تُقْطَعَ أَسْبَابُهُ وَ اسْتَفْتَحَ التَّوْبَةَ وَ أَمَاطَ الْحَوْبَةَ فَقَدْ أُقِیمَ عَلَی الطَّرِیقِ وَ هُدِیَ نَهْجَ السَّبِیلِ.

 

 

خطبه 214-در وصف پیامبر و عالمان 
پیامبرشناسی 
گواهی می دهم که خدا عدل است و دادگر، و دادرسی جداکننده حق و باطل، و گواهی می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده او سرور مخلوقات است، هرگاه آفریدگان را به دو دسته کرد او را بهترین آنها قرار داد، در خاندان او نه زناکار است و نه مردم بدکار. آگاه باشید! خداوند برای خوبیها مردمی، و برای حق ستونهای استواری، و برای اطاعت نگهدارنده ای قرار داد، و در هر گامی که در اطاعت برمی دارید یاوری از طرف خدای سبحان وجود دارد که زبانها به نیروی آنها سخن می گویند، و دلها با کمک آنها استوارند، برای یاری طلبان یاور، و برای شفاخواهان شفادهنده اند. 
ارزش دانشمندان الهی بدانید! بندگانی که نگاهدار علم خداوندند، و آن را حفظ می کنند، و چشمه های علم الهی را جوشان می سازند، با دوستی او با یکدیگر پیوند دارند، و با دوستی یکدیگر را دیدار می کنند، جام محبت او را به همدیگر می نوشانند، و از آبشخور علم او سیراب می گردند، شک و تردید در آنها راه نمی یابد، و از یکدیگر بدگویی نمی کنند، سرشت و اخلاقشان با این ویژگیها شکل گرفته است، و بر این اساس تمام دوستیها و پیوندهایشان استوار است. آنان، چونان بذرهای پاکیزه ای هستند که در میان مردم گزینش شده، آنها را برای کاشتن انتخاب و دیگران را رها می کنند، با آزمایشهای مکرر امتیاز یافتند، و با پاک کردنهای پی در پی وارسته شدند. پندهای جاودانه پس آدمی باید اندرزها را بپذیرد، و بیش از رسیدن رستاخیز پرهیزکار باشد، و به کوتاهی روزگارش اندیشه کند، و به ماندن کوتاه در دنیا نظر دوزد تا آن را به منزلگاهی بهتر مبدل سازد، پس برای جایی که او را می برند، و برای شناسایی سرای دیگر تلاش کند، خوشا بحال کسی که قلبی سالم دارد، خدای هدایتگر را اطاعت می کند، از شیطان گمراه کننده دوری می گزیند، با راهنمایی مردان الهی با آگاهی به راه سلامت 
رسیده، و به اطاعت هدایتگرش بپردازد، و به راه رستگاری پیش از آنکه درها بسته شود، و وسائلش قطع گردد بشتابد، در توبه را بگشاید، و گناهان را از بین ببرد. پس به راه راست ایستاده، و به راه حق هدایت شده است.
 


 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۶:۵۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام هادی(ع)

«علی بن مهزیار می گوید: به خدمت امام هادی علیه السلام نامه نوشتم و از «فرج» پرسیدم، در جواب نوشت:- «اذا غاب صاحبکم عن دار الظالمین فتوقعوا الفرج».- «هنگامی که صاحب شما از جایگاه ستمگران ناپدید شود، منتظر فرج باشید».

اثباة الهداة/ ج3/ ص479 و کمال الدین/ ص380

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۳:۱۸
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی

 

امام محمد باقر(ع)

«ابو حمزه ی ثمالی می گوید: در خدمت امام باقر علیه‌السلام بودم، چون مردم رفتند و مجلس خلوت شد فرمود (سخنی در جمع خواص):-«یا ابا حمزه! من المحتوم الذی حتمه الله قیام قائمنا، فمن شک فیما اقول، لفی الله و هو به کافر».-«ای ابا حمزه! از امور حتمی ای که خداوند حتمی ساخته است قیام قائم ماست، هر کس در این گفتار تردید کند خدا را در حال کفر ملاقات می کند».سپس فرمود: پدر و مادرم به فدای کسی که هم‌نام و هم‌کنیه ی من است او هفتمین فرزند من است که زمین را پر از عدالت کند هنگامی که پر از جور و ستم شده باشد.ای ابا حمزه! کسی که او را درک کند و در برابر او تسلیم شود آن چنان که در برابر پیامبر و امیرمومنان تسلیم است، بهشت بر او واجب می شود و هر کس تسلیم نشود بهشت بر او حرام می شود و جایگاهش دوزخ است و جایگاه ستمگران چه زشت است».

بحار الانوار/ ج51/ ص139

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۸ ، ۰۸:۰۰
محمدرضا زارع

213-  و من خطبة له (علیه السلام)
> فی تمجید اللّه و تعظیمه <
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ عَنْ شَبَهِ الْمَخْلُوقِینَ الْغَالِبِ لِمَقَالِ الْوَاصِفِینَ الظَّاهِرِ بِعَجَائِبِ تَدْبِیرِهِ لِلنَّاظِرِینَ وَ الْبَاطِنِ بِجَلَالِ عِزَّتِهِ عَنْ فِکْرِ الْمُتَوَهِّمِینَ الْعَالِمِ بِلَا اکْتِسَابٍ وَ لَا ازْدِیَادٍ وَ لَا عِلْمٍ مُسْتَفَادٍ الْمُقَدِّرِ لِجَمِیعِ الْأُمُورِ بِلَا رَوِیَّةٍ وَ لَا ضَمِیرٍ الَّذِی لَا تَغْشَاهُ الظُّلَمُ وَ لَا یَسْتَضِی‏ءُ بِالْأَنْوَارِ وَ لَا یَرْهَقُهُ لَیْلٌ وَ لَا یَجْرِی عَلَیْهِ نَهَارٌ لَیْسَ إِدْرَاکُهُ بِالْإِبْصَارِ وَ لَا عِلْمُهُ بِالْإِخْبَارِ.
>و منها فی ذکر النبی (صلی الله علیه وآله)<
أَرْسَلَهُ بِالضِّیَاءِ وَ قَدَّمَهُ فِی الِاصْطِفَاءِ فَرَتَقَ بِهِ الْمَفَاتِقَ وَ سَاوَرَ بِهِ الْمُغَالِبَ وَ ذَلَّلَ بِهِ الصُّعُوبَةَ وَ سَهَّلَ بِهِ الْحُزُونَةَ حَتَّی سَرَّحَ الضَّلَالَ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمَالٍ.
 

 

 

خطبه 213-آفریدگار بی همتا 
خداشناسی 
سپاس خداوندی را سزاست که از شباهت داشتن به پدیده ها برتر است، و از تعریف وصف کنندگان والاتر، و با تدبیر شگفتی آورش بر همه بینندگان آشکار، و با بزرگی عزتش بر همه فکرهای اندیشمندان پنهان است. داناست نه آن که آگاهی او از جایی گرفته شده یا در حال فزونی باشد، و یا از کسی فراگیرد، اداره کننده سراسر نظام آفرینش است بی آنکه نیازی به فکر کردن یا اندیشه درونی باشد، خدایی که تاریکیها او را پنهان نسازد، و از نورها روشنی نگیرد، شب او را نپوشاند، و روز بر او نمی گذرد، نه بینایی او با دیدگان است، و نه علم او با اطلاعات و اخبار (قسمتی از این سخنرانی پیرامون پیامبر (ص) است) 
ویژگیهای پیامبر (ص) خدا پیامبر (ص) را با روشنایی اسلام فرستاد، و در گزینش، او را بر همه مقدم داشت، با بعثت او شکافها را پر، و سلطه گران پیروز را درهم شکست، و سختی ها را آسان، و ناهمواریها را هموار تا آنکه گمراهی را از چپ و راست تار و مار کرد.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۸ ، ۲۰:۱۰
محمدرضا زارع

198-  و من خطبة له (علیه السلام)
> ینبه علی إحاطة علم اللّه بالجزئیات، ثم یحث علی التقوی، و یبین فضل الإسلام و القرآن <
یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ وَ مَعَاصِیَ الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّیَاحِ الْعَاصِفَاتِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِیبُ اللَّهِ وَ سَفِیرُ وَحْیِهِ وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ.
>الوصیة بالتقوی<
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ الَّذِی ابْتَدَأَ خَلْقَکُمْ وَ إِلَیْهِ یَکُونُ مَعَادُکُمْ وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِکُمْ وَ إِلَیْهِ مُنْتَهَی رَغْبَتِکُمْ وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِیلِکُمْ وَ إِلَیْهِ مَرَامِی مَفْزَعِکُمْ فَإِنَّ تَقْوَی اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمَی أَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ وَ جِلَاءُ عَشَا أَبْصَارِکُمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِکُمْ وَ ضِیَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِکُمْ فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ شِعَاراً دُونَ دِثَارِکُمْ وَ دَخِیلًا دُونَ شِعَارِکُمْ وَ لَطِیفاً بَیْنَ أَضْلَاعِکُمْ وَ أَمِیراً فَوْقَ أُمُورِکُمْ وَ مَنْهَلًا لِحِینِ وُرُودِکُمْ وَ شَفِیعاً لِدَرَکِ طَلِبَتِکُمْ وَ جُنَّةً لِیَوْمِ فَزَعِکُمْ وَ مَصَابِیحَ لِبُطُونِ قُبُورِکُمْ وَ سَکَناً لِطُولِ وَحْشَتِکُمْ وَ نَفَساً لِکَرْبِ مَوَاطِنِکُمْ فَإِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ حِرْزٌ مِنْ مَتَالِفَ مُکْتَنِفَةٍ وَ مَخَاوِفَ مُتَوَقَّعَةٍ وَ أُوَارِ نِیرَانٍ مُوقَدَةٍ فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَی عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدُ بَعْدَ دُنُوِّهَا وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرَارَتِهَا وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْوَاجُ بَعْدَ تَرَاکُمِهَا وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعَابُ بَعْدَ إِنْصَابِهَا وَ هَطَلَتْ عَلَیْهِ الْکَرَامَةُ بَعْدَ قُحُوطِهَا. وَ تَحَدَّبَتْ عَلَیْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِهَا وَ تَفَجَّرَتْ عَلَیْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِهَا وَ وَبَلَتْ عَلَیْهِ الْبَرَکَةُ بَعْدَ إِرْذَاذِهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی نَفَعَکُمْ بِمَوْعِظَتِهِ وَ وَعَظَکُمْ بِرِسَالَتِهِ وَ امْتَنَّ عَلَیْکُمْ بِنِعْمَتِهِ فَعَبِّدُوا أَنْفُسَکُمْ لِعِبَادَتِهِ وَ اخْرُجُوا إِلَیْهِ مِنْ حَقِّ طَاعَتِهِ.
>فضل الإسلام<
ثُمَّ إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَی عَیْنِهِ وَ أَصْفَاهُ خِیَرَةَ خَلْقِهِ وَ أَقَامَ دَعَائِمَهُ عَلَی مَحَبَّتِهِ أَذَلَّ الْأَدْیَانَ بِعِزَّتِهِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ وَ أَهَانَ أَعْدَاءَهُ بِکَرَامَتِهِ وَ خَذَلَ مُحَادِّیهِ بِنَصْرِهِ وَ هَدَمَ أَرْکَانَ الضَّلَالَةِ بِرُکْنِهِ وَ سَقَی مَنْ عَطِشَ مِنْ حِیَاضِهِ وَ أَتْأَقَ الْحِیَاضَ بِمَوَاتِحِهِ ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ وَ لَا فَکَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ وَ لَا عَفَاءَ لِشَرَائِعِهِ وَ لَا جَذَّ لِفُرُوعِهِ وَ لَا ضَنْکَ لِطُرُقِهِ وَ لَا وُعُوثَةَ لِسُهُولَتِهِ وَ لَا سَوَادَ لِوَضَحِهِ وَ لَا عِوَجَ لِانْتِصَابِهِ وَ لَا عَصَلَ فِی عُودِهِ وَ لَا وَعَثَ لِفَجِّهِ وَ لَا انْطِفَاءَ لِمَصَابِیحِهِ وَ لَا مَرَارَةَ لِحَلَاوَتِهِ فَهُوَ دَعَائِمُ أَسَاخَ فِی الْحَقِّ أَسْنَاخَهَا وَ ثَبَّتَ لَهَا آسَاسَهَا وَ یَنَابِیعُ غَزُرَتْ عُیُونُهَا وَ مَصَابِیحُ شَبَّتْ نِیرَانُهَا وَ مَنَارٌ اقْتَدَی بِهَا سُفَّارُهَا وَ أَعْلَامٌ قُصِدَ بِهَا فِجَاجُهَا وَ مَنَاهِلُ رَوِیَ بِهَا وُرَّادُهَا. جَعَلَ اللَّهُ فِیهِ مُنْتَهَی رِضْوَانِهِ وَ ذِرْوَةَ دَعَائِمِهِ وَ سَنَامَ طَاعَتِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ وَثِیقُ الْأَرْکَانِ رَفِیعُ الْبُنْیَانِ مُنِیرُ الْبُرْهَانِ مُضِی‏ءُ النِّیرَانِ عَزِیزُ السُّلْطَانِ مُشْرِفُ الْمَنَارِ مُعْوِذُ الْمَثَارِ فَشَرِّفُوهُ وَ اتَّبِعُوهُ وَ أَدُّوا إِلَیْهِ حَقَّهُ وَ ضَعُوهُ مَوَاضِعَهُ.
>الرسول الأعظم<
ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِّ حِینَ دَنَا مِنَ الدُّنْیَا الِانْقِطَاعُ وَ أَقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الِاطِّلَاعُ وَ أَظْلَمَتْ بَهْجَتُهَا بَعْدَ إِشْرَاقٍ وَ قَامَتْ بِأَهْلِهَا عَلَی سَاقٍ وَ خَشُنَ مِنْهَا مِهَادٌ وَ أَزِفَ مِنْهَا قِیَادٌ فِی انْقِطَاعٍ مِنْ مُدَّتِهَا وَ اقْتِرَابٍ مِنْ أَشْرَاطِهَا وَ تَصَرُّمٍ مِنْ أَهْلِهَا وَ انْفِصَامٍ مِنْ حَلْقَتِهَا وَ انْتِشَارٍ مِنْ سَبَبِهَا وَ عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا وَ تَکَشُّفٍ مِنْ عَوْرَاتِهَا وَ قِصَرٍ مِنْ طُولِهَا جَعَلَهُ اللَّهُ بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ وَ کَرَامَةً لِأُمَّتِهِ وَ رَبِیعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ 
>القرآن الکریم<
ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ وَ سِرَاجاً لَا یَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا یُدْرَکُ قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا یُضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا یُظْلِمُ ضَوْءُهُ وَ فُرْقَاناً لَا یُخْمَدُ بُرْهَانُهُ وَ تِبْیَاناً لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ شِفَاءً لَا تُخْشَی أَسْقَامُهُ وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ وَ حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِیمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ وَ یَنَابِیعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ وَ رِیَاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ وَ أَثَافِیُّ الْإِسْلَامِ وَ بُنْیَانُهُ وَ أَوْدِیَةُ الْحَقِّ وَ غِیطَانُهُ وَ بَحْرٌ لَا یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ وَ عُیُونٌ لَا یُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ وَ مَنَاهِلُ
لَا یَغِیضُهَا الْوَارِدُونَ وَ مَنَازِلُ لَا یَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ وَ أَعْلَامٌ لَا یَعْمَی عَنْهَا السَّائِرُونَ وَ آکَامٌ لَا یَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ جَعَلَهُ اللَّهُ رِیّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ وَ رَبِیعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ وَ دَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ وَ نُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ وَ حَبْلًا وَثِیقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلًا مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ وَ عِزّاً لِمَنْ تَوَلَّاهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ وَ هُدًی لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ وَ فَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ وَ حَامِلًا لِمَنْ حَمَلَهُ وَ مَطِیَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ وَ آیَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ وَ جُنَّةً لِمَنِ اسْتَلْأَمَ وَ عِلْماً لِمَنْ وَعَی وَ حَدِیثاً لِمَنْ رَوَی وَ حُکْماً لِمَنْ قَضَی.

 

 

خطبه 198-سفارش به تقوا 
علم الهی 
خدا می داند نعره حیوانات وحشی را در کوهها و بیابانها، و گناه و معصیت بندگان را در خلوتگاهها، و آمد و رفت ماهیان را در دریاهای ژرف، و به هم خوردن آبها را بر اثر وزش بادهای سخت. و گواهی می دهم که حضرت محمد (ص) برگزیده خدا، سفیر وحی، و رسول رحمت اوست. 
ارزش پرهیزگاری پس از ستایش پروردگار، همانا من شما را به ترس از خدا سفارش می کنم، خدایی که آفرینش شما را آغاز کرد، و به سوی او باز می گردید، خدایی که خواسته های شما را برآورد، و رغبت و آرزوی شماست، راه راست شما به او پایان می پذیرد، و به هنگام ترس و وحشت، او پناهگاه شماست. همانا تقوا و ترس از خدا، داروی بیماریهای دل ها، روشنایی قلبها، و درمان دردهای بدنها، مرهم زخم جانها، پاک کننده پلیدیهای ارواح، و روشنایی بخش تاریکی چشمها، و امنیت در ناآرامیها، و روشن کننده تاریکیهای شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان قرار دهید، نه پوشش ظاهری، و با جان فرمانبردار باشید نه با تن، تا با اعضاء و جوارح بدنتان درهم آمیزد. و بر همه امورتان حاکم گردانید، اطاعت خدا را راه ورود به آب حیات، شفیع گرفتن خواسته ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت های طولانی دوران برزخ، و راه نجات لحظات سخت زندگی، قرار دهید زیرا اطاعت خدا، وسیله نگهدارنده از حوادث هلاک کننده، و جایگاه های وحشتناک که انتظار آن را می کشید، و حرارت آتشهای برافروخته می باشد. پس کسی که تقوا را انتخاب کند، سختی ها از او دور گردند، تلخی ها شیرین، فش 
ار مشکلات و ناراحتیها برطرف خواهد شد، و مشکلات پیاپی و خسته کننده، آسان، و مجد و بزرگی از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو می بارند، رحمت باز داشته حق باز میگردد، و نعمتهای الهی پس از فرو نشستن به جوشش می آیند، و برکات تقلیل یافته فزونی گیرند. پس از خدایی بترسید که با پند دادن شما را سود فراوان بخشیده، و با رسالت پیامبرش شما را نیکو اندرز داده، و با نعمتهایش بر شما منت گذاشته است، خود را برای پرستش خدا فروتن دارید، و با انجام وظائف الهی، حق فرمانبرداری را به جا آورید. 
ویژگیهای اسلام همانا این اسلام، دین خداوندی است که آن را برای خود برگزید، و با دیده عنایت پروراند، و بهترین آفریدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد، پایه های اسلام را بر محبت خویش استوار کرد، و ادیان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار نمود، و با سربلند کردن آن دیگر ملت ها را بی مقدار کرد، و با محترم داشتن آن دشمنان را خوار گردانید، و با یاری کردن آن دشمنان سرسخت را شکست داد، و با نیرومند ساختن آن ارکان گمراهی را درهم کوبید، و تشنگان را از چشمه زلال آن سیراب کرد، و آبگیره های اسلام را پرآب نمود. خداوند اسلام را بگونه ای استحکام بخشید که پیوندهایش نگسلد، و حلقه هایش از هم جدا نشود، و ستونهایش خراب نگردد، در پایه هایش زوال راه نیاید، درخت وجودش از ریشه کنده نشود، زمانش پایان نگیرد، قوانینش کهنگی نپذیرد، شاخه هایش قطع نگردد، راههایش تنگ و خراب نشود، و پیمودن راهش دشوار نباشد، تیرگی در روشنایی آن داخل نشود، و راه راست آن کجی نیابد، ستونهایش خم نشود، و گذرگاهش بدون دشواری قابل پیمودن باشد، در چراغ اسلام خاموشی، و در شیرینی آن تلخی راه نیابد. اسلام ستونهای استواری است که خداوند آن را در دل حق برقرار کرد، 
اساس و پایه آن را ثابت فرمود، اسلام چشمه ساری است که آب آن در فوران، چراغی است که شعله های آن فروزان، و نشانه همیشه استواری است که روندگان راه حق با آن هدایت شوند، پرچمی است که برای راهنمایی پویندگان راه خدا نصب گردیده، و آبشخوری است که واردشوندگان آن سیراب می شوند. خداوند نهایت خشنودی خود را در اسلام قرار داده، و بزرگ ترین ستونهای دینش، و بلندترین قله اطاعت او در اسلام جای گرفته است، اسلام در پیشگاه خداوند، دارای ستونهایی مطمئن، بنایی بلند، راهنمایی همیشه روشن، شعله ای روشنی بخش، برهانی نیرومند، و نشانه ای بلندپایه است، که درافتادن با آن ممکن نیست، پس اسلام را بزرگ بشمارید، از آن پیروی کنید، حق آن را ادا نمایید، و در جایگاه شایسته خویش قرار دهید. 
بعثت پیامبر (ص) و سختی های جاهلیت سپس خداوند سبحان حضرت محمد (ص) را هنگامی مبعوث فرمود که دنیا به پایان خود نزدیک، نشانه های آخرت نزدیک و رونق آن به تاریکی گرایید، و اهل خود را بپا داشته، جای آن ناهموار، آماده نیستی و نابودی، زمانش در شرف پایان، و نشانه های نابودی آن نزدیک، موجودات در آستانه مرگ، حلقه زندگی آن شکسته، و اسباب حیات درهم ریخته، پرچمهای دنیا پوسیده، و پرده هایش دریده. و عمرها به کوتاهی رسیده بود، در این هنگام خداوند پیامبر (ص) را ابلاغ کننده رسالت، افتخارآفرین امت، چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت آن روزگاران، مایه سربلندی مسلمانان، و عزت و شرافت یارانش قرار داد. ارزش و ویژگیهای قرآن سپس قرآن را بر او نازل فرمود. نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد، شعله ای است که نور آن تاریک نشود، جداکننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفادهنده ای است که بیماریهای وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب 
نشوند. قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمه های دانش و دریاهای علوم است، سرچشمه های عدالت، و نهرهای جاری عدل است، پایه های اسلام و ستونهای محکم آن است، نهرهای جاری زلال حقیقت، و سرزمینهای آن است، دریایی است که تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند کشید، و چشمه هایی است که آبش کمی ندارد، محل برداشت آبی است که هر چه از آن برگیرند کاهش نمی یابد، منزلهایی است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد، و نشانه هایی است که روندگان از آن غفلت نمی کنند، کوهسار زیبایی است که از آن نمی گذرند. خدا قرآن را فرو نشاننده عطش علمی دانشمندان، و باران بهاری برای قلب فقیهان، و راه گسترده و وسیع برای صالحان قرار داده است، قرآن دارویی است که با آن بیماری وجود ندارد، نوری است که با آن تاریکی یافت نمی شود، ریسمانی است که رشته های آن محکم، پناهگاهی است که قله آن بلند، و توان و قدرتی است برای آنکه قرآن را برگزیند، محل امنی است برای هر کس که آنجا وارد شود، راهنمایی است برای آنکه از او پیروی کند، وسیله انجام وظیفه است برای آنکه قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهانی است بر آن کس که با آن سخن بگوید، عامل پیروزی است برای آن کس که با آن استدلال کند 
، نجات دهنده است برای آن کس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند، و راهبر آنکه آن را بکار گیرد، و نشانه هدایت است برای آن کس که در او بنگرد، سپر نگهدارنده است برای آن کس که با آن خود را بپوشاند، و دانش کسی است که آن را به خاطر بسپارد، و حدیث کسی است که از آن روایت کند، و فرمان کسی است که با آن قضاوت کند.
 


 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۸ ، ۱۶:۴۰
محمدرضا زارع

«٢٥٢»تِلْکَ‌ آیاتُ‌ اللّهِ‌ نَتْلُوها عَلَیْکَ‌ بِالْحَقِّ‌ وَ إِنَّکَ‌ لَمِنَ‌ الْمُرْسَلِینَ‌ 
اینها آیات خداوند است که به حقّ‌ بر تو مى‌خوانیم و براستى تو از فرستادگان الهى هستى. 
نکته‌ها: 
این آیه،پایان جزء دوّم قرآن است و مى‌فرماید:داستان‌ها و حوادثى که در آیات گذشته از آنها سخن به میان آمد،مایه‌ى عبرت و درس‌آموزى است. 
داستان مرگ هزاران نفر در یک‌لحظه و زنده شدن مجدّد آنان با دعاى پیامبر،اعطاى منصب رهبرى به جوان چوپانى گمنام،ولى لایق و دانا،پیروزى گروهى اندک بر گروه انبوه دشمن،شهامت و شجاعت یک نوجوان در جنگ و اعطاى مقام نبوّت به او،همه و همه جلوه‌هایى از آیات الهى و نشانه‌هایى از صدق گفتار و رسالت پیامبر اسلام است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۸ ، ۱۵:۳۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

پیامبر اکرم(ص)

در ینابیع المودة ص 440 از موفق بن احمد اخطب خطباء خوارزم نقل می کند که عبدالرحمن بن ابی یعلی از پدرش نقل کرد:  در جنگ خیبر پیغمبر اکرم پرچم را در اختیار علی علیه السلام گذاشت و خداوند بدست او فتح را نصیب مسلمانان کرد سپس در غدیر خم اعلام نمود که علی ولی هر مرد و زن مومن است دنباله حدیث را در فضیلت علی و امام حسن و امام حسین می کشاند تا آنکه می گوید جبرئیل به من خبر داد که به خانواده ام پس از من ستم خواهند کرد و این ستم باقی می ماند تا قائم ما قیام کند و پیروز شود و امت مسلمان بر محبت آنها اتفاق نمایند، در این هنگام مخالف آنها کم است، هر کس از ایشان بیزار باشد خوار است. ستایشگر آنها زیاد می شود.این پیش آمد هنگامی است که وضع شهرها تغییر کند و مردم ناتوان شوند و مأیوس از خروج گردند در چنین موقعی مهدی قائم ظهور خواهد کرد، خداوند بوسیله او حق را آشکار می کند و باطل را از بین می برد؛ تا اینکه فرمود شما را به فرج بشارت می دهم وعده خداوند خلاف ندارد و قضای او قابل برگشت نیست او حکیم و خبیر است.

نقل از المهدی/ ص16

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۸ ، ۰۷:۰۰
محمدرضا زارع

212-  و من خطبة له (علیه السلام)
> کان یستنهض بها أصحابه إلی جهاد أهل الشام فی زمانه <
اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِکَ سَمِعَ مَقَالَتَنَا الْعَادِلَةَ غَیْرَ الْجَائِرَةِ وَ الْمُصْلِحَةَ غَیْرَ الْمُفْسِدَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا فَأَبَی بَعْدَ سَمْعِهِ لَهَا إِلَّا النُّکُوصَ عَنْ نُصْرَتِکَ وَ الْإِبْطَاءَ عَنْ إِعْزَازِ دِینِکَ فَإِنَّا نَسْتَشْهِدُکَ عَلَیْهِ یَا أَکْبَرَ الشَّاهِدِینَ شَهَادَةً وَ نَسْتَشْهِدُ عَلَیْهِ جَمِیعَ مَا أَسْکَنْتَهُ أَرْضَکَ وَ سمَاوَاتِکَ ثُمَّ أَنْتَ بَعْدُ الْمُغْنِی عَنْ نَصْرِهِ وَ الْآخِذُ لَهُ بِذَنْبِهِ.

 

 

خطبه 212-در نکوهش اصحاب 
بسیج مردم برای جنگ با شامیان 
خدایا! هر کدام از بندگان تو، که سخن عادلانه دور از ستمکاری، و اصلاح کننده دور از فسادانگیزی ما را نسبت به دین و دنیا شنید، و پس از شنیدن سر باز زد، و از یاری کردنت باز ایستاد، و در گرامی داشتن دین تو درنگ کرد، ما تو را بر ضد او به گواهی می طلبیم، ای خدایی که از بزرگ ترین گواهانی و تمام موجوداتی که در آسمانها و زمین سکونت دادی همه را بر ضد او به گواهی دعوت می کنیم با اینکه تو از یاری او بی نیازی، و او را به کیفر گناهانش گرفتار خواهی کرد.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۸ ، ۱۴:۲۵
محمدرضا زارع

«٢٤٧»وَ قالَ‌ لَهُمْ‌ نَبِیُّهُمْ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ قَدْ بَعَثَ‌ لَکُمْ‌ طالُوتَ‌ مَلِکاً قالُوا أَنّى یَکُونُ‌ لَهُ‌ الْمُلْکُ‌ عَلَیْنا وَ نَحْنُ‌ أَحَقُّ‌ بِالْمُلْکِ‌ مِنْهُ‌ وَ لَمْ‌ یُؤْتَ‌ سَعَةً‌ مِنَ‌ الْمالِ‌ قالَ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ اصْطَفاهُ‌ عَلَیْکُمْ‌ وَ زادَهُ‌ بَسْطَةً‌ فِی الْعِلْمِ‌ وَ الْجِسْمِ‌ وَ اللّهُ‌ یُؤْتِی مُلْکَهُ‌ مَنْ‌ یَشاءُ وَ اللّهُ‌ واسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌ 
و پیامبرشان به آنها گفت:همانا خداوند«طالوت»را براى زمامدارى شما مبعوث(و انتخاب)کرده است،گفتند:چگونه او بر ما حکومت داشته باشد در حالى که ما از او به فرمانروایى شایسته‌تریم و به او ثروت زیادى داده نشده است‌؟پیامبرشان گفت:خداوند او را بر شما برگزیده و توان علمى و جسمى او را افزون نموده است و خداوند ملکش(فرماندهى و رهبرى)را به هرکس بخواهد مى‌بخشد و خداوند(احسانش)وسیع و(به لیاقت‌ها و توانایى‌هاى افراد)آگاه است. 
نکته‌ها: 
کلمه«واسع»یعنى خداوند بى‌نیازى است که از هیچ‌گونه بخششى عاجز نیست. 
گرچه بنى اسرائیل از پیامبرشان فرمانده نظامى براى رهبرى جنگ خواستند؛ «مَلِکاً نُقاتِلْ‌ فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌» ولى از آنجا که آنان بهانه گرفته و گفتند:طالوت را به سلطنت چه‌کار؟معلوم مى‌شود که او علاوه بر فرمانده نظامى،سلطان آنان نیز قرار گرفت.این گروه ستمدیده بنى اسرائیل با آنکه براى رهایى از چنگال ظالمان،از پیامبرشان درخواست تعیین فرمانده کرده بودند،ولى وقتى پیامبرشان طالوت را که جوانى چوپان و فقیر و گمنام بود،به فرماندهى و زمامدارى آنان تعیین نمود،گفتند:چگونه او مى‌تواند فرمانده ما باشد در حالى که شهرت و ثروتى ندارد؟و ما به جهت ثروت و دارایى که داریم،از او لایق‌تریم! 
پیامبر وقتى بهانه‌گیرى آنها را به خاطر فقر و ندارى طالوت شنید،فرمود:بى‌گمان خدا او را بر شما برگزیده است واو توانایى علمى و قدرت بدنى و نیروى لازم براى فرماندهى جنگ را دارد.خداوند هرکس را که بخواهد بخاطر لیاقت و استعدادهاى نهفته‌اش فرماندهى مى‌بخشد.آرى،اگر نظر او به سنگى تعلق گیرد،جواهر مى‌شود و اگر به خارى افتد،گل و اگر به فقیرى نظر کند فرمانده مى‌شود. 
آیا چوپانى که گوسفندانش گم مى‌شوند،لیاقت فرماندهى دارد؟در روایات آمده است: 
طالوت چوپانى بود که در پى گوسفندان گمشده‌اش از اطراف به‌سوى شهر آمده بود و به خدمت پیامبر رسید و خداوند به پیامبر وحى کرد که همین چوپان لیاقت فرماندهى دارد و او را به مردم معرفى کن. 
شاید مراد از جمله‌ى «بَسْطَةً‌ فِی الْعِلْمِ‌» جامعیّت علوم باشد.یعنى او در بسیارى از علوم، اطلاعات گسترده‌اى داشت. 
پیام‌ها: 
١-پیامبران براساس وحى،جانشین خود را انتخاب مى‌کنند. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ قَدْ بَعَثَ‌» 
٢-رهبرى که خداوند تعیین کند،به نفع مردم است. «بَعَثَ‌ لَکُمْ‌» 
٣-اگر مى‌خواهید به آزادى و نجات برسید،باید رهبر الهى را بپذیرید. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ قَدْ بَعَثَ‌ لَکُمْ‌ طالُوتَ‌ مَلِکاً» 
٤-دین از سیاست جدا نیست.انبیا مستقیماً در مسائل نظامى دخالت و فرمانده نظامى عزل و نصب مى‌کردند. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ قَدْ بَعَثَ‌ لَکُمْ‌» 
٥-از استعدادهاى نهفته در افراد گمنام و فقیر،غافل نباشید. «قَدْ بَعَثَ‌ لَکُمْ‌» 
٦-نشانه‌ى ایمان واقعى،تسلیم در برابر خدا و رسول است و بنى اسرائیل به خاطر پندار غلط‍‌ تسلیم نبودند. «أَنّى یَکُونُ‌ لَهُ‌ الْمُلْکُ‌ عَلَیْنا» 
٧-یکى از امتحانات الهى،نحوه برخورد ما با رهبر الهى است. «قالُوا أَنّى یَکُونُ‌...» 
٨-خودبرتربینى،محکوم است. ١«نَحْنُ‌ أَحَقُّ‌ بِالْمُلْکِ‌ مِنْهُ‌» 
٩-نام و مقام و شهرنشینى،نشانه برترى نیست.در این آیه از کسانى که ملاک برترى را مال و مقام دانسته‌اند،انتقاد شده است. «لَمْ‌ یُؤْتَ‌ سَعَةً‌ مِنَ‌ الْمالِ‌» ١٠-انتخاب الهى،براساس لیاقت است،نه گزاف و بیهوده. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ اصْطَفاهُ‌ عَلَیْکُمْ‌ وَ زادَهُ‌ بَسْطَةً‌ فِی الْعِلْمِ‌ وَ الْجِسْمِ‌» 
١١-قدرت علمى و توانایى جسمى،دو شرط‍‌ لازم براى فرماندهى لشکر است. 
«بَسْطَةً‌ فِی الْعِلْمِ‌ وَ الْجِسْمِ‌» 
١٢-توانایى علمى،مهم‌تر از توانایى جسمى است. «زادَهُ‌ بَسْطَةً‌ فِی الْعِلْمِ‌ وَ الْجِسْمِ‌» ابتدا کلمه‌ى«علم»آمد،سپس«جسم». 
١٣-رهبر و مدیر باید زیردستان خود را توجیه کند و دلیل کار و انتخاب خود را بازگو کرده و ابهامات را برطرف کند و نگوید این حقّ‌ من است که هر کارى بخواهم انجام دهم.پیامبر دلیل انتخاب طالوت را توانایى علمى و جسمى او بیان کرد. «زادَهُ‌ بَسْطَةً‌ فِی الْعِلْمِ‌ وَ الْجِسْمِ‌» 
١٤-نه فقر و گمنامى،مانع لطف الهى است و نه ثروت و شهرت،باعث آن. «وَ اللّهُ‌ واسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌» 
١٥-سرچشمه‌ى اکثر اعتراضات مردم،کوته‌نظرى و کوته‌فکرى است،ولى علم خداوند بى‌نهایت و نامحدود است. «واسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۸ ، ۱۰:۱۵
محمدرضا زارع

209-  و من کلام له (علیه السلام)
> بالبصرة و قد دخل علی العلاء بن زیاد الحارثی و هو من أصحابه یعوده، فلما رأی سعة داره قال <
مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَی إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ فَقَالَ لَهُ الْعَلَاءُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَشْکُو إِلَیْکَ أَخِی عَاصِمَ بْنَ زِیَادٍ قَالَ وَ مَا لَهُ قَالَ لَبِسَ الْعَبَاءَةَ وَ تَخَلَّی عَنِ الدُّنْیَا قَالَ عَلَیَّ بِهِ فَلَمَّا جَاءَ قَالَ یَا عُدَیَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکَ الْخَبِیثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَکَ وَ وَلَدَکَ أَ تَرَی اللَّهَ أَحَلَّ لَکَ الطَّیِّبَاتِ وَ هُوَ یَکْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَی اللَّهِ مِنْ ذَلِکَ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَذَا أَنْتَ فِی خُشُونَةِ مَلْبَسِکَ وَ جُشُوبَةِ مَأْکَلِکَ قَالَ وَیْحَکَ إِنِّی لَسْتُ کَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ.

 

 

 

خطبه 209-در خانه علاء حارثی 
روش استفاده از دنیا 
با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی؟ در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری آری اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! در این خانه وسیع مهمانان را پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی، و حقوقی که بر گردن تو است به صاحبان حق برسانی، پس آنگاه تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز می توانی پرداخت. برخورد با تفکر ترک دنیا ای دشمنک جان خویش، شیطان سرگردانت کرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمی کنی؟ تو می پنداری که خداوند نعمتهای پاکیزه ای را حلال کرده اما دوست ندارد تو از آنها استفاده کنی؟ تو در برابر خدا کوچکتر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند. وای بر تو، من همانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.
 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۸ ، ۰۹:۰۰
محمدرضا زارع

192-  و من خطبة له (علیه السلام)
> تسمی القاصعة و هی تتضمن ذم إبلیس لعنه اللّه، علی استکباره و ترکه السجود لآدم علیه السلام، و أنه أول من أظهر العصبیة و تبع الحمیة، و تحذیر الناس من سلوک طریقته <
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْکِبْرِیَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًی وَ حَرَماً عَلَی غَیْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ.
>رأس العصیان<
وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا مِنْ عِبَادِهِ ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِکَ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ لِیَمِیزَ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَکْبِرِینَ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ الْعَالِمُ بِمُضْمَرَاتِ الْقُلُوبِ وَ مَحْجُوبَاتِ الْغُیُوبِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَی آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَیْهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِینَ الَّذِی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِیَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ أَ لَا تَرَوْنَ کَیْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَکَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الْآخِرَةِ سَعِیراً.
>ابتلاء اللّه لخلقه<
وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یَأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَی فِیهِ عَلَی الْمَلَائِکَةِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالِاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُمْ >طلب العبرة<
فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یُدْرَی أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ عَنْ کِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یَسْلَمُ عَلَی اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیَتِهِ کَلَّا مَا کَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِیُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَکاً إِنَّ حُکْمَهُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ وَ مَا بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ فِی إِبَاحَةِ حِمًی حَرَّمَهُ عَلَی الْعَالَمِینَ.
>التحذیر من الشیطان<
فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ یُعْدِیَکُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ یَسْتَفِزَّکُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَنْ یُجْلِبَ عَلَیْکُمْ بِخَیْلِهِ وَ رَجِلِهِ فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَکُمْ سَهْمَ الْوَعِیدِ وَ أَغْرَقَ إِلَیْکُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِیدِ وَ رَمَاکُمْ مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ فَقَالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ قَذْفاً بِغَیْبٍ بَعِیدٍ وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَیْرِ مُصِیبٍ صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِیَّةِ وَ إِخْوَانُ الْعَصَبِیَّةِ وَ فُرْسَانُ الْکِبْرِ وَ الْجَاهِلِیَّةِ حَتَّی إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجَامِحَةُ مِنْکُمْ وَ اسْتَحْکَمَتِ الطَّمَاعِیَّةُ مِنْهُ فِیکُمْ فَنَجَمَتِ الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِیِّ إِلَی الْأَمْرِ الْجَلِیِّ اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَیْکُمْ وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَکُمْ فَأَقْحَمُوکُمْ وَلَجَاتِ الذُّلِّ وَ أَحَلُّوکُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ وَ أَوْطَئُوکُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَةِ طَعْناً فِی عُیُونِکُمْ وَ حَزّاً فِی حُلُوقِکُمْ وَ دَقّاً لِمَنَاخِرِکُمْ وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِکُمْ وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَی النَّارِ الْمُعَدَّةِ لَکُمْ فَأَصْبَحَ أَعْظَمَ فِی دِینِکُمْ حَرْجاً وَ أَوْرَی فِی دُنْیَاکُمْ قَدْحاً مِنَ الَّذِینَ أَصْبَحْتُمْ لَهُمْ مُنَاصِبِینَ وَ عَلَیْهِمْ مُتَأَلِّبِینَ فَاجْعَلُوا عَلَیْهِ حَدَّکُمْ وَ لَهُ جِدَّکُمْ فَلَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ فَخَرَ عَلَی أَصْلِکُمْ وَ وَقَعَ فِی حَسَبِکُمْ وَ دَفَعَ فِی نَسَبِکُمْ وَ أَجْلَبَ بِخَیْلِهِ عَلَیْکُمْ وَ قَصَدَ بِرَجِلِهِ سَبِیلَکُمْ یَقْتَنِصُونَکُمْ بِکُلِّ مَکَانٍ وَ یَضْرِبُونَ مِنْکُمْ کُلَّ بَنَانٍ لَا تَمْتَنِعُونَ بِحِیلَةٍ وَ لَا تَدْفَعُونَ بِعَزِیمَةٍ فِی حَوْمَةِ ذُلٍّ وَ حَلْقَةِ ضِیقٍ وَ عَرْصَةِ مَوْتٍ وَ جَوْلَةِ بَلَاءٍ فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِیَّةُ تَکُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَی رُءُوسِکُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِکُمْ وَ خَلْعَ التَّکَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ عَدُوِّکُمْ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ فَإِنَّ لَهُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً وَ رَجِلًا وَ فُرْسَاناً وَ لَا تَکُونُوا کَالْمُتَکَبِّرِ عَلَی ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَیْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِیهِ سِوَی مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ وَ قَدَحَتِ الْحَمِیَّةُ فِی قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّیْطَانُ فِی أَنْفِهِ مِنْ رِیحِ الْکِبْرِ الَّذِی أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِینَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.
>التحذیر من الکبر<
أَلَا وَ قَدْ أَمْعَنْتُمْ فِی الْبَغْیِ وَ أَفْسَدْتُمْ فِی الْأَرْضِ مُصَارَحَةً لِلَّهِ بِالْمُنَاصَبَةِ وَ مُبَارَزَةً لِلْمُؤْمِنِینَ بِالْمُحَارَبَةِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِی کِبْرِ الْحَمِیَّةِ وَ فَخْرِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّهُ مَلَاقِحُ الشَّنَئَانِ وَ مَنَافِخُ الشَّیْطَانِ الَّتِی خَدَعَ بِهَا الْأُمَمَ الْمَاضِیَةَ وَ الْقُرُونَ الْخَالِیَةَ حَتَّی أَعْنَقُوا فِی حَنَادِسِ جَهَالَتِهِ وَ مَهَاوِی ضَلَالَتِهِ ذُلُلًا عَنْ سِیَاقِهِ سُلُساً فِی قِیَادِهِ أَمْراً تَشَابَهَتِ الْقُلُوبُ فِیهِ وَ تَتَابَعَتِ الْقُرُونُ عَلَیْهِ وَ کِبْراً تَضَایَقَتِ الصُّدُورُ بِهِ.
>التحذیر من طاعة الکبراء<
أَلَا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِکُمْ وَ کُبَرَائِکُمْ الَّذِینَ تَکَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِینَةَ عَلَی رَبِّهِمْ
وَ جَاحَدُوا اللَّهَ عَلَی مَا صَنَعَ بِهِمْ مُکَابَرَةً لِقَضَائِهِ وَ مُغَالَبَةً لِآلَائِهِ فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ الْعَصَبِیَّةِ وَ دَعَائِمُ أَرْکَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُیُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِیَّةِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَکُونُوا لِنِعَمِهِ عَلَیْکُمْ أَضْدَاداً وَ لَا لِفَضْلِهِ عِنْدَکُمْ حُسَّاداً وَ لَا تُطِیعُوا الْأَدْعِیَاءَ الَّذِینَ شَرِبْتُمْ بِصَفْوِکُمْ کَدَرَهُمْ وَ خَلَطْتُمْ بِصِحَّتِکُمْ مَرَضَهُمْ وَ أَدْخَلْتُمْ فِی حَقِّکُمْ بَاطِلَهُمْ وَ هُمْ أَسَاسُ الْفُسُوقِ وَ أَحْلَاسُ الْعُقُوقِ اتَّخَذَهُمْ إِبْلِیسُ مَطَایَا ضَلَالٍ وَ جُنْداً بِهِمْ یَصُولُ عَلَی النَّاسِ وَ تَرَاجِمَةً یَنْطِقُ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ اسْتِرَاقاً لِعُقُولِکُمْ وَ دُخُولًا فِی عُیُونِکُمْ وَ نَفْثاً فِی أَسْمَاعِکُمْ فَجَعَلَکُمْ مَرْمَی نَبْلِهِ وَ مَوْطِئَ قَدَمِهِ وَ مَأْخَذَ یَدِهِ.
>العبرة بالماضین<
فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَکْبِرِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ صَوْلَاتِهِ وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِی خُدُودِهِمْ وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِمْ وَ اسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْکِبْرِ کَمَا تَسْتَعِیذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ فَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فِی الْکِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِیهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِیَائِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ التَّکَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ کَانُوا قَوْماً
مُسْتَضْعَفِینَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَکَارِهِ فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَی وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ جَهْلًا بِمَوَاقِعِ الْفِتْنَةِ وَ الِاخْتِبَارِ فِی مَوْضِعِ الْغِنَی وَ الِاقْتِدَارِ فَقَدْ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَکْبِرِینَ فِی أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِیَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی أَعْیُنِهِمْ.
>تواضع الأنبیاء<
وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ (علیه السلام) عَلَی فِرْعَوْنَ وَ عَلَیْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَیْدِیهِمَا الْعِصِیُّ فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْکِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْکِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ فَهَلَّا أُلْقِیَ عَلَیْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِأَنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْیَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ یَحْشُرَ مَعَهُمْ طُیُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِینَ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ وَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَابِلِینَ أُجُورُ الْمُبْتَلَیْنَ وَ لَا اسْتَحَقَّ الْمُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الْمُحْسِنِینَ وَ لَا لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ مَعَانِیَهَا وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَی الْأَعْیُنُ مِنْ حَالَاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنًی وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًی وَ لَوْ کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْکٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ لَکَانَ ذَلِکَ أَهْوَنَ عَلَی الْخَلْقِ فِی الِاعْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فِی الِاسْتِکْبَارِ وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ فَکَانَتِ النِّیَّاتُ مُشْتَرَکَةً وَ الْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ الِاتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ وَ التَّصْدِیقُ بِکُتُبِهِ وَ الْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ وَ الِاسْتِکَانَةُ لِأَمْرِهِ وَ الِاسْتِسْلَامُ لِطَاعَتِهِ أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً لَا تَشُوبُهَا مِنْ غَیْرِهَا شَائِبَةٌ وَ کُلَّمَا کَانَتِ الْبَلْوَی وَ الِاخْتِبَارُ أَعْظَمَ کَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ.
>الکعبة المقدسة<
أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ (صلوات الله علیه) إِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیَاماً ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ قُطْراً بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًی مُنْقَطِعَةٍ لَا یَزْکُو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْفٌ ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ (علیه السلام) وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِیقَةٍ وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عَمِیقَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلًا یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ ابْتِلَاءً عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الْأَشْجَارِ دَانِیَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَی مُتَّصِلَ الْقُرَی بَیْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْیَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ رِیَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ وَ لَوْ کَانَ الْإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ وَ لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَی فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ.
>عود إلی التحذیر<
فَاللَّهَ اللَّهَ فِی عَاجِلِ الْبَغْیِ وَ آجِلِ وَخَامَةِ الظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَةِ الْکِبْرِ فَإِنَّهَا مَصْیَدَةُ إِبْلِیسَ الْعُظْمَی وَ مَکِیدَتُهُ الْکُبْرَی الَّتِی تُسَاوِرُ قُلُوبَ الرِّجَالِ مُسَاوَرَةَ السُّمُومِ الْقَاتِلَةِ فَمَا تُکْدِی أَبَداً وَ لَا تُشْوِی أَحَداً لَا عَالِماً لِعِلْمِهِ وَ لَا مُقِلًّا فِی طِمْرِهِ وَ عَنْ ذَلِکَ مَا حَرَسَ اللَّهُ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ بِالصَّلَوَاتِ وَ الزَّکَوَاتِ وَ مُجَاهَدَةِ الصِّیَامِ فِی الْأَیَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ تَسْکِیناً لِأَطْرَافِهِمْ وَ تَخْشِیعاً لِأَبْصَارِهِمْ وَ تَذْلِیلًا لِنُفُوسِهِمْ وَ تَخْفِیضاً لِقُلُوبِهِمْ وَ إِذْهَاباً لِلْخُیَلَاءِ عَنْهُمْ وَ لِمَا فِی ذَلِکَ مِنْ تَعْفِیرِ عِتَاقِ الْوُجُوهِ بِالتُّرَابِ تَوَاضُعاً وَ الْتِصَاقِ کَرَائِمِ الْجَوَارِحِ بِالْأَرْضِ تَصَاغُراً وَ لُحُوقِ الْبُطُونِ بِالْمُتُونِ مِنَ الصِّیَامِ تَذَلُّلًا مَعَ مَا فِی الزَّکَاةِ مِنْ صَرْفِ ثَمَرَاتِ الْأَرْضِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ إِلَی أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْفَقْرِ.
>فضائل الفرائض<
انْظُرُوا إِلَی مَا فِی هَذِهِ الْأَفْعَالِ مِنْ قَمْعِ نَوَاجِمِ الْفَخْرِ وَ قَدْعِ طَوَالِعِ الْکِبْرِ وَ لَقَدْ نَظَرْتُ فَمَا وَجَدْتُ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِینَ یَتَعَصَّبُ لِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ إِلَّا عَنْ عِلَّةٍ تَحْتَمِلُ تَمْوِیهَ الْجُهَلَاءِ أَوْ حُجَّةٍ تَلِیطُ بِعُقُولِ السُّفَهَاءِ غَیْرَکُمْ فَإِنَّکُمْ تَتَعَصَّبُونَ لِأَمْرٍ مَا یُعْرَفُ لَهُ سَبَبٌ وَ لَا عِلَّةٌ أَمَّا إِبْلِیسُ فَتَعَصَّبَ عَلَی آدَمَ لِأَصْلِهِ وَ طَعَنَ عَلَیْهِ فِی خِلْقَتِهِ فَقَالَ أَنَا نَارِیٌّ وَ أَنْتَ طِینِیٌّ.
>عصبیة المال<
وَ أَمَّا الْأَغْنِیَاءُ مِنْ مُتْرَفَةِ الْأُمَمِ فَتَعَصَّبُوا لِآثَارِ مَوَاقِعِ النِّعَمِ فَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ فَإِنْ کَانَ لَا بُدَّ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الْأَفْعَالِ وَ مَحَاسِنِ الْأُمُورِ الَّتِی تَفَاضَلَتْ فِیهَا الْمُجَدَاءُ وَ النُّجَدَاءُ مِنْ بُیُوتَاتِ الْعَرَبِ وَ یَعَاسِیبِ القَبَائِلِ بِالْأَخْلَاقِ الرَّغِیبَةِ وَ الْأَحْلَامِ الْعَظِیمَةِ وَ الْأَخْطَارِ الْجَلِیلَةِ وَ الْآثَارِ الْمَحْمُودَةِ فَتَعَصَّبُوا لِخِلَالِ الْحَمْدِ مِنَ الْحِفْظِ لِلْجِوَارِ وَ الْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ وَ الطَّاعَةِ لِلْبِرِّ وَ الْمَعْصِیَةِ لِلْکِبْرِ وَ الْأَخْذِ بِالْفَضْلِ وَ الْکَفِّ عَنِ الْبَغْیِ وَ الْإِعْظَامِ لِلْقَتْلِ وَ الْإِنْصَافِ لِلْخَلْقِ وَ الْکَظْمِ لِلْغَیْظِ وَ اجْتِنَابِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ وَ احْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالْأُمَمِ قَبْلَکُمْ مِنَ الْمَثُلَاتِ بِسُوءِ الْأَفْعَالِ وَ ذَمِیمِ الْأَعْمَالِ فَتَذَکَّرُوا فِی الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَ احْذَرُوا أَنْ تَکُونُوا أَمْثَالَهُمْ فَإِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ فَالْزَمُوا کُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِیَةُ بِهِ عَلَیْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْکَرَامَةُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا وَ التَّوَاصِی بِهَا وَ اجْتَنِبُوا کُلَّ أَمْرٍ کَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَیْدِی وَ تَدَبَّرُوا أَحْوَالَ الْمَاضِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قَبْلَکُمْ کَیْفَ کَانُوا فِی حَالِ التَّمْحِیصِ وَ الْبَلَاءِ أَ لَمْ یَکُونُوا أَثْقَلَ الْخَلَائِقِ أَعْبَاءً وَ أَجْهَدَ الْعِبَادِ بَلَاءً وَ أَضْیَقَ أَهْلِ الدُّنْیَا حَالًا اتَّخَذَتْهُمُ الْفَرَاعِنَةُ عَبِیداً فَسَامُوهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ جَرَّعُوهُمُ الْمُرَارَ فَلَمْ تَبْرَحِ الْحَالُ بِهِمْ فِی ذُلِّ الْهَلَکَةِ وَ قَهْرِ الْغَلَبَةِ لَا یَجِدُونَ حِیلَةً فِی امْتِنَاعٍ وَ لَا سَبِیلًا إِلَی دِفَاعٍ حَتَّی إِذَا رَأَی اللَّهُ سُبْحَانَهُ جِدَّ الصَّبْرِ مِنْهُمْ عَلَی الْأَذَی فِی مَحَبَّتِهِ وَ الِاحْتِمَالَ لِلْمَکْرُوهِ مِنْ خَوْفِهِ جَعَلَ لَهُمْ مِنْ مَضَایِقِ الْبَلَاءِ فَرَجاً فَأَبْدَلَهُمُ الْعِزَّ مَکَانَ الذُّلِّ وَ الْأَمْنَ مَکَانَ الْخَوْفِ فَصَارُوا مُلُوکاً حُکَّاماً وَ أَئِمَّةً أَعْلَاماً وَ قَدْ بَلَغَتِ الْکَرَامَةُ مِنَ اللَّهِ لَهُمْ مَا لَمْ تَذْهَبِ الْآمَالُ إِلَیْهِ بِهِمْ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانُوا حَیْثُ کَانَتِ الْأَمْلَاءُ مُجْتَمِعَةً وَ الْأَهْوَاءُ مُؤْتَلِفَةً وَ الْقُلُوبُ مُعْتَدِلَةً وَ الْأَیْدِی مُتَرَادِفَةً وَ السُّیُوفُ مُتَنَاصِرَةً وَ الْبَصَائِرُ نَافِذَةً وَ الْعَزَائِمُ وَاحِدَةً أَ لَمْ یَکُونُوا أَرْبَاباً فِی أَقْطَارِ الْأَرَضِینَ وَ مُلُوکاً عَلَی رِقَابِ الْعَالَمِینَ فَانْظُرُوا إِلَی مَا صَارُوا إِلَیْهِ فِی آخِرِ أُمُورِهِمْ حِینَ وَقَعَتِ الْفُرْقَةُ وَ تَشَتَّتَتِ الْأُلْفَةُ وَ اخْتَلَفَتِ الْکَلِمَةُ وَ الْأَفْئِدَةُ وَ تَشَعَّبُوا مُخْتَلِفِینَ وَ تَفَرَّقُوا مُتَحَارِبِینَ وَ قَدْ خَلَعَ اللَّهُ عَنْهُمْ لِبَاسَ کَرَامَتِهِ وَ سَلَبَهُمْ غَضَارَةَ نِعْمَتِهِ وَ بَقِیَ قَصَصُ أَخْبَارِهِمْ فِیکُمْ عِبَراً لِلْمُعْتَبِرِینَ.
>الاعتبار بالأمم<
فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَنِی إِسْحَاقَ وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ (علیهم السلام) فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الْأَحْوَالِ وَ أَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الْأَمْثَالِ تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِی حَالِ تَشَتُّتِهِمْ وَ تَفَرُّقِهِمْ لَیَالِیَ کَانَتِ الْأَکَاسِرَةُ وَ الْقَیَاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الْآفَاقِ وَ بَحْرِ الْعِرَاقِ وَ خُضْرَةِ الدُّنْیَا إِلَی مَنَابِتِ الشِّیحِ وَ مَهَافِی الرِّیحِ وَ نَکَدِ الْمَعَاشِ فَتَرَکُوهُمْ عَالَةً مَسَاکِینَ إِخْوَانَ دَبَرٍ وَ وَبَرٍ أَذَلَّ الْأُمَمِ دَاراً وَ أَجْدَبَهُمْ قَرَاراً لَا یَأْوُونَ إِلَی جَنَاحِ دَعْوَةٍ یَعْتَصِمُونَ بِهَا وَ لَا إِلَی ظِلِّ أُلْفَةٍ یَعْتَمِدُونَ عَلَی عِزِّهَا فَالْأَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ وَ الْأَیْدِی مُخْتَلِفَةٌ وَ الْکَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ فِی بَلَاءِ أَزْلٍ وَ أَطْبَاقِ جَهْلٍ مِنْ بَنَاتٍ مَوْءُودَةٍ وَ أَصْنَامٍ مَعْبُودَةٍ وَ أَرْحَامٍ مَقْطُوعَةٍ وَ غَارَاتٍ مَشْنُونَةٍ.
>النعمة برسول اللّه<
فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ حِینَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولًا فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ وَ جَمَعَ عَلَی دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُمْ کَیْفَ نَشَرَتِ النِّعْمَةُ عَلَیْهِمْ جَنَاحَ کَرَامَتِهَا وَ أَسَالَتْ لَهُمْ جَدَاوِلَ نَعِیمِهَا وَ الْتَفَّتِ الْمِلَّةُ بِهِمْ فِی عَوَائِدِ بَرَکَتِهَا فَأَصْبَحُوا فِی نِعْمَتِهَا غَرِقِینَ وَ فِی خُضْرَةِ عَیْشِهَا فَکِهِینَ قَدْ تَرَبَّعَتِ الْأُمُورُ بِهِمْ فِی ظِلِّ سُلْطَانٍ قَاهِرٍ وَ آوَتْهُمُ الْحَالُ إِلَی کَنَفِ عِزٍّ غَالِبٍ وَ تَعَطَّفَتِ الْأُمُورُ عَلَیْهِمْ فِی ذُرَی مُلْکٍ ثَابِتٍ فَهُمْ حُکَّامٌ عَلَی الْعَالَمِینَ وَ مُلُوکٌ فِی أَطْرَافِ الْأَرَضِینَ یَمْلِکُونَ الْأُمُورَ عَلَی مَنْ کَانَ یَمْلِکُهَا عَلَیْهِمْ وَ یُمْضُونَ الْأَحْکَامَ فِیمَنْ کَانَ یُمْضِیهَا فِیهِمْ لَا تُغْمَزُ لَهُمْ قَنَاةٌ وَ لَا تُقْرَعُ لَهُمْ صَفَاةٌ.
>لوم العصاة<
أَلَا وَ إِنَّکُمْ قَدْ نَفَضْتُمْ أَیْدِیَکُمْ مِنْ حَبْلِ الطَّاعَةِ وَ ثَلَمْتُمْ حِصْنَ اللَّهِ الْمَضْرُوبَ عَلَیْکُمْ بِأَحْکَامِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدِ امْتَنَّ عَلَی جَمَاعَةِ هَذِهِ الْأُمَّةِ فِیمَا عَقَدَ بَیْنَهُمْ مِنْ حَبْلِ هَذِهِ الْأُلْفَةِ الَّتِی یَنْتَقِلُونَ فِی ظِلِّهَا وَ یَأْوُونَ إِلَی کَنَفِهَا بِنِعْمَةٍ لَا یَعْرِفُ أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَهَا قِیمَةً لِأَنَّهَا أَرْجَحُ مِنْ کُلِّ ثَمَنٍ وَ أَجَلُّ مِنْ کُلِّ خَطَرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ صِرْتُمْ بَعْدَ الْهِجْرَةِ أَعْرَاباً وَ بَعْدَ الْمُوَالَاةِ أَحْزَاباً مَا تَتَعَلَّقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا بِاسْمِهِ وَ لَا تَعْرِفُونَ مِنَ الْإِیمَانِ إِلَّا رَسْمَهُ تَقُولُونَ النَّارَ وَ لَا الْعَارَ کَأَنَّکُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تُکْفِئُوا الْإِسْلَامَ عَلَی وَجْهِهِ انْتِهَاکاً لِحَرِیمِهِ وَ نَقْضاً لِمِیثَاقِهِ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ لَکُمْ حَرَماً فِی أَرْضِهِ وَ أَمْناً بَیْنَ خَلْقِهِ وَ إِنَّکُمْ إِنْ لَجَأْتُمْ إِلَی غَیْرِهِ حَارَبَکُمْ أَهْلُ الْکُفْرِ ثُمَّ لَا جَبْرَائِیلُ وَ لَا مِیکَائِیلُ وَ لَا مُهَاجِرُونَ وَ لَا أَنْصَارٌ یَنْصُرُونَکُمْ إِلَّا الْمُقَارَعَةَ بِالسَّیْفِ حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَکُمْ وَ إِنَّ عِنْدَکُمُ الْأَمْثَالَ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ قَوَارِعِهِ وَ أَیَّامِهِ وَ وَقَائِعِهِ فَلَا تَسْتَبْطِئُوا وَعِیدَهُ جَهْلًا بِأَخْذِهِ وَ تَهَاوُناً بِبَطْشِهِ وَ یَأْساً مِنْ بَأْسِهِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِیَ بَیْنَ أَیْدِیکُمْ إِلَّا لِتَرْکِهِمُ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَلَعَنَ اللَّهُ السُّفَهَاءَ لِرُکُوبِ الْمَعَاصِی وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْکِ التَّنَاهِی أَلَا وَ قَدْ قَطَعْتُمْ قَیْدَ الْإِسْلَامِ وَ عَطَّلْتُمْ حُدُودَهُ وَ أَمَتُّمْ أَحْکَامَهُ أَلَا وَ قَدْ أَمَرَنِیَ اللَّهُ بِقِتَالِ أَهْلِ الْبَغْیِ وَ النَّکْثِ وَ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ فَأَمَّا النَّاکِثُونَ فَقَدْ قَاتَلْتُ وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَقَدْ جَاهَدْتُ وَ أَمَّا الْمَارِقَةُ فَقَدْ دَوَّخْتُ وَ أَمَّا شَیْطَانُ الرَّدْهَةِ فَقَدْ کُفِیتُهُ بِصَعْقَةٍ سُمِعَتْ لَهَا وَجْبَةُ قَلْبِهِ وَ رَجَّةُ صَدْرِهِ وَ بَقِیَتْ بَقِیَّةٌ مِنْ أَهْلِ الْبَغْیِ وَ لَئِنْ أَذِنَ اللَّهُ فِی الْکَرَّةِ عَلَیْهِمْ لَأُدِیلَنَّ مِنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَشَذَّرُ فِی أَطْرَافِ الْبِلَادِ تَشَذُّراً.
>فضل الوحی<
أَنَا وَضَعْتُ فِی الصِّغَرِ بِکَلَاکِلِ الْعَرَبِ وَ کَسَرْتُ نَوَاجِمَ قُرُونِ رَبِیعَةَ وَ مُضَرَ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِالْقَرَابَةِ الْقَرِیبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصِیصَةِ وَضَعَنِی فِی حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ یَضُمُّنِی إِلَی صَدْرِهِ وَ یَکْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ وَ یُمِسُّنِی جَسَدَهُ وَ یُشِمُّنِی عَرْفَهُ وَ کَانَ یَمْضَغُ الشَّیْ‏ءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیهِ وَ مَا وَجَدَ لِی کَذْبَةً فِی قَوْلٍ وَ لَا خَطْلَةً فِی فِعْلٍ وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ (صلی الله علیه وآله) مِنْ لَدُنْ أَنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلَائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ یَأْمُرُنِی بِالِاقْتِدَاءِ بِهِ وَ لَقَدْ کَانَ یُجَاوِرُ فِی کُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا یَرَاهُ غَیْرِی وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْإِسْلَامِ غَیْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِیجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا أَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ (صلی الله علیه وآله) فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَی خَیْرٍ وَ لَقَدْ کُنْتُ مَعَهُ (صلی الله علیه وآله) لَمَّا أَتَاهُ الْمَلَأُ مِنْ قُرَیْشٍ فَقَالُوا لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ قَدِ ادَّعَیْتَ عَظِیماً لَمْ یَدَّعِهِ آبَاؤُکَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَیْتِکَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ أَمْراً إِنْ أَنْتَ أَجَبْتَنَا إِلَیْهِ وَ أَرَیْتَنَاهُ عَلِمْنَا أَنَّکَ نَبِیٌّ وَ رَسُولٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ عَلِمْنَا أَنَّکَ سَاحِرٌ کَذَّابٌ فَقَالَ (صلی الله علیه وآله) وَ مَا تَسْأَلُونَ قَالُوا تَدْعُو لَنَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ حَتَّی تَنْقَلِعَ بِعُرُوقِهَا وَ تَقِفَ بَیْنَ یَدَیْکَ فَقَالَ (صلی الله علیه وآله) إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ فَإِنْ فَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ ذَلِکَ أَ تُؤْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَقِّ قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَإِنِّی سَأُرِیکُمْ مَا تَطْلُبُونَ وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّکُمْ لَا تَفِیئُونَ إِلَی خَیْرٍ وَ إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُطْرَحُ فِی الْقَلِیبِ وَ مَنْ یُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ ثُمَّ قَالَ (صلی الله علیه وآله) :
یَا أَیَّتُهَا الشَّجَرَةُ إِنْ کُنْتِ تُؤْمِنِینَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ تَعْلَمِینَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ فَانْقَلِعِی بِعُرُوقِکِ حَتَّی تَقِفِی بَیْنَ یَدَیَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَوَالَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَانْقَلَعَتْ
بِعُرُوقِهَا وَ جَاءَتْ وَ لَهَا دَوِیٌّ شَدِیدٌ وَ قَصْفٌ کَقَصْفِ أَجْنِحَةِ الطَّیْرِ حَتَّی وَقَفَتْ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) مُرَفْرِفَةً وَ أَلْقَتْ بِغُصْنِهَا الْأَعْلَی عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ بِبَعْضِ أَغْصَانِهَا عَلَی مَنْکِبِی وَ کُنْتُ عَنْ یَمِینِهِ (صلی الله علیه وآله) فَلَمَّا نَظَرَ الْقَوْمُ إِلَی ذَلِکَ قَالُوا عُلُوّاً وَ اسْتِکْبَاراً فَمُرْهَا فَلْیَأْتِکَ نِصْفُهَا وَ یَبْقَی نِصْفُهَا فَأَمَرَهَا بِذَلِکَ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ نِصْفُهَا کَأَعْجَبِ إِقْبَالٍ وَ أَشَدِّهِ دَوِیّاً فَکَادَتْ تَلْتَفُّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) فَقَالُوا کُفْراً وَ عُتُوّاً فَمُرْ هَذَا النِّصْفَ فَلْیَرْجِعْ إِلَی نِصْفِهِ کَمَا کَانَ فَأَمَرَهُ (صلی الله علیه وآله) فَرَجَعَ فَقُلْتُ أَنَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِنِّی أَوَّلُ مُؤْمِنٍ بِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِأَنَّ الشَّجَرَةَ فَعَلَتْ مَا فَعَلَتْ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی تَصْدِیقاً بِنُبُوَّتِکَ وَ إِجْلَالًا لِکَلِمَتِکَ فَقَالَ الْقَوْمُ کُلُّهُمْ بَلْ ساحِرٌ کَذَّابٌ عَجِیبُ السِّحْرِ خَفِیفٌ فِیهِ وَ هَلْ یُصَدِّقُکَ فِی أَمْرِکَ إِلَّا مِثْلُ هَذَا یَعْنُونَنِی وَ إِنِّی لَمِنْ قَوْمٍ لَا تَأْخُذُهُمْ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ سِیمَاهُمْ سِیمَا الصِّدِّیقِینَ وَ کَلَامُهُمْ کَلَامُ الْأَبْرَارِ عُمَّارُ اللَّیْلِ وَ مَنَارُ النَّهَارِ مُتَمَسِّکُونَ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ یُحْیُونَ سُنَنَ اللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ لَا یَسْتَکْبِرُونَ وَ لَا یَعْلُونَ وَ لَا یَغُلُّونَ وَ لَا یُفْسِدُونَ قُلُوبُهُمْ فِی الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِی الْعَمَلِ.
 

 

خطبه 192-خطبه قاصعه 
(این خطبه را «قاصعه» یعنی تحقیر کننده نامیدند که در آن ارزشهای جاهلی را کوچک و خوار شمرد و از طولانی‏ترین سخنرانی‏های امام است که در سال 40 هجری در حالیکه سوار بر اسب بود ایراد فرمود) 
1 والایی پروردگار 
ستایش خداوندی را سزاست که لباس عزّت و بزرگی پوشید، و آن دو را برای خود انتخاب، و از دیگر پدیده‏ها باز داشت. آن دو را مرز میان خود و دیگران قرار داد، و آن دو را برای بزرگی و عظمت خویش برگزید، و لعنت کرد آن کس را که در آرزوی عزّت و بزرگی با خدا به ستیزه برخیزد، از این رو فرشتگان مقرّب خود را آزمود، و فروتنان را از گردنکشان جدا فرمود. با آن که از آنچه در دل‏هاست، و از اسرار نهان آگاه است، به فرشتگان فرمود. «من بشری را از گل و خاک می‏آفرینم، آنگاه که آفرینش او به اتمام رسید، و روح در او دمیدم، برای او سجده کنید، فرشتگان همه سجده کردند مگر ابلیس» که حسادت او را فرا گرفت. 
2 نکوهش تکبر و خودپسندی شیطان 
شیطان بر آدم علیه السّلام به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت، و با تکیه به اصل خود که از آتش است دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّب‏ها و سر سلسله متکبّران است، که اساس عصبیّت را بنا نهاد، و بر لباس کبریایی و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن در آورد. آیا نمی‏نگرید که خدا به خاطر خود بزرگ بینی، او را کوچک ساخت و به جهت بلند پروازی او را پست و خوار گردانید پس او را در دنیا طرد شده، و آتش جهنّم را در قیامت برای او مهیّا فرمود 
3 آزمایش‏ها درمان تکبّر 
خداوند اگر اراده می‏کرد، آدم علیه السّلام را از نوری که چشم‏ها را خیره کند، و زیباییش عقلها را مبهوت سازد، و عطر و پاکیزگی‏اش حس بویایی را تسخیر کند می‏آفرید، که اگر چنین می‏کرد، گردن‏ها در برابر آدم فروتنی می‏کردند، و آزمایش فرشتگان برای سجده آدم علیه السّلام آسان بود، امّا خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش می‏کند، تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبّر و خودپسندی را از آنها بزداید، و خود بزرگ بینی را از آنان دور کند. پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوشش‏های مداوم او را با تکبّر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخّص می‏باشد از سال‏های دنیا یا آخرت است، امّا با ساعتی تکبّر همه را نابود کرد، چگونه ممکن است پس از ابلیس، فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند نه، هرگز خداوند هیچ گاه انسانی را برای عملی وارد بهشت نمی‏کند که برای همان عمل فرشته‏ای را محروم سازد. فرمان خدا در آسمان و زمین یکسان است«»، و بین خدا و خلق، دوستی خاصّی وجود ندارد که به خاطر آن، حرامی را که بر جهانیان ابلاغ فرموده حلال بدارد. 
4 هشدار از دشمنی‏های شیطان 
ای بندگان خدا از دشمن خدا پرهیز کنید، مبادا شما را به بیماری خود مبتلا سازد، و با ندای خود شما را به حرکت در آورد، و با لشکرهای پیاده و سواره خود بر شما بتازد به جانم سوگند، شیطان تیر خطرناکی برای شکار شما بر چلّه کمان گذارده، و تا حد توان کشیده، و از نزدیک‏ترین مکان شما را هدف قرار داده است، و خطاب به خدا گفته: «پروردگارا به سبب آن که مرا دور کردی، دنیا را در چشمهایشان جلوه می‏دهم، و همه را گمراه خواهم کرد» امّا تیری در تاریکی‏ها، و سنگی بدون نشانه روی رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندی، و برادران تعصّب و خود خواهی، و سواران مرکب جهالت و خود پرستی، او را تصدیق کردند. افراد سرکش شما تسلیم شیطان شدند، و طمع ورزی او را در شما کارگر افتاد، و این حقیقت بر همه آشکار گردید، و حکومت شیطان بر شما استوار شد، و با لشکر خویش به شما یورش برد، و شما را به ذلّت سقوط کشانید، و شما را به مرز کشتار و خونریزی کشاند، و شما را با فروکردن نیزه در چشم‏ها، بریدن گلوها، کوبیدن مغزها پایمال کرد، تا شما را به سوی آتشی بکشاند که از پیش مهیّا گردید. پس شیطان بزرگ‏ترین مانع برای دینداری، و زیانبارترین و آتش افروزترین فرد برای دنیای شماست شیطان از کسانی که دشمن سر سخت شما هستند و برای در هم شکستنشان کمر بسته‏اید خطرناک‏تر است. مردم آتش خشم خود را بر ضد شیطان به کار گیرید، و ارتباط خود را با او قطع کنید. به خدا سوگند، شیطان بر اصل و ریشه شما فخر فروخت، و بر حسب و نسب شما طعنه زد و عیب گرفت، و با سپاهیان سواره خود به شما هجوم آورد، و با لشکر پیاده راه شما را بست، که هر کجا شما را بیابند شکار می‏کنند، و دست و پای شما را قطع می‏کنند، نه می‏توانید با حیله و نقشه آنها را بپراکنید، و نه با سوگندها قادرید از سر راهتان دور کنید. زیرا کمین‏گاه شیطان ذلّت آور، تنگ و تاریک، مرگ آور، و جولانگاه بلا و سختی‏هاست، پس شراره‏های تعصّب و کینه‏های جاهلی را در قلب خود خاموش سازید، که تکبّر و خود پرستی در دل مسلمان از آفت‏های شیطان، غرورها، و کشش‏ها و وسوسه‏های اوست. تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید، و تکبر و خود پسندی را زیر پا بگذارید، و حلقه‏های زنجیر خود بزرگ بینی را از گردن باز کنید، و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید، زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد. و شما همانا قابیل«» نباشید که بر برادرش تکبّر کرد، خدا او را برتری نداد، خویشتن را بزرگ می‏پنداشت، و حسادت او را به دشمنی واداشت، تعصّب آتش کینه در دلش شعله‏ور کرد، و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید، و سر انجام پشیمان شد، و خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت بر گردن او نهاد. 
5 پرهیز از تکبّر و اخلاق جاهلی 
آگاه باشید در سرکشی و ستم زیاده روی کردید، و در زمین در دشمنی با خداوند فساد به راه انداختید، و آشکارا با بندگان خدا به نبرد پرداختید. خدا را خدا را از تکبّر و خودپسندی، و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید، که جایگاه بغض و کینه و رشد وسوسه‏های شیطانی است، که ملّتهای گذشته، و امّتهای پیشین را فریب داده است، تا آنجا که در تاریکی‏های جهالت فرو رفتند، و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند، و به آسانی به همان جایی که شیطان می‏خواست کشانده شدند. کبر و خود پسندی چیزی است که قلب‏های متکبّران را همانند کرده تا قرن‏ها به تضاد و خونریزی گذراندند، و سینه‏ها از کینه‏ها تنگی گرفت. 
6 پرهیز از سران متکبّر و خود پسند 
آگاه باشید زنهار زنهار از پیروی و فرمانبرداری سران و بزرگانتان، آنان که به اصل و حسب خود می‏نازند، و خود را بالاتر از آنچه که هستند می‏پندارند، و کارهای نادرست را به خدا نسبت می‏دهند، و نعمت‏های گسترده خدا را انکار می‏کنند، تا با خواسته‏های پروردگاری مبارزه کنند، و نعمت‏های او را نادیده انگارند. آنان شالوده تعصّب جاهلی، و ستون‏های فتنه، و شمشیرهای تفاخر جاهلیّت هستند. پس، از خدا پروا کنید، و با نعمت‏های خدادادی درگیر نشوید، و به فضل و بخشش او حسادت نورزید، و از فرومایگان اطاعت نکنید، آنان که تیرگی‏شان را با صفای خود نوشیدید، و بیماری‏شان را با سلامت خود درهم آمیخته‏اید، و باطل آنان را با حق خویش مخلوط کرده‏اید، در حالی که آنان ریشه همه فسق‏ها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شیطان آنها را برای گمراه کردن مردم، مرکب‏های رام قرار داد، و از آنان لشکری برای هجوم به مردم ساخت، و برای دزدیدن عقل‏های شما آنان را سخنگوی خود برگزید، که شما را هدف تیرهای خویش، و پایمال قدم‏های خود، و دستاویز وسوسه‏های خود گردانید. 
7 ضرورت عبرت از گذشتگان 
مردم از آنچه که بر ملّت‏های متکبّر گذشته، از کیفرها و عقوبت‏ها و سختگیری‏ها، و ذلّت و خواری فرود آمده عبرت گیرید، و از قبرها و خاکی که بر آنچه ره نهادند، و زمین‏هایی که با پهلوها بر آن افتادند پند پذیرید، و از آثار زشتی که کبر و غرور در دل‏ها می‏گذارد به خدا پناه ببرید، همانگونه که از حوادث سخت به او پناه می‏برید اگر خدا تکبّرورزیدن را اجازه می‏فرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پیامبران و امامان علیهم السلام اجازه می‏داد، در صورتی که خدای سبحان تکبّر و خودپسندی را نسبت به آنان ناپسند، و تواضع و فروتنی را برای آنان پسندید، که چهره بر زمین می‏گذارند و صورت‏ها بر خاک می‏مالند، و در برابر مؤمنان فروتنی می‏کنند، و خود از قشر مستضعف جامعه می‏باشند که خدا آنها را با گرسنگی آزمود، و به سختی و بلا گرفتارشان کرد، و با ترس و بیم امتحانشان فرمود، و با مشکلات فراوان، خالصشان گردانید. پس مال و فرزند را دلیل خشنودی یا خشم خدا ندانید، که نشانه ناآگاهی به موارد آزمایش، و امتحان در بی‏نیازی و قدرت است، زیرا خداوند سبحان فرمود: «آیا گمان می‏کنند مال و فرزندانی که به آنها عطا کردیم، به سرعت نیکی‏ها را برای آنان فراهم می‏کنیم نه آنان آگاهی ندارند» 
8 فلسفه آزمایش‏ها 
پس همانا خداوند سبحان بندگان متکبّر را با دوستان خود که در چشم آنها ناتوانند می‏آزماید، وقتی که موسی بن عمران و برادرش هارون علیهم السّلام بر فرعون وارد شدند، و جامه‏های پشمین بتن، و چوب دستی در دست داشتند، و با فرعون شرط کردند که اگر تسلیم پروردگار شود، حکومت و ملکش جاودانه بماند و عزّتش برقرار باشد، فرعون گفت: «آیا از این دو نفر تعجّب نمی‏کنید که دوام عزّت و جاودانگی حکومتم را به خواسته‏های خود ربط می‏دهند در حالی که در فقر و بیچارگی به سر می‏برند اگر چنین است چرا دستبندهای طلا به همراه ندارند» این سخن را فرعون برای بزرگ شمردن طلا و تحقیر پوشش لباسی از پشم گفت، در حالی که اگر خدای سبحان اراده می‏فرمود، به هنگام بعثت پیامبران، درهای گنج‏ها، و معدن‏های جواهرات، و باغات سرسبز را به روی پیامبران می‏گشود، و پرندگان آسمان و حیوانات وحشی زمین را همراه آنان به حرکت در می‏آورد. امّا اگر این کار را می‏کرد، آزمایش از میان می‏رفت، و پاداش و عذاب بی‏اثر می‏شد، و بشارت‏ها و هشدارهای الهی بی‏فایده می‏بود، و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شدگان واجب نمی‏شد، و ایمان آورندگان ثواب نیکوکاران را نمی‏یافتند، و واژه‏ها، معانی خود را از دست می‏داد. در صورتی که خداوند پیامبران را با عزم و اراده قوی، گرچه با ظاهری ساده و فقیر مبعوث کرد، با قناعتی که دل‏ها و چشم‏ها را پر سازد، هر چند فقر و نداری ظاهری آنان چشم و گوش‏ها را خیره سازد. اگر پیامبران الهی، دارای چنان قدرتی بودند که مخالفت با آنان امکان نمی‏داشت، و توانایی و عزّتی می‏داشتند که هرگز مغلوب نمی‏شدند، و سلطنت و حکومتی می‏داشتند که همه چشم‏ها به سوی آنان بود، از راه‏های دور بار سفر به سوی آنان می‏بستند، اعتبار و ارزششان در میان مردم اندک بود، و متکبّران در برابرشان سر فرود می‏آوردند، و تظاهر به ایمان می‏کردند، از روی ترس یا علاقه‏ای که به مادّیات داشتند. در آن صورت نیّت‏های خالص یافت نمی‏شد، و اهداف غیر الهی در ایمانشان راه می‏یافت، و با انگیزه‏های گوناگون به سوی نیکی‏ها می‏شتافتند. امّا خدای سبحان اراده فرمود که پیروی از پیامبران، و تصدیق کتب آسمانی، و فروتنی در عبادت، و تسلیم در برابر فرمان خدا، و اطاعت محض فرمانبرداری، با نیّت خالص تنها برای خدا صورت پذیرد، و اهداف غیر خدایی در آن راه نیابد، که هر مقدار آزمایش و مشکلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش نیز بزرگتر خواهد بود. 
9 فلسفه حج 
آیا مشاهده نمی‏کنید که همانا خداوند سبحان، انسان‏های پیشین از آدم علیه السّلام تا آیندگان این جهان را با سنگ‏هایی در مکّه آزمایش کرد که نه زیان می‏رسانند، و نه نفعی دارند، نه می‏بینند، و نه می‏شنوند این سنگ‏ها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پایداری مردم گردانید. سپس کعبه را در سنگلاخ‏ترین مکان‏ها، بی‏گیاه‏ترین زمین‏ها، و کم فاصله‏ترین درّه‏ها، در میان کوه‏های خشن، سنگریزه‏های فراوان، و چشمه‏های کم آب، و آبادی‏های از هم دور قرار داد، که نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هیچ کدام در آن سرزمین آسایش ندارند. سپس آدم علیه السلام و فرزندانش را فرمان داد که به سوی کعبه برگردند، و آن را مرکز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلب‏ها، به سرعت از میان فلات و دشت‏های دور، و از درون شهرها، روستاها، درّه‏های عمیق، و جزایر از هم پراکنده دریاها به مکّه روی آورند، شانه‏های خود را بجنبانند، و گرداگرد کعبه لا اله الا اللّه بر زبان جاری سازند، و در اطراف خانه طواف کنند، و با موهای آشفته، و بدن‏های پر گرد و غبار در حرکت باشند. لباس‏های خود را که نشانه شخصیّت هر فرد است در آورند، و با اصلاح نکردن موهای سر، قیافه خود را تغییر دهند، که آزمونی بزرگ، و امتحانی سخت، و آزمایشی آشکار است برای پاکسازی و خالص شدن، که خداوند آن را سبب رحمت و رسیدن به بهشت قرار داد. اگر خداوند خانه محترمش، و مکان‏های انجام مراسم حج را، در میان باغ‏ها و نهرها، و سرزمین‏های سبز و هموار، و پردرخت و میوه، مناطقی آباد و دارای خانه‏ها و کاخ‏های بسیار، و آبادی‏های به هم پیوسته، در میان گندمزارها و باغات خرّم و پر از گل و گیاه، دارای مناظری زیبا و پر آب، در وسط باغستانی شادی آفرین، و جادّه‏های آباد قرار می‏داد، به همان اندازه که آزمایش ساده بود، پاداش نیز سبک‏تر می‏شد. اگر پایه‏ها و بنیان کعبه، و سنگ‏هایی که در ساختمان آن به کار رفته از زمرّد سبز، و یاقوت سرخ، و دارای نور و روشنایی بود، دل‏ها دیرتر به شک و تردید می‏رسیدند، و تلاش شیطان بر قلب‏ها کمتر اثر می‏گذاشت، و وسوسه‏های پنهانی او در مردم کارگر نبود. در صورتی که خداوند بندگان خود را با انواع سختی‏ها می‏آزماید، و با مشکلات زیاد به عبادت می‏خواند، و به اقسام گرفتاری‏ها مبتلا می‏سازد، تا کبر و خود پسندی را از دل‏هایشان خارج کند، و به جای آن فروتنی آورد، و درهای فضل و رحمتش را به روی‏شان بگشاید، و وسائل عفو و بخشش را به آسانی در اختیارشان گذارد. 
10 پرهیز از ستمکاری 
پس، خدا را خدا را از تعجیل در عقوبت، و کیفر سرکشی و ستم بر حذر باشید، و از آینده دردناک ظلم، و سر انجام زشت تکبّر و خود پسندی که کمین گاه ابلیس است، و جایگاه حیله و نیرنگ اوست، بترسید، حیله و نیرنگی که با دلهای انسان‏ها، چون زهر کشنده می‏آمیزد، و هرگز بی‏اثر نخواهد بود، و کسی از هلاکتش جان سالم نخواهد برد: نه دانشمند به خاطر دانشش، و نه فقیر به جهت لباس کهنه‏اش، در امان می‏باشد. 
11 فلسفه عبادات اسلامی 
خداوند بندگانش را، با نماز و زکات و تلاش در روزه‏داری، حفظ کرده است، تا اعضا و جوارحشان آرام، و دیدگانشان خاشع، و جان و روانشان فروتن، و دل‏هایشان متواضع باشد، کبر و خودپسندی از آنان رخت بربندد، چرا که در سجده، بهترین جای صورت را به خاک مالیدن، فروتنی آورد، و گذاردن اعضاء پر ارزش بدن بر زمین، اظهار کوچکی کردن است. و روزه گرفتن، و چسبیدن شکم به پشت، عامل فروتنی است، و پرداخت زکات، برای مصرف شدن میوه‏جات زمین و غیر آن، در جهت نیازمندیهای فقرا و مستمندان است. به آثار عبادات بنگرید که چگونه شاخه‏های درخت تکبّر را در هم می‏شکند و از روییدن کبر و خودپرستی جلوگیری می‏کند 
12 تعصّب ورزیدن زشت و زیبا  
من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ کس را نیافتم که بدون علّت در باره چیزی تعصّب ورزد، جز با دلیلی که با آن ناآگاهان را بفریبد، و یا برهانی آورد که در عقل سفیهان نفوذ کند، جز شما زیرا در باره چیزی تعصّب می‏ورزید که نه علّتی دارد و نه سببی، ولی شیطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم علیه السّلام تعصّب ورزید، و آفرینش او را مورد سرزنش قرار داد و گفت «مرا از آتش و تو را از گل ساخته‏اند»، و سرمایه‏داران فساد زده امّت‏ها، برای داشتن نعمت‏های فراوان تعصّب ورزیدند و گفتند: «ما صاحبان فرزندان و اموال فراوانیم و هرگز عذاب نخواهیم شد»«» پس اگر در تعصّب ورزیدن ناچارید، برای اخلاق پسندیده، افعال نیکو، و کارهای خوب تعصّب داشته باشید، همان افعال و کرداری که انسان‏های با شخصیّت، و شجاعان خاندان عرب، و سران قبائل در آنها از یکدیگر پیشی می‏گرفتند، یعنی اخلاق پسندیده، بردباری«» به هنگام خشم فراوان، و کردار و رفتار زیبا و درست، و خصلت‏های نیکو پس تعصّب ورزید در حمایت کردن از پناهندگان، و همسایگان، وفاداری به عهد و پیمان، اطاعت کردن از نیکی‏ها، سرپیچی از تکبّر و خود پسندی‏ها، تلاش در جود و بخشش، خود داری از ستمکاری، بزرگ شمردن خونریزی، انصاف داشتن با مردم، فروخوردن خشم، پرهیز از فساد در زمین، تا رستگار شوید. 
13 علل پیروزی و شکست ملّت‏ها 
از کیفرهایی که بر اثر کردار بد و کارهای ناپسند بر امّت‏های پیشین فرود آمد خود را حفظ کنید، و حالات گذشتگان را در خوبی‏ها و سختی‏ها به یاد آورید، و بترسید که همانند آنها باشید پس آنگاه که در زندگی گذشتگان مطالعه و اندیشه می‏کنید، عهده دار چیزی باشید که عامل عزّت آنان بود، و دشمنان را از سر راهشان برداشت، و سلامت و عافیت زندگی آنان را فراهم کرد، و نعمت‏های فراوان را در اختیارشان گذاشت، و کرامت و شخصیّت به آنان بخشید، که از تفرقه و جدایی اجتناب کردند، و بر وحدت و همدلی همّت گماشتند، و یکدیگر را به وحدت واداشته به آن سفارش کردند. و از کارهایی که پشت آنها را شکست، و قدرت آنها را در هم کوبید، چون کینه توزی با یکدیگر، پرکردن دلها از بخل و حسد، به یکدیگر پشت کردن و از هم بریدن، و دست از یاری هم کشیدن، بپرهیزید، و در احوالات مؤمنان پیشین اندیشه کنید، که چگونه در حال آزمایش‏ و امتحان به سر بردند، آیا بیش از همه مشکلات بر دوش آنها نبود و آیا بیش از همه مردم در سختی و زحمت نبودند و آیا از همه مردم جهان بیشتر در تنگنا قرار نداشتند فرعون‏های زمان، آنها را به بردگی کشاندند، و همواره بدترین شکنجه‏ها را بر آنان وارد کردند، و انواع تلخی‏ها را به کامشان ریختند، که این دوران ذلّت و هلاکت و مغلوب بودن، تداوم یافت نه راهی وجود داشت که سرپیچی کنند، و نه چاره‏ای که از خود دفاع نمایند، تا آن که خداوند، تلاش و استقامت و بردباری در برابر ناملایمات آنها را، در راه دوستی خود، و قدرت تحمّل ناراحتی‏ها را برای ترس از خویش، مشاهده فرمود. آنان را از تنگناهای بلا و سختی‏ها نجات داد، و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگواری، و ترس آنها را به امنیّت تبدیل فرمود، و آنها را حاکم و زمامدار و پیشوای انسانها قرار داد، و آن قدر کرامت و بزرگی از طرف خدا به آنها رسید که خیال آن را نیز در سر نمی‏پروراندند. پس اندیشه کنید که چگونه بودند آنگاه که: وحدت اجتماعی داشتند، خواسته‏های آنان یکی، قلب‏های آنان یکسان، و دست‏های آنان مدد کار یکدیگر، شمشیرها یاری کننده، نگاه‏ها به یک سو دوخته، و اراده‏ها واحد و همسو بود آیا در آن حال مالک و سرپرست سراسر زمین نبودند و رهبر و پیشوای همه دنیا نشدند پس به پایان کار آنها نیز بنگرید در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگی روی آوردند، و مهربانی و دوستی آنان از بین رفت، و سخن‏ها و دل‏هایشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزب‏ها و گروه‏ها پیوستند، خداوند لباس کرامت خود را از تنشان بیرون آورد، و نعمت‏های فراوان شیرین را از آنها گرفت، و داستان آنها در میان شما عبرت انگیز باقی ماند. از حالات زندگی فرزندان اسماعیل پیامبر، و فرزندان اسحاق پیامبر، فرزندان اسراییل «یعقوب» (که درود بر آنان باد) عبرت گیرید، راستی چقدر حالات ملّتها با هم یکسان، و در صفات و رفتارشان با یکدیگر همانند است در احوالات آنها روزگاری که از هم جدا و پراکنده بودند اندیشه کنید، زمانی که پادشاهان کسری و قیصر«» بر آنان حکومت می‏کردند«»، و آنها را از سرزمین‏های آباد، از کناره‏های دجله و فرات،«» و از محیطهای سر سبز و خرّم دور کردند، و به صحراهای کم گیاه، و بی‏آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمین‏هایی که زندگی در آنجاها مشکل بود تبعید کردند، آنان را در مکان‏های نامناسب، مسکین و فقیر، همنشین شتران ساختند،«» خانه‏هاشان پست‏ترین خانه ملّت‏ها، و سرزمین زندگیشان خشک‏ترین بیابان‏ها بود، نه دعوت حقّی وجود داشت که به آن روی آورند و پناهنده شوند، و نه سایه محبّتی وجود داشت که در عزّت آن زندگی کنند. حالات آنان دگرگون، و قدرت آنان پراکنده، و جمعیّت انبوهشان متفرّق بود. در بلایی سخت، و در جهالتی فراگیر فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور، و بت‏ها را پرستش می‏کردند، و قطع رابطه با خویشاوندان، و غارتگری‏های پیاپی در میانشان رواج یافته بود. 
14 ره‏آورد بعثت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم 
حال به نعمت‏های بزرگ الهی که به هنگامه بعثت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر آنان فروریخت بنگرید، که چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد. و با دعوتش آنها را به وحدت رساند چگونه نعمت‏های الهی بالهای کرامت خود را بر آنان گستراند، و جویبارهای آسایش و رفاه بر ایشان روان ساخت و تمام برکات آیین حق، آنها را در بر گرفت در میان نعمت‏ها غرق گشتند، و در خرّمی زندگانی شادمان شدند، امور اجتماعی آنان در سایه قدرت حکومت اسلام استوار شد، و در پرتو عزّتی پایدار آرام گرفتند، و به حکومتی پایدار رسیدند. آنگاه آنان حاکم و زمامدار جهان شدند، و سلاطین روی زمین گردیدند، و فرمانروای کسانی شدند که در گذشته حاکم بودند، و قوانین الهی را بر کسانی اجراء می‏کردند که مجریان احکام بودند، و در گذشته کسی قدرت در هم شکستن نیروی آنان را نداشت، و هیچ کس خیال مبارزه با آنان را در سر نمی‏پروراند. 
15 علل نکوهش و سقوط کوفیان 
آگاه باشید که شما هم اکنون دست از رشته اطاعت کشیدید، و با زنده کردن ارزش‏های جاهلیّت، دژ محکم الهی را در هم شکستید، در حالی که خداوند بر این امّت اسلامی بر «وحدت و برادری» منّت گذارده بود، که در سایه آن زندگی کنند، نعمتی بود که هیچ ارزشی نمی‏توان همانند آن تصوّر کرد، زیرا از هر ارزشی گران قدرتر، و از هر کرامتی والاتر بود. بدانید که پس از هجرت، دوباره چونان اعراب بادیه نشین شده‏اید، و پس از وحدت و برادری به احزاب گوناگون تبدیل گشته‏اید، از اسلام تنها نام آن، و از ایمان جز نشانی را نمی‏شناسید شعار می‏دهید: آتش آری، ننگ هرگز گویا می‏خواهید اسلام را واژگون، و پرده حرمتش را پاره کنید و پیمانی را که خدا برای حفظ حرمت مسلمین در زمین، و عامل امنیّت و آرامش مردم قرار داد بشکنید همانا اگر شما به غیر اسلام پناه برید، کافران با شما نبرد خواهند کرد. آنگاه نه جبرئیل و نه میکائیل، نه مهاجر و نه انصار، وجود ندارند که شما را یاری دهند، و چاره‏ای جز نبرد با شمشیر ندارید تا خدا در میان شما حکم نماید. مردم از مثل‏های قرآن در باره کسانی که عذاب و کیفر شدند، و روزهای سخت آنان، و آسیب‏های شدیدی که دیدند آگاهید، پس وعده عذاب خدا را دور مپندارید، و به عذر اینکه آگاهی ندارید خود را گرفتار نسازید، و انتقام خدا را سبک، و خود را از کیفر الهی ایمن مپندارید، زیرا که خدای سبحان، مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر برای ترک امر به معروف، و نهی از منکر. پس خدا، بی‏خردان را برای نافرمانی، و خردمندان را برای ترک باز داشتن دیگران از گناه، لعنت کرد. آگاه باشید شما رشته پیوند با اسلام را قطع، و اجرای حدود الهی را تعطیل، و احکام اسلام را به فراموشی سپرده‏اید 
16 قاطعیّت امام در نبرد با منحرفان 
آگاه باشید خداوند مرا به جنگ با سرکشان تجاوز کار، پیمان شکنان و فساد کنندگان در زمین فرمان داد: با ناکثان پیمان شکن جنگیدم، و با قاسطین تجاوز کار جهاد کردم، و مارقین خارج شده از دین را خوار و زبون ساختم، و رهبر خوارج (شیطان ردهه)«» بانگ صاعقه‏ای قلبش را به تپش آورد و سینه‏اش را لرزاند و کارش را ساخت. حال تنها اندکی از سرکشان و ستمگران باقی ماندند، که اگر خداوند مرا باقی گذارد با حمله دیگری نابودشان خواهم کرد، و حکومت حق را در سراسر کشور اسلامی پایدار خواهم کرد، جز مناطق پراکنده و دور دست. 
17 سوابق درخشان شجاعت و فضائل امام علیه السّلام 
من در خردسالی، بزرگان عرب را به خاک افکندم، و شجاعان دو قبیله معروف «ربیعه» و «مضر» را در هم شکستم شما موقعیّت مرا نسبت به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در خویشاوندی نزدیک، در مقام و منزلت ویژه می‏دانید، پیامبر مرا در اتاق خویش می‏نشاند، در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می‏گرفت، و در بستر مخصوص خود می‏خوابانید، بدنش را به بدن من می‏چسباند، و بوی پاکیزه خود را به من می‏بویاند، و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می‏گذارد، هرگز دروغی در گفتار من، و اشتباهی در کردارم نیافت. از همان لحظه‏ای که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ‏ترین فرشته (جبرئیل) خود را مأمور تربیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کرد تا شب و روز، او را به راه‏های بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند، و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند که همواره با مادر است،«» پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هر روز نشانه تازه‏ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می‏فرمود، و به من فرمان می‏داد که به او اقتداء نمایم. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چند ماه از سال را در غار حراء«» می‏گذراند، تنها من او را مشاهده می‏کردم، و کسی جز من او را نمی‏دید، در آن روزها، در هیچ خانه اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که خدیجه هم در آن بود و من سوّمین آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می‏دیدم، و بوی نبوّت را می‏بوییدم من هنگامی که وحی بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرود می‏آمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم ای رسول خدا، این ناله کیست گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گردید و فرمود: «علی تو آنچه را من می‏شنوم، می‏شنوی، و آنچه را که من می‏بینم، می‏بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من بوده و به راه خیر می‏روی» 
18 خیره سری و دشمنی سران قریش 
من با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بودم آنگاه که سران قریش نزد او آمدند و گفتند: «ای محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تو ادّعای بزرگی کردی، که هیچیک از پدران و خاندانت نکردند، ما از تو معجزه‏ای می‏خواهیم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهی، می‏دانیم که تو پیامبر و فرستاده خدایی، و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهیم دانست که ساحر و دروغگویی» پس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود «شما چه می‏خواهید» گفتند: «این درخت را بخوان تا از ریشه کنده شود و در پیش تو بایستد» پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست. حال اگر خداوند این کار را بکند آیا ایمان می‏آورید و به حق شهادت می‏دهید گفتند: آری، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: من بزودی نشانتان می‏دهم آنچه را که درخواست کردید، و همانا بهتر از هر کس می‏دانم که شما به خیر و نیکی باز نخواهید گشت، زیرا در میان شما کسی است که کشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد،«» و کسی است«» که جنگ احزاب را تدارک خواهد کرد. سپس به درخت اشاره کرد و فرمود: «ای درخت اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری، و می‏دانی من پیامبر خدایم، از زمین با ریشه‏هایت در آی، و به فرمان خدا در پیش روی من قرار گیر» سوگند به پیامبری که خدا او را به حق مبعوث کرد، درخت با ریشه‏هایش از زمین کنده شده، و پیش آمد که با صدای شدید چونان به هم خوردن بال پرندگان، یا به هم خوردن شاخه‏های درختان، جلو آمد و در پیش روی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ایستاد که برخی از شاخه‏های بلند خود را بر روی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و بعضی دیگر را روی من انداخت و من در طرف راست پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ایستاده بودم، وقتی سران قریش این منظره را مشاهده کردند، با کبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آید، و نصف دیگر در جای خود بماند» پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمان داد. نیمی از درخت با وضعی شگفت‏آور و صدایی سخت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نزدیک شد گویا می‏خواست دور آن حضرت بپیچد، امّا سران قریش از روی کفر و سرکشی گفتند: «فرمان ده این نصف باز گردد و به نیم دیگر ملحق شود، و به صورت اول در آید» پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الا اللّه، ای رسول خدا من نخستین کسی هستم که به تو ایمان آوردم، و نخستین فردی هستم اقرار می‏کنم که درخت با فرمان خدا برای تصدیق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستی انجام داد. امّا سران قریش همگی گفتند: «او ساحری است دروغگو، که سحری شگفت آور دارد، و سخت با مهارت است». و خطاب به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفتند: «آیا نبوّت تو را کسی جز امثال علی علیه السّلام باور می‏کند» 
19 الگوهای کامل ایمان 
و همانا من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی‏ترسند، کسانی که سیمای آنها سیمای صدّیقان، و سخنانشان، سخنان نیکان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّت‏های خدا و رسولش را زنده می‏کنند، نه تکبّر و خود پسندی دارند، و نه بر کسی برتری می‏جویند، نه خیانتکارند و نه در زمین فساد می‏کنند، قلب‏هایشان در بهشت، و پیکرهایشان سرگرم اعمال پسندیده است.
 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۸ ، ۰۷:۵۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام صادق(ع)

«عبدالله بن منصور بجلی می گوید: از محضر امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم: نام سفیانی چیست؟ فرمود:- «و ما تصنع باسمه اذا ملک کور الشام الخمس: دمشق و حمص، و فلسطین، و الاردن، و قنسرین، فتوقعوا عند ذلک فرجا».- «ترا با نام او چه کار؟ هنگامی که پنج ناحیه ی شام را بگیرد: دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین را، پس منتظر فرج باشید».عبدالله بن منصور پرسید: آیا نه ماه سلطنت می کند؟ فرمود:- «نه، بلکه هشت ماه حتی یک روز هم از هشت ماه تجاوز نمی کند».

اعلام الوری/ ص428

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۸ ، ۰۶:۴۱
محمدرضا زارع

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت امام جعفر صادق (ع)

در اینجا به مناسبت ولادت امام ششم حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام)مختصرى از زندگانى و شرح حال و فضائل آن بزرگوار را مى آوریم، به امید آن که از الطاف این بزرگواران در دنیا و آخرت برخوردار باشیم.

تاریخ ولادت امام صادق(علیه السلام)

1 - امام صادق(علیه السلام) در هنگام طلوع فجر روز جمعه 27 ربیع الاول سال 83 هـ ق در شهر مقدس مدینه به دنیا آمدند، پدر آن بزرگوار حضرت امام باقر(علیه السلام)، و مادر آن بزرگوار امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن أبى بکر بودند.
حضرت صادق جعفر بن محمد بن على بن الحسین(علیه السلام) از میان برادران خویش جانشین پدرش حضرت باقر(علیه السلام) بود، و وصى آن جناب بود که پس از او به امر امامت قیام نمود، و در فضل و دانش سر آمد همه برادران گشت، و از همه آنان نام آورتر، و در قدر و منزلت بالاتر، و در میان شیعه و سنى مقامش ارجمندتر بود، و به اندازه مردم از علوم آن حضرت نقل کرده اند که سخنانش توشه راه کاروانیان و مسافران و نام نامیش در هر شهر و دیار زبانزد مردمان گشته، و از هیچ یک از این خاندان علماء و دانشمندان بدان اندازه که از آن جناب حدیث نقل کرده از دیگرى نقل نکرده اند، و هیچ یک از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره بردند از دیگران بهره گیرى نکردند، زیرا اصحاب حدیث که نام راویان ثقات آن بزرگوار را جمع کرده اند با اختلاف در عقیده و گفتار شماره آن به چهار هزار نفر مى رسد. 
و دلیل هاى روشن درباره امامت آن جناب به اندازه اى است که دل ها را حیران کرده و زبان دشمن را از خورده گیرى گنگ و لال ساخته.

اسماء و القاب آن امام صادق(علیه السلام)

2 - نام آن حضرت جعفر و لقب شاخص ایشان حضرت «صادق» است، اگر چه القاب دیگرى همانند فاضل و صابر، و طاهر هم داشته اند، لقب صادق را حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) براى آن حضرت انتخاب فرمودند، مرحوم مجلسى در جلد 47 بحار الانوار صفحه 8 روایتى بدین مضمون نقل کرده است: 
«امام زین العابدین(علیه السلام) از پدرش و او از جدش امیر المؤمنین(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: وقتى که فرزند من جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب متولد شد، او را صادق نام گذارید، زیرا در اولاد او کسى همنام او خواهد بود که به ناحق دعوى امامت مى کند، و او را کذاب خواهند گفت.

فضائل و کرامات امام صادق(علیه السلام)

3 - فضائل آن حضرت زیاده از آن است که در این مختصر احصا شود، لکن براى تیمن و تبرک به بعض آنها اشاره مى کنیم.
مالک بن انس فقیه مدینه مى گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) مى رفتم، آن حضرت براى نشستن من متکا مى گذاشت و احترام مى فرمود و ایشان نسبت به من محبت داشت، و این امر مرا بسیار خوشحال مى کرد و خداى را بر این نعمت شکر مى کردم. سپس مالک مى گوید: آن حضرت مردى بود که از سه حال خارج نبود: یا روزه بوده یا در حال نماز، و یا در حال ذکر خداوند، از بزرگان عبادت کنندگان، و در زهد سرآمد بود، از همان هایى که از خدا خوف و خشیت فراوان دارند.
آن حضرت کثیر الحدیث، خوش مجلس، پر فایده بود. 
هر زمانى که مى فرمود: «قال رسول الله(صلى الله علیه وآله)» گاهى رنگ آن حضرت کبود، و گاهى زرد مى شد، تا به جایى که گاهى شناخته نمى شد. 
یک سال با آن حضرت به حج خانه خدا رفته بودم، وقتى که گاه احرام شد، هرچه آن حضرت سعى مى کرد که تلبیه «لبیک اللهم لبیک» بگوید، صدا در گلوى آن حضرت قطع مى شد و نزدیک بود که از بالاى مرکب به زمین بیافتد، به آن حضرت عرض کردم; اى فرزند پیامبر بگو لبیک، زیرا باید محرم شوى و چاره اى از گفتن نیست، آن حضرت فرمود: 
چگونه جسارت کنم و بگویم: «لبیک اللهم لبیک» در حالى که مى ترسم از آن که خداوند عزوجل به من بگوید: «لا لبیک و لا سعدیک؟» بحار الانوار، ج 47، ص 16
شخصى به نام مفضل بن قیس مى گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) رفتم و بعض گرفتارى هایم را به آن حضرت گفتم و از ایشان خواستم که برایم دعا کند، آن بزرگوار به خادمه خانه فرمود: آن کیسه پولى را که ابوجعفر منصور براى ما فرستاده بیاور، خادمه کیسه را آورد، آن حضرت فرمود: این کیسه اى است که در آن چهار صد دینار است، به واسطه آن امور خود را اصلاح کن، به آن حضرت گفتم: فداى شما شوم، قصد من این نبود، بلکه مى خواستم که شما برایم دعا بفرمایید، آن حضرت گفت: من به شما دعا هم مى کنم، لکن همه گرفتاریت را براى دیگران باز گو مکن، زیرا خوار مى شوى. بحار الانوار ج 47، ص 34.
هشام بن سالم که یکى از اصحاب آن حضرت است مى گوید: حضرت صادق(علیه السلام)وقتى شب مى شد کیسه اى برمى داشتند که در آن نان و گوشت و پول گذاشته بودند، آن را به دوش مى گرفتند و براى فقراء و نیازمندان مدینه مى بردند و بین آنان تقسیم مى کردند، و کسى آن حضرت را نمى شناخت، تا آن که ایشان از دنیا رفتند و فقراء دریافتند که آن کسى که دست کرم او بر سر آنان بوده امام صادق(علیه السلام) بوده است. بحار الانوار، ج 47، ص 38
مسمع بن عبدالملک مى گوید: در منى نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم در حالى که ظرف انگورى در مجلس بود که از آن مى خوردیم. سائلى آمد و چیزى خواست، امام صادق(علیه السلام) خوشه انگورى به او داد. سائل گفت: به انگور نیازى ندارم، اگر پول بود! حضرت فرمود: خدا کار تو را بگشاید، شخص فقیر رفت و سپس برگشت و گفت: خوشه انگور را بدهید، حضرت فرمود: خدا کار تو را بگشاید و چیزى به او نداد. سپس شخص دیگرى آمد، امام(علیه السلام) سه دانه انگور به او داد، آن شخص سائل گرفت و گفت: سپاس خداوند دو جهان را که مرا روزى داد.
امام صادق(علیه السلام) به او فرمود: بایست، سپس دو دست خود را از انگور پر کرد و به او داد، آن مرد گرفت و مثل دفعه قبل حمد خداى را به جاى آورد، امام(علیه السلام)دوباره او را امر به ایستادن کرد و به خادم فرمود: چقدر پول همراه دارى، نزد خادم بیست درهم یا نزدیک به این مبلغ بود، آن بزرگوار آن پول را به شخص سائل دادند، او گرفت و گفت:
سپاس خداى را، این نعمت از توست به تنهایى، و شریکى براى تو نیست، امام(علیه السلام)او را امر به توقف فرمود، و سپس پیراهنى که در بر داشت بیرون آورده به او داد و فرمود این لباس را بپوش، او هم پوشید و گفت: سپاس خداوندى را که مرا پوشانید و مستور نموده اى ابا عبدالله خداوند ترا جزاى خیر دهد و سپس رفت، راوى مى گوید این شخص جز این دعایى براى امام صادق(علیه السلام) نکرد، و ما گمان مى کردیم که اگر براى خود آن حضرت دعا نکرده بود، بلکه فقط خداوند را سپاس مى گفت حضرت مرتب به او بخشش و احسان مى کردند، زیرا هر وقت حمد خداوند را به جاى مى آورد حضرت چیزى به او مى دادند. بحار الانوار ج 47، ص 42. و از این روایت به خوبى فهمیده مى شود که امامان معصوم(علیهم السلام) چه اندازه توجه به حضرت پروردگار داشته و در مقابل عظمت او خاضع بوده اند.
همچنان که در روایت دیگر وارد شده است که امام صادق(علیه السلام) در نماز قرآن تلاوت مى کرد، تا آن که غش کرد، وقتى که به حالت عادى برگشت کسى پرسید: چه چیز باعث این حالت براى شما شد؟ آن حضرت فرمود: من مرتب آیات قرآن را تکرار مى کردم تا آن که حالى براى من پیدا شد که گویا قرآن را رو در رو از کسى که آن را فرستاده مى شنیدم. بحار الانوار، ج 47، ص 58

شمه اى از کلمات امام صادق(علیه السلام)

الف: از سخنان آن حضرت است که فرمود: این گونه نیست که هر کس قصد چیزى را کرد توانایى بر آن پیدا کند، و نه هر که توانایى انجام کارى پیدا کرد موفق بدان شود، و نه هر کس موفق شد آن را درست به دست آورد، پس هر گاه قصد و توانایى و رسیدن به هدف همه با هم فراهم شد، آنگاه اسباب سعادت فراهم شده است. ارشاد شیخ مفید(رحمه الله)، ج 25، ص 197.
ب: و در باب توبه فرموده اند: به تأخیر انداختن توبه از فریفتگى به دنیاست، و بسیارى امروز و فردا کردن از حیرت و سرگردانى است، و بهانه جویى بر خدا موجب هلاکت است، و پافشارى و تکرار در گناه به علت ایمنى از مکر خدا است، و ایمن نشوند از مکر خدا جز زیانکاران. 
ج: و از سخنان آن حضرت(علیه السلام) در وادار کردن مردم به دقت نظر در دین خدا و شناختن دوستان او است که مى فرماید: نیک نظر و دقت کنید در آنچه نادانى آن بر شما جایز و روا نیست، و براى خود خیر اندیشى کنید، و بکوشید در به دست آوردن آنچه در ندانستن آن بهانه و عذرى از شما پذیرفته نیست، زیرا در دین خدا ارکانى است که با جهل به آن ارکان کوشش در عبادت سودى ندارد، و هر که آن ها را شناخت معتقد و متدین به آنها شد میانه روى در عبادت به او زیان نزدند (مقصود شناختن امام و امامت است که کوشش در عبادت بدون شناسایى امام سودى ندارد، و میانه روى در عبادت با معرفت به امام زیانى ندارد) و براى هیچ کس راهى به شناسایى ارکان دین نیست جز آن که خداوند توفیق عنایت فرماید.
د: و از آن حضرت نقل شده است که فرمود: همه دانش مردم را در چهار چیز یافتم،، اول: این که پروردگار خود را بشناسى، دوم: این که آنچه درباره تو انجام داده بدانى، سوم: این که آنچه از تو خواسته است بشناسى، چهارم: آنکه بدانى چه چیز تو را از دینت بیرون مى برد.
معارف واجبه از این چهار قسم بیرون نیست زیرا نخستین چیزى که بر بنده واجب است شناختن پروردگارش مى باشد، و چون دانست که خدایى دارد واجب است کارهایى که خدا درباره اش انجام داده بداند، و چون آن را دانست نعمت خدا را شناخته است، و چون نعمت خدا را در وجود خویش شناخت واجب است شکر آن را انجام دهد، و چون بخواهد شکر آن نعمت را به جا آورد لازم است خواسته خدا را بداند که با انجام دادن آن پیرویش کند، و چون پیروى خدا بر او واجب شد باید بداند چه چیز است که او را از دین خدا بیرون برد تا از آن اجتناب ورزد، و در نتیجه اطاعت خدا و شکر نعمت هاى او را از روى اخلاص انجام خواهد داد.

وفات امام صادق(علیه السلام)

حضرت امام صادق(علیه السلام) در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ ق در حالى که 65 سال از عمر مبارک آن حضرت گذشته بود از دنیا رحلت فرمود، و در قبرستان بقیع در کنار پدر و جد و عموى خود امام مجتبى(علیه السلام) به خاک سپرده شد. و بنابر روایتى پس از آزار و اذیت زیاد آن حضرت به وسیله عوامل منصور دوانیقى با سم به شهادت رسید. 
خداوند همه ما را از شیعیان آن حضرت قرار دهد. 
وصیت و سفارش امام صادق(علیه السلام) به شیعیان و دوستداران آن حضرت
شخصى به نام خثیمه از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که آن حضرت فرمود: به دوستان ما سلام برسان، و آنان را به تقوى و عمل نیک سفارش کن، و بگو که اشخاص سالم از بیماران عیادت کنند، و ثروتمندان به فقرا سرکشى کنند، زندگان مردگان را به خانه قبر بدرقه و تشییع کنند، و افراد به خانه هاى یکدیگر رفت و آمد داشته باشند و گفتگوى علوم دینى را برنامه خود قرار دهند، زیرا این باعث ماندگارى امر ما «ولایت و امامت» است، خداوند بیامرزد بنده اى را که امر ما را احیاء کند. اى خثیمه آنان را آگاه کن که ما در برابر فرمان خدا کارى براى آنان نمى توانیم انجام دهیم مگر آن که عمل صالح داشته باشند، زیرا ولایت ما جز با پرهیزکارى حاصل نمى شود و شدیدترین عذاب در قیامت براى مردمى است که عدل و نیکى را براى مردم ستوده و خود به راهى دیگر رفته است.
شخص دیگرى مى گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: مرا وصیت کن، حضرت فرمود: تو را به تقواى الهى و پرهیز کارى، و عبادت، و سجده طولانى، و اداى امانت، و راستگویى، و خوش همسایگى وصیت مى کنم، زیرا سرلوحه برنامه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)همین بوده است، و بعد فرمود: در بین فامیل صله رحم به جا آورید، مریض ها را عیادت کنید، در تشییع جنازه هاى مؤمنین شرکت کنید، براى ما زینت باشید و باعث سرشکستگى ما نشوید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۲۱:۴۰
محمدرضا زارع