14- و من کلام له (علیه السلام)
> فی مثل ذلک <
أَرْضُکُمْ قَرِیبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِیدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ خَفَّتْ عُقُولُکُمْ وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ فَأَنْتُمْ غَرَضٌ لِنَابِلٍ وَ أُکْلَةٌ لِآکِلٍ وَ فَرِیسَةٌ لِصَائِلٍ.
14- و من کلام له (علیه السلام)
> فی مثل ذلک <
أَرْضُکُمْ قَرِیبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِیدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ خَفَّتْ عُقُولُکُمْ وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ فَأَنْتُمْ غَرَضٌ لِنَابِلٍ وَ أُکْلَةٌ لِآکِلٍ وَ فَرِیسَةٌ لِصَائِلٍ.
نشانه ها و رخدادهای مهم آخرالزمان
ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ به شمار می رود؛ لذا مفسران، مقصود [33] ازنشانه های قیامت رادر آیه ذیل، بعثت پیامبر (ص) دانسته اند که نسبت به عمر جهان، فاصله بسیار کمی تا قیامت دارد: [34]
«فَهَل یَنظُرونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأتِیَهُم بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطُها». (محمد (47)،18)
در آخرالزمان وقایع فراوان دیگری نیز پیش بینی شده که بیشتر به دوره پایانی آن (مقارن با ظهور حضرت مهدی) مربوط می شود:
1. بحران معنویّت: پیش از ظهور امام زمان (عج) جوّ حاکم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود:
«اِقتَربَ لِلنَّاسِ حِسابُهُم و هُم فِی غَفلَةٍ مُعرِضون.» (انبیاء (21)، 1).
در این آیه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متّصف شده اند. در روایات نیز منظور از [35] اشراط الساعة که در آیه 18 سوره محمد (47) به آن اشاره شده، رواج بیش از حدّ کفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد متعدّدی از آن بر شمرده شده است. [36]
2. وقوع اختلاف ها و درگیری های بسیار: یکی از نشانه های آخرالزمان، اختلاف ها و درگیری های فراوان میان گروه های گوناگون است:
«فَاختَلفَ الأَحزابُ مِن بَینهِم فَویلٌ لِلَّذینَ کَفَروا مِن مَشهَدِ یَومٍ عَظِیم.» (مریم (19)، 37) روایات، این آیه را به ظهور فرقه های مختلف در جهان اسلام مربوط دانسته اند که در آخرالزمان پدید آمده، موجب اختلاف های بسیار خواهند شد. آیه «یَلبِسَکُم شِیَعًا و یُذِیقَ [37] بَعضَکُم بَأسَ بَعض» (انعام (6)، 65) نیز به وقوع اختلاف ها و قتل و کشتار در آخرالزمان تفسیر شده است. بر [38] اساس روایتی، آیه «ولَنبلونَّکم بشی ءٍ مِن الخَوف و الجُوع و نَقصٍ من الأَمولِ و الأَنفُس...» (بقره (2)،155) به ترس و ناامنی، گرسنگی و قحطی و فقر و کشتار در آخرالزمان اشاره دارد. [39
«٨٦»أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ
آنها کسانى هستند که زندگى دنیا را به بهاى(از دست دادن)آخرت خریدهاند،پس در مجازات آنان تخفیفى داده نمىشود و آنها یارى نخواهند شد.
نکتهها:
این آیه ریشهى پیمانشکنىها،قتلِنفسها و عمل نکردن به برخى آیات را چنین بیان مىکند:آنها دنبال زندگى دنیوى هستند و تنها به قوانینى که منافعشان را تأمین کند،پاىبند هستند و به هر قانونى که ضررى به منافع دنیوى آنان بزند بىاعتنایند.پس عذاب الهى براى این رفاهطلبان دنیاپرست،تخفیف ندارد و برخلاف خیال و گمانشان که ادّعا مىکنند؛ یا اصلاً عذاب نخواهند شد و یا چند روزى بیشتر مجازات نمىبینند،آنان نیز مثل همهى مجرمان،در برابر اعمال خود مسئولند. پیامها:
١-انسان،آزاد است و حقّ انتخاب دارد.تمام آیاتى که مىفرماید:انسان دنیا را خرید و آخرت را فروخت،دلیل این هستند که انسان مجبور نیست،بلکه اختیار دارد و خود با فکر و مقایسه،مىسنجد و انتخاب مىکند. «اِشْتَرَوُا»
٢-همه در برابر قانون الهى یکسان هستند. «فَلا یُخَفَّفُ» اینکه بنى اسرائیل خود را نژادِ برتر،فرزند و محبوب خدا مىدانند،گمان و و همى بیش نیست.قهر الهى براى هیچ انسان و نژادى که در مسیر لجاجت و کفر است،استثنا برنمىدارد.
٣-دنیاطلبى،یکى از انگیزههاى قتل مىباشد. «تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ... اِشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا»
#حدیث_مهدوی
کلام امام زمان
«و لیعلموا أن الحق معنا و فینا، لا یقول ذلک سوانا الا کذاب مفتر، و لا یدعیه غیرنا الا ضال غوی، فلیقتصروا منا علی هذه الجملة دون التفسیر، و یقنعوا من ذلک بالتعریض دون التصریح، ان شاء الله».
ای شیعه ما
همگان باید بدانند حق با ما و نزد ماست؛ جز ما، کسی این سخن را بر زبان نمی راند مگر دروغگوی تهمت زن. و غیر از ما، احدی این ادعا را نمی کند مگر آنکه گمراه و گمراه کننده است. به همین جمله از ما اکتفا کنند و تفسیرش را نخواهند، و به همین کنایه قناعت کنند، و دنبال تصریح آن نروند که به خواست خدا کنایه آنها را بس است.
منابع:کمال الدین و تمام النعمة/ ص511بحارالانوار/ ج53/ ص191
خداوند از پیامبران گذشته، پیمان گرفته که به پیامبر خاتم (ص) ایمان آورده، به او یاری رسانند (آل عمران (3)،81) بنابراین، تمام نبوت ها و شرایع پیشین، مقدمه و پیش درآمد شریعت ختمیّه اند. از ظاهر برخی [18] آیات، چون:
«والسَّبقونَ السَّبقونَ - أُولئِکَ المُقرَّبونَ... - ثُلَّةٌ مِن الأَوَّلینَ - وَ قَلیلٌ مِن الأَخِرین» (واقعه (56)،10 - 13 و 14).
و نیز بعضی روایات برمی آید که [19] پیشینیان از مردم آخرالزمان، فضیلت و مرتبه بالاتری داشته اند؛ امّا اهل [20] تفسیر، سبقت گرفتگان را پیامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضیلتی برای اقوام گذشته نشمرده اند؛ زیرا طبیعی است که اصحاب پیامبر (ص)، نسبت به تمام پیامبران دیگر و اصحابشان بسیار کم تر باشند؛ البته [21] روایاتی نیز حاکی از نسخ آیه مزبور نقل شده که درست به نظر [22] نمی رسد؛ و به دلیل سطح بالای [23] معرفت مردم آخرالزمان معجزات حسّی اقوام گذشته، جای خود را در اسلام به معجزه عقلی و علمی (قرآن) داده و وحی قرآنی، با سخن از قرائت [24] و علم و قلم، آغاز می شود:
«اِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ - خَلَقَ الإِنسنَ مِن عَلَقٍ - اِقرَأ و رَبُّکَ الأَکرَمُ - الَّذِی عَلَّمَ بِالقَلمِ - عَلَّمَ الإِنسنَ ما لَم یَعلَم». (علق (96)، 1 - 5).
و قرآن، از دوره ماقبل اسلام، به عنوان عصر جاهلیت در مقابل عصر علم و خرد یاد می کند:
«الجَهِلیَّةِ الأُولَی» (احزاب (33)،33). [25]
از این رو، طبق روایات، سوره توحید و شش آیه آغازین سوره حدید، برای اقوامی در آخرالزمان نازل شده که در کاوش های دینی، از اقوام پیشین ژرف اندیش تر و دقیق ترند. در [26] روایات متعدد دیگر نیز دوره آخرالزمان و مردم آن، به رغم وقوع فتنه ها و آشوب های بسیار، بهترین زمان و بهترین مردم شناسانده شده اند؛ بنابراین، میان دیدگاه [27] خوشبینانه اسلام درباره پایان تاریخ و ظهور آفت های اجتماعی بسیار در آن دوره، هیچ گونه تنافی وجود ندارد. برخی از پیامبران نیز به دلیل فضیلت مردم آخرالزمان، از خداوند خواسته اند که نام و راهشان در میان آنان جاوید بماند. (شعراء (26)،84) قرآن، امت [28] پیامبر را معتدل ترین و در نتیجه کامل ترین:
«و کَذلِکَ جَعلنکُم أُمَّةً وَسَطاً» (بقره (2)،143). [29]
و بهترین امّت:
«خَیرَ أُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنَّاسِ» (آل عمران (3)،110).
معرفی می کند؛ بر همین اساس، [30] خوارق عادت در آخرالزمان به کمترین میزان رسیده و خداوند از طریق سنت های طبیعی تاریخ، جوامع بشری را با آزمایش های مختلف به حدی از بلوغ، شعور و تجربه می رساند که زمینه حکومت جهانی صالحان مهیا شود و بر اساس سنّت همیشگی [31] خویش، مؤمنان را بر همه موانع چیره ساخته، به فتح و پیروزی پایدار می رساند:
«إِنَّهُم لَهمُ المَنصُورونَ - و إِنَّ جُندَنا لَهُم الغَلِبون». (صافات (37)،172 و 173). [32]
از مجموعه مباحث گذشته می توان نتیجه گرفت که دوره اسلامی، همان دوره آخرالزمان است که تحقق کامل دیدگاه مثبت اسلام درباره پایان تاریخ، در عصر ظهور امام مهدی (عج) به وقوع
«٨٥»ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ یَأْتُوکُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ
امّا این شما هستید که یکدیگر را به قتل مىرسانید و جمعى از خودتان را از سرزمینشان(آواره و)بیرون مىکنید و بر علیه آنان،به گناه و تجاوز همدیگر را پشتیبانى مىکنید.ولى اگر همانان به صورت اسیران نزد شما آیند،بازخریدشان مىکنید(تا آزادشان سازید)در حالى که(نه تنها کشتن،بلکه)بیرون راندن آنها (نیز)بر شما حرام بود.آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان مىآورید و به برخى دیگر کافر مىشوید؟پس جزاى هرکس از شما که این عمل را انجام دهد،جز رسوایى در این جهان،چیزى نخواهد بود و روز قیامت به سختترین عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مىدهید،غافل نیست.
نکتهها:
خداوند در این آیه،بنى اسرائیل را سرزنش مىکند که علىرغم پیمان و میثاقى که داشتید، همدیگر را کشتید و یکدیگر را از سرزمینهایتان بیرون کردید.شما موظّف بودید یک جامعهى متّحد براساس روابط صحیح خانوادگى و رسیدگى به محرومان تشکیل دهید،ولى به جاى آن در گناه و تجاوز به حقوق دیگران،یکدیگر را یارى و حمایت نمودید و در جامعه، هرج و مرج و تفرقه و خونریزى را رواج دادید.با حمایت شما،حاکمان ظالم جرأت قتل و تبعید پیدا کردند و عجیب اینکه شما به حکم تورات،اگر در این درگیرىها اسیرى داشته باشید با پرداخت فدیه آزادش مىنمایید،در حالى که حکم تورات را در تحریم قتل و تبعید، گوش نمىدهید.حاضرید همدیگر را به دست خود بکشید،ولى حاضر نیستید اسیر یکدیگر باشید! اگر اسارت توهین است،کشتن از آن بدتر است،و اگر فدیه دادن و آزاد کردن اسیران، فرمان تورات است،نهى از قتل و تبعید هم فرمان خداوند است! آرى،شما تسلیم فرمان خداوند نیستید،بلکه آیات الهى را هرجا مطابق میل و سلیقهى خودتان باشد مىپذیرید و هرکجا نباشد،زیر بار نمىروید.
این آیه نسبت به خطر التقاط،هشدار مىدهد که چگونه افرادى بخشى از دین را مىپذیرند و قسمت دیگر آن را رها مىکنند.مسلمانانى که به احکام فردى عمل مىکنند،ولى نسبت به مسائل اجتماعى بىتفاوتند،باید در انتظار خوارى و ذلّت دنیا و عذاب قیامت باشند.اىبسا ! کسانى که شرایط و احکام نماز و روزه را مراعات مىکنند،ولى در شرایط و وظایف حاکم و حکومت،متعهّد نیستند.
پیامها:
١-قرآن،کشتنِ دیگران را،به کشتن نفسِ خود تعبیر کرده است تا بگوید دیگرکشى،خودکشى است و افراد یک جامعه همچون اعضاى یک پیکرند.
«تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ»
٢- یارىرسانى و همکارى در گناه و تجاوز،ممنوع است. ١«تَظاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» ٣-علامت ایمان،عمل است و اگر کسى به دستورات دین عمل نکند،گویا ایمان ندارد. «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ» قرآن،به جاى انتقاد از اینکه چرا بعضى دستورات را عمل مىکنید و بعضى را رها مىکنید،فرموده است:
چرا به بعضى ایمان مىآورید و به بعضى کفر مىورزید.
٤-نشانهى ایمان واقعى،عمل به دستوراتى است که برخلاف سلیقههاى شخصى انسان باشد وگرنه انجام دستوراتِ مطابق میل انسان،نشانى از میزان ایمان واقعى ندارد. «تَقْتُلُونَ، تُفادُوهُمْ» (در کشتن یکدیگر به تورات کارى ندارید،ولى در آزادسازى اسیران اهل ایمان مىشوید!)
٥-کفر به بعضى از آیات،در واقع کفر به تمام احکام است.و بههمینجهت جزاى کسانى که به قسمتى از آیات عمل نکنند،خوارى دنیا و عذاب قیامت خواهد بود. «خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا... یُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ»
#حدیث_مهدوی
امام صادق
«سید حمیری در یک حدیث طولانی می گوید: به خدمت امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: ای فرزند پیامبر! روایات فراوانی در مورد غیبت از پدران بزرگوار شما به ما رسیده است، به ما خبر دهید که این غیبت در مورد چه کسی واقع خواهد شد؟ فرمود:- «ستقع بالسادس من ولدی، و الثانی عشر من الأئمة الهداة، بعد رسول الله اولهم امیر المومنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و آخرهم القائم بالحق، بقیة الله فی ارضه، صاحب الزمان و خلیفة الرحمان، و الله لو بقی فی غیبته ما بقی نوح فی قومه، لم یخرج من الدنیا حتی یظهر فیملأ الأرض قسطا و عدلا، کما ملئت جورا و ظلما».- «این غیبت در مورد ششمین فرزند من واقع می شود که دوازدهمین امام از امامهای هدایتگر بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می باشد، که اولین آنها امیرمومنان، علی بن ابی طالب (علیهالسلام) است و آخرین آنها: قائم به حق، یکتا بازمانده از حجتهای خدا در روی زمین، صاحب زمان و خلیفه ی یزدان ارواح العالمین له الفداء است. به خدا سوگند، اگر به مقدار عمر نوح (علیهالسلام) در پشت پرده بماند، از دنیا بیرون نمی رود جز اینکه ظاهر شده، جهان را پر از عدل و داد کند، چنانکه پر از جور و ستم شده باشد».
بحارالانوار/ ج51/ ص145
پیش بینی های «رنه گنون» (عبدالواحد یحیی) از افول و فروپاشی تمدّن مادّی غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقیقت که با نظر به داده های آیین های باستان و ادیان ابراهیمی ارائه شده خبر می دهد. نظریّه پایان تاریخ [12] «فوکویاما» پیروزی نهایی نظام غربی و حاکمیّت ابدی آن بر سرتاسر جهان را پیش بینی کرده است و نظریّه [13] «برخورد تمدّن ها» از «هانتینگتون»، جنگ جهانی تمدّن ها و نظم جهانی نوین براساس مرزهای تمدّنی را در پایان این دوره از جهان، پیش بینی می کند. [14] .
دیدگاه کلی قرآن درباره پایان تاریخ
دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهی خوش بینانه بود و پایان دنیا، پایانی روشن و سعادت آمیز دانسته شده است. سرانجامِ سعادت مند جهان، همان تحقّق کامل غرض آفرینش انسان ها است که چیزی جز عبادت خداوند نخواهد بود:
«و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلَّا لِیَعبدونَ.» (ذاریات (51)، 56).
عبودیّت الهی در سطوح گوناگون فردی و اجتماعی آن، براساس برنامه ریزی خداوند و در چارچوب اصل اختیار واقع شده و غالب انسان ها از آن بهره مند می شوند:
«وَعدَ اللَّهُ الَّذینَ ءَامَنوا مِنکُم وعَمِلوا الصَّلِحتِ لَیَستخلِفنَّهُم فِی الأَرضِ... ولَُیمَکِّننَّ لَهُم دِینَهُم الَّذِی ارتَضی لَهُم و لَیُبدِّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفهِم أَمناً یَعبُدونَنِی لَایُشرِکونَ بِی شَیئاً» (نور (24)،55).
«هُو الَّذِی أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَدِینِ الحَقّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ.» (توبه (9)،33؛ فتح (48)،28؛ صف (61)،9) [15]
آیات ناظر به آینده جوامع انسانی، بر عنصر خوش بینی در جریان کلّی نظام طبیعت و طرد عنصر بدبینی درباره پایان کار بشر تأکید ورزیده، به نوعی فلسفه تاریخ براساس سیر صعودی و تکاملی آن اشاره دارد. از [16] نگاه اسلام، دین با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در کامل ترین شکل خود به بشر عرضه شده:
«اَلیَومَ أَکمَلتُ لَکُم دِینَکُم و أَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی و رَضیتُ لَکُم الإِسلمَ دِیناً» (مائده (5)،3).
و همواره با انتقال از جامعه ای به جامعه دیگر شکوفاتر می گردد:
«مَنْ یَرتدَّ مِنکُم عَن دِینِه فَسوفَ یأتِی اللّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهم و یُحِبّونَه». (مائده (
13- و من کلام له (علیه السلام)
> فی ذم أهل البصرة بعد وقعة الجمل <
کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ أَخْلَاقُکُمْ دِقَاقٌ وَ عَهْدُکُمْ شِقَاقٌ وَ دِینُکُمْ نِفَاقٌ وَ مَاؤُکُمْ زُعَاقٌ وَ الْمُقِیمُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ وَ الشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدَارَکٌ بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ کَأَنِّی بِمَسْجِدِکُمْ کَجُؤْجُؤِ
سَفِینَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَیْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَ مِنْ تَحْتِهَا وَ غَرِقَ مَنْ فِی ضِمْنِهَا وَ فِی رِوَایَةٍ وَ ایْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُکُمْ حَتَّی کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی مَسْجِدِهَا کَجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَةٍ وَ فِی رِوَایَةٍ کَجُؤْجُؤِ طَیْرٍ فِی لُجَّةِ بَحْرٍ وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی بِلَادُکُمْ أَنْتَنُ بِلَادِ اللَّهِ تُرْبَةً أَقْرَبُهَا مِنَ الْمَاءِ وَ أَبْعَدُهَا مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهَا تِسْعَةُ أَعْشَارِ الشَّرِّ الْمُحْتَبَسُ فِیهَا بِذَنْبِهِ وَ الْخَارِجُ بِعَفْوِ اللَّهِ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قَرْیَتِکُمْ هَذِهِ قَدْ طَبَّقَهَا الْمَاءُ حَتَّی مَا یُرَی مِنْهَا إِلَّا شُرَفُ الْمَسْجِدِ کَأَنَّهُ جُؤْجُؤُ طَیْرٍ فِی لُجَّةِ بَحْرٍ.
خطبه 013-سرزنش مردم بصره
عوامل سقوط جامعه (روانشناسی اجتماعی مردم بصره)
شما سپاه یک زن بودید، و پیروان حیوان (شتر عایشه) تا شتر صدا می کرد می جنگیدید، و تا دست و پای آن قطع گردید فرار کردید، اخلاق شما پست، و پیمان شما از هم گسسته، دین شما دورویی، و آب آشامیدنی شما شور و ناگوار است، کسی که میان شما زندگی کند به کیفر گناهش گرفتار می شود، و آن کس که از شما دوری گزیند مشمول آمرزش پروردگار می گردد، گویا مسجد شما را می بینم که چون سینه کشتی غرق شده است، که عذاب خدا از بالا و پایین او را احاطه می کند، و سرنشینان آن همه غرق می شوند. و در روایتی است: سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق می کند، گویا مسجد شما را می نگرم که چون سینه کشتی یا چونان شترمرغی که بر سینه خوابیده باشد بر روی آب مانده است. و در روایت دیگر: مانند سینه مرغ روی آب دریا. و در روایت دیگری آمده: خاک شهر شما بد بوترین خاکها است، از همه جا به آب نزدیکتر و از آسمان دورتر، و نه دهم شر و فساد در شهر شما نهفته است، کسی که در شهر شما باشد گرفتار گناه، و آنکه بیرون رود در پناه عفو خداست گویی شهر شما را می نگرم که غرق شده، و آب آن را فرا گرفته، چیزی از آن دیده نمی شود، مگر جاهای بلند مسجد، مانند سینه مرغ بر روی امواج آب دریا!
«٨٤»وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
و(به یاد آرید)هنگامى که از شما پیمان گرفتیم،خونهاى یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید،پس شما(به این پیمان)اقرار کردید و خود برآن گواه هستید.
نکتهها:
شاید مراد از میثاق بنى اسرائیل دربارهى احترام به خون مردم،آیه ٣٢ سوره مائده باشد که مىفرماید:بر بنى اسرائیل نوشتیم که هرکس شخصى را بدون دلیل و از روى فساد در زمین بکشد،گویا همه مردم را کشته است. حقّ حیات،اوّلین حقّ براى هر انسان است و قتل نفس از گناهان کبیره مىباشد.همچنان که در سورهى مائده آیه ٣٢ کشتن یک نفر را بدون هیچ جرمى برابر با کشتن همه مردم شمرده است.امام باقر علیه السلام فرمود:تمام گناهان مقتول به گردن قاتل مىافتد. ١و نیز در حدیث آمده است:اگر اهل آسمانها و زمین در قتل یک نفر مؤمن شریک شوند،همه به دوزخ مىافتند. ٢
روش طاغوتها آن است که براى محکم کردن پایگاه خود،قلعهها و کاخها بنا مىکنند و مردم را آواره کرده و مورد آزار و هتک حرمت قرار مىدهند.در حالى که حتّى بستانکار حقّ ندارد،بدهکار را مجبور به فروش خانه خود نماید.و اگر شخصى در مسجد براى خود جاى بگیرد،کسى حقّ ندارد در آنجا نماز بخواند.و هرکس زودتر از دیگرى مکانى را براى کار یا عبادت یا کشاورزى انتخاب نمود،در اولویّت قرار مىگیرد و احدى حقّ مزاحمت ندارد.
انتقاد از یهودیان زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله که در جمله« أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ »به چشم مىخورد به خاطر عملکرد نیاکانشان است.آرى،هرکس به کار شخصى یا قومى مربوط به زمانهاى گذشته یا آینده راضى باشد،شریک در آن قلمداد مىشود.
پیامها:
١-براى اطمینان از انجام کارهاى مهم،سفارش و فرمان کافى نیست،میثاق و تعهّد لازم است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ»
٢-امنیّت جان و وطن،سفارش خداوند و مکاتب الهى است. «لا تَسْفِکُونَ، لا تُخْرِجُونَ»
٣-علاقه به وطن،یک حقّ فطرى و طبیعى است و سلب این حقّ،ظلم آشکار است. «وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ»
٤-جامعه به منزلهى پیکرى واحد است که افراد آن،اعضاى این پیکرند. «دِماءَکُمْ، أَنْفُسَکُمْ» ١
#حدیث_مهدویت
امام حسن مجتبی
... أما علمتم انّه ما منّا أحد الا ویقع فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه إلاّ القائم الذی یصلّی روح الله عیسی بن مریم خلفه، فإنّ اللّه عزّ وجلّ یخفی ولادته ویغیب شخصه لئلاّ یکون لأحد فی عنقه بیعة إذا خرج ذاک التاسع من ولد أخی الحسین ابن سیدة الاماء یطیل اللّه عمره فی غیبته، ثمّ یظهره بقدرته فی صورة شابٍّ ابن دون أربعین سنة، ذلک لیعلم انّ اللّه علی کل شیء قدیر.
مردم! آیا نمیدانستید که هر کدام از ما خاندان وحی و رسالت مجبور به بیعت با حکمران طغیانگر زمان خود میشویم مگر قائم ـ ارواحنا فداه ـ که حضرت عیسی بن مریم، روح الله، به او اقتدا میکند و نماز میخواند چرا که خداوند ولادت او را مخفی و شخص او را نهان میدارد تا هنگامی که به دستور او ظهور کند بیعت قدرتمداری را به گردن نداشته باشد. او نهمین امام معصوم از نسل برادرم حسین ـ علیهالسلام ـ است و فرزند بهترین کنیزان. خداوند در غیبت او عمر او را طولانی میکند و سپس به قدرت خویش او را در چهرهی جوانی کمتر از چهل سال ظاهر میسازد تا همگان بدانند که خداوند بر هر کاری تواناست.
کمال الدین/ 316
12- و من کلام له (علیه السلام)
> لما أظفره الله بأصحاب الجمل وَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَدِدْتُ أَنَّ أَخِی فُلَاناً کَانَ شَاهِدَنَا لِیَرَی مَا نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَی أَعْدَائِکَ <
فَقَالَ لَهُ (علیه السلام) أَ هَوَی أَخِیکَ مَعَنَا فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوَی بِهِمُ الْإِیمَانُ.
خطبه 012- پس از پیروزی بر اصحاب جمل
(پس از پیروزی در جنگ بصره در سال 36 هجری یکی از یاران امام علیه السّلام گفت: دوست داشتم برادرم با ما بود و میدید که چگونه خدا تو را بر دشمنانت پیروز کرد)
امام (ع) پرسید: آیا فکر و دل برادرت با ما بود؟ گفت: آری امام (ع) فرمود: پس او هم در این جنگ با ما بود، بلکه با ما در این نبرد شریکند آنهایی که حضور ندارند، در صلب پدران و رحم مادران می باشند، ولی با ما هم عقیده و آرمانند، به زودی متولد می شوند، و دین و ایمان به وسیله آنان تقویت می گردد.
«٨٣»وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ و(به یاد آرید)زمانى که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم،جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان،احسان کنید و با مردم،به زبان خوش سخن بگویید و نماز را برپاىدارید و زکات بدهید.امّا شما( بااینکه پیمان بسته بودید،)جز عدّۀ کمى،سرپیچى کردید و روى گردان شدید.
نکتهها:
احسان،جامعترین و وسیعترین واژه در باب نیکى است.در حال فقر والدین،احسان مادّى و در حال غناى آنان،احسان روحى.چنانکه احسان به یتیم شامل؛تأدیب،حفظ حقوق، محبّت و تعلیم او مىشود.
اصول همهى ادیان یکى است.چون همهى این میثاقها،در اسلام نیز هست.
پیامها:
١-خداوند از طریق عقل،فطرت و وحى،از مردم پیمان مىگیرد. «أَخَذْنا مِیثاقَ»
٢-توحید،سرلوحهى مکتب انبیاست.و بعد از آن کارهاى نیک قرار گرفته است.
«لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
٣-در کنار توحید،احسان به والدین مطرح است. «لا تَعْبُدُونَ... وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
٤-تبعیض و گرایش به یکى از پدر و مادر،ممنوع است. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
٥-ابتدا خویشان نیازمند،سپس دیگران. «ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ...» البتّه در بین خویشاوندان نیز اولویّتها محفوظ است. «أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ» ١
٦-احسان باید همراه با ادب و بدون منّت باشد.در کنار احسان،جمله «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً» آمده است.
٧-اگرچه به همهى مردم نمىتوان احسان کرد،ولى با همه مىتوان خوب سخن گفت. «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً» ٨-برخورد خوب و گفتار نیکو،نه تنها با مسلمانان،بلکه با همهى مردم لازم است. «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً»
٩-علاوه بر پرداخت زکات،احسان به مستمندان و ایتام نیز لازم است.در آیه هم زکات آمده و هم احسان به مساکین. «إِحْساناً... وَ الْمَساکِینِ... وَ آتُوا الزَّکاةَ»
١٠-نماز و رابطه با خداوند،از زکات و رابطه با فقرا جدا نیست. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»
١١-نماز و زکات در ادیان دیگر نیز بوده است. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»
١٢-اعتقاد به توحید،احسان به والدین و ایتام و مساکین،همراه با دستور پرداخت زکات و برخورد نیکو با مردم،و بپاداشتن نماز،نشانهى جامعیت اسلام است.
١٣-اداى حقوق،داراى مراتب و مراحلى است.اوّل حقّ خداوند،سپس والدین، سپس خویشاوندان،سپس یتیمان که کمبود محبّت دارند و آنگاه مساکین که کمبود مادّیات دارند.
١٤-تمام احکام اعتقادى،اخلاقى و فقهى،میثاق و عهد خدا با انسان است.بعد از «مِیثاقَ» سخن از عقیده توحیدى،احسان به والدین،نماز و زکات آمده است.
بشر به مقتضای حُب ذات و طبیعت جست وجوگر خود همواره به سرانجام دنیا می اندیشد و اکنون که فقر و فساد، ظلم و ستم، تبعیض و ناجوانمردی، استعمار و استثمار، انحصارطلبی قطب سلطه گر و صدها و هزاران پدیده نا میمون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به صورت وحشتناکی بر جوامع بشری چنگ انداخته و عرصه را بر انسان های آزادیخواه و طالب حداقل حقوق انسانی تنگ نموده، این سؤال که آینده جهان و پایان تاریخ چگونه خواهد بود از اهمیت ویژه برخوردار است.
و اهمیت بیشتر آن زمانی روشن تر می گردد که به این نکته توجه داشته باشیم که بشر در دوران اوج شکوفایی علمی، صنعتی و تکنولوژی است و این همه رشد و ترقی نه تنها مشکلی از بشر خسته از جنگ ها و خونریزی ها، اضطراب ها و تشویش ها، نامردمی ها و تبعیض ها برطرف نساخته، که مایه تورّم مشکلات و تشدید دردهای او گردیده است.
اکنون باید بگوییم این حق آدمی است که بداند بشر در سیر قهقرایی به گرداب فلاکت و بدبختی افکنده خواهد شد یا با آینده ای روشن و عصری طلایی که آدمی به حقوق انسانی خود می رسد و به سعادت و فلاح دست می یابد مواجه می شود. دانستن هر یک از این دو پاسخ فقط رفع یکی از مشکلات فکری او نیست بلکه نوع جهت گیری او را در زندگی معین خواهد کرد و او را از خمودگی و سستی، یأس و افسردگی، اضطراب و پریشانی، انحطاط و سقوط خارج ساخته به انسانی پرتکاپو و فعال، امیدوار به آینده، صبور، مقاوم و ترقی خواه تبدیل خواهد کرد.
همه ادیان الهی و بیشتر مکاتب بشری، درباره پایان تاریخ، اظهار نظر کرده اند. در همه پیش گویی های [1] مربوط به آخرالزمان، خبرهای وحشتناک و نگران کننده ای وجود دارد؛ ولی اغلب بر این امر اتّفاق نظر [2] است که پایان کار بشر، روشن و سعادت آمیز است. در تمام فرقه ها و [3] مذاهب اسلامی، کم و بیش سرانجام سعادت مند بشر پیش بینی شده است. [4] در متون زرتشتی (از آیین های باستان) به صراحت از دوره طلایی بشر در پایان جهان یاد شده که به آشوب ها و بلاهای بسیار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسین منجی (سوشیانس) محقّق می شود. در آیین هندوان نیز هر [5] دوره انسانی به چهار قسمت تقسیم شده که قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدریجی معنویت اوّلیه است و از آن، به عصر ظلمت (Kali Yuga) تعبیر می شود؛ سپس منجی بشر ظاهر شده و با فروپاشی جوامع انسانی و ازبین رفتن شرارت ها، دوره ای نو آغاز می گردد. در متون بودایی نیز از این [6] دوره، سخن به میان آمده است. در [7] ادیان ابراهیمی، بیش از آیین ها و مکاتب دیگر بر دوره طلایی بشر در پایان تاریخ، تأکید شده است. در عهد عتیق، برقراری سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پیش بینی شده که به وسیله «مشیح» محقّق می شود. در [8] عهد جدید نیز به این مطلب پرداخته شده و مکاشفه یوحنا به طور کامل به [9] حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص یافته و در پایان آن، به برقراری صلح و آرامش جهان تحت حاکمیت مؤمنان اشاره شده است. در میان مکاتب [10] بشری، پیش بینی «مارکس» از مدینه کمونیستی همراه با کمون نهایی ایجاد شده، تصویری از جامعه بی طبقه و بی
«٨٢»وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ
و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند،آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهندماند.
پیامها:
١-در کنار تهدید،بشارت لازم است.آیه قبل کیفر گنهکار را مطرح کرد،این آیه پاداش نیکوکار را. «اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا... أَصْحابُ الْجَنَّةِ»
٢-ایمان،از عمل جدا نیست. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا...»
٣-ملاک بهشت،ایمان و عمل است،نه خیال و آرزو. «اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا...
أَصْحابُ الْجَنَّةِ»
٤-انجام یک عمل صالح کفایت نمىکند،بلکه داشتن خوى نیکوکارى و انجام هرگونه کار صالحى لازم است. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» ،«الصالحات»جمع و همراه با (الف و لام)آمده است،لذا همهى کارهاى نیک را در برمىگیرد.
بَابُ مَنِ اسْتَعَانَ بِهِ أَخُوهُ فَلَمْ یُعِنْهُ
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ أَمِینٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ بَخِلَ بِمَعُونَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَ الْقِیَامِ لَهُ فِی حَاجَتِهِ إِلَّا ابْتُلِیَ بِمَعُونَةِ مَنْ یَأْثَمُ عَلَیْهِ وَ لَا یُؤْجَرُ
اصول کافى جلد 4 صفحه: 71 روایة:1
ترجمه :
حضرت باقر علیه السلام فرمود: کسیکه در کمک کردن به برادر مسلمانش بخل ورزد و از اقدام در انجام حاجتش دریغ کند گرفتار بکمل کسى شود که در آن کمک گناهکار (خدا) شود و مزدى هم نبرد.
2- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِیعَتِنَا أَتَى رَجُلًا مِنْ إِخْوَانِهِ فَاسْتَعَانَ بِهِ فِى حَاجَتِهِ فَلَمْ یُعِنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ إِلَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِأَنْ یَقْضِیَ حَوَائِجَ غَیْرِهِ مِنْ أَعْدَائِنَا یُعَذِّبُهُ اللَّهُ عَلَیْهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ
اصول کافى جلد 4 صفحه: 72 روایة:2
ترجمه :
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر مردى از شیعیان ما که نزد مردى از برادرانش برود و درباره حاجتى از او کمک بخواهد و او با اینکه قدرت بر آن دارد کمکش نکند خداوند او را گرفتار کند که حاجت دیگرى از دشمنان ما را بر آورد و بدان واسطه خداوند در روز قیامت او را عذاب کند.
3- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنِ الْخَطَّابِ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمْ یَدَعْ رَجُلٌ مَعُونَةَ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ حَتَّى یَسْعَى فِیهَا وَ یُوَاسِیَهُ إِلَّا ابْتُلِیَ بِمَعُونَةِ مَنْ یَأْثَمُ وَ لَا یُؤْجَرُ
اصول کافى جلد 4 صفحه: 72 روایة:3
ترجمه :
حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسى کمک به برادر مسلمان خود و کوشش در آن و همدردى و همکارى با او را وانگذارد جز اینکه گرفتار بکمک کس گردد که در آن گناهکار شود و اجراى نبرد.
4- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِى الْحَسَنِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ مَنْ قَصَدَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ مُسْتَجِیراً بِهِ فِى بَعْضِ أَحْوَالِهِ فَلَمْ یُجِرْهُ بَعْدَ أَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ فَقَدْ قَطَعَ وَلَایَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ
اصول کافى جلد 4 صفحه: 72 روایة:4
ترجمه :
على بن جعفر از برادرش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام حدیث کند و گوید: شنیدم که مىفرمود: هر که مردى از برادران (ایمانیش) باو رو کند و درپاراى از گرفتاریهایش باو پناه آورد و او پناهش ندهد با اینکه قدرت بر آن دارد، بتحقیق پیوند خود را از خداى عزوجل بریده است.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: یعنى در دفع ظلمى یا قضاء حاجتى ضرورى باو پناهنده شود، و مقصود از قطع ولایت خداوند، یا دوستى او با خدا است، و یا دوستى خدا با او است، یا یارى خداوند او را یا یارى او خداوند را است، و یا کنایه از سلب ایمان است زیرا خداوند ولى مؤمنین است.
11- و من کلام له (علیه السلام)
> لابنه محمد ابن الحنفیة لما أعطاه الرایة یوم الجمل <
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَی نَاجِذِکَ أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ.
خطبه 011-خطاب به محمد حنفیه
آموزش نظامی
اگر کوهها از جای کنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشگر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم پوش، و بدان که پیروزی از سوی خدای سبحان است.
#حدیث_مهدوی
کلام امام زمان
ولولا ما عندنا من محبّة صلاحکم ورحمتکم والإشفاق علیکم لکنّا عن مخاطبتکم فی شغل
ای شیعه ما
و اگر محبت به شما نداشتیم و صلاح شما را نمیدیدیم، و بخاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگوى با شما را ترک میگفتیم.
منابع:الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة / النص / 286 / 4 - فصل بعض معجزات الإمام المهدی ع و ما ظهر من جهته ع من التوقیعات على یدی سفرائهالإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) / ج 2 / 467 / احتجاج الحجة القائم المنتظر المهدی صاحب الزمان صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین ..... ص : 461الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) / ترجمه و شرح غفارى / ج 4 / 286 / جواب امام مهدى ع از نامه شیعیان بحضرتش در امر خلف امام حسن عسکرى ع ..... ص : 284بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 53 / 179 / باب 31 ما خرج من توقیعاته ع ..... ص : 150
10- و من خطبة له (علیه السلام)
> یرید الشیطان أو یکنی به عن قوم <
أَلَا وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ خَیْلَهُ وَ رَجِلَهُ وَ إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی مَا لَبَّسْتُ عَلَی نَفْسِی وَ لَا لُبِّسَ عَلَیَّ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضاً أَنَا مَاتِحُهُ لَا یَصْدُرُونَ عَنْهُ وَ لَا یَعُودُونَ إِلَیْهِ.
خطبه 010-حزب شیطان
آگاهی امام برای مقابله با اصحاب جمل
آگاه باشید که شیطان حزب خود را جمع کرده، و سواره و پیاده های لشگر خود را فرا خوانده است، اما من آگاهی لازم به امور دارم، نه حق را پوشیده داشتم و نه حق بر من پوشیده ماند سوگند به خدا، گردابی، برای آنان بوجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد، آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بیرون آیند، و آنها که گریختند، خیال بازگشتن نکنند.
#داستان_مهدویت
داستانهای حدیثی
امام حسن عسگری صلوات الله علیه متوجّه من شد و فرمود: ای سعد بن عبداللّه! برای چه از قم به این جا آمدهای؟ عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! چون عشق زیارت و دیدار شما را داشتم، بدین جا آمدهام. حضرت فرمود: پس بقیهی سؤالهایی را که تهیه و تنظیم نموده بودی، چه شد؟ پاسخ دادم: آماده و موجود میباشد. فرمود: از فرزندم و نور چشمم مهدی موعود علیهالسلام آنچه میخواهی سؤال کن. و من بعضی از سؤالهای باقی مانده را مطرح کردم، از آن جمله عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! تأویل و تفسیر کهیعص چیست؟ کودک در حالی که روی زانوی پدر نشسته بود، فرمود: این حروف، رموز و اخبار غیبی الهی است که خداوند متعال در رابطه با حضرت زکریای پیغمبر علیهالسلام بیان نموده است؛ چون زکریا از خداوند متعال درخواست نمود تا اسامی خمسهی طیبه - پنج تن آل عبا علیهم السلام - را تعلیم او نماید. لذا جبرئیل علیهالسلام نازل شد و آن اسامی مقدّس را به او تعلیم داد؛ و هر زمان حضرت زکریا علیهالسلام یادی از آن اسامی: «محمّد، علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام» میکرد، هر نوع مشکل و ناراحتی که داشت، حلّ و بر طرف میگردید. امّا هرگاه نام حسین علیهالسلام بر زبان جاری مینمود و به یاد آن حضرت میافتاد، غم و اندوه فراوانی بر او عارض میشد؛ و افسرده خاطر میگردید. پس روزی اظهار داشت: خداوندا! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور میشوم، دلم آرام میگیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد میکنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه میزند؟! خداوند متعال «کهیعص» را در جواب حضرت زکریا علیهالسلام برایش فرستاد؛ و تمامی اخبار و جریاناتی را که بر امام حسین علیهالسلام مقدّر شده بود، به وسیلهی آن رموز کلّی برایش بیان نمود:«کاف» یعنی؛ کربلاء و حوادث آن، «هاء» اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام اللّه علیهم، «یاء» یزید - بن معاویه است - که بر امام حسین علیهالسلام ظلم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگی آن حضرت و اصحاب میباشد؛ و «صاد» صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود.سپس آن کودک در ادامهی فرمایشات گهربارش فرمود: چون حضرت زکریا علیهالسلام این خبر را - از فرشتهی الهی یعنی جبرئیل امین علیهالسلام - دریافت نمود، وارد مسجد شد و به مدّت چند روز در مسجد ماند و مرتّب گریه و زاری میکرد. و در پایان افزود: حضرت یحیی پیغمبر و امام حسین علیهماالسلام، هر دو به مدّت شش ماه در رحم مادر بودند؛ و در شش ماهگی به دنیا آمدند.
منبع:کمال الدین/ ح21/ ص452ارشاد القلوب دیلمی/ص422احتجاج طبرسی/ ج2/ ص423/ ح341بحارالانوار/ ج52/ ص87-88