عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۱۰۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

مهارت های ارتباطی امام حسن(ع)

مهارت های ارتباطی، نقش اثرگذاری در ایجاد، تسهیل و پایا شدن ارتباطات میان فردی دارد. این مهارت ها در فرمایشات امام حسن(ع) از جنبه های مختلفی قابل بررسی است. آثار مثبت ارتباط و همنشینی با علما، نقش هم نشین و چگونگی دوست یابی، شناخت افراد از طریق حالت های روحی و احساسی، از جمله مواردی است که در فرمایشات حضرت تأکید شده است. جالب اینکه همین موارد، جزو نکات مهم و کلیدی است که در مباحث علم روان شناسی و مشاوره مطرح می شود. در ادامه به برخی از این مهارت ها اشاره شده است:

1. تأثیر مجالست با علما

امام حسن(ع) می فرماید: «مَنْ أکثَر مُجالِسَه الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّیادَهِ فی نَفْسِهِ، وَ کانَت لَهُ وَلایهٌ لِما یعْلَمُ، وَ إفادَهٌ لِمات عَلَّمَ؛ هر که با علما بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد و ذهن و اندیشه اش باز و توسعه می یابد و بر معلوماتش افزوده می گردد و به سادگی می تواند دیگران را هدایت نماید».1

  1. إحقاق الحقّ، ج 11، ص 238، س2.

2. اهمیت مشورت

امام حسن(ع) می فرماید: «ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلی رُشْدِهِمْ؛ هیچ گروهی در کارهای ـ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...، با یکدیگر مشورت نکرده اند، مگر آنکه به رشد فکری و عملی و. ..، رسیده اند».1

  1. تحف العقول، ص 233؛ اعیان الشیعه، ج 1، ص 577؛ بحارالانوار: ج 75، ص 105، ح4.

3. نقش هم نشین منتقد در آگاه سازی

امام حسن(ع) می فرماید: «إنَّ مَنْ خَوَفَّک حَتّی تَبْلُغَ الاْمْنَ، خَیرٌ مِمَّنْ یؤْمِنْک حَتّی تَلْتَقِی الْخَوْفَ؛ همانا کسی تو را ـ در برابر عیب ها و کمبودها ـ هشدار دهد تا آگاه و بیدار شوی، بهتر است از آن کسی که فقط تو را تعریف و تمجید کند تا بر عیب هایت افزوده گردد».1

  1. إحقاق الحق، ج 11، ص 242، س 2.

4. نحوه برخورد با برادر مؤمن

امام حسن(ع) می فرماید: «إذا لَقی أحَدُکمْ أخاهُ فَلْیقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ؛ وقتی انسان برادر مؤمن ـ و دوست ـ خود را ملاقات کرد، باید پیشانی و سجده گاه او را ببوسد».1

  1. تحف العقول، ص 236، س 13؛ بحارالانوار، ج 75، ص 105، ح 4.

5. دوستی یعنی دل سوزی و محبت

امام حسن(ع) می فرماید: «القَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَ إنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَالْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَ إنْ قَرُبُ نَسَبُهُ؛بهترین دوست نزدیک به انسان، کسی است که در تمام حالات دل سوز و با محبت، باشد گرچه خویشاوندی نزدیکی هم نداشته باشد و بیگانه ترین افراد کسی است که از محبت و دل سوزی بیگانه باشد، گرچه از نزدیک ترین خویشاوندان باشد».1

  1. تحف العقول، ص 234، س 3؛ بحارالانوار، ج 75، ص 106، ح 4.

6. پرهیز از سبک شمردن دوست

امام حسن(ع) می فرماید: «مَنِ اسْتَخَفَّ بِإخوانِهِ فَسَدَتْ مُرُوَّتُهُ؛ کسی که دوستان و برادرانش را سبک شمارد و نسبت به آنها بی اعتنا باشد، مروت و جوان مردی اش فاسد گشته است».1

  1. کلمه الإمام الحسن(ع)، ص 209.

7. دقت در دوست یابی

دوست، عمیق ترین تأثیر را بر زندگی و رفتار انسان می گذارد، تا آنجا که گفته شده است: «اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ؛ انسان بر آیین رفیقش است».

به این علت، در قرآن و روایات، سخت بر آیین دوست یابی تأکید و سفارش شده است.

حضرت در سفارش به یکی از فرزندان خویش فرمود:

یا بُنَی لاتُواخِ اَحَدا حَتّی تَعْرِفَم وارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَاِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلی اِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِی الْعُسْرَةِ.1

پسرم! با هیچ کس برادری [و دوستی] مکن مگر آنکه [اول] بدانی کجا رفت و آمد دارد و از چه خانواده ای می باشد، هرگاه به این مسئله پی بردی و معاشرت و دوستی او را [طبق معیارها] پسندیدی، پس با او برادری [و دوستی] کن، در گذشتن از لغزش ها و همدردی در سختی.

  1. تحف العقول، ص 404، ش3.

8. شناخت انسان از راه عصبانیت

امام حسن(ع) فرمود: «لایعرف الرأی الا عند الغضب؛ قدرت اندیشه و خصلت های درونی انسان هنگام خشم، شناخته و آشکار می شود».1

معمولاً ویژگی های درونی افراد از دید دیگران مخفی است و در مواقع خاصی به طور ناخواسته بروز می کند. یکی از آن حالات خاص، وقتی است که آدمی به هر دلیلی دچار عصبانیت شود. سپس حالت های خوب یا ناشایست وی هویدا خواهد شد.

دلیل ظهور خصلت های درونی انسان، هنگام خشم این است که شخص در این حالت نمی داند چه می گوید و چه می کند و نیز در روایات آمده است که خشم و غضب، نوعی جنون است.

  1. محمد دشتی، فرهنگ سخنان امام حسن مجتبی(ع)، ص 15.

9. چگونگی رابطه با مردم

ای بنی تفم وصیتی، و اجعل نفسک میزانا، فیما بینک و بین غیرک فاحب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لنفسک و لاتظلم کما لاتحب ان تظلم، و احسن کما تحب ان یحسن الیک، واستقبح من نفسک ما تستقبح من غیرک و ارض من الناس لک ما ترضی به لهم منک و لاتقل بما لاتعلم، بل لاتقل کلما تعلم، و لا تقل ما لاتحب ان یقال لک.

و قال(ع) و قل للناس حسنا و ای کلمة حکم جامعة ان تحب للناس ما تحب لنفسک و تکره لهم ما تکره لها، انک قل ما تسلم ممن تسرعت الیه ان تندم او تتفضل علیه.

ای پسرم سفارش مرا دریاب، در رابطه با مردم، خود را معیار و میزان قرار بده. هر چه را برای خود می خواهی، برای دیگران بخواه. هر چه را برای خود نپسندیدی برای دیگران نپسند. به کسی ستم مکن، چنانچه دوست نداری به تو ستم شود. احسان کن چنان که دوستداری احسانت کنند، آنچه از دیگران زشت شماری از خود زشت شمار. راضی باش از برخورد مردم با تو، آنچه را که راضی هستی با مردم انجام دهی.

آنچه نمی دانی و علم نداری مگو به زبان نیاور. هر چه را هم که میدانی مگو و اظهار مکن. حرفی را که نخواهی به تو گویند، برای دیگر مگو. با مردم خوش زبان باش، چه سخن حکیمانه و جامعی است که گفته اند برای مردم بخواه، آنچه برای خود خواهی، و نپسند برای دیگران آنچه را بر خود نپسندی و کمتر اتفاق افتد که درباره کسی شتاب زدگی کنی که از پشیمانی سالم بمانی و نادم نشوی مگر با احسان به او جبرانش نمایی.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۰۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


حضرت فاطمه زهرا(س)


قال أبی لجابر بن عبد الله الأنصاری إن لی إلیک حاجة فمتى یخف علیک أن أخلو بک فأسألک عنها فقال له جابر أی الأوقات أحببته فخلا به فی بعض الأیام فقال له یا جابر أخبرنی عن اللوح الذی رأیته فی ید أمی فاطمة بنت رسول الله ص و ما أخبرتک به أمی إنه فی ذلک اللوح مکتوب فقال جابر أشهد بالله أنی دخلت على أمک فاطمة ع فی حیاة رسول الله ص فهنیتها بولادة الحسین فرأیت فی یدیها لوحا أخضر ظننت أنه من زمرد و رأیت فیه کتابا أبیض شبه لون الشمس فقلت لها بأبی و أمی أنت یا بنت رسول الله ما هذا اللوح فقالت هذا لوح أهداه الله تعالى إلى رسوله ص فیه اسم أبی و اسم بعلی و اسم ابنی و اسم الأوصیاء من ولدی و أعطانیه أبی لیبشرنی بذلک قال جابر فأعطتنیه أمک فاطمة ع فقرأته و استنسخته فقال أبی فهل لک یا جابر أن تعرضه علی قال نعم فمشى معه أبی إلى منزل جابر فأخرج صحیفة من رق فقال یا جابر انظر فی کتابک لأقرأ علیک فنظر جابر فی نسخته فقرأه أبی فما خالف حرف حرفا فقال جابر أشهد بالله أنی  هکذا رأیته فی اللوح مکتوبا-بسم  الله  الرحمن  الرحیم  هذا کتاب  من  الله  العزیز الحکیم  لمحمد نبیه  و نوره- و سفیره و حجابه و دلیله نزل به الروح الأمین من عند رب العالمین عظم یا محمد أسمائی و اشکر نعمائی و لا تجحد آلائی إنی أنا الله لا إله إلا أنا قاصم الجبارین و مدیل المظلومین و دیان الدین إنی أنا الله لا إله إلا أنا فمن رجا غیر فضلی أو خاف غیر عدلی عذبته عذابا لا أعذبه أحدا من العالمین فإیای فأعبد و علی فتوکل إنی لم أبعث نبیا فأکملت أیامه و انقضت مدته إلا جعلت له وصیا و إنی فضلتک على الأنبیاء و فضلت وصیک على الأوصیاء- و أکرمتک بشبلیک و سبطیک حسن و حسین فجعلت حسنا معدن علمی- بعد انقضاء مدة أبیه و جعلت حسینا خازن وحیی و أکرمته بالشهادة و ختمت له بالسعادة فهو أفضل من استشهد و أرفع الشهداء درجة جعلت کلمتی التامة معه و حجتی البالغة إلیک عنده بعترته أثیب و أعاقب أولهم علی سید العابدین و زین أولیائی الماضین و ابنه شبه جده المحمود محمد الباقر علمی و المعدن لحکمتی سیهلک المرتابون فی جعفر الراد علیه کالراد علی حق القول منی لأکرمن مثوى جعفر و لأسرنه فی أشیاعه و أنصاره و أولیائه- انتجب بعده موسى فتنة عمیاء حندس لأن خیط فرضی لا ینقطع و حجتی لا تخفى و إن أولیائی یسقون بالکأس الأوفى من جحد واحدا منهم فقد جحد نعمتی و من غیر آیة من کتابی فقد افترى علی ویل للمفترین الجاحدین عند انقضاء مدة موسى عبدی و حبیبی و خیرتی علی ولیی و ناصری و من أضع علیه أعباء النبوة و أمتحنه بالاضطلاع بها یقتله عفریت مستکبر یدفن فی المدینة التی بناها العبد الصالح إلى جنب شر خلقی حق القول منی لأسرنه بمحمد ابنه و خلیفته من بعده و وارث علمه فهو معدن علمی و موضع سری و حجتی على خلقی لا یؤمن عبد به إلا جعلت الجنة مثواه و شفعته فی سبعین من أهل بیته کلهم قد استوجبوا النار و أختم بالسعادة لابنه علی  ولیی و ناصری و الشاهد فی خلقی و أمینی على وحیی أخرج منه الداعی إلى سبیلی و الخازن لعلمی الحسن و أکمل ذلک بابنه م ح م د رحمة للعالمین علیه کمال موسى و بهاء عیسى و صبر أیوب فتذل أولیائی فی زمانه و تتهادى رءوسهم کما تتهادى رءوس الترک و الدیلم فیقتلون و یحرقون و یکونون خائفین مرعوبین وجلین تصبغ الأرض بدمائهم و یفشوا الویل و الرنة فی نسائهم أولئک أولیائی حقا بهم أدفع کل فتنة عمیاء حندس و بهم أکشف الزلازل و أدفع الآصار و الأغلال  أُولئِکَ عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ- وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ  قال عبد الرحمن بن سالم قال أبو بصیر لو لم تسمع فی دهرک إلا هذا الحدیث لکفاک فصنه إلا عن أهله.


امام صادق علیه‌السلام می فرماید: پدرم (حضرت باقر علیه‌السلام) روزی به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: من با شما کاری دارم، چه وقتی برای شما زحمت نیست که با شما خلوت کنم و پرسشی از شما بکنم؟ جابر عرض کرد: هر وقت اراده بفرمایید. وقتی تعیین شد و با یکدیگر خلوت نمودند. امام باقر علیه‌السلام فرمود: ای جابر! برای من از لوحی که در دست مادرم فاطمه (سلام الله علیها) دخت پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) دیده ای سخن بگو، و از آنچه مادرم فاطمه (سلام الله علیها) به تو خبر داده که در لوح نوشته شده است برای من بگو. جابر گفت:«خدا را گواه می گیرم که در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) به خدمت مادرت فاطمه (سلام الله علیها) شرفیاب شدم تا ولادت حضرت حسین (علیه‌السلام) را تبریک و تهنیت عرض کنم. در دست مبارکش لوحی سبز رنگ دیدم که پنداشتم از زمرد است. روی آن لوح نوشته ای سفید رنگ شبیه نور خورشید دیدم. به خدمتشان عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، ای دخت پیامبر! این چیست؟ فرمود:«این لوحی است که خدای تبارک و تعالی آن را به پیامبرش اهداء نموده است. اسم پدرم و اسم همسرم و اسم دو فرزندم و اسامی اوصیاء دیگر از فرزندانم بر آن نوشته شده. پدرم آن را به من عطا فرمود که مرا مسرور فرماید».سپس جابر گفت: مادرت فاطمه (سلام الله علیها) آن را در اختیار من قرار داد، پس من آن را خواندم و از ایشان اجازه گرفته  یک نسخه برای خود استنساخ نمودم.پدرم (امام باقر علیه‌السلام) فرمود: «ای جابر! آیا ممکن است که  آن را به من نشان دهی؟». عرض کرد: آری. آنگاه پدرم با او حرکت نمود تا به خانه ی جابر رسیدند. جابر برای پدرم ورقی از پوست نازک بیرون آورد. پدرم فرمود:«جابر! تو از روی نوشته ات نگاه کن تا من متن آن را برای تو بخوانم». جابر به نوشته خود نگاه کرد و پدرم برایش خواند. به خدا سوگند که حتی یک حرف نیز اختلاف نبود. آنگاه جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که آنچه در لوح دیدم این است:«بسم الله الرحمن الرحیم. هذا کتاب من الله العزیز الحکیم لمحمد نبیه، نوره و سفیره و حجابه و دلیله نزل به الروح الأمین من عند رب العالمین. عظم یا محمد اسمائی، و اشکر نعمائی، و لا تجحد آلائی، انی انا الله لا اله الا انا...»«به نام خدای بخشنده ی بخشایشگر. این نوشتاری است از جانب خدای عزیز و فرزانه، به سوی پیامبر نور، سفیر، حجاب و راهنمایش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم). آن را روح الأمین از نزد پروردگار جهانیان فرو آورده است:«ای محمد! نام‌های مرا گرامی دار، نعمت‌های مرا سپاس گوی، و نعمت‌هایم را انکار نکن، من خدائی هستم که جز من کسی شایسته ی پرستش نیست، پشت ستمگران را می شکنم و ستمدیدگان را به پیروزی می رسانم، و من کیفر دهنده ی روز جزایم. من خدائی هستم که جز من کسی شایسته ی پرستش نیست. کسی که جز به فضل و رحمت من دل ببندد و جز از عدالت من بترسد، او را آن چنان عذاب می کنم که احدی را از جهانیان آن چنان عذاب نکنم. پس مرا بپرست و بر من توکل نما. من پیامبری نفرستادم که روزگارش سپری شود و مدتش به سرآید جز اینکه برای او جانشینی مقرر نمودم. من تو را بر همه ی پیامبران برتری دادم و جانشینت را بر همه ی اوصیاء برتری دادم و تو را با دو فرزند دلبندت حسن و حسین گرامی داشتم. حسن را پس از سپری شدن مدت پدرش معدن علم خود قرار دادم، و حسین را مخزن وحی خود قرار داده مدال شهادت را به او عطا کردم و مدت او را با سعادت پایان دادم که او سرور شهیدان است و از همه ی شهیدان مقامش بالاتر است. کلمه ی تامه ی خود را با او قرار دادم و محبت کامله ام را در نزد او گذاشتم. معیار پاداش و کیفر من اهل بیت اوست که نخستین آنها سرور عبادت کنندگان و زینت دوستان گذشته ی من، «علی» (ابن الحسین علیه‌السلام) است. و آنگاه پسرش، شبیه جد بزرگوارش «محمد» است که شکافنده ی (باقر) علوم من و معدن حکمت من می باشد. آنان که در مورد «جعفر» دچار تردید شوند، هلاک می شوند، کسی که او را رد کند مرا رد کرده است. این سخن از من به حقیقت پیوسته که جایگاه جعفر (صادق) را بس بلند گردانم و او را به وسیله ی دوستان، یاران و شیعیانش مسرور نمایم. پس از او «موسی» را برگزیدم که در عهد او فتنه ای بپا گردد که چشم جایی را نبیند؛ زیرا رشته ای را که من فرض کرده ام (رشته ی امامت و وصایت) هرگز قطع نشود، و حجت من پنهان نماند، و دوستان من با جام‌های لبریز سیراب شوند. آگاه باشید که هر کس یکی از آنها را انکار کند، نعمت مرا انکار نموده است، و هر کس آیه ای از کتابم را تغییر دهد به من دروغ بسته است. وای به حال تهمت زنانی که پس از سپری شدن مدت بنده، دوست و برگزیده ام موسی، در مورد یار و یاورم «علی» (ابن موسی الرضا) به انکار گرایند، که من باری به سنگینی بار نبوت بر دوش او می گذارم و او را با کشیدن آن بار آزمایش می کنم. او را اهریمنی گردن کش می کشد. در شهری که بنده ی شایسته ام (ذوالقرنین) بنا کرده، در کنار بدترین مخلوقاتم به خاک سپرده می شود. این سخن به حقیقت پیوسته که دیدگان او را با فرزندش «محمد» (محمد تقی) روشن گردانم که جانشین و وارث علوم اوست. او معدن علوم من، و محل اسرار من و حجت من بر بندگانم می باشد. هیچ بنده ای به او ایمان نیاورد جز اینکه بهشت را جایگاه او سازم و شفاعتش را در حق هفتاد تن از اهل بیتش، از آنانکه مستوجب آتش بوده اند، خواهم پذیرفت.نیکبختی او را با فرزندش «علی» (هادی) کامل گردانم که یار و یاور منست و گواه من در میان بندگان و امین من بر وحی منست. از او «حسن» را پدید آوردم که دعوت کننده به سوی من، و مخزن علوم منست. آنگاه سعادت او را به اوج رسانم با فرزندش «م ح م د» که رحمت است برای جهانیان. کمال موسی، شوکت عیسی و شکیبائی ایوب با اوست.در زمان (غیبت) او دوستان من خوار و زبون می شوند. و سرهای آنها همچون سرهای ترک و دیلم به پیش این و آن به رسم هدیه فرستاده می شود، کشته می شوند، سوزانیده می شوند و همواره در ترس و وحشت و اضطراب به سر می برند. زمین با خونشان رنگین گردد. زنانشان در سوگ آنها گریان و نالان شوند. آنها دوستان حقیقی من هستند که به وسیله ی آنها فتنه های تیره و تار را دفع کنم، و به وسیله ی آنها اضطراب‌ها و تشویش‌ها را برطرف سازم و گرفتاری‌ها را رفع نمایم و بندها را فروگشایم. برآنها باد صلوات و درود و رحمت از پروردگارشان و آنهایند هدایت یافتگان». عبدالرحمن بن سالم می گوید: هنگامی که ابوبصیر این روایت را برای من نقل کرد، به من گفت: اگر در تمام عمر هیچ حدیثی به جز این حدیث نشنیده باشی، این حدیث تو را کفایت کند. آنرا مکتوم بدار، مگر از اهلش.


اصول کافی/ ج1/ ص442اعلام الوری/ ص371اثبات الوصیة/ ص143احتجاج طبرسی/ ص67الزام الناصب/ ج1/ ص213بحارالانوار/ ج36/ ص195غیبت شیخ طوسی/ ص93غیبت نعمانی/ ص30کمال الدین صدوق/ ص308منتخب الاثر/ ص133

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۳۵
محمدرضا زارع

38-  و من کلام له (علیه السلام)

> و فیها علة تسمیة الشبهة شبهة ثم بیان حال الناس فیها <

وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فَضِیَاؤُهُمْ فِیهَا الْیَقِینُ وَ دَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَی وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِیهَا الضَّلَالُ وَ دَلِیلُهُمُ الْعَمَی فَمَا یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا یُعْطَی الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ.

خطبه 038-معنی شبهه 
ضرورت شناخت شبهات 
شبهه را برای این شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد. اما دوستان خدا نور هدایت کننده آنها در شبهات، یقین است. و راهنمای آنان مسیر هدایت الهی است، اما دشمنان خدا، دعوت کننده آنان در شبهات گمراهی است، و راهنمای آنان کوری است، آن کس که از مرگ بترسد نجات نمی یابد، و آن کس که مرگ را دوست دارد برای همیشه در دنیا نخواهد ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۰۶
محمدرضا زارع

«١١٢»بَلى‌ مَنْ‌ أَسْلَمَ‌ وَجْهَهُ‌ لِلّهِ‌ وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌ فَلَهُ‌ أَجْرُهُ‌ عِنْدَ رَبِّهِ‌ وَ لا خَوْفٌ‌ عَلَیْهِمْ‌ وَ لا هُمْ‌ یَحْزَنُونَ‌ 

آرى،کسى که با اخلاص به خدا روى آورد و نیکوکار باشد،پس پاداش او نزد پروردگار اوست،نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد. 

نکته‌ها: 

آیه علّت ورود به بهشت را،تسلیم فرمان خدا و نیکوکار بودن مى‌داند.یعنى بهشت به ادّعا و شعار به کسى داده نمى‌شود،بلکه ایمان و عمل صالح لازم است. 

پیام‌ها: 

١-براى ورود به بهشت،به جاى خیال و آرزو،هم تسلیم خدا بودن و ایمان درونى لازم است و هم عمل صالح بیرونى. «أَسْلَمَ‌ وَجْهَهُ‌ لِلّهِ‌ وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌» 

٢-نیکوکارى باید سیره‌ى انسان باشد،نه به صورت موسمى و فصلى. «هُوَ مُحْسِنٌ‌» 

٣-پاداش دادن،از شئون ربوبیّت است. «أَجْرُهُ‌ عِنْدَ رَبِّهِ‌» 

٤- هرکس خالصانه روى به خدا آورد،هم بهره کامل دارد؛ «فَلَهُ‌ أَجْرُهُ‌ عِنْدَ رَبِّهِ‌» و هم از هر نوع دلهره بیمه خواهد بود. «لا خَوْفٌ‌ عَلَیْهِمْ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۰۱
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام کاظم(ع)




«یونس بن عبدالرحمان می گوید: به خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام وارد شدم و عرض نمودم: آیا شما قائم به حق هستید؟ فرمود:«انا القائم بالحق، و لکن القائم الذی یطهر الأرض من اعداء الله عزوجل، و یملأها عدلا کما ملئت جورا و ظلما، هو الخامس من ولدی، له غیبة یطول امدها خوفا علی نفسه یرتد فیها اقوام و یثبت فیها آخرون».«من قائم به حق هستم، ولی آن قائم که زمین را از لوث دشمنان خدا پاک می گرداند و روی زمین را پر از عدالت می کند، آن چنان که پر از بی‌عدالتی شده است، او پنجمین فرزند من می باشد. برای او غیبتی هست که مدتش طولانی خواهد شد، زیرا بر خودش بیمناک است. در دوران غیبت گروه‌هایی از دین بیرون می روند به ارتداد می گرایند و گروه‌هایی دیگر بر اعتقاد خود استوار می مانند».


کمال الدین/ ص361

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۱۴
محمدرضا زارع

37-  و من کلام له (علیه السلام)

> یجری مجری الخطبة و فیه یذکر فضائله علیه السلام قاله بعد وقعة النهروان <

فَقُمْتُ بِالْأَمْرِ حِینَ فَشِلُوا وَ تَطَلَّعْتُ حِینَ تَقَبَّعُوا وَ نَطَقْتُ حِینَ تَعْتَعُوا ، وَ مَضَیْتُ بِنُورِ اللَّهِ حِینَ وَقَفُوا ، وَ کُنْتُ أَخْفَضَهُمْ صَوْتاً ، وَ أَعْلَاهُمْ فَوْتاً ، فَطِرْتُ بِعِنَانِهَا ، وَ اسْتَبْدَدْتُ بِرِهَانِهَا ، کَالْجَبَلِ لَا تُحَرِّکُهُ الْقَوَاصِفُ ، وَ لَا تُزِیلُهُ الْعَوَاصِفُ ، لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِیَّ مَهْمَزٌ ، وَ لَا لِقَائِلٍ فِیَّ مَغْمَزٌ ، الذَّلِیلُ عِنْدِی عَزِیزٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ لَهُ ، وَ الْقَوِیُّ عِنْدِی ضَعِیفٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ ، رَضِینَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ ، وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ ، أَ تَرَانِی أَکْذِبُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) ، وَ اللَّهِ لَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ ، فَلَا أَکُونُ أَوَّلَ مَنْ کَذَبَ عَلَیْهِ ، فَنَظَرْتُ فِی أَمْرِی فَإِذَا طَاعَتِی قَدْ سَبَقَتْ بَیْعَتِی ، وَ إِذَا الْمِیثَاقُ فِی عُنُقِی لِغَیْرِی.

خطبه 037-ذکر فضائل خود 
ویژگیها و فضائل امام علی (ع) 
آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم، در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پیشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضیلتها را بردم. همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت درنمی آورد، و طوفانها آن را از جای برنمی کند، کسی نمی توانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی جای عیبجویی در من نمی یافت. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم. علت سکوت و کناره گیری از خلافت در برابر خواسته های خدا راضی، و تسلیم فرمان او هستم، آیا می پندارید من به رسول خدا (ص) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کردم، و هرگز اول کسی نخواهم بود که او را تکذیب کنم. در کار خود اندیشیدم دیدم پیش از بیعت، پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا (ص 
) را برعهده دارم، که از من برای دیگری پیمان گرفت (پیامبر (ص) فرمود اگر در امر حکومت کار به جدال و خونریزی کشانده شود، سکوت کن)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۰۱
محمدرضا زارع

«١١١»وَ قالُوا لَنْ‌ یَدْخُلَ‌ الْجَنَّةَ‌ إِلاّ مَنْ‌ کانَ‌ هُوداً أَوْ نَصارى‌ تِلْکَ‌ أَمانِیُّهُمْ‌ قُلْ‌ هاتُوا بُرْهانَکُمْ‌ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ صادِقِینَ‌ 

و گفتند:هرگز به بهشت داخل نشود مگر آنکه یهودى یا نصرانى باشد.اینها آرزوهاى آنهاست،بگو:اگر راستگویید،دلیل خود را(بر این موضوع)بیاورید. پیام‌ها: 

١-غرور دینى،باعث شد تا یهودیان و مسیحیان خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «إِلاّ مَنْ‌ کانَ‌ هُوداً أَوْ نَصارى‌» 

٢-امتیازطلبى و خودبرتربینى،آرزویى خام و خیالى واهى است. «تِلْکَ‌ أَمانِیُّهُمْ‌» 

٣-ادّعاى بدون دلیل محکوم است. «قُلْ‌ هاتُوا بُرْهانَکُمْ‌» 

٤-هرگونه عقیده‌اى باید براساس دلیل باشد. «قالُوا... قُلْ‌ هاتُوا بُرْهانَکُمْ‌» قرآن، مطالب خود را با دلیل بیان کرده است و از مخالفان نیز تقاضاى دلیل مى‌کند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۰۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی

#نرم_افزار_جامع_مهدویت


امام رضا


«اَللّهُمَّ أصْلِحْ عَبدَکَ وخَلیفَتَکَ بِما أصْلَحْتَ بِهِ أنبیاءَکَ ورُسُلَکَ وَحُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَأَیدْهُ بِروُحِ القُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ واسْلُکْهُ مِنْ بَینِ یدَیهِ ومِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یحفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَأبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أمْنَاً یعْبُدُکَ لا یشرِکُ بِکَ شیئاً وَلا تَجْعَلْ لِأحَدٍ مِنْ خَلقِکَ عَلی وَلِیکَ سُلطاناً وَأْذَنْ لَهُ فی جِهَادِ عَدُوِّکَ وعَدوِّهِ واجْعَلنی مِنْ أنصارِهِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدیرٌ».


امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام در قنوت نمازشان فرمودند:بارالها! کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت [امام مهدی علیه‌السلام] را سامان ده - همان گونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح کردی - واز فرشتگانت، نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش با روح القدس او را یاری و پشتیبانی فرما و دیده بانانی که از هر گزندی نگاهش دارند از پیش رو و پشت سر همراه وی گردان و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز که او تو را می پرستد و هیچ چیز را همتا و مانند تو قرار نمی دهد، و برای هیچ یک از آفریدگانت برتری وچیرگی نسبت به ولی خود قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از یاوران او قرار ده، که همانا تو بر هر کاری توانایی.


جمال الاسبوع/ ص413

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۴۶
محمدرضا زارع

36-  و من خطبة له (علیه السلام)

> فی تخویف أهل النهروان <

فَأَنَا نَذِیرٌ لَکُمْ أَنْ تُصْبِحُوا صَرْعَی بِأَثْنَاءِ هَذَا النَّهَرِ وَ بِأَهْضَامِ هَذَا الْغَائِطِ عَلَی غَیْرِ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لَا سُلْطَانٍ مُبِینٍ مَعَکُمْ قَدْ طَوَّحَتْ بِکُمُ الدَّارُ وَ احْتَبَلَکُمُ الْمِقْدَارُ وَ قَدْ کُنْتُ نَهَیْتُکُمْ عَنْ هَذِهِ الْحُکُومَةِ فَأَبَیْتُمْ عَلَیَّ إِبَاءَ الْمُنَابِذِینَ حَتَّی صَرَفْتُ رَأْیِی إِلَی هَوَاکُمْ وَ أَنْتُمْ مَعَاشِرُ أَخِفَّاءُ الْهَامِ سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ وَ لَمْ آتِ لَا أَبَا لَکُمْ بُجْراً وَ لَا أَرَدْتُ لَکُمْ ضُرّاً.

خطبه 036-در بیم دادن نهروانیان 
تلاش در هدایت دشمن 
شما را از این می ترسانم! مبادا صبح کنید در حالی که جنازه های شما در اطراف رود نهروان و زمینهای پست و بلند آن افتاده باشد، بدون آن که برهان روشنی از پروردگار، و حجت و دلیل قاطعی داشته باشید، از خانه ها آواره گشته و به دام قضا گرفتار شدید. من شما را از این حکمیت نهی کردم ولی با سرسختی مخالفت نمودید، تا به دلخواه شما کشانده شدم. شما ای سبکسران، و بیخردان، ای ناکسان و بی پدران، من که این فاجعه را ببار نیاوردم و هرگز زیان شما را نخواستم (زیرا امام همواره با حکمیت مخالف بود)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۱۰
محمدرضا زارع

«١١٠»وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ‌ وَ آتُوا الزَّکاةَ‌ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ تَجِدُوهُ‌ عِنْدَ اللّهِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ بَصِیرٌ و نماز را برپادارید و زکات را پرداخت نمایید و هر خیرى که براى خود از پیش مى‌فرستید،آن را نزد خدا(در سراى دیگر)خواهید یافت،همانا خداوند به اعمال شما بیناست. 

نکته‌ها: 

بعد از اوّلین خطاب در آیه ١٠٤؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا» ،این آیه حامل سومین دستور براى مسلمانان است. 

دستور اول؛عفو و اغماض از کینه و حسادت اهل کتاب تا زمان صدور دستور جدید بود. 

«فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا» 

دستور دوم؛اقامه نماز و پرداخت زکات است.در زمانى که مسلمانان در تیررس انواع کینه و حسادت‌ها بودند و مأمور به عفو و اغماض شده‌اند،لازم است رابطه‌ى خودشان را با خداوند از طریق اقامه نماز،و پیوند با محرومان جامعه را از طریق زکات،تقویت کنند. 

پیام‌ها: 

١-معمولاً دستور به نماز همراه با زکات در قرآن آمده است.شاید اشاره دارد به اینکه یاد خدا باید همراه با توجّه به خلق خدا باشد. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ‌ وَ آتُوا الزَّکاةَ‌» 

٢-مقدار کار خیر مهم نیست،هرکس به هر مقدار مى‌تواند باید انجام دهد. 

«مِنْ‌ خَیْرٍ» 

٣-کارهاى خیر،براى قیامت محفوظ‍‌ مى‌ماند. «تَجِدُوهُ‌» 

٤-ایمان به نظارت الهى و پاداش در قیامت،قوى‌ترین انگیزه عمل صالح مى‌باشد. «ما تُقَدِّمُوا... تَجِدُوهُ‌ عِنْدَ اللّهِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ بَصِیرٌ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۴:۰۵
محمدرضا زارع

 دعای فرج


إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ 

خدایا! گرفتارى بزرگ شد، و پوشیده بر ملا گشت، و پرده کنار رفت، و امید بریده گشت،

وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى

و زمین تنگ  شد، و خیرات آسمان دریغ شد، و پشتیبان تویى، و شکایت تنها به جانب تو است،

 وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

در سختى و آسانى  تنها بر تو اعتماد است، خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،

أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ

آن صاحبان فرمانى که اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به این سبب مقامشان را به ما شناساندى،

 فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ

پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشى زود و نزدیک  همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر، اى محمّد و اى على!

 یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ

اى على و اى محمّد! مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت کنندگان من هستد،

 وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ

و یارى ام دهید که تنها شما یارى کنندگان من هستید، اى مولاى ما! اى صاحب زمان! فریادرس، فریادرس، فریادرس،

 أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ 

مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب،

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

 اى مهربان ترین مهربانان، به حق محمّد و خاندان پاک او.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۰۸
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


پیامبر اکرم(ص)




در ینابیع المودة ص 440 از موفق بن احمد اخطب خطباء خوارزم نقل می کند که عبدالرحمن بن ابی یعلی از پدرش نقل کرد:  در جنگ خیبر پیغمبر اکرم پرچم را در اختیار علی علیه السلام گذاشت و خداوند بدست او فتح را نصیب مسلمانان کرد سپس در غدیر خم اعلام نمود که علی ولی هر مرد و زن مومن است دنباله حدیث را در فضیلت علی و امام حسن و امام حسین می کشاند تا آنکه می گوید جبرئیل به من خبر داد که به خانواده ام پس از من ستم خواهند کرد و این ستم باقی می ماند تا قائم ما قیام کند و پیروز شود و امت مسلمان بر محبت آنها اتفاق نمایند، در این هنگام مخالف آنها کم است، هر کس از ایشان بیزار باشد خوار است. ستایشگر آنها زیاد می شود.این پیش آمد هنگامی است که وضع شهرها تغییر کند و مردم ناتوان شوند و مأیوس از خروج گردند در چنین موقعی مهدی قائم ظهور خواهد کرد، خداوند بوسیله او حق را آشکار می کند و باطل را از بین می برد؛ تا اینکه فرمود شما را به فرج بشارت می دهم وعده خداوند خلاف ندارد و قضای او قابل برگشت نیست او حکیم و خبیر است.


نقل از المهدی/ ص16

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۴۲
محمدرضا زارع

35-  و من خطبة له (علیه السلام)

> بعد التحکیم و ما بلغه من أمر الحکمین و فیها حمد اللّه علی بلائه، ثم بیان سبب البلوی <

>الحمد علی البلاء<

الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ إِنْ أَتَی الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفَادِحِ وَ الْحَدَثِ الْجَلِیلِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَیْسَ مَعَهُ إِلَهٌ غَیْرُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ (صلی الله علیه وآله).

>سبب البلوی<

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَعْصِیَةَ النَّاصِحِ الشَّفِیقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَةَ وَ قَدْ کُنْتُ أَمَرْتُکُمْ فِی هَذِهِ الْحُکُومَةِ أَمْرِی وَ نَخَلْتُ لَکُمْ مَخْزُونَ رَأْیِی لَوْ کَانَ یُطَاعُ لِقَصِیرٍ أَمْرٌ فَأَبَیْتُمْ عَلَیَّ إِبَاءَ الْمُخَالِفِینَ الْجُفَاةِ وَ الْمُنَابِذِینَ الْعُصَاةِ حَتَّی ارْتَابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ فَکُنْتُ أَنَا وَ إِیَّاکُمْ کَمَا قَالَ أَخُو هَوَازِنَ :

أَمَرْتُکُمْ أَمْرِی بِمُنْعَرَجِ اللِّوَی * فَلَمْ تَسْتَبِینُوا النُّصْحَ إِلَّا ضُحَی الْغَدِ

خطبه 035-بعد از حکمیت 
ضرورت ستایش پروردگار 
خدا را سپاس! هر چند که روزگار دشواریهای فراوان و حوادثی بزرگ پدید آورد، و شهادت می دهم جز خدای یگانه و بی مانند خدایی نباشد و جز او معبودی نیست، و گواهی می دهم محمد (ص) بنده و فرستاده اوست. علل شکست کوفیان پس از حمد و ستایش خدا! بدانید که نافرمانی از دستور نصیحت کننده مهربان دانا و باتجربه، مایه حسرت و سرگردانی و سرانجامش پشیمانی است، من رای و فرمان خود را نسبت به حکمیت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختیار شما گذاردم. (ای کاش که از قصیر پسر سعد اطاعت می شد) ولی شما همانند مخالفانی ستمکار، و پیمان شکنانی نافرمان، از پذیرش آن سر باز زدید، تا آنجا که نصیحت کننده در پند دادن به تردید افتاد، و از پند دادن خودداری کرد، داستان من و شما چنان است که برادر هوازنی سروده است: (در سرزمین منعرج، دستور لازم را دادم اما نپذیرفتند، که فردا سزای سرکشی خود را چشیدند).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۴:۵۸
محمدرضا زارع

«١٠٩»وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ‌ أَهْلِ‌ الْکِتابِ‌ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ إِیمانِکُمْ‌ کُفّاراً حَسَداً مِنْ‌ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ‌ لَهُمُ‌ الْحَقُّ‌ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتّى یَأْتِیَ‌ اللّهُ‌ بِأَمْرِهِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ عَلى‌ کُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ 

بسیارى از اهل کتاب(نه تنها خودشان ایمان نمى‌آورند،بلکه)از روى حسدى که در درونشان هست،دوست دارند شما را بعد از ایمانتان به کفر بازگردانند، بااینکه حقّ‌(بودن اسلام و قرآن،)براى آنان روشن شده است،ولى شما(در برابر حسادتى که مى‌ورزند،آنها را)عفو کنید و درگذرید تا خداوند فرمان خویش بفرستد،همانا خداوند بر هر کارى تواناست. نکته‌ها: 

«عفو»بخشیدنِ‌ خلاف و«صَفح»نادیده گرفتنِ‌ خلاف است. 

دشمن که در دل آرزوى کفر شما را دارد،در عمل از هیچ توطئه و نقشه‌اى خوددارى نخواهد کرد.روشهاى اقدام آنها همان طرح سؤالات بى‌جا،وسوسه‌ها،القاى شبهات و... 

مى‌باشد که باید نسبت به آنها هشیار بود. 

پیام‌ها: 

١-نسبت به روحیّات و برنامه‌هاى دشمنان خود،مراقب و مواظب باشید. «وَدَّ... 

یَرُدُّونَکُمْ‌» 

٢-در برخورد با دشمن نیز باید انصاف داشت. «وَدَّ کَثِیرٌ» (آیه مى‌فرماید: 

بسیارى از اهل کتاب چنین هستند،نه همه‌ى آنان.) 

٣-شعله‌ى حسادت،چنان خطرناک است که بعد از علم و آگاهى نیز فرونمى‌نشیند . «حَسَداً... مِنْ‌ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ‌ لَهُمُ‌ الْحَقُّ‌» 

٤-شما با ایمان آوردن به اسلام،عظمت و عزّتى مى‌یابید که دشمنان به شما رشک و حسد مى‌ورزند و مى‌خواهند شما به جهل،شرک و تفرقه‌ى زمان جاهلیّت برگردید. «وَدَّ کَثِیرٌ... لَوْ یَرُدُّونَکُمْ‌» 

٥-با مخالفان نباید فوراً به خشونت برخورد کرد،گاهى لازم است حتّى با علم به کینه و حسادت آنها،با ایشان مدارا نمود. «فَاعْفُوا» 

٦-فرمان عفو دشمن،به صورت موقّت و تا زمانى است که مسلمانان دلسرد و دشمنان جسور نشوند. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتّى» 

٧-عفو،نشان ضعف نیست.خداوند بر انجام هر کارى تواناست و امروز نیز مى‌تواند شما را بر دشمنان غالب گرداند. «إِنَّ‌ اللّهَ‌... قَدِیرٌ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۴:۵۶
محمدرضا زارع

بازهم یک جمعه امدورفت اقاکجایی...

دعای فرج

إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ 

خدایا! گرفتارى بزرگ شد، و پوشیده بر ملا گشت، و پرده کنار رفت، و امید بریده گشت،

وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى

و زمین تنگ  شد، و خیرات آسمان دریغ شد، و پشتیبان تویى، و شکایت تنها به جانب تو است،

 وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

در سختى و آسانى  تنها بر تو اعتماد است، خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،

أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ

آن صاحبان فرمانى که اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به این سبب مقامشان را به ما شناساندى،

 فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ

پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشى زود و نزدیک  همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر، اى محمّد و اى على!

 یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ

اى على و اى محمّد! مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت کنندگان من هستد،

 وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ

و یارى ام دهید که تنها شما یارى کنندگان من هستید، اى مولاى ما! اى صاحب زمان! فریادرس، فریادرس، فریادرس،

 أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ 

مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب،

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

 اى مهربان ترین مهربانان، به حق محمّد و خاندان پاک او.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۲۳
محمدرضا زارع

#داستان_مهدوی


داستان‏های حدیثی




امام حسن عسگری صلوات الله علیه متوجّه من شد و فرمود: ای سعد بن عبداللّه! برای چه از قم به این جا آمده‌ای؟ عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! چون عشق زیارت و دیدار شما را داشتم، بدین جا آمده‌ام. حضرت فرمود: پس بقیه‌ی سؤال‌هایی را که تهیه و تنظیم نموده بودی، چه شد؟ پاسخ دادم: آماده و موجود می‌باشد. فرمود: از فرزندم و نور چشمم مهدی موعود علیه‌السلام آنچه می‌خواهی سؤال کن. و من بعضی از سؤال‌های باقی مانده را مطرح کردم، از آن جمله عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! تأویل و تفسیر کهیعص چیست؟ کودک در حالی که روی زانوی پدر نشسته بود، فرمود: این حروف، رموز و اخبار غیبی الهی است که خداوند متعال در رابطه با حضرت زکریای پیغمبر علیه‌السلام بیان نموده است؛ چون زکریا از خداوند متعال درخواست نمود تا اسامی خمسه‌ی طیبه - پنج تن آل عبا علیهم السلام - را تعلیم او نماید. لذا جبرئیل علیه‌السلام نازل شد و آن اسامی مقدّس را به او تعلیم داد؛ و هر زمان حضرت زکریا علیه‌السلام یادی از آن اسامی: «محمّد، علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام» می‌کرد، هر نوع مشکل و ناراحتی که داشت، حلّ و بر طرف می‌گردید. امّا هرگاه نام حسین علیه‌السلام بر زبان جاری می‌نمود و به یاد آن حضرت می‌افتاد، غم و اندوه فراوانی بر او عارض می‌شد؛ و افسرده خاطر می‌گردید. پس روزی اظهار داشت: خداوندا! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور می‌شوم، دلم آرام می‌گیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد می‌کنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه می‌زند؟! خداوند متعال «کهیعص» را در جواب حضرت زکریا علیه‌السلام برایش ‍ فرستاد؛ و تمامی اخبار و جریاناتی را که بر امام حسین علیه‌السلام مقدّر شده بود، به وسیله‌ی آن رموز کلّی برایش بیان نمود:«کاف» یعنی؛ کربلاء و حوادث آن، «هاء» اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام اللّه علیهم، «یاء» یزید - بن معاویه است - که بر امام حسین علیه‌السلام ظلم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگی آن حضرت و اصحاب می‌باشد؛ و «صاد» صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود.سپس آن کودک در ادامه‌ی فرمایشات گهربارش فرمود: چون حضرت زکریا علیه‌السلام این خبر را - از فرشته‌ی الهی یعنی جبرئیل امین علیه‌السلام - دریافت نمود، وارد مسجد شد و به مدّت چند روز در مسجد ماند و مرتّب گریه و زاری می‌کرد. و در پایان افزود: حضرت یحیی پیغمبر و امام حسین علیهماالسلام، هر دو به مدّت شش ماه در رحم مادر بودند؛ و در شش ماهگی به دنیا آمدند.


منبع:کمال الدین/ ح21/ ص452ارشاد القلوب دیلمی/ص422احتجاج طبرسی/ ج2/ ص423/ ح341بحارالانوار/ ج52/ ص87-88

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۰۴
محمدرضا زارع

34-  و من خطبة له (علیه السلام)

> فی استنفار الناس إلی أهل الشام بعد فراغه من أمر الخوارج ، و فیها یتأفف بالناس، و ینصح لهم بطریق السداد <

أُفٍّ لَکُمْ لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَکُمْ أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً إِذَا دَعَوْتُکُمْ إِلَی جِهَادِ عَدُوِّکُمْ دَارَتْ أَعْیُنُکُمْ کَأَنَّکُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِی غَمْرَةٍ وَ مِنَ الذُّهُولِ فِی سَکْرَةٍ یُرْتَجُ عَلَیْکُمْ حَوَارِی فَتَعْمَهُونَ وَ کَأَنَّ قُلُوبَکُمْ مَأْلُوسَةٌ فَأَنْتُمْ لَا تَعْقِلُونَ مَا أَنْتُمْ لِی بِثِقَةٍ سَجِیسَ اللَّیَالِی وَ مَا أَنْتُمْ بِرُکْنٍ یُمَالُ بِکُمْ وَ لَا زَوَافِرُ عِزٍّ یُفْتَقَرُ إِلَیْکُمْ مَا أَنْتُمْ إِلَّا کَإِبِلٍ ضَلَّ رُعَاتُهَا فَکُلَّمَا جُمِعَتْ مِنْ جَانِبٍ انْتَشَرَتْ مِنْ آخَرَ لَبِئْسَ لَعَمْرُ اللَّهِ سُعْرُ نَارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ تُکَادُونَ وَ لَا تَکِیدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُکُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ لَا یُنَامُ عَنْکُمْ وَ أَنْتُمْ فِی غَفْلَةٍ سَاهُونَ غُلِبَ وَ اللَّهِ الْمُتَخَاذِلُونَ وَ ایْمُ اللَّهِ إِنِّی لَأَظُنُّ بِکُمْ أَنْ لَوْ حَمِسَ الْوَغَی وَ اسْتَحَرَّ الْمَوْتُ قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنِ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ انْفِرَاجَ الرَّأْسِ وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً یُمَکِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ یَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ یَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ یَفْرِی جِلْدَهُ لَعَظِیمٌ عَجْزُهُ ضَعِیفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَیْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ أَنْتَ فَکُنْ ذَاکَ إِنْ شِئْتَ فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِیَ ذَلِکَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِیَّةِ تَطِیرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِیحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ ما یَشاءُ.

>طریق السداد<

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَةِ وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَةُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُمْ.

خطبه 034-پیکار با مردم شام 
نکوهش از سستی و نافرمانی کوفیان 
نفرین بر شما کوفیان! که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم، آیا بجای زندگی جاویدان قیامت به زندگی زودگذر دنیا رضایت دادید؟ و بجای عزت و سربلندی، بدبختی و ذلت را انتخاب کردید؟ شما را به جهاد با دشمنتان دعوت می کنم، چشمتان از ترس در کاسه می گردد، گویا ترس از مرگ عقل شما را ربوده و چون انسانهای مست از خود بیگانه شده، حیران و سرگردانید، گویا عقلهای خود را از دست داده و درک نمی کنید، من دیگر هیچگاه به شما اطمینان ندارم، و شما را پشتوانه خود نمی پندارم، شما یاران شرافتمندی نیستید که کسی به سوی شما دست دراز کند. به شتران بی ساربان می مانید که هرگاه از یک طرف جمع آوری گردید، از سوی دیگر پراکنده می شوید. علل عقب ماندگی مردم کوفه به خدا سوگند! شما بد وسیله ای برای افروختن آتش جنگ هستید شما را فریب می دهند اما فریب دادن نمی دانید، سرزمین شما را پیاپی می گیرند و شما پروا ندارید، چشم دشمن برای حمله شما خواب ندارد ولی شما در غفلت بسر می برید، به خدا سوگند! شکست برای کسانی است که دست از یاری یکدیگر می کشند، سوگند به خدا! اگر جنگ سخت درگیر شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در بر گیرد، از 
اطراف فرزند ابوطالب، همانند جدا شدن سر از تن، جدا و پراکنده می شوید. به خدا سوگند! کسی که دشمن را بر جان خویش مسلط گرداند که گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشکند، و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانی او بسیار بزرگ و قلب او بسیار کوچک و ناتوان است. تو اگر می خواهی اینگونه باش، اما من، به خدا سوگند از پای ننشینم و قبل از آنکه دشمن فرصت یابد با شمشیر آب دیده چنان ضربه ای بر پیکر او وارد سازم که ریزه های استخوان سرش را بپراکند، و بازوها و قدمهایش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد. 
حقوق متقابل مردم و رهبری ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است، حق شما بر من، آنکه از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم، و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشید، و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید، و اما حق من بر شما این است که با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان خیرخواهی کنید، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نمایید و فرمان دادم اطاعت کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۱۲
محمدرضا زارع

«١٠٨»أَمْ‌ تُرِیدُونَ‌ أَنْ‌ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ‌ کَما سُئِلَ‌ مُوسى‌ مِنْ‌ قَبْلُ‌ وَ مَنْ‌ یَتَبَدَّلِ‌ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ‌ فَقَدْ ضَلَّ‌ سَواءَ السَّبِیلِ‌ 

آیا بنا دارید از پیامبرتان سؤالات و درخواست‌هایى(نابجا)بکنید،آن‌گونه که پیش از این،موسى(از طرف بنى اسرائیل)مورد سؤال قرار گرفت،و هرکس(با این بهانه‌جویى‌ها از ایمان سرباز زند و)کفر را با ایمان مبادله کند،پس قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است. 

نکته‌ها: 

با توجّه به آیه و آنچه از شأن‌نزول‌ها برمى‌آید،بعضى از پیامبر صلى الله علیه و آله تقاضاهاى نامربوط‍‌ و غیر منطقى داشتند،مثلاً تقاضا مى‌کردند براى ما نامه‌اى از سوى خداوند بیاور! و یا نهرهایى را براى ما جارى ساز.و برخى دیگر همانند بنى اسرائیل مى‌گفتند:خداوند را آشکارا به ما نشان بده تا با چشم او را ببینیم و به او ایمان بیاوریم! آوردن معجزه و اتمام حجّت،براى صدق دعوت پیامبر لازم است،ولى انجام دادن هر درخواستى،طبق هوس و میل هر فردى که از راه مى‌رسد،درست نیست.یک مهندس یا نقاش براى اثبات مهارت خویش،چند نمونه کار ارائه مى‌دهد،ولى ضرورت ندارد براى هرکسى خانه‌اى بسازد یا تابلویى بکشد! 

بازگویى مشکلات و تاریخ انبیا،براى دلدارى دادن به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است،که اگر افرادى از تو سؤال و درخواست نامعقول دارند،از انبیاى پیشین نیز از همین قبیل درخواست‌ها مى‌کردند. 

پیام‌ها: 

١-از سؤالات و درخواست‌هاى بى‌جا بپرهیزید که گاهى زمینه‌ساز کفر است. «أَمْ‌ تُرِیدُونَ‌ أَنْ‌ تَسْئَلُوا... وَ مَنْ‌ یَتَبَدَّلِ‌ الْکُفْرَ» 

٢-خطراتى که پیروان دیگر ادیان را تهدید کرده،مسلمانان را نیز تهدید مى‌کند. 

«تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ‌ کَما سُئِلَ‌ مُوسى‌» 

٣-از عاقبت و سرانجام دیگران،عبرت بگیرید. «کَما سُئِلَ‌ مُوسى‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۱۰
محمدرضا زارع

  دعای فرج امام زمان(عج)


إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ 

خدایا! گرفتارى بزرگ شد، و پوشیده بر ملا گشت، و پرده کنار رفت، و امید بریده گشت،

وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى

و زمین تنگ  شد، و خیرات آسمان دریغ شد، و پشتیبان تویى، و شکایت تنها به جانب تو است،

 وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

در سختى و آسانى  تنها بر تو اعتماد است، خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،

أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ

آن صاحبان فرمانى که اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به این سبب مقامشان را به ما شناساندى،

 فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ

پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشى زود و نزدیک  همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر، اى محمّد و اى على!

 یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ

اى على و اى محمّد! مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت کنندگان من هستد،

 وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ

و یارى ام دهید که تنها شما یارى کنندگان من هستید، اى مولاى ما! اى صاحب زمان! فریادرس، فریادرس، فریادرس،

 أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ 

مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب،

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

 اى مهربان ترین مهربانان، به حق محمّد و خاندان پاک او.


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۱۶
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


پیامبر اکرم(ص)


الا انه خیرة الله و مختاره .


آگاه باشید که مهدی (عج) برگزیده و انتخاب شده ی خداست .


بحارالانوار/ ج37/ ص213

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۳۸
محمدرضا زارع