عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۱۰۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

44-  و من کلام له (علیه السلام)

> لما هرب مصقلة بن هبیرة الشیبانی إلی معاویة ، و کان قد ابتاع سبی بنی ناجیة من عامل أمیر المؤمنین علیه السلام و أعتقهم، فلما طالبه بالمال خاس به و هرب إلی الشام <

قَبَّحَ اللَّهُ مَصْقَلَةَ فَعَلَ فِعْلَ السَّادَةِ وَ فَرَّ فِرَارَ الْعَبِیدِ فَمَا أَنْطَقَ مَادِحَهُ حَتَّی أَسْکَتَهُ وَ لَا صَدَّقَ وَاصِفَهُ حَتَّی بَکَّتَهُ وَ لَوْ أَقَامَ لَأَخَذْنَا مَیْسُورَهُ وَ انْتَظَرْنَا بِمَالِهِ وُفُورَهُ.

خطبه 044-سرزنش مصقله پسر هبیره 
تاسف از فرار مصقله 
خدا روی مصقله را زشت گرداند، کار بزرگواران را انجام داد، اما خود چونان بردگان فرار کرد، هنوز ثناخوان به مداحی او برنخاسته بود که او را ساکت کرد، هنوز سخن ستایشگر او به پایان نرسیده بود که آنها را به زحمت انداخت. اما اگر مردانه ایستاده بود همان مقدار که داشت از او می پذیرفتیم و تا هنگام قدرت و توانایی به او مهلت می دادیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۸
محمدرضا زارع

«١١٨»وَ قالَ‌ الَّذِینَ‌ لا یَعْلَمُونَ‌ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللّهُ‌ أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ‌ کَذلِکَ‌ قالَ‌ الَّذِینَ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِمْ‌ مِثْلَ‌ قَوْلِهِمْ‌ تَشابَهَتْ‌ قُلُوبُهُمْ‌ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ‌ لِقَوْمٍ‌ یُوقِنُونَ‌ 

کسانى که نمى‌دانند،گفتند:چرا خدا با خود ما سخن نمى‌گوید؟یا آیه و نشانه‌اى بر خود ما نمى‌آید؟همچنین گروهى که قبل از آنان بودند مثل گفته آنان را گفتند، دلها(و افکار)شان مشابه است،ولى ما(به اندازه‌ى کافى)آیات و نشانه‌ها را براى اهل یقین(و حقیقت‌جویان)روشن ساخته‌ایم. 

نکته‌ها: 

باز هم تقاضاى نابجا از سوى گروهى ناآگاه از کفّار که در برابر دعوت رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین مى‌گویند:چرا خداوند مستقیماً با خود ما سخن نمى‌گوید؟چرا بر خود ما آیه نازل نمى‌شود؟! 

قرآن براى جلوگیرى از اثرات نادرست احتمالى این‌گونه سخن‌هاى یاوه و بیجا بر سایر مسلمانان و دلدارى به رسول خدا صلى الله علیه و آله،سؤال و خواست آنها را خیلى عادّى تلقّى مى‌کند که این سؤالات حرف تازه‌اى نیست و کفارِ قبل از اینها نیز از انبیاى پیشین چنین توقّعات نابجا را داشته‌اند. 

سپس مى‌فرماید:طرز تفکّر هر دو گروه به یکدیگر شباهت دارد،ولى ما براى این‌گونه درخواست‌ها اعتبار و ارزشى قائل نیستیم.چرا که آیات خودمان را به قدر کفایت براى طالبان حقیقت بیان کرده‌ایم. 

توقّعات نابجا،یا به خاطر روحیّه استکبار و خودبرتربینى است و یا به خاطر جهل و نادانى. 

آنکه جاهل است،نمى‌داند نزول فرشته وحى بر هر دلى ممکن نیست و حکیم،شربت زلال و گوارا را در هر ظرفى نمى‌ریزد. 

در قرآن مى‌خوانیم:اگر پاکدل و درست کردار بودید،فرقان و قوه تمیز به شما مى‌دادیم. ١پیام‌ها: 

١-اصالت به تلاش و لیاقت است،نه تقاضا و توقّع.گروهى هستند که به جاى تلاش و بروز لیاقت،همیشه توقّعات نابجاى خود را مطرح مى‌کنند. «لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللّهُ‌» 

٢-سنّت خداوند اتمام حجّت و بیان دلیل است،نه پاسخگویى به خواسته‌ها و تمایلات نفسانى هرکس. «قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۷
محمدرضا زارع

 همه مبهوت ومحو نمازش بودند


افق روز نوزدهم ماه رمضان غرق به خون گشت. 

خورشید پرتلالوی آسمان ولایت، اولین ولی امر مومنین "علی علیه السلام" با چهره ی خونین سر به سجاده عشق نهاد و آه از نهاد افلاکیان برآمد گویی قَدرش تنها میان آنها شناخته شده بود. 

فرمود: فُزتُ و رب الکعبه و چه خشنود بود که به آرزوی دیرین خود رسید و سبکبار از میان دنیایی از نیرنگ و دروغ رخت بر می بندد و به دیدار معشوق خویش نائل می آید. 

علی مرتضی بسان میزان شریعت و ترازوی طریقت است و پیکره ی ارزشها و پهنه ی فضائل و نماد مهر و محبت و عشق و شفقت و ایثار و منزلت به شمار می آید. 

و عشق به او برابر با عشق به همه ی خوبیها و خیرهاست و کین به او معادل تمامی تباهی ها و بزهکاری هاست. 

علی علیه السلام تَجلّی برگزیدن سرای باقی در خاکدان فانی و صورت مُجَسم ارزشهای الهی و إلهیت ارزش مدار و مُدارا ناپذیری با هر خداگریزی و دنیا گرایی است . 

دنیا در نگاه او به حقیقت از ماده ی دُنُو و پستی گرفته شده و از همین رو آن را بسان زنی سه طلاقه می پندارد که دیگر بازگشتی در آن نیست. 

سخن از فضایل او نه کار من و دیگر آدمیان و نه کروبیان و آسمانیانی است که جز خیر نمی شناسند و جز خوبی نچشیده اند، و از همین روست که شب ریخته شدن خون خوبی و عروج جان جانان، شب قدری شناخته می شود که به قدر ارادت به او، پاداش دهند. 


مناجات حضرت امیرالمومنین علیه السلام 


از سر شانه ی در حال نماز سحرش

چقدر بال ملک ریخته تا دور و برش

او بزرگ است و در این خاک نمی گیرد جا

آسمان است و رسیده است زمان سفرش...

دخترش نیز یقین داشت شب آخر اوست

کاسه ی آب نپاشید اگر پشت سرش

همه مبهوت و همه محو نمازش بودند

کاش این منبر و محراب نمی زد نظرش

این طرف دست توسل به عبایش که بمان

آن طرف حضرت صدیقه بود منتظرش 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۶
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام صادق(ع)


«یفقد الناس امامهم، یشهد الموسم فیراهم و لا یرونه».


«امام و پیشوای مردم غایب می شود، در موسم حج شرکت می کند و مردم را می بیند ولی مردم او را نمی بینند».


اثباة الهدة/ ج3/ ص443

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۰
محمدرضا زارع

43-  و من کلام له (علیه السلام)

> و قد أشار علیه أصحابه بالاستعداد لحرب أهل الشام بعد إرساله جریر بن عبد الله البجلی إلی معاویة و لم ینزل معاویة علی بیعته <

إِنَّ اسْتِعْدَادِی لِحَرْبِ أَهْلِ الشَّامِ وَ جَرِیرٌ عِنْدَهُمْ إِغْلَاقٌ لِلشَّامِ وَ صَرْفٌ لِأَهْلِهِ عَنْ خَیْرٍ إِنْ أَرَادُوهُ وَ لَکِنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَرِیرٍ وَقْتاً لَا یُقِیمُ بَعْدَهُ إِلَّا مَخْدُوعاً أَوْ عَاصِیاً وَ الرَّأْیُ عِنْدِی مَعَ الْأَنَاةِ فَأَرْوِدُوا وَ لَا أَکْرَهُ لَکُمُ الْإِعْدَادَ وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هَذَا الْأَمْرِ وَ عَیْنَهُ وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ فَلَمْ أَرَ لِی فِیهِ إِلَّا الْقِتَالَ أَوِ الْکُفْرَ بِمَا جَاءَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه وآله) إِنَّهُ قَدْ کَانَ عَلَی الْأُمَّةِ وَالٍ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً وَ أَوْجَدَ النَّاسَ مَقَالًا فَقَالُوا ثُمَّ نَقَمُوا فَغَیَّرُوا.

خطبه 043-علت درنگ در جنگ 
واقع نگری در برخورد با دشمن 
مهیا شدن من برای جنگ با شامیان، در حالیکه (جریر) را به رسالت به طرف آنان فرستاده ام، بستن راه صلح و باز داشتن شامیان از راه خیر است، اگر آن را انتخاب کنند. من مدت اقامت (جریر) را در شام معین کردم، که اگر تاخیر کند یا فریبش دادند و یا از اطاعت من سر باز زده است. عقیده من اینکه صبر نموده با آنها مدارا کنید، گر چه مانع آن نیستم که خود را برای پیکار آماده سازید. ضرورت جهاد با شامیان من بارها جنگ با معاویه را بررسی کرده ام، و پشت و روی آن را سنجیده، دیدم راهی جز پیکار، یا کافر شدن نسبت به آنچه پیامبر (ص) آورده باقی نمانده است، زیرا در گذشته کسی بر مردم حکومت می کرد که اعمال او حوادثی آفرید و باعث گفتگو و سر و صداهای فراوان شد، مردم آنگاه اعتراض کردند و تغییرش دادند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۱
محمدرضا زارع

«١١٧»بَدِیعُ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ إِذا قَضى‌ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ‌ لَهُ‌ کُنْ‌ فَیَکُونُ‌ 

پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین اوست و هنگامى که فرمان(وجود)چیزى را صادر کند،فقط‍‌ مى‌گوید:باش! پس(فوراً)موجود مى‌شود. نکته‌ها: 

او نه تنها مالک همه‌ى موجودات است،بلکه خالق آنها نیز هست،آن هم بطور بدیع و بدون نقشه قبلى.پس او چه نیازى به فرزند دارد؟! 

هرگاه وجود چیزى را اراده کند،به او مى‌گوید:باش! و فوراً خلق مى‌شود. 

به تعبیر امام رضا علیه السلام:«فارادة الله الفعل لا غیر ذلک یقول له کن فیکون بلا لفظ‍‌ و لا نطق و لا همة و لا تفکر»خداوند در کار خویش حتّى نیازمند گفتن کلمه«کُن»نیست،اراده‌ى او همان و آفریدن همان. ١

در این چند آیه،با قدرت الهى آشنا شدیم: 

- «لِلّهِ‌ الْمَشْرِقُ‌ وَ الْمَغْرِبُ‌» مشرق و مغرب براى اوست. 

- «لَهُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌» آسمان‌ها و زمین براى اوست. 

- «کُلٌّ‌ لَهُ‌ قانِتُونَ‌» همه براى او متواضع و فرمان بردار هستند. 

- «بَدِیعُ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌» پدیدآورنده ابتکارى آسمان‌ها و زمین اوست. 

- «کُنْ‌ فَیَکُونُ‌» به فرمان او هر چیز موجود مى‌شود. 

همان گونه که خداوند در یک آن مى‌آفریند،در مقام قهّاریّت نیز مى‌تواند در یک آن‌همه چیز را از بین ببرد.چنانکه در آیه ١٩ سوره ابراهیم مى‌فرماید: «إِنْ‌ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ‌ وَ یَأْتِ‌ بِخَلْقٍ‌ جَدِیدٍ» 

ایمان به چنین قدرتى،که وجود و عدم همه چیز بدست اوست،به انسان توانایى فوق‌العاده مى‌دهد و او را از یأس و ناامیدى بازمى‌دارد . 

پیام‌ها: 

١-آفرینش خداوند،همواره بدیع و ابتکارى است. «بَدِیعُ‌» 

٢-خداوند مى‌تواند در یک‌لحظه همه هستى را بیافریند؛ «کُنْ‌ فَیَکُونُ‌» هرچند حکمتش اقتضا مى‌کند که سلسله علل در کار باشد و به تدریج خلق شوند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۵۹
محمدرضا زارع



شب قدراز منظرامام صادق(ع)



شب قدر،‌ شبی است که امور یک ساله تمام خلایق در آن مقدر می‌شود و به اندازه‌ای اهمیت دارد که خداوند نام یک سوره را به آن اختصاص داده است. از این جهت برخی معتقدند چون مقدرات انسان‌ها و اندازه و قدر رویدادهای سال، در این شب تعیین و تقدیر می‌شود، آن را شب قدر می‌نامند. نزول یک باره قرآن در این شب به قلب مقدس رسول گرامی اسلام(ص) از ویژگی‌های بارز این شب شناخته می‌شود.

یکی از مسائلی که همواره درباره این شب مطرح بوده است، تعیین زمان دقیق آن در ایام ماه مبارک رمضان است؛ از این رو در برخی احادیث شب قدر را در یکی از شب‌های نوزدهم، بیست و یکم،‌ بیست و سوم و یا بیست و هفتم معرفی کرده‌اند که این مسئله به دلیل شناور بودن این شب در طول ایام ماه مبارک رمضان است. در هر صورت به دلیل پنهان بودن زمان شب قدر در بین این چهار زمان، ائمه معصومین(ع) نسبت به پاسداشت هر یک از این شب‌ها تأکید و خود نیز اهتمام ویژه‌ای نسبت به انجام اعمال و آداب آن داشتند.

یکی از ویژگی‌های شب قدر این است که خداوند این شب مبارک را بهتر از هزار ماه معرفی کرده و فرموده است: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ‏ شَهْرٍ؛ شب قدر ، بهتر از هزار ماه است‏». از امام صادق علیه‌السلام سؤال کردند چگونه شب قدر بهتر از هزار ماه است؟ امام علیه‌السلام فرمود: انجام عمل صالح در آن شب از انجام آن در هزار ماهى که شب قدر در آنها نباشد بهتر است؛ کَیْفَ‏ تَکُونُ‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ قَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِیهَا خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِی أَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فِیهَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ». (من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص158)

از دیگر ویژگی شب قدر که بر اهمیت آن می‌افزاید، مقدر شدن امور بندگان و خلایق در این شب شریف است. امام رضا(ع) در روایتی فرمود: امام علی (ع) سه شب را نمی‌خوابید: شب‌های شب بیست و سوم ، عید فطر و نیمه شعبان. زیرا در این شب‌ها روزی‌ها و اجل و آنچه در طول سال اتفاق می‌افتد، تقسیم و تعیین می‌شوند؛ کانَ امیرُالمومِنینَ لا یَنامُ ثَلاثَ لَیال: لَیلَة ثَلاثَ و عِشرینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ و لَیلَة الفِطرِ و لَیلَة النِّصفِ مِن شَعبانَ و فیها تُقسَمُ الاَرزاقُ و الآجالُ و ما یَکونُ فِی السِّنَه». (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص853)

همچنین در روایتی دیگر از ایشان در باره شب قدر سؤال کردند. فرمود: «در آن شب فرشتگان و نویسندگان به آسمان دنیا فرود مى‏‌آیند، و همگى وقایعى را که در آن سال واقع مى‌‏شود و هر رویدادى را که به بندگان مى‌‏رسد و هر امرى را که مشیّت خداى عزّ و جلّ به آن تعلّق گرفته است، مى‌‏نویسند؛ پس خداى تبارک و تعالى هر چیز از آنها را که مقدم مى‏‌دارد و هر چه را که بخواهد به تاخیر مى‏‌اندازد و محو مى‏‌کند و ثابت مى‏‌دارد؛ و امّ الکتاب در نزد او است؛ وَ سُئِلَ‏ ع‏ عَنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ‏ تَنَزَّلُ فِیهَا الْمَلَائِکَةُ وَ الْکَتَبَةُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَیَکْتُبُونَ مَا یَکُونُ فِی أَمْرِ السَّنَةِ وَ مَا یُصِیبُ الْعِبَادَ وَ أَمْرٌ عِنْدَهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْقُوفٌ لَهُ فِیهِ الْمَشِیئَةُ فَیُقَدِّمُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ‏(رعد13) (من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص59)

در دیگر روایت، ابوحمزه ثُمالی در ادامه روایتی از امام صادق(ع) درباره اهمیت شب قدر گفت: «... امام فرمود: چه سهل است احیاى چهار شب در برابر آنچه تو می‌طلبى! گفتم: فدایت شوم، شب بیست و سوّم شب «جهنى» است؟ فرمود: چنین مى‏‌گویند. گفتم: فدایت شوم، سلیمان بن خالد روایت کرده است که در نوزدهم نام کسانى که مقدّر است تا به حجّ روند نوشته مى‌‏شود، امام فرمود: اى ابا محمّد نام جمعیت واردین و وافدین حجّ و بلاها و مرگ‌ها و روزی‌ها و همگى حوادثى که تا شب قدر سال آینده اتّفاق مى‌‏افتد، در شب قدر نوشته مى‏‌شود، پس آنها را در بیست و یکم و بیست و سوّم طلب کن، و در هر یک از آن دو شب صد رکعت نماز بگزار، و اگر بتوانى آن دو شب را تا روشن شدن هوا احیا بدار، و در آن دو شب غسل بجا آور؛ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَفْدُ الْحَاجِّ یُکْتَبُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ الْأَرْزَاقُ وَ مَا یَکُونُ إِلَى مِثْلِهَا فِی قَابِلٍ فَاطْلُبْهَا فِی إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ ...» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص156)

بنابراین از جمع‌بندی این روایت بر می‌آید که خداوند در شب قدر، مقدرات انسان‌ها تا سال آینده را در تمام امور مربوط به زندگی به امضاء می‌رساند؛ از این جهت افراد مؤمن باید نسبت به پاسداشت این شب اهتمام ویژه داشته باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۹
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی



امام مهدی از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا


«هذه اسماء الأوصیاء اولهم ابن عمی واحد عشر من ولدی، آخرهم القائم».


«اینها اسامی اوصیاء است که اول آنها پسر عموی من است، و یازده تن از فرزندان من می باشند که آخر آنها قائم است».


الزام الناصب/ ج1/ ص205

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۸
محمدرضا زارع

42-  و من کلام له (علیه السلام)

> و فیه یحذر من اتباع الهوی و طول الأمل فی الدنیا <

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَی وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَةَ أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِکُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَإِنَّ کُلَّ وَلَدٍ سَیُلْحَقُ بِأَبِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ.

# قال الشریف : أقول ، " الحذاء السریعة " ، و من الناس من یرویه " جذاء ".#

خطبه 042-پرهیز از هوسرانی 
پرهیز از آرزوهای طولانی و هواپرستی 
ای مردم! همانا بر شما از دو چیز می ترسم، هواپرستی و آرزوهای طولانی. اما پیروی از خواهش نفس، انسان را از حق باز می دارد، و آرزوهای طولانی، آخرت را از یاد می برد. آگاه باشید! دنیا به سرعت پشت کرده و از آن جز باقیمانده اندکی از ظرف آبی که آن را خالی کرده باشند، نمانده است. به هوش باشید که آخرت به سوی ما می آید، دنیا و آخرت، هر یک فرزندانی دارند. بکوشید از فرزندان آخرت باشید، نه دنیا، زیرا در روز قیامت، هر فرزندی به پدر و مادر خویش باز می گردد. امروز هنگام عمل است نه حساب رسی، و فردا روز حساب رسی است، نه عمل. ((حذا) به معنای شتابان و (جذا) به معنای بریده از نیک و بد، که برخی نقل کردند)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۲
محمدرضا زارع

«١١٦»وَ قالُوا اتَّخَذَ اللّهُ‌ وَلَداً سُبْحانَهُ‌ بَلْ‌ لَهُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ کُلٌّ‌ لَهُ‌ قانِتُونَ‌ 

و(برخى از اهل کتاب و مشرکان)گفتند:خداوند فرزندى براى خود اختیار کرده است.منزّه است او،بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و همه در برابر او فرمان‌برند. 

نکته‌ها: 

اهل کتاب و مشرکان،هرکدام به نوعى براى خداوند فرزندى مى‌پنداشتند؛یهودیان مى‌گفت:عُزَیر فرزند خداست. «وَ قالَتِ‌ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ‌ اللّهِ‌» ١مسیحیان نیز حضرت عیسى را فرزند خدا معرّفى مى‌کردند، «وَ قالَتِ‌ النَّصارى‌ الْمَسِیحُ‌ ابْنُ‌ اللّهِ‌» ٢و مشرکان، فرشتگان را فرزندان خدا مى‌دانستند. «یَجْعَلُونَ‌ لِلّهِ‌ الْبَناتِ‌» ٣این آیه ردّى است بر این توهّم غلط‍‌ و نابجا،و ذات خداوند را از چنین نسبتهایى منزّه مى‌داند. 

خدا را با خود مقایسه نکنیم.اگر انسان نیاز به فرزند دارد بخاطر موارد ذیل است: 

١.عمرش محدود است و میل به بقاى خویش و نسل خویش دارد. 

٢.قدرتش محدود است و به معاون و کمک‌کننده نیاز دارد. 

٣.نیازمند محبّت و عاطفه است و لازم است مونسى داشته باشد. 

ولى خداوند از همه‌ى این کمبودها و نیازها منزّه است،بلکه هرچه در آسمان‌ها و زمین است،همه در برابر او متواضعند. 

پیام‌ها: 

١-خدایى که همه آسمان‌ها و زمین در برابر او تسلیم هستند،چه کمبودى دارد تا از طریق فرزند گرفتن آن را جبران کند؟! «بَلْ‌ لَهُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌» 

٢-خشوع و تواضع،در برابر کسى سزاوار است که تمام هستى از آن اوست،نه بت‌ها و طاغوت‌هایى که از آفریدن حتّى یک مگس نیز عاجزند و قدرت نفع و ضررى ندارند. «کُلٌّ‌ لَهُ‌ قانِتُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۱
محمدرضا زارع

مطلب زیرتصحیح شده مطلب ارسالی قبل(شب قدر)می باشد.

با تشکر.

التماس دعا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۵۱
محمدرضا زارع

اعمال شب نوزدهم رمضان


در تمام سال، ماهی به عظمت ماه پربرکت رمضان نیست؛ زیرا ماهی است که خداوند آن را برای اهدای بالاترین هدیه خود به جهان بشریّت، یعنی «قرآن مجید» برگزیده است. همچنین ماهی است که شب قدر در آن واقع شده، شبی که مقدّرات یک سال انسان‌ها بر حسب شایستگی‌ها و لیاقت‌هایشان تعیین می‌شود و عبادت آن برتر از عبادت هزار ماه است؛ اینگونه است که در دعای روزانه ماه مبارک رمضان می‌خوانیم: «اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ؛ خدایا در این ماه درک فضیلت شب قدر را روزی‌ام کن».

شب قدر که برتر از هزار ماه است، جلوه‌ای روشن از مهربانی و رأفت بی‌انتهای خدای متعال است، زیرا حضرت حق همیشه برای بخشیدن بندگان خویش از هر بهانه‌ای استفاده می‌کند. چنانکه آمدن ماه مبارک رمضان برای همه ما فرصت آمرزش است و صد البته رسیدن به شب‌های قدر نور علی نور دیگری برای ماست که از این شرایط برای توبه، ترک معصیت و قرب الهی بهره ببریم و به سمت خدا برگردیم.

در روایتی از امام باقر علیه‌السلام آمده است: هرکس شب قدر را احیا دارد، گناهان‌ او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد. لذا به بیان مرحوم «علّامه مجلسی»، بهترین اعمال در این شب‌ها طلب آمرزش گناهان‌ و دعا برای امور دنیوی و اخروی است.

شب نوزدهم ماه رمضان، اوّل شب‌های قدر است، شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه. در آن شب تقدیر امور در سال مشخص می‌شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان(ع) مشرف می‌شوند و آن‌چه را برای هرکس مقدّر شده است بر امام زمان(ع) عرضه می‌کنند.

به گزارش ایسنا، اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است؛ یکی آن‌که در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آن‌ که مخصوص است به هر شبی. اعمال مشترک شب‌های قدر(۱۹، ۲۱، ۲۳) به این شرح است:

اوّل

غسل؛ علاّمه مجلسی فرموده که غسل این شب‌ها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را با غسل بخواند.

دوّم

دو رکعت نماز؛ در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ ۷۰ مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید.

در روایت نبوی(ص) است که از جای خود برنخیزد تا حقّ تعالی او را و پدر و مادرش را بیامرزد.

سوّم

باز کردن قرآن در مقابل خود و گفتن این جملات؛

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ

خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده‌شده‌ات

وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنی

و آن‌چه در آن است که در آن است نام بزرگت و نام‌های نیکویت

وَما یُخافُ وَ یُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقاَّئِکَ مِنَ النّارِ

و آن‌چه بدان‌ها ترس و امید شود که قرارم دهی از زمره آزادشدگانت از دوزخ

"پس هر حاجت که دارد بخواهد"

چهارم

قرآن کریم را بر سر گذاشته و می‌گوید؛

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ

خدایا به حق این قرآن

وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ

و بحق آن کس که او را بدان فرستادی

وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ

و بحق هر مؤمنی که در این قرآن مدحش کرده‌ای

وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

و بحقی که تو بر ایشان داری زیرا کسی نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد

پس ۱۰ مرتبه بگوید؛ «بِکَ یا اَللّهُ» بحق خودت ای خدا

و ۱۰ مرتبه «بِمُحَمَّدٍ» بحق محمدصلی الله علیه و آله

و ۱۰ مرتبه «بِعَلی» بحق علی علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِفاطِمَةَ» بحق فاطمه سلام الله علیها

و ۱۰ مرتبه «بِالْحَسَنِ» بحق حسن علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِالْحُسَیْنِ» بحق حسین علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِعَلِیّ بْنِ الْحُسَیْنِ» بحق علی بن الحسین علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِی» بحق محمد بن علی علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ» بحق جعفر بن محمد علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ» بحق موسی بن جعفرعلیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُوسی» بحق علی بن موسی علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِی» بحق محمد بن علی علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ» بحق علی بن محمدعلیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی» بحق حسن بن علی علیه السلام

و ۱۰ مرتبه «بِالْحُجَّةِ» به حق حضرت حجت علیه السلام

"پس هر حاجت که داری طلب کن"

پنجم

زیارت امام حسین علیه السلام؛ در خبر است که چون شب قدر می‌شود منادی از آسمان هفتم ندا می‌کند از بُطنان عرش که حقّ تعالی آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده است.

ششم

برپا داشتن احیا؛ همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوه‌ها و وزن دریاها باشد.

هفتم

۱۰۰ رکعت نماز بخواند که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که در هر رکعت بعد از حمد ۱۰ مرتبه توحید بخواند.

هشتم

بخواند: اَللّهُمَّ اِنّی اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً لا اَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَلا ضَرّاً

خدایا من شام کردم در حالی که بنده خواری هستم که مالک سود و زیانی برای خویشتن نیستم

وَلا اَصْرِفُ عَنْها سُوَّءاً اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلی نَفْسی

و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگواری را بازگردانم و این مطلبی است که من آن را بر خویش گواهی دهم

وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتی وَقِلَّةِ حیلَتی فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

و به ناتوانی خود و بیچارگی‌ام در برابرت اعتراف دارم، پس درود فرست بر محمد و آل محمد

وَاَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی وَ جَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ

و وفا کن برایم بدانچه بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودی از آمرزش در این شب

وَاَتْمِمْ عَلَیَّ ما اتَیْتَنی فَاِنّی عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ

و تمام کن بر من آنچه را به من دادی زیرا که من بنده بینوای مستمند ناتوان تهیدست خوار توام

اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنی ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنی

خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودی

وَلا غافِلاً لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنی وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّی

و نه غافل از احسانت در آنچه به من عطا کردی و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانی طول کشد

فی سَرّاَّءَ اَوْ ضَرّاَّءَ اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخاَّءٍ اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاَّءٍ اَوْ بُؤْسٍ اَوْ نَعْماَّءَ

چه در خوشی و چه در سختی در دشواری یا در آسایش در تندرستی یا گرفتاری در تنگدستی یا در نعمت

اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاَّءِ

براستی تو شنوای دعایی

و این دعا را کفعمی از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شب‌ها می‌خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود.

مرحوم علامه مجلسی (ره) فرموده‌اند "بهترین اعمال در این شب‌ها طلب آمرزش گناهان و دعا برای امور دنیوی و اخروی است هم برای خود و هم برای پدر و مادر خویشان و دیگر مومنان؛ چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهای مختلف و صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندانشان تا آنجا که مقدور است، انجام دهند و در بعضی از روایات نیز تاکید شده است که «دعای جوشن کبیر» را در این سه شب بخوانند.

در روایتی آمده است که شخصی خدمت رسول خدا (ص) رسیده و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، ‌چه چیزی را از خداوند طلب کنم؟ که ایشان فرمودند: "عافیت و سلامتی را از خداوند بخواه".

اعمال مخصوص شب نوزدهم

اوّل؛ ۱۰۰ مرتبه «اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ»

دوّم؛ ۱۰۰ مرتبه «اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ»

سوّم؛ بخواند دعاء یا ذَاالَّذی کانَ که متن آن به این شرح است:

یا ذَاالَّذی کانَ قَبْلَ کُلِّشَیْءٍ ثُمَّ خَلَقَ کُلَّشَیْءٍ

ای که بوده‌ای پیش از هر چیز و آفرید هر چیز را و

ثُمَّ یَبْقی وَیَفْنی کُلُّشَیْءٍ یا ذَا الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ

سپس تنها او باقی ماند و هر چه هست فانی شود

وَیا ذَاالَّذی لَیْسَ فِی السَّماواتِ الْعُلی وَلا فِی الاْرَضینَ السُفْلی

ای که نیست مانندش چیزی، ای که معبودی جز او در آسمان‌های بالا و نه در زمین‌های پائین

وَلا فَوقَهُنَّ وَلا تَحْتَهُنَّ وَلا بَیْنَهُنَّ اِلهٌ یُعْبَدُ غَیْرُهُ

و نه فوق آنها و نه زیر آنها و نه در مابین آنها نیست

لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لا یَقْوی عَلی اِحْصاَّئِهِ اِلاّ اَنْتَ

خاص تو است ستایش آن ستایشی که توانایی ندارد بر شماره‌اش کسی جز تو

فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمِّدٍ صَلوةً لا یَقْوی عَلی اِحْصاَّئِها اِلاّ اَنْتَ

درود فرست بر محمد و آل محمد درودی که توانایی نداشته باشد بر شماره‌اش کسی جز تو

چهارم

بخواند: اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده‌ای از سرنوشت حتمی

وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَکیمِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

و در آنچه جدا کنی از فرمان حکیمانه‌ات در شب قدر و

وَفِی الْقَضاَّءِ الَّذی لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ

در آن قضا و قدری که برگشت و تغییر و تبدیلی ندارد

اَنْ تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ

که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسی

الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ

آنان که حج‌شان مقبول و سعی‌شان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است

وَاجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْری وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ فی رِزْقی

و قرار ده در آنچه مقدر فرموده‌ای که عمر مرا طولانی کرده و روزیم را وسیع گردانی

وَتَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا

و درباره‌ام چنین و چنان کنی

و به جای این کلمه حاجت خود را ذکر کند.

التماس دعا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۴۷
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام حسن عسگری(ع)




«محمد بن علی بن بلال می گوید: از امام حسن عسکری علیه‌السلام دو سال پیش از وفاتش به من نامه ای رسید که در آن از جانشین  خود سخن گفته بود. یک بار دیگر، سه روز پیش از وفاتش نامه ای از آن حضرت به دستم رسید که در آن نیز از جانشین خود گفتگو کرده بود».


ارشاد المفید/ ص349

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۹
محمدرضا زارع

 دعای فرج اقا امام زمان(عج)


کجایی اقا بیا، تحمل دوری نداریم؛اقابیا.....


إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ 

خدایا! گرفتارى بزرگ شد، و پوشیده بر ملا گشت، و پرده کنار رفت، و امید بریده گشت،

وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى

و زمین تنگ  شد، و خیرات آسمان دریغ شد، و پشتیبان تویى، و شکایت تنها به جانب تو است،

 وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

در سختى و آسانى  تنها بر تو اعتماد است، خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،

أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ

آن صاحبان فرمانى که اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به این سبب مقامشان را به ما شناساندى،

 فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ

پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشى زود و نزدیک  همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر، اى محمّد و اى على!

 یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ

اى على و اى محمّد! مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت کنندگان من هستد،

 وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ

و یارى ام دهید که تنها شما یارى کنندگان من هستید، اى مولاى ما! اى صاحب زمان! فریادرس، فریادرس، فریادرس،

 أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ 

مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب،

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

 اى مهربان ترین مهربانان، به حق محمّد و خاندان پاک او.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۲
محمدرضا زارع

41-  و من خطبة له (علیه السلام)

> و فیها ینهی عن الغدر و یحذر منه <

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الْوَفَاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ وَ لَا أَعْلَمُ جُنَّةً أَوْقَی مِنْهُ وَ مَا یَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ کَیْفَ الْمَرْجِعُ وَ لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِی زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَکْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ کَیْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِیهِ إِلَی حُسْنِ الْحِیلَةِ مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ قَدْ یَرَی الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِیلَةِ وَ دُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ فَیَدَعُهَا رَأْیَ عَیْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَیْهَا وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا حَرِیجَةَ لَهُ فِی الدِّینِ.

خطبه 041-وفاداری و نهی از منکر 
پرهیز از حیله و نیرنگ 
ای مردم! وفا همراه راستی است، که سپری محکمتر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم، آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد خیانت و نیرنگ ندارد. اما امروز در محیط و زمانه ای زندگی می کنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را، زیرکی می پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبیر می خوانند. چگونه فکر می کنند؟ خدا بکشد آنها را؟ چه بسا شخصی تمام پیش آمدهای آینده را می داند، و راههای مکر و حیله را می شناسد ولی امر و نهی پروردگار مانع اوست، و با اینکه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنی رها می سازد، اما آن کس که از گناه و مخالفت با دین پروا ندارد از فرصتها برای نیرنگ بازی، استفاده می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۵۷
محمدرضا زارع

«١١٥»وَ لِلّهِ‌ الْمَشْرِقُ‌ وَ الْمَغْرِبُ‌ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ‌ وَجْهُ‌ اللّهِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ واسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌ 

مشرق و مغرب از آن خداست،پس به هر سو رو کنید،آنجا روى خداست، همانا خداوند(به همه جا)محیط‍‌ و(به هر چیز)داناست. 

نکته‌ها: 

یهود بعد از تغییر قبله‌ى مسلمانان از بیت‌المقدّس به کعبه،با ایجاد سؤال،القاى شبهه مى‌کردند که به چه دلیلى قبله تغییر یافته است.هرچند در آیه قبل(١٠٦)به اجمال و سربسته،خداوند پاسخ این‌گونه اعتراضات را بیان فرمود،ولى این آیه نیز بر این حقیقت تکیه مى‌کند که مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید،خدا آنجاست.اگر کعبه نیز به عنوان قبله قرار داده شده است،براى تجلّى وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگرى و شرک‌ستیزى ابراهیم علیه السلام است و بدین سبب داراى قداست و احترام مى‌باشد. 

چنانکه در رساله‌هاى احکام مراجع آمده است،در نمازهاى مستحبى،قبله شرط‍‌ نیست و حتّى مى‌توان در حال راه رفتن یا سواره به‌جاآورد .برخى روایات نیز در ذیل این آیه،به این مطلب اشاره نموده‌اند. ١

جهت قبله به شرق یا غرب باشد،موضوعى تربیتى و سیاسى است،اصل و مقصود،یاد خدا و ارتباط‍‌ با او مى‌باشد.قرآن در ستایش گروهى از بندگان مى‌فرماید: «یَذْکُرُونَ‌ اللّهَ‌ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ‌» ١آنان خدا را به حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد مى‌کنند. 

و یا در پاسخ هیاهویى که براى تغییر قبله درست شد،مى‌فرماید: «لَیْسَ‌ الْبِرَّ أَنْ‌ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ‌ قِبَلَ‌ الْمَشْرِقِ‌ وَ الْمَغْرِبِ‌ وَ لکِنَّ‌ الْبِرَّ مَنْ‌ آمَنَ‌ بِاللّهِ‌» ٢یعنى:اى مردم! نیکى این نیست که رو به‌سوى شرق یا غرب در حال عبادت بکنید،بلکه نیکى در ایمان واقعى شما به خدا و انجام کارهاى خداپسندانه است. 

هرچند در آیه قبل،از بزرگترین ظلم یعنى تخریب مساجد یا منع از مساجد،سخن به میان آمد و یا اینکه در جاى دیگر مى‌فرماید:اگر جهاد نبود صوامع و بیع و مساجد ویران مى‌شدند. ٣ولى آیه بشارت به این است که مبادا مأیوس شوید و یا احساس ناامیدى و بى‌پناهى بکنید،تمام جهان،محل عبادت و همه جاى هستى قبله‌گاه است. 

پیام‌ها: 

١-هر کارى که به فرمان خداوند بوده و رنگ الهى داشته باشد،وجه الله و عبادت است. «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ‌ وَجْهُ‌ اللّهِ‌» 

٢-خداوند در همه جا حاضر و بر هر چیز ناظر است. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ واسِعٌ‌ عَلِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۵۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


پیامبر اکرم(ص)


لاتنقضی الأیام و لا یذهب الدهر، حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی، اسمه یواطی اسمی .


- روزها سپری نمی شود و روزگار به پایان نمی رسد، تا اینکه مردی از اهل بیت من و هم نام با من، فرمانروای عرب شود .


مسند احمد حنبل/ ج3/ ص376

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۲
محمدرضا زارع

40-  و من کلام له (علیه السلام)

> فی الخوارج لما سمع قولهم " لا حکم إلا لله " <

قَالَ (علیه السلام) : کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَکِنَّ هَؤُلَاءِ یَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْ‏ءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ حَتَّی یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ. 

>وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی< أَنَّهُ (علیه السلام) لَمَّا سَمِعَ تَحْکِیمَهُمْ قَالَ :

حُکْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِیکُمْ. وَ قَالَ : أَمَّا الْإِمْرَةُ الْبَرَّةُ فَیَعْمَلُ فِیهَا التَّقِیُّ وَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْفَاجِرَةُ فَیَتَمَتَّعُ فِیهَا الشَّقِیُّ إِلَی أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ وَ تُدْرِکَهُ مَنِیَّتُهُ.

خطبه 040-در پاسخ شعار خوارج 
ضرورت حکومت 
سخن حقی است، که از آن اراده باطل شده! آری درست است، فرمانی جز فرمان خدا نیست، ولی اینها می گویند زمامداری جز برای خدا نیست، در حالی که مردم به زمامداری نیک یا بد، نیازمندند، تا مومنان در سایه حکومت، بکار خود مشغول و کافران هم بهره مند شوند، و مردم در استقرار حکومت، زندگی کنند، به وسیله حکومت بیت المال جمع آوری می گردد و به کمک آن با دشمنان می توان مبارزه کرد، جاده ها امن و امان، و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته می شود، نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران، در امان می باشند. (در روایت دیگری آمده). منتظر حکم خدا درباره شما هستم. و نیز فرمود: اما در حکومت پاکان، پرهیزکار به خوبی انجام وظیفه می کند ولی در حکومت بدکاران، ناپاک از آن بهره مند می شود تا مدتش سرآید و مرگ فرا رسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۵۴
محمدرضا زارع

«١١٤»وَ مَنْ‌ أَظْلَمُ‌ مِمَّنْ‌ مَنَعَ‌ مَساجِدَ اللّهِ‌ أَنْ‌ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ‌ وَ سَعى‌ فِی خَرابِها أُولئِکَ‌ ما کانَ‌ لَهُمْ‌ أَنْ‌ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفِینَ‌ لَهُمْ‌ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ‌ وَ لَهُمْ‌ فِی الْآخِرَةِ‌ عَذابٌ‌ عَظِیمٌ‌ 

کیست ستمکارتر از آنکه نگذاشت نام خدا در مساجد الهى برده شود و سعى در خرابى آنها داشت‌؟آنان جز با ترس و خوف،حقّ‌ ورود به مساجد را ندارند.بهرۀ آنان در دنیا،رسوایى و خوارى و در آخرت عذاب بزرگ است. 

نکته‌ها: 

بنا بر آنچه از شأن‌نزول‌ها و برخى روایات بدست مى‌آید،آیه درباره‌ى کسانى نازل شده است که درصدد تخریب مساجد برآمده بودند.در طول تاریخ،تخریب مساجد و یا جلوگیرى از رونق آنان بارها به دست افراد منحرف و طاغوت‌ها صورت گرفته است.از تخریب بیت‌المقدّس و آتش زدن تورات به دست مسیحیان به رهبرى شخصى به نام«فطلوس» گرفته تا ممانعت قریش از ورود مسلمانان به مسجد الحرام،نشانه‌اى از همین تلاش‌هاست. 

امروز نیز از یک‌سو شاهد تخریب مساجد باقیمانده از صدر اسلام در کنار قبور ائمه بقیع علیهم السلام به بهانه مبارزه با شرک هستیم و از طرف دیگر ویرانى مساجد تاریخى،همانند مسجد بابرى در هند که نشانگر قدمت مسلمانان در شبه قارّه هند است،به چشم مى‌بینیم.اینها همه حکایت از روحیّه‌ى کفرآلود طاغوت‌ها و جاهلانى دارد که از یاد و نام خداوند که در مراکز توحید طنین‌انداز مى‌شود،وحشت دارند. 

این آیه به والدین و بزرگانى که از رفتن فرزندانشان به مساجد ممانعت به عمل مى‌آورند، هشدار مى‌دهد. 

اگر خرابى مسجد ظلم باشد پس آباد کردن مسجد،اَنفع کارها مى‌باشد. ١

پیام‌ها: 

١-گاهى ظلم فرهنگى،بزرگترین ظلم‌هاست. «وَ مَنْ‌ أَظْلَمُ‌» (در قرآن«اظلم»،به افترا بر خدا و بستن و تعطیل کردن خانه خدا گفته شده که هر دو جنبه فرهنگى دارد.) 

٢-خرابى مسجد تنها با بیل و کلنگ نیست،بلکه هر برنامه‌اى که از رونق مسجد بکاهد،تلاش در خرابى آن است. «مَنَعَ‌ مَساجِدَ اللّهِ‌» 

٣-مساجدى مورد قبول هستند که در آنها یاد خدا زنده شود.مطالب خداپسند و احکام خدا بازگو شود. «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ‌» 

٤-دشمن از در و دیوار مسجد نمى‌ترسد،ترس او از زنده شدن نام خدا و بیدارى مسلمانان است. «أَنْ‌ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ‌» 

٥-مساجد سنگر مبارزه‌اند،لذا دشمن سعى در خرابى آنها دارد. «سَعى‌ فِی خَرابِها» 

٦-مسجد باید پررونق و پرمحتوا و همانند سنگر فرماندهى نظامى باشد.همچنان که جاسوس از رخنه به مراکز نظامى در وحشت و اضطراب است،باید مخالفان و دشمنان نیز از نفوذ و ورود به مساجد،در ترس و نگرانى باشند. 

«ما کانَ‌ لَهُمْ‌ أَنْ‌ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفِینَ‌» ٧-کسانى که با مقدّسات دینى به مبارزه برمى‌خیزند،علاوه بر قهر الهى در قیامت، گرفتار ذلّت و خوارى دنیا نیز مى‌شوند. «سَعى‌ فِی خَرابِها... لَهُمْ‌ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ‌» 

(اگر سعى در خرابى ساختمانى که یادآور خداست،ذلّت دنیوى و عذاب اخروى دارد،پس کسانى که با شایعه و تهمت و تحقیر،قداست مردانى را شکستند که در جامعه یادآور خدا هستند،قطعاً در همین دنیا گرفتار ذلّت و نکبت خواهند شد.) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۴۴
محمدرضا زارع

سنگی در بیت المقدس وجود دارد که هنگام معراج پیامبر (ص) زیر پای حضرت قرار گرفت و به طور معلّق در هوا ایستاد.

معراج پیامبر (ص) خود یک حکایت عجیب و غیرقابل باور واقعی است و جزء معجزات حضرت قلمداد می‌شود، از سفر رسول به بیت المقدس تا عروج به آسمان هفتم و ملاقات با خداوند متعال.

اما نکته‌ای که در این میان مطرح می‌شود این است که، سنگی در بیت المقدس وجود دارد که در بین زمین و آسمان معلق مانده است و می‌گویند این سنگ در زمان معراج زیر پای حضرت بوده و در هنگامی که پیامبر قصد داشتند به آسمان بروند این سنگ نیز از زمین بلند می‌شود تا همراه آن حضرت به آسمان برود که پیامبر (ص) چنین اجازه‌ای را به وی نمی‌دهد و ..

امروز باشگاه خبرنگاران جوان اقدام به جمع آوری مطالبی پیرامون این موضوع نموده است که پیشنهاد می‌کنیم مطالعه این مطلب را از دست ندهید.

حکایت معراج پیامبر (ص)

پیامبر (ص) فرمود: من در مکه بودم که جبرییل نزد من آمد و گفت: «ای محمد! برخیز». برخاستم و کنار در رفتم. ناگاه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را در آنجا دیدم. جبرئیل، مرکبی به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مکه بیرون رفتم. به بیت المقدس رسیدم. هنگامی که به بیت المقدس رسیدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمین فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پیشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بیت المقدس نماز خواندم...


ببینید: داستان معراج پیامبر اکرم (ص) در کدام سوره آمده است؟


یکی از معجزات علمی و عملی پیامبر اعظم (ص) که به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده،«معراج» است که در اولین آیه سوره اسرا و آیات هشتم تا هجدهم سوره نجم می‌توان اشاراتی را درباره آن مشاهده کرد.

  • آغاز ماجرا در سوره اسرا چنین آمده است:

پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد که گرداگردش را پربرکت ساختیم، تا نشانه‌های خود را به او نشان دهیم. او شنوا و بیناست.

البته آن گونه که از روایات برمی آید معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان گونه که در آیه فوق مشاهده کردیم ایشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر می‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جایی صعود می‌کنند که احدی جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام این ماجرا در بیداری بوده و بنابر نظر اکثر علمای شیعه با همین بدن جسمانی اتفاق افتاده و نه در خواب یا با روح، زیرا معراج صرفاً روحانی فضیلت چندانی را برای ایشان اثبات نمی‌کند و چنان عظمتی را که مورد تأکید و روایات است بر نمی‌تابد.


این مطلب را از دست ندهید: معراج چه زمانی اتفاق افتاد؟


  • مرحله دوم معراج در سوره نجم چنین توصیف شده است:

سپس [پیامبر (ص) در شب معراج]نزدیک و نزدیک‌تر شد، تا آنکه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا]به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او درباره آنچه دید، مجادله و ستیز می‌کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرهالمنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره کننده ای) سدرهالمنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید.


ببینید: فیلمی دیده نشده از محل معراج پیامبر (ص)


هر چند روایات درباره معراج آنقدر متعدد است که به حد تواتر رسیده و مورد قبول همگان می‌باشد لیکن راجع به زمان، مکان و تعداد دفعات وقوع آن میان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:

  •  زمان اولین معراج را بهتر است نه ماه یا دوسال پیش از ولادت حضرت زهرا (س) بدانیم، زیرا حضرت محمد (ص) روزی در جواب یکی از همسران خود که از شدت محبت به فرزندشان گله کرده بود، تشکیل نطفه ایشان را در آسمان و شب معراج خوانده اند.
  •  مکان آن نیز خانه حضرت خدیجه (س) خانه ام هانی خواهر حضرت علی (ع)، شعب ابی طالب، و مسجدالحرام در کنار کعبه گفته شده است.
  •  آن گونه که از ظاهر روایات برمی آید، احتمالاً معراج بیش از دو مرتبه و طی دفعات متعدد اتفاق افتاده که یکی از آن‌ها بسیار شاخص و معروف شده که گفته شده این معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.

این مطلب را از دست ندهید: پیامبر اسلام(ص) برای اثبات معراج خود به مشرکان چه گفت؟


تخته سنگى در بیت‏ المقدس که هنگام معراج پیامبر اکرم (ص) در هوا معلق‏ ماند

درباره قطعه سنگی که در بیت المقدس هست و در روایات و تاریخ به عنوان «صخره» مطرح شده، مطالب مختلفی وجود دارد.

در بعضی روایات آمده که: حضرت رسول اکرم (ص) از بالای این سنگ به معراج رفتند (نه این که به وسیله این سنگ یا همراه آن).


این مطلب را از دست ندهید: نشان دادن نور امام زمان (عج) به پیامبر اکرم (ص) در معراج


در روایات دیگری نیز وارد شده که: سنگ نیز خواست با حضرت به سوی آسمان رود و همین که بلند شد، حضرت فرمودند: قِف (یعنی بایست) و سنگ در همان حال به طور معلّق در هوا ایستاد. بنی‌امیه احترام فراوانی به این سنگ می‌گذاشتند. البته در اصل این که آن تخته سنگ همین سنگ موجود در مسجد الاقصی است یا سنگ دیگری می‌باشد، اختلاف هست. روایات مختلفی هم در فضیلت نماز خواندن در سمت راست این سنگ و دعا نمودن در اطراف آن و نیز فضیلت آن در روز قیامت وارد شده است که بعضی از این روایات ارزش سندی ندارد و از طریق راویانی مثل ابوهریره نقل شده است.

ولی کسانی که قبل از انقلاب به فلسطین سفر کرده‌اند، می‌گویند آن تخته سنگ اکنون بر روی تلی از خاک قرار دارد و معلق نیست.


ببینید: مکان مقدسی که پیامبر اسلام از آنجا به معراج رفت


در واقع قبه الصخره مکانی است که پیامبر شریف اسلام، در شب معراج از فلسطین، پای خویش را بر سنگی به نام قبه الصخره نهاد و از آنجا به معراج روحانی و جسمانی رفت. این سنگ بعد از آن زمان در هوا معلّق باقی ماند، اما در زمان اشغال فلسطین، یهودیان متجاوز و اشغالگر، زیر آن سنگ معلّق خاک و کلوخ ریخته و در واقع آن را روی زمین قرار دادند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۰۳
محمدرضا زارع