عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۹۹ مطلب با موضوع «رویدادمذهبی» ثبت شده است

روز مَبْعَث بر پایهٔ باورهای اسلامی و به استناد تاریخ دین اسلام، روزی است که محمد، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. مسلمانان معتقدند او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی الله به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی می‌کرد.

عید مبعث
Iqra.jpg

خوشنویسی سورهٔ علق

برپایی توسط شیعیان
اهمیت گرامیداشت آغاز رسالتپیامبر اسلام
جشن‌ها خواندن مدیحه
مراسم دعا، نماز و غسل مستحب
تاریخ ۲۷ رجب
مرتبط به دعوت عشیرةالاقربین

 

باور شیعیان

غار حرا در مکه کشور عربستان

بر اساس باور شیعیان، محمد ابن عبدالله در روز ۲۷ رجبسال ۴۰ عام الفیل، (سال ۱۳ پیش از هجرت) مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن می‌گیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش‌بینی شده‌است. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است. البته در پاره‌ای از روایات شیعه نیز بعثت محمد در ماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار شیخ صدوق که متن آن اینگونه است که: وقتی شخصی به نام فضل از امام رضا می‌پرسد که چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایر ماه‌ها فرض نشد؟ در پاسخ او گفت: «لان شهر رمضان هو الشهر الذی انزل الله تعالی فیه القرآن…» تا آنجا که گفت: «... و فیه نبی محمد صلی الله علیه و آله» یعنی بدان جهت که ماه رمضان همان ماهی است که خدا قرآن را در آن نازل فرمود و همان ماهی است که محمد در آن به نبوت برانگیخته شد که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده‌است؛ محمد تقی مجلسی احتمال تقیه در آن داده، یا فرموده که باید حمل بر برخی معانی دیگری جز معنای بعثت اصطلاحی شود، زیرا تاریخ بیست و هفتم ماه رجب به نظر او نزد علمای امامیه مورد اتفاق و اجماعبوده و گفته‌است: «... و علیه اتفاق‌الامامیة».[۱]

 

باور اهل سنت 

در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر اسلام مشخص نیست؛ ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب ۲۱ ماه رمضان بوده‌است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمی‌شود.

 

منابع

  1.  «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۵.
  • فرهنگنامه معین ج ۴
  • مفاتیح الجنان
  • ویکی انگلیسی
  •  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۵۰
محمدرضا زارع
امام کاظم علیه السلام
کاظمین قدیم.jpg

دورنمایی قدیمی از حرم کاظمین

نقش امام هفتم شیعیان
نام موسی بن جعفر(ع)
کنیه ابوالحسن اول • ابوابراهیم • ابوعلی
زادروز ذی‌الحجه ۱۲۷ق یا ۷ صفر ۱۲۸ق.
زادگاه ابواء -مدینه
مدت امامت ۳۵ سال (۱۴۸ق تا ۱۸۳ق)
شهادت ۲۵ رجب، ۱۸۳ق.
مدفن کاظمین
محل زندگی مدینه
لقب(ها) کاظم • باب الحوائج • عبد صالح
پدر امام صادق(ع)
مادر حمیده بربریه
همسر(ان) نجمه
فرزند(ان) امام رضا(ع) • معصومه • إبراهیم • قاسم • شاهچراغ حمزه • عبدالله • إسحاق • حکیمه
طول عمر ۵۵ سال
سال

موسی بن جعفر (۱۲۷ یا ۱۲۸-۱۸۳ق) معروف به امام موسی کاظم و ملقب به کاظم و باب الحوائج هفتمینامام شیعیان دوازده امامی است. وی در سال ۱۲۸ق، همزمان با انتقال قدرت از امویان به عباسیان متولد شد و در سال ۱۴۸ق پس از شهادت پدرش، امام صادق(ع)، به امامت رسید. دوران ۳۵ ساله امامت او با خلافتمنصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. او چندین بار از سوی مهدی و هارون عباسی زندانی شد و در سال ۱۸۳ق در زندان سندی بن شاهک به شهادترسید. با شهادت او، امامت به فرزندش علی بن موسی(ع) منتقل شد.

دوره امامت امام کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود و او در برابر حکومت وقت، تقیه می‌کرد و شیعیان را نیز به این کار سفارش ‌می‌نمود؛ از این رو موضع‌گیری صریحی از امام هفتم شیعیان در برابر خلفای عباسی و قیام‌های علوی نظیر قیام شهید فخگزارش نشده است. با وجود این، وی در مناظره و گفتگو با خلفای عباسی و دیگران تلاش می‌کرد از خلافت عباسیان مشروعیت‌زدایی کند.

مناظرات و گفتگوهایی از موسی بن جعفر با برخی عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده که در پاسخ به پرسش‌های آنان بوده است. در کتاب مسند الامام الکاظم بیش از سه هزار حدیث از وی گردآوری شده که شماری از آنها را برخی از اصحاب اجماع روایت کرده‌اند.

امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان، سازمان وکالت را گسترش داد و در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کرد. از سوی دیگر، حیات امام کاظم(ع) همزمان با بروز انشعاباتی در شیعه بود و فرقه‌هایاسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه با آغاز امامت او و فرقه واقفیه پس از شهادت او شکل گرفت.

منابع شیعه و سنی، علم، عبادت، بردباری و بخشندگی وی را ستوده‌ و او را کاظم و عبد صالح لقب داده‌اند. بزرگان اهل‌ سنت به امام هفتم شیعیان به عنوان یک عالم دینی احترام می‌گذاشته و همچون شیعیان بهزیارت قبر او می‌رفته‌اند. آرامگاه امام کاظم(ع) و آرامگاه نوه‌اش امام جواد(ع) در منطقه کاظمین در شمال بغداد، به حرم کاظمین شهرت دارد و زیارتگاهمسلمانان به‌ویژه شیعیان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۰۳
محمدرضا زارع

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلامٌ علیکم خدمت همراهان گرامی

 

دوستان گرامی بنده حقیر تصمیم دارم این دمدمه های عید 1399و از همه مهمتر ولادت باسعادت امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام دل یک عده از بچه های یتیم بی سرپرست و یا بد سرپرست ایرانی را که لباسی برای پوشیدن ندارند و یا اسبابازی برای بازی کردن را با کمک شما همراهان گرامی شاد کنم و امیدوارم که استقبال شایسته از این حرکت بنده بکنید.

 

میدانم که خیلی از ماها وضعیت مالی مناسبی نداریم اما اگه بتونیم هرکدام از ما هزار تومان ویا ده هزار تومان و یا حتی صد هزار تومان، حالا یا بیشتر از این مبالغ و یا مابین این مبالغ، فقط در حد وُسع و توانایی خودمون هم که شده بدون ریا فقط بین من و شما وخدای احد و واحد باشه کمک کنیم والله جای دوری نمیرود و اجر و ثوابش نزد خدا إن شاء اللّه محفوظ است.

 

همراهان گرامی به یاد داشته باشید بنده حد اکثر تا سه شنبه 1398/12/20 کمک های مالی شما را دریافت خواهم کرد زیرا قصد داریم تا قبل از عید وسایل مورد نیاز این کودکان معصوم را تهیه کرده و به دست آنها برسانیم، خواهشمندم هرچه زودتر و سریعتر اقدام نمایید،امیدوارم پیش خداوند متعال و امام زمان (عج) رو سفید باشیم، دوستانی که میخواهند به کمک هاشون بعدها ادامه بدهند ممنون میشوم که با شماره 09334190431 در تماس باشند. 

 

بانک ملی به نام: محمدرضا زارع 

شماره کارت: 7258 5745 9974 6037 

شماره حساب: 0357500124005 

 

منتظر کمک های مالی خیرخواهانه شما عزیزان هستیم. 

 

مهلت تمدید شد فقط تا 26 / 12 / 98

آخرین و نهایی ترین فرصت، لطفا کسانی که قصد کمک دارند سریعا اقدام کنند.

درضمن برای کمک های بعدی به شما اطلاع خواهیم دادو همچنین شماره حساب برای دفعات بعد حتماً تغییر خواهد کرد.

فقط تا ساعت "23:59 امشب زمان باقی است. 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۳۵
محمدرضا زارع

 

به مناسبت سالروز رحلت حضرت زینب سلام الله علیها

بیشتر محققان و صاحب نظران شیعه معتقدند که عقیله بنی هاشم به همراه همسرش بعد از حوادث کربلا و حضور در مجالس عبید الله و یزید، به علت واقعه حره یا قحطی در مدینه، آن جا را ترک و به دمشق که زمین هایی در آن جا داشته اند رفتند و در سال 62 هجری، حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ چشم از جهان فرو بسته است.

 

 

حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ دختر علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ نوه حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مادرش حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ است.[1] او در سال پنجم هجری، روز 5 جمادی الاولی در مدینه، پس  از امام حسین ـ علیه السلام ـ بدنیا آمد. از القاب اوست: عقیله بنی هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، محدثه، فاضله، کامله، عابده آل علی.[2] او حیات و دوران پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را درک کرده، بانویی خردمند و با منطق قوی بود چنانچه از خطبه های آتشین او در کوفه و شام، این مطلب فهمیده می شود.[3]
زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ با عبدالله بن جعفر پسر جعفر طیار ـ پسر عمویش ـ ازدواج نمود به شرط این که همراه با برادرش امام حسین ـ علیه السلام ـ ـ خواهد بود. و با اجازه و اذن او همراه برادرش  عازم کربلا شد. حاصل ازدواجش با عبدالله پنج فرزند بنامهای: علی، عون، محمد، عباس و ام کلثوم بود که محمد و عون در کربلا بشهادت رسیدند و ام کلثوم را معاویه جهت فرزندش یزید خواستگاری نمود ولی چون امام حسین ـ علیه السلام ـ شنید فورا او را به پسر عمش قاسم بن محمد بن جعفر تزویج کرد.[4]
در کربلا و روز عاشورا حضور داشت و بعد از آن عهده دار پیام رسان خون شهیدان کربلا را بدوش گرفت. همراه اسرای آل پیامبر به کوفه و شام رفتند و با خطابه های کوبنده و آتشین، یزید را رسوا نمود، به خصوص در کاخ یزید چنان استوار و تکان دهنده سخنرانی نمود که همه را به حیرت واداشت و مسلمانان را از خواب غفلت بیدار کند.
بیشتر محققان و صاحب نظران شیعه معتقدند که عقیله بنی هاشم به همراه همسرش بعد از حوادث کربلا و حضور در مجالس عبید الله و یزید، به علت واقعه حره یا قحطی در مدینه، آن جا را ترک و به دمشق که زمین هایی در آن جا داشته اند رفتند و در سال 62 هجری، حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ چشم از جهان فرو بسته است.[5]
در مورد علت وفات ایشان در منابع و ماخذ تاریخی، موردی بیان نشده است. به احتمال قوی با اجل طبیعی از دنیا رفتند. که اکثر منابع با کلمه «موت» تعبیر نموده اند. چنانچه ابن کثیر می گوید:
«عبدالله بن جعفر با زینب دختر علی ـ علیه السلام ـ ازدواج نمود و تا وقت فوتش با او بود»[6]
آن بانوی غمدیده پس از تحمل مصائب جانگداز و غصه های فراوان رحلت فرمودند و منابع اشاره ای به مسئله خاص در وفات آن بانو نکرده اند.
علت ملقب شدن حضرت زینب سلام الله علیها به عقیله بنی هاشم و معنی این لقب
درباره القاب بانوی کربلا زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ باید گفت که عقیله زنی را گویند که در میان خویشانش کریمه و گرامی بوده و درخانه‌اش عزیز و ارجمند باشد.[7] کرامت و بزرگواری زینب ـ سلام الله علیها ـ برای تمامی انسانها ثابت شده است. کافی است تاریخ عاشورا را از ذهن خود بگذرانیم و زینب را در برابر آن مصایب تنها ببینیم و عملکرد او را با وجود این همه مصایب بنگریم تا تأثیرش را در حفظ اسلام بفهمیم عقیله بودن آن بانوی با عظمت برای ما به راحتی قابل فهم و درک است. آن حضرت را، عقیله بنی هاشم و عقیلة ‌الطالبیین [8] و عقیلة القریش و عقیلة النساء نیز لقب داده‌اند. از آن جا که اکثر منابع تاریخی این لقب را به حضرت زینب نوشته‌اند، از متون قدیمی تا متون عصر حاضر این لقب به آن بانوی مخدره اطلاق شده.[9] و در منابع معتبر شیعه و سنی آمده است.
حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ القاب زیادی دارد و حقیقتا شایستگی همه این القاب را دارد و ذات آن بانوی قهرمان برخوردار از اوصاف عالیه انسانی است، و تا انسان صاحب اوصاف متمایز از دیگران نباشد به او لقب نمی‌دهند. در عرب رسم بوده و هست که برای هر کس کنیه و القاب می‌دهند که برخاسته از اوصاف ذاتی اوست، مثلاً به کسی که بسیار شجاع باشد اسد می‌گویند، و زینب کبری به خاطر برخورداری از اوصاف عالیه و زکیه ملقب به القاب زیادی شده به طوری که بیش از شصت لقب به آن حضرت در کتب معتبره آمده است. لفظ عقیله به آن حضرت نیز قبل از وقوع حادثه کربلا داده شده است. زیرا از جمله ویژگی‌های زینب ـ سلام الله علیها ـ که به او موقعیت ویژه می‌بخشید عقل و تدبیرش بود. اگر او عاقله نبود چگونه این همه حوادث را که بعد از جدش رسول الله به او روی آورد، تحمل می‌نمود. او در بین زنان قریش و بنی هاشم به خاطر درایت و تدبیر و حلم و بردباریش ملقب به عاقله و عقیله و عقیلة النساء شده بود. مثلا ابن عباس وقتی می‌خواهد از زینب چیزی نقل کند می‌گوید: «حدثتنی عقیلتنا زینب»[10]. در مجلس یزید آن مرد سرخ رنگ شامی وقتی به جناب سکینه اشاره کرد و از یزید خواست که فاطمه را او ببخشد فاطمه می‌گوید: «من به زینب پناه بردم چرا که او بزرگتر و عاقلتر از من بود.» خطبه‌ای غراء و آتشین که در کاخ یزید و عبیدالله و در بین مردم کوفه و شام ایراد کرد همه را به تعجب و تحسین و تأثر و حزن و پشیمانی از کارشان واداشت در حالی که زنی بود مصیبت زده آن هم چه مصیبت‌های بزرگ.
از کارهای مدبرانه و عاقلانه او این بود که در حین کوچ دادن اسراء به شام دستور داد محمل‌ها را سیاه پوش کنند این کارهای او از نظر دشمن بی‌اهمیت بود ولی عقل و درایت زینب به آینده و به حفظ نهضت حسینی با این مظاهر پرمعنی حکم می‌نمود.
علامة قزوینی در بیان عقیله بودن زینب در کتاب « زینب من المهد الی اللحد» می‌نویسد: عقل و درایتی که زینب داشت حادثه کربلا را رهبری و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستی نمود و جان امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ را از مرگ حتمی نجات داد. و کاخ یزید را به لرزه در آورد.[11] و نهضت حسینی را تا به امروز زنده و پاینده نمود.
بنابراین عقیله بودن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ و ملقب شدنش به این لقب قبل از حادثه کربلا در سال 61 هجری قمری بود. و در منابع به طور دقیق مشخص نشده است که این لقب از طرف چه کسی به آن حضرت برای اولین بار داده شده است، ولی آن چه که قطعی است، این لقب همواره به حضرت از طرف بزرگان داده شده. حتی امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ نیز از او بسیار تجلیل و احترام نموده است. برای نمونه وقتی یزید بعد از این که آنها را مخیر نمود به ماندن در شام و یا عودت به مدینه، امام سجاد ـ علیه السّلام ـ مسئله را موکول به رأی حضرت زینب نمود. چنان که امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در مقام علمی آن حضرت چنین فرموده است: «اَنتِ بحمدالله عالمة بلا معلمة، فهمة غیر مفهمه،[12] شکر خدا ای عمه که دانشمندی هستی بدون این که از کسی تعلیم ببینی و فهیم هستی بدون این که کسی آن را به تو یاد بدهد». یعنی آن چه داری در تو ذاتی است نه اکتسابی، اینها حقایقی است که علمای بزرگ اهل سنت بدان معترفند. چنان که سیوطی می‌گوید: «و کانت لبیبة جَزُلة و عاقلةُ لها قُوه جنانٍ»[13]. بنابراین بعید نیست که این لقب به آن حضرت در دوران خردسالی توسط پدرش امیر المؤمنین به خاطر ذکاوت و تیزهوشی که داشت داده شده باشد[14] (و الله العالم).
 

 

برای اطلاعات بیشتر به منابع ذیل رجوع کنید:
1. اعیان الشیعه ـ محسن امین، ج7.
2. خصائص زینبیه، نور الدین جزایری.
 

 

پی نوشت ها:
[1]. ابن حجر، الاصابه، چاپ اول، 1415 ق، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 8، ص 166.
[2]. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف قم، 1374، ص 216.
[3]. ابن اثیر، اسد الغابه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 469.
[4]. سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، چاپ اول، اسماعیلیان، 1369، قم، ج3، ص 1172.
[5]. زهرا یزدان پناه قره تپه، زنان عاشورایی، چاپ اول، هلال، 1383، تهران، ص 32.
[6]. ابن کثیر، البدایه و النهایه، با تحقیق علی شیری، چاپ اول، 1408، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج5، ص 330.
[7] . المنجد الطلاب و کتاب العین چنین معنا کرده است: «العقیلة المراة مخدره و عقیلة کل شیء اکرمه»، ص 254، ج 2، اسوه.
[8] . فیض الاسلام، خاتون دو سرا، تهران، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، آثار فیض الاسلام، 66، ص 137.
[9] . ابی الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، قم، منشورات، چ اول، 1414، ص 119.
[10]  .مازندرانی ، معالی السبطین، ج 2، ص 109.
[11] . قزوینی، زینب من المهد الی اللحد، قم، چاپ و نشر،  چاپ اول، 1423، ص 40.
[12] . قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب، تهران، امیری، 72، ص 123.
[13] . همان، به نقل از رساله زینبیه سیوطی.
[14] . همان، ص 39.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۱۵
محمدرضا زارع

  

 

عکس مناسبتی ولادت حضرت علی (ع)


۱. علی بود و خدا بود

سبک: مرثیه
قالب: قصیده
شاعر: حاج غلامرضا سازگار 
منبع: نخل میثم ۳

 

نه لوح و نه قلم بود نه ارض و نه سما بود
خدا بود و علی بود علی بود و خدا بود
نه حرف از من و ما بود نه ذکر تو و من بود
علی بود و علی بود که پیش از من و ما بود
علی بود و قدم بود علی بود و عدم بود
علی بود و ولایت علی بود و ولا بود
نه چرخ و نه فلک بود نه حور و نه ملک بود
علی حمد به لب داشت علی گرم ثنا بود
نه جبریل امین بود نه گردن نه زمین بود
نه این چار عناصر نه این هفت بنا بود
علی سر نهان بود علی نور عیان بود
علی پرده نشین بود علی چهره گشا بود
علی پیر سرافیل علی مرشد جبریل
از او عقده گشا بود و بر این راهنما بود
علی اول و آخر علی باطن و ظاهر
علی روح و روان بود علی نور و ضیاء بود
علی روح ولایت علی نور هدایت
علی بحر عنایت علی کان عطا بود
علی مقصد عالم علی منجی آدم
علی راهبر نوح به طوفان بلا بود
علی همدم عیسی به هنگام دمیدن
علی یاور موسی به اعجاز عصا بود
علی بدر زمان‌ها علی صدر مکان‌ها
علی در همه دم بود و علی در همه جا بود
علی در شب بعثت ز. توفیق و ز. رفعت
هم آغوش محمد به دامان حرا بود
علی هم نفس ختم رسل در شب معراج
علی باب یتیمان ز ره مهر وفا بود
علی کوثر و یاسین علی یوسف و طا‌ها
علی قدر و علی بدر و علی شمس و ضحی بود
علی نیت و لبیک علی کعبه و میقات
علی سجده علی حمد و علی ذکر و دعا بود
علی نور جلی بود به هر عصر علی بود
به هر فصل علی بود به هر درد شفا بود
علی آیه تطهیر و علی پایه تکبیر
علی سبع مثانی و علی نقطه با بود
علی زمزمه یا دوست به هر شام و سحر داشت
علی یار همه خلق به هر صبح و مسا بود
علی صاحب اسلام به هر صبح و به هر شام
گل مجلس ایتام و چراغ فقرا بود
علی عبد خدا بود و خداوند خلایق
نه از خالق دادار نه از خلق جدا بود
علی‌ای که گلم را به مهر تو سرشتند
علی‌ای که به نایم ز. شور تو نوا بود
به زخم همه جان‌ها تولای تو مرهم
به درد همه دل‌ها پیام تو دوا بود
نگویم تو خدایی، ولی فاش بگویم
که حاجات همه خلق به دست تو روا بود
نگویم تو خدایی، ولی در کف حکم ات
زمین بود و زمان بود قدر بود و قضا بود
در آنجا که محمد به دشمن شده فاتح
به یک دست تو شمشیر به یک دست لوا بود
تو را فضل و کرامت تو را علم و امامت
تو را حکم و زعامت تو را صبر و رضا بود

 

عکس مناسبتی ولادت حضرت علی (ع)


۲. خوش آمدی حیدر

سبک: مرثیه
قالب: آهنگین
شاعر: حاج غلامرضا سازگار 
منبع: مرآت ولایت ۳

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۰
محمدرضا زارع

تبریک سالروز ولادت امام محمد تقی (ع)

 

  • تبریک سالروز ولادت امام محمد تقی (ع)

امام «محمد تقی» (ع)، از اهل بیت رسول گرامی اسلام (ص)، دهم رجب سال 195 هجری قمری در شهر مدینه متولد شد.

آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا (ع) ، عهده دار مسئولیت رهبری مسلمانان شد .

امام محمد تقی (ع) از محبوبیت فوق العاده ای درمیان مردم برخوردار بود. آن حضرت به واسطه بخشندگی زیادی که داشت به «جواد» به معنای بخشنده مشهور شد .

خانه امام جواد (ع) پناهگاه نیازمندانی بود که از همه جا ناامید شده و به مساعدت امام جواد (ع) چشم دوخته بودند .

در دوران امام جواد (ع) ، حوزه نفوذ اسلام ، پهنه گسترده ای را شامل می شد. این موضوع ، زمینه را برای انتقال و نشر آرای مختلف فراهم کرد و باب مباحثه و گفت و گو را میان اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان گشود .

در این میان امام جواد (ع) به عنوان یادگار پاک پیامبر اسلام ، حضرت محمد (ص) از هر فرصت بهره می برد تا مردم را با علوم و معارف والای اسلامی آشنا سازد و از نفوذ اندیشه های غیرالهی جلوگیری کند .

با عرض تبریک به مناسبت ولادت امام محمد تقی (ع) ، سخنی کوتاه از آن حضرت را نقل می کنیم که فرمود: «اعتماد به خدا ، نردبانی برای تعالی است. هرکس به خداوند اعتماد کند ، خداوند او را از هر بدی نجات می دهد و از هر دشمنی حفظ می کند.» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۰
محمدرضا زارع

ولادت حضرت فاطمه (س)

 

 «ولادت امّ ابیها»

فرمان الهى ، بر خلقتى مبارک

روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در «ابطح» نشسته بودند ، جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: خداوند بزرگ ، بر تو سلام فرستاده و مى‏ فرماید: چهل شبانه روز از خدیجه کناره‏ گیرى کن و به عبادت و تهجد مشغول باش. پیغمبر اکرم بر طبق دستور خداوند حکیم، چهل روز به خانه‏ ى خدیجه نرفت و در آن مدت، شب ها به نماز و عبادت مى ‏پرداخت و روزها روزه ‏دار بودند.

رسول اکرم (ص) توسط عمار براى خدیجه (س) پیغام فرستاد که اى بانوى عزیز، کناره‏ گیرى من از تو بدان جهت نیست که کدورتى داشته باشم ، تو همچنان عزیز و گرامى هستى. بلکه در این کار از دستور پروردگار جهان اطاعت مى کنم و خدا به مصالح آگاه تر است. اى خدیجه ، تو بانوى بزرگوار هستى که خداوند ، در هر روز چندین مرتبه به وجود تو بر فرشتگان خویش مباهات مى‏ کند. شب ها درب خانه را ببند و در بستر استراحت کن و منتظر دستور پروردگار عالم باش. من در این مدت در خانه‏ ى فاطمه دختر اسد خواهم ماند .

خدیجه (س) بر طبق دستور رسول خدا (ص) رفتار کرد و در آن مدت از مفارقت همسر محبوب خویش و اندوه تنهایى مى‏ گریست. چون چهل روز بدین منوال سپرى شد، فرشته‏ ى خدا فرود آمد. غذائى از بهشت آورد و عرض کرد: امشب از این غذاهاى بهشتى تناول کن.

رسول خدا با آن غذاهاى روحانى و بهشتى افطار کرد. هنگامی که برخاست تا آماده‏ى نماز و عبادت شود، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: اى رسول گرامى خدا ، امشب از نماز مستحبى بگذر و به سوى خانه‏ ى خدیجه(س) حرکت کن زیرا خدا اراده نموده که از صلب تو فرزند پاکیزه ‏اى بیافریند. پیغمبر اکرم با شتاب رهسپار خانه‏ ى خدیجه (س) شد.

خدیجه (س) مى‏ فرماید : در آن شب طبق معمول ، درب خانه را بسته و در بستر استراحت کرده بودم . ناگهان صداى کوبیدن درب بلند شد . گفتم : کیست؟ که جز محمد کسى سزاوار نیست درب این خانه را بکوبد. آهنگ دلنشین پیغمبر بگوشم رسید که فرمود : باز کن ، محمد هستم . شتابان در را باز کردم . با روى گشاده وارد خانه شد .

مطلب دیگر آنکه : اعتکاف چهل روزه حضرت در خانه فاطمه بنت اسد ، و شب زنده‏ دارى و روزه‏ هاى مکرر و کناره ‏گیرى از مردم و از همسر بزرگوارش خدیجه(س)، شباهتى به دوران آغازین نزول وحى و روزهاى نخستین قبل از بعثت داشت .

خلقت نورانى حضرت زهرا (س)

حضرت فاطمه زهرا (س) براى پدر و دیگر مردمان گلى بود که رایحه خوشش حیات‏ آفرین دل ها بود و خداوند او را خیر کثیر نامید.

پس جاى شگفتى نیست که او بار غم ابتر بودن را از چهره‏ ى پدرش ، حضرت محمد صلى اللَّه علیه و آله بزداید ، چرا که فرزندان پسر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله چندى نمى‏ پایید که رخت برمى ‏بستند و این خود بهانه‏ اى به دست دشمنان پیامبر صلى اللَّه علیه و آله داده بود تا نغمه‏ ساز این سخن شوند که بعد از محمد صلى اللَّه علیه و آله نامى از او نمى ‏ماند.

«بسم الله الرحمن الرحیم، انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، ان شانئک هوالابتر»

به نام خداوند بخشنده و مهربان، ما کوثر به تو ارزانى داشتیم. پس پروردگار خود را به نماز گرامى دار و قربانى کن. همانا که بدخواه تو ابتر است.

تاریخ و مکان تولد حضرت زهرا (س)

در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علماى اسلام اختلاف است. لکین در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است.

مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه خدیجه (س) اتفاق افتاد. این خانه در محله‏ اى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مى ‏گفتند . رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد.

تولد حضرت زهرا(س) و بشارت جبرئیل به رسول خدا (ص)

هنگامى که فاطمه زهرا علیهاالسلام به دنیا آمد. فرشته وحى بر وجود مبارک رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نازل گشت و از جانب پروردگار مهربان بر وى پیام آورد که «اللَّه یقرؤک السلام و یقرى مولودک السلام.»

خداوند تبارک و تعالى بر تو و فرزند نو رسیده‏ ات درود مى ‏فرستد.  رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم با شنیدن خبر تولد فاطمه علیهاالسلام در مقابل پروردگار سر به سجده‏ ى شکر گذارد و خداى عزوجل را بر عطاى این نعمت مبارک و خجسته سپاس گفت.

اسامی حضرت زهرا (س)

نام‏گذارى زهرا علیهالسلام است از طرف خداوند متعال مى ‏باشد.

قال الصادق علیه‏السلام:

«لفاطمة تسعة أسماء عند اللَّه عزّ و جل: فاطمة والصدیقة والمبارکة والطاهرة والزکیة والراضیة والمرضیة والمحدثة والزهراء ثم قال:...»؛

حضرت فاطمه‏ ى زهراء علیهاالسلام در پیشگاه خداوند نه اسم مخصوص دارد : فاطمه ، صدیقه ، مبارکه ، طاهره ، زکیه ، راضیه ، مرضیه ، محدثه و زهراء

حضرت فاطمه ‏ى زهرا علیهاالسلام یک نام رسمى داشت که همان فاطمه مى ‏باشد. این نام را پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم هنگام تولد به امر خداوند براى دخترش برگزید؛ لکن به تصریح امام صادق علیه‏السلام، فاطمه‏ ى زهرا علیهاالسلام نه اسم مخصوص، در پیشگاه خداوند متعال دارد، لذا یکى از کنیه‏ هاى آن حضرت «اُمّ ‏الأسماء» است؛ یعنى بانویى که اسامى فراوان دارد.

کنیه‏ هاى حضرت زهرا (س)

کنیه، براى تعظیم و تکریم اشخاص به کار مى ‏رود. حضرت فاطمه ‏ى زهرا علیهاالسلام کنیه ‏هاى زیادى دارند، ما در اینجا بعضى از کنیه‏ هاى آن حضرت را متذکر مى ‏شویم.

البته رسالت این مجموعه، معرفى آن دسته از اسامى و القاب حضرت فاطمه‏ ى زهرا علیهاالسلام مى ‏باشد که براى نامگذارى مناسب است، اما به مناسبت ذکر اسامى و القاب آن حضرت، ذکر کنیه‏ هاى ایشان نه تنها خالى از لطف نخواهد بود، بلکه عین لطف است. کنیه‏ هاى حضرت عبارتند از :

1) اُمّ‏الحسن 2) اُمّ الحسین 3) اُمّ ‏المحسن 4) اُمّ‏ الأئمة 5) اُمّ ‏أبیها 6) اُمّ ‏الخیرة 7) اُمّ ‏المؤمنین 8) اُمّ ‏الأخیار 9) اُمّ‏ الفضایل10) اُمّ‏ الأزهار 11) اُمّ‏ العلوم 12) اُمّ ‏الکتاب 13) اُمّ‏ الأسماء

کنیه‏ ى اُم ّ‏ابیها:

مهمترین کنیه‏ ى فاطمه‏ ى زهراء علیهاالسلام «اُمّ ‏ابیها» مى ‏باشد. براى این کنیه معانى متفاوتى شده است.

بعضى این کنیه را صِرف محبت پدر به فرزند دانسته‏ اند و مى ‏گویند انسان هرگاه فرزند خود را زیاد دوست بدارد و بخواهد این محبت را ابراز کند، به فرزندش مى ‏گوید: «بابا»، «مادر» و این در تکلم عموم مردم رایج است.

بنابراین، کنیه ‏ى «ام ‏ابیها» نوعى ابراز محبت شدید از طرف پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به فاطمه ‏ى زهرا علیهاالسلام بوده است.

و شاید اینکه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به او مى ‏گوید: «اى مادر پدر» به این علت باشد که فاطمه‏ ى زهراء علیهاالسلام، مانند مادرى مهربان، براى پدر خود زحمت مى ‏کشید. خاکستر از سر و رویش پاک مى ‏کرد، جراحات او را پانسمان مى ‏کرد و کارهایى را که یک مادر در حق فرزند خود انجام مى‏ دهد، ایشان براى پدر انجام مى‏ داد.

و معناى دیگر آنکه، پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مانند فرزند، با دخترش برخورد مى ‏کرد، دستش را مى ‏بوسید، همانگونه که فرزند در مقابل مادر باید چنین باشد، در برابر حضرت زهراء علیهاالسلام، تمام ‏قد برمى‏ خاست، در هنگام سفر از او خداحافظى مى ‏کرد و هنگام بازگشت از سفر اولین دیدارش از زهراى مرضیه علیهاالسلام بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۱۰
محمدرضا زارع

۱۳ جمادی الثانی

سالروز وفات حضرت ام البنین

۱۳ جمادی الثانی سالروز وفات حضرت ام البنین به روز تکریم مادران و همسران شهدا نامگذاری شده است.

 


سالروز وفات حضرت ام البنین

 ام‌البنین (س) زنی باکمال، ادیب و باوقار بود و از روزی که به خانه امیرمؤمنان علی (ع) آمد هر روز بر درخشش و بزرگی او افزوده شد.

وی تا پیش از این ازدواج زنی بی‌نشان، اما از خاندانی بزرگ بود، ولی تشرف او به همسری امام، از او چهره‌ای تابناک در تاریخ اسلام ساخت.
ام‌البنین (س) از امام علی(ع) صاحب چهار فرزند شد که عباس (ع) بزرگ‏ترین و درخشنده‌ترین آن‌ها به شمار می‌رفت. 
فرزندان او در دامان مادری تربیت یافته بودند که آنان را خدمت گزار فرزندان فاطمه‏ (س) می‌دانست و چون پروانه گرد حسنین و زینبین می‌گشت.

نوشته‏ اند هنگام تولد عباس (ع)، امام علی‏ (ع) نوزاد خود را در آغوش کشید و نوازش کرد، سپس اشک او جاری شد و دستان عباس (ع) را بوسید و او را در آغوش خود فشرد.
امّ‌البنین (س) با دیدن این منظره، از او پرسید: «چرا دستان او را می‌بوسید؟ آیا عیبی در آن هست؟» امام علی‏ (ع) فرمود: «اگر خویشتن‏دار باشی، خواهم گفت.

این دست‏ها در پی یاری فرزندم حسین‏ (ع) در کربلا قطع می‌شوند و ...» اشک در چشمان این مادر حلقه زد، ولی فرو نچکید؛ زیرا عشق و علاقه‌ی او نسبت به این خانواده به اندازه‏‌ای بود که خود و فرزندانش را به دست فراموشی سپرده بود.

او به جای زاری، عزم خود را جزم کرد تا ثمره‌ی زندگی اش را برای فداکاری در آن روز بزرگ آماده سازد.
ثمره‌ی پیوند وی با امام علی‏ (ع) چهار پسر بود: ابوالفضل العباس‏ (ع)،عبداللّه که در ۲۵ سالگی به دست «هانی بن ثُبیث حضرمی» در کربلا به شهادت رسید، عثمان که در ۲۱ یا ۲۳ سالگی به دست «خولی بن یزید اصبحی» در کربلا به سختی مجروح و شهید شد و جعفر که او نیز در سن ۱۹ یا ۲۱ سالگی روز عاشورا، شهد شهادت نوشید.
همه‌ی اعضای این خانواده، از مادر خویش آموخته بودند که چگونه در خط ولایت و امامت فرزندان فاطمه (س) جان خویش را بر کف اخلاص نهند و در این راه، شهد شیرین وصال بنوشند.
در هنگام شهادت مولای متقیان حضرت علی بن ابی طالب (ع) فرزند بزرگ امّ البنین، عباس بن علی (ع) در حدود چهارده سال سن داشت و برادرانش از او کم سن‌تر بودند.

این زن فداکار و ایثارگر، جوانی و نیروی خویش را با تمام وجود، صرف تربیت و حفظ فرزندان مولای متقیان کرد و بسان مادری مهربان و دلسوز در خدمت آن‌ها بود.

همه فرزندان امّ البنین به شایسته‌ترین وجه تربیت شدند و در نهایت با کمال عشق و علاقه در راه اعتلای کلمه حق و در رکاب امام به حق، هستی خود را تقدیم کردند.
 نقل می‌کنند که جمله معروف او هنگام شنیدن خبر شهادت ۴ فرزند خویش مقام صبر و تحمل این مادر را آشکار کرده و زینت بخش صفحات تاریخ کربلا شده است.

با آنکه بشیر خبر شهادت حضرت ابو الفضل علیه السلام ۳۴ ساله، عبد اللّه ۲۴ ساله، عثمان ۲۱ ساله و جعفر ۱۹ ساله را به مادرشان می‌دهد، وی صبر و بردباری می‌کند و فقط از حال امام خود می‌پرسد.
امام باقر علیه السلام می‌فرماید: جناب امّ البنین علیهاالسلام بعد از واقعه عاشورا و دریافت خبر شهادت فرزندان رشیدش، و به ویژه خبر شهادت امام حسین علیه السلام همواره در مدینه، کنار قبرستان بقیع می‌آمد و برای آن رادمردان الهی با سوز و گداز خاصی عزاداری می‌کرد و یاد و نام آن گرامیان را زنده نگه می‌داشت.

در آنجا مردم مدینه حضور می‌یافتند و افزون بر حزن و اندوه در مصیبت حماسه سازان عاشورا، پیام‌ها و سخنان آن بانوی با فضیلت را می‌شنیدند تا آنجا که مروان، از دشمنان اهل بیت علیهم السلام هم از اشعار و ندبه‌های جانسوز امّ البنین علیهاالسلام، متأثر می‌شد و گریه می‌کرد.
از ویژگی‌های بسیار مهم اشعار امّ البنین، توجه به رویداد‌های سیاسی زمان و مسائل مربوط به آن است.

وی پس از واقعه عاشورا با استفاده از هنر مرثیه خوانی و نوحه سرایی، توانست ندای مظلومیت و حق طلبی حماسه آفرینان کربلا را به گوش نسل‌های آینده برساند و مردمان غفلت زده را بیدا سازد.
سرانجام، زندگی سراسر فضیلت، مهر، عاطفه و مبارزه حضرت امّ البنین علیهاالسلام، حدود ۱۰ سال بعد از حادثه کربلا به پایان رسید. 
آن بانوی بزرگوار، در سال ۶۹ هجری قمری دارفانی را وداع گفت و در قبرستان بقیع در کنار عمه‌های پیامبر (صفیه و عاتکه) و ۴ امام معصوم علیهم السلام و دیگر چهره‌های درخشان شریعت محمدی صلی الله علیه و آله به خاک سپرده شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۱۰
محمدرضا زارع

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

 

  • شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

در سالروز شهادت حضرت فاطمه (س)، دل دوستداران او و تمام آزاد اندیشان جهان، غرق در ماتم و اندوه است. در این روز با سلام و درود بر آن بانوی یگانه، برای شناخت بیشتر شخصیت والایش به برخی از آیات قرآن کریم می نگریم. او که در قرآن کریم معنا و مفهوم سوره مبارکه "کوثر" است، و از مصادیق بارز و درخشان آیه مبارکه "تطهیر"، و از چهره های بزرگ آیه شریفه مباهله ، و از شخصیت های والای آیه کریمه "قربی" است. از بندگان خاص خدا در سوره "انسان" است.


 سوم جمادی الثانی، سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) و همسر فداکار علی (ع) است. بانوی بزرگواری که در دوران کوتاه زندگی خود، منشاء برکات بسیاری برای اسلام و مسلمانان شد. در سالروز شهادت این بانوی بزرگوار، در حالیکه دل دوستدارانش و تمام آزاد اندیشان جهان، غرق در ماتم و اندوه است، برای شناخت بیشتر شخصیت والایش به بیان برخی از آیات قرآن کریم و سخنان پیامبر خاتم (ص) در باره این بانوی گرامی می پردازیم.

                                   

فاطمه؛ دختر بود، دختری بی همتا و بی همانند. دختری سرشار از ادب و عاطفه، پاکی و صفا. کمال و جمال را با هم داشت. او رمز و راز خلقت و معمای انسانیت بود که لقب ام ابیها را از پیامبر (ص) گرفت و همو بود که پیامبر خاتم بارها دست او را بوسه می زد و با تمام وجود می فرمود: فاطمه جان؛ پدرت به قربانت...


فاطمه؛ زن بود، بانویی بی نظیر و بی مثال، شاخص و نمودار کامل یک بانوی نمونه، اسوه راستین و پرشکوه و بالنده زن آزاده و آزاداندیش، پایدارتر از کوه و مقاوم تر از رودبارهای همیشه جاری.


فاطمه؛ مادر بود، در عرصه مادری لطیف تر از شبنم بهار، نوازشگرتر از نسیم سحر، ظریف تر از برگ زیبای گل، و عطرآگین تر و دوست داشتنی تر از لاله های معطر.

 

فاطمه؛ همسر بود، در گستره همسری و در کانون خانه علی (ع)؛ گرمابخش تر از آفتاب جهان تاب، دلنوازتر از مهتاب، دل انگیزتر از نسیم بهاری، و بخشنده تر و پربارتر از ابر باران زا و فداکارتر از هر همدل و همرزم و هر یار و همراه راستین راه خدا.

 

فاطمه؛ شگفت انگیزترین انسان و شگرف ترین بشری بود که به عنوان دختری، همراز و همسنگ و همراه و پشتیبان کارآمد و دلسوز و مشاور پدر، و در مقام همسری یار و مددکار و مشاور و مدافع و گرمابخش زندگی همسر، و محبوب ترین یار و نزدیکترین دوست و پرتوان ترین غمخوار.

 

فاطمه؛ از جنس زنان بود و سند افتخار و مایه مباهات آنان در همه عصرها و نسل ها، در دنیا و آخرت و در میان پریان و آدمیان و فرشتگان و حوریان بهشت.
نام و لقب بلند آوازه اش: فاطمه، زهراء، بتول، عذراء، فهیمه، جمیله، عالمه، حکیمه، علیمه، محدثه، صدیقه، طاهره، مطهره، حانیه، مبارکه، معصومه، زکیه، راضیه، مرضیه، سیده، صفیه، حوریه و... . او الگو و سرمشق و نمونه ای کامل و تمام عیار، و مجموعه فضیلت ها و شبیه ترین انسان ها در سیما و سیرت، گفتار و حرکات، اندیشه و روان، به برترین بنده خدا و سرفرازترین برگزیده خدا؛ محمد مصطفی(ص).


این بانوی بزرگوار، دختر پیامبری است که به گواهی پروردگار عالم جز بر اساس حق، سخن نمی گوید و جز بر اساس عدالت، داوری نمی کند و جز بر پایه واقع نگری و واقع بینی عمل نمی نماید و ذره ای افراط و تفریط در قاموس زندگی او راه ندارد.
از این رو، نباید سخنان حکیمانه و بلند پیامبر(ص) در مورد بانوی بانوان بهشت و یا رفتار درس آموز و پراسرار و بی نظیرش را با او، برخاسته از عواطف جوشان پدری و مهر سرشار حاکم میان او و دختر فرزانه اش پنداشت. چرا که آن حضرت دختران دیگری نیز داشت و همه را دوست می داشت، اما با آنان چنین رفتار و کردار بی سابقه و لبریز از مهر و احترام و تکریم و تعظیم را نداشت.
و باید در نظر داشت خداوند؛ عدالت و صداقت و راستیِ سخنان این پیام آور الهی را، در همه میدان ها و تمامی صحنه ها، گواهی می دهد: "او از سر هوس سخن نمى‌گوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحی می شود." (آیات 3 و 4 سوره نجم).

آیات ابتدایی سوره نجم

حال با این باور می بایست فاطمه را در آینه حق نمای گفتار و رفتار محمد (ص) دید. او که در هر فرصتی می فرمود: "هر کس این بانوی بانوان را شناخت، که می شناسد و هرکس او را نشناخته است، بداند که او پاره تن من و روح و قلب من است؛ از این رو هرکس او را بیازارد، مرا آزرده است."


قرآن کریم، شخصیت والای برترین بانوی جهان اسلام را به همراه همسر گرانقدرش علی بن ابیطالب(ع) و دو فرزندش حسن و حسین (ع) را چنین ترسیم می نماید: "بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم [ اهل بیتم ] و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی اش می افزاییم چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است." (آیه 23 سوره شوری)
واژه قربی به مفهوم نزدیکان و بستگان و خویشاوندان است، و در این آیه به دلیل انبوه روایات، منظور نزدیکان پیامبر است که عبارتند از: فاطمه و امیر مؤمنان و دو فرزند گرانمایه آنان.
هنگامی که همین آیه شریفه نازل شد و پیامبر آن را تلاوت فرمود، مردم پرسیدند: ای پیامبر خدا!این نزدیکان شما که دوست داشتن و مهر ورزیدن به آنان و الگو قرار دادنشان بر ما واجب گردیده است، کیانند؟ آن حضرت با صدای رسا فرمود: "علی و فاطمه و دو فرزند فاطمه، حسن و حسین." (احقاق الحق/ جلد 3)
این روایت را یکی از بزرگان اهل سنت در کتاب "شواهد التنزیل" چنین آورده است: "که مردی به محضر پیامبر شرفیاب گردید و گفت: ای پیامبر خدا! اسلام را آن گونه که دریافت داشته ای برایم بگو. آن حضرت فرمود: گواهی ده که خدایی جز یکتا خدای هستی نیست، و این که محمد بنده و پیام آور اوست. آن مرد پرسید: آیا در برابر رسالت پاداشی هم از من خواهی خواست؟ قال: تسألنی علیه اجراً؟
پیامبر فرمود: نه، تنها دوست داشتن خویشاوندان را می خواهم. پرسید: خویشاوندان خودم یا شما؟ 
پیامبر فرمود: خویشاوندان من!
گفت: پس دستت را بیاور تا با تو بیعت کنم، و افزود: اینک بر آن کسی که تو و خویشاوندانت را دوست نداشته باشد، لعنت خدا باد!
پیامبر گرامی فرمود: آمین.


فاطمه تجسم ایمان و نمونه اخلاص و بشردوستی است. مفسران و محدثان و سیره نویسان در مورد شأن نزول سوره مبارکه انسان به آورده اند که: 
دو فرزند گرانمایه فاطمه، حسن و حسین بیمار شدند و پیامبر(ص) به همراه گروهی از یاران خویش به عیادت آنان شتافت و آنجا به امیرالمومنین فرمود: خوب است که برای شفای فرزندانتان نذری نمایید. پس بلافاصله علی و فاطمه تصمیم گرفتند که با شفای آن دو عزیز سه روز، روزه بگیرند. پس از نذر، به لطف خدا، آن دو بهبودی کامل خویش را بازیافتند و علی به همراه فاطمه تصمیم گرفت به نذر خویش وفا نموده و روزه بگیرد و به اقتدای آنان حسن و حسین نیز روزه را آغاز کردند.
علی به دلیل فشار اقتصادی و شرایط خاص جامعه نوبنیاد اسلامی و نبودن مواد غذایی در منزل، مقداری جو فراهم آورد و فاطمه بخشی از آن را آرد و خمیر نموده و از آن برای افطار نان فراهم ساخت، اما هنگامه افطار بود که بینوایی از راه رسید و ضمن درود بر خاندان پیامبر، از رنج خویش سخن گفت و غذا خواست و آنان غذایی را که برای افطار فراهم شده بود، همه را در راه خشنودی خدا و سیر کردن شکم گرسنگان انفاق کردند و با آب افطار کردند.
 روز دوم از راه رسید و آنان روزه گرفتند و فاطمه بخش دیگری از آن جو را تبدیل به نان کرد، اما هنگام افطار یتیمی از راه رسید و ضمن اظهار گرسنگی، درخواست غذا کرد. روز دوم نیز آنان غذای خویش را انفاق کردند و به همین ترتیب روز سوم نیز غذای خود را به اسیری انفاق نمودند.
 روز چهارم بود که پیامبر(ص)، حضرت علی و دو فرزند گرانمایه اش را دید که آثار شدت گرسنگی از چهره هایشان نمایان است. به همراه آنان به خانه آمد و فاطمه را دید در حالیکه از شدت گرسنگی رنگ بر چهره نداشت، در محراب عبادت به راز و نیاز مشغول است. 
در همین لحظات فرشته وحی فرود آمد و آیاتی از سوره انسان را بر پیامبر خواند: "... به یقین، نیکان از جام هایی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است.
 چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند و آن را به هر جایی که می خواهند روان می سازند؛ چرا که آنان همواره در زندگی خویش به نذر خویشتن وفا می کنند و از روزی که شر و عذاب آن گسترده و همه جا را گرفته است، می ترسند.
 آنان غذای خویش را در حالی که خود آن را دوست می دارند، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند و می گویند: ما شما را تنها برای خشنودی خدا غذا می خورانیم و از شما نه پاداشی می خواهیم و نه سپاسی."  (آیات 5-9 )

 


و بدین سان در این آیات، فاطمه همراه با همسر گرانقدر و فرزندان قهرمانش مصادیق شایسته ترین و وارسته ترین بندگان خدا و الگویی جاودانه برای همه مردمان در تمام عصرها و نسل ها می شود. 

 

در پایان سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) را خدمت شما عزیزان  تسلیت می گوئیم و بر ساحت مقدس آن بانوی گرامی ، سلام و درود می فرستیم ، چرا که پیامبر خطاب به فاطمه فرمود : دخترم کسی که بر تو درود بفرستد ، خداوند او را می آمرزد و در بهشت ، در هر کجا که باشم ، به من ملحق می کند . 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الرَّضِیَّةِ الْمَرْضِیَّةِ :خدایا درود فرست بر محمّد و اهل بیتش، و درود فرست بر بتول پاک، صدّیقه، معصومه، پرهیزکار، پاکیزه، خشنود از حق و خدا خشنود از او.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۱۵
محمدرضا زارع

 

متن نوحه شهادت حضرت زهرا(س)

به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) متن نوحه‌هایی در وصف این بانوی گرامی در ادامه این مطلب آمده است.

متن نوحه شهادت حضرت زهرا(س)

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۰۶:۳۰
محمدرضا زارع

آیا امام سجاد (ع) با عمویش محمدحنفیه اختلافاتی داشتند؟

به مناسبت ولادت امام سجاد علیه السلام به قولی (15/ جمادی الأولی/ 38 ق)

داستان محاکمه محمد بن حنفیه با امام سجاد (ع) در باب امامت و شهادت حجر الاسود به امامت زین العابدین (ع) در منابع امده است. در مدح محمد بن حنفیه نیز روایاتی...

آیا ایشان (امام سجاد)با عمویش محمدحنفیه اختلافاتی داشتند؟

داستان محاکمه محمد بن حنفیه با امام سجاد (ع) در باب امامت و

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۸ ، ۰۹:۰۰
محمدرضا زارع

 

 

فاطمیه اول یا دوم؟ نظر رهبرانقلاب درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س)

فاطمیه اول یا دوم؟ نظر رهبرانقلاب درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س)

«درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره 75 روز بعد از رحلت صحیح است یا 95؟ رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند.»

تاریخ انتشار : 1394/12/22

بازدید : 8834

 

منبع : مشرق نیوز ,

درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) روایات مختلف است. از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر (ص). میان علمای شیعه، دو تاریخ مشهور و مقبول است: یکی هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر (ص) و دیگری نود و پنج روز.

با توجه به رحلت پیامبر اسلام (ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت ۷۵ روز، در مورخة سیزدهم تا پانزدهم جمادی الاوّل، شهادت حضرت زهرا (س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می خوانند اما بنا به روایت ۹۵ روز، شهادت حضرت زهرا (س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می خوانند.

بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا ۶ روز می باشد، ۳ روز در ماه جمادی الاول و ۳ روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی است.

ظاهراً علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر (ص) تا شهادت حضرت زهرا (س)،۲۹روز بوده باشند، حال آنکه در صورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت ۱۳ جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود.

چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری ۲۹ روزه و حداکثر ۴ ماه قمری ۳۰ روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.

اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول ۷۵روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول ۹۵روز، شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در آن واقع شده است،دهه فاطمیه دوم گفته می شود.

علت بروز اختلاف در روز شهادت

در مورد تعداد روزهایی که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها پس از رحلت پدر بزرگوارشان در قید حیات بوده اند در میان کتاب های تاریخی اختلاف وجود دارد. بعضی از مورخین مثل یعقوبی این زمان را چهل روز و کسانی مثل عایشه، دختر ابی بکر، این مدت را شش ماه و گروهی دیگر هشت ماه ذکر کرده اند.

علامه مجلسی

اما در میان این اقوال، آن قولی که برای ما قابل اعتنا است روایات رسیده از ناحیه ائمه هدی علیهم السلام می باشد، به نقل مرحوم علامه مجلسی، مرحوم ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبین اینگونه اظهار نظر کرده: مدت زمان حیات فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله مورد اختلاف قرار گرفته است، به طوری که کمترین زمان ذکر شده در این رابطه ۴۰ روز و بیشترین زمان هشت ماه می- باشد، اما آنچه نزد ما مسلم و مورد قبول است روایات رسیده از امام باقر علیه السلام است که حضرت می- فرماید: بدرستی که زمان رحلت صدیقه کبری سلام الله علیها سه ماه بعد از رحلت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله بود.

طبری شیعی

همچنین مرحوم طبری شیعی در کتاب دلایل الامامه به سلسله اسناد خود روایاتی از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت می فرماید: حضرت صدیقه طاهره علیها السلام در ماه جمادی الاخر روز سه شنبه، سه روز از ماه گذشته در سال ۱۱ هجری از دنیا رفتند.

این دو روایت مبنای مورد اتخاذ غالب علمای شیعه من جمله سید طاووس در کتاب شریف اقبال می باشد.

کلینی

اما دسته دوم دیگری از روایات صحیحه هم این مدت را ۷۵ روز ذکر کرده اند از جمله این روایات، روایت مرحوم کلینی از امام صادق علیه السلام است که حضرت می فرماید: «بدرستی که توقف فاطمه علیه السلام در این دنیا پس از پدر گرامیش ۷۵ روز بود.»این دسته از روایات هم مبنای نظر برخی از علمای شیعه از جمله مرحوم کلینی گردیده.

البته ممکن است دلیل اختلاف در این دو دسته از روایات صحیحه رایج نبودن نقطه گذاری بر کلمات در زمان صدور روایات باشد. توجه به شباهت «خمسه و سبعون» با «خمسه تسعون» موید این معنا است.

راویان سنی چه می گویند؟

در این مجال بخشی را هم به آثار و تالیفات بزرگانی اهل سنت مانند ابن قتیبه، ابن شهر آشوب سروی، أبی الفتح محمد بن عبدالکریم بن أبی بکر احمد شهرستانی، ذهبی مورخ مشهور، عمر رضا کحاله از علمای معاصر اهل سنت و احمدبن یحیی معروف به «بلاذری» و ابن ابی الحدید معتزلی اختصاص دادیم تا بدانیم واقعیت شیعه از زبان سنی ها چگونه بیان شده است.

ابن قتیبه دینوری، قرن سوم هجری

ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری (معروف به ابن قُتَیبَة) در گذشته به سال ۲۷۶ هجری، در کتاب خود بنام «الامامة والسیاسة» تحت عنوان"کیفَ کانَت بیعة علی أبی طالب کرَّمَ الله وجهه" (علی کرم الله وجهه چگونه بیعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاری روایت کرده که گفت: همانا روزی ابوبکر از عده ای که از بیعت با او سرپیچی کرده و نزد علی علیه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت.

پس عمر را به دنبال آنها -که در خانه ی علی جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداری نمودند، در این هنگام عمر دستور داد که "هیزم حاضر کنید" و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست باید خارج شوید و الا خانه را با اهلش به آتش می کشم! شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض، آیا می دانی در این خانه فاطمه است؟! گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد! باز در همان کتاب جلد ۱ صفحه ۱۳ با ذکر سند آمده است:.. پس از چندی که گذشت عمر به ابوبکر گفت بیا تا نزد فاطمه علیها السلام برویم، چرا که ما او را به غضب درآورده ایم.

پس به اتفاق یکدیگر نزد فاطمه علیها السلام رفته و از او اجازه ورود گرفتند، لکن فاطمه علیها السلام به آنها اجازه ی ورود نداد، ناچار نزد علی علیه السلام آمده و با او سخن گفتند، تا آنکه آنها را بر فاطمه علیها السلام وارد کرد.

پس همین که آن دو نزد فاطمه علیها السلام نشستند، فاطمه علیها السلام صورت خود را به دیوار برگرداند. در این هنگام آن دو به فاطمه علیها السلام سلام کردند، لکن او جواب سلام آنها را نداد، لذا ابوبکرشروع به سخن کرده و گفت: ای حبیبه ی رسول خدا آیا ما در مورد ارث پیامبر و همچنین در مورد شوهرت تو را به غضب در آوردیم؟ فاطمه علیها السلام گفت: چه می شود تورا، که اهل و خانواده ات از تو ارث ببرند، لکن ما از محمد صلی الله علیه وآله ارث نبریم! سپس فرمود: آیا اگر حدیثی از پیامبر را به یاد شما بیاورم قبول می کنید، و به آن اعتقاد پیدا می کنید؟ عمر و ابوبکر گفتند:آری. پس فاطمه گفت: شما را به خدا قسم آیا از پیامبر نشنیدید که می گفت: «رضایت فاطمه، رضایت من و غضب فاطمه، غضب من است. پس هر کس فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را راضی کند مرا راضی کرده است و هر کس فاطمه را به غضب آورد، همانا مرا به غضب آورده است». عمر و ابوبکر گفتند: آری از پیامبر صل الله علیه و آله شنیدیم.

فاطمه علیها السلام گفت: پس همانا من، خداوند و ملائکه را شاهد می گیرم که شما دو نفر مرا به سخط و غضب درآوردید و مرا راضی نکردید، و هرگاه پیامبر را ملاقات کنم از شما دو نفر به او شکایت خواهم کرد.

در این هنگام، ابوبکر شروع به گریه کرد در حالی که فاطمه سلام الله علیها می گفت: بخدا قسم تو را در هر نمازی که بخوانم نفرین خواهم کرد.

ابن شهر آشوب سروی، قرن ششم

ابن شهر آشوب سروی (درگذشته به سال ۵۸۸هجری) در کتاب المناقب خوداز کتاب المعارف ابن قتیبه دینوری در بیان ذکر اولاد فاطمه سلام الله علیها چنین نقل می کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از: حسن، حسین، زینب ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه قنفذ کشته شد. لازم به تذکر است که در چاپ های امروزی کتاب المعارف ابن قتیبه چنین آمده است: پس علی دارای چند فرزند شد به نام های حسن، حسین، ام کلثوم و زینب کبری؛ که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا بود، لکن محسن ابن علی در سن کودکی درگذشت!

شهرستانی؛ قرن ششم

أبی الفتح محمد بن عبدالکریم بن أبی بکر احمد شهرستانی (در گذشته سال۵۴۸ هجری) در کتاب خود بنام «الملل و النحل» می گوید: «همانا چنان ضربه ای به شکم فاطمه علیها السلام در روز بیعت زد که فاطمه علیها السلام جنین خود را از شکم انداخت».

مورخ مشهور، ذهبی؛ قرن هشتم

ذهبی مورخ مشهور (در گذشته ی سال ۷۴۸هجری) در کتاب خود بنام «لسان المیزان» با ذکر سند می گوید: «محمدبن احمد حماد کوفی» (از حافظین حدیث اهل سنت) گفته است:«بدون شک چنان لگدی به فاطمه علیهاالسلام زد که محسن از او سقط شد»

عمر رضا کحاله؛ از علمای معاصر اهل سنت

عمر رضا کحاله از علمای معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» با ذکر سند می گوید: تا آنکه ابو بکر از عده ای که از بیعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علی بن ابی طالب علیه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبیر و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و در خانه فاطمه علیهاالسلام از بیعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوی آنان فرستاد. عمر روانه منزل فاطمه علیهاالسلام شده و فریاد کشید و آنان را به خارج از خانه جهت بیعت فراخواند. آنان از بیرون آمدن خودداری کردند، در این هنگام عمر هیزم طلبیده و گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج می شوید و یا آنکه خانه را با اهلش به آتش می کشم. شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض (کنیه عمر)، در این خانه فاطمه علیها السلام است! عمر گفت: اگر چه فاطمه در این خانه باشد، آن را به آتش می کشم!

یعقوبی

یعقوبی در تاریخ خود نقل می کند: زمانی که ابوبکر مریض شد، یعنی در همان مرضی که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عیادت او رفته و از او پرسید: ای خلیفه پیامبرحالت چگونه است؟ ابوبکر گفت: همانا من بر هیچ چیز تأسف نمی خورم مگر بر سه چیز که انجام دادم و ای کاش انجام نداده بودم...اما آن سه چیز که انجام دادم و ای کاش انجام نداده بودم: ای کاش قلاده خلافت را به گردن نینداخته بودم...ای کاش خانه فاطمه را تفتیش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ می کردند.

بلاذری؛ قرن سوم

احمدبن یحیی معروف به «بلاذری» در گذشته سال ۲۷۹ هجری در کتاب خود بنام «انساب الاشراف» می گوید: ابوبکر برای بیعت گرفتن از علی علیه السلام، به دنبال وی فرستاد، پس علی علیه السلام بیعت نکرد. در این هنگام عمر با شعله ای آتش روانه خانه علی علیه السلام شد. فاطمه علیها السلام در پشت درب با او مواجه شده و گفت: ای پسر خطاب آیا تو را در حال آتش زدن خانه ام می بینم؟ عمر گفت: آری! و آن چنان به این عمل مُصر و محکم هستم، چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود.

بلاذری در همان کتاب، صفحه ۵۸۷، حدیث شماره ی ۱۱۸۸ از ابن عباس روایت می کند: زمانی که علی از بیعت خودداری نمود و در خانه کناره گیری کرده بود، ابوبکر عمر را به سوی علی فرستاد و به وی دستور داد علی را با بدترین صورت نزد من حاضر کن! پس چون عمر نزد علی آمد، بین آن دو سخنانی رد و بدل شد. علی گفت: ای عمر بدوش که نیمی از آن مال توست، به خدا قسم آنچه امروز تو را چنین بر امارت و حکومت ابوبکر حریص کرده چیزی نیست جز آنکه فردا حکومت را به تو بسپارد!

ابن ابی الحدید

ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خود می گوید: اگر گفته شود که خانه فاطمه مورد هجوم واقع شد، و صیانتش شکسته شد بخاطر حفظ نظام اسلام و بخاطر جلوگیری از تفرقه مسلمانان، چرا که مسلمانان آن زمان از دین برمی گشتند و دست از اطاعت بر می داشتند، در جواب گفته می شود که: همین کلام و جواب را بدهید آنجا که در جنگ جمل هودج عایشه مورد هتک واقع شد (چرا که عایشه بر علیه خلیفه رسمی مسلمانان قیام کرده) و هودج او مورد حمله قرار گرفت تا آنکه ریسمان اطاعت پاره نشود و اجتماع مسلمین از هم نپاشد و خون مسلمانان به هدر نرود. پس وقتی که جائز باشد حمله به خانه فاطمه بخاطر امری که هنوز واقع نشده بود، بدون شک جائز است حمله به هودج عایشه به خاطر امری که واقع شده بود.

نظر آیت الله صافی گلپایگانی

اخیرا در استفتائی در مورد ایام عزاداری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی سئوال شده است؛ با توجه به معلوم نبودن دقیق تاریخ شهادت حضرت فاطمه زهرا دختر گرامی پیامبر اسلام صل الله علیه و آله، بهترین ایام جهت عزاداری برای آن حضرت چه روزهایی است و بهترین نوع عزاداری در این شهادت عظمی چیست؟

آیت الله صافی در پاسخ به این استفتاء اظهار داشته است که نسبت به روز شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها قول های مختلفی ذکر شده، لکن آنچه بیشتر مورد توجه علماء واقع شده است فاطمیه اول و فاطمیه دوّم در ماه جمادی الاول و جمادی الثانی است. شایسته است که شیعیان از روز سیزدهم جمادی الاول تا سوم جمادی الثانی سوگوار و با انجام مراسم عزاداری آن حضرت، ارادت و مودت خود را به اهل بیت اظهار و از انجام مراسمی که موجب وهن مراسم شهادت آن حضرت است اجتناب کنند.

این مرجع تقلید بهترین عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان فضائل، مناقب و مصائب آن حضرت و ذکر اخلاق و سیره عملی و دفاع ایشان از امام مظلوم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می داند که در همه اعصار باید برای مردم تبیین شود و می فرماید؛ ان شاء الله تعالی مؤمنان با تمسک به قرآن و عترت به بهترین صورت ممکن به ساحت مقدس آن بزرگوار عرض ادب و اخلاص کنند، به ویژه بانوان متدینه با حفظ حجاب و عفت و پاکدامنی، ایشان را الگوی خود قرار دهند.

 توصیه آیت الله جوادی آملی در مورد ایام فاطمیه

آیت الله عبدالله جوادی آملی در دیداری با برگزیدگان جشنواره قرآنی حوزه های علمیه خواهران و برخی اقشار دیگر ضمن تسلیت فرا رسیدن ایام سوگواری شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) تصریح کرد:عزاداری ها و سوگواری های حضرت صدیقه کبری (س) به گونه ای باشد که موجب تفرقه میان مسلمانان نشود و بهانه ای به دست سلفی ها و تکفیری ها ندهیم.

وی در قسمت دیگری از سخنان خود با اشاره به اهمیت قرآن یادآور شد: هر روایتی را باید به قرآن عرضه کنیم تا سره را از ناسره جدا کنیم و این کار را فقها در حوزه انجام می دهند.

آیت الله جوادی آملی اظهار داشت: خداوند ما را با سرمایه آفریده است و دستوراتی را در بخش علم و عمل به ما داده است. بخشی از اعضا مانند دست و پا مسئول کاری هستند، اما در درون ما دو مسئول وجود دارد که یکی مسئول اندیشه و یکی مسئول انگیزه است تا اندیشه ما پاک و حق باشد و انگیزه ما تهذیب شود.

 نظر رهبری درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س)

در فاطمیه سال گذشته حجت الاسلام ادیب یزدی در یکی از سخنرانی های خود در خصوص نظر رهبر انقلاب درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا اظهاراتی کرد.

این واعظ تهرانی درباره فاطمیه و زمان عزاداری برای حضرت زهرا به بیان خاطره و نقل قولی از رهبر معظم انقلاب پرداخته و گفته بود:" یادم می آید یک روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد:"درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره 75 روز بعد از رحلت صحیح است یا 95؟" رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: "برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."

وی افزوده بود: دقیقا همین نکته ای که حضرت آقا فرمودندمدنظر است.ایام فاطمیه نسبتا طولانی است به جهت این که فضائل حضرت زهرا(س) هم بی حد و حصر و بی اندازه است. فاطمه زهرا(س) ریشه، اصل و اساس ولایت و عصمت و حقیقت امامت است. هر قدر فضائل ایشان گفته شود اولا تمام شدنی نیست و ثانیا برکات بسیاری بر بیان فضائل فاطمی آمده است به عنوان نمونه بیان فضائل فاطمه(س) نفاق را از انسان می زداید، ایمان انسان را زیاد می کند، موجب بصیرت عمیق انسان نسبت به حوادث و وقایع تاریخی می شود، انسان را با حقایق و بطن این عالم آشنا می کند، انسان را پیش خدا و حضرات معصومین(ع) خصوصا حضرت بقیة الله(عج) محبوب می نماید و زمینه کسب تقوا و فضیلت را در انسان مضاعف می کند و بسیاری از فضایل دیگر. لذا جامعه شیعی ما به ذکر فضائل فاطمی بسیار نیازمند است و بحمد الله فرصت خوبی هم در ایام فاطمیه فراهم شده که توسط هیئتی ها، متدینین، نمازگزاران و مسجدی ها در مراسم هایی مختلف این فضائل گفته شود.

ادیب یزدی گفته بود: ایام فاطمیه هم نزد شیعیان و ارادتمندان خاندان حضرت محمد(ص) ایام معین و کاملا علنی است. اما برای شهادت حضرت صدیقه فاطمه(س) 4 نقل وجود دارد اول اینکه برخی معتقدند خانم(س) 40 روز بعد از رحلت حضرت پیامبر(ص) به شهادت رسیده اند بعضی ها گفته اند 60 روز، بعضی ها 75 و بعضی ها دیگر 95 روز. اما برای این که روز عظیم شهادت بی بی از دستمان نرود فصلی را به عنوان ایام فاطمیه قرار داده ایم که در مشخص ترین ایام 10 روز قبل از شهادت 75 تا 10 روز بعد از شهادت 95 در نظر گرفته شده است.یعنی در طول سال حداقل 40 روز برای بیان فضائل فاطمی قرار گرفته شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۸ ، ۲۰:۵۸
محمدرضا زارع

 

سیره حضرت زینب سلام الله علیها

ولادت

حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده، و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.

نام، لقب و کنیه آن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۸ ، ۰۹:۴۰
محمدرضا زارع

 

حضرت عیسی بن مریم بنا به قول مسیحیان در روز ۲۵ دسامبر سال اول میلادی یعنی ۶۲۲ سال قبل از هجرت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در بیت لحم واقع در سرزمین فلسطین به دنیا آمد. اما با این حال، تاریخ دقیق میلاد ایشان مشخص نبوده و در این باره اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. در چنین روزهایی مسیحیان جهان به دلیل میلاد حضرت مسیح علیه‌السلام و آغاز سال نوی میلادی به جشن و شادی می‌پردازند. این ایام فرصت بسیار خوبی است که از دریچه اسلام، زندگی حضرت مسیح علیه‌السلام را بررسی کنیم. در این یادداشت نگاهی داشته‌ایم به ماجرای تولد حضرت مسیح علیه‌السلام در قرآن و ویژگی‌های اخلاقی بیان شده از ایشان در روایات.

 

 

 

تولد عیسی بن مریم علیه‌السلام به روایت قرآن کریم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۸ ، ۱۰:۰۰
محمدرضا زارع

از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع) ، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگی های خاص برخوردار بوده اند تا ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.

سیره حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)

پس از 25 سال که از تولد حضرت امام رضا (ع) گذشته بود ، حضرت فاطمه معصومه(ع) در اوّلین روز ماه ذى قعده سال 173 هـ ق، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود، آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون(س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافته اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان ، هنگامى که حضرت معصومه(س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا(ع) قرار گرفت. با آغاز خلافت مأمون این خلیفه مکار عبّاسى، او نیز همانند اسلاف غدّارش براى مقابله بانفوذ روبه گسترش تعالیم امامان معصوم و اهل بیت(ع) عصمت و طهارت بر دل هاى مشتاقان و جلوگیرى از انسجام سیاسی شیعیان حضرت علی(ع) به ترفندى دیگر متوسّل شده و امام رضا(ع) را به پایتخت خود «مرو» دعوت نمود. امام با اکراه این دعوت را پذیرفتند و بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت(ع) خود را همراه ببرند به سوى «مرو» حرکت نمودند. حضرت فاطمه معصومه(ع) در سال 201 هـ ق، یک سال پس از ورود امام رضا(ع) به مرو، با چهار تن از برادران و گروهى از برادرزادگان به سوى خراسان حرکت نمودند و چون این کاروان کوچک به حوالی ساوه رسید عدّه اى از دشمنان اهل بیت(ع) به دستور مأمون عبّاسى راه را بر آنان بستند و در یک درگیرى نابرابر همه برادران و تقریباً اکثر مردان همراه کاروان را که حدود 23 نفر بودند به شهادت رساندند. حضرت معصومه(س) از شدّت رنج و تأثّر روحی بیمار گردید و بنا بر قولی حضرت را مسموم کردند . چون شب هنگام خبر به مردم قم و آل سعد رسید، موسی بن خزرج به نمایندگى آنان، در همان هنگام از قم به قصد ساوه حرکت کرد تا ایشان را به قم دعوت کند. پس از دیدار حضرت و پذیرفتن دعوت وى، خود زمام مرکب ایشان را در دست گرفت و به سوى قم و به منزل و سراى خویش آورد.

در روایت دیگرى آمده است، هنگامى که حضرت فاطمه معصومه(ع) به شهر ساوه قدم نهاد، از همراهان خود پرسید؛ مسافت این جا تا قم چقدر است. پاسخ را گفتند. در این هنگام به یاد خبرى از پدرش افتاد. لذا فرمود: مرا به قم ببرید که از پدر بزرگوارم بارها می شنیدم که قم مرکز شیعیان ماست. بدین ترتیب باقیمانده افراد کاروان به جاى رفتن به «مرو» به جانب قم تغییر مسیر داده و در 23 ربیع الاوّل سال 201 هـ ق وارد قم شدند. خبر ورود آن حضرت به قم براى همه مسرّت آفرین و هیجان انگیز بود. بزرگان و سایر مردم، به استقبال آن حضرت آمدند و پروانه وار و مشتاقانه ایشان را در میان گرفتند. در پیشاپیش آنان شخصیت برجسته شهر، موسى بن خزرج اشعرى حرکت نمود و افسار شتر آن حضرت را به دست گرفته و افتخار می کرد تا آنکه به درخواست او، حضرت در منزلش اقامت نمود.

بیمارى حضرت که از غم هجران برادر و شهادت و مظلومیت دیگر برادران و همراهان و یا سمّى که به ایشان داده شده است، هفده روز ادامه یافت و ایشان بهتر از هرکس به حال خود و کوتاهى عمرش آگاه بود، روزهاى آخر عمر را به عبادت و راز و نیاز با معبود یگانه مشغول بود .

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربیع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان در سن 28 سالگی دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند.

عبادتگاه روزهاى پایانى عمر ایشان، که هم اکنون به نام «بیت النّور» معروف است ، زیارتگاه شیفتگان اهل بیت(ع) عصمت و طهارت است.

از آنجا که نخستین بار میرابوالفضل عراقى، مسجدی در کنار بیت النور بنا نمود، آن محله و محوّطه وسیع اطراف آن به «میدان میر» مشهور گردیده است.

پس از وفات، پیکر مطهّر و شریف حضرت فاطمه معصومه (س) را غسل داده و کفن کردند و باشکوه فراوان تشییع و در محلّى موسوم به «باغ بابلان» که اکنون روضه منوره حضرت است به خاک سپردند. در این که چه کسى بدن مطهّر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد و ایشان را به خاک سپارد، همه متحیر بودند. آل سعد بیش از همه در این باره با هم گفتگو کردند که چه کسى را داخل سرداب نمایند تا جنازه خانم را دفن کند. پس از تبادل نظر، رأى ایشان بر این قرار گرفت که مرد پرهیزکار و خادم بسیار پیر ایشان به نام «قادر»، متصدّى دفن شود. چون دنبال آن پیر مرد صالح فرستادند، ناگاه دو سواره نقابدار از سوى «رمله» (ریگزار) سمت قبله نمایان شدند و به سرعت نزدیک گردیدند و پس از اقامه نماز بر پیکر آن بانوى مکرّمه، یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهّر آن صدّیقه را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن گویند بر اسب هاى خود سوار و از محلّ ناپدید شدند و کسى آن دو نفر را نشناخت. به نظر مى آید که آن دو بزرگوار، دو امام و حجّت خداوند بوده اند.

حضرت معصومه (س) از پرهیزگارترین زنان شیعه و از زنان عالمه و محدّثه بوده و روایات متعددى از طریق ایشان در کتب احادیث شیعه و اهل سنّت آمده است. ایشان در عبادت و زهد شهره بود و در فضل و کمال، به مدارج عالى نایل آمده است. القاب و صفات بسیارى که حضرت فاطمه معصومه(س) بدان معروف گردید، نشانه سجایاى والاى اخلاقی ایشان است. در یکی از زیارت نامه های آن حضرت، القابى همچون «طاهره» پاکیزه، «حمیده» ستوده خصال، «برّه» نیکو رفتار و تربیت شده، «نقیه» پاک خصلت، «مرضیه» مورد رضای پروردگار، «رضیه» راضى از حق، «محدّثه» راوى حدیث، «شفیعه» شفاعت کننده در روز جزا و «معصومه» به ایشان اطلاق شده است. اما مشهورترین لقب حضرت ، طبق فرموده امام رضا (ع) لقب معصومه است..

احادیث روایت شده از ائمه طاهرین(علیهم السلام) درباره حضرت فاطمه معصومه(س)

امام صادق(ع) مى فرماید: «خدا داراى حرمى است که آن مکّه است، و پیامبرش هم حرمى دارد که مدینه است، و امیرمؤمنین هم حرمى دارد که کوفه است. و ما هم داراى حرمى هستیم که قم است و به زودى بانویى از فرزند من آن جا دفن مى شود که نامش فاطمه است. هرکسى او را زیارت کند بهشت بر او واجب مى شود.» امام صادق(ع) هنگامى این جمله را فرمودند که هنوز مادر امام موسى بن جعفر(ع) به او باردار نشده بود.)[1]

امام رضا (ع) مى فرمایند: «هرکس او (حضرت فاطمه معصومه) را زیارت کند بهشت بر او واجب مى گردد».[2]

امام جواد (ع) مى فرمایند: «کسى که آرامگاه عمّه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است».[3]

[1] . قال اَبی عَبدِاللهِ(ع):«اِنَّ لِلّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّةُ، وَ لِرَسُولِهِ وَ هُوَ المَدینَةُ، وَ لِاَمیرِالمُؤمِنین حَرَماً وَ هُوَ الکُوفَةُ، وَ لَنا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدفَنُ فیها اِمرَأةُ مِن وُلدى تُسَمّى فاطِمَةُ، مَن زارَها وَجَبَت الجَنَّةُ». (قالَ ذلِکَ وَ لَم تُحمَلُ بِمُوسی(ع) اُمَّهُ) ـ علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 57، باب 36، ص 216، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بیروت.

وَ عَن عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ العَطَّارُ بِقُمَّ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ الحَسَنِ الرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ عَلِیٍّ الکُوفِیُّ عَن عَلِیٍّ الحُسَینِ (عَن عَلِیٍّ بنِ الحَسَنِ بنِ فَضَّالٍ) عَن ابنِ مُسکَانَ عَن مَالِکِ بنِ أَعینَ الجُهَنِیٍّ قَالَ سَمِعتُ أَبَا جَعفَرٍ(ع) یقُولُ وَ ذَکَرَ مِثلَهُ. ـ نورى الطبرسى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 34، ح 12، مؤسسۀ آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم.

تاریخ قم، للحسین بن محمّد القمی بإسناده عَنِ الصادق(ع) قال: «اءِنَّ للهِ حَرَمَاً وَ هُوَ مَکِّةَ وَ لِرَسُولِهِ حَرَمَاً وَ هُوَ المَدینَةَ وَ لِاَمیرِالمؤمِنینَ حَرَماً وَ هُوَ الکُوفَةَ وَ لَنا حَرَمَاً وَ هُوَ قُم وَ سَتَدفُن فیهِ اِمرأَةً مِن وَلَدى تُسَمّی فاطِمَةَ مَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنّةَ، قَالَ ذلِکَ وَ لَم تَحمِلُ بِمُوسی (ع) أُمَّهِ». علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 99، باب 1، ص 267، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بیروت.

[2] . محمّد بنُ عَلِیٍّ بنِ الحُسَینِ فِى ثَوَابِ الأَعمَالِ وَ عُیونِ الأَخبَارِ عَن أَبِیهِ وَ محمّد بنِ مُوسَى بنِ المُتَوَکِّلِ عَن عَلِیٍّ بنِ إِبرَاهِیمَ عَن أَبِیهِ عَن سَعدِ بنِ سَعدٍ قَالَ سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَن زِیارَةِ فَاطِمَةَ بِنتِ مُوسَى بنِ جَعفَرٍ(ع) بِقُمَّ فَقَالَ (ع): «مَن زَارَهَا الجَنَّةَ».عاملى، شیخ حر، رسائل الشیعة، ج 14، باب 94، ص 576. مؤسسه آل البیت(ع) لأحیاء التراث، 1409 هـ ق. قم.

[3] . وَ عَن أَبِیهِ وَ أَخِیهِ عَلِیٍّ وَ مَشَایخِهِ عَن أَحمَدَ بنِ إِدرِیسَ وَ غَیرِهِ عَن العَمرَکِیٍّ عَن رَجُلٍ عَن الرِّضا (ع) قَالَ: «مَن زَارَ قَبرَ عَمَّتِى بِقُمَّ فَلَهُ الجَنَّةُ». ـ همان.

[4]، [کامل لزیارات] أَبى وَ أَخی وَ الجَماعَةِ عَن أَحمَدَ بنِ إدریسٍ وَ غیرِهِ عَن العُمرِکیٍّ عَمَّن ذکَرَهُ عَن ابنِ الرِّضا (ع) قَالَ: «مَن زارَ قَبرَ عَمَّتى بِقمَّ فَلَهُ الجَنَّةُ». علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 99، باب1، ص 265، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بیروت.

احادیث منقول از حضرت معصومه (س)

حدثتنی فَاطِمَةُ وَ زَیْنَبُ وَ أمَّ کُلْثُوم بَنَاتُ مُوسَى بْن جَعْفَر قُلْنَ:... عَنْ فَاطِمَةَ بِنْت رَسُول اللّه صَلَّى اللّه عَلَیْه وَ آله و سَلَّمَ وَ رَضِىَ عَنْهَا قَالَتْ : «أنَسِیتُمْ قَوْلَ رَسُول اللّه صِلَّى اللّهُ عَلَیْه وَ سَلَّم یَوْمَ غَد یر خُمٍّ، مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوُلاهُ وَ قَوْلُهُ صَلَّى اللّهُ عَلَیْه وَ آله و سَلَّمَ ،أنْتَ مِنِّى بِمَنْز لَة هَارُونَ مِنْ مُوسى؟!»

فاطمه معصومه (س) این روایت را از دختر امام صادق(ع) نقل مى کند که سلسله سندش در نهایت به فاطمه زهرا(س) مى رسد.

فاطمه زهرا(س)، دختر بزرگوار رسول اکرم (ص) فرمود: « آیا فرمایش رسول خدا(ص) را در روز غدیر خم فراموش کرده اید که فرمود: هر کس من مولاى اویم، على مولاى اوست، و (آیافراموش کرده اید) دیگر فرمایش آن حضرت را که فرمود: تو براى من همانند هارون براى موسى هستى؟!»(١)

… عَنْ فَاطِمَةُ بِنْتَ موسَى بْن جَعْفَر (ع)... عَنْ فَاطِمَةَ بِنْت رَسُول اللّهِ صَلَّى اللّه عَلَیْه وَ آلِهِ وِ سَلَّمَ ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللّه صَلَّى اللّه عَلَیْه وَ آلِه وَ سَلَّمَ : «ألا مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آل مُحَمَّد ماتَ شَهِیداً.»

فاطمه معصومه(س)، از دختر امام صادق (ع) روایتى نقل مى کند که سلسله سندش به حضرت فاطمه زهرا(س)مى رسد که آن حضرت مى فرماید: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: «آگاه باشید! هرکس با محبّت آل محمّد بمیرد شهید از دنیا رفته است.»

مرحوم علامه مجلسى از شیخ صدوق روایتى بس ارزشمند درباره ارزش زیارت فاطمه معصومه (س) نقل مى کند:

قَالَ سَألْتُ اَبَا الْحَسَن الر ضَا(ع) عَنْ فَاطِمَةَ بِنْت مُوسَى بْن جَعْفَر (ع)، فَقَالَ «مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةَ.»

راوى گوید از امام رضا(ع) درباره حضرت فاطمه معصومه پرسیدم. آن حضرت فرمود:« هرکس قبرش را زیارت کند، بهشت بر او واجب مى شود .

________________________________________

١ -عوالم العلوم، ج ٢١، ص ٣٥٣ به نقل از اسنى المطالب ص ٤٩ تا ص ٥١.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۰
محمدرضا زارع

 

  • سالروز ولادت امام حسن عسگری

به مناسبت سالروز ولادت امام حسن عسگری

در سالروز ولادت یکی از اهل بیت گرامی پیامبر اسلام (ص) قرار داریم. سال 232 ه. ق در چنین روزی یکی از نوادگان پیامبر (ص)، حضرت امام حسن عسگری (ع) دیده به جهان گشود. آن حضرت گرچه 28 سال بیشتر زندگی نکرد، اما گنجینه ای گرانبها از معارف و علوم اسلامی را از خود به یادگار گذاشت. این روز خجسته به همه دوستداران فضیلت و پاکی مبارک باد.

میلاد امام حسن عسگری(ع) مبارک باد

در شرح خصوصیات امام حسن عسگری (ع) گفته شده است که ایشان از سیمایی پر از مهر و عطوفت همراه با حذبه برخوردار بود، بطوریکه دیدار آن حضرت، افراد را تحت تاثیر قرار می داد. در تاریخ از اشخاصی نام برده شده که در ابتدا به دلیل ناآگاهی، از امام دوری می جستند، اما دراثر ملاقات با آن حضرت، متحول شده و در زمره دوستداران واقعی ایشان قرار می گرفتند. دوران امامت امام حسن عسگری (ع) حدود 6 سال بود که امام بیشتر آن را در تبعید و زندان گذراند. آن حضرت با سه خلیفه عباسی، معتز، مهتدی و معتمد، هم عصر بود.

امام حسن عسگری (ع) در کودکی به اجبار خلفای عباسی به همراه پدرش امام هادی (ع) مدینه را ترک کرد و در شهر سامرا - مرکز حکومت عباسیان در آن زمان - اقامت گزید. در آن دوران که خفقان و استبداد عباسیان بسیار شدید بود، امام حسن عسگری (ع) کمتر امکان می یافت تا جلسات درس و بحث تشکیل دهد و به سختی می توانست مستقیماً با توده های مردم و یا جویندگان دانش و معرفت، ارتباط برقرار کند. از اینرو آن حضرت به روش های گوناگون بویژه از طریق نامه ها و مکاتبات، آموزه ها و مفاهیم جذاب دین را برای مردم تبیین می کرد.

علی بن محمد مالکی، مشهور به "ابن صباغ " که از دانشمندان بزرگ اسلامی است، درباره امام حسن عسگری (ع) چنین می گوید: "یگانه عصر خویش بود و کسی را یارای برابری با او نبود. او بر مَرکب دانش نشسته و با تدبیر خود، گره ها و مشکلات مردم را یکایک می گشود. همچنین با اندیشه نیرومند خود ، حقایق را آشکار می کرد ."

یکی از مسائل مهم در نظر اهل بیت پیامبر، تبیین جایگاه امامت و بیان اهمیت مسئله رهبری در جامعه اسلامی بود. اهل بیت پیامبر در فرصت های گوناگون، آگاهی های لازم را در زمینه ویژگی های رهبری صالح و امین، به مردم می دادند. آنها این نکته را یادآور می شدند که هرگاه افرادی ناشایست و ستمکار بر مسند حکمرانی مردم قرار گیرند، جامعه آسیب می بیند و راه انحطاط را می پیماید. چنانکه در طول تاریخ رهبرانی را شاهد بوده ایم که جز انحراف ، ستم و تباهی چیزی به ارمغان نیاورده اند. در رابطه با اهمیت و نقش امامت، امام حسن عسگری (ع) در نامه ای به اسماعیل نیشابوری چنین فرمود: "هر کس در جهان، امام و پیشوای خود را نشناسد، حیران و سرگردان می شود." در فرازی دیگر از این نامه آمده است: "از رحمت خداوند است که اموری بر مومنان واجب شده تا در میدان آزمایش زندگی، پاک از ناپاک شناخته شود و آنچه در دلهای شماست آزموده گردد. با عمل به واجبات دین، به سوی رحمت پروردگار پیشی گیرید تا مقام و منزلت تقوا پیشگان مشخص شود."

                                         

یاری رساندن به مردم، افزون بر اینکه بذر شادی را در دلها می نشاند و گره از گرفتاری های آنها باز می کند، روح صفا و صمیمیت و همدلی را نیز در پیکره جامعه تزریق می کند. از همین رو، امام حسن عسگری (ع) دو خصوصیت تقوا و سود رساندن به مردم را از برترین کمالات انسانی بر می شمرد و می فرماید: "دو خصلت است که بهتر و بالاتر از آنها چیزی نیست. ایمان به خدا / و سود رساندن به برادران."

فردی به نام محمد بن حسن می گوید: روزی به امام حسن عسگری (ع) نامه ای نوشتم و در آن از فقر و ناداری خویش شکایت کردم. امام در جواب نامه من، مطالبی را بیان فرمود که موجب دلگرمی من شد. آن حضرت در جواب نامه چنین نوشت: "ما پناه کسانی هستیم که به ما پناهنده شوند و نور و روشنایی برای کسانی هستیم که از ما بینش و آگاهی بخواهند. کسی که ما ( اهل بیت پیامبر ) را دوست بدارد، در مراتب عالی بهشت با ما خواهد بود."

                                       

ابوهاشم جعفری می گوید: "تنگدست بودم و می خواستم چند دینار از امام حسن عسگری (ع) طلب کنم. نزد ایشان رفتم، ولی از روی شرم چیزی نگفتم و به خانه بازگشتم. اما امام متوجه مشکلات من شد. ساعتی بعد یکی از فرستادگان آن حضرت، صد دینار از طرف ایشان برایم آورد. به همراه پیغامی که در آن نوشته بود: "اگر حاجتی داشتی، شرم مکن و بیم نداشته باش، طلب کن که آنچه را دوست داری، خواهی یافت."

 

امام حسن عسگری (ع) درباره شناخت حقوق برادران دینی و فروتنی در برابر آنان فرمود: "کسی که به حقوق برادران خود آشناتر باشد، برای ادای آن حقوق بیشتر تلاش می کند و منزلتش نزد خدا بالاتر است. هرکه در دنیا برای برادران خود فروتنی کند، در پیشگاه خداوند از صدیقان محسوب می شود."

السلام علیک یا حسن بن علی العسکری

از ویژگی های ممتاز زندگانی امام حسن عسگری (ع)، تسلیم نشدن آن حضرت در مقابل ظالمان و خود کامگان / و اراده استوار آن امام در پیمودن راه حقیقت بود. آن حضرت در دوران امامت خود، علاوه بر مسئولیت هدایت مردم، رسالت دیگری نیز برعهده داشت. و آن این بود که جامعه را برای دوران غیبت حضرت مهدی (عج) آماده کند. چرا که حضرت مهدی (عج)، منجی موعود عالم بشریت، فرزند امام حسن عسگری (ع) است و پس از امام حسن عسگری، دوران غیبت آغاز می شد. البته در آن دوران حساس و پر خفقان، جان فرزند امام، از سوی حاکمان ستمکار عباسی در خطر بود. اما با لطف و عنایت خداوند و تدبیر امام حسن عسگری (ع)، حضرت مهدی (عج) از خطرها درامان ماند و پس از رحلت پدرش امام حسن عسگری از انظار غایب شد. هم اکنون قرن ها از دوران غیبت سپری شده است، ولی بطور مسلم روزی امام مهدی (عج) ظهور می کند و بنیان ستم و بی عدالتی را در جهان فرو می ریزد تا عدل و قسط در سراسر عالم ، مستقر شود. آن روز موعود به اذن خداوند فرا خواهد رسید.

اللهم عجل لولیک الفرج

بار دیگر سالروز ولادت امام حسن عسگری (ع) را به شما دوستان عزیز و ارجمند تبریک می گوییم و از خداوند می خواهیم ما را از رهروان راه فضیلت و راستی قرار دهد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۸ ، ۱۶:۴۵
محمدرضا زارع

 

حضرت عبدالعظیم (ع) در چهارم ربیع الثانى سال 172 هجرى در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبدالله بن علی،‌از نوادگان امام حسن مجتبى (علیه‌السلام) است که نسبتش با چهار واسط به آن حضرت می‌رسد.[1]

عبدالعظیم ‌و از راویان حدیث ائمه معصومین (علیهم‌السلام) و نیز از چهره‌هاى بسیار محبوب و مورد اعتماد نزد اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) به شمار می‌رفت. دوران وى گرچه عصر حاکمیت عباسیان و ایجاد خفقان و سختگیرى بود، ‌ولى مدافعان دین و حافظان مکتب که روایات امامان را ثبت و نقل می‌کردند نقش عمده‌اى در پاسدارى و صیانت از فرهنگ والاى اهل بیت (علیهم‌السلام) داشتند و این بزرگوار یکى از سنگربانان عقیده تابناک امامت محسوب می‌شد که در حفظ و انتشار سخنان ائمه اطهار (علیهم‌السلام) سخت کوشا بود. ستایش هاى فراوان ائمه (علیهم‌السلام) از وی، نشان دهنده‌ى شخصیت والاى علمى و معنوى وى می‌باشد.

« شیخ محمد شریف رازی» پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) نسبت به ساحت ائمه معصومین (علیهم‌السلام) چنین می‌نویسد: « رفتار و عادت کریمانه حضرت عبدالعظیم(علیه‌السلام) این بود که هر وقت وارد مجلس حضرت امام جواد یا امام هادی(علیه السلام) می‌شد با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع در حالیکه دست‌هاى خود را از ردا بیرون آورده بود،‌با کمال ادب به محضر آن امام سلام می‌کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می‌خواند و در کنار خویش می‌نشاند؛ به حدّى که زانوى مبارکش به زانوى مبارک امام می‌چسبید و امام کاملاً از احوال او سؤال می‌کرد که این موجب غبطه دیگران می‌شد.»[2]

شیخ صدوق «رحمت الله علیه» در کتاب « کمال‌الدین» می‌نویسد: وقتى که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) خدمت امام هادی(علیه‌السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود،‌امام فرمودند: ‌تو از دوستان حقیقى ما هستی.[3]

مؤلف کتاب «جنة النعیم» می‌گوید: شخصى به نام ابا حماد رازى ـ از موالیان شهر رى ـ با وجود مشکلات آن زمان به سامراء‌ رفت و خدمت امام زمانش حضرت على النقى (علیه‌السلام) رسید و مسائلى را پرسید. ‌امام ضمن پاسخ به مسائل او فرمود:« اى ابا حماد! هر گاه مشکلى از امور دینى برایت پیش آمد،‌جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنى بخواه و سلام مرا به او برسان».[4]

در فضیلت زیارت مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه‌السلام) به این روایت بسنده می‌کنیم: مردى از اهل ری، خدمت امام هادی(علیه‌السلام) رسید. امام از او پرسیدند،‌کجا بودی؟ گفت به زیارت سیدالشهدا(علیه‌السلام) رفته بودم. ‌حضرت فرمودند:‌ بدانکه اگر قبر عبدالعظیم حسنی(علیه‌السلام) را زیارت کنى گویا حسین بن علی(علیه‌السلام) را زیارت کرده‌ای.[5]

امام رضا(علیه‌السلام)خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنى چنین فرمودند: « اى عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خودشان راه ندهند. آنان را به راستگویى و امانت دارى و سکوت و ترک مجادله در کارهاى بیهوده و دیدار و توجه به یکدیگر سفارش کن،‌چرا که اینها مایه نزدیک شدن به من است».[6]

ضرورت شخصیت‏ شناسی

بدون تردید کنگاش در عمل‏کرد و موضع‏گیری شخصیّت‏های برجسته گذشته از جمله اموری است که می‏تواند در تشخیص وظیفه و مسئولیت آینده‏ گان مفید واقع گردد؛ چرا که تحولات فرهنگی و اجتماعی جوامع و پیش‏آمدهای زندگی افراد بسیار شبیه به همدیگر است. با توجّه به این حقیقت است که از تاریخ به عنوان چراغ راه آینده‏ گان یاد شده است. آشنایی با زندگی و اخلاق و رفتار دست پروردگان اولیای الهی که بهترین سرمشق برای افراد محسوب می‏شوند، در تکوین شخصیّت و پرورش فضیلت‏های انسانی و گسترش بینش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مردم، به‏ ویژه قشر نوجوان و جوان، بسیار موثر است. از جمله شخصیت‏ های برجسته تاریخ اسلامی محدّث بزرگوار حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‏ السلام است که زمان‏شناسی و اخلاص و اعتقاد راسخ او به اهل‏بیت علیهم‏ السلام و نیز نوع فعالیت‏ها و موضع‏گیری او در یکی از سخت‏ترین دوره‏ های تاریخ اسلام از جهات بسیاری آموزنده است.

نَسَب و نیاکان حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام

از عوامل مؤثر در سعادت و موفقیّت انسان‏ها داشتن نیاکان شایسته است؛ چرا که در سایه وجود چنین بستر مناسبی است که مقدمات پرورش انسان‏های شایسته فراهم می‏گردد. حضرت‏ عبدالعظیم علیه ‏السلام از این موهبت و نعمت ارزشمند الهی برخوردار بودند. نَسَب وی با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه ‏السلام می‏رسد. مادربزرگ مادری او «لبابه» از طایفه بنی‏هاشم و دختر عبداللّه‏ بن عباس بن عبدالمطلب است. به شهادت اسناد تاریخی تک‏ تک اجداد حضرت عبدالعظیم علیه‏السلام انسان‏های پرهیزگار، مجاهد، اندیشمند و همواره در پیروی و حمایت از خاندان پیامبر علیهم ‏السلام ثابت‏ قدم بودند و در هر برهه‏ ای با توجّه به اوضاع حاکم بر جامعه به انجام دادن وظیفه و نشر معارف و حفظ ارزش‏های اسلامی پرداخته‏ اند.

تولد حضرت‏ عبدالعظیم علیه ‏السلام

محقق بزرگ مرحوم علامه‏ شیخ‏ آقا بزرگ تهرانی درباره تاریخ ولادت حضرت‏ عبدالعظیم حسنی می‏نویسند: «بنابر نقل کتاب الخصائص العظیمیّه ولادت حضرت عبد العظیم علیه ‏السلام در روز پنجشنبه چهارم ربیع‏ الثانی سال 173 ق در مدینه واقع شده است». پدرش عبداللّه‏ و مادرش فاطمه دختر عقبة‏بن‏قیس به پرورش و آموزش او اهتمام زیادی داشته‏ اند. عمده دوران کودکی او به تعلیم قرآن و ممارست در معارف اهل‏بیت علیهم‏ السلام سپری شد.

منزلت حضرت‏ عبدالعظیم علیه ‏السلام

حضرت‏ عبدالعظیم حسنی علیه ‏السلام در دانش و تقوا به منزلتی رسید که همواره مورد احترام و اعتماد امام معصوم زمان خویش بود. نقل شده است که شخصی به نام اَبا حَمّاد رازی با تحمّل زحمت‏ های فراوان خود را به سامرّا می‏رساند تا از امام‏ علی‏ النقی علیه‏ السلام مسائلی را بپرسد. امام علیه‏ السلام پس از پاسخ گفتن به پرسش ‏های حمّاد فرمودند: «ای اباحمّاد، هرگاه با مشکلی از مشکلات دینی یا پرسشی از مسائل اسلامی روبه ‏رو شدی آن مشکل و سئوال خود را با عبدالعظیم حسنی در میان بگذار و از او بخواه تا پاسخ سؤالات تو را بیان نماید و ضمنا سلام مرا هم به او برسان». امام‏ هادی در جای دیگر به شخصی از اهالی ری می‏فرمایند: «اگر قبر عبدالعظیم علیه‏ السلام را که در نزد شماست زیارت می ‏کردی مانند کسی بودی که امام‏ حسین علیه‏ السلام را در کربلا زیارت کرده است».

ظلم‏ ستیزی حضرت‏ عبدالعظیم علیه‏ السلام

هر چند حضرت‏ عبدالعظیم حسنی علیه ‏السلام همانند بسیاری از فرزندان سادات حسنی در مقابل حکام ظالم عصر خود به قیام مسلحانه و مبارزه نظامی دست نزد، امّا از طریق فعالیت‏ های فرهنگی و روشنگرانه جلوی بسیاری از توطئه‏ های آنان را می‏گرفت. وی در این شیوه مبارزه به تحکیم جایگاه امامان معصوم و افشای ستم غاصبان حکومت اسلامی می‏پرداخت و در سخت‏ ترین اوضاع به گسترش معارف اسلامی و نشر معارف اهل‏ بیت مشغول بود. نقل می‏ کنند وقتی خلیفه‏ عباسی امام ‏هادی علیه‏ السلام را زیر نظر گرفته و مانع ارتباط آن حضرت با مردم بود، حضرت‏ عبدالعظیم به هر زحمتی که بود خود را به آن حضرت رساند تا عهده ‏دار مسئولیت‏ هایی از طرف امام‏ هادی علیه‏السلام شود. چون متوکل این موضوع را شنید، دستور دستگیری آن حضرت را صادر کرد. در این زمان بود که حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام مجبور به مهاجرت به ری می‏شود. در اشاره به این حقیقت، در تاریخ می‏نویسد: از ترس حاکمان ستمگر مجبور به کوچ از شهری به شهر دیگر شد.

اهتمام حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام به اعتقاداتش

از بررسی‏ ها چنین معلوم می‏گردد که حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام در طول زندگی خود به هیچ امری همانند سلامت عقاید و پیروی از اهل‏ بیت علیه‏ السلام اهتمام نداشتند به گونه‏ ای که در زمان امام‏ هادی علیه السلام می‏فرمودند: اطاعت از حضرت هادی علیه‏ السلام واجب است و خود در عمل نیز اطاعت ولایت او را به جان و دل پذیرا بود. برای تحصیل اطمینان از سلامت عقایدش روزی به حضور امام‏ هادی علیه‏ السلام می‏رسد و عرض می‏کند: «ای پسر پیامبر، بسیار علاقمندم که عقاید دینی‏ام را خدمت شما بیان کنم تا چنانچه عقاید و افکارم مورد تأیید شماست بر آن استوار باشم وگرنه آن چنان که شایسته است آنها را اصلاح نمایم». آن‏گاه تک‏ تک مسائل اعتقادی خود را در زمینه توحید، نبوّت، امامت، معاد و جز آن توضیح می‏ دهد. وقتی سخنانش به پایان می‏ رسد امام هادی علیه‏ السلام می‏فرمایند: «ای ابوالقاسم، به خدا سوگند، اعتقاداتی که عرضه کردی مبانی واقعی دین الهی است. بر این اعتقادات ثابت ‏قدم باش...».

 

یار واقعی امام هادی علیه ‏السلام

حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام در کسب فضایل و معارف و دوستی و اطاعت از اولیا به منزلتی رسیده بودند که در طول عمر خود، هر یک از سه امام معاصر او (امام‏ رضا، امام ‏جواد و امام تقی علیه ‏السلام ) از وی راضی بودند و رفتار، عقاید و موضع‏ گیری‏ های او را تایید می‏ کردند. وقتی برای انجام دادن پاره‏ای وظایف و کسب تکلیف و رهنمود از امام ‏هادی علیه‏السلام ، با زحمت فراوان از مدینه به سامرا مسافرت کرد، چون چشم امام هادی علیه‏ السلام به حضرت عبدالعظیم علیه ‏السلام افتاد فرمود: «ای ابوالقاسم، خوش آمدی به‏ راستی تو از یاران حقیقی ما هستی». به‏ جهت همین منزلت و اطمینان بود که امام هادی علیه‏ السلام او را وکیل و نماینده خود در شهر ری معرفی می‏کند و به مردم توصیه می‏فرماید که در حلّ مشکلات دینی خود به ایشان مراجعه کنند».

سفارش امام‏رضا علیه‏السلام به حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام

حضرت عبدالعظیم علیه‏السلام مورد اعتماد امام‏ رضا علیه‏ السلام بودند و توصیه‏ های ایشان را به شیعیان می‏رساندند. روزی امام‏ رضا علیه‏ السلام به او می‏فرمایند: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خودشان راه و ندهند. آنان را به راست‏گویی و امانت‏داری و سکوت و ترک مجادله در کارهای بیهوده و دیدار از همدیگر و توجّه به یکدیگر دستور بده؛ چرا که اینها مایه نزدیک شدن به من است. خود را هرگز مشغول دشمنی با یکدیگر نکنید. من با خود پیمان بسته‏ ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین صورت عذاب کند و در آخرت نیز چنین کسی را از زیان‏کاران قرار دهد».

اهمیّت زیارت حضرت‏ عبدالعظیم علیه‏ السلام

زیارت از شیوه‏ های مهمّ زنده نگه‏ داشتن نام و یاد و خاطره پاکان و صالحان است که همواره در فرهنگ اسلامی بر آن تاکید شده است. تشویق‏ های بسیاری در مجموعه روایات نسبت به زیارت مرقد رسول اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ و سلم و زیارت سیدالشهداء علیه‏ السلام و ائمه اطهار و امام‏زادگان به چشم می‏خورد که این کار علاوه بر آثار تربیتی برکات معنوی فراوانی در پی دارد. از جمله کسانی که در روایات نسبت به زیارت او سفارش شده است، حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام است که از این سفارش تا حدودی عظمت شخصیت و جایگاه والای او در نزد اهل‏بیت علیهم‏ السلام معلوم می‏گردد. حتی در ضمن یکی از روایت‏ های حضرت هادی علیه‏ السلام آمده است که فرمودند: «هرکس قبر اباالقاسم [حضرت عبدالعظیم علیه ‏السلام ] در ری(با شروط آن) زیارت کند، خداوند پاداش او را بهشت قرار می‏دهد».

بخشی از زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام

سلام بر تو ای بنده شایسته و وارسته خدا؛ سلام بر تو ای اباالقاسم، فرزند امام مجتبی علیه‏ السلام ؛ سلام بر تو ای که در زیارت تو امید پاداش زیارت سیدالشهداء هست؛ سلام بر تو. خداوند میان ما و شما در بهشت، آشنایی برقرار کند و ما را در گروه شما محشور گرداند و از حوض کوثر جدّتان پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله‏ و سلم به دست علی‏ بن‏ ابی طالب علیه‏ السلام سیراب سازد ... از خداوند می‏خواهم که در راه شما به ما شادی و گشایش دهد و ما و شما را در جوار جدّتان محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ و سلم گردآورد و معرفت شما را از ما نگیرد ... .

با دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان و تسلیم بودن در برابر خدا به شما تقرّب می‏جوییم ای سرور من، برای ورود به بهشت شفیع من باش؛ چرا که تو نزد خداوند مقام بلندی داری. خدایا، از تو می‏خواهم سرانجامم را به سعادت ختم سازی و ایمان و ولایتی را که دارم از من نگیری ... خدایا به کرم، عزّت، عافیت و رحمتت قسم دعایم را مستجاب و زیارتمان را قبول کن و بر محمّد خاندانش درود فرست.

آثار علمی حضرت‏ عبدالعظیم علیه‏ السلام

یکی از ابعاد مهمّ در شخصیّت حضرت‏ عبدالعظیم علیه‏ السلام مقام و منزلت علمی و دانش و خدمات علمی اوست. وی علاوه بر نقل احادیث از ائمه معاصر خویش کتاب‏هایی نیز تالیف نموده است که این دو اثر از آن جمله است:

1. خطبه‏ های امیرالمومنین علیه‏ السلام : این اثر مشتمل بر چند خطبه مولای متقیان امیرالمومنان علی علیه‏ السلام است.

2. کتاب یوم و لیله: در این اثر درباره وظایف و اعمال مستحب و اخلاقی افراد در هر شبانه‏روز مطالبی عرضه شده است. با کمال تاسف اصل این اثر همانند بسیاری از آثار ارزشمند اسلامی در طول تاریخ از بین رفته است. در هر حال توضیحات علمای تاریخ و سیره به‏ خوبی گویای این حقیقت است که حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام علاوه بر تلاش برای آموزش عقاید سالم و مراقبت بر عبادات و اعمال فردی و دفاع از اهل‏ بیت علیهم‏ السلام ، به منظور ارشاد تعلیم و تربیت صحیح دینی مردم آثاری را تألیف کردند که هر یک در نوع خود بسیار مفید و موثر بوده‏اند.

نشانه‏ های مومن

حضرت‏ عبدالعظیم علیه‏ السلام روایات زیادی از حضرت امام‏ هادی علیه‏السلام و حضرت امام رضا علیه ‏السلام و امام‏ جواد علیه‏ السلام نقل کرده‏ اند. از جمله روایاتی که از امام‏ رضا علیه‏ السلام نقل می‏کنند این است که روزی حضرت رضا علیه‏ السلام فرمودند: «شخص مومن کسی است که وقتی کار خیری انجام دهد خرسند گردد و هرگاه کار بدی مرتکب شود، راه توبه و استغفار پیش گیرد و مسلمان واقعی کسی است که مردم از دست و زبان او آسایش داشته باشند و کسی که همسایه‏ اش از آزار او در امان نباشد از شیعیان و پیروان ما نخواهد بود».


پی نوشت:

1- امامزادگان رى ،‌ج 1،‌ص 78.

2- زندگانى حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)،‌ص 30

3- کمال‌الدین: ج 2، ص 51.

4- اختران فروزان ری،‌ص 37

5- کامل الزیارات،‌ص 324.

6- اختصاص، ص 247.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۸ ، ۰۰:۳۳
محمدرضا زارع

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت امام جعفر صادق (ع)

در اینجا به مناسبت ولادت امام ششم حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام)مختصرى از زندگانى و شرح حال و فضائل آن بزرگوار را مى آوریم، به امید آن که از الطاف این بزرگواران در دنیا و آخرت برخوردار باشیم.

تاریخ ولادت امام صادق(علیه السلام)

1 - امام صادق(علیه السلام) در هنگام طلوع فجر روز جمعه 27 ربیع الاول سال 83 هـ ق در شهر مقدس مدینه به دنیا آمدند، پدر آن بزرگوار حضرت امام باقر(علیه السلام)، و مادر آن بزرگوار امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن أبى بکر بودند.
حضرت صادق جعفر بن محمد بن على بن الحسین(علیه السلام) از میان برادران خویش جانشین پدرش حضرت باقر(علیه السلام) بود، و وصى آن جناب بود که پس از او به امر امامت قیام نمود، و در فضل و دانش سر آمد همه برادران گشت، و از همه آنان نام آورتر، و در قدر و منزلت بالاتر، و در میان شیعه و سنى مقامش ارجمندتر بود، و به اندازه مردم از علوم آن حضرت نقل کرده اند که سخنانش توشه راه کاروانیان و مسافران و نام نامیش در هر شهر و دیار زبانزد مردمان گشته، و از هیچ یک از این خاندان علماء و دانشمندان بدان اندازه که از آن جناب حدیث نقل کرده از دیگرى نقل نکرده اند، و هیچ یک از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره بردند از دیگران بهره گیرى نکردند، زیرا اصحاب حدیث که نام راویان ثقات آن بزرگوار را جمع کرده اند با اختلاف در عقیده و گفتار شماره آن به چهار هزار نفر مى رسد. 
و دلیل هاى روشن درباره امامت آن جناب به اندازه اى است که دل ها را حیران کرده و زبان دشمن را از خورده گیرى گنگ و لال ساخته.

اسماء و القاب آن امام صادق(علیه السلام)

2 - نام آن حضرت جعفر و لقب شاخص ایشان حضرت «صادق» است، اگر چه القاب دیگرى همانند فاضل و صابر، و طاهر هم داشته اند، لقب صادق را حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) براى آن حضرت انتخاب فرمودند، مرحوم مجلسى در جلد 47 بحار الانوار صفحه 8 روایتى بدین مضمون نقل کرده است: 
«امام زین العابدین(علیه السلام) از پدرش و او از جدش امیر المؤمنین(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: وقتى که فرزند من جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب متولد شد، او را صادق نام گذارید، زیرا در اولاد او کسى همنام او خواهد بود که به ناحق دعوى امامت مى کند، و او را کذاب خواهند گفت.

فضائل و کرامات امام صادق(علیه السلام)

3 - فضائل آن حضرت زیاده از آن است که در این مختصر احصا شود، لکن براى تیمن و تبرک به بعض آنها اشاره مى کنیم.
مالک بن انس فقیه مدینه مى گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) مى رفتم، آن حضرت براى نشستن من متکا مى گذاشت و احترام مى فرمود و ایشان نسبت به من محبت داشت، و این امر مرا بسیار خوشحال مى کرد و خداى را بر این نعمت شکر مى کردم. سپس مالک مى گوید: آن حضرت مردى بود که از سه حال خارج نبود: یا روزه بوده یا در حال نماز، و یا در حال ذکر خداوند، از بزرگان عبادت کنندگان، و در زهد سرآمد بود، از همان هایى که از خدا خوف و خشیت فراوان دارند.
آن حضرت کثیر الحدیث، خوش مجلس، پر فایده بود. 
هر زمانى که مى فرمود: «قال رسول الله(صلى الله علیه وآله)» گاهى رنگ آن حضرت کبود، و گاهى زرد مى شد، تا به جایى که گاهى شناخته نمى شد. 
یک سال با آن حضرت به حج خانه خدا رفته بودم، وقتى که گاه احرام شد، هرچه آن حضرت سعى مى کرد که تلبیه «لبیک اللهم لبیک» بگوید، صدا در گلوى آن حضرت قطع مى شد و نزدیک بود که از بالاى مرکب به زمین بیافتد، به آن حضرت عرض کردم; اى فرزند پیامبر بگو لبیک، زیرا باید محرم شوى و چاره اى از گفتن نیست، آن حضرت فرمود: 
چگونه جسارت کنم و بگویم: «لبیک اللهم لبیک» در حالى که مى ترسم از آن که خداوند عزوجل به من بگوید: «لا لبیک و لا سعدیک؟» بحار الانوار، ج 47، ص 16
شخصى به نام مفضل بن قیس مى گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) رفتم و بعض گرفتارى هایم را به آن حضرت گفتم و از ایشان خواستم که برایم دعا کند، آن بزرگوار به خادمه خانه فرمود: آن کیسه پولى را که ابوجعفر منصور براى ما فرستاده بیاور، خادمه کیسه را آورد، آن حضرت فرمود: این کیسه اى است که در آن چهار صد دینار است، به واسطه آن امور خود را اصلاح کن، به آن حضرت گفتم: فداى شما شوم، قصد من این نبود، بلکه مى خواستم که شما برایم دعا بفرمایید، آن حضرت گفت: من به شما دعا هم مى کنم، لکن همه گرفتاریت را براى دیگران باز گو مکن، زیرا خوار مى شوى. بحار الانوار ج 47، ص 34.
هشام بن سالم که یکى از اصحاب آن حضرت است مى گوید: حضرت صادق(علیه السلام)وقتى شب مى شد کیسه اى برمى داشتند که در آن نان و گوشت و پول گذاشته بودند، آن را به دوش مى گرفتند و براى فقراء و نیازمندان مدینه مى بردند و بین آنان تقسیم مى کردند، و کسى آن حضرت را نمى شناخت، تا آن که ایشان از دنیا رفتند و فقراء دریافتند که آن کسى که دست کرم او بر سر آنان بوده امام صادق(علیه السلام) بوده است. بحار الانوار، ج 47، ص 38
مسمع بن عبدالملک مى گوید: در منى نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم در حالى که ظرف انگورى در مجلس بود که از آن مى خوردیم. سائلى آمد و چیزى خواست، امام صادق(علیه السلام) خوشه انگورى به او داد. سائل گفت: به انگور نیازى ندارم، اگر پول بود! حضرت فرمود: خدا کار تو را بگشاید، شخص فقیر رفت و سپس برگشت و گفت: خوشه انگور را بدهید، حضرت فرمود: خدا کار تو را بگشاید و چیزى به او نداد. سپس شخص دیگرى آمد، امام(علیه السلام) سه دانه انگور به او داد، آن شخص سائل گرفت و گفت: سپاس خداوند دو جهان را که مرا روزى داد.
امام صادق(علیه السلام) به او فرمود: بایست، سپس دو دست خود را از انگور پر کرد و به او داد، آن مرد گرفت و مثل دفعه قبل حمد خداى را به جاى آورد، امام(علیه السلام)دوباره او را امر به ایستادن کرد و به خادم فرمود: چقدر پول همراه دارى، نزد خادم بیست درهم یا نزدیک به این مبلغ بود، آن بزرگوار آن پول را به شخص سائل دادند، او گرفت و گفت:
سپاس خداى را، این نعمت از توست به تنهایى، و شریکى براى تو نیست، امام(علیه السلام)او را امر به توقف فرمود، و سپس پیراهنى که در بر داشت بیرون آورده به او داد و فرمود این لباس را بپوش، او هم پوشید و گفت: سپاس خداوندى را که مرا پوشانید و مستور نموده اى ابا عبدالله خداوند ترا جزاى خیر دهد و سپس رفت، راوى مى گوید این شخص جز این دعایى براى امام صادق(علیه السلام) نکرد، و ما گمان مى کردیم که اگر براى خود آن حضرت دعا نکرده بود، بلکه فقط خداوند را سپاس مى گفت حضرت مرتب به او بخشش و احسان مى کردند، زیرا هر وقت حمد خداوند را به جاى مى آورد حضرت چیزى به او مى دادند. بحار الانوار ج 47، ص 42. و از این روایت به خوبى فهمیده مى شود که امامان معصوم(علیهم السلام) چه اندازه توجه به حضرت پروردگار داشته و در مقابل عظمت او خاضع بوده اند.
همچنان که در روایت دیگر وارد شده است که امام صادق(علیه السلام) در نماز قرآن تلاوت مى کرد، تا آن که غش کرد، وقتى که به حالت عادى برگشت کسى پرسید: چه چیز باعث این حالت براى شما شد؟ آن حضرت فرمود: من مرتب آیات قرآن را تکرار مى کردم تا آن که حالى براى من پیدا شد که گویا قرآن را رو در رو از کسى که آن را فرستاده مى شنیدم. بحار الانوار، ج 47، ص 58

شمه اى از کلمات امام صادق(علیه السلام)

الف: از سخنان آن حضرت است که فرمود: این گونه نیست که هر کس قصد چیزى را کرد توانایى بر آن پیدا کند، و نه هر که توانایى انجام کارى پیدا کرد موفق بدان شود، و نه هر کس موفق شد آن را درست به دست آورد، پس هر گاه قصد و توانایى و رسیدن به هدف همه با هم فراهم شد، آنگاه اسباب سعادت فراهم شده است. ارشاد شیخ مفید(رحمه الله)، ج 25، ص 197.
ب: و در باب توبه فرموده اند: به تأخیر انداختن توبه از فریفتگى به دنیاست، و بسیارى امروز و فردا کردن از حیرت و سرگردانى است، و بهانه جویى بر خدا موجب هلاکت است، و پافشارى و تکرار در گناه به علت ایمنى از مکر خدا است، و ایمن نشوند از مکر خدا جز زیانکاران. 
ج: و از سخنان آن حضرت(علیه السلام) در وادار کردن مردم به دقت نظر در دین خدا و شناختن دوستان او است که مى فرماید: نیک نظر و دقت کنید در آنچه نادانى آن بر شما جایز و روا نیست، و براى خود خیر اندیشى کنید، و بکوشید در به دست آوردن آنچه در ندانستن آن بهانه و عذرى از شما پذیرفته نیست، زیرا در دین خدا ارکانى است که با جهل به آن ارکان کوشش در عبادت سودى ندارد، و هر که آن ها را شناخت معتقد و متدین به آنها شد میانه روى در عبادت به او زیان نزدند (مقصود شناختن امام و امامت است که کوشش در عبادت بدون شناسایى امام سودى ندارد، و میانه روى در عبادت با معرفت به امام زیانى ندارد) و براى هیچ کس راهى به شناسایى ارکان دین نیست جز آن که خداوند توفیق عنایت فرماید.
د: و از آن حضرت نقل شده است که فرمود: همه دانش مردم را در چهار چیز یافتم،، اول: این که پروردگار خود را بشناسى، دوم: این که آنچه درباره تو انجام داده بدانى، سوم: این که آنچه از تو خواسته است بشناسى، چهارم: آنکه بدانى چه چیز تو را از دینت بیرون مى برد.
معارف واجبه از این چهار قسم بیرون نیست زیرا نخستین چیزى که بر بنده واجب است شناختن پروردگارش مى باشد، و چون دانست که خدایى دارد واجب است کارهایى که خدا درباره اش انجام داده بداند، و چون آن را دانست نعمت خدا را شناخته است، و چون نعمت خدا را در وجود خویش شناخت واجب است شکر آن را انجام دهد، و چون بخواهد شکر آن نعمت را به جا آورد لازم است خواسته خدا را بداند که با انجام دادن آن پیرویش کند، و چون پیروى خدا بر او واجب شد باید بداند چه چیز است که او را از دین خدا بیرون برد تا از آن اجتناب ورزد، و در نتیجه اطاعت خدا و شکر نعمت هاى او را از روى اخلاص انجام خواهد داد.

وفات امام صادق(علیه السلام)

حضرت امام صادق(علیه السلام) در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ ق در حالى که 65 سال از عمر مبارک آن حضرت گذشته بود از دنیا رحلت فرمود، و در قبرستان بقیع در کنار پدر و جد و عموى خود امام مجتبى(علیه السلام) به خاک سپرده شد. و بنابر روایتى پس از آزار و اذیت زیاد آن حضرت به وسیله عوامل منصور دوانیقى با سم به شهادت رسید. 
خداوند همه ما را از شیعیان آن حضرت قرار دهد. 
وصیت و سفارش امام صادق(علیه السلام) به شیعیان و دوستداران آن حضرت
شخصى به نام خثیمه از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که آن حضرت فرمود: به دوستان ما سلام برسان، و آنان را به تقوى و عمل نیک سفارش کن، و بگو که اشخاص سالم از بیماران عیادت کنند، و ثروتمندان به فقرا سرکشى کنند، زندگان مردگان را به خانه قبر بدرقه و تشییع کنند، و افراد به خانه هاى یکدیگر رفت و آمد داشته باشند و گفتگوى علوم دینى را برنامه خود قرار دهند، زیرا این باعث ماندگارى امر ما «ولایت و امامت» است، خداوند بیامرزد بنده اى را که امر ما را احیاء کند. اى خثیمه آنان را آگاه کن که ما در برابر فرمان خدا کارى براى آنان نمى توانیم انجام دهیم مگر آن که عمل صالح داشته باشند، زیرا ولایت ما جز با پرهیزکارى حاصل نمى شود و شدیدترین عذاب در قیامت براى مردمى است که عدل و نیکى را براى مردم ستوده و خود به راهى دیگر رفته است.
شخص دیگرى مى گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: مرا وصیت کن، حضرت فرمود: تو را به تقواى الهى و پرهیز کارى، و عبادت، و سجده طولانى، و اداى امانت، و راستگویى، و خوش همسایگى وصیت مى کنم، زیرا سرلوحه برنامه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)همین بوده است، و بعد فرمود: در بین فامیل صله رحم به جا آورید، مریض ها را عیادت کنید، در تشییع جنازه هاى مؤمنین شرکت کنید، براى ما زینت باشید و باعث سرشکستگى ما نشوید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۲۱:۴۰
محمدرضا زارع

میلاد پیامبر(ص)

میلاد پیامبر یا عید مولود (به عربیمَوْلِدُ النَبِیِّ یاالمولد النبوی الشریف)، سالروز ولادت پیامبر اسلام،محمد بن عبدالله است و یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است. اگرچه تاریخ دقیق ولادت پیامبر اسلام مشخص نیست، اهل سنت این جشن‌ را در ۱۲ربیع‌الاول برگزار می‌کنند[۱] و شیعیان ۱۷ ربیع‌الاول را جشن می‌گیرند. اکثر مسلمانان و دولت‌های اسلامی این روز را جشن می‌گیرند، و به خاطر تولد او به شادمانی می‌پردازند، خیابان‌ها را آذین می‌بندند، و صدقات و خیرات می‌نمایند. در مساجدنیز مجالسی برگزار می‌کنند، و اشعاری به ناممولودی در مدح پیامبر اسلام می‌خوانند، و سیرهاو را بیان می‌دارند، و با شیرینی‌جات از مردم پذیرایی می‌نمایند.

میلاد پیامبر
Maulidur Rasul (8413657269).jpg

جشن مسلمانان مالزیایی در پوتراجایا

نام رسمی مَوْلِدُ النَبِیِّ
برپایی توسط مسلمانان به جز سلفی‌ها
اهمیت گرامیداشت ولادتپیامبر اسلام
جشن‌ها
  • آذین‌بندی خیابان‌ها
  • خواندن مولودی در مدح پیامبر
  • خواندن سیرهٔ پیامبر
  • پذیرایی با شیرینی‌جات
  • هفتهٔ وحدت
تاریخ ۱۲ ربیع‌الاول در میان اهل سنت
۱۷ ربیع‌الاول در میانشیعیان

عالمی جشن میلاد پیامبر در مینار پاکستان لاهور، پاکستان

 

تاریخچه

این جشن‌ها برای اولین بار به صورت عمومی درمصر در سال ۱۱۰۰ میلادی [اواخر قرن پنجم هجری] برگزار شد.[۱] خلفای فاطمی شیعه مذهب، ولادت پیامبر، علی بن ابی‌طالب، فاطمه زهرا، و خلیفهٔ وقت فاطمی را جشن می‌گرفتند. این جشن‌ها به صورت اهدای هدیه و ایراد خطبه‌ها انجام می‌شد. بعدها این جشن‌ها تقریباً به فراموشی سپرده شدند.[۲] منشاء بسیاری از جشن‌های مسلمانان سنی به سال ۱۲۰۷ میلادی برمی‌گردد که در آنمظفرالدین گوکبری (شوهرخواهر صلاح‌الدین ایوبی) در اربیل به مدت یک ماه جشن‌هایی را برای میلاد پیامبر برگزار کرد. اگرچه رهبران مذهبی این جشن را به رسمیت نشناختند، به تدریج این عید به مناطق دیگر مسلمان‌نشین منتشر شد.[۱]

 

    

نظر اهل سنت بر میلاد

 

برنوشته‌ای برای تبریک میلاد پیامبر دردارالسلام، تانزانیا

اهل سنت در طول تاریخ و تاکنون مراسم میلاد پیامبر را نیک می‌شمرده‌اند، و بسیاری از علمای اهل سنت (مانند ابن اثیر، ابن جوزی، شمس‌الدین سخاوی و ابن کثیر) کتاب‌هایی ویژه میلاد پیامبر نگاشته‌اند و حتی معتقدند مستحب بودن روزهٔدوشنبه‌ها به خاطر یادبود میلاد پیامبر است.[۳] از میان کشورهای اسلامی، تنها کشوری که در آن میلاد پیامبر تعطیل نیست، عربستان و قطراست.[۴]

 

نظر شیعیان

شیعیان نیز علاوه بر میلاد پیامبر، برای میلاد سایرچهارده معصوم، مراسم جشن و شادی برگزار می‌کنند؛ و به ویژه روز میلاد مهدی را به‌طور ویژه‌تر برگزار می‌نمایند، و با چراغانی کردن خیابان‌ها و دادن شربت و شیرینی به استقبال آن می‌روند.

 

هفته وحدت

نوشتار اصلی: هفته وحدت اسلامی

جشن میلاد پیامبر در اربیل، عراق

فاصله میان ۱۲ ربیع‌الاول که سالگرد ولادت پیامبر اسلام بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع‌الاول که سالگرد ولادت پیامبر اسلام بنا بر روایات شیعهاست، به ابتکار و پیشنهاد آیت الله حسینعلی منتظری و حمایت آیت الله خمینی به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده‌است.[۵] طی این اقدام، مسئله‌ای که شاید می‌توانست عاملی برای تشدید اختلافات میان مسلمانان شیعه و سنی باشد، موجب وحدت آفرینی بیشتر میان مسلمانان شد. در این راستا سازمانی رسمی با نام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی رسماً در حال فعالیت هست و هر ساله در تهران و در هفته وحدت کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی را برگزار، و علمای بزرگ را از کشورهای مختلف دور هم جمع می‌کند، که همواره از رهبر ایران تا همه مسولین تأکید دارند که وحدت میان مسلمانان باید ایجاد و عوامل تفرقه خشکانده شود.[۶] با توجه به تفرقه افکنی‌های دشمنان اسلام در میان مسلمین، وحدت اسلامی مورد تأکید علمای سنی و شیعه قرار دارد.

 

    

   جشن میلاد رسول(ص) درهند

 

جشنوارهٔ عید میلاد که عموماً به دوازدهمین روز باره وفات مشهور است، یکی از مهم‌ترین فستیوال‌ها در تقویم اسلامی ست. این روز، روز بزرگداشت تولد و همچنین فوت محمد، پیامبر اسلام است که در روز دوازدهم از سومین ماه (ربیع‌الاول) در تقویم اسلامی اتفاق می‌افتد.

برگزاری گفتمان‌های دینی، خواندن قرآن کریم و دادن صدقه به افراد فقیر از مراسم این روز است. انواع مختلفی از شیوه و آیین‌ها در این روزها دنبال می‌شوند. ارائه موعظه در مساجد توسط مردان آموزش دیده، با تمرکز بر زندگی و اعمال پیامبر اسلام از دیگر مراسم این روز است.

مراثی به یاد روز آخر حیات پیامبر خوانده می‌شود. روز دوازدهم یا اورس دعا خواندن و صدقه دادن قابل مشاهده است.

در هند، با این حال، این یاد بود به‌طور عمده شامل مراسم دسته‌های خیابانی است که نعت‌ها (اشعار ستایش محمد و اعمال او) خوانده می‌شود و وعاظ، در مورد زندگی و آموزه‌های پیامبر صحبت می‌کنند.

در مکان‌هایی مانند بمبئی، صدها اجتماعات مردمی، مراکز خرید را تزئین می‌کنند و کودکان و مردان جوان در مساجد با دعا و نیایش این پروسه را برگزار می‌کنند.

اجرای موسیقی مراکشی در فرانسه به مناسبت میلاد پیامبر

در لکنو،

مراسم میلاد، جاذبهٔ اصلی ست که توسط هزاران نفر از ارادتمندان اهل سنت برگزار می‌شود. جوانان و کودکان در قالب بخشی از دسته اسب سواران آهنگ‌های مذهبی می‌خوانند.[۷]

سنت جشن تولد محمد در مقیاس بزرگ در مصر توسط فرزندان دختری او (فاطمه) آغاز شد، این مراسم به‌طور عمده توسط علمای مذهبی و تشکل‌های دینی جشن گرفته می‌شد. آن‌ها گرد هم می‌آمدند برای شنیدن موعظه و توزیع شیرینی و صدقه و به ویژه عسل، که مورد علاقهٔ پیامبر بود.

مولود

عیدمیلاد، مولود نیز نامیده می‌شود. از آن جا که عید محمد است و آهنگ‌هایی که در تمجید محمد خوانده می‌شود، مولودی نام دارد. از قرون وسطی، اعتقاد بر این بود که، گوش دادن به تلاوت مولودی نه تنها پاداش دنیوی بلکه آسمانی بیش از حد خواهد داشت.

باره وفات

این مراسم به عنوان باره وفات هم شناخته شده که دوازده روز از بیماری پیامبر، هنگام وفاتش هست. در این روز مناسبت‌هایی برای هر دو منظور شادی و سوگواری، برگزار می‌شود. فرقه اهل سنت و مذهب شیعه برداشت مختلفی برای تجلیل این روز دارند.

جشن میلاد پیامبر در بنغازی در سال ۱۸۹۶ (زمان امپراتوری عثمانی)

جشن توسط مسلمانان شیعه

مسلمانان شیعه این روز را به یاد این جشن می‌گیرند که محمد، علی را به عنوان جانشین خود در غدیر خم انتخاب کرد. این مناسبت نمادی از حبیله است (زنجیره‌ای از امامت یا رهبر بعدی).

عید میلاد و عید آل غدیر دو نام برای یک روز، به دو دلیل مختلف است: عید میلاد یا عید میلاد النبی: این نام به مناسبت تولد محمد و سالگرد مرگ او استفاده می‌شود. عید الغدیر: این نام به علامت محول کردن زمام معنوی و روحانی به علی در غدیر خم است. (مسیر بین سوریه و یمن).

در این روز، مؤمنان برای خواندن نماز مخصوص و شکرگزاری خدا برای نعمتهایش و ارسال محمد به همراه پیام خود برای هدایت مردم، گرد هم می‌آیند.

مسلمانان شیعه نیز در این روز سوگواری می‌کنند، به عنوان روزی که پیامبر درگذشت.

فرقهٔ بهره، بخشی از فرقه شیعه نیز مناسبات دوازده روز اول ماه ربیع‌الاول را با نماز خواندن برگرار می‌کنند. دعا خواندن هم در مساجد برای تمام دوازده روز برگزار می‌شود. بسیاری از بهره‌ها زیارت می‌خوانند (یک شکل از دعا است که به صورت یک جلسه اجرا می‌شود که یک نفر دعا می‌خواند و شما هم او را همراهی می‌کنید).

جشن میلاد توسط صوفیان عراقی دربغداد

جشن توسط مسلمانان سنی

نماز (دعا) در طول ماه برگزار می‌شود. در روز دوازدهم ماه، مسلمانان از پیامبر و آموزه‌های او تجلیل می‌کنند. عزاداری در این روز هرگز تجربه نمی‌شود چرا که طبق باور مسلمانان سنی عزاداری برای درگذشتگان، فراتر از سه روز، به روح رفتگان لطمه می‌زند.

در هند، مردم با ذکرهایی برای ستایش از محمد و علی این مناسبت را برگزار می‌کنند. این مراسم با میوه‌ها، گل‌ها یا حتی صحنه‌هایی که وقایع مذهبی را به تصویر می‌کشند، تزئین می‌شود. ظرف شیرینی «خیر» (فرنی شیرین ساخته شده از برنج یا رشته فرنگی), به عنوان یک سنت در خانه‌های مسلمانان تهیه می‌گردد.

"اورس" یا "صندل"

این مراسم که در برخی از بخش‌های هند انجام می‌شود، چیزی نیست جز یک حرکت دسته جمعی. بازنمود نمادین محمد است که در یک تابوت شیشه‌ای قرار می‌گیردو به صورت دسته جمعی، حمل می‌شود.

رد پا نمادین از پیامبر اسلام حک شده بر سنگ، یک نماد از براق و واسب، که طبق اعتقاد بر صعود به آسمان (بهشت) پیامبر است، در نزدیکی رد پا نگهداری می‌شود و با خمیر صندل مسح می‌شود. تابوت شیشه‌ای استادانه تزئین شده‌است. مراثی خوانده می‌شوند در حالی که مراسم در جریان است و تابوت حمل می‌شود. این مراسم «اورس» یا «صندل» نامیده شده.

دین اسلام سه عید مختلف را جشن می‌گیرد، عید فطر (عید رمضان)، عید قربان (بکری عید) و عید میلاد (تولد محمد). همه این‌ها برای مناسبتهای مختلف مناسبند. محرم سال جدید اسلامی هست، اما زمان شادی و جشن نیست، زمانی برای به خاطر آوردن فداکاری‌ها و از خودگذشتگی‌های افراد مقدسی است[۸]

میلاد النبی از تعطیلات هند است و نیز به عنوان روز نبی، مولود، تولد محمد یا تولد پیامبر شناخته شده‌است.

 

پانویس

  1. ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ "Muhammad, Birthday of." In The Islamic World: Past and Present. , edited by John L. Esposito. Oxford Islamic Studies Online,
  2.  "Mawlid (a.), or Mawlūd."Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Brill Online, 2015.
  3.  مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیای عربی.
  4.  مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیای انگلیسی.
  5.  کتاب خاطرات آیت‌الله العظمی حسینعلی منتظری، جلد اول، صفحه 556 ؛ صحیفه نور، جلد 15، صفحه 440
  6.  «مجمع جمهانی تقریب مذاهب». بایگانی‌شده از اصلی در ۸ نوامبر ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴.
  7. http://festivals.igiftstoindia.com/barah-wafat/eid-ul-milad-rituals.html
  8. http://www.indiaparenting.com/indian-culture/70_1617/eid-e-milad-un-nabi.html
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۲۰:۳۰
محمدرضا زارع

1398/08/19

۱۲ ربیع الأول میلاد پیامبر اسلام(ص) به روایت اهل سنت

 

فاصله میان ۱۲ربیع الأول که سالگرد ولادت بیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد صلى الله علیه و آله بنا بر روایات موجود در شیعه است ، از سوی امام خمینی ره ، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است .

فاصله میان ۱۲ربیع الأول که سالگرد ولادت بیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد صلى الله علیه و آله بنا بر روایات موجود در شیعه است ، از سوی امام خمینی ره ، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است . ارگانی رسمی هم با نام ( مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی ) رسما الان در حال فعالیت هست ( ابتدا زیر نظر سازمان فرهنگـ و ارتباطات بود اما اکنون جند سالی است که به شکل مستقل کار می کند و از این سازمان جداشده است ، و هر ساله کنفرانس هایی برگزار می کند ، که کنفرانس بین المللی وحدت در هفته وحدت هر ساله در تهران برگذار می شود و علمای بزرگ را از کشورهای مختلف دور هم جمع می کند و همواره از شخص مقام معظم هبری تا همه مسولان این مملکت تأکید دارند که وحدت میان مسلمانان باید ایجاد شود و عوامل تفرقه خشکانده شود.
به امیدروزی که به این آرزوی دیرینه قرآن،اسلام،پیامبر،امام،رهبروهمه مسلمین جامه عمل پوشانده شود
پس به پیش بسوی وحدت واتحاد اسلامی دربرابرکفر و شرک ونفاق واستکبار و استثمار


تاریخ هفته وحدت
دوازده تا بیست ودو ربیع الاول هفته وحدت امت اسلامی
دلیل نام گذاری هفته وحدت چیست؟
۱-به دلیل این که دین اسلام دین کامل و تحریف نشده یکتاپرستی است.
۲-برای حفظ وحدت میان اهل سنت وشیعه که در زادروز رسول ا… اتفاق نظرندارند.
۳-برای این که قرآن کتابی است آسمانی و جامع که برای راهنمایی همه بشریت نازل شده.
۴-به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی که مدیون وحدت امت اسلامی است
ولادت حضرت محمد(ص) به اتّفاق نظر شیعیان در ۱۷ ربیع الاول در سال عام الفیل می ‏باشد، ولی برخی از مسلمانان، این واقعه را در روز دوازدهم این ماه دانسته ‏اند.
کنیه‏ آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ایشان، رسول اللَّه، نبی اللَّه، خاتم الانبیا، سَیِّدُالبَشَر و... می‏باشد، پدر ایشان عبداللَّه بن عبدالمطلب و نیز مادر آن حضرت آمنه بنت وَهَب است، رقیه، ام کلثوم، زینب، قاسم، عبداللَّه، ابراهیم و حضرت فاطمه‏ زهرا(س) فرزندان پیامبر اسلام می‏باشند که به جز فاطمه(س) همگی در دوران حیات پیامبر، از دنیا رفتند.
 دوران زندگی پیامبر اکرم(ص) در دو شهر مکه و مدینه سپری شد، ایشان پس از آن که در چهل سالگی برای پیامبری برگزیده شدند، در ابتدا دین الهی را به طور مخفیانه تبلیغ می‏کردند و پس از سه سال، به دعوت آشکار دست زدند. رنج‏ها و سختی‏های فراوانی که پس از درگذشت ابوطالب، عمو و حضرت خدیجه(س) همسر آن حضرت بر ایشان گذشت و همچنین اعلام آمادگی مردم یثرب برای پذیرفتن آن پیامبر عظیم‏الشأن، زمینه ساز هجرت بزرگ ایشان به مدینه گردید. ده سال آخر عمر و رسالت حضرت محمد(ص) در مدینه، همراه با جنگ‏ها، فتوحات و انتشار آیین آسمانی اسلام همراه بود.
وحدت و یکپارچگى مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق کلمه میان ایشان بلکه ضرورت توحید کلمه بر محور کلمه توحید براى همه موحدان و خداپرستان روى زمین، از تعالیم و آموزش هاى اساسى آیین اسلام و از اصول فرهنگ قرآنى است. و بر همین اساس، قرآن کریم یکى از عمده ‏ترین و سازنده ‏ترین اهداف رسالت رسول اکرم صلى الله علیه و آله را تالیف قلوب و ایجاد انس و تفاهم به جاى خصومت و دشمنى بیان مى‏دارد و اگر کسى در تاریخ، به دیده عبرت بنگرد این معنى را از شاهکارهاى رسالت محمدى‏ صلى الله علیه و آله مى‏یابد. « وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً و لاتَفَرَّقُوا»همگى به حبل و رشته خداوندى چنگ بزنید و پراکنده نگردید.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۹:۰۹
محمدرضا زارع