عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


 

 

با نظرات خود مطلب ما را مزین و کامل کنید۰

 

 

چرا پیامبر اسلام (ص) با توجه به اختلاف سنی زیاد، با عایشه کم سن و سال ازدواج نمود؟

 

بررسی در منابع تاریخی شیعه و سنی:

 

اولا شرایط سنی که در فرهنگ ما ایرانیان امروزه متداول است، در آن عصر و نزد عرب های آن زمان متداول نبود. بسا اتفاق می افتاد دختران نو رسیده به عقد مردان کهنسال در می آمدند. در این گونه ازدواج ها هیچ گونه خرده گیری و ملامتی وجود نداشت. مانند این که در تاریخ آمده است که عمر از عثمان خواست که دخترش حفصه را به عقد خود در بیاورد در حالی که عثمان حدود بیست سال از عمر بزرگتر بود نیز به ابو بکر که حدود ده سال از عمر بزرگتر بود پیشنهاد ازدواج با حفصه را داد . آری این گونه ازدواج ها در آن فرهنگ پذیرفته شده بود.

 

 

حفصه ابتدا به عقد خنیس پسر حذافه درآمد و با او به مدینه هجرت کرد. خنیس در جنگ بدر کشته شد. عمر او را به عثمان و سپس به ابوبکر پیشنهاد کرد، ولی آنان از ازدواج با وی سر باز زدند. عمر شکایت آنان را نزد پیامبر اسلام برد و محمد قبول کرد که با وی ازدواج کند.[عسکری،نقش عایشه در تاریخ اسلام،ج۱-۳,صص۵۵و۵۶] حفصه از حافظان قرآن بود و نسخه عثمان از قرآن با همکاری وی تهیه شده بود. بنا به نقل شیعیان سورهٔ تحریم به وی اشاره دارد.

 


و ثانیا : این یکی از دروغ های روزگار است که عایشه در هنگام ازدواج کم سن و سال بود در این مورد گفته اند: پیامبر (ص) عایشه شش یا هفت ساله را به عقد خود درآورد و در نه سالگی با او عروسی کرد ؛ هم سن عایشه در هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، بیش از شش یا هفت سال بود؛ هم در هنگام عروسی بیش از نُه سال داشت.
در مورد جملة نخست؛ (سن عایشه در هنگام اجرای صیغه عقد)می گوییم:
اوّلاً : داده های تاریخی می گوید: سن عایشه در هنگام عقد، خیلی بیش از مقدار مذکور بود؛ به چند دلیل:
1- برخی از مورخان مانند ابن قتیبه دینوری نوشته اند: عایشه در سال 57 ، یا 58هجری و در هفتاد سالگی درگذشت(2)؛ پس در سال اوّل یا دوم بعثت متولد شده بود. تاریخ اجرای صیغه عقد را یک ماه پس از درگذشت حضرت خدیجه و بعد از عقد سوده بیان کرده اند(2). حضرت خدیجه در رمضان سال دهم بعثت از دنیا رفت و در شوال همین سال عایشه به عقد پیامبر درآمد(3). بنابراین عایشه در هنگام عقد حدوداً نه ساله بود؛ نه شش ساله.
2- عالمان اهل سنت از پیامبر دو روایت نقل کرده اند: یکی این که فرمود: دخترش فاطمه سرور تمام بانوان جهان است و دیگر این که درمورد عایشه فضیلتی را بیان داشت که دیگر زنان آن فضیلت را ندارند. چگونه می شود وقتی حضرت فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد، عایشه فضیلتی داشته باشد که دیگر زنان حتی حضرت فاطمه از آن محروم باشد؟! بین دو جمله ای که عالمان اهل سنت نقل کرده اند ، ناسازگاری وجود دارد. برخی از آنان همانند «طحاوی» که ناقل آن حدیث هستند، برای رفع ناسازگاری چاره اندیشی کرده و گفته اند: جملة دوم که دربارة عایشه فضیلتی را برشمرده است که دیگر زنان حتی فاطمه از آن محروم است، مربوط به زمانی است که فاطمه کوچک و نابالغ بود؛ یعنی در هنگامی از فضیلت عایشه یاد شد که حضرت فاطمه خردسال بود و آن فضیلت مربوط به افراد بالغ بود. همو می گوید : فاطمه در بیست و پنج سالگی درگذشت(4).
از این دو جمله استفاده می شود که حضرت فاطمه دو سال پیش از بعثت ولادت یافت و عایشه چند سال از حضرت فاطمه بزرگ تر بود. با این وجود اگر عایشه را دست کم سه سال از فاطمه (س) بزرگ تر فرض کنیم، می توان فهمید ولادت عایشه پنج سال پیش از بعثت بود، در این صورت زمانی که به عقد پیامبر درآمد، حدوداً پانزده ساله بود.
3- برخی از سیره نویسان همانند «ابن اسحاق» و «ابن هشام» که پیشگامان سیره نویسی هستند. می نویسند: عایشه بیستمین فردی بود که به پیامبر ایمان آورد. اینان می افزایند : پیش از عایشه خواهرش اسماء و پس از عایشه «خبّات بن اَرَّت» مسلمان شدند. (این امر در حدود سال چهارم بعثت و بعد از علنی شدن دعوت پیامبر رخ داد)، چنان که می افزایند: عایشه در این هنگام به سن تکلیف نرسیده و صغیره بود(5).
صغیره بودن به چه معناست؟ قطعاً به این معنا نیست که دورة شیرخواری را طی می کرده، چرا که در این دوره معقول نیست گفته شود اسلام آورد؛ باید در این هنگام سن عایشه حدی باشد که بتوان این نسبت را به او داد.
سن حضرت علی (ع) را در هنگامی که اسلام آورد، ده تا سیزده سال گفته و یادآور شده اند حضرت در این هنگام صغیر بود، «رجل» نبود. حال دربارة عایشه هم می بایست طوری سخن گفت که معقول باشد؛ یعنی سنش به اندازه ای باشد که بتواند اسلام بیاورد تا بگویند بیستمین مسلمان است ، اگرچه کم تر از سن بلوغ باشد. اگر بلوغ دختران نه سال است، ایشان در هنگام پذیرش اسلام مثلاً هشت ساله باشد. در این صورت هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، حدوداً پانزده ، یا شانزده ساله بود، نه شش ، یا هفت ساله.
ثانیا: اگر بپذیریم که هنگام اجرای صیغة عقد، شش یا هفت ساله بود، اجرای صیغه با اذن پدر بود. عقد با رضایت پدرش ابوبکر خوانده شد. چنین عقدی طبق قوانین پذیرفته شده آن زمان، نیز طبق قوانین اسلام، درست و مشروع است، اما اسلام می گوید: انجام امور زناشویی منوط بر این است که دختر به سن بلوغ برسد و خودش به اجرای صیغة عقد رضایت بدهد؛ در این صورت عقد صحیح است وگرنه باطل. بنابراین ، جهت اجرای صیغة عقد اشکالی وجود ندارد که سن عایشه، کم تر از سن بلوغ باشد.
ثالثا: در زمان پیامبر (ص) سن ازدواج دختران در همین حدود، معمولی و متعادف بود. عرب های شبه جزیره خوش نداشتند دختر دیر ازدواج کند و مدت ها در خانة پدر بماند. بلکه می کوشیدند دخترانشان را زودهنگام شوهر دهند و به خانة همسر بفرستند، تا خیالشان آسوده شود. بنابراین ازدواج دختران در سنین کم در ان عصر و زمان پسندیده و متعادف بود و هیچ اشکالی نداشت. اگر پیامبر در این مورد مرتکب اشتباهی می شد و کاری غیرمتعارف انجام می داد، بدون شک دشمنان حضرت سوء استفاده می کردند و آن را برضد رسالت پیامبر به کار می گرفتند. در تاریخ هیچ نشانی نیست که دشمنان قسم خوردة حضرت از این ازدواج برای کوبیدن شخصیتش بهره گرفته باشند، که دلیل است ازدواج حضرت با عایشه برخلاف عرف نبود.
اما در مورد جمله دوم (؛یعنی سن عایشه در هنگام عروسی) می گوییم:
به نوشتة همة مورخان و سیره نویسان عایشه در سال دوم هجری و پس از جنگ بدر به خانة پیامبر راه پیدا کرد و مراسم عروسی برگزار شد. نیز نوشته اند: عقد عایشه در ماه شوال سال دهم بعثت، سه سال پیش از هجرت و عروسی او در ماه شوال در سال دوم هجری رخ داد(6)؛ یعنی بین عقد عایشه با عروسی اش پنج سال فاصله بود. بنابراین اگر عقد عایشه در نه سالگی جاری شد، عروسی اش در چهارده سالگی صورت گرفت اما اگر عقدش در چهارده سالگی بود، ازدواجش در نوزده سالگی رخ داد. بنابراین به هیچ وجه نمی توان پذیرفت در نه سالگی همسر پیامبر شد!
دو نکته:
1- روایاتی که مربوط به کم بودن سن عایشه است، عمدتاً از وی نقل شده است. می دانیم زنان تمایل دارند سن خودشان را کم تر از آن چه هست نشان دهند! شاید کم نشان دادن سن عایشه، ریشه در همین نکته داشته باشد.
2- اگر بپذیریم عایشه در هنگام اجرای صیغه عقد هفت ساله بود، در هنگام عروسی می بایست دوازده ساله باشد، نه نُه ساله، چون بیان شد تاریخ اجرای صیغه عقد، شوال سال دهم، سه سال پیش از هجرت و تاریخ عروسی سال دوم هجری در ماه شوال واقع شد. بنابراین دلیلی ندارد برخی از نویسندگان تفاوت بین تاریخ عقد و عروسی را دوسال قرار دهند.
اظهار شگفتی : جای بسی تعجب و شگفتی است که سیره نویسانی همانند ابن اسحاق و ابن هشام عایشه را در زمرة مسلمانان نخستین قرار دهند و او را بیستمین مسلمان برشمارند اما در جای دیگر بیان دارند که عایشه هفت ساله بود به عقد پیامبر درآمد و در نه سالگی در مدینه به خانه ایشان رفت!(7).
عموم سیره نویسانی که از نظر زمانی بعد از ابن اسحاق و ابن هشام قرار دارند، استناد به سخن ایشان مطالب ضد و نقیضی (که باعث خرده گیری دشمنان می شود) بیان داشته اند، از جمله «ابن قتیبه دینوری» در المعارف می نویسد : عایشه شش ساله بود که به عقد پیامبر درآمد و در سال دوم هجری ، هفده ماه پس از هجرت، در حالی که نه ساله بود وارد خانة پیامبر شد! بعد می نویسد: اودر سال پنجاه و هشتم هجری و در هفتاد سالگی درگذشت(8).
با تأمل در چند جمله مذکور، دو تناقض و ناسازگاری را می توان مشاهده نمود:
یکی ناسازگاری بین سال عقد و سال عروسی که می بایست پنج سال تفاوت داشته باشد، در حالی که در این متن به سه سال کاهش پیدا کرده است.
دیگری ناسازگاری بین سن ازدواج با هفتاد ساله بودنش در سال پنجاه و هشت هجری.
اگر در سال پنجاه و هشتم هجری ، هفتاد ساله بود، معنایش این است که عایشه در سال دوازدهم پیش از هجرت متولد شده باشد ، حال اگر ولادتش در سال دوازدهم پیش از هجرت باشد و در سال دوم هجری وارد خانه پیامبر شد، نتیجه می گیریم عایشه در هنگامی که وارد خانة پیامبر شد و عروسی کرد، چهارده ساله بود، در حالی که در آغاز به جای چهارده سال، نه سال را ذکر کرده است!
راستی چرا این گونه ناهمگون نوشته اند؟ شاید حُبّ و بُغض مذهبی و فضیلت تراشی برای این بانوی نامدار و تأثیرگذار در تاریخ اسلام یکی از عواملی باشد که برخی از نویسندگان به این لغزش روشن گرفتار شده اند؛ چرا که از سویی می خواهند به عایشه فضیلت مسلمانان اولیه را عنایت کنند و از سوی دیگر برسانند که پیامبر از آغاز محبت ویژه ای به عایشه داشت.
اما در مورد ازدواج های متعدد پیامبر (ص) و از جمله ازدواج با پیامبر باید دانست که اصولا هدف آن حضرت ، مسئله شهوت جنسی نبود ؛ زیرا پیامبر در اوج جوانی و کشش جنسی با زنی بیش از سن خود ازدواج می کند و تا سن 55 سالگی ، همان یک همسر را دارد؛بنابراین باید هدف پیامبر را در چیز های دیگر جستجو کرد.
یکی از آن ها هدف سیاسی – تبلیغی بود؛ یعنی با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسی واجتماعیش افزوده شود و از این راه برای رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.
حضرت به خاطر دست یابی بر موقعیت های بهتر اجتماعی وسیاسی، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی‌های آنان وحفظ سیاست داخلی وایجاد زمینة مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی ازدواج ها رو آورد.
در راستای این اهداف پیامبر(ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگِ «تیم»، با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با ام‌حبیبه دختر ابوسفیان از قبیلة نامدار بنی‌امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی‌اسرائیل پیوند زناشویی برقرار نمود. ازدواج مهم ترین پیوند و میثاق اجتماعی است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیاری از خود به جا می گذارد.
در آن محیطی که جنگ و خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر «ابن‌خلدون» جنگ و خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود،(9) بهترین عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویی بود. به همین جهت پیامبر(ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر(ص) دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل،‌ ازدواج نمود. امّا با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد.
«گیورگیو» نویسندة مسیحی می نویسد: محمد(ص) ام حبیبه را به ازدواج خود در آورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان وسایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام‌حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه شد.(10)
پی نوشت====
1- ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 134.
2- طبقات الکبری، ج 8،ص79.
3- همان، ص 58.
4- مشکل الآثار، ج 1، ص 47و52؛ سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ج ،ص264.
5- سیره ابن هشام، ج1،ص234.
6- طبقات الکبری، ج 8، ص 58.
7- سیرة ابن هشام، ج4، ص 214.
8- المعارف ، ص 134.
9- مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
10 محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207.

 

 

سخن پایانی از طرف مدیر وبلاگ:

این مسئله چند وقت متوالی است بین عموم سلبریتی ها و غرب زده ها مانور داده شده و مسئله ازدواج پیامبر اکرم (ص) را با بانو عایشه را به کودک آزاری های فعلی ربط داده و با این قیاس یا کارهای خود را توجیه می کنند یا میخواهند پیامبر اسلام را میان عامه دوست دارانش بد جلوه دهند.

ویدیویی هم در فضای مجازی بین بعضی عزیزان دست به دست شده که شخصی یعنی آقایی اظهار داشته‌اند که دختران ما چه شیعه و چه سنی در صورتی که رضایت برادر یا پدر آنها وجود داشته باشد می‌توانند از هفت سالگی و شاید هم زود تر تن فروشی را(که لعنت خدا بر شیطان باد )آغاز کنند مخصوصاً اینکه نیاز مالی هم داشته باشند وی در این ویدیو آراز داشته و دلیل ای حرف خود را اینچنین اعلام کرده که مهم این است که به غیرت پدر و برادر این دختر بر نخورد ،خب در جواب این دلیل بی خود باید گفت که اگر بر فرض که از دید خداوند متعال هم مهم این بود که به غیرت مردان خانواده بر نخورد که از همان ابتدای امر چیزی به اسم و رسم غیرت را در انسان ها نمیپروراند، و یا اگر هم می‌پروراند در کتاب خود یعنی قرآن کریم هم این مسئله را بازگو نمی‌کردند در حالی که میبینیم در آیه ششم سوره نساء به روشنی این را بیان کرده اند و تفاسیری هم ضمن این آیه وجود دارد:

 

(وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ)[1]; یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامى که بالغ شده و به نکاح تمایل پیدا کردند و آنان را به درک مصالح زندگانى خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید.
شیخ طوسى در تفسیر آیه مى نویسد:
معناى بلوغ نکاح آن است که به مرحله ى توانایى بر همخوابگى و تولید نسل برسند، احتلام فعلى منظور نیست.[2]
در تفسیر مراغى آمده است:
بلوغ نکاح رسیدن به سنى است که استعداد و آمادگى ازدواج حاصل شود و آن بلوغ حلم است. نوجوان در این حالت میل پیدا مى کند همسر و سرپرست خانواده باشد.[3]
در برخى از احادیث نیز بلوغ نکاح به احتلام تفسیر شده است. در روایتى از امام صادق(علیه السلام)ذیل آیه ى 6 سوره ى نساء آمده است:
(من کان فى یده مالُ بعض الیتامى فلا یجوز له ان یعطیه حتى یبلغ النکاح و یحتلم)[4]; کسى که مال یتیمان نزد وى است، حق ندارد مال را در اختیار یتیم بگذارد، تا این که به بلوغ جنسى و احتلام برسد.
در این روایت بلوغ نکاح به احتلام تفسیر شده است.
خلاصه آن که، معیار سن ازدواج از نظر قرآن همان قدرت داشتن بر ازدواج، توانایى هم خوابگى و تولید نسل است.
 

 

سن ازدواج از دیدگاه معصومین(ع)

روایات در مورد تعیین زمان ازدواج، به دو دسته اند:
1. در برخى روایات به سن خاصى اشاره شده است; مانند این روایت از امام باقر(علیه السلام) که فرمودند:
دختر وقتى به سن نُه سالگى مى رسد از یتیمى بیرون مى آید و مى تواند ازدواج کند.[5]
در جاى دیگر آمده است:
دختر وقتى به سنّ نه سالگى برسد و تزویج نماید، از یتیمى خارج شده و اموالش را مى توان به او واگذار نمود.[6]
در احوالات رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است:
ان رسول الله دخل بعایشه و هى بنت عشر سنین و لیس یدخل بالجاریة حتى تکون امرئةً[7]; پیامبر در حالى با عایشه ازدواج کرد که عایشه ده ساله بود و ایشان با دخترى ازدواج نمى کرد مگر این که بالغ باشد (و منظور از دختر ده ساله در این روایت، نُه سال تمام است).
و نیز امام باقر(علیه السلام) فرموده است:
لا یدخل بالجاریة حتى یأتى اما تسع سنین او عشرة سنین[8]; هم بستر شدن و ازدواج با دختر قبل از نُه یا ده سالگى جایز نیست.
2. برخى روایات بدون اشاره به سن خاصى، جوانان را در آغاز جوانى به ازدواج ترغیب مى کنند. در روایتى از امام صادق(علیه السلام)آمده است:
من سعادة المرء ان لاتطمث ابنته فى بیتِه;[9] از سعادت مرد (پدر) آن است که دخترش در خانه اش عده نشود. (قبل از این که عادت زنانه ببیند به خانه ى شوهر برود).
باید توجه داشته باشیم که این مجموعه روایات، بیش تر ناظر به تعیین سنّ ازدواج دختران است. یکى از راه هاى تعیین سنّ مناسب براى ازدواج پسران، مراجعه به سیره ى عملى ائمه ى اطهار(علیهم السلام)است.
سن ازدواج بر اساس سیره ى معصومین(علیهم السلام)
شواهد تاریخى گواه است که امامان ما در سنین قبل از 20 سالگى ازدواج مى کردند. امام سجاد(علیه السلام) در سال 38 هـ ق متولد شد.[10] مورخین نوشته اند که امام باقر(علیه السلام) در سال 57 هجرى متولد شد و در ماجراى کربلا (سال 61) چهار ساله بود.[11] از این مطلب مى فهمیم که امام سجاد(علیه السلام)در حدود 18 سالگى ازدواج کرده است.
ـ امام کاظم(علیه السلام) در سال 128 هـ ق و امام رضا(علیه السلام) در سال 148 دیده به جهان گشودند، نتیجه مى گیریم که امام کاظم(علیه السلام) قبل از 20 سالگى ازدواج کرده است.
امام جواد(علیه السلام) در سال 195 هـ ق و امام هادى(علیه السلام) در سال 212 دیده به جهان گشودند; نتیجه مى گیریم که امام جواد(علیه السلام) در موقع ازدواج کم تر از 17 سال داشته اند.
ـ امام هادى(علیه السلام) در 212 هـ. ق و امام حسن عسکرى(علیه السلام) در سال 232 دیده به جهان گشودند; بنابراین امام هادى(علیه السلام)باید قبل از 20 سالگى ازدواج کرده باشد. امامان(علیهم السلام) در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از 20 سالگى وسایل ازدواجشان را فراهم مى کردند.[12]
و چون عمل و سیره ى معصومین(علیهم السلام) براى ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز باید به آن بزرگواران اقتدا کنیم. تا این جا به این نتیجه رسیدیم که طبق آیات، روایات و سیره ى معصومین(علیهم السلام) سن ازدواج در دختران بعد از 9 سالگى و در پسران حدود 20 سالگى است; اما سؤالى که وجود دارد این است که آیا تنها رسیدن به این سن کفایت مى کند، یا معیارهاى دیگرى نیز در تعیین زمان ازدواج دخالت دارد؟
شواهد بسیارى نشان مى دهد که علاوه بر سن، متغیرهاى دیگرى در تعیین زمان مناسب ازدواج مورد توجه است که به تبع آنها، معیار سنّى نیز نوسان مى یابد. یکى از اصلى ترین معیارهاى تعیین سن ازدواج، از نظر شرع[13] و روان شناسان رسیدن به حدّ رشد است که خود ابعاد مختلفى دارد و ما اینک به توضیح برخى از جنبه هاى عمده ى آن مى پردازیم.
رسیدن به حد رشد
براى صلاحیت ازدواج از نظر فقه امامیه تنها رسیدن به سن بلوغ کافى نیست، بلکه علاوه بر آن، دختر و پسر باید رشید هم باشند; یعنى بتوانند مصلحت خود را تشخیص دهند، تا بتوانند به استقلال و از روى اراده و اختیار عقد ازدواج ببندند.
شهید مطهرى درباره ى شرط بودن رشد براى ازدواج مى نویسد:
در فقه و سنت اسلامى محرز و مسلم است که براى ازدواج تنها عقل و بلوغ کافى نیست; یعنى یک پسر به صرف آن که عاقل و بالغ است نمى تواند با دخترى ازدواج کند; هم چنان که براى دختر نیز عاقله بودن و رسیدن به سن بلوغ دلیل کافى براى ازدواج نیست، علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل، رشد لازم است.[14]
اگر بخواهیم کلمه ى رشد را به مفهوم عام آن تعریف کنیم، باید بگوییم:
رشد یعنى این که انسان شایستگى و لیاقت اداره و نگه دارى و بهره بردارى هر یک از سرمایه ها و امکانات مادى و یا معنوى را که به او سپرده مى شود داشته باشد; یعنى اگر انسان در هر مرحله اى از زندگى که داراى یک شأن و منزلت و مقامى است و یا ابزار و وسیله اى را دارد شایستگى اداره و نگه دارى و بهره بردارى از آن را داشته باشد، چنین شخصى در آن کار و در آن شأن «رشید» است. حال، آن چیز هر چه مى خواهد باشد، همه ى آن اشیایى که وسایل و سرمایه هاى زندگى هستند. سرمایه به مال و ثروت انحصار ندارد مردى که ازدواج مى کند خودِ ازدواج و زن و فرزند و کانون خانوادگى، وسایل و، به تعبیر دیگر، سرمایه هاى زندگى او هستند، و یا شوهر براى زن و زن براى شوهر حکم سرمایه را دارد.[15]
بنابراین، رشد در مورد ازدواج یعنى شایستگى و لیاقت اداره ى زندگى; چنان که شهید مطهرى در این خصوص مى فرماید:
منظور (از رشد در مورد ازدواج) تنها رشد جسمانى نیست، منظور این است که رشد فکرى و روحى داشته باشند; یعنى بفهمند که ازدواج یعنى چه؟ تشکیل کانون خانوادگى یعنى چه؟ عاقبت این بله گفتن چیست؟ باید بفهمد این بله که مى گوید، چه تعهدهایى و چه مسئولیت هایى به عهده ى او مى گذارد و باید از انجام این مسئولیت ها برآید.[16]
رشد به معناى یاد شده کاملاً یک امر اکتسابى و قابل یادگیرى است. والدین، اطرافیان و فرهنگ جامعه مى توانند نقش اساسى در شکل گیرى و تحصیل آن داشته باشند.


[1]. نساء: 6.
[2]. شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 116.
[3]. تفسیر مراغى، ج 4، ص 188.
[4]. تفسیر صافى، ج 1، ص 391.
[5]. شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 1، ص 30.
[6]. همان، ج 1، ص 31.
[7]. همان.
[8]. همان، ص 70، ح 4.
[9]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 20، ص 61.
[10]. شیخ مفید، الارشاد، (قم: مکتبة بصیرتى)، ص 253.
[11]. مهدى پیشوایى، سیماى پیشوایان در آیینه ى تاریخ، (قم: مؤسسه ى انتشارات دارالعلم، چاپ پنجم، 1380)، ص 77.
[12]. محمد تقى عبدوس، فرازهاى برجسته از سیره ى امامان شیعه، (دفتر تبلیغات اسلامى)، ج 2، ص 29 ـ 28.
[13]. ر. ک: مرتضى مطهرى، مقاله رهبرى در اسلام، (انتشارات صدرا، بى تا).
[14]. مرتضى مطهرى، امدادهاى غیبى در زندگى بشر به ضمیمه ى چهار مقاله ى دیگر، (انتشارات صدرا، بى تا)، ص 120 و 153.
[15]. همان، ص 122.
[16]. همان، ص 154 ـ 153

 

 

 

نتیجه‌گیری:

اول:شرایط ازدواج هم در دخترها و هم در پسرها:

۱-سن تکلیف شرعی

۲-عاقل بودن

۳- رسیدن به رشد مادی و معنوی

۴-رسیدن به کمال انسانی ،مادی و معنوی

و باتوجه به شواهد اجتماعی و خانوادگی فعلی سن ازدواج در این دوره حداقل چند سال بیشتر از سن بلوغ است یعنی زمانی که دختر خانم و آقا پسر به شرایط بالا برسند

دوم:در جامعه اسلامی که مراجع تقلید و مجتهدین دینی جامع شرایط وجود دارد رجوع به افرادی غیر از این ها ؛ البته به غیر از اشخاصی که گفتار و پندار و رفتارشان برگرفته از ائمه اطهار علیهم السلام باشد(یعنی مراجع تقلید ،مجتهدین و طلاب دینی)جایز نیست بلکه امکان حرمت تام هم دارد.

سوم:هر حرف و سخنی را از این قبیل بدون دلیل و یا حتی با ادله من درآوردی باور نکنید۰

 

 

 

 

گرد آورنده و نویسنده: محمدرضا زارع​​​​​​

 

​​​

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۲۲
محمدرضا زارع

نظرات  (۳)

۲۲ تیر ۹۹ ، ۲۱:۱۷ سعید حیاتی

عالی بود . آره خب الان هم هنوز تو کشور های عرب این رسوم برقراره .

اونایی که دم از کودک آزاری میزنن همونایی هستن که مخالف اعدام بودن ولی درخواست کردن که پدر رومینا اشرفی اعدام بشه .

هر کس که بخواد بیدار بمونه راهش فراهمه؛ بعضیا هم هستن که خواب نمیبردشون خودشون رو میزنن به خواب

متشکرم . موفق باشید

پاسخ:
سلام
متشکرم از لطف شما

التماس دعا
۲۲ تیر ۹۹ ، ۲۰:۱۰ کریمه کریمی

واقعا برامسوال بود قبلا... ممنونم

پاسخ:
سلام
متشکرم از شما
باز هم از این پژوهش ها خواهم داشت
با نظراتتون ما رو خوشحال کنید

التماس دعا

واقعا خیلی کامل و عالی بود ،جالبم بود ممنونم

پاسخ:
متشکرم از شما

التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی