عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۹۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

101-  و من خطبة له (علیه السلام)
>و هی إحدی الخطب المشتملة علی الملاحم <
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ کُلِّ أَوَّلٍ وَ الْآخِرِ بَعْدَ کُلِّ آخِرٍ وَ بِأَوَّلِیَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا أَوَّلَ لَهُ وَ بِآخِرِیَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا آخِرَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةً یُوَافِقُ فِیهَا السِّرُّ الْإِعْلَانَ وَ الْقَلْبُ اللِّسَانَ أَیُّهَا النَّاسُ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شِقاقِی وَ لَا یَسْتَهْوِیَنَّکُمْ عِصْیَانِی وَ لَا تَتَرَامَوْا بِالْأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّی فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّ الَّذِی أُنَبِّئُکُمْ بِهِ عَنِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ (صلی الله علیه وآله) مَا کَذَبَ الْمُبَلِّغُ وَ لَا جَهِلَ السَّامِعُ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی ضِلِّیلٍ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَایَاتِهِ فِی ضَوَاحِی کُوفَانَ فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ شَکِیمَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِی الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْیَابِهَا وَ مَاجَتِ الْحَرْبُ بِأَمْوَاجِهَا وَ بَدَا مِنَ الْأَیَّامِ کُلُوحُهَا وَ مِنَ اللَّیَالِی کُدُوحُهَا فَإِذَا أَیْنَعَ زَرْعُهُ وَ قَامَ عَلَی یَنْعِهِ وَ هَدَرَتْ شَقَاشِقُهُ وَ بَرَقَتْ بَوَارِقُهُ عُقِدَتْ رَایَاتُ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ وَ أَقْبَلْنَ کَاللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَحْرِ الْمُلْتَطِمِ هَذَا وَ کَمْ یَخْرِقُ الْکُوفَةَ مِنْ قَاصِفٍ وَ یَمُرُّ عَلَیْهَا مِنْ عَاصِفٍ وَ عَنْ قَلِیلٍ تَلْتَفُّ الْقُرُونُ بِالْقُرُونِ وَ یُحْصَدُ الْقَائِمُ وَ یُحْطَمُ الْمَحْصُودُ.

خطبه 101-خبر از حوادث ناگوار 
ستایش و اندرز 
ستایش خداوندی را که اول هر نخستین است و آخر هر گونه آخری، چون پیش از او چیزی نیست باید که ابتدایی نداشته باشد، و چون پس از او چیزی نیست پس پایانی نخواهد داشت، و گواهی می دهم که جز او خدایی نیست، و خدا یکی است، آن گواهی که با درون و برون قلب و زبان، هماهنگ باشد. 
ای مردم! دشمنی و مخالفت با من شما را تا مرز گناه نراند، و نافرمانی از من شما را به پیروی از هوای نفس نکشاند، و به هنگام شنیدن سخن من، به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید. خبر از حوادث خونین آینده سوگند به آنکس که دانه را شکافت، و جانداران را آفرید، آنچه به شما خبر می دهم از پیامبر امین (ص) است نه گوینده دروغ گفت و نه شنونده ناآگاه بود گویا می بینم شخص سخت گمراهی را که از شام فریاد زند و بتازد و پرچمهای خود را در اطراف کوفه بپراکند، و چون دهان گشاید، و سرکشی کند، و جای پایش بر زمین محکم گردد، فتنه فرزند خویش را به دندان گیرد، و آتش جنگ شعله ور شود، روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست، و میوه او آبدار شد، و چون شتر مست خروشید، و چون برق درخشید، پرچمهای سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید، و چونان شب تار و دریای متلاطم به مردم روی آورند. از آن بیشتر، چه طوفانهای سختی که شهر کوفه را بشکافد، و چه تندبادهایی که بر آن وزیدن گیرد، و به زودی دستجات مختلف به جان یکدیگر یورش آوردند، آنها که بر سر پا ایستاده اند درو شوند، و آنها که بر زمین افتادن 
د لگدمال گردند.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۱
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


کلام امام زمان(عج)




ای شیعه ما 

خداوند جز در حسن و حسین علیهما السلام، امامت را در هیچ دو برادری قرار نداده است.


توقیع به احمد ابن اسحاق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۱
محمدرضا زارع

«١٥٣»یا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ مَعَ‌ الصّابِرِینَ‌ 

اى کسانى که ایمان آورده‌اید!(در برابر حوادث سخت زندگى،)از صبر و نماز کمک بگیرید،همانا خداوند با صابران است. 

نکته‌ها: 

مشابه این کلام الهى را در همین سوره ١خواندیم که خداوند به بنى اسرائیل مى‌فرمود:در برابر ناملایمات و سختى‌ها،از صبر و نماز کمک بگیرید.در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده مى‌شود تا در برابر حوادث سخت زندگى،از صبر و نماز یارى بجویند.آرى،دردهاى یکسان،داروى یکسان لازم دارد. 

اصولاً انسانِ‌ محدود،در میان مشکلات متعدّد و حوادث ناگوار،اگر متصل به قدرت نامحدود الهى نباشد،متلاشى و منکوب مى‌شود.و انسانِ‌ مرتبط‍‌ با خداوند،در حوادث و سختى‌ها،خود را نمى‌بازد و براى او حوادث،بزرگ نمى‌نماید.کسى که نماز را با حضور قلب و با توجّه مى‌خواند،به معراج مى‌رود.هرچه پرواز معنوى او بیشتر باشد و بالاتر رود،دنیا و مشکلات آن و حتّى خوشى‌هاى آن کوچکتر مى‌شود. 

انسان،یا در نعمت به‌سرمى‌برد که باید به آیه قبل عمل کند؛ «فَاذْکُرُونِی، اُشْکُرُوا لِی» و یا در سختى به‌سرمى‌برد که باید به این آیه عمل کند؛ «اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ» 

خداوند مى‌فرماید:خدا با صابران است و نمى‌فرماید:با نمازگزاران است.زیرا نماز نیز نیاز به صبر و پایدارى دارد. ١

در روایات مى‌خوانیم:هرگاه کار سختى براى حضرت على علیه السلام پیش مى‌آمد حضرت دو رکعت نماز مى‌خواند. ٢این سیره را بو على سینا نیز عمل مى‌کرد. 

صبر،مادر همه کمالات است؛ 

*صبر در جنگ،مایه شجاعت است. 

*صبر در برابر گناه،وسیله تقواست. 

*صبر از دنیا،نشانه زهد است. 

*صبر در شهوت،سبب عفّت است. 

*صبر در عبادت،موجب طاعت،و صبر در شبهات،مایه‌ى وَرع است. ٣

پیام‌ها: 

١-ایمان اگر همراه با عمل و توکّل و صبر و عبادت باشد،کاربرد بیشترى خواهد داشت. ٤«اَلَّذِینَ‌ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ...» 

٢-نماز اهرم است،بار نیست. «اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ‌» 

٣-صبر و نماز،وسیله جلب حمایت‌هاى الهى هستند. «اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ مَعَ‌ الصّابِرِینَ‌» 

٤-اگرچه خداوند با هرکس و در هرجایى حضور دارد؛ «هُوَ مَعَکُمْ‌ أَیْنَ‌ ما کُنْتُمْ‌» ٥و لکن همراهى خدا با صابران،معناى خاصّى دارد و آن لطف،محبّت و یارى‌رسانى خداوند به صابران است. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ مَعَ‌ الصّابِرِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۰۳
محمدرضا زارع

100-  و من خطبة له (علیه السلام)

> فی رسول اللّه و أهل بیته <

الْحَمْدُ لِلَّهِ النَّاشِرِ فِی الْخَلْقِ فَضْلَهُ وَ الْبَاسِطِ فِیهِمْ بِالْجُودِ یَدَهُ نَحْمَدُهُ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ وَ نَسْتَعِینُهُ عَلَی رِعَایَةِ حُقُوقِهِ وَ نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِأَمْرِهِ صَادِعاً وَ بِذِکْرِهِ نَاطِقاً فَأَدَّی أَمِیناً وَ مَضَی رَشِیداً وَ خَلَّفَ فِینَا رَایَةَ الْحَقِّ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زَهَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ دَلِیلُهَا مَکِیثُ الْکَلَامِ بَطِی‏ءُ الْقِیَامِ سَرِیعٌ إِذَا قَامَ فَإِذَا أَنْتُمْ أَلَنْتُمْ لَهُ رِقَابَکُمْ وَ أَشَرْتُمْ إِلَیْهِ بِأَصَابِعِکُمْ جَاءَهُ الْمَوْتُ فَذَهَبَ بِهِ فَلَبِثْتُمْ بَعْدَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ حَتَّی یُطْلِعَ اللَّهُ لَکُمْ مَنْ یَجْمَعُکُمْ وَ یَضُمُّ نَشْرَکُمْ فَلَا تَطْمَعُوا فِی غَیْرِ مُقْبِلٍ وَ لَا تَیْأَسُوا مِنْ مُدْبِرٍ فَإِنَّ الْمُدْبِرَ عَسَی أَنْ تَزِلَّ بِهِ إِحْدَی قَائِمَتَیْهِ وَ تَثْبُتَ الْأُخْرَی فَتَرْجِعَا حَتَّی تَثْبُتَا جَمِیعاً أَلَا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) کَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ إِذَا خَوَی نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَکَأَنَّکُمْ قَدْ تَکَامَلَتْ مِنَ اللَّهِ فِیکُمُ الصَّنَائِعُ وَ أَرَاکُمْ مَا کُنْتُمْ تَأْمُلُونَ.

خطبه 100-درباره پیامبر و خاندان او
(نوشته‏اند که این سخنرانی را در جمعه سوّم ایّام خلافت خود در سال 35 هجری در روز جمعه ایراد فرمود) 
شناخت خدا 
ستایش خداوندی را سزاست که احسان فراوانش بر آفریده ها گسترده، و دست کرم او را برای بخشش گشوده است، او را بر همه کارهایش می ستاییم، و برای نگهداری حق الهی از او یاری می طلبیم، و گواهی می دهیم جز او خدایی نیست 
ویژگیهای پیامبر (ص) 
و گواهی می دهیم که محمد (ص) بنده و فرستاده اوست. او را فرستاد تا فرمان وی را آشکار و نام خدا را بر زبان راند. پس با امانت، رسالت خویش را به انجام رساند، و با راستی و درستی به راه خود رفت، و پرچم حق را در میان ما به یادگار گذاشت، هر کس از آن پیشی گیرد از دین خارج و آن کس که از آن عقب ماند هلاک گردد و هر کس همراهش باشد رستگار شود راهنمای این پرچم، با درنگ و آرامش سخن گوید، و دیر بپا خیزد، و آنگاه که برخاست سخت و چالاک، به پیش رود، پس چون در اطاعت او درآمدید، و او را بزرگ داشتید، مرگ فرا رسید و او را از میان شما برد، پس از او چندان که خدا خواهد زندگانی می گذرانید تا آنکه خدا شخصی را برانگیزاند که شما را متحد سازد، و پراکندگی شما را جبران نماید. مردم! به چیزی که نیامده دل نبندید، و از آنکه درگذشت مایوس نباشید، که آن پشت کرده اگر یکی از پاهایش بلغزد، و دیگری برقرار باشد شاید هر دو پا به جای خود برگشته و استوار ماند. 
تدوام امامت تا ظهور امام زمان (ع) 
آگاه باشید، مثل آل محمد (ص) چونان ستارگان آسمان است، اگر ستاره ای غروب کند، ستاره دیگری طلوع خواهد کرد (تا ظهور صاحب الزمان (ع)). گویا می بینم در پرتو خاندان پیامبر (ع) نعمتهای خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو دارید رسیده اید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۸
محمدرضا زارع

اولین روز ذی الحجه سالروز پیوند آسمانی حضرت زهرا (س) و امام علی (ع)، فرخنده ترین پیوند تاریخ بشریت از آن جهت حائز اهمیت است که ازدواج را در آرمانی ترین صورت خود به ما می‌شناساند. 

دقت و ریز بینی در پایه‌های این پیوند و اساس زندگی این دو بزرگوار که هر دو نمادی از انسان کامل هستند، به جوانانی که در پی یافتن همسر مناسب می‌باشند کمک می‌کند تا اهداف عالی ازدواج را شناخته و بر اساس آن دست به انتخاب بزنند. 

این پیوند آسمانی برای زوج‌های جوانی که در ابتدای راه زندگی هستند، به مثابه نقشه‌ای کامل از مسیر ازدواج است که رضایت از زندگی زناشویی و رشد فردی زوجین در زندگی مشترک را تضمین می‌کند. 


انتخاب صحیح بر اساس کفویت، اهداف مشترک و رضایت زوجین، اولین نکته قابل سرمشق گیری در خواستگاری امیرالمومنین (ع) از فاطمه (س) است. 

پیغمبر اسلام (س) با وجود اینکه علی را در دامان خود پرورش داده بود و به صفای وجود او اطمینان تام داشت و او را تنها مرد شایسته برای پاره‌‌ی تنش می‌دانست، قبل از هر جوابی به خواستگاری وی، نظر فاطمه(س) را جویا شد و فرمود: «علی پسر ابوطالب، کسی است که به مراتب خویشاوندی و فضل و اسلام او به نیکی آگاهی. من از پروردگارم خواسته ‏ام که تو را به همسری بهترین و محبوب ترین مخلوقش درآورد. اینک او ازدواج با تو را پیشنهاد داده است. تو خود در این باره چه نظری داری؟» [1] و فاطمه با سکوتش رضا داد. 


فاطمه (س) از برجسته ترین دوشیزگان عصر خود بود و خواستگاران فراوان داشت.بسیاری از زنان مدینه بعد از باخبر شدن از جواب مثبت فاطمه(س) به حضرت علی(ع)، در پی نکوهش وی برآمدند که چرا با وجود خواستگاران فراوانی که تمکن مالی داشتند،علی را انتخاب کرد؟ 

از پیامبر خدا نقل شده است که در جواب خواستگارانی که زبان به گله گشودند ایشان فرموده اند: به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم، بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خدای تعالی می‌فرماید: اگر من علی را خلق نمی‌کردم از حضرت آدم به بعد شوهری که شایسته‌‌ی فاطمه باشد در روی زمین نبود.[2] 

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به علی علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود. »[3] 

از این روایت چنین برداشت می‌شود که اساس ازدواج بر کفویت است. زن و مردی که به تکامل روحی رسیده و یا در راه رسیدن به آن هستند، با انتخاب بر اساس ظواهر و مادیات به رشد فردی خود لطمه زده و به جای آن که از ازدواج نردبانی برای پیشرفت فردی بسازند، سدی قوی در برابر پیشرفت روحی و معنوی خود خواهند ساخت. 

فراهم آوردن اسباب و اثاث منزل با توجه به توان مالی زوجین و دوری از تجمل گرایی، بارزترین نکته این ازدواج است.جشن ازدواج فاطمه (س) برجسته ترین دختر مدینه و کل تاریخ بشریت، فرزند یگانه مروارید عالم بشریت، بدون هر گونه تجمل و فخر فروشی برگزار شد. 

علی(ع) زره خود را مهریه فاطمه ‏(س) قرار داد و بهای آن را صرف خرید اسباب و اثاثیه منزل کرد.

فاطمه (س) به خانه على‏ (ع)، که تنها یک اتاق داشت و متعلق به ام سلمه همسر پیامبر (ص) بود، نقل مکان کرد. 


این زوج به عنوان الگویی کامل که سرآمد جوانان زمان خود و البته تاریخ بوده و هستند، با برگزاری مراسمی بر اساس عرف متوسط آن روزگار و شروع زندگی با حداقل ها، تبرج و تجمل براساس رتبه، مقام و منزلت را رد کرده و حتی منفور دانستند. 


تقسیم کارهای بیرون و داخل منزل با اختیار و رضایت طرفین، در جامعه عربستان آن روزگار، نشانگر تاکید آن بزرگواران بر احترام و توافق آن‌ها در ازدواج، در مقابل کنترلگری و فشار‌های جامعه می‌باشد. 


امید است با وجود دسترسی به چنین الگوی کاملی برای جوان شیعی و تحقیق و شناخت در ابعاد شخصیتی این بزرگواران شاهد افزایش ازدواج‌های موفق و کاهش طلاق هایی که به علت عدم شناخت و فشار جامعه به زوجین تحمیل می‌شوند، باشیم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۵۶
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام جواد(ع)




«ابوهاشم جعفری می گوید: در محضر امام جواد علیه السلام بودیم، صحبت از سفیانی شد و این جمله بازگو شد که: «امر سفیانی از حتمیات است»، به خدمت امام جواد علیه السلام گفتم: «آیا ممکن است در مورد یک امر حتمی نیز برای خدای تبارک و تعالی بدا حاصل شود؟ فرمود: آری. گفتم: می ترسیم در مورد قائم (علیه السلام) نیز برای خداوند بدا حاصل شود! فرمود:«القائم من المیعاد و الله لا یخلف المیعاد».«ظهور قائم (عجل الله فرجه) میعاد است (یعنی: خداوند توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به آن وعده داده است) و خداوند هرگز در وعده های خود خلف نمی کند».


اثباة الهدی/ ج3/ ص544

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۶
محمدرضا زارع

99-  و من خطبة له (علیه السلام)

> فی التزهید من الدنیا <

نَحْمَدُهُ عَلَی مَا کَانَ وَ نَسْتَعِینُهُ مِنْ أَمْرِنَا عَلَی مَا یَکُونُ وَ نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِی الْأَدْیَانِ کَمَا نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِی الْأَبْدَانِ عِبَادَ اللَّهِ أُوصِیکُمْ بِالرَّفْضِ لِهَذِهِ الدُّنْیَا التَّارِکَةِ لَکُمْ وَ إِنْ لَمْ تُحِبُّوا تَرْکَهَا وَ الْمُبْلِیَةِ لِأَجْسَامِکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ تَجْدِیدَهَا فَإِنَّمَا مَثَلُکُمْ وَ مَثَلُهَا کَسَفْرٍ سَلَکُوا سَبِیلًا فَکَأَنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوهُ وَ أَمُّوا عَلَماً فَکَأَنَّهُمْ قَدْ بَلَغُوهُ وَ کَمْ عَسَی الْمُجْرِی إِلَی الْغَایَةِ أَنْ یَجْرِیَ إِلَیْهَا حَتَّی یَبْلُغَهَا وَ مَا عَسَی أَنْ یَکُونَ بَقَاءُ مَنْ لَهُ یَوْمٌ لَا یَعْدُوهُ وَ طَالِبٌ حَثِیثٌ مِنَ الْمَوْتِ یَحْدُوهُ وَ مُزْعِجٌ فِی الدُّنْیَا حَتَّی یُفَارِقَهَا رَغْماً فَلَا تَنَافَسُوا فِی عِزِّ الدُّنْیَا وَ فَخْرِهَا وَ لَا تَعْجَبُوا بِزِینَتِهَا وَ نَعِیمِهَا وَ لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَی انْقِطَاعٍ وَ إِنَّ زِینَتَهَا وَ نَعِیمَهَا إِلَی زَوَالٍ وَ ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَی نَفَادٍ وَ کُلُّ مُدَّةٍ فِیهَا إِلَی انْتِهَاءٍ وَ کُلُّ حَیٍّ فِیهَا إِلَی فَنَاءٍ أَ وَ لَیْسَ لَکُمْ فِی آثَارِ الْأَوَّلِینَ مُزْدَجَرٌ وَ فِی آبَائِکُمُ الْمَاضِینَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ أَ وَ لَمْ تَرَوْا إِلَی الْمَاضِینَ مِنْکُمْ لَا یَرْجِعُونَ وَ إِلَی الْخَلَفِ الْبَاقِینَ لَا یَبْقَوْنَ أَ وَ لَسْتُمْ تَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُصْبِحُونَ وَ یُمْسُونَ عَلَی أَحْوَالٍ شَتَّی فَمَیِّتٌ یُبْکَی وَ آخَرُ یُعَزَّی وَ صَرِیعٌ مُبْتَلًی وَ عَائِدٌ یَعُودُ وَ آخَرُ بِنَفْسِهِ یَجُودُ وَ طَالِبٌ لِلدُّنْیَا وَ الْمَوْتُ یَطْلُبُهُ وَ غَافِلٌ وَ لَیْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ عَلَی أَثَرِ الْمَاضِی مَا یَمْضِی الْبَاقِی أَلَا فَاذْکُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِیَاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِیحَةِ وَ اسْتَعِینُوا اللَّهَ عَلَی أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ وَ مَا لَا یُحْصَی مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِهِ.

خطبه 099-در گریز از دنیا 
(زید بن وهب، از اصحاب امام است، نقل می‏کند که این خطبه در روز جمعه در شهر کوفه ایراد شد)
خدا را بر نعمتهایی که عطا فرمود ستایش می کنیم و در کارهای خود از او یاری می جوییم، از او سلامت در دین را خواهانیم آنگونه که تندرستی بدن را از او درخواست داریم 
پرهیز از دنیاپرستی 
ای بندگان خدا، شما را به ترک دنیایی سفارش می کنم که شما را رها می سازد، گرچه شما جدایی از آن را دوست ندارید، دنیایی که بدنهای شما را کهنه و فرسوده می کند با اینکه دوست دارید همواره تازه و پاکیزه بمانید. شما و دنیا به مسافرانی مانید که تا گام در آن نهاده، احساس دارند به پایان راه رسیدند، و تا قصد رسیدن به نشانی کرده اند، گویا بدان دست یافتند، در حالی که تا رسیدن به هدف نهایی هنوز فاصله های زیادی است. چگونه می تواند به مقصد رسد کسی که روز معینی در پیش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد کرد! مرگ به سرعت او را می راند، و عوامل مختلف او را برخلاف خواسته خود از دنیا جدا می سازند. 
روش برخورد با دنیا 
پس در عزت و ناز دنیا بر یکدیگر پیشی نگیرید، و فریب زینتها و نعمتها را نخورید و مغرور نشوید، و از رنج و سختی آن ننالید، و ناشکیبا نباشید، زیرا عزت و افتخارات دنیا پایان می پذیرد، و زینت و نعمتهایش نابود می گردد، و رنج و سختی آن تمام می شود، و هر مدتی و مهلتی در آن به پایان می رسد، و هر موجود زنده ای به سوی مرگ می رود آیا نشانه هایی از زندگی گذشتگان که برجا مانده شما را از دنیاپرستی باز نمی دارد؟ 
اگر خردمندید!! آیا در زندگانی پدران شما آگاهی و عبرت آموزی نیست؟ مگر نمی بینید که گذشتگان شما باز نمی گردند؟ و فرزندان شما باقی نمی مانند؟ مگر مردم دنیا را نمی نگرید که در گذشت شب و روز حالات گوناگونی دارند؟ یکی می میرد و بر او می گریند، و دیگری باقیمانده به او تسلیت می گویند، یکی دیگر بر بستر بیماری افتاده دیگری به عیادت او می آید، و دیگری در حال جان کندن است، و دنیاطلبی در جستجوی دنیاست که مرگ او را درمی یابد، و غفلت زده ای که مرگ او را فراموش نکرده است، و آیندگان نیز راه گذشتگان را می پویند. به هوش باشید، مرگ را که نابودکننده لذتها و شکننده شهوتها و قطع کننده آرزوهاست، به هنگام تصمیم بر کارهای زشت، به یاد آورید، و برای انجام واجبات، و شکر در برابر نعمتها و احسان بی شمار الهی، از خدا یاری خواهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۵۷
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام کاظم(ع)


«کأنی برایات من مضر مقبلاات خضر مصبغات، حتی تأتی الشامات، فتهدی الی ابن صاحب الوصیات».


«گویی پرچم‌های مضر را با چشم خود می بینم که به رنگ سبز سیر به حرکت در آمده، تا وارد شامات می شود و در آنجا به فرزند صاحب وصیت‌ها تسلیم می شود».


بشارة الاسلام/ ص152منظور از صاحب وصیت‌ها، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که همه ی اوصیاء با وصیت او وصی شده اند. و در نتیجه معنی حدیث چنین خواهد بود: در دمشق به فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تسلیم می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۱۵
محمدرضا زارع

98-  و من کلام له (علیه السلام)

> یشیر فیه إلی ظلم بنی أمیة <

وَ اللَّهِ لَا یَزَالُونَ حَتَّی لَا یَدَعُوا لِلَّهِ مُحَرَّماً إِلَّا اسْتَحَلُّوهُ وَ لَا عَقْداً إِلَّا حَلُّوهُ وَ حَتَّی لَا یَبْقَی بَیْتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إِلَّا دَخَلَهُ ظُلْمُهُمْ وَ نَبَا بِهِ سُوءُ رَعْیِهِمْ وَ حَتَّی یَقُومَ الْبَاکِیَانِ یَبْکِیَانِ بَاکٍ یَبْکِی لِدِینِهِ وَ بَاکٍ یَبْکِی لِدُنْیَاهُ وَ حَتَّی تَکُونَ نُصْرَةُ أَحَدِکُمْ مِنْ أَحَدِهِمْ کَنُصْرَةِ الْعَبْدِ مِنْ سَیِّدِهِ إِذَا شَهِدَ أَطَاعَهُ وَ إِذَا غَابَ اغْتَابَهُ وَ حَتَّی یَکُونَ أَعْظَمَکُمْ فِیهَا عَنَاءً أَحْسَنُکُمْ بِاللَّهِ ظَنّاً فَإِنْ أَتَاکُمُ اللَّهُ بِعَافِیَةٍ فَاقْبَلُوا وَ إِنِ ابْتُلِیتُمْ فَاصْبِرُوا فَإِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ.

خطبه 098-در ستم بنی امیه 
خبر از ستمگری و فساد بنی امیه 
سوگند به خدا! بنی امیه چنان به ستمگری و حکومت ادامه دهند که حرامی باقی نماند جز آنکه حلال شمارند، و پیمانی نمی ماند جز آنکه همه را بشکنند، و هیچ خیمه و خانه ای وجود ندارد جز آنکه ستمگاری آنان در آنجا راه یابد، و ظلم و فسادشان مردم را از خانه ها کوچ دهد، تا آنکه در حکومتشان دو دسته بگریند. دسته ای برای دین خود که آن را از دست داده اند، و دسته ای برای دنیای خود که به آن نرسیده اند، و یاری خواستن یکی از دیگری، چون یاری خواستن برده از ارباب خویش است که در حضور ارباب اطاعت دارد و در غیبت او بدگویی می کند. در حکومت بنی امیه هر کس به خدا امیدوارتر باشد بیش از همه رنج و مصیبت ببیند، پس اگر خداوند عافیت و سلامتی بخشید، قدرشناس باشید و اگر به بلا و گرفتاری مبتلا گشتید، شکیبا باشید که سرانجام، پیروزی با پرهیزکاران است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۳۹
محمدرضا زارع


به مناسبت شهادت امام محمد تقی علیه السلام



شهادت امام محمد تقی علیه السلام,امام محمد تقی سلام الله علیه

 به مناسبت شهادت امام محمد تقی علیه السلام
شناسنامه امام محمد تقی علیه السلام
مقام:امام نهم
نام: محمّد
لقب: جواد، التقی
کنیه: ابو جعفر
نام پدر: علی
نام مادر: خیزران
روز ولادت(ه ق): 10 رجب سال 195 ه ق
مکان ولادت:مدینه-عربستان سعودی
سلاطین زمان تولّد: محمّد امین
مدت امامت(ه ق): 17 سال
مدت عمر(ه ق): 25 سال
روز شهادت(ه ق):  30 ذیقعده سال 220 ه ق
فرمانروایان زمان:معتصم
قاتل: معتصم
محل دفن: کاظمین-عراق
فرزند پسر: 4
فرزند دختر:7
نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام
آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.
و نیز گفتنی است، زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به آن حضرت در طوس حضور یافت.
هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند.

او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد.

اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.
بر اساس برخی نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال204- بلافاصله امام جواد علیه السلام را از مدینه به بغداد فراخواند.(1) افزون بر این، مأمون متهم بود که امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده است. اکنون می بایست با فرزند وی به گونه ای رفتار کند که از آن اتهام نیز مبرّی شود.
از روایتی که شیخ مفید از ریان بن شبیب نقل کرده، چنین بر می آید: موقعی که مأمون تصمیم به ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام گرفت، عباسیان برآشفتند؛ زیرا ترس آن داشتند که پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه درباره امام رضا علیه السلام هم به سختی دچار همین نگرانی شده بودند.(2) ولی به طوری که از دو روایت فوق برمی آید، آنان مخالفت خود را به گونه دیگری وانمود کرده و گفتند: دختر خود را به ازدواج کودکی درمی آورد که :" لَم یتَفَقَّهُ فی دینِ الله ولا یعرف حلاله من حرامه ولا فرضاً من سنّته"؛کودکی که تفقه در دین خدا ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی دهد و واجب را از مستحب باز نمی شناسد.
مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا کرد و امام جواد علیه السلام را به مناظره علمی با یحیی بن اکثم، بزرگترین دانشمند و فقیه سنی آن عصر، فراخواند تا بدین وسیله مخالفان و اعتراض کنندگان عباسی را به اشتباه خود آگاه کند.(3) این در حالی بود که بنا به این دو روایت، هنگام عقد ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام هنوز به آن حضرت " صبی" اطلاق می شده است.


مکتب علمى امام جواد علیه السلام
می‏دانیم که یکى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ما، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان بزرگ هرکدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مکتب خویش شاگردانى تربیت مى‏کردند و علوم و دانشهاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مى‏کردند، اما شرائط اجتماعى و سیاسى زمان آنان یکسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ برچهار هزار نفر مى‏ شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسکرى علیه السلام به دلیل فشارهاى سیاسى و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین‏ نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت ‏به زمان حضرت صادق علیه السلام کاهش بسیار چشمگیرى را نشان می‏دهد.
بنابراین اگر مى‏خوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب صد و ده نفر بوده‏اند (4) و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده (5) ، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و کنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از بیست و پنج‏ سال عمر نکرد!
درعین حال، باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهره‏هاى درخشان و شخصیتهاى برجسته‏اى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى بودند که هر کدام در صحنه علمى و فقهى وزنه خاصى به شمار مى‏رفتند، و برخى داراى تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمى‏شوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل کرده‏اند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى‏» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل کرده است. (6) هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى‏» در کتاب «معالم العترة الطاهرة‏» (7) و مؤلفانى نیز مانند: ابو بکر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل کرده‏اند. (8)


نحوه شهادت حضرت
درباره آمد و شد امام در مدینه و احترام مردم نسبت به آن حضرت، اطلاعات مختصری در پاره ای از روایات آمده است.(9)
فراخوانی آن حضرت به بغداد، در سال 220، توسط معتصم عباسی، آن هم درست در همان اولین سال حکومت خود، نمی توانست بی ارتباط با جنبه های سیاسی قضیه باشد. به ویژه که درست همان سال که حضرت جواد علیه السلام به بغداد آمد، رحلت کرد؛ این در حالی بود که تنها 25 سال از عمر شریفش می گذشت. عناد عباسیان با آل علی علیه السلام به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان جمعیت متنابهی تابعیت مستقل آنها را پذیرفته بودند، شاهدی است بر توطئه حکومت در شهادت امام جواد علیه السلام. همچنین خواستن آن حضرت به بغداد و درگذشت وی در همان سال در بغداد، همگی شواهد غیرقابل انکاری بر شهادت آن بزرگوار به دست عوامل عباسی می باشد.
مرحوم شیخ مفید، با اشاره به روایتی درباره مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام، رحلت آن حضرت را مشکوک دانسته است.(10) بنا به روایت مستوفی، عقیده شیعه بر این است که معتصم آن حضرت را مسموم نموده است.(11)
پاره ای از منابع اهل تسنن، اشاره بر این دارند که امام جواد علیه السلام به میل خود و برای دیداری از معتصم عازم بغداد شده است.(12) در حالی که منابع دیگر، حاکی از آنند که معتصم به ابن زیات مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام به بغداد بفرستد.(13) ابن صبّاغ نیز با عبارت" اِشخاص المعتصم له من المدینة"(14) این مطلب را تأیید کرده است.
مسعودی روایتی نقل کرده که بنابر آن، شهادت آن حضرت به دست ام فضل، در زمانی رخ داده که امام از مدینه به بغداد نزد معتصم آمده بود.(15) ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به حرم خلیفه پیوست.(16) این نکته را نباید از نظر دور داشت که ام فضل در زندگی مشترک خود با امام جواد علیه السلام از دو جهت ناکام مانده بود:
نخست آن که از آن حضرت دارای فرزندی نشد.
دوم آن که امام نیز چندان توجهی به وی نداشت .
 ام فضل یک بار (گویا از مدینه) نامه ای نگاشت و از امام نزد مأمون شکایت کرد و از این که امام چند کنیز دارد گله نمود، ولی مأمون در جواب او نوشت:
ما تو را به عقد ابوجعفر درنیاوردیم که حلالی را بر او حرام کنیم، دیگر از این شکایتها نکن.(17) به هر حال، ام فضل پس از مرگ پدر، امام را در بغداد مسموم کرد و راه یافتن او به حرم خلیفه و برخورداری از مواهب موجود در آن، نشانی از آن است که این عمل به دستور معتصم انجام شده است.(18) و بالاخره امام جواد علیه السلام به شهادت رسید و حرم مطهر ایشان در کاظمین عراق قرار دارد که ملجا و پناهگاه عاشقان ایشان است .
 پی نوشت ها
1- الحیاة السیاسیة للامام الجوادعلیه السلام، ص 65.
2- الارشاد، ص 319.
3- همان، صص319-320.
4- شیخ طوسى، رجال، الطبعة الاولى، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1381 ه. ق، ص 397-409. مؤلف «مسند الامام الجواد» تعداد یاران و شاگردان امام جواد را 121 نفر مى‏داند (عطاردی، شیخ عزیز الله، مسند الامام الجواد، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضاعلیه السلام، 1410 ه. ق) و قزوینى آنها را جمعا 257 نفر مى‏داند (قزوینی، سید محمد کاظم، الامام الجواد من المهد الى اللحد، الطبعة الاولى، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه. ق)
 5- آقاى عطاردى در مسند الامام الجواد با احصائى که کرده مجموع احادیث منقول از پیشواى نهم را در زمینه ‏هاى مختلف فقهى، عقیدتى، اخلاقى، و... ، تعداد مذکور در فوق ضبط کرده است.
6- تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربی،ج3، صص54 و55.
7- امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات،1403 ه. ق،ج2، ص 35.
8- ابن شهرآشوب،قم،المطبعة العلمیة،ج 4، ص384.
9- الکافی، ج1، صص492-493.
10- الارشاد، ص 326.
11- تاریخ گزیده ، صص 205-206.
12- الائمه الاثنی عشر، ابن طولون، ص 103؛ شذرات الذهب، ج2، ص 48.
 13- بحارالانوار، ج50، ص8.
 14- الفصول المهمه، ص 275.
 15- مروج الذهب، ج3، ص 464.
16- الائمة الاثنی عشر، ابن طولون ص 104، الفصول المهمه، ص 276. ام فضل، خواهرزاده معتصم بود.
17- الارشاد، ص 323.
18- الکافی، ج 1، ص 323.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۵۹
محمدرضا زارع

بسم الله الرحمن الرحیم



إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ 

خدایا! گرفتارى بزرگ شد، و پوشیده بر ملا گشت، و پرده کنار رفت، و امید بریده گشت،

وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى

و زمین تنگ  شد، و خیرات آسمان دریغ شد، و پشتیبان تویى، و شکایت تنها به جانب تو است،

 وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

در سختى و آسانى  تنها بر تو اعتماد است، خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست

أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ

آن صاحبان فرمانى که اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به این سبب مقامشان را به ما شناساندى،

 فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ

پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشى زود و نزدیک  همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر، اى محمّد و اى على!

 یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ

اى على و اى محمّد! مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت کنندگان من هستد،

 وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ

و یارى ام دهید که تنها شما یارى کنندگان من هستید، اى مولاى ما! اى صاحب زمان! فریادرس، فریادرس، فریادرس،

 أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ 

مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب،

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

 اى مهربان ترین مهربانان، به حق محمّد و خاندان پاک او.

دعای فرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۰۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام هادی(ع)




«حضرت عبدالعظیم علیه السلام می فرماید: به خدمت مولی و سرورم حضرت امام هادی علیه السلام رسیدم. چون مرا دید فرمود: مرحبا به تو، ای ابوالقاسم! تو به راستی دوست ما هستی، گفتم: ای فرزند پیامبر! من می خواهم دین خود را بر شما عرضه کنم، اگر مورد پذیرش باشد بر آن استوار بمانم، تا هنگامی که خداوند را ملاقات نمایم. فرمود: بازگوی. گفتم: من معتقدم که خدای تبارک و تعالی، خداوند یگانه ای است که همانندی ندارد، از دو حد تعطیل و تشبیه به دور است، نه جسم است و نه صورت، نه جوهر است و نه عرض. بلکه اوست که به اجسام جسمیت بخشیده و صورت‌ها را تصویر نموده، اعراض و جواهر را آفریده، پروردگار هر چیزی، صاحب و آفریدگار و پدید آورنده ی هر پدیداریست. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده ی اوست، که به وسیله ی او رسالت خاتمه یافت، دیگر پیامبری بعد از او تا روز قیامت برانگیخته نخواهد شد. آئین او پایان بخش همه ی شریعت‌هاست، دیگر شریعتی پس از آن تا روز قیامت تشریع نخواهد شد. و معتقدم که پیشوا، خلیفه و ولی امر بعد از او امیرمومنان، علی بن ابی طالب علیه السلام است، و سپس: امام حسن، و امام حسین، حضرت علی بن الحسین، حضرت محمد بن علی، حضرت جعفر بن محمد، حضرت موسی بن جعفر، حضرت علی بن موسی، حضرت محمد بن علی علیهم السلام سپس شما هستید، ای سرور و مولای من.فرمود: و بعد از من پسرم حسن علیه السلام می باشد ولی بعد از او حال مردم چگونه خواهد بود، در مورد جانشین او!! گفتم: برای چه؟ فرمود:- «لانه لا یری شخصه ولا یحل ذکره باسمه، حتی یخرج فیملأ الأرض قسطا و عدلا، کما ملئت جورا و ظلما».- «زیرا شخص او دیده نمی شود، و یاد کردن او با اسم شریفش روا نخواهد بود تا هنگامی که ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید، آن سان که پر از جور و ستم شده باشد».گفتم: اقرار می کنم و معتقدم که دوست آنان دوست خدا، و دشمن آنها دشمن خدا است. اطاعت آنها اطاعت خدا و معصیت آنها معصیت خداست. و معتقدم که معراج حق است. پرسش در قبر حق است. بهشت و دوزخ حق است. صراط و میزان حق است. رستاخیز بی تردید واقع خواهد شد، هیچ شبهه ای در آن نیست. و خداوند اهل قبور را برخواهد انگیخت. و معتقدم که واجبات بعد از «ولایت» عبارت است از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.امام هادی علیه السلام فرمود: ای ابوالقاسم! به خدا سوگند، این همان آئینی است که خداوند آن را برای بندگانش پسندیده است. برآن استوار باش، که خداوند تو را در دنیا و آخرت، روی این عقیده ی استوار، ثابت و پای بر جا نماید».


کمال الدین/ ص380 و اعلام الوری/ ص410

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۰۳
محمدرضا زارع

97-  و من خطبة له (علیه السلام)

> فی أصحابه و أصحاب رسول اللّه <

>أصحاب علی<

وَ لَئِنْ أَمْهَلَ الظَّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ أَخْذُهُ وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَی مَجَازِ طَرِیقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِیقِهِ أَمَا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَیَظْهَرَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ عَلَیْکُمْ لَیْسَ لِأَنَّهُمْ أَوْلَی بِالْحَقِّ مِنْکُمْ وَ لَکِنْ لِإِسْرَاعِهِمْ إِلَی بَاطِلِ صَاحِبِهِمْ وَ إِبْطَائِکُمْ عَنْ حَقِّی وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیَّتِی اسْتَنْفَرْتُکُمْ لِلْجِهَادِ فَلَمْ تَنْفِرُوا وَ أَسْمَعْتُکُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا وَ دَعَوْتُکُمْ سِرّاً وَ جَهْراً فَلَمْ تَسْتَجِیبُوا وَ نَصَحْتُ لَکُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا أَ شُهُودٌ کَغُیَّابٍ وَ عَبِیدٌ کَأَرْبَابٍ أَتْلُو عَلَیْکُمْ الْحِکَمَ فَتَنْفِرُونَ مِنْهَا وَ أَعِظُکُمْ بِالْمَوْعِظَةِ الْبَالِغَةِ فَتَتَفَرَّقُونَ عَنْهَا وَ أَحُثُّکُمْ عَلَی جِهَادِ أَهْلِ الْبَغْیِ فَمَا آتِی عَلَی آخِرِ قَوْلِی حَتَّی أَرَاکُمْ مُتَفَرِّقِینَ أَیَادِیَ سَبَا تَرْجِعُونَ إِلَی مَجَالِسِکُمْ وَ تَتَخَادَعُونَ عَنْ مَوَاعِظِکُمْ أُقَوِّمُکُمْ غُدْوَةً وَ تَرْجِعُونَ إِلَیَّ عَشِیَّةً کَظَهْرِ الْحَنِیَّةِ عَجَزَ الْمُقَوِّمُ وَ أَعْضَلَ الْمُقَوَّمُ أَیُّهَا الْقَوْمُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ الْمُبْتَلَی بِهِمْ أُمَرَاؤُهُمْ صَاحِبُکُمْ یُطِیعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ یَعْصِی اللَّهَ وَ هُمْ یُطِیعُونَهُ لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِیَةَ صَارَفَنِی بِکُمْ صَرْفَ الدِّینَارِ بِالدِّرْهَمِ فَأَخَذَ مِنِّی عَشَرَةَ مِنْکُمْ وَ أَعْطَانِی رَجُلًا مِنْهُمْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ مُنِیتُ مِنْکُمْ بِثَلَاثٍ وَ اثْنَتَیْنِ صُمٌّ ذَوُو أَسْمَاعٍ وَ بُکْمٌ ذَوُو کَلَامٍ وَ عُمْیٌ ذَوُو أَبْصَارٍ لَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلَاءِ تَرِبَتْ أَیْدِیکُمْ یَا أَشْبَاهَ الْإِبِلِ غَابَ عَنْهَا رُعَاتُهَا کُلَّمَا جُمِعَتْ مِنْ جَانِبٍ تَفَرَّقَتْ مِنْ آخَرَ وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی بِکُمْ فِیمَا إِخَالُکُمْ أَنْ لَوْ حَمِسَ الْوَغَی وَ حَمِیَ الضِّرَابُ قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنِ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ انْفِرَاجَ الْمَرْأَةِ عَنْ قُبُلِهَا وَ إِنِّی لَعَلَی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ مِنْهَاجٍ مِنْ نَبِیِّی وَ إِنِّی لَعَلَی الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ أَلْقُطُهُ لَقْطاً 

>أصحاب رسول اللّه<

انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًی فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) فَمَا أَرَی أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ لَقَدْ کَانُوا یُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِیَاماً یُرَاوِحُونَ بَیْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ وَ یَقِفُونَ عَلَی مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِکْرِ مَعَادِهِمْ کَأَنَّ بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ رُکَبَ الْمِعْزَی مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْیُنُهُمْ حَتَّی تَبُلَّ جُیُوبَهُمْ وَ مَادُوا کَمَا یَمِیدُ الشَّجَرُ یَوْمَ الرِّیحِ الْعَاصِفِ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ.

خطبه 097-در باب اصحابش 
علل نکوهش و شکست کوفیان 
اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، از بازپرسی و عذاب او غفلت نمی کند، و او بر سر راه، در کمینگاه ستمگران است، و گلوی آنها را در دست گرفته از فرو رفتن آب دریغ دارد. آگاه باشید! به خدایی که جانم در دست اوست، شامیان بر شما پیروز خواهند شد، نه از آن رو که از شما به حق سزاوارترند بلکه در راه باطلی که زمامدارشان می رود شتابان فرمانبردارند، و شما در گرفتن حق من سستی می ورزید، و هر آینه، ملتهای جهان صبح می کنند در حالی که از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند، من صبح می کنم در حالی که از ستمگری پیروان خود وحشت دارم شما را برای جهاد با دشمن برانگیختم، اما کوچ نکردید، حق را بگوش شما خواندم ولی نشنیدید، و در آشکار و نهان شما را دعوت کردم، اجابت ننمودید، پند و اندرزتان دادم، قبول نکردید آیا حاضران غائب می باشید؟ و یا بردگانی در شکل مالکان؟! فرمان خدا را بر شما می خوانم از آن فرار می کنید، و با اندرزهای رسا و گویا شما را پند می دهم از آن پراکنده می شوید، شما را به مبارزه با سرکشان ترغیب می کنم، هنوز سخنانم به آخر نرسیده، چون مردم سبا، متفرق شده، به جلسات خود باز می گردید، و در لباس 
پند و اندرز، یکدیگر را فریب می دهید تا اثر تذکرات مرا از بین ببرید، صبحگاهان کجیهای شما را راست می کنم، شامگاهان به حالت اول برمی گردید، چونان کمان سختی که نه کسی قدرت راست کردن آن را دارد و نه خودش قابلیت راست شدن را خواهد داشت ای مردمی که بدنهای شما حاضر و عقلهای شما پنهان و افکار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشکلات شمایند، رهبر شما از خدا اطاعت می کند، شما با او مخالفت می کنید، اما رهبر شامیان خدای را معصیت می کند، از او فرمانبردارند. به خدا سوگند دوست دارم معاویه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دینار با من سودا کند، ده نفر از شما را بگیرد و یک نفر از آنها را به من بدهد! روانشناسی اجتماعی مردم کوفه ای اهل کوفه! گرفتار شما شده ام که سه چیز دارید و دو چیز ندارید، کرهایی با گوشهای شنوا، گنگهایی با زبان گویا، کورانی با چشمهای بینا، نه در روز جنگ از آزادگانید، و نه به هنگام بلا و سختی برادران یکرنگ می باشید تهیدست مانید! ای مردم شما چونان شتران دورمانده از ساربان می باشید، که اگر از سویی جمع آوری شوند از دیگر سو، پراکنده می گردند، به خدا سوگند می بینم که اگر جنگ سخت شود و آتش آن شعله 
گیرد و گرمی آن سوزان، پسر ابوطالب را رها می کنید و مانند جدا شدن زن حامله پس از زایمان از فرزندش، هر یک به سویی می گریزید و من در پی آن نشانه ها روانم که پروردگارم مرا رهنمون شد، و آن راه را می روم که رسول خدا (ص) گشود، و همانا من به راه روشن حق گام به گام ره می سپارم. مردم به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام برمی دارند بروید، قدم جای قدمشان بگذارید، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی برند، و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند، اگر سکوت کردند سکوت کنید، و اگر قیام کردند قیام کنید، از آنها پیشی نگیرید که گمراه می شوید، و از آنان عقب نمانید که نابود می گردید. 
وصف اصحاب پیامبر (ع) من اصحاب محمد (ص) را دیدم، اما هیچکدام از شما را همانند آنان نمی نگرم، آنها صبح می کردند در حالیکه موهای ژولیده و چهره های غبارآلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت می گذراندند، و پیشانی و گونه های صورت را در پیشگاه خدا بر خاک می ساییدند، با یاد معاد چنان ناآرام بودند گویا بر روی آتش ایستاده اند، بر پیشانی آنها از سجده های طولانی پینه بسته بود (چون پینه زانوهای بزها) اگر نام خدا برده می شد چنان می گریستند که گریبانهای آنان تر می شد. و چون درخت در روز تندباد می لرزیدند، از کیفری که از آن بیم داشتند، یا برای پاداشی که به آن امیدوار بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۷
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام حسن عسگری(ع)




«امام حسن عسکری علیه‌السلام در شب نیمه ی شعبان به عمه ی گرامی اش «حکیمه» فرمود:«ان الله سیظهر فی هذه اللیلة الحجة، و هو حجته فی ارضه».«خداوند همین امشب حجت خود را پدید خواهد آورد، او حجت خدا در روی زمین است».


اثباة الهدی/ ج3/ ص483

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۴
محمدرضا زارع

96-  و من خطبة له (علیه السلام)

> فی اللّه و فی الرسول الأکرم <

>اللّه تعالی<

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ فَلَا شَیْ‏ءَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ فَلَا شَیْ‏ءَ بَعْدَهُ وَ الظَّاهِرِ فَلَا شَیْ‏ءَ فَوْقَهُ وَ الْبَاطِنِ فَلَا شَیْ‏ءَ دُونَهُ.

>و منها فی ذکر الرسول (صلی الله علیه وآله)<

مُسْتَقَرُّهُ خَیْرُ مُسْتَقَرٍّ وَ مَنْبِتُهُ أَشْرَفُ مَنْبِتٍ فِی مَعَادِنِ الْکَرَامَةِ وَ مَمَاهِدِ السَّلَامَةِ قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ الْأَبْرَارِ وَ ثُنِیَتْ إِلَیْهِ أَزِمَّةُ الْأَبْصَارِ دَفَنَ اللَّهُ بِهِ الضَّغَائِنَ وَ أَطْفَأَ بِهِ الثَّوَائِرَ أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً أَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ وَ أَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ کَلَامُهُ بَیَانٌ وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ.

خطبه 096-وصف خدا و رسول 
خداشناسی 
سپاس خدا را که اول است، و چیزی پیش از او وجود نداشت، و آخر است و پس از او موجودی نخواهد بود، چنان آشکار است که فراتر از او چیزی نیست، و چنان مخفی و پنهان است که مخفی تر از او یافت نمی شود 
ویژگیهای پیامبر (ص) قرارگاه پیامبر (ص) بهترین قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شریفترین پایگاه است، در معدن بزرگواری و گاهواره سلامت رشد کرد، دلهای نیکوکاران شیفته او گشته، توجه دیده ها به سوی اوست. خدا به برکت وجود او کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنیها را خاموش نمود، با او میان دلها الفت و مهربانی ایجاد، و نزدیکانی را از هم دور ساخت. انسانهای خوار و ذلیل و محروم در پرتو او عزت یافتند، و عزیزانی خودسر ذلیل شدند، گفتار او روشنگر، و سکوت او زبانی دیگر بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۱
محمدرضا زارع

#توقیع_مهدوی


وقتی که نایب اول امام زمان (علیه‌السلام) با دنیا وداع کرد و به جهان ابدی شتافت، شیعیان در غم و اندوه فراوانی فرو رفتند، خاطر شریف حضرت ولی عصر (علیه‌السلام) نیز در سوگ او محزون گردید و طی نامه‌ی شریفی که به افتخار فرزند بزرگوارش «محمد بن عثمان» از ناحیه‌ی مقدسه صادر شد، فرزندش را تسلیت فرمودند. در این نامه، حضرت رضایت کامل خود را از عثمان بن سعید در امور محوله به او اعلام می دارد و از خدا برای او طلب عفو می کند و از فراق او، احساس غربت می کند و پسرش را به جای او منصوب می فرماید. متن کامل این نامه را که از دو فصل تشکیل شده است در ذیل درج می کنیم. در قسمتی از نامه چنین آمده است:

«ما از خداییم و بازگشتمان به سوی اوست، تسلیم فرمان خدا و راضی به قضای الهی هستیم. پدرت سعادتمندانه زندگی کرد و نیکو از این جهان دیده بربست. خدا رحمتش کند و او را به اولیاء و دوستداران خود ملحق سازد، که همواره در راه آنها کوشا بود و در چیزهایی که او را به خدا نزدیک سازد تلاش فراوان داشت. خداوند تبارک و تعالی رویش را سفید و درخشنده گرداند و لغزش‌هایش را ببخشد.»

و در فصل دیگری از نامه آمده است که:

«خداوند به تو اجر جزیل و صبر جمیل مرحمت فرماید. ما و شما در این حادثه دچار غم و اندوه شدیم. از جدایی و فراق او، تو و ما احساس وحشت کردیم، خدایش او را شاد و مسرور گرداند. از کمال سعادت او این بود که خدای تبارک و تعالی فرزندی چون تو، به او عنایت فرموده است که در جایش بنشینی و منصب او را به عهده بگیری، و از خدا برایش رحمت و مغفرت طلب کنی.»


منابع:

الغیبة/ ص361/ حدیث323

کمال الدین/ ج2/ باب توقیعات/ حدیث41/ ص510

بحار الانوار/ ج51/ ص347

الخرایج/ ج3/ ص112

منتخب الانوار المضیئه/ ص128

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۹
محمدرضا زارع

95-  و من خطبة له (علیه السلام)

> یقرر فضیلة الرسول الکریم <

بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِی حَیْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِی فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِیَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِیَّةُ الْجَهْلَاءُ حَیَارَی فِی زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ (صلی الله علیه وآله) فِی النَّصِیحَةِ وَ مَضَی عَلَی الطَّرِیقَةِ وَ دَعَا إِلَی الْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ.

خطبه 095-وصف پیامبر 
دوران جاهلیت و نعمت بعثت 
خدا پیامبر اسلام را به هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها بسر می بردند، هوی و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگ بینی و تکبر به لغزشهای فراوانشان کشانده بود، و نادانیهای جاهلیت پست و خوارشان کرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند، و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود پس پیامبر (ص) در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را کرد، و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی



پیامبر اکرم(ص)




خداوند با من قرار گذاشته که از نژاد حسین علیه السلام نُه نفر پیشوا بوجود خواهد آورد و نهمین فرزند او غیبت خواهد کرد و این آیه  از قرآن دلالت به همان غیبت دارد: قل ارایتم ان اصبح ماءکم غورا فمن یاتیکم بماء معین.  (قرآن کریم/ سوره ملک/ آیه 30)غیبتی طولانی دارد که گروهی از دین برمی گردند و گروهی ثابت می مانند، بر تاویل قرآن پیکار می کند همان طوری که با تنزیل قرآن پیکار کردم. او هم نام من است و شبیه ترین مردم است به من.


منتخب الاثر/ ص204

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۹
محمدرضا زارع

94-  و من خطبة له (علیه السلام)

> و فیها یصف اللّه تعالی ثم یبین فضل الرسول الکریم و أهل بیته ثم یعظ الناس <

>اللّه تعالی<

فَتَبَارَکَ اللَّهُ الَّذِی لَا یَبْلُغُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُهُ حَدْسُ الْفِطَنِ الْأَوَّلُ الَّذِی لَا غَایَةَ لَهُ فَیَنْتَهِیَ وَ لَا آخِرَ لَهُ فَیَنْقَضِیَ.

>و منها فی وصف الأنبیاء<

فَاسْتَوْدَعَهُمْ فِی أَفْضَلِ مُسْتَوْدَعٍ وَ أَقَرَّهُمْ فِی خَیْرِ مُسْتَقَرٍّ تَنَاسَخَتْهُمْ کَرَائِمُ الْأَصْلَابِ إِلَی مُطَهَّرَاتِ الْأَرْحَامِ کُلَّمَا مَضَی مِنْهُمْ سَلَفٌ قَامَ مِنْهُمْ بِدِینِ اللَّهِ خَلَفٌ.

>رسول اللّه و آل بیته<

حَتَّی أَفْضَتْ کَرَامَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی إِلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) فَأَخْرَجَهُ مِنْ أَفْضَلِ الْمَعَادِنِ مَنْبِتاً وَ أَعَزِّ الْأَرُومَاتِ مَغْرِساً مِنَ الشَّجَرَةِ الَّتِی صَدَعَ مِنْهَا أَنْبِیَاءَهُ وَ انْتَجَبَ مِنْهَا أُمَنَاءَهُ عِتْرَتُهُ خَیْرُ الْعِتَرِ وَ أُسْرَتُهُ خَیْرُ الْأُسَرِ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ الشَّجَرِ نَبَتَتْ فِی حَرَمٍ وَ بَسَقَتْ فِی کَرَمٍ لَهَا فُرُوعٌ طِوَالٌ وَ ثَمَرٌ لَا یُنَالُ فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَی وَ بَصِیرَةُ مَنِ اهْتَدَی سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْؤُهُ وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ سِیرَتُهُ الْقَصْدُ وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ وَ کَلَامُهُ الْفَصْلُ وَ حُکْمُهُ الْعَدْلُ أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ هَفْوَةٍ عَنِ الْعَمَلِ وَ غَبَاوَةٍ مِنَ الْأُمَمِ.

>عظة الناس<

اعْمَلُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ عَلَی أَعْلَامٍ بَیِّنَةٍ فَالطَّرِیقُ نَهْجٌ یَدْعُوا إِلی دارِ السَّلامِ وَ أَنْتُمْ فِی دَارِ مُسْتَعْتَبٍ عَلَی مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِیَةٌ وَ الْأَبْدَانُ صَحِیحَةٌ وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ وَ الْأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ.

خطبه 094-در فضل رسول اکرم 
وصف خدای سبحان 
برتر و بزرگ است خدایی که اندیشه های ژرف، حقیقت ذات او را درک نتوانند کرد، و گمان زیرکها آن را نمی یابد، آغازی است که نهایتی ندارد تا به آخر رسد، و پایانی ندارد تا ایام او سپری شود. 
وصف پیامبران آسمانی پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت گذارد، و در بهترین مکانها استقرارشان داد، از صلب کریمانه پدران به رحم پاک مادران منتقل فرمود، که هرگاه یکی از آنان درگذشت، دیگری برای پیش بر دین خدا بپا خواست. وصف پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) تا اینکه کرامت اعزام نبوت از طرف خدای سبحان به حضرت محمد (ص) رسید، نهاد اصلی وجود او را از بهترین معادن استخراج کرد، و نهال وجود او را در اصیل ترین و عزیزترین سرزمینها کاشت و آبیاری کرد، او را از همان درختی که دیگر پیامبران و امنیان خود را از آن آفرید به وجود آورد، که عترت او بهترین عترتها، خاندانش بهترین خاندانها، و درخت وجودش از بهترین درختان است، در حرم امن خدا رویید، و در آغوش خانواده کریمی بزرگ شد، شاخه های بلند آن سر به آسمان کشیده که دست کسی به میوه آن نمی رسید. پس، پیامبر (ص) پیشوای پرهیزکاران، و وسیله بینایی هدایت خواهان است، چراغی با نور درخشان، و ستاره ای فروزان، و شعله ای با برقهای خیره کننده و تابان است، راه و رسم او با اعتدال و روش زندگی او صحیح و پایدار، و سخنانش روشنگر حق و باطل، و حکم او عادلانه است. خدا او را زمانی مبعوث فرمود که با 
زمان پیامبران گذشته فاصله طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته، و امتها، به جهل و نادانی گرفتارشده بودند. 
نصیحت به مردم خدا شما را بیامرزد، اعمال نیکو بر اساس نشانه های روشن انجام دهید، زیرا که راه، روشن است، و شما را به خانه امن و امان دعوت می کند، هم اکنون در دنیایی زندگی می کنید که می توانید رضایت خدا را به دست آورید، با مهلت و آسایش خاطری که دارید، اکنون نامه عمل سرگشاده، و قلم فرشتگان نویسنده در حرکت است، بدنها سالم و زبانها گویاست، توبه مورد قبول و اعمال نیکو را می پذیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۱۸
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام حسن مجتبی(ع)


«لا یکون الأمر الذی تنتظرون حتی یبرء بعضکم من بعض و یتفل بعضکم فی وجوه بعض و یشهد بعضکم علی بعض بالکفر و یلعن بعضکم بعضا».


«این امر که فرا رسیدن موعدش را انتظار می کشید واقع نمی شود مگر بعد از آنکه برخی از شما از برخی دیگر بیزاری بجوید، و برخی در صورت برخی آب دهان بیندازد و بعضی از شما بعضی دیگر را کافر بداند و یکدیگر را لعن کنند».عمیر می گوید عرض کردم: چنین زمانی چه ارزشی دارد؟ امام علیه‌السلام فرمود:«الخیر کله فی ذلک الزمان، یقوم قائمنا و یدفع ذلک کله».«همه ی خیرها در آن زمانست، زیرا قائم ما قیام می کند و همه ی این حوادث را از بین می برد».


در برخی نسخه ها از امام حسن علیه‌السلام و در برخی دیگر از امام حسین علیه‌السلام نقل شده است. بشارة الاسلام/ ص81

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۰۳
محمدرضا زارع