عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


#حدیث_مهدوی


کلام امام زمان


ولولا ما عندنا من محبّة صلاحکم ورحمتکم والإشفاق علیکم لکنّا عن مخاطبتکم فی شغل


ای شیعه ما 

و اگر محبت به شما نداشتیم و صلاح شما را نمی‌دیدیم، و بخاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگوى با شما را ترک می‌گفتیم.


منابع:الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة / النص / 286 / 4 - فصل بعض معجزات الإمام المهدی ع و ما ظهر من جهته ع من التوقیعات على یدی سفرائهالإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) / ج 2 / 467 / احتجاج الحجة القائم المنتظر المهدی صاحب الزمان صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین ..... ص : 461الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) / ترجمه و شرح غفارى / ج 4 / 286 / جواب امام مهدى ع از نامه شیعیان بحضرتش در امر خلف امام حسن عسکرى ع ..... ص : 284بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 53 / 179 / باب 31 ما خرج من توقیعاته ع ..... ص : 150

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۳۶
محمدرضا زارع

10-  و من خطبة له (علیه السلام)

> یرید الشیطان أو یکنی به عن قوم <

أَلَا وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ خَیْلَهُ وَ رَجِلَهُ وَ إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی مَا لَبَّسْتُ عَلَی نَفْسِی وَ لَا لُبِّسَ عَلَیَّ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضاً أَنَا مَاتِحُهُ لَا یَصْدُرُونَ عَنْهُ وَ لَا یَعُودُونَ إِلَیْهِ.

خطبه 010-حزب شیطان 

آگاهی امام برای مقابله با اصحاب جمل 

آگاه باشید که شیطان حزب خود را جمع کرده، و سواره و پیاده های لشگر خود را فرا خوانده است، اما من آگاهی لازم به امور دارم، نه حق را پوشیده داشتم و نه حق بر من پوشیده ماند سوگند به خدا، گردابی، برای آنان بوجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد، آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بیرون آیند، و آنها که گریختند، خیال بازگشتن نکنند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۴۶
محمدرضا زارع

#داستان_مهدویت


داستان‏های حدیثی




امام حسن عسگری صلوات الله علیه متوجّه من شد و فرمود: ای سعد بن عبداللّه! برای چه از قم به این جا آمده‌ای؟ عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! چون عشق زیارت و دیدار شما را داشتم، بدین جا آمده‌ام. حضرت فرمود: پس بقیه‌ی سؤال‌هایی را که تهیه و تنظیم نموده بودی، چه شد؟ پاسخ دادم: آماده و موجود می‌باشد. فرمود: از فرزندم و نور چشمم مهدی موعود علیه‌السلام آنچه می‌خواهی سؤال کن. و من بعضی از سؤال‌های باقی مانده را مطرح کردم، از آن جمله عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! تأویل و تفسیر کهیعص چیست؟ کودک در حالی که روی زانوی پدر نشسته بود، فرمود: این حروف، رموز و اخبار غیبی الهی است که خداوند متعال در رابطه با حضرت زکریای پیغمبر علیه‌السلام بیان نموده است؛ چون زکریا از خداوند متعال درخواست نمود تا اسامی خمسه‌ی طیبه - پنج تن آل عبا علیهم السلام - را تعلیم او نماید. لذا جبرئیل علیه‌السلام نازل شد و آن اسامی مقدّس را به او تعلیم داد؛ و هر زمان حضرت زکریا علیه‌السلام یادی از آن اسامی: «محمّد، علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام» می‌کرد، هر نوع مشکل و ناراحتی که داشت، حلّ و بر طرف می‌گردید. امّا هرگاه نام حسین علیه‌السلام بر زبان جاری می‌نمود و به یاد آن حضرت می‌افتاد، غم و اندوه فراوانی بر او عارض می‌شد؛ و افسرده خاطر می‌گردید. پس روزی اظهار داشت: خداوندا! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور می‌شوم، دلم آرام می‌گیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد می‌کنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه می‌زند؟! خداوند متعال «کهیعص» را در جواب حضرت زکریا علیه‌السلام برایش ‍ فرستاد؛ و تمامی اخبار و جریاناتی را که بر امام حسین علیه‌السلام مقدّر شده بود، به وسیله‌ی آن رموز کلّی برایش بیان نمود:«کاف» یعنی؛ کربلاء و حوادث آن، «هاء» اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام اللّه علیهم، «یاء» یزید - بن معاویه است - که بر امام حسین علیه‌السلام ظلم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگی آن حضرت و اصحاب می‌باشد؛ و «صاد» صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود.سپس آن کودک در ادامه‌ی فرمایشات گهربارش فرمود: چون حضرت زکریا علیه‌السلام این خبر را - از فرشته‌ی الهی یعنی جبرئیل امین علیه‌السلام - دریافت نمود، وارد مسجد شد و به مدّت چند روز در مسجد ماند و مرتّب گریه و زاری می‌کرد. و در پایان افزود: حضرت یحیی پیغمبر و امام حسین علیهماالسلام، هر دو به مدّت شش ماه در رحم مادر بودند؛ و در شش ماهگی به دنیا آمدند.


منبع:کمال الدین/ ح21/ ص452ارشاد القلوب دیلمی/ص422احتجاج طبرسی/ ج2/ ص423/ ح341بحارالانوار/ ج52/ ص87-88

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۱۸
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام مهدی از دیدگاه پیامبر اکرم


الذی یأخذ بحق الله و بکل حق هولنا


مهدی (علیهالسلام) کسی است کلمه حق خدا را باز می ستاند و همه ی حقوق ما را باز می ستاند.


بحارالانوار/ ج37/ ص211

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۱۲
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام صادق(ع)


«اذا اجتمعت ثلاثة اسماء متوالیة: محمد و علی و الحسن فالرابع القائم (علیه‌السلام)».


-«هنگامی که سه نام: محمد و علی و حسن (علیه‌السلام)، پشت سر هم قرار گرفت، چهارمی آنها قائم (ارواحنا فداه) می باشد».


کمال الدین صدوق/ ص333

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۰۸
محمدرضا زارع

#پیامک_مهدوی



ای منتظران! وقت اذان نزدیک است

آقا به خدا به شهرمان نزدیک است

آماده کنید خانه ها را زیرا

برگشتن صاحب الزمان نزدیک است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۴۱
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی





آماده می شوم غزلی را بنا کنم

در شور عشق، قافیه ای دست و پا کنم

باز از شرابِ دوست شدم مست و بی قرار

باید که پیر میکده ها را صدا کنم

میخانه ای برای دلم جور کرده ام

تا رازِ سرخوشیِّ خودم بَر مَلا کنم

رازی که گفتنش همه را مست می کند

وقتش شده بگویم و خود را رها کنم

پس اهل میکده! همه سر تا به پای، گوش

تا خوب حقِّ مطلب خود را ادا کنم

از راه آمده قمرِ آخرالزَّمان

یعنی امام عصر، همان حیدرالزَّمان

از راه آمده ست رسانَد پیام عشق

از راه آمده ست که باشد امام عشق

یاایهاالعزیزِ دو دنیای من، سلام

گفتم سلام و اوست علیک السلام عشق

وقتش رسیده سوی کلامم خودت شوی

چون حرف با شما شده حُسن ختام عشق

هرکس که پای بزم شما بود، زنده ماند

ای عشق بادوام، تویی با دوام عشق

تا زنده ام گدای سرِ سفره ی توأم

آری، امیرعشق تویی، من غلام عشق

اَلحَق که شاه هستی و ارباب زاده ای

تو یوسفی ترین پسر خانواده ای   

صاف و زلال، آینه ی ناب آسمان

تابیده است در شب مهتاب آسمان

تابیده است حضرت ماه چهارده

بر صفحه ی دوازده قاب آسمان

این نور با تالؤِ صاحب زمانی اش

آرامشی است بر دل بی تاب آسمان

جبریل با ترانه ی عشق محمّدی

گوید خوش آمدید به ارباب آسمان

امشب برای عرض ارادت به مَقدَمش

نیکو نوشته اند روی باب آسمان

حق، نقشه ی عدو صفتان را بر آب کرد

تا حضرت امام زمان انقلاب کرد 

ای چشم من به راه تو، أدرِک أسیرُکَ 

آدینه در پناه تو، أدرِک أسیرُکَ

ای واژه ی جمال خدا جلوه گر شود

در قاب روی ماه تو، أدرِک أسیرُکَ

صبح ظهور تو فرج عاشقان توست

خورشید من پگاه تو، أدرِک أسیرُکَ

این قلب تیره، روشن و شفّاف می شود

با گوشه ی نگاه تو، أدرِک أسیرُکَ

از دوری تو ثانیه هایم تباه شد

من عبد روسیاه تو، أدرِک أسیرُکَ

 ((دارد زمان آمدنت دیر می شود))

تقصیر ماست این همه تأخیر می شود

ای آخرین بهانه ی دنیا ظهور کن

ای آشنای غربت فردا ظهور کن

باید که چند روضه بخوانم برای تو

ای چشم تو خلاصه ی دریا ظهور کن

می خوانم از حوادثِ آن کوچه های تنگ

آقا قسم به پهلوی زهرا ظهور کن

آقا به جان دخترکی بی پناه که

افتاده بود زیرِ لگدها ظهور کن

آتش، خیام، سیلی و غارت، چه گویمت؟

آقا به داغِ زینب کبرا ظهور کن

قرآن به روی نیزه و تفسیرها به خاک

آقا بیا به حقِّ بدن های چاک چاک 


پایگاه حکومت مهدی است

گو همه شرق و غرب حمله کنند

شیعه در ظلّ رایت مهدی است

شوکت و قدرت ستمکاران

همه پامال قدرت مهدی است

خال و خط محمّدی پیدا

در تماشای صورت مهدی است

هیچکس نیست مصلح عالم

این قبا وقف قامت مهدی است

به تمام موالیان گویید

که ولایت، ولایت مهدی است

آسمان و زمین و لیل و نهار

در پناه حکومت مهدی است

بگذارید کافران بکشند

جرم شیعه، محبت مهدی است

عدل و آزادی و حقوق بشر

در نظام عدالت مهدی است

دست «میثم» بوَد به دامانش

پـدر و مــادرم بـه قربانش

غلامرضا سازگار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۳۶
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی




 

این ریسه ها مرا ز شما دور می کند

چشم دل  ضعیف  مرا کور می کند

 در ذهن  بی نمازترین عاشقان تان 

 چندین چراغ؛ جلوه ای از طور می کند

 این  زرق و برقِ  سبز کلیمم نمی کند

 بدتر مرا ز طور شما دور می کند

  اشک فراق  منتظران  ظهور را

 مطرب درون خمره ی انگور می کند

 امسال هم دوباره مگس های شهر را

 شیرینی ولای  تو  زنبور  می کند

 بانی خرج هیئت مان را نگاه  کن 

 دارد هوای نفس  چه مغرور می کند!

 مداح های  پاکتی اهل کسب را 

 این عید و جشن هاست که مسرور می کند

 آقا دلم عجیب گرفته ست، کی مرا

 تاثیر  خنده های  تو منصور  می کند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۳۳
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی






مثل باران بی ریا و ساده ای


چون دعا، مهمان هر سجاده ای


باز هم میایی از یک راه دور


شهر را پر میکنی از عطر و نور


با تهیدستان محبت میکنی


شادمانی را تو قسمت میکنی 






آن روز فریاد همه


«الله اکبر» می شود


نخل امید بی کسان


پُر شاخه، پُر بر می شود


از کعبه بانگی آشنا


تا آسمانها می رسد


از ریشه می میرد ستم


دور پلیدان می رود


مهدی می آید بعد از او


دنیا دگرگون می شود


سنگدل سنگین دلان


آن روز، پر خون می شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۰۱
محمدرضا زارع

بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین

اگر مومن باشید، بقیه الله برایتان بهتر است 

در سرای امام حسن عسکری نوزادی چشم گشود که با قدومش دل انگیزترین نغمه هستی را سرود و پیکر بشریت جانی دگرباره گرفت. 

آمد تا اقیانوسی باشد لبالب مهر و دوستی، گوارای تمام آدمیان تا الفت میان دلها افکند و قبای عدل و دادگستری بر تن جهان کند. 

نور چشم نرگس خاتون، در فضایی آکنده از خشم و کین ورزی نسبت به علی و آل علی علیهم السلام متولد شد. دشمنانی که از بیم برچیده شدن دستگاه جورشان، ولادت دوازدهمین خورشید را تاب نیاوردند پس با گماشتن مراقبان و خبرچینان و اعمال فشار، عرصه را بر امام عسکری تنگ کردند تا به ظن خود مانع ولادت آن وجود نورانی شوند و به خیال باطل، او را از صحنه روزگار محو کنند. 

به امر خدا برای حفظ گوهر وجودشان از زهر کین و عناد و رذالت و دنائت خودکامگان، ولادت پنهانی و زندگانی در پشت پرده غیبت آغاز شد تا آن لحظه موعود سر رسد. 

دنیا در انتظار ظهور منجی است، شیعه او را می شناسد و منتطر دم مسیحایی اوست. 

او همنام پیامبر و هم کنیه رسول خداست و در صورت و سیرت چون نبی خاتم است. 

نامها و القاب فراوان، نشان از ابعاد شخصیت و اهداف حضرت دارد: مهدی، صاحب امر، بقیة الله، محمّد، احمد، عبدالله، داعى، شرید، صاحب، غائب، قائم، خلف صالح و منتظر ... 

اما این انتظاراز جنس سکوت و سکون نیست؛ درونمایه اش حرکت، عمل و تسلیم است تا دلهای پیراسته را به دل امام عصر نزدیک سازد و پرده حجاب هرچه سریعتر فروافتد. 


میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست 

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز 


باید آماده بود، حتی اگر دیده به جمالش روشن نگردد. 

هدف فرج، نجات بشریت است وهر منتظر واقعی این رسالت را از خود و از عصرخویش آغاز می کند تا این جریان را به حضور یوسف زمان متصل سازد و زمینه ساز ظهورش گردد. 

امام مهدی (عج) در توقیع شریفشان به شیخ مفید می‌فرماید: «ما را از ایشان (شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما می‌رسد و ما آن را ناخوش می‌داریم و از ایشان نمی‌پسندیم» [1اللهم عجل لولیک الفرج 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۱۶
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام محمد باقر




«عبدالله بن عطا می گوید: به خدمت امام باقر علیه‌السلام شرفیاب شدم و عرض کردم: شیعیان شما در عراق بسیار فراوانند و در میان اهل بیت پیامبر کسی همانند شما نیست. فرمود: ای عبدالله! سخنان اراذل و اوباش را در مغز خود وارد کرده ای، به خدا سوگند صاحب شما من نیستم. پرسیدم:پس صاحب ما چه کسی است؟ فرمود:-«انظر من یخفی علی الناس ولادته فهو صاحبکم».-«نگاه کن، کسی که ولادتش بر مردم پوشیده بماند او صاحب شماست».


اعلام الوری/ ص402

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۴۰
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی


بیا که بی‌تو جهان، از گلایه لبریز است

بهار، بی‌تو به رنگ غروب پاییز است

بیا که فاجعه می‌بارد از زمین و زمان

ز اشک و خون، دل یارانِ حق، گهر ریز است

بیا! به گوش دل ما سرودِ مهر بخوان

بیا که صحبت عشّاق، بس دل‌انگیز است

بیا! جهان زِ وجود شهید، رنگین شد

بیا که ناله انسان، گلایه‌آمیز است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۰۸:۱۷
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی


 "وعده ی دیـــــــدار ِ ما


می رود از بام دل این اضطراب ِ بی صدا

می زند بر چشم ِ شعرم سرمه ی نور خدا

تا کتاب ِ چشم ِ نرگس شد مرور از عمق ِ جان

پرسشی هرگز نــَمانــَد از درون ِ مـــــــاجرا

نام او سر حلقـــه ی قاب ِ زمین و هم زمان

آفتـــــاب ِ لم یزل ،هم کـــــهکشان ِ راه ما

ای حضور ِ حاضرت ظــــــهر تمام سایه ها

نیــــــمه ی جانم شوی ای ماه کامل بی ریا


شعبه ای از عشق تو سر فصل جانم می شود

انشعـــــــاب ثروت ِ دنــــــــیا و عــقبایم شمـــا


در دل ذرات ِ عـــــالم آفــــتاب آورده است

چهره ی خورشید را او بی نقاب اورده است

قرن ها این باغ ِ دل حیران ِ یک گل مانده بود

باغبان ِ با صفا یک گل چه ! ناب آورده است

لطف دارنــــــد از صمیم ِ دل تمام واژه ها 

چون غزل های لبش یک شعر ِ ناب آورده است

لحظه هــــا با یاد او معنـــــای دیگرمی دهد

حس ِ آرامش  بده !دل انقـــــلاب آورده است


جمعه ها خسته شدند ازقرن های انتظار

کن دعایم یابن زهرا بی قرارم بی قرار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۰۸:۱۲
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


احادیث عن الامام المهدی(عجله الله تعالی فرجه الشریف)


أکثروا الدعاء بتعجیل الفَرج فإنَّ ذلک فرجُکُم


ای شیعه ما 

براى تعجیل فَرَج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فَرَج و گشایش شماست.


منابع:الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) / ج 2 / 471 / احتجاج الحجة القائم المنتظر المهدی صاحب الزمان صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین ..... ص : 461الوافی / ج 2 / 425 / بیان ..... ص : 419بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 52 / 92 / باب 20 علة الغیبة و کیفیة انتفاع الناس به فی غیبته صلوات الله علیه ..... ص : 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۱۰
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی



فرشتگان سما ائتلاف می کردند

به گرد بستر نرگس طواف می کردند

 

به زیر سایه ی محراب سبز گهواره

پیمبران خدا اعتکاف می کردند

 

و رودهای بهشتی به اشک شوق ظهور

زلال آبی خود را مضاف می کردند

 

تمام دوزخیان را ملائکه ز عذاب

به یمن خنده ی مهدی معاف می کردند

 

قمر رخان سماوات تیغ مژگان را

به محض دیدن پلکش غلاف می کردند

 

پری وشان به کنار ضریح چشمانش

به زشت بودن خود اعتراف می کردند

 

مقربان الهی برای دیدن او

خریدهای کلان کلاف می کردند

 

چقدر مردم عاشق کبوتر دل را

روانه سمت حوالی قاف می کردند

 

سحر در اوج نگاهش، هزار اختر را

منجمان فرج اکتشاف می کردند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۰۴
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی



عید نزول حضرت عیسی ابن مریم است 

عید ظهور منجی اولاد آدم است 

یک عید نه، تجلی اعیاد عالم است 

شب رخت بسته صبحدم نصر آمده 

عید امامتِ ولیِ عصر آمده

  عید امید سلسله ی انبیاست این

 عید نزول مصحف نصرخداست این

 ای اهل آسمان و زمین عید ماست این

مستضعفان به پیش که عیدشماست این

 عالم به ظلِّ رایت توحید مهدی اند

اعیاد ما مقدمه ی عید مهدی اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۰۲
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی





                  دل شود امشب شکوفا در زمین

                  می زند لبخند شادی بر زمین

                  آسمان ِ دل تبسم می کند

                  روی ماهت را تجسم می کند

                  ای مسیح آل پیغمبر سلام

                  انتهای سوره ی کوثر سلام

                  ای کتاب راز های مرتضی

                  یادگار حضرت خیرالنسا

                  ای صفات تو صفات انبیا

                  حاصل جمع ِ تمام اولیا

                  ای قدم هایت صراط المستقیم

                  حافظ آیات قرآن کریم

                  ای امام صالحان در روی خاک

                  اکفیانی اکفیان روحی فداک

                  السلام ای آفتاب پشت ابر

                  السلام ای  اوج قله ، کوه صبر

                  السلام ای آخر هر دلخوشی

                  عاقب از غم تو ما را می کُشی

                  السلام ای فخر آدم در زمین

                  یادگار حضرت روح الامین

                  تو تمام چارده نور مبین

َ            

  

    جلوه ی زیبای ربُ العالمین

                  تو حدیث ناب عترت در زمین

                  زاده حیدر امیر المومنین

                  تو همان نوری که از روز ازل

                  کرد خالق روی ماهت بی بدل

                  تو سرشت ناب از نسل علی

                  نور رب در جلوه ی تو منجلی

                  عمر تو تاریخ ساز عالم است

                  مبداء آن از رسول خاتم است

                  ترسم آخر من نبینم روی تو

                  صورت زهرائی و دلجوی تو

                  تو کجائی شیعه می خواند تو را

                  پس نمی گوئی جوابش را چرا

                  کی می آیی دل تمنایت کند

                  تا که روزی بوسه بر پایت کند

                  کی می آیی عقده از دل وا کنم

                  روضه خوانی پیش تو آقا کنم

                  کی می آیی کربلا را تاب نیست

                  در میان خیمه دیگر آب نیست

                  وای بر طفل رباب و اضطراب

                  خیمه خیمه جستوی جرعه آب

                  آب نَبوَد تا که سیرابش کند

                  جرعه ای نوشاند و خوابش کند

                  کربلا و یک بیابان اشک و آه

                  شیرخواره در میان قتلگاه

                  نام تو آمد در آنجا بر زبان

                  کی می آیی حضرت صاحب زمان

                  ای خوش آن روزی فرج برپا شود

                  با دو دست فاطمه امضا شود






      دمی که سیر وجودم الی السما می شد

      تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد 

       

      گمان کنم خبر از یار می رسد امشب 

      که باب فیض الهی به سینه وا می شد 

       

      به زخم کهنه ی چشم انتظارها دیگر 

      نگاه مرحمت دلبری دوا می شد 

       

      چه جلوه ای شده بر ظرف کوچک قلبم 

      که بند بند وجودم زهم جدا می شد 

       

      کنار سفره ی زیباترین مسافر عرش 

      دلم ز پنجه ی تنگ قفس رها می شد

       

      به هر نسیم که در زلف یار می پیچد 

      به هر کرشمه گره ها زکار وا می شد 

       

      در این زمانه که مردم همه غریبه شدند 

      در این سکوت کسی با من آشنا می شد 

       

      چه بیقرار دلم میل سامرا کرده 

      خدا به حضرت نرگس پسر عطا کرده 

       

      حریم کوچک سرداب ، عرش اعلا شد 

      نگار آمد و لبخندها شکوفا شد 

       

      سلام من به کسی که ز کاخ رم آمد 

      به ریسمان محبت اسیر آقا شد 

       

      خدا چه بخت بلندی به او عطا فرمود 

      ز راه دور رسید و عروس زهرا شد 

       

      عروس خانه غریب و امام خانه غریب 

      چقدر شادی این خانواده زیبا شد 

       

      نشسته یک پدری در کنار گهواره 

      ترنم لب او نغمه های لالا شد 

       

      شهادتین به لبهای او چه دیدن داشت 

      در ابتدا جلواتش شبیه عیسی شد 

       

      همه ذخیره ی حق در میان گهواره است 

      عصا بدست نگهبان خانه موسی شد 

       

       صدا صدای رسول خداست می آید

      طنین یارب او مثل پور لیلا شد 

       

      ستاره ی سحر خانواده سر زده است 

  خلاصه ی همه ی اهل بیت آمده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۱۱
محمدرضا زارع

#شعر_مهدوی




جهان محیط وسیع عنایت است امروز

 وجود، مرکز نور هدایت است امروز

 عطاوجود و کرم بی نهایت است امروز

 دهید مژده که عید ولایت است امروز

 خجسته باد به مستضعفین زعامتشان

 که ثبت شد به کتاب خدا امامتشان

 الا که قائم امر قیام شد مهدی

 زمامدار به کل نظام شد مهدی

 به خلق، رهبر والا مقام شد مهدی

 امام بود و دوباره امام شد مهدی

 کرامت و شرف و نصر مامبارک باد

 امامت ولی عصر ما مبارک باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۰۴
محمدرضا زارع

9-  و من کلام له (علیه السلام)

> فی صفته و صفة خصومه و یقال إنها فی أصحاب الجمل <

وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّی نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّی نُمْطِرَ.

خطبه 009-درباره پیمان شکنان 

شناخت طلحه و زبیر (و اصحاب جمل) 

چون رعد خروشیدند، و چونان برق درخشیدند، اما کاری از پیش نبردند و سر انجام سست گردیدند، ولی ما اینگونه نیستیم، تا عمل نکنیم رعد و برقی نداریم، و تا نباریم سیل جاری نمی سازیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۵۴
محمدرضا زارع

8-  و من کلام له (علیه السلام)

> یعنی به الزبیر فی حال اقتضت ذلک و یدعوه للدخول فی البیعة ثانیة <

یَزْعُمُ أَنَّهُ قَدْ بَایَعَ بِیَدِهِ وَ لَمْ یُبَایِعْ بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَقَرَّ بِالْبَیْعَةِ وَ ادَّعَی الْوَلِیجَةَ فَلْیَأْتِ عَلَیْهَا بِأَمْرٍ یُعْرَفُ وَ إِلَّا فَلْیَدْخُلْ فِیمَا خَرَجَ مِنْهُ.

خطبه 008-درباره زبیر و بیعت او 

پیمان شکنی زبیر 

زبیر، می پندارد با دست بیعت کرد نه با دل، پس به بیعت با من اقرار کرده ولی مدعی انکار بیعت با قلب است، بر او لازم است بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد، یا به بیعت گذشته باز گردد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۰۱
محمدرضا زارع