عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۱۰۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

#حدیث_مهدوی


امام رضا(ع)


«کأنی بالشیعة عند فقد الثالث من ولدی، یطلبون المرعی فلا یجدونه، قلت له: و لم ذلک یا ابن رسول الله؟ قال: لان امامهم یغیب عنهم. فقلت: ولم؟ قال: لئلا یکون فی عنقه لأحد بیعة اذا قام بالسیف».


«حسن بن فضال می گوید: امام رضا علیه‌السلام فرمود: «گویی با چشم خود شیعیان را می بینم که به هنگام رحلت سومین فرزندم (امام حسن عسکری علیه‌السلام) به دنبال پناهگاهی می گردند و نمی یابند.» گفتم: چگونه می شود ای فرزند پیامبر؟! فرمود: «زیرا امامشان غایب می شود.» پرسیدم: چرا؟! فرمود: «برای اینکه هنگامی که با شمشیر قیام می کند، بیعت احدی در گردن او نباشد».


بحارالانوار/ ج51/ ص152

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۵
محمدرضا زارع

67-  و من کلام له (علیه السلام)

> ، قالوا لما انتهت إلی أمیر المؤمنین (علیه السلام) أنباء السقیفة بعد وفاة رسول الله (صلی الله علیه وآله) قال (علیه السلام) ما قالت الأنصار قالوا قالت منا أمیر و منکم أمیر قال (علیه السلام) <

فَهَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَیْهِمْ بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَصَّی بِأَنْ یُحْسَنَ إِلَی مُحْسِنِهِمْ وَ یُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ قَالُوا وَ مَا فِی هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ فَقَالَ (علیه السلام) لَوْ کَانَ الْإِمَامَةُ فِیهِمْ لَمْ تَکُنِ الْوَصِیَّةُ بِهِمْ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَمَا ذَا قَالَتْ قُرَیْشٌ قَالُوا احْتَجَّتْ بِأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله) فَقَالَ (علیه السلام) احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَةَ

خطبه 067-در معنی انصار 
(وقتی در 28 صفر سال 11 هجری ماجرای سقیفه را به امام رساندند پرسید: انصار چه گفتند پاسخ شنید که انصار گفتند: زمامداری از ما، و رهبری از شما مهاجرین انتخاب گردد. پس امام علیه السّلام فرمود) 
ردّ استدلال انصار و قریش نسبت به امامت در سقیفه
چرا با آنها به این آیه قرآن استدلال نکردید که پیامبر (ص) درباره انصار سفارش فرمود: با نیکان آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها درگذرید! پرسیدند چگونه این حدیث انصار را از زمامداری دور می کند؟ پاسخ داد: اگر زمامداری و حکومت در آنان بود، سفارش کردن درباره آنها معنایی نداشت (سپس پرسید، قریش در سقیفه چه گفتند؟ جواب دادند: قریش می گفتند ما از درخت رسالتیم، امام (ع) فرمود) به درخت رسالت استدلال کردند!! اما میوه اش را ضایع ساختند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۱
محمدرضا زارع

«١٤٦»اَلَّذِینَ‌ آتَیْناهُمُ‌ الْکِتابَ‌ یَعْرِفُونَهُ‌ کَما یَعْرِفُونَ‌ أَبْناءَهُمْ‌ وَ إِنَّ‌ فَرِیقاً مِنْهُمْ‌ لَیَکْتُمُونَ‌ الْحَقَّ‌ وَ هُمْ‌ یَعْلَمُونَ‌ 

(یهود،نصارى و)کسانى که به آنان کتاب(آسمانى)داده‌ایم او(پیامبر اسلام)را همچون پسران خود مى‌شناسند،و همانا گروهى از آنان با آنکه حقّ‌ را مى‌دانند،کتمان مى‌کنند. 

نکته‌ها: 

در قرآن چندین مرتبه این واقعیّت بازگو شده است که اهل کتاب،به خاطر بشارت تورات و انجیل به ظهور و بعثت پیامبر اسلام،در انتظار او بودند و ویژگى‌هاى پیامبر چنان به آنها توضیح داده شده بود که همچون فرزندان خویش به او شناخت پیدا کرده بودند.ولى بااین‌همه،گروهى از آنان حقیقت را کتمان مى‌کردند.قرآن در جاى دیگر مى‌فرماید:آنها نه تنها از پیامبر،بلکه از جامعه‌اى که او تشکیل مى‌دهد و یارانش نیز خبر داشتند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ‌ اللّهِ‌ وَ الَّذِینَ‌ مَعَهُ‌ أَشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ‌ تَراهُمْ‌ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ‌ فَضْلاً مِنَ‌ اللّهِ‌ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ‌ فِی وُجُوهِهِمْ‌ مِنْ‌ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ‌ مَثَلُهُمْ‌ فِی التَّوْراةِ‌ وَ مَثَلُهُمْ‌ فِی الْإِنْجِیلِ‌» ١محمّد فرستاده خداست و کسانى که با او هستند،در برابر کفّار سرسخت و شدید،و در میان خود مهربانند.پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود مى‌بینى،آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مى‌طلبند.نشانه‌ى آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است،این توصیف آنها در تورات و انجیل است. 

قرآن براى شناخت دقیق اهل کتاب از پیامبر،آن را به شناخت پدر از پسر تشبیه مى‌کند که روشن‌ترین شناخت‌هاست.زیرا: 

از ابتداى تولّد و حتّى قبل از آن شکل مى‌گیرد. 

شناختِ‌ چیزى است که انتظار به همراه دارد. 

شناختى است که در آن شکّ‌ راه ندارد. 

کتمان علم،بزرگترین گناه است.قرآن درباره‌ى کتمان‌کنندگان مى‌فرماید: «یَلْعَنُهُمُ‌ اللّهُ‌ وَ یَلْعَنُهُمُ‌ اللاّعِنُونَ‌» ٢خداوند و تمام فرشتگان و انس و جنّ‌ و هر باشعورى ،براى همیشه آنان را لعنت و نفرین مى‌کنند.آرى،کتمان حقّ‌،همچون کتمان فرزند خویش است و چه ناجوانمردانه است که پدرى به خاطر لذّت‌هاى دنیوى،کودک خود را منکر شود! 

پیام‌ها: 

١-اگر روحیّه‌ى حقیقت طلبى نباشد،علم به تنهایى کافى نیست.یهود با آن شناخت عمیق از رسول خدا،باز هم او را نپذیرفتند. «یَعْرِفُونَ‌... لَیَکْتُمُونَ‌» ٢-حتّى درباره‌ى دشمنان،انصاف را مراعات کنیم.قرآن،کتمان را به همه‌ى اهل کتاب نسبت نمى‌دهد. «فَرِیقاً مِنْهُمْ‌ لَیَکْتُمُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۱
محمدرضا زارع

66-  و من کلام له (علیه السلام)

> فی تعلیم الحرب و المقاتلة و المشهور أنه قاله لأصحابه لیلة الهریر أو أول اللقاء بصفین <

مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ اسْتَشْعِرُوا الْخَشْیَةَ وَ تَجَلْبَبُوا السَّکِینَةَ وَ عَضُّوا عَلَی النَّوَاجِذِ فَإِنَّهُ أَنْبَی لِلسُّیُوفِ عَنِ الْهَامِ وَ أَکْمِلُوا اللَّأْمَةَ وَ قَلْقِلُوا السُّیُوفَ فِی أَغْمَادِهَا قَبْلَ سَلِّهَا وَ الْحَظُوا الْخَزْرَ وَ اطْعُنُوا الشَّزْرَ وَ نَافِحُوا بِالظُّبَی وَ صِلُوا السُّیُوفَ بِالْخُطَا وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ بِعَیْنِ اللَّهِ وَ مَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ فَعَاوِدُوا الْکَرَّ وَ اسْتَحْیُوا مِنَ الْفَرِّ فَإِنَّهُ عَارٌ فِی الْأَعْقَابِ وَ نَارٌ یَوْمَ الْحِسَابِ وَ طِیبُوا عَنْ أَنْفُسِکُمْ نَفْساً وَ امْشُوا إِلَی الْمَوْتِ مَشْیاً سُجُحاً وَ عَلَیْکُمْ بِهَذَا السَّوَادِ الْأَعْظَمِ وَ الرِّوَاقِ الْمُطَنَّبِ فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ کَامِنٌ فِی کِسْرِهِ وَ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ یَداً وَ أَخَّرَ لِلنُّکُوصِ رِجْلًا فَصَمْداً صَمْداً حَتَّی یَنْجَلِیَ لَکُمْ عَمُودُ الْحَقِّ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ.

خطبه 066-در آداب جنگ 
(در یکی از روزهای آغازین جنگ صفّین در سال 37 هجری برای لشکریان خود ایراد فرمود) 
آموزش تاکتیک‏های نظامی 
ای گروه مسلمانان، لباس زیرین را ترس خدا، و لباس رویین را آرامش و خونسردی قرار دهید، دندانها را برهم بفشارید تا مقاومت شما برابر ضربات شمشیر دشمن بیشتر گردد، زره نبرد را کامل کنید، پیش از آنکه شمشیر را از غلاف بیرون کشید چند بار تکان دهید، با گوشه چشم به دشمن بنگرید و ضربت را از چپ و راست فرود آورید، و با تیزی شمشیر بزنید، و با گام برداشتن به پیش، شمشیر را به دشمن برسانید، و بدانید که در پیش روی خدا و پسر عموی پیغمبر (ص) قرار دارید. پی در پی حمله کنید و از فرار شرم دارید، زیرا فرار در جنگ، لکه ننگی برای نسلهای آینده و مایه آتش روز قیامت است، از شهادت خرسند باشید و به آسانی از آن استقبال کنید. به آن گروه فراوان اطراف خیمه پر زرق و برق و طناب در هم افکنده (فرماندهی معاویه) به سختی حمله کنید، و به قلب آنها هجوم برید که شیطان در کنار آن پنهان شده، دستی برای حمله در پیش، و پایی برای فرار آماده دارد. مقاومت کنید تا ستون حق بر شما آشکار گردد. شما برترید، خدا با شماست، و از پاداش اعمالتان نمی کاهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۱
محمدرضا زارع

«١٤٥»وَ لَئِنْ‌ أَتَیْتَ‌ الَّذِینَ‌ أُوتُوا الْکِتابَ‌ بِکُلِّ‌ آیَةٍ‌ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ‌ وَ ما أَنْتَ‌ بِتابِعٍ‌ قِبْلَتَهُمْ‌ وَ ما بَعْضُهُمْ‌ بِتابِعٍ‌ قِبْلَةَ‌ بَعْضٍ‌ وَ لَئِنِ‌ اتَّبَعْتَ‌ أَهْواءَهُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَکَ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌ إِنَّکَ‌ إِذاً لَمِنَ‌ الظّالِمِینَ‌ 

و(اى پیامبر!)اگر هرگونه آیه،(نشانه و دلیلى)براى(این گروه از)اهل کتاب بیاورى،از قبله‌ى تو پیروى نخواهند کرد،و تو نیز پیرو قبله آنان نیستى،(همان گونه که)بعضى از آنها نیز پیرو قبله دیگرى نیست.و همانا اگر از هوسهاى آنان پیروى کنى،پس از آنکه علم(وحى)به تو رسیده است،بى‌شکّ‌ در این صورت از ستمگران خواهى بود. 

نکته‌ها: 

این آیه،از عناد و لجاجت اهل کتاب پرده برداشته و سوگند ١یاد مى‌کند که هرچه هم آیه و دلیل براى آنان بیاید،آنها از اسلام و قبله‌ى آن پیروى نخواهند کرد.چون حقیقت را فهمیده‌اند،ولى آگاهانه از پذیرش آن سربازمى‌زنند . 

تهدید و هشدارهاى قرآن نسبت به پیامبر،به منظور جلوگیرى از بروز و رشد غلوّگرایى و نسبت نارواى خدایى به اولیاست.آن‌گونه که در ادیان دیگر،مردم به غلوّ،عیسى علیه السلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا مى‌دانستند. 

پیام‌ها: 

١-لجاجت و تعصّب،مانع تفکّر،استدلال و حقّ‌بینى است.آنان نه تنها نسبت به اسلام تعصّب مى‌ورزند،در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند.«ما تبعوا قِبْلَتَکَ‌... وَ ما بَعْضُهُمْ‌ بِتابِعٍ‌ قِبْلَةَ‌ بَعْضٍ‌» 

٢-در برابر هیاهو و غوغاى مخالفان نباید تسلیم شد و براى مأیوس کردن دشمنان،قاطعیّت لازم است. «وَ ما أَنْتَ‌ بِتابِعٍ‌» 

٣-یهود و نصارى هریک داراى قبله‌ى ویژه‌اى بودند. «وَ ما بَعْضُهُمْ‌ بِتابِعٍ‌ قِبْلَةَ‌ بَعْضٍ‌» 

٤-انحراف دانشمندان،بسیار خطرناک است. «...مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَکَ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌» 

٥-علم،به تنهایى براى هدایت یافتن کافى نیست،روحیّه‌ى حقّ‌پذیرى لازم است.یهود صاحب کتاب بودند،ولى با وجود تعصّب نابجا،این علم چاره‌ساز نشد. «أَهْواءَهُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَکَ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌» 

٦-پیامبر،حقّ‌ تغییر قانون الهى را براساس تمایلات مردم ندارد. «أَهْواءَهُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَکَ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌» 

٧-آئین اسلام از سرچشمه‌ى علم واقعى است. «جاءَکَ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌» 

٨-قوانینى شایسته پذیرش و پیروى هستند که از هواهاى نفسانى پیراسته و بر پایه‌ى علم بنا شده باشند. «لَئِنِ‌ اتَّبَعْتَ‌ أَهْواءَهُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَکَ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌» 

٩-قانون،براى همه یکسان است.اگر برفرض پیامبر نیز تابع هوا و هوس شود، گرفتار کیفر خواهد شد. «إِنَّکَ‌ إِذاً» 

١٠-با وجود قانون الهى،پیروى از خواسته‌هاى مردم ظلم است. «إِذاً مِنَ‌ الظّالِمِینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام مهدی از دیدگاه امیر المومنین(ع)


التاسع من ولدک یا حسین! هو القائم بالحق، اامظهر للدین، و الباسط بالعدل.ای والذی بعث محمدا بالنبوة و اصطفاه علی جمیع البریة. و لکن بعد غیبته و خیرة، لا یثبت فیها علی دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین، الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فی قلوبهم الایمان، و ایدهم بروح منه.


نهمین فرزند تو، ای حسین! قیام به حق می کند، دین را آشکار می سازد و عدالت را می گستراند.امام حسین علیه‌السلام عرض کرد: ای امیرمومنان! آیا به طور قطع، این شدنی است؟ فرمود:آری سوگند به خدایی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حق به پیامبری برگزید و بر همه ی مخلوقات برتری داد. ولکن پس از یک دوران غیبت و سرگردانی، بر دین خود استوار نمی ماند مگر افراد خالصی که روح یقین را لمس کرده باشند، که خداوند از آنها برای ولایت ما پیمان گرفته و در دلشان ایمان را نوشته، و با روحی از خود آنان را تایید کرده است.


کمال الدین/ ص304

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۹
محمدرضا زارع

65-  و من خطبة له (علیه السلام)

> و فیها مباحث لطیفة من العلم الإلهی<

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا فَیَکُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ یَکُونَ آخِراً وَ یَکُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ یَکُونَ بَاطِناً کُلُّ مُسَمًّی بِالْوَحْدَةِ غَیْرَهُ قَلِیلٌ وَ کُلُّ عَزِیزٍ غَیْرَهُ ذَلِیلٌ وَ کُلُّ قَوِیٍّ غَیْرَهُ ضَعِیفٌ وَ کُلُّ مَالِکٍ غَیْرَهُ مَمْلُوکٌ وَ کُلُّ عَالِمٍ غَیْرَهُ مُتَعَلِّمٌ وَ کُلُّ قَادِرٍ غَیْرَهُ یَقْدِرُ وَ یَعْجَزُ وَ کُلُّ سَمِیعٍ غَیْرَهُ یَصَمُّ عَنْ لَطِیفِ الْأَصْوَاتِ وَ یُصِمُّهُ کَبِیرُهَا وَ یَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا وَ کُلُّ بَصِیرٍ غَیْرَهُ یَعْمَی عَنْ خَفِیِّ الْأَلْوَانِ وَ لَطِیفِ الْأَجْسَامِ وَ کُلُّ ظَاهِرٍ غَیْرَهُ بَاطِنٌ وَ کُلُّ بَاطِنٍ غَیْرَهُ غَیْرُ ظَاهِرٍ لَمْ یَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِیدِ سُلْطَانٍ وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَی نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِیکٍ مُکَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ وَ لَکِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ لَمْ یَحْلُلْ فِی الْأَشْیَاءِ فَیُقَالَ هُوَ کَائِنٌ وَ لَمْ یَنْأَ عَنْهَا فَیُقَالَ هُوَ مِنْهَا بَائِنٌ لَمْ یَؤُدْهُ خَلْقُ مَا ابْتَدَأَ وَ لَا تَدْبِیرُ مَا ذَرَأَ وَ لَا وَقَفَ بِهِ عَجْزٌ عَمَّا خَلَقَ وَ لَا وَلَجَتْ عَلَیْهِ شُبْهَةٌ فِیمَا قَضَی وَ قَدَّرَ بَلْ قَضَاءٌ مُتْقَنٌ وَ عِلْمٌ مُحْکَمٌ وَ أَمْرٌ مُبْرَمٌ الْمَأْمُولُ مَعَ النِّقَمِ الْمَرْهُوبُ مَعَ النِّعَمِ.

خطبه 065-در علم الهی 
(در سال 38 هجری پس از پایان جنگ صفّین در مسجد کوفه این سخنرانی را ایراد کرد) 
خدا شناسی «شناخت صفات خدا» 
ستایش خداوندی را سزاست که هیچ صفتی بر صفت دیگرش پیشی نگرفته تا بتوان گفت: پیش از آنکه آخر باشد اول است و قبل از آنکه باطن باشد ظاهر است. هر واحد و تنهایی جز او، اندک است، هر عزیزی جز او ذلیل، و هر نیرومندی جز او ضعیف و ناتوان است، هر مالکی جز او بنده، و هر عالمی جز او دانش آموز است، هر قدرتمندی جز او، گاهی توانا و زمانی ناتوان است، هر شنونده ای جز خدا در شنیدن صداهای ضعیف کر و برابر صداهای قوی، ناتوان است و آوازهای دور را نمی شنود. هر بیننده ای جز خدا، از مشاهده رنگهای ناپیدا و اجسام بسیار کوچک ناتوان است، هر ظاهری غیر از او پنهان، و هر پنهانی جز او آشکار است. مخلوقات را برای تقویت فرمانروایی، و یا برای ترس از آینده، یا یاری گرفتن در مبارزه با همتای خود، و یا برای فخر و مباهات شریکان، و یا ستیزه جویی مخالفان نیافریده است، بلکه همه، آفریده های او هستند و در سایه پرورش او، بندگانی فروتن و فرمانبردارند. خدا در چیزی قرار نگرفته تا بتوان گفت در آن جاست، و دور از پدیده ها نیست تا بتوان گفت از آنها جداست. آفرینش موجودات او را در آغاز ناتوان نساخته، و از تدبیر پدیده های آفریده شده باز نمانده است، نه به خا 
طر آنچه آفریده قدرتش پایان گرفته و نه در آنچه فرمان داد و مقدر ساخت دچار تردید شد. بلکه فرمانش استوار، و علم او مستحکم، و کارش بی تزلزل است، خدایی که به هنگام بلا و سختی به او امیدوار، و در نعمتها از او بیمناکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۳۵
محمدرضا زارع

«١٤٤»قَدْ نَرى‌ تَقَلُّبَ‌ وَجْهِکَ‌ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ‌ قِبْلَةً‌ تَرْضاها فَوَلِّ‌ وَجْهَکَ‌ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ‌ وَ حَیْثُ‌ ما کُنْتُمْ‌ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ‌ شَطْرَهُ‌ وَ إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ أُوتُوا الْکِتابَ‌ لَیَعْلَمُونَ‌ أَنَّهُ‌ الْحَقُّ‌ مِنْ‌ رَبِّهِمْ‌ وَ مَا اللّهُ‌ بِغافِلٍ‌ عَمّا یَعْمَلُونَ‌ 

(اى پیامبر!)همانا مى‌بینیم که تو(در انتظار نزول وحى،چگونه)روى به آسمان مى‌کنى،اکنون تو را به‌سوى قبله‌اى که از آن خشنود باشى،برمى‌گردانیم.پس روى خود را به جانب مسجد الحرام کن.و(شما اى مسلمانان)هرجا بودید،روى خود را به جانب آن بگردانید و همانا کسانى که کتاب(آسمانى)به آنها داده شده، (به خوبى)مى‌دانند که این فرمان به حقّ‌ است که از ناحیه‌ى پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست. 

نکته‌ها: 

این آیه حاکى از آن است که پیامبر صلى الله علیه و آله منتظر و مشتاق نزول وحى در جهت تغییر قبله بود و این تغییر قبله از بیت‌المقدّس به کعبه،وعده‌ى خداوند به پیامبرش بوده است،ولى آن حضرت در موقع دعا،بى‌آنکه چیزى بگوید، به‌سوى آسمان نگاه مى‌کرد تا اینکه آیه نازل شد و دستور داد که رسول اکرم صلى الله علیه و آله و همه‌ى مسلمانان در موقع عبادت،رو به‌سوى مسجد الحرام و کعبه نمایند.اهل کتاب و یهود با آنکه حقّانیّت این تغییر را مى‌دانستند و قبلاً در کتاب‌هایشان خوانده بودند که پیامبر اسلام به‌سوى دو قبله نماز مى‌گزارد،امّا این حقیقت را کتمان نموده و یا با القاى شبهات و سؤالات،نقش تخریبى ایفا مى‌کردند و خداوند با جمله‌ى «وَ مَا اللّهُ‌ بِغافِلٍ‌ عَمّا یَعْمَلُونَ‌» آنان را تهدید مى‌نماید. ١

رضایت رسول اکرم صلى الله علیه و آله از قبله بودن کعبه،دلائلى داشت از جمله: 

الف:کعبه،قبله‌ى ابراهیم علیه السلام بود. 

ب:از زخم زبان،تحقیر و استهزاى یهود آسوده مى‌شد. 

ج:استقلال مسلمانان به اثبات مى‌رسید. 

د:به اوّلین پایگاه توحید یعنى کعبه،توجّه مى‌شد. 

چون مسئله‌ى تغییر قبله یک حادثه‌ى مهمّى بود،لذا در آیه،دوبار در مورد توجّه به کعبه، فرمان داده شده است:یک‌بار خطاب به پیامبر با لفظ‍‌؛ «وَجْهِکَ‌» و یک‌بار خطاب به مسلمانان با کلمه؛ «وُجُوهَکُمْ‌» 

پیام‌ها: 

١-آسمان،سرچشمه‌ى نزول وحى و نظرگاه انبیاست. «نَرى‌ تَقَلُّبَ‌ وَجْهِکَ‌ فِی السَّماءِ» 

٢-خداوند به خواسته انسان‌ها آگاه است. «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ‌ قِبْلَةً‌ تَرْضاها» 

٣-تشریع و تغییر احکام،از طرف خداوند است و پیامبر از پیش خود،دستورى صادر نمى‌کند. «فَوَلُّوا...» 

٤-ادب پیامبر در نزد خداوند به قدرى است که تقاضاى تغییر قبله را به زبان نمى‌آورد،بلکه تنها با نگاه،انتظارش را مطرح مى‌نماید. «قَدْ نَرى‌ تَقَلُّبَ‌ وَجْهِکَ‌» 

٥-خداوند رضایت رسولش را مى‌خواهد و رضاى خداوند در رضاى رسول اوست. «قِبْلَةً‌ تَرْضاها» 

٦-قرآن،دانشمندانى که حقیقت را مى‌دانند،ولى باز هم طفره مى‌روند،تهدید و نکوهش مى‌کند. «لَیَعْلَمُونَ‌ أَنَّهُ‌ الْحَقُّ‌... وَ مَا اللّهُ‌ بِغافِلٍ‌ عَمّا یَعْمَلُونَ‌» ٧-نباید دستورات دین را به مردم سخت گرفت.«شطر»به معنى سمت است. 

یعنى به سمت مسجد الحرام ایستادن کافى است و لازم نیست بطور دقیق رو به کعبه باشد. «فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ‌ شَطْرَهُ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۳۲
محمدرضا زارع

امامزاده
عبدالعظیم
نمایی از حرم حضرت عبدالعظیم.jpg
نام عبدالعظیم
زادروز پنج شنبه ۴ ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ق.
زادگاه مدینه
درگذشت جمعه ۱۵ شوال سال ۲۵۲ هجری قمری، برابر با ۱۳ مهر سال ۲۳۵ هجری شمسی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی.
مدفن ری
لقب(ها) سیدالکریم، شاه عبدالعظیم
پدر عبدالله
مادر فاطمه
طول عمر ۷۹
امامزادگان مشهور

عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از عالمان سادات حسنیو از راویان حدیث. نسب او با چهار واسطه بهامام حسن(ع) می‌رسد. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیمگردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافت. حرم حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، زیارتگاه شیعیاناست. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین(ع) دانسته شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۵
محمدرضا زارع

جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (3 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
«غزوه احد»
سال سوم هجرت از نظر حوادث چشم گیر، دست کمی از سال دوم ندارد. اگر در سال دوم هجرت غزوه«بدر» رخ داد ، در سال سوم نیز غزوهٔ احد اتفاق افتاد که هر دو از «غزوات» بزرگ اسلام به شمار می روند. «احد» تنها غزوه سال سوم نیست، بلکه غزوه های دیگری مانند «بحران» و «حمراء الاسد» به ضمیمهٔ یک رشته سَریّه ها در این سال رخ داده است.
«حرکت ارتش قریش»
ارتش قریش حرکت کرد و پس ازطی مسافتی، به نقطه ای به نام «ابواء» رسید که مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم «آمنه» در آن جا دفن شده است. جوانان سبک سر قریش اصرار ورزیدند که قبر مادر پیامبر را بشکافند و جسد او را بیرون بیاورند، ولی دور اندیشان آن ها، این عمل راسخت تقبیح کردند و افزودند که ممکن است این کارها بعدها مرسوم شود و دشمنان ما از«بنی بکر» و «بنی خزاعه» قبر مردگان ما را بشکافند.
پیامبر، شب پنج شنبه پنجم ماه شوال سال سوم هجرت، برای کسب خبر«انس» و «مونس» فرزندان «فضاله» را بیرون مدینه فرستاد تا او را از اخبار قریش آگاه سازند. آن دو نفر خبر آوردند که سپاه قریش نزدیک مدینه است و مرکب های خود را برای چرا در کشتزارهای مدینه رها کرده اند. «حباب بن منذر» خبر آورد که پیشروان سپاه قریش به مدینه نزدیک شده اند. عصر پنج شنبه ، پیش روی بیشتر سپاه قریش به سوی مدینه و استقرار آنان در دامنه کوه احد تایید شد. مسلمانان بیم آن داشتند که قریش با حملهٔ شبانه آسیبی به پیامبر برسانند از این رو سران اوس و خزرج، شب را با اسلحه در مسجد به سر می بردند و خانهٔ پیامبر و دروازه های شهر را نگهبانی می کردند تا روز روشن فرا رسد و تکلیف آنان از نظر تاکتیک جنگی معین شود.
«منطقه احد»
درهٔ طولانی و بزرگی که راه بازرگانی شام را به یمن وصل می کرد «وادی القری» نامیده می شد. در هر نقطه ای که امکانات زندگی وجود داشت، قبایل مختلفی از عرب و یهود در آن سکنا می گزیدند. از این نظر در طول این دره، دهکده هایی پدید آمده بود که اطرافشان با سنگ هایی محصور شده بود. مرکز این دهکده ها «یثرب» بود که بعداً «مدینة الرسول» نامیده شد.
هر کس که وارد مدینه می شد، به ناچار باید از طرف جنوب وارد آن می گردید ولی چون این منطقه سنگلاخی بود، نقل و انتقال ارتش در آن به زحمت صورت می گرفت. ارتش قریش هنگامی که به نزدیکی «مدینه» رسید راه خود را کج کرد و در شمال مدینه در «وادی عقیق» در دامنه کوه احد مستقر شد. این منطقه بر اثر نبودن نخلستان و هموار بودن زمین برای هر گونه فعالیت های نظامی آماده بود. مدینه از این سمت بیشتر آسیب پذیر بود زیرا موانع طبیعی در این نقطه کمتر به چشم می خورد.
نیروهای قریش، عصر روز پنج شنبه، پنجم شوال سال سوم هجری در دامنه کوه احد پیاده شدند. پیامبر همان روز و شب جمعه را در مدینه ماند و روز جمعه شورای نظامی تشکیل داد و در مورد شکل دفاع،‌از افسران و دور اندیشان نظر خواست.
پیامبر از مدینه بیرون می رود
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم نماز جمعه را خواند و با لشگری که بالغ بر هزار نفر بود مدینه را به قصد احد ترک گفت، افرادی را که کم سن بودند مانند: اسامه ، زید بن حارثه و عبدالله عمر را برای شرکت در جنگ نپذیرفت ولی دو نوجوان به نامهای «سمره» و «رافع» با اینکه سن شان از پانزده بالا نبود در این دفاع شرکت کردند زیرا در تیراندازی مهارت داشتند
«صف آرایی دو لشگر»
بامداد روز هفتم شوال سال سوم هجرت نیروهای اسلام در برابر نیروی مهاجم و متجاوز قریش صف آرایی کردند. ارتش توحید نقطه ای را اردوگاه قرار داد که از پشت سر به یک مانع و حافظ طبیعی ، یعنی کوه احد محدود می شد و در وسط کوه شکاف و بریدگی خاصی بود که احتمال می رفت دشمن کوه احد را دور زند و از وسط آن شکاف در پشت اردوگاه اسلام ظاهر گردد و از عقب جبهه به مسلمانان حمله کند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم برای دفع این خطر دو دسته تیرانداز را روی تپه ای مستقر ساخت و به فرمانده آنها چنین فرمود:«شما با پرتاب کردن تیر دشمن رابرانید و نگذارید از پشت سر وارد جبهه شده و ما را غافل گیر سازند ما در نبرد خواه غالب باشیم یا مغلوب، شما این نقطه را خالی مگذارید».
 دستور مؤکد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به تیراندازان که مطلقاً از جای خود حرکت نکنند، حاکی از اطلاع کامل او از اصول نظامی بود .
صف آرایی دشمن
ابوسفیان ارتش خود را سه قسمت کرد. پیاده نظام زره پوش را در وسط قرار داد. گروهی را به فرماندهی «خالد ابن ولید» برای سمت راست و دسته ای دیگر را به فرماندهی «عکرمه» برای سمت چپ معین کرد.
«شکست پس پیروزی»
در این جنگ پیروزی در ابتدا از آن مسلمانان بود ولی مقداری که به تعقیب دشمن رفتند و میدان خالی شد بازگشتند و مشغول جمع غنایم شدند و اکثر نگهبانان مخالفت دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را فرمودند و محل نگهبانی خود را رها کردند .
خالد بن ولید که از سردسته های کفار در این جنگ بود از همان قسمت با کفار حمله کردند . تعداد اندکی از نگهبانان دره که نرفته بودند شهید شدند و کفار از پشت سر به مسلمانان حمله کردند فراریان کفار هم تا این وضع را دیدند بازگشتند و حمله به مسلمین شدت گرفت. جراحتهای فراوانی بر بدن مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسید و شیطان فریاد برآورد که محمد کشته شده است . مسلمانان باشیندن این ندا فرار کردند و فقط چند نفری از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دفاع کردند.
«فداکاری های امیرالمؤمنین علیه السلام در احد»
دراین روز بر اثر فداکاری ها و شجاعت هایی که امیرالمؤمینن علیه السلام در دفاع از وجود شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحات زیادی بر بدن مبارکش رسید و تمام کشته شدگان کفار به دست امیر المؤمنین علیه السلام بود . امام صادق علیه السلام می فرماید: «اصحاب پرچم در روز احد در لشگر کفار نه نفر بودند که امیر المؤمنین علیه السلام همه آنها را کشت» این در حالی بود که دیگران فرار کرده بودند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: در جنگ احد امیرالمؤمنین علیه السلام در حال دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بودند و دیگر اصحاب فرار می کردند . آن حضرت هم چون شیر غضبناک از قفای گریخته گان رفت و اول به عمربن خطاب رسید که به اتفاق عثمان و حارث بن حاطب و عده ای دیگر به سرعت فرار می کردند حضرت فریاد برآورد: «ای جماع بیعت شکستید و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تنها گذاشتید و به سوی جهنم می گریزید ؟!»
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم د راین جنگ به امیر المؤمین علی علیه السلام فرمود: «یا علی آیا می شنوی که از آسمان ترا مدح می کنند. یکی از ملائکه به نام رضوان می گوید: لاسیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید از خوشحالی گریستم و خداوند سبحان را بر این نعمت حمد کردم».
ابوبکر و عمر در جنگ احد
عمر بن خطاب مى گوید: در احد با پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بیعت کرده بودیم بر اینکه کسى فرار نکند، و هر کس از ما که فرار کند ضال و گمراه است ، و هر کس از ما کشته شود شهید است
احمد بن حنبل مى گوید: ابوبکر و عمر در این جنگ فرار کردند. هنگامى که امیر المؤ منین (علیه السلام ) در تعقیب فرارى ها بود، عمر در حالى که اشک چشمانش را پاک مى کرد بر گشت و به امیر المؤ منین (علیه السلام ) عرض ‍ کرد: مرا ببخشید!! امیر المؤ منین (علیه السلام ) فرمود: ((آیا تو نبودى که صدا زدى : محمد کشته شده است ، به دین قبلى خود برگردید))؟!! عمر گفت : این کلام را ابوبکر گفته است ! در اینجا بود که این آیه نازل شد: ان الذین تولوا منکم یوم التقى الجمعان انما استزلهم الشیطان
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: در جنگ احد امیر المؤ منین (علیه السلام ) در حال دفاع از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بودند، و دیگر اصحاب فرار مى کردند. آن حضرت همچون شیر غضبناک از قفاى گریختگان رفت و اول به عمر بن خطاب رسید که به اتفاق عثمان و حارث بن حاطب و عده اى دیگر به سرعت فرار مى کردند. حضرت فریاد بر آورد:اى جماعت ، بیعت شکستید و پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را تنها گذاشتید و به سوى جهنم مى گریزید؟
عمر بن خطاب مى گوید: على را دیدم با شمشیر پهنى که مرگ از آن مى چکید و چشمهایش از خشم مانند دو قدح خون بود، یا مانند دو کاسه روغنى که آتش در او افروخته باشند مى درخشید، و فهمیدم که اگر به ما برسد به یک حمله ما را خواهد کشت . این بود که جلو رفتم و عرض کردم : ((یا ابا الحسن ، تو را به خدا سوگند مى دهم که دست از ما بردارى ، که عرب را عادت است که گاهى مى گریزد و گاهى حمله مى کندم زمانى که حمله مى کند تلافى گریختن را مى نماید)). پس آن حضرت ما را رها کرد؛ و به خدا قسم چنان ترسى از آن حضرت در دل من افتاد که تاکنون از دلم خارج نشده است
در این جنگ بر بدن مبارک امیر المؤ منین (علیه السلام ) هنگام حمایت از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) 90 جراحت بر صورت ، سر، سینه ، شکم ، دست و پاى مبارک رسید. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ((یا محمد، به خدا قسم این عمل على بن ابى طالب ، مواسات است )). پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((این بدان جهت است که من از اویم و او از من است . جبرئیل عرض کرد: و من از شما دو بزرگوارم
بانویى به نام نسیبه در جنگ احد
در این روز یکى از کسانى که جانفشانى کرد و فرار نکرد، بلکه مانع از فرار دیگران نیز شد، بانویى به نام نسیبه دختر کعب بن مازنیه بود و به او ام عماره مى گفتند. او با شوهر و دو پسر خود در جنگ احد شرکت داشتند. نسیبه مسک آبى به دوش داشت و سقایت لشکر اسلام را مى نمود. هنگامى که موقعیت را چنان دید که مسلمین در حال فرار هستند، مشک را به کنارى انداخت و خود را پیش روى پیامبر (صلى الله علیه و آله ) سپر کرد، به گونه اى که جراحات زیادى بر او وارد شد، که مداواى یکى از آنها تا یک سال بعد ادامه داشت .
این زن فداکار دست به شمشیر برد، و چنان ضربه اى بر ابن حمیه که قصد کشتن پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را داشت زد که او فرار کرد. عبد الله فرزند نسیبه خواست فرار کند که مانع او شد و او را تشویق به جنگ و دفاع پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نمود و او قبول کرد. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) به نسیبه فرمود: بارک الله علیک یا نسیبه . در این حال پیامبر (صلى الله علیه و آله ) دید یکى از مهاجرین فرار مى کند در حالیکه سپرش را به پشتش ‍ بسته است . آن حضرت فرمودند: ((اى صاحب سپر، سپرت را بیانداز و خودت به جهنم برو)). سپس آن حضرت به نسیبه فرمود: ((سپر او را بردار)). او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرکین شد. در این هنگام حضرت فرمود: ((مقام نسیبه از مقام فلان و فلان افضل است ، چه اینکه فرار کردند
«شهادت حضرت حمزه علیه السلام»
در این روز جناب حمزة بن عبدالمطلب عموی پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به شهادت رسید.
آن حضرت مردی شجاع و با هیبت بود و در این جنگ به دست «وحشی» و به دستور «هند» همسر ابوسفیان کشته شد. هند به خاطر کشته شدن پدر و برادر و عمویش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر «آمنه» مادر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را داشت، ولی کفار قریش از ترس نبش قبر امواتشان مانع شدند. این بود که با وعده هایی به وحشی پیشنهاد کرد که یکی از سه نفر (پیامبر، علی و حمزه) برای گرفتن انتقام از پای درآورد . وحشی در پاسخ گفت من هرگز به محمد نمی توانم دسترسی پیدا کنم زیرا یاران او از همه کس به او نزدیکترند. علی علیه السلام نیز در میدان نبرد فوق العاده بیدار است ، ولی خشم و غضب حمزه در جنگ به قدری زیاد است که در موقع نبرد متوجه اطراف خود نمی شود . شاید بتوانم او را از طریق حیله و اغفال از پای درآورم .
او در میدان جنگ با نیزه ای برسینه و یا شکم مبارک آن حضرت زد و آن حضرت را شهید کرد وقتی خبر به «هند» دادند آن خبیث دستور داد سینه آن حضرت را بشکافد و جگر مبارک آن حضرت را بیرون آورد . وقتی خواست به جگر حمزه علیه السلام دندان بزند دندانهای نحسش کارگر نشد. پیامبر هنگامی که عمویش را با آن وضع دید گریست و عبای مبارک خود را روی او انداخت.
پایان جنگ
آتش جنگ خاموش شد و طرفین از یکدیگر فاصله گرفتند . مسلمانان بیش از سه برابر قریش کشته داده بودند و می بایست هر چه زودتر اجساد عزیزان خود را به خاک بسپارند .
زنان قریش پیش از آنکه مسلمانان به دفن کشته گان برسند دست به جنایت بزرگی زده بودند آنها برای گرفتن انتقام بیشتر، اعضا و گوش و بینی مسلمانانی که شهید شده بودند بریدند و گردنبند و گوشواره ساختند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع: جعفر سبحانی، فروغ ابدیت؛  عبدالحسین نیشابوری،تقویم شیعه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امیر المومنین(ع)


یفرح لخروجه اهل السماء و سکانها، یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا و ظلما.


برای ظهور او اهل آسمان‌ها شادمانی می کنند. روی زمین را پر از عدالت می کند، پس از آنکه با جور و ستم پر شده باشد.


بحارالانوار/ ج51/ ص120

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۵۸
محمدرضا زارع

64-  و من خطبة له (علیه السلام)

> فی المبادرة إلی صالح الأعمال <

فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَکُمْ بِأَعْمَالِکُمْ وَ ابْتَاعُوا مَا یَبْقَی لَکُمْ بِمَا یَزُولُ عَنْکُمْ وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِکُمْ وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّکُمْ وَ کُونُوا قَوْماً صِیحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیَا لَیْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْکُمْ سُدًی وَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ وَ إِنَّ غَایَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِیرَةٌ بِقِصَرِ الْمُدَّةِ وَ إِنَّ غَائِباً یَحْدُوهُ الْجَدِیدَانِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ لَحَرِیٌّ بِسُرْعَةِ الْأَوْبَةِ وَ إِنَّ قَادِماً یَقْدُمُ بِالْفَوْزِ أَوِ الشِّقْوَةِ لَمُسْتَحِقٌّ لِأَفْضَلِ الْعُدَّةِ فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَداً فَاتَّقَی عَبْدٌ رَبَّهُ نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ وَ الشَّیْطَانُ مُوَکَّلٌ بِهِ یُزَیِّنُ لَهُ الْمَعْصِیَةَ لِیَرْکَبَهَا وَ یُمَنِّیهِ التَّوْبَةَ لِیُسَوِّفَهَا إِذَا هَجَمَتْ مَنِیَّتُهُ عَلَیْهِ أَغْفَلَ مَا یَکُونُ عَنْهَا فَیَا لَهَا حَسْرَةً عَلَی کُلِّ ذِی غَفْلَةٍ أَنْ یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ حُجَّةً وَ أَنْ تُؤَدِّیَهُ أَیَّامُهُ إِلَی الشِّقْوَةِ نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَجْعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَایَةٌ وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لَا کَآبَةٌ.

خطبه 064-تشویق به عمل صالح 
شتافتن به سوی اعمال پسندیده 
ای بندگان خدا! از خدا بپرهیزید. و با اعمال نیکو به استقبال اجل بروید، با چیزها فانی شدنی دنیا آنچه که جاویدان می ماند خریداری کنید. از دنیا کوچ کنید که برای کوچ دادنتان تلاش می کنند، آماده مرگ باشید که بر شما سایه افکنده است، چون مردمی باشید که بر آنها بانگ زدند و بیدار شدند، و دانستند دنیا خانه جاویدان نیست و آن را با آخرت مبادله کردند. خدای سبحان شما را بیهوده نیافرید، و بحال خود وانگذاشت، میان شما تا بهشت یا دوزخ، فاصله اندکی جز رسیدن مرگ نیست. زندگی کوتاهی که گذشتن لحظه ها از آن می کاهد، و مرگ آن را نابود می کند، سزاوار است که کوتاه مدت باشد، زندگی که شب و روز آن را به پیش می راند بزودی پایان خواهد گرفت، مسافری که سعادت یا شقاوت همراه می برد باید بهترین توشه را با خود بردارد، از این خانه دنیا زاد و توشه بردارید که فردای رستاخیز نگهبانتان باشد. بنده خدا باید از پروردگار خود بپرهیزد، خود را پند دهد و توبه را پیش فرستد، و بر شهوات غلبه کند، زیرا زمان مرگ پنهان، و آرزوها فریبنده اند، و شیطان، همواره با اوست و گناهان را زینت و جلوه می دهد تا بر او تسلط یابد، انسان را در انتظار توبه نگه می دارد که آن را تاخیر اندازد، و تا زمان فرا رسیدن مرگ از آن غفلت نماید. وای بر غفلت زده ای که عمرش بر ضد او گواهی دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستی کشاند، از خدا می خواهیم که ما و شما را برابر نعمتها مغرور نسازد، و هیچ چیزی ما را از اطاعت پروردگار باز ندارد، که پس از فرا رسیدن مرگ دچار پشیمانی و اندوه نگرداند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۰
محمدرضا زارع

«١٤٣»وَ کَذلِکَ‌ جَعَلْناکُمْ‌ أُمَّةً‌ وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ‌ وَ یَکُونَ‌ الرَّسُولُ‌ عَلَیْکُمْ‌ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ‌ الَّتِی کُنْتَ‌ عَلَیْها إِلاّ لِنَعْلَمَ‌ مَنْ‌ یَتَّبِعُ‌ الرَّسُولَ‌ مِمَّنْ‌ یَنْقَلِبُ‌ عَلى‌ عَقِبَیْهِ‌ وَ إِنْ‌ کانَتْ‌ لَکَبِیرَةً‌ إِلاّ عَلَى الَّذِینَ‌ هَدَى اللّهُ‌ وَ ما کانَ‌ اللّهُ‌ لِیُضِیعَ‌ إِیمانَکُمْ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ بِالنّاسِ‌ لَرَؤُفٌ‌ رَحِیمٌ‌ 

و بدین‌سان ما شما را امّتى میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر(نیز)بر شما گواه باشد.و ما آن قبله‌اى را که قبلاً برآن بودى برنگرداندیم،مگر براى آنکه افرادى را که از پیامبر پیروى مى‌کنند از آنها که به جاهلیّت بازمى‌گردند ،بازشناسیم.و همانا این(تغییر قبله،)جز بر کسانى که خداوند آنها را هدایت کرده دشوار بود.و خدا هرگز ایمان شما را(که سابقاً به‌سوى بیت‌المقدّس نماز خوانده‌اید،)ضایع نمى‌گرداند.زیرا خداوند نسبت به مردم،رحیم و مهربان است. 

نکته‌ها: 

مسیحیان در موقع عبادت،رو به محلّ‌ تولّد حضرت عیسى در بیت‌المقدّس مى‌ایستادند که نسبت به محلّ‌ سکونت آنان،در مشرق قرار داشت،و یهودیان رو به بیت‌المقدّس عبادت مى‌کردند که نسبت به محلّ‌ سکونتشان،در طرف مغرب قرار مى‌گرفت،ولى کعبه نسبت به آن دو در وسط‍‌ قرار مى‌گیرد و قرآن با اشاره به این موضوع،مى‌فرماید:همان گونه که ما کعبه را در وسط‍‌ قرار دادیم،شما مسلمانان را نیز امّت میانه قرار دادیم. 

مفسّران بحث‌هاى گوناگونى را در ذیل این آیه مطرح نموده‌اند و در تفسیر«امّت وسط‍‌» برخى گفته‌اند:مراد امّتى است که نه اهل افراط‍‌ باشد نه تفریط‍‌،نه طرفدار جبر نه تفویض، نه معتقد به اصالت فرد،نه اصالت جامعه. 

ولى با چند مقدّمه،روشن مى‌شود که مراد آیه از امّت وسط‍‌،افراد خاصّى هستند.آن مقدّمات عبارتند از: ١-قرآن،امّت وسط‍‌ را شاهد بر اعمال معرفى کرده است،پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهى دهد. 

٢-گواه شدن،علم و آگاهى و عدالت مى‌خواهد. 

٣-همه‌ى افراد امّت،آگاهى و عدالت ندارند. 

به همین دلیل در روایات مى‌خوانیم که مراد از امّت وسط‍‌،امامان معصوم هستند که اوّلاً به همه کارها علم دارند.چنانکه قرآن مى‌فرماید: «فَسَیَرَى اللّهُ‌ عَمَلَکُمْ‌ وَ رَسُولُهُ‌ وَ الْمُؤْمِنُونَ‌» ١مراد از مؤمنانى که اعمال مردم را مى‌بینند و به آن علم پیدا مى‌کنند،مطابق روایات امامان معصوم هستند.و ثانیاً عدالت دارند.چنانکه خداوند در آیه‌ى «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ‌ لِیُذْهِبَ‌ عَنْکُمُ‌ الرِّجْسَ‌ أَهْلَ‌ الْبَیْتِ‌ وَ یُطَهِّرَکُمْ‌ تَطْهِیراً» ٢عصمت و عدالت آنان را تضمین نموده است. 

امام صادق علیه السلام مى‌فرماید:مگر مى‌شود امّتى که بعضى افرادش لایق گواهى دادن براى چند عدد خرما در دادگاه‌هاى دنیا نیستند،لیاقت گواهى دادن بر همه‌ى مردم در قیامت را دارا باشند؟ به هر حال مقام گواه بودن در محضر خدا،آن هم نسبت به همه‌ى کارهاى مردم، تنها مخصوص بعضى از افراد امّت است که به فرموده روایات،امامان معصوم مى‌باشند. 

در اینجا یک سؤال باقى مى‌ماند که چرا خداوند به جاى نام بعضى افراد،نام امّت را برده است‌؟که در پاسخ مى‌گوییم:قرآن حتّى یک نفر را نیز امّت معرفى نموده است: «إِنَّ‌ إِبْراهِیمَ‌ کانَ‌ أُمَّةً‌ قانِتاً لِلّهِ‌» ٣

فلسفه تغییر قبله 

در مورد فلسفه تغییر قبله،تحلیل‌هاى متعدّدى صورت گرفته است؛برخى گفته‌اند انتخاب اوّلیّه بیت‌المقدّس به عنوان قبله،به منظور جلب افکار یهود و همراهى آنان بوده است و آنگاه که مسلمانان خود قدرت و توانایى پیدا کردند،دیگر به این کار نیاز نبود.برخى نیز گفته‌اند:علاقه به مکّه و وطن موجب شد که قبله تغییر یابد.لیکن این تحلیل‌ها موهوم و خلاف واقع هستند. آنچه قرآن دراین‌باره تصریح و تأکید دارد این است که تغییر قبله،آزمایش الهى بود تا پیروان واقعى پیامبر شناخته شوند.زیرا آنها که ایمان خالص ندارند،به محض تغییر یک فرمان،شروع به چون و چرا مى‌نمایند که چرا این‌گونه شد؟اعمال ما طبق فرمان سابق چه مى‌شود؟اگر فرمان قبلى درست بود،پس فرمان جدید چیست‌؟اگر دستور جدید درست است،پس فرمان قبلى چه بوده است‌؟ 

خداوند نیز به کسانى که در برابر فرامین او تسلیم هستند،بشارت مى‌دهد که اعمال گذشته‌ى شما ضایع نمى‌شود،زیرا مطابق دستور بوده است. 

در این آیه به جاى کلمه نماز،واژه ایمان به کار رفته است که نشان‌دهندۀ اهمیّت و مقام نماز و برابرى آن با تمام ایمان مى‌باشد. «وَ ما کانَ‌ اللّهُ‌ لِیُضِیعَ‌ إِیمانَکُمْ‌» 

پیام‌ها: 

١-اولیاى خدا،بر اعمال ما نظارت دارند. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ» 

آرى،بعضى انسان‌ها داراى چنان ظرفیّتى هستند که مى‌توانند ناظر تمام اعمال و آگاه به انگیزه‌هاى انسان‌ها در طول تاریخ باشند. 

٢-در قیامت،سلسله‌مراتب است.تشکیلات و سازماندهى محکمه‌ى قیامت بگونه‌اى است که ابتدا ائمّه بر کار مردم گواهى مى‌دهند،سپس پیامبر بر امامان گواه است. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ‌ وَ یَکُونَ‌ الرَّسُولُ‌ عَلَیْکُمْ‌ شَهِیداً» 

٣-آزمایش،یک سنّت قطعى الهى است و خداوند گاهى با تغییر فرمان،مردم را امتحان مى‌کند. «لِنَعْلَمَ‌ مَنْ‌ یَتَّبِعُ‌ الرَّسُولَ‌...» 

٤-پیروى از دستورات دین،مایه رشد و کمال و نافرمانى از آن،نوعى حرکت ارتجاعى است. «یَنْقَلِبُ‌ عَلى‌ عَقِبَیْهِ‌» 

٥-جز فرمان خداوند،به چیز دیگرى از قبیل،جهت،رنگ،زمان،مکان و شیوه‌ى خاصّى خود را عادت ندهیم،تا هرگاه فرمانى برخلاف انتظار یا عادت و سلیقه‌ى ما صادر شد،بدنبال فرار یا توصیه نباشیم. «لِنَعْلَمَ‌ مَنْ‌ یَتَّبِعُ‌ الرَّسُولَ‌ مِمَّنْ‌ یَنْقَلِبُ‌ عَلى‌ عَقِبَیْهِ‌» ٦-مقام تسلیم بر افراد عادّى سنگین است: «لَکَبِیرَةً‌» و تنها کسانى به این مقام دست مى‌یابند که هدایت خاصّ‌ الهى شامل آنان شود. «إِلاّ عَلَى الَّذِینَ‌ هَدَى اللّهُ‌» 

٧-قوانین و مقررات،شامل زمان‌هاى قبل نمى‌شود.اگر امروز فرمان تغییر قبله صادر شد،نمازهاى قبلى صحیح است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۵۹
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


امام جواد(ع)


«القائم الذی یطهر الله به الأرض من اهل الکفر و الجحود و یملأها عدلا و قسطا، هو الذی تخفی علی الناس ولادته و یغیب عنهم شخصه».


«آن قائم (سلام الله علیه) که خداوند زمین را به دست او از لوث کافران و منکران پاکیزه خواهد کرد، و روی زمین را به دست او پر از عدل و داد خواهد نمود، کسی است که تولدش بر مردمان پوشیده باشد و خودش از دیده های آنها غایب شود».


اثباة الهدی/ ج3/ ص478

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۰۲
محمدرضا زارع

63-  و من خطبة له (علیه السلام)

> یحذر من فتنة الدنیا <

أَلَا إِنَّ الدُّنْیَا دَارٌ لَا یُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِیهَا وَ لَا یُنْجَی بِشَیْ‏ءٍ کَانَ لَهَا ابْتُلِیَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَیْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَیْرِهَا قَدِمُوا عَلَیْهِ وَ أَقَامُوا فِیهِ فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِی الْعُقُولِ کَفَیْ‏ءِ الظِّلِّ بَیْنَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّی قَلَصَ وَ زَائِداً حَتَّی نَقَصَ.

خطبه 063-نکوهش دنیا 
روش برخورد با دنیا 
آگاه باشید! دنیا خانه ای است که کسی ایمنی ندارد مگر در آن به جمع آوری توشه آخرت پردازد، و از کارهای دنیایی کسی نجات نمی یابد. مردم به وسیله دنیا آزمایش می شوند، پس هر چیزی از دنیا را برای دنیا به دست آورند از کفشان بیرون می رود، و بر آن محاسبه خواهند شد، و آنچه را در دنیا برای آخرت تهیه کردند به آن خواهند رسید، و با آن خواهند ماند، دنیا در نظر خردمندان چونان سایه ای است که هنوز گسترش نیافته، کوتاه می گردد، و هنوز فزونی نیافته کاهش می یابد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۷:۵۶
محمدرضا زارع

«١٤١»تِلْکَ‌ أُمَّةٌ‌ قَدْ خَلَتْ‌ لَها ما کَسَبَتْ‌ وَ لَکُمْ‌ ما کَسَبْتُمْ‌ وَ لا تُسْئَلُونَ‌ عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ‌ 

(به هر حال)آن امّت بگذشت،آنچه آنان بدست آوردند براى خودشان است و آنچه شما بدست آوردید براى خودتان است و شما از آنچه آنان کرده‌اند،سؤال نخواهید شد. 

پیام‌ها: 

١-در کسب خوشبختى،تکیه به گذشتگان و تاریخ پدران،چاره‌ساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ‌ وَ لَکُمْ‌ ما کَسَبْتُمْ‌» 

گیرم پدر تو بود فاضل  از فضل پدر،تو را چه حاصل 

٢-هر امّتى،تنها مسئول عمل خویش است. «لا تُسْئَلُونَ‌ عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ‌» جزء«٢» 

«١٤٢»سَیَقُولُ‌ السُّفَهاءُ مِنَ‌ النّاسِ‌ ما وَلاّهُمْ‌ عَنْ‌ قِبْلَتِهِمُ‌ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ‌ لِلّهِ‌ الْمَشْرِقُ‌ وَ الْمَغْرِبُ‌ یَهْدِی مَنْ‌ یَشاءُ إِلى‌ صِراطٍ‍‌ مُسْتَقِیمٍ‌ 

بزودى بى‌خردان از مردم،خواهند گفت:چه چیزى آنها(مسلمانان)را از (بیت‌المقدّس،)قبله‌اى که برآن بودند برگردانید؟بگو:مشرق و مغرب از آن خداست،هرکه را بخواهد به راه راست هدایت مى‌کند. 

نکته‌ها: 

پیامبر اکرم و مسلمانان،سیزده سالى را که بعد از بعثت در مکّه بودند، به‌سوى کعبه نماز نمى‌خواندند،امّا بعد از هجرت به مدینه،چند ماهى نگذشته بود که یهودیان زبان به اعتراض گشوده و مسلمانان را تحقیر کردند و گفتند:شما رو به قبله ما بیت‌المقدّس نماز مى‌خوانید،بنابراین پیرو و دنباله‌رو ما هستید و از خود استقلال ندارید.پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از این اهانت ناراحت شد و هنگام دعا به آسمان نگاه مى‌کرد،گویا منتظر نزول وحى بود تا آنکه دستور تغییر قبله صادر شد.پیامبر دو رکعت نماز ظهر را به‌سوى بیت‌المقدّس خوانده بود که جبرئیل مأمور شد،بازوى پیامبر را گرفته و روى او را به‌سوى کعبه بگرداند.در نتیجه پیامبر صلى الله علیه و آله یک نماز را به دو قبله خواند و اکنون نیز در مدینه نام آن محلّ‌ به مسجدِ قبلتَین معروف است. ١بعد از این ماجرا،یهود ناراحت شده و طبق عادت خود شروع به خرده‌گیرى کردند.آنها که تا دیروز مى‌گفتند:مسلمانان استقلال ندارند و پیرو ما هستند،اکنون مى‌پرسیدند،چرا اینها از قبله‌ى پیامبران پیشین اعراض کرده‌اند؟پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مأمور شد در جواب آنها پاسخ دهد:مشرق و مغرب از آنِ‌ خداست و خداوند مکان خاصّى ندارد. 

آرى،تغییر قبله،نشانه‌ى حکمت الهى است نه ضعف و جهل او.همچنان که در نظام تکوین،تغییر فصول سال،نشانه‌ى تدبیر است،نه ضعف یا پشیمانى. 

خداوند در همه جا حضور دارد و شرق و غرب عالم از آن اوست.پس جهت‌گیرى بدن به‌سوى کعبه،رمز جهت‌گیرى دل به‌سوى خداست.چه‌بسا افرادى به‌سوى کعبه نماز بگزارند،ولى قبله آنان چیز دیگرى باشد.چنانکه خواجه عبد اللّه انصارى مى‌گوید: 

قبله شاهان بود،تاج و کمند  قبله ارباب دنیا،سیم وزر 

قبله صورت‌پرستان،آب و گِل  قبله معنا شناسان،جان و دل 

قبله تن‌پروران،خواب و خورشت  قبله انسان،به دانش پرورش 

قبله عاشق،وصال بى‌زوال  قبله عارف،کمال ذى‌الجلال 

پیام‌ها: 

١-افرادى که هر روز دنبال بهانه‌اى هستند تا از پذیرش حقّ‌ طفره روند،سفیه هستند. ١«سَیَقُولُ‌ السُّفَهاءُ» 

٢-کسى که دست خدا را در وضع یا تغییر احکام بسته بداند،سفیه و سبک‌مغز است.اعتراض به خداى حکیم و دانا،نشانه‌ى سفاهت است. «سَیَقُولُ‌ السُّفَهاءُ» 

٣-مسلمانان باید توطئه‌ها و شایعات و سؤالات بهانه‌جویانۀ دشمن را پیش‌بینى کرده و با پاسخ به آنها،از نفوذ و گسترش آن پیشگیرى نمایند. «سَیَقُولُ‌... قُلْ‌» 

٤-اصل سؤال کردن مورد انتقاد نیست،روحیّه سؤال‌کننده مورد انتقاد است که از روى اعتراض و اشکال‌تراشى مى‌پرسد. «ما وَلاّهُمْ‌ عَنْ‌ قِبْلَتِهِمُ‌» 

٥-قداست و کرامت مکان‌ها و زمان‌ها،وابسته به عنایت پروردگار است،نه چیز دیگر. «لِلّهِ‌ الْمَشْرِقُ‌ وَ الْمَغْرِبُ‌» 

٦-تغییر قبله،یکى از نشانه‌هاى پیامبر اسلام در کتب آسمانى بود،لذا براى بعضى وسیله‌ى هدایت شد. «یَهْدِی مَنْ‌ یَشاءُ» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۷:۵۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


کلام امام زمان(عج)


فیمَنْ أفْطَرَ یوْما مِنْ شَهْرِ رَمَضان مُتَعَمِّدا بِجِماعٍ مُحَرَّمٍ اَوْ طَعامٍ مُحَرَّمٍ عَلَیهِ: إنَّ عَلَیهِ ثَلاثُ کَفّاراتٍ.


ای شیعه ما 

کسی که روزه‌ی ماه رمضان را عمداً با چیز یا کار حرامی افطار – و باطل - نماید، (غیر از قضای روزه نیز) هر سه نوع کفّاره (60 روزه، اطعام 60 مسکین، آزادی یک بنده) بر او واجب می‌شود.


من لا یحضره الفقیه/ ج2/ ص74وسائل الشیعة/ ج10/ ص55

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۰۶
محمدرضا زارع

62-  و من کلام له (علیه السلام)

> لما خوف من الغیلة <

وَ إِنَّ عَلَیَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّةً حَصِینَةً فَإِذَا جَاءَ یَوْمِی انْفَرَجَتْ عَنِّی وَ أَسْلَمَتْنِی فَحِینَئِذٍ لَا یَطِیشُ السَّهْمُ وَ لَا یَبْرَأُ الْکَلْمُ.

خطبه 062-هشدار به کشته شدن 
موضعگیری امام برابر تهدید به قتل و ترور 
پروردگار برای من پوششی استوار قرار داد که مرا حفظ نماید، هنگامی که عمرم به سرآید، از من دورشده و مرا تسلیم مرگ می کند، که در آن روز نه تیر خطا می رود و نه زخم بهبود می یابد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۲۰
محمدرضا زارع

«١٤٠»أَمْ‌ تَقُولُونَ‌ إِنَّ‌ إِبْراهِیمَ‌ وَ إِسْماعِیلَ‌ وَ إِسْحاقَ‌ وَ یَعْقُوبَ‌ وَ الْأَسْباطَ‍‌ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌ قُلْ‌ أَ أَنْتُمْ‌ أَعْلَمُ‌ أَمِ‌ اللّهُ‌ وَ مَنْ‌ أَظْلَمُ‌ مِمَّنْ‌ کَتَمَ‌ شَهادَةً‌ عِنْدَهُ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ وَ مَا اللّهُ‌ بِغافِلٍ‌ عَمّا تَعْمَلُونَ‌ 

یا مى‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط‍‌،یهودى یا نصرانى بودند؟بگو:شما بهتر مى‌دانید یا خدا؟(چرا حقیقت را کتمان مى‌کنید؟)و چه کسى ستمکارتر است از آن‌کس که گواهى و شهادت الهى را(درباره‌ى پیامبران)که نزد اوست،کتمان کند و خدا از اعمال شما غافل نیست. 

نکته‌ها: 

این آیه،خطابى دیگر به اهل کتاب است،که شما آن‌قدر به یهودى یا نصرانى بودن خود مباهات مى‌کنید که حتّى حاضرید بزرگترین افتراها را به بهترین اولیاى خدا نسبت دهید؟! آیا مى‌گویید:ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران دیگر از نسل یعقوب «اسباط‍‌»،با آنکه قبل از نزول تورات و انجیل بوده‌اند،یهودى و نصرانى هستند؟آیا این ستمگرى نیست که واقعیّتى را که بدان واقفید بپوشانید و این حقیقت روشن تاریخى را بر عامّه مردم کتمان کنید و چنین وانمود کنید که همه پیامبران،تابع یهودیّت یا نصرانیّت بوده‌اند؟ولى بدانید که خداوند از آنچه شما انجام مى‌دهید غافل نیست. 

پیام‌ها: 

١-گاهى تعصّب به جایى مى‌رسد که شخص حاضر مى‌شود واقعیّت‌هاى روشن تاریخى را تحریف و یا انکار کند. «أَمْ‌ تَقُولُونَ‌...» 

٢-بزرگترین ظلم‌ها،ظلم فرهنگى و کتمانِ‌ حقایق است. «وَ مَنْ‌ أَظْلَمُ‌ مِمَّنْ‌ کَتَمَ‌» 

٣-علم خداوند به کتمان و ظلم‌ها،باید براى ما هشدار باشد. «وَ مَا اللّهُ‌ بِغافِلٍ‌ عَمّا تَعْمَلُونَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۱۸
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی


کلام امام زمان(عج)


إن استرشدْتَ أُرشدت، وإن طلبت وجدت


ای شیعه ما 

اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت می‌شوی، و اگر طلب کنی می‌یابی.


منابع:کمال الدین و تمام النعمة / ج 2 / 509 / 45 باب ذکر التوقیعات الواردة عن القائم ع ..... ص : 482بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 51 / 339 / باب 15 ما ظهر من معجزاته صلوات الله علیه و فیه بعض أحواله و أحوال سفرائه ..... ص : 293

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۳۷
محمدرضا زارع