مهدویت :حدیث ازامام حسن عسکری(ع)24
#حدیث_مهدوی
امام حسن عسگری(ع)
«ابراهیم بن مهزیار، یکی از نیکبختانی است که در غیبت صغری به زیارت کعبه ی مقصود و قبله ی موعود، نائل آمده است. وی در این تشرف فرازی از وصیتهای امام حسن عسکری علیهالسلام را به حضرت بقیة الله ارواحنا فداه از زبان خود آقا نقل کرده است:«اعلم یا ابا اسحاق! انه قال صلوات الله علیه: یا بنی! ان الله جل ثناءه لم یکن لیخلی اطباق ارضه، و اهل الجد فی طاعته و عبادته، بلا حجة یستعلی بها و امام یوتم به، و یقتدی بسبل سنته و منهاج قصده».«ای ابو اسحاق! بدان که پدرم صلوات الله علیه به من فرمود:«پسر جان! خدای تبارک و تعالی هرگز اقطار زمین و تلاشگران در عبادت و اطاعت را بدون حجتی نمی گذارد که دانش و ایمان آنها را بالا ببرد، و بدون امامی که به او اقتدا کنند و بدون پیشوایی که راه را به آنها نشان دهد».«و ارجو یا بنی ان تکون احد من اعده الله لنشر الحق و طی الباطل، و اعلاء الدین، واطفاء الضلال فعلیک یا بنی بلزوم خوافی الارض و تتبع اقاصیها، فان لکل ولی من اولیاء الله عزوجل عدوا مقارعا، و ضدا منازعا، افتراضا لمجاهدة اهل یفاقه و خلافه، اولی الالحاد و العناد، فلا یوحشنک ذلک».«امیدوارم که فرزندم! تو از کسانی باشی که خداوند آنها را برای نشر حق و بر چیدن اساس باطل، اعلای دین و خاموش کردن شعله های باطل، آماده ساخته است».«ای فرزند! بر تو باد جاهای پنهان و دور دست، که همواره در جاهای دور دست و پنهان زندگی کن، که برای هر یک از دوستان خدا، دشمنی خطرناک، ملحدان و منکران است، که این امر موجب وحشت تو نباشد».«واعلم ان قلوب اهل الطاعة و الاخلاص، نزع الیک مثل الطیر اذا امت اوکارها، و هم معشر یطلعون بمخائل الذلة و الاستکانة، و هم عندالله بررة اعزاء یبرزون بأنفس مختلة محتاجة، و هم اهل القناعة و الاعتصام. استنبطوا الدین فوازروه علی مجاهدة الأضداد، خصهم الله باحتمال الضیم، لیشملهم باتساع العز فی دار القرار، وجبلهم علی خلائق الصبر، لتکون لهم العاقبة الحسنی، و کرامة حسن العقبی».«پسرم! دلهای مردم دیندار و با اخلاص، مانند پرندگانی که شیفته ی آشیانه ی خویش باشند، مشتاق لقای تو هستند. آنها در میان مردم با خواری زندگی می کنند ولی در پیشگاه خداوند عزیز و محبوب هستند. آنها خود را بیچاره و بی نقش نشان می دهند ولی اهل قناعت و خویشتن داری هستند. آنها دین خود را به وسیله ی مبارزه با ضد دین، کامل نگه می دارند. خداوند آنها را با پیکار در برابر بی عدالتی امتیاز داده، تا در سرای جاویدان، مشمول عزت و بی کران خود سازی، خداوند آنها را در برابر ناملایمات شکیبا آفریده، تا حسن عاقبت در جهان سرمدی از آنِ آنها باشد».«فاقتبس یا بنی! نور الصبر علی موارد امورک، تفز بدرک الصنع فی مصادرها، و استشعر العز فیما ینو بک تحظ بما تحمد علیه ان شاء الله».«فرزندم! در هر کاری که بر تو پیش آید از نور صبر و مقاومت کسب نور کن، تا به امدادهای غیبی نائل شوی. در هر حادثه ای که بر تو روی دهد عزت و شرف را پیشه ی خود ساز، تا عاقبتی نیکو و پسندیده از آن تو باشد، ان شاء الله».«فکأنک یا بنی بتأیید نصر الله، قد ان، و تیسیر الفلح و علو الکعب قد حان، و کأنک بالرایات الصفر، و الأعلام البیض، تخفق علی اثناء اعطافک، ما بین الحطیم و زمزم. و کأنک بترادف البیعة و تصافی الولاء یتناظم علیک تناظم الدر فی مثانی العقود، و تصافق الأکف علی جنبات الحجر الأسود».«فرزندم! چنان می بینم که زمان تأیید تو با امدادهای الهی نزدیک است، پیروزی و سرفرازی تو با مددهای غیبی فرا رسیده است. روزی را با چشم خود می بینم که پرچمهای زرد و سفید، در میان حطیم و زمزم (در کنار کعبه) بر فراز دوشهای تو به اهتزاز در آمده، دستها برای بیعت با تو در پی یکدیگر صف کشیده، دوستان در دوستی تو صفا نشان می دهند و کارها را آن چنان به نظم و اسلوب ردیف کرده اند، که همچون دانه های درّ گرانبها، که در رشته ای قرار می گیرد، شمع وجودت را احاطه کرده اند و دستهایشان برای بیعت تو، در کنار حجرالأسود به هم می خورد».«تلوذ بفنائک من ملأ، برأهم الله من طهارة الولاء و نفاسة التربة مقدسة قلوبهم من دنس النفاق، مهذب افئدتهم من رجس الشقاق، لینة عرائکهم للدین، خشنة ضرائبهم عن العدوان، واضحة بالقبول اوجههم، نضرة بالفضل عیدانهم، یدینون بدین الحق و اهله».«قومی به آستانه ات گرد آیند که خداوند آنها را از سرشتی پاک و ریشه ای پاکیزه و گرانبها آفریده است، دلهایشان از آلودگی نفاق و پلیدی شقاق پاکیزه است. به فرمانهای دینی خاضع و منقاد هستند، دلهایشان از کینه و عداوت پیراسته است، رخسارشان برای پذیرش حق آماده، سیمایشان با نور فضل و کمال آراسته است. آیین حق را می پرستند و از اهل حق پیروی می کنند».«فاذا اشتدت ارکانهم و تقومت اعمادهم، قدت بمکاثفتهم طبقات الامم، اذ تبعتک فی ضلال شجرة دوحة بسقت افنان غصونها، علی حافات بحیرة الطبریة، فعندها یتلأ لأصبح الحق، و ینجلی ظلام الباطل، و یقصم الله بک الطغیان، و یعید الایمان، و یظهر بک اسقام الآفاق و سلام الرقان، یود الطفل فی المهد لو استطاع الیک نهوضا، و نواسط الوحوش لو تجد نحوک مجازا».«هنگامی که پایه های آنها محکم شد و ستون فقرات آنها نیرومند گردید، با حملات پیاپی آنها اجتماعات ملتهای جهان در هم می شکند، و آن هنگامی است، که زیر درخت پر شاخ و برگی در کنار دریاچه «طبریه» (در فلسطین) با تو بیعت کنند، آنگاه صبح حق می دمد و تیرگی باطل رخت برمی بندد. و خدای تبارک و تعالی به دست تو کمر طاغوتها را بشکند و راه و رسم ایمان را بازگرداند، و بیماریهای دیگران و سلامتی دوستان به دست تو آشکار گردد. کودکانی که در آغوش گهواره آرمیده اند، آرزو می کنند که ای کاش می توانستند برخیزند و به سویت بشتابند. درندگان دشت و صحرا آرزو می کنند که ای کاش راهی به کویت باز می یافتند».«تهتز بک اطراف الدنیا بهجة، و تهز بک اغصان العز نضرة، و تستقر بوانی العز فی قرارها، و توب شوارد الدین الی اوکارها، یتها طل علیک سحائب الظفر، فتخنق کل عدو، و تنصر کل ولی، فلا یبقی علی وجه الأرض جبار قاسط، و لا جاحد غامط، ولا شانی مبغض، ولا معاند کاشح، و من یتوکل علی الله فهو حسبه، ان الله بالغ امره، قد جعل الله لکل شی قدرا».«به وسیله ی تو اقطار و اکناف جهان از کران تا کران نزهت گیرد، و هر شاخه ی شکسته و خشکیده ای سرسبز گردد، معیارهای عزت و شرف در جای اصلی خود قرار گیرد، آنانکه از شاهراه هدایت روی برتافته اند، به آئین آرام بخش خود باز گردند، از ابرهای پیروزی و سرفرازی، بارانهای نصرت و رحمت فرو بارد، و دشمنان را در دره های هلاکت غرق سازد، و دوستان را به پیروزی و سرافرازی برساند. دیگر در روی زمین از ستمگر تجاوزگر، منکر عنادگر، دشمن حیله گر، و مخالف بدسیرت، اثر و نشانی باقی نباشد. که هر کس به خداوند توکل کند، خداوند او را بس است. خداوند امر خود را به انجام رساننده است».آنگاه فرمود: ای ابا اسحاق! این نشست ما در پیش تو مکتوم بماند، مگر از اهل صدق و برادران دینی با صدق و صفا. هنگامی که نشانه های ظهور آشکار شود خودت و برادران ایمانی ات بی درنگ به سوی ما بیائید و همراه با دیگر کسانی که به سوی مشعل یقین می شتابند به سوی انوار درخشان مشعلهای دین بشتابند، تا به حقیقت نائل گردید، ان شاء الله».
بحارالانوار/ ج52/ ص35