13- :مغالطه خودت هم
هرگاه اشکال کسی را بگویی و فرد به جای پاسخ یا عذرخواهی بگوید این .کار را کردی این مغالطه صورت گرفته است نمونه اول: وی در وقتی که به امام حسین( ع )می ،رسد می گوید :اگر بگویید خاندان حسین( را عّسب کردند وحسین را،کشتند باآنها همان کاری راکردند که آنها باعایشه کرده ،بودند ازحیث آنکه برآنها مستولی و پیروز شدند وآنها رابه سوی خانه هایشان بردند ونفقه هایشان رادادند وهمین کار هم باخاندان حسین شد. (همان: ج4 :165) ابن تیمیه گذشته از این که غیرمنصفانه برخورد احترام آمیز حضرت امیر(ع) با عایشه در جنگ جمل را با برخورد ظالمانه یزید با اسرای کربلا یکسان داوری می کند دچار این مغالطه گشته است که به جای جدایی حق از باطل، هر چیزی را اعم از حق و باطل و به هر قیمتی در مقابل حقّی قرار داده و بگوید خودت هم چنین کردی!
14- مغالطه تناقض:
دو گونه سخن گفتن یا دوگانه برخورد کردن در یک موضوع را به نحوی که کام لً مخالف هم باشند تناقض می گویند. برخورد و داوری دوگانه و متناقض ابن تیمیه با محدثان و دانشمندان اهل سنت در شمار همین مغالطه قرار می .گیرد نمونه اول: وی أبوحنیفة وأحمد بن حنبل ومحمّد بن جریر طبری را از امامین عسکریین اعلم معرفی می کند و ایشان را در علم اقوال پیامبر وصحابه وتابعین دارای معرفت تام می داند اما هنگامیکه ایشان سخنی لف عقیده او در آثارشان دارند ایشان را کوچک شمرده و تحقیر می !کند ،(کنتوری1414:ق ج14: 154) نمونه دوم: ابن تیمیه هنگام سخن ازبعضی احادیث می گوید که قابل اعتنا نیستند چون در صحاح ستّه و مسند احمد نیامده اند . ازاین کلام برداشت می شود که وی تنها احادیثی راقبول دارد که در این کتب - ًخصوصا در صحیح بخاری ومسلم - وجود دارند ( ،عبدالحمید1414:ق 02 )ولی باکمال تعجب در بسیاری موارد مشاهده می شود که ًاول خودش به کتب غیر مشهور استناد کرده ودر مقابل لمه حلی از آنها روایت نقل می کند ( ،ابن تیمیه1382ق: ج5 : 369؛ ج4 : 494 و459ً) ثانیا احادیثی که در فضائل اهل )بیت(ع در صحاح ستّه ومسند احمد آمده اند راّرد می کند.