قرآن این بزرگ کتاب آسمانى ما بهترین راهگشا در همه ابعاد مختلفى موردبررسى قرار داده است. * * *
1- قرآن امامت را از سوى خدا مى شمرد: همان گونه که در داستان ابراهیم(علیه السلام) قهرمان بت شکن در بحث هاى گذشته خواندیم قرآن مرحله امامت وپیشوایى ابراهیم(علیه السلام)را بعد از نیل به مقام نبوّت و رسالت و انجام امتحانات بزرگ مى ،شمرد د و ر سوره بقره، آیه124 مى گوید: (و اذا بتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انى جاعلک للناس اماما); «خداوند ابراهیم را آزمایش هاى بزرگى ،کرد هنگامى که ازعهده آزمایش ها بهخوبى ،برآمد فرمود من تو راامام وپیشواى خلق قرار دادم» قرائن قرآنى و تاریخىمختلف نشان مى دهد که رسیدن بهاین مقام بعد از مبارزه با بت پرستان بابل، و هجرت ابراهیم به شام، و ساختن خانه کعبه و بردن فرزندش اسماعیل به قربانگاه بوده است. جایى که نبوّت و رسالت باید از طرف خدا تعیین گردد، مقام امامت و رهبرى همه جانبه خلق که اوج تکامل رهب رى است به طریق اولى باید از سوى خدا تعیین گردد، و این چیزى نیست که ممکن باشد به انتخاب مردم صورت گیرد. وانگهى خود قرآن در همین جا چنین تعبیر مى کند: (انّى جاعلک للناس اماما); « من تو را امام و پیشوا قرار دادم. همان گونه که در سوره انبیاء آیه73 نیز درباره ج معى از پیامبران بزرگ خدا ابراهیم و لوط و اسحاق و یعقوب مى گوید: (و جعلنا هم ائمة یهدون بأمرنا); « ما آنها را امامان قرار دادیم که به فرمان ما مقام هدایت را بر عهده داشتند». شبیه این تعبیر در بعضى دیگر از آیات قرآن دیده مى شود که نشان مى دهد این منصب الهى بهوسیله خداوند باید تعیین گردد. از این گذشته هنگامى که در دنباله همان آیه مربوط به امامت ابراهیم(علیه السلام)مى خوانیم که اوتقاضاى این منصب رابراى جمعى ازفرزندان ونسل آینده خود ،کرد این پاسخ راشنید که (ال ینال عهدى الظالمین) اشاره به این که دعاى تو مستجاب شد امّا آنهایى که مرتکب ظلمى شده اند ازمیان فرزندان تو هرگز بهاین مقام والا نمى رسند. با توجّه به این که «ظالم» ازنظر ،لغت وهمچنین منطق ،قرآن معنى گسترده اى دارد که همه گناهان اعم از شرک آشکار ومخفى وهر گونه ظلم بر خویشتن و دیگران را شامل مى ،شود با وتوجه به این که آگاهى
ازاین امر به ،طور کامل جز براى خدا ممکن نیست چرا که تنها خدا از نیّات مردم و باطن آنها آگاه است روشن مى گردد که تعیین این مقام تنها بهدست خداست. * * * 2- آیه تبلیغ در سوره مائده ، آیه67 چنین مى خوانیم: ( یا ایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و هلل یعصمک من الناس ان هلل ال یهدى القوم الکافرین); « اى پیامبر آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر این کار را نکنى رسالت او را انجام نداده ،اى وخداوند تو ا راز (خطرات احتمالى) مردم نگاه مى ،دارد وخداوند جمعیّت کافران (لجوج ) راهدایت نمى کند». لحن این آیه نشان مى دهد که سخن ازمأموریت سنگینى مى گوید که بر دوش پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار داشته، و نگرانى هاى خاصّى ازهر سو آن راگرفته بوده ،است رسالتى که ممکن بوده با مخالفت هایى ازسوى گروهى ازمردم روبه رو ،شود لذا آیه مؤکداً به پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمان اب لغ آن مى ،دهد ودر برابر خطرات احتمالى ونگرانى ها او بهاطمینان خاطر مى بخشد. این مسئله مهم مسلماً مربوط به توحید و شرک یا مبارزه با دشمنانى از یهود و منافقان و غیر آنها نبوده، چرا که تا آن زمان (هنگام نزول سوره مائده) این مسئله کام ال حل شده بود. اب لغ احکام ساده اسلامى نیز داراى چنین نگرانى و اهمیّتى نبوده،چرا که طبق ظاهر آیه فوق حکمى بوده هم سنگ وهموزن رسالت که اگر اب لغ نمى شد حق رسالت ادا نشده بود. آیا چیزى جز مس ئله جانشینى و لفت پیامبر مى تواند باشد؟ به خصوص این که آیه در اواخر عمر پیامبر نازل شده ،است وتناسب با مسئله لفت دارد، که تداوم مسئله نبوّت و رسالت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است. لوه بر این روایات زیادى از جمیع کثیرى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) ،از جمله زید بن ارقم ابوسعید خدرى، ابن ،عباس جابر بن عبدا هلل ،انصارى ابوهریره، حذیفه و ابن مسعود نقل شده که بعضى از این روایات به یازده طریق به ما رسیده و گروه عظیمى از دانشمندان اهل سنّت اعم از مفسران و محدّثان و مورخان، آنها را نقل کرده اند که آیه فوق درباره على(علیه السلام) و داستان روز غدیر نازل
شده است.(1)
ماجراى«غدیر » را به خواست خدا بعداً در بحث«روایات و سنّت »ذکر خواهیم کرد، ولى در این جا همین اندازه یادآور مى شویم که این آیه نشانه روشنى است بر این که پیامبر گرامى اسلام( صلى الله علیهوآله) موظّف بوده که به هنگام بازگشت از آخرین حج و در اواخر عمرش على(علیه السلام) را رسماً به جانشینى خود نصب کرده و به عموم مسلمانان معرّفى کند. * * * 3- آیه اطاعت اولوا لمر در آیه سوره نساء ، آیه54 مى خوانیم: ( یا ایها الذین آمنوا اطیعوا هلل و اطیعواالرسول و اولى لمر منکم); «اى کسانى که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا ،را واطاعت کنید پیامبر خدا واولوا لمر را». در اینجا اطاعت«اولوا لمر »بدون هیچ گونه قید و شرط در کنار اطاعت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار گرفته است. آیا منظور از«اولوا لمر »ز مامداران و حکام در هر زمان و هر محیط هستند؟ و فى المثل مسلمانان هر کشورى در عصر ما موظفند مطیع بى قید وشرط زمامدارانشان باشند؟ (آن گونه که جمعى از مفسران اهل سنّت گفته اند). آیا منظور از آن پیروى از زمامداران است مشروط به این که حکمشان بر لف احکام اس لم نباشد؟ این نیز با مطلق بودن آیه سازگار نیست. و آیا منظور خصوص صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) است؟ این احتمال نیز با مفهوم گسترده اى که آیه براى هر عصر وزمان دارد سازگار نمى باشد. بنابراین به وضوح مى فهمیم که منظور ازآن پیشواى معصومى است که در هر عصر و زمان وجود دارد که اطاعتش بى قید وشرط ،واجب وفرمانش همچون فرمان خدا و پیامبر لزم لجرا است. احادیث متعدّدى که در منابع اسلامى در این زمینه وارد شده و«اولوا لمر »را تطبیق بر على(علیه السلام) یا ائمه معصومین کرده است گواه دیگر این مدّعاست.(2) * * * 4- آیه لیت
در سوره مائده آیه55 مى خوانیم: ( انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون); « ولى و رهبر شما تنها خدا است و پیامبرش و آنها که ایمان آورده و نماز را برپا مى دارند ودر حال رکوع زکات مى پردازند». قرآن با توجّه به کلمه«انّما » که در لغت عرب براى انحصار است ولى و سرپرست مسلمانان را در سه کس لصه مى کند :«،خدا پیامبر وکسانى که ایمان آوردند و در حال رکوع زکات مى دهند». شک نیست که منظور از«و لیت »دوستى مسلمانان با یکدیگر نیست، چرا که دوستى همگانى احتیاج به این قید و شرط ندارد همه مسلمانان با هم دوست و برادرند هر چند در حال رکوع زکاتى نپردازند، بنابراین «و لایت »در اینجا به همان معنى سرپرستى و رهبرى مادى و معنوى است، به خصوص این که در ردیف «و لیت خدا » و«و لیت پیامبر »قرار گرفته است. این نکته نیز روشن است که آیه فوق با اوصافى که در آن آمده اشاره به شخص معینى مى کند که در حال رکوع زکات پرداخته ،است وگرنه لزومى ندارد که انسان به هنگام رکوع نماز زکات خود را بپردازد، این در حقیقت یک نشانه است نه یک توصیف. مجموع این قرائن نشان مى دهد که آیه فوق اشاره پرمعنایى بهداستان معروف على(علیه السلام) است که حضرت مشغول رکوع نماز بود، مستمندى در مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) تقاضاى کمک کرد، کسى جواب مساعد به او نداد، در همان حال على(علیه السلام) ،با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد شخص نیازمند نزدیک آمد و انگشترى پرارزشى که در دست آن حضرت بود بیرون آورد پیامبر( صلى الله علیه وآله) با گوشه چشم جریان را مشاهده مى ،کرد بعد ازنماز سر بهآسمان بلند کرد و :چنین گفت « خداوند! برادرم موسى از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانى، و کارها را بر او آسان کنى، و گره از ،زبانش بگشائى، و هارون برادرش را وزیر و یاورش قرار دهید... خداوندا! من محمّد پیامبر و برگزیده توام سینه مرا گشاده ،دار وکارها رابر من آسان ،کن اخاندانم على راوزیر من فرما تا به وسیله او پشتم قوى و محکم گردد....». هنوز دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و آیه فوق را با خود آورد. جالب این که بسیارى ازمفسران بزرگ اهل سنّت ومورخان ومحدثان آنان نزول این آیه رادرباره على(علیه السلام) نقل کرده اند وگروهى ازصحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) که متجاوز از ده نفر مى شوند ًشخصا ازپیامبر(صلى الله علیه وآله)این حدیث را آورده اند.(3)
آیات در زمینه لیت فراوان است، ما فقط به چهار آیه فوق در این مختصر قناعت مى کنیم. * * * 1. براى اطّ لع بیشتر در این زمینه به کتاب«احقاق الحق » و«الغدیر » و«المراجعات » و«د لئل الصدق » مراجعه نمایید. 2. براى توضیح بیشتر به کتاب نفیس المراجعات مراجعه شود. 5. براى آگاهى بیشتر به تفسیر نمونه، ج5 ، ص456 مراجعه شود. فکر کنید و پاسخ دهید 1- نصب و تعیین امام از نظر قرآن به دست کیست؟ 2- آیه تبلیغ در چه شرایطى نازل شد و محتواى آن چیست؟ 3- اطاعت بى قید وشرط درباره چه کسانى معقول است؟ 4- به چه دلیل آیه«...انّما ولیکم هلل »اشاره به رهبرى و امامت دارد؟ 5- از مجموع آیات قرآن در زمینه مسئله الیت چه مسائلى را مى توان استفاده کرد؟