عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عصر ظهور

موسسه مجازی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسند و گردآورنده مطالب : محمد رضا زارع
#نشر مطالب باذکر نشانی این وبلاگ بلامانع است!
_____________________

حدیث روز:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّلُ
اصول کافى جلد3 صفحه: 212 روایة:4

ترجمه :
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا کارهاى خیر، زود انجام شده را دوست دارد.

__________________________
*دوستان مارا در لینک زیر حتما دنبال کنید.*

دوستانی که بنده را دنبال میکنند، در صورتی که آدرس سایتشان نیز در فهرست دنبال کنندگانمون ثبت باشه و لینک دنبال کردن هم داشته باشند دنبال خواهند شد


۹۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

«١٩٩»ثُمَّ‌ أَفِیضُوا مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَفاضَ‌ النّاسُ‌ وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ 
سپس از همان‌جا که مردم کوچ مى‌کنند،کوچ کنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید که خداوند آمرزنده‌ى مهربان است. 
نکته‌ها: 
در این آیه ضمن دستور به حرکت دسته‌جمعى همراه مردم،به اهل مکّه تذکّر مى‌دهد مبادا خیال کنید که چون اهل حرم یا از قبیله قریش و امثال آن هستید باید حرکات عبادى شما با دیگران فرقى داشته باشد،این خودبزرگ‌بینى‌ها را کنار گذاشته و همچون عموم مردم باشید. 
اساساً یکى از آثار و فلسفه‌هاى حج،کنار زدن امتیازات پوشالى است.در آنجا انسان از کفش، کلاه،لباس،همسر و مسکن خود مى‌گذرد و قطره‌اى مى‌شود که به دریا ملحق شده است. 
در این آیه،دو بار و در آیه قبل یک‌مرتبه کلمه«افاضة»به کار رفته که به معناى حرکت دسته‌جمعى است،این تکرار و اصرار نشان مى‌دهد که حرکت دسته‌جمعى در انجام عبادات ارزشمند است. 
استغفار و ذکر خداوند،بهترین اعمال عرفات و مشعر است.گرچه در این سرزمین‌ها اصل توقف،شرط‍‌ است و هیچ عمل دیگرى واجب نیست،امّا در این آیات،قرآن ما را به ذکر خدا و یاد سوابق پرخطا و اشتباه خود و طلب آمرزش درباره گذشته‌ى خویش دعوت مى‌کند. 
مگر مى‌توان در سرزمینى که اولیاى خدا اشک ریخته‌اند بى‌تفاوت نشست. 
پیام‌ها: 
١-امتیازطلبى،تحت هر نام و عنوانى،ممنوع است. «أَفِیضُوا مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَفاضَ‌ النّاسُ‌» 
٢-حرکت دسته‌جمعى ،ارزش دارد. «أَفِیضُوا مِنْ‌ حَیْثُ‌ أَفاضَ‌ النّاسُ‌» 
٣-هرگز مأیوس نشویم،گذشته‌ها هرچه باشد استغفار چاره‌ساز است.زیرا او غفور و رحیم است. «وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۱۳
محمدرضا زارع

#داستان_مهدوی
 

داستان‏های حدیثی

یکی از مؤمنین به نام أبومحمّد، حسن بن وجناء گوید: زیر ناودان طلا در حرم خانه‌ی خدا بودم که حضرت ولی عصر امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف را دیدم. دفتری را به من عنایت نمود که در آن دعای فرج و صلوات بر آن حضرت بود.سپس فرمود: به وسیله‌ی این نوشته‌ها بخوان و برای ظهور و فرج من دعا کن و بر من درود و تحیت بفرست.و آن دعا بر حسب مشهور چنین نقل شده است:«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیکَ فُلانِ بْنِ فُلانْ «الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَسْکَری» صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ، وَلیا وَحافِظا وَ قاعِدا وَ ناصِرا وَ دَلیلا وَ عَینا حَتّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعا وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا».

منبع:1-کمال الدین شیخ صدوق/ ص443/ ح17 و بحار الانوار/ ج52/ ص312- کافی/ ج4/ ص162 و فلاح السائل سید بن طاووسی/ ص46

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۱۷
محمدرضا زارع

157-  و من خطبة له (علیه السلام)
> یحث الناس علی التقوی <
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِکْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِیدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِیلًا عَلَی آلَائِهِ وَ عَظَمَتِهِ عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ الدَّهْرَ یَجْرِی بِالْبَاقِینَ کَجَرْیِهِ بِالْمَاضِینَ لَا یَعُودُ مَا قَدْ وَلَّی مِنْهُ وَ لَا یَبْقَی سَرْمَداً مَا فِیهِ آخِرُ فَعَالِهِ کَأَوَّلِهِ مُتَشَابِهَةٌ أُمُورُهُ مُتَظَاهِرَةٌ أَعْلَامُهُ فَکَأَنَّکُمْ بِالسَّاعَةِ تَحْدُوکُمْ حَدْوَ الزَّاجِرِ بِشَوْلِهِ فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَیْرِ نَفْسِهِ تَحَیَّرَ فِی الظُّلُمَاتِ وَ ارْتَبَکَ فِی الْهَلَکَاتِ وَ مَدَّتْ بِهِ شَیَاطِینُهُ فِی طُغْیَانِهِ وَ زَیَّنَتْ لَهُ سَیِّئَ أَعْمَالِهِ فَالْجَنَّةُ غَایَةُ السَّابِقِینَ وَ النَّارُ غَایَةُ الْمُفَرِّطِینَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَی دَارُ حِصْنٍ عَزِیزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِیلٍ لَا یَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا یُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ أَلَا وَ بِالتَّقْوَی تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَایَا وَ بِالْیَقِینِ تُدْرَکُ الْغَایَةُ الْقُصْوَی عِبَادَ اللَّهِ اللَّهَ اللَّهَ فِی أَعَزِّ الْأَنْفُسِ عَلَیْکُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَیْکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَکُمْ سَبِیلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ فَشِقْوَةٌ لَازِمَةٌ أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ فَتَزَوَّدُوا فِی أَیَّامِ الْفَنَاءِ لِأَیَّامِ الْبَقَاءِ قَدْ دُلِلْتُمْ عَلَی الزَّادِ وَ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ حُثِثْتُمْ عَلَی الْمَسِیرِ فَإِنَّمَا أَنْتُمْ کَرَکْبٍ وُقُوفٍ لَا یَدْرُونَ مَتَی یُؤْمَرُونَ بِالسَّیْرِ أَلَا فَمَا یَصْنَعُ بِالدُّنْیَا مَنْ خُلِقَ لِلْآخِرَةِ وَ مَا یَصْنَعُ بِالْمَالِ مَنْ عَمَّا قَلِیلٍ یُسْلَبُهُ وَ تَبْقَی عَلَیْهِ تَبِعَتُهُ وَ حِسَابُهُ عِبَادَ اللَّهِ إِنَّهُ لَیْسَ لِمَا وَعَدَ اللَّهُ مِنَ الْخَیْرِ مَتْرَکٌ وَ لَا فِیمَا نَهَی عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مَرْغَبٌ عِبَادَ اللَّهِ احْذَرُوا یَوْماً تُفْحَصُ فِیهِ الْأَعْمَالُ وَ یَکْثُرُ فِیهِ الزِّلْزَالُ وَ تَشِیبُ فِیهِ الْأَطْفَالُ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ عَلَیْکُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِکُمْ وَ عُیُوناً مِنْ جَوَارِحِکُمْ وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ یَحْفَظُونَ أَعْمَالَکُمْ وَ عَدَدَ أَنْفَاسِکُمْ لَا تَسْتُرُکُمْ مِنْهُمْ ظُلْمَةُ لَیْلٍ دَاجٍ وَ لَا یُکِنُّکُمْ مِنْهُمْ بَابٌ ذُو رِتَاجٍ وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ یَذْهَبُ الْیَوْمُ بِمَا فِیهِ وَ یَجِی‏ءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ فَکَأَنَّ کُلَّ امْرِئٍ مِنْکُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ فَیَا لَهُ مِنْ بَیْتِ وَحْدَةٍ وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ وَ مُفْرَدِ غُرْبَةٍ وَ کَأَنَّ الصَّیْحَةَ قَدْ أَتَتْکُمْ وَ السَّاعَةَ قَدْ غَشِیَتْکُمْ وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ قَدْ زَاحَتْ عَنْکُمُ الْأَبَاطِیلُ وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْکُمُ الْعِلَلُ وَ اسْتَحَقَّتْ بِکُمُ الْحَقَائِقُ وَ صَدَرَتْ بِکُمُ الْأُمُورُ مَصَادِرَهَا فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْغِیَرِ وَ انْتَفِعُوا بِالنُّذُرِ.

 

خطبه 157-سفارش به پرهیزکاری 
عبرت از گذشتگان 
ستایش خداوندی را سزاست که حمد را کلید یاد خویش، و سبب فزونی فضل و رحمت خود، و راهنمای نعمتها و عظمتش قرار داده است. بندگان خدا! روزگار بر آیندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت، آنچه گذشت باز نمی گردد، و آنچه هست جاویدان نخواهد ماند، پایان کارش با آغاز آن یکی است، ماجراها و رویدادهای آن همانند یکدیگرند، و نشانه های آن آشکار است. گویا پایان زندگی و قیامت، شما را فرا می خواند، چونان خواندن ساربان، شتربچه را، پس آن کس که جز به حساب نفس خویش پردازد، خود را در تاریکیها سرگردان، و در هلاکت افکنده است، شیطانها مهارش را گرفته و به سرکشی و طغیان می کشانند، و رفتار زشت او را در دیده اش زیبا می نمایانند، پس بدانید که بهشت پایان راه پیشتازان و آتش جهنم سرانجام کسانی است که سستی می ورزند. 
ضرورت تقوی و خودسازی ای بندگان خدا! بدانید که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذیر است، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فرو ریختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد، و کسی که بدان پناه برد در امان نیست، آگاه باشید با پرهیزکاری، ریشه های گناهان را می توان برید، و با یقین می توان به برترین جایگاه معنوی، دسترسی پیدا کرد. ای بندگان خدا را، خدا را، در حق نفس خویش که از همه چیز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است، پروا کنید، همانا خدا، راه حق را برای شما آشکار کرده و جاده های آن را روشن نگاه داشت، پس یا شقاوت دامنگیر یا رستگاری جاویدان در انتظار شماست. پس در این دنیای نابود شدنی برای زندگی جاویدان آخرت، توشه برگیرید، که شما را به زاد و توشه راهنمایی کردند، و به کوچ کردن از دنیا فرمان دادند، و شما را برای پیمودن راه قیامت برانگیختند، همانا شما چونان کاروانی هستید که در جایی به انتظار مانده و نمی دانند در چه زمانی آنان را فرمان حرکت می دهند. 
آگاه باشید! با دنیا چه می کند کسی که برای آخرت آفریده شده است؟ و با اموال دنیا چه کار دارد آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می رباید و تنها کیفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند، بندگان خدا! خیری را که خدا وعده داد رهاکردنی نمی باشد، و شری را که از آن نهی فرمود دوست داشتنی نیست. بندگان خدا! از روزی بترسید که اعمال و رفتار انسان وارسی می شود، که روزی که پر از تشویش و اضطراب است و کودکان در آن روز پیر می گردند. ای بندگان خدا! بدانید که از شما نگاهبانانی بر شما گماشته اند، و دیدبانهایی از پیکرتان برگزیده و حافظان راستگویی که اعمال شما را حفظ می کنند و شماره نفسهای شما را می شمارند، نه تاریکی شب شما را از آنان می پوشاند، و نه دری محکم شما را از آنها پنهان می سازد. یاد تنهایی قبر فردا به امروز نزدیک است، و امروز با آنچه در آن است می گذرد، و فردا می آید و بدان می رسد، گویی هر یک از شما در دل زمین به خانه مخصوص خود رسیده و در گودالی که کنده اند آرمیده اید، وه! که چه خانه تنهایی، و چه منزل وحشتناکی، و چه سیه چال غربتی، گویی هم اکنون بر صور اسرافیل دمیدند، و قیامت فرا رسیده، و برای قضاوت و ح 
سابرسی قیامت بیرون شده اید، پندارهای باطل دور گردیده، بهانه ها از میان برخاسته، و حقیقتها برای شما آشکارشده و شما را به آنجا که لازم بود کشانده اند، پس از عبرتها پند گیرید، و از دگرگونی روزگار عبرت پذیرید، و از هشداردهندگان بهره مند گردید.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۱۳
محمدرضا زارع

«١٩٨»لَیْسَ‌ عَلَیْکُمْ‌ جُناحٌ‌ أَنْ‌ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌ فَإِذا أَفَضْتُمْ‌ مِنْ‌ عَرَفاتٍ‌ فَاذْکُرُوا اللّهَ‌ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ‌ وَ اذْکُرُوهُ‌ کَما هَداکُمْ‌ وَ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِ‌ لَمِنَ‌ الضّالِّینَ‌ 
گناهى بر شما نیست که(به‌هنگام حج)به سراغ فضل پروردگارتان (و کسب و تجارت)بروید.پس چون از عرفات کوچ کردید،خدا را در مشعر الحرام یاد کنید،و او را یاد کنید از آن روى که شما را با آنکه پیش از آن از گمراهان بودید،هدایت کرد. 
نکته‌ها: 
عرفات،نام سرزمینى است در بیست کیلومترى مکّه که بر زائران خانه خدا واجب است از ظهر روز نهم ذى‌الحجه تا غروب در آنجا بمانند و اگر قبل از غروب به عمد از آنجا خارج شوند باید یک شتر جریمه دهند.واژه‌ى«عرفات»از«معرفت»به معناى محلّ‌ شناخت است.در آنجا آدم و حوا علیهما السلام یکدیگر را شناختند و به گناه خود اعتراف کردند.به فرموده امام صادق و امام باقر علیهما السلام جبرئیل در این مکان به حضرت ابراهیم گفت:مناسک و وظایف خود را بشناس و فراگیر. ١
در حدیث مى‌خوانیم:حضرت مهدى علیه السلام هر سال در عرفات حضور دارند.زمین عرفات خاطراتى از ناله‌ها و اشک‌هاى اولیاى خدا دارد.در روایات مى‌خوانیم:غروب عرفه،خداوند تمام گناهان زائران خانه خود را مى‌بخشد.و براى روز عرفه دعاهاى خاصّى از امام حسین و امام سجاد علیهما السلام نقل شده است. ٢
از نشانه‌هاى جامعیّت اسلام آن است که در کنار اعمال عبادى حج،به زندگى مادّى و کسب معاش نیز توجّه دارد.همان گونه که در سوره جمعه در کنار دستور به شرکت در نماز جمعه،مى‌فرماید:بعد از پایان نماز به سراغ کسب معاش بروید. ٣آرى،حج در عین عبادت،اقتصاد است. 
امام صادق علیه السلام فرمودند:یکى از آثار حج،تشکیل یک اجتماع بزرگ از مسلمانان نقاط‍‌ مختلف جهان و نقل و انتقال انواع تجربیات مى‌باشد و زمینه‌ى انجام مبادلات تجارى و اقتصادى است. ١
پیام‌ها: 
١-مبارزه با تحجّر از برنامه‌هاى قرآن است.گروهى فکر مى‌کردند دین امرى یک بُعدى و حج یک عبادت خشک است،اسلام این تفکّر را ردّ مى‌کند. «لَیْسَ‌ عَلَیْکُمْ‌ جُناحٌ‌» 
٢-درآمد حلال،فضل الهى است.قرآن بجاى واژه«کسب»،کلمه‌ى«فضل»را به کار برده تا بگوید:درآمد حلال فضل الهى است. «فَضْلاً مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌» 
٣-گرچه تلاش و طلب از شماست؛ «تَبْتَغُوا» امّا رزق،فضل خداوند است. «فَضْلاً مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌» 
٤- رزق‌رسانى،از شئون ربوبیّت الهى است. «فَضْلاً مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌» 
٥-در رزق‌رسانى،دست خداوند باز است.کلمه«فضل»نکره آمده است. «فَضْلاً مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌» 
٦-انجام عبادات باید طبق دستور باشد. «وَ اذْکُرُوهُ‌ کَما هَداکُمْ‌» 
٧-توجّه به توفیق الهى از یک‌سو و خطاها و گناهان گذشته‌ى خود از طرف دیگر،عشق و علاقه انسان را به الطاف خداوند زیاد مى‌کند. «هَداکُمْ‌ وَ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِ‌ لَمِنَ‌ الضّالِّینَ‌» 
٨-سابقه خودتان را فراموش نکنید،او بود که شما را هدایت کرد. «إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِ‌ لَمِنَ‌ الضّالِّینَ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۲۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امام هادی(ع)

«صاحب هذا الامر من یقول الناس: لم یولد بعد».

«صاحب این امر کسی است که مردم می گویند: هنوز چشم به دنیا نگشوده است».

بحار الانوار/ ج51/ ص159 و اثباة الهداة/ ج3/ ص479

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۱۲
محمدرضا زارع

156-  و من کلام له (علیه السلام)
>خاطب به أهل البصرة علی جهة اقتصاص الملاحم <
فَمَنِ اسْتَطَاعَ عِنْدَ ذَلِکَ أَنْ یَعْتَقِلَ نَفْسَهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْیَفْعَلْ فَإِنْ أَطَعْتُمُونِی فَإِنِّی حَامِلُکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَی سَبِیلِ الْجَنَّةِ وَ إِنْ کَانَ ذَا مَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ وَ مَذَاقَةٍ مَرِیرَةٍ وَ أَمَّا فُلَانَةُ فَأَدْرَکَهَا رَأْیُ النِّسَاءِ وَ ضِغْنٌ غَلَا فِی صَدْرِهَا کَمِرْجَلِ الْقَیْنِ وَ لَوْ دُعِیَتْ لِتَنَالَ مِنْ غَیْرِی مَا أَتَتْ إِلَیَّ لَمْ تَفْعَلْ وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَی وَ الْحِسَابُ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی.
>وصف الإیمان<
منه : ‏سَبِیلٌ أَبْلَجُ الْمِنْهَاجِ أَنْوَرُ السِّرَاجِ فَبِالْإِیمَانِ یُسْتَدَلُّ عَلَی الصَّالِحَاتِ وَ بِالصَّالِحَاتِ یُسْتَدَلُّ عَلَی الْإِیمَانِ وَ بِالْإِیمَانِ یُعْمَرُ الْعِلْمُ وَ بِالْعِلْمِ یُرْهَبُ الْمَوْتُ وَ بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْیَا وَ بِالدُّنْیَا تُحْرَزُ الْآخِرَةُ وَ بِالْقِیَامَةِ تُزْلَفُ الْجَنَّةُ وَ تُبَرَّزُ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ وَ إِنَّ الْخَلْقَ لَا مَقْصَرَ لَهُمْ عَنِ الْقِیَامَةِ مُرْقِلِینَ فِی مِضْمَارِهَا إِلَی الْغَایَةِ الْقُصْوَی.
>حال أهل القبور فی القیامة<
منه : ‏قَدْ شَخَصُوا مِنْ مُسْتَقَرِّ الْأَجْدَاثِ وَ صَارُوا إِلَی مَصَایِرِ الْغَایَاتِ لِکُلِّ دَارٍ أَهْلُهَا لَا یَسْتَبْدِلُونَ بِهَا وَ لَا یُنْقَلُونَ عَنْهَا وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِنَّهُمَا لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ وَ عَلَیْکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّیُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَ النَّجَاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ لَا یَعْوَجُّ فَیُقَامَ وَ لَا یَزِیغُ فَیُسْتَعْتَبَ وَ لَا تُخْلِقُهُ کَثْرَةُ الرَّدِّ وَ وُلُوجُ السَّمْعِ مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ.
>و قام إلیه رجل فقال یا أمیر المؤمنین ، أخبرنا عن الفتنة ، و هل سألت رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) عنها فقال (علیه السلام) : <
إِنَّهُ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ قَوْلَهُ الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ عَلِمْتُ أَنَّ الْفِتْنَةَ لَا تَنْزِلُ بِنَا وَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بَیْنَ أَظْهُرِنَا فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الْفِتْنَةُ الَّتِی أَخْبَرَکَ اللَّهُ تَعَالَی بِهَا فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ أُمَّتِی سَیُفْتَنُونَ بَعْدِی فَقُلْتُ یَا رَسُولُ اللَّهِ أَ وَ لَیْسَ قَدْ قُلْتَ لِی یَوْمَ أُحُدٍ حَیْثُ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ حِیزَتْ عَنِّی الشَّهَادَةُ فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَیَّ فَقُلْتَ لِی أَبْشِرْ فَإِنَّ الشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِکَ فَقَالَ لِی إِنَّ ذَلِکَ لَکَذَلِکَ فَکَیْفَ صَبْرُکَ إِذاً فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ هَذَا مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ وَ لَکِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَی وَ الشُّکْرِ وَ قَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ یَمُنُّونَ بِدِینِهِمْ عَلَی رَبِّهِمْ وَ یَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ وَ یَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ وَ یَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْکَاذِبَةِ وَ الْأَهْوَاءِ السَّاهِیَةِ فَیَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِیذِ وَ السُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ وَ الرِّبَا بِالْبَیْعِ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَبِأَیِّ الْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذَلِکَ أَ بِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ فَقَالَ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ.
 

خطبه 156-خطاب به مردم بصره 
ضرورت اطاعت از رهبری، (و نکوهش از نافرمانی عایشه) 
مردم بصره! در پیدایش فتنه ها هر کس که می تواند خود را به اطاعت پروردگار عزیز و برتر، مشغول دارد چنان کند، اگر از من پیروی کنید، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخیها باشد. اما عایشه! پس افکار و خیالات زنانه بر او چیره شد، و کینه ها در سینه اش چون کوره آهنگری شعله ور گردید، اگر از او می خواستند آنچه را که بر ضد من انجام داد نسبت به دیگری روا دارد سر باز می زد، به هر حال احترام نخست او برقرار است و حسابرسی اعمال او با خدای بزرگ است. 
ره آورد ایمان ایمان روشنترین راهها و نورانی ترین چراغهاست، با ایمان به اعمال صالح می توان راه برد، و با اعمال نیکو به ایمان می توان دسترسی پیدا کرد، با ایمان، علم و دانش آبادان است، و با آگاهی لازم، انسان از مرگ می هراسد، و با مرگ دنیا پایان می پذیرد، و با دنیا، توشه آخرت فراهم می شود، و با قیامت بهشت نزدیک می شود، و جهنم برای بدکاران آشکار می گردد، و مردم جز قیامت قرارگاهی ندارند، و شتابان به سوی میدان مسابقه می روند تا به منزلگاه آخرین رسند. 
یادآوری برخی از ارزشهای اخلاقی و ویژگیهای قرآن گویا می نگرم، همه از قبرها خارج شده به سوی منزلگاههای آخرین در حرکتند، هر خانه ای در بهشت به شخصی تعلق دارد که نه دیگری را می پذیرند و نه از آنجا به جای دیگری انتقال می یابند. همانا (امر به معروف) و (نهی از منکر) دو صفت از اوصاف پروردگارند که نه اجل را نزدیک می کنند و نه روزی را کاهش می دهند. بر شما باد عمل کردن به قرآن، که ریسمان محکم الهی، و نور آشکار و درمانی سودمند است، که تشنگی را فرو نشاند، نگهدارنده کسی است که به آن تمسک جوید و نجات دهنده آن کس است که به آن چنگ آویزد، کجی ندارد تا راست شود، و گرایش به باطل ندارد تا از آن باز گردانده شود، و تکرار و شنیدن پیاپی آیات کهنه اش نمی سازد، و گوش از شنیدن آن خسته نمی شود. کسی که با قرآن سخن بگوید راست گفته و هر کس بدان عمل کند پیشتاز است 
در این جا مردی بلند شد و گفت: ای امیرالمومنین ما را از فتنه آگاه کن، آیا نسبت به فتنه، از پیامبر خدا (ص) سوالی نفرموده ای؟ پاسخ داد: (خبر از فتنه ها و شهادت خویش) آنگاه که خداوند آیه 1 و 2 سوره عنکبوت را نازل کرد که: (آیا مردم خیال می کنند چونکه گفتند ایمان آوردیم، بدون آزمایش رها می شوند؟) دانستم که تا پیامبر (ص) در میان ماست آزمایش نمی گردیم. پرسیدم ای رسول خدا! این فتنه و آزمایش کدام است که خدا شما را بدان آگاهی داده است؟ فرمود: ای علی! پس از من امت اسلامی به فتنه و آزمون دچار می گردند. گفتم ای رسول خدا مگر جز این است که در روز (احد) که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند. و شهادت نصیب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودی، ای علی! مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد. پیامبر (ص) به من فرمود: (همانا این بشارت تحقق می پذیرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟) گفتم ای رسول خدا (ص) چنین موردی جای صبر و شکیبایی نیست بلکه جای مژده شنیدن و شکرگزاری است. و پیامبر خدا (ص) فرمود (ای علی! همانا این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش می شوند، و در دینداری بر خدا منت می گذارند، با این

حال انتظار رحمت او را دارند، و از قدرت و خشم خدا، خود را ایمن می پندارند، حرام خدا را با شبهات دروغین، و هوسهای غفلت زا، حلال می کنند، شراب را به بهانه اینکه (آب انگور) است و رشوه را که (هدیه) است و ربا را که (نوعی معامله) است حلال می شمارند). گفتم ای رسول خدا: در آن زمان مردم را در چه پایه ای بدانم؟ آیا در پایه ارتداد؟ یا فتنه و آزمایش؟ پاسخ فرمود: (در پایه ای از فتنه و آزمایش)
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۲۳
محمدرضا زارع

«١٩٧»اَلْحَجُّ‌ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ‌ فَمَنْ‌ فَرَضَ‌ فِیهِنَّ‌ الْحَجَّ‌ فَلا رَفَثَ‌ وَ لا فُسُوقَ‌ وَ لا جِدالَ‌ فِی الْحَجِّ‌ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ‌ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ‌ اللّهُ‌ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ‌ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوى‌ وَ اتَّقُونِ‌ یا أُولِی الْأَلْبابِ‌ 
(موسم عمره و)حج(در)ماههاى معیّنى است(شوّال،ذى‌القعده، ذى‌الحجه)،پس هرکه در این ماه‌ها فریضه‌ى حج را ادا کند،(بداند که) آمیزش جنسى و گناه و جدال در حج روا نیست و آنچه از کارهاى خیر انجام دهید خدا مى‌داند.و زاد و توشه تهیه کنید که البتّه بهترین زاد و توشه،پرهیزگارى است.اى خردمندان! تنها از من پروا کنید. 
نکته‌ها: 
کلمه«رفث»به معناى آمیزش جنسى و«فسوق»به معناى دروغ و ناسزاگویى و جدال و گفتنِ‌«لا و اللّه»و«بلى و اللّه»است. 
زمان مطرح شده در آیه،ناظر به حج و عمره با هم است.عمره تمتّع در طول سه ماه شوال،ذى‌القعده و ذى‌الحجّه انجام مى‌شود،ولى زمان حج ماه ذى‌الحجّه است. 
پیام‌ها: 
١-در عبادات اسلامى،زمان نقش مهمّى دارد. «اَلْحَجُّ‌ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ‌» 
٢-محیط‍‌ و فضاى با صفاى حج و مکّه را نباید با ارتکاب گناه و کدورت آلوده نمود. «فَلا رَفَثَ‌ وَ لا فُسُوقَ‌ وَ لا جِدالَ‌ فِی الْحَجِّ‌» 
٣-اعتقاد و یقین به آگاهى خداوند،رمز نشاط‍‌ و امید در انجام وظائف است. «ما تَفْعَلُوا مِنْ‌ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ‌ اللّهُ‌» 
٤-در هر سفرى،زاد و توشه لازم است،بهترین زاد و توشه سفر حج تقواست. 
«خَیْرَ الزّادِ التَّقْوى‌» 
٥-پرهیزکارى نشانه‌ى خردمندى است. «وَ اتَّقُونِ‌ یا أُولِی الْأَلْبابِ‌» 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۰۷
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

پیامبر اکرم(ص)

الا انه قاتل کل قبیلة من اهل الشرک .

آگاه باشید که مهدی (عج) کشنده ی هر تیره ای از مشرکان است .

بحارالانوار/ ج37/ ص213

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۱۱
محمدرضا زارع

155-  و من خطبة له (علیه السلام)
> یذکر فیها بدیع خلقة الخفاش <
>حمد اللّه و تنزیهه<
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی انْحَسَرَتِ الْأَوْصَافُ عَنْ کُنْهِ مَعْرِفَتِهِ وَ رَدَعَتْ عَظَمَتُهُ الْعُقُولَ فَلَمْ تَجِدْ مَسَاغاً إِلَی بُلُوغِ غَایَةِ مَلَکُوتِهِ هُوَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِینُ أَحَقُّ وَ أَبْیَنُ مِمَّا تَرَی الْعُیُونُ لَمْ تَبْلُغْهُ الْعُقُولُ بِتَحْدِیدٍ فَیَکُونَ مُشَبَّهاً وَ لَمْ تَقَعْ عَلَیْهِ الْأَوْهَامُ بِتَقْدِیرٍ فَیَکُونَ مُمَثَّلًا خَلَقَ الْخَلْقَ عَلَی غَیْرِ تَمْثِیلٍ وَ لَا مَشُورَةِ مُشِیرٍ وَ لَا مَعُونَةِ مُعِینٍ فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ فَأَجَابَ وَ لَمْ یُدَافِعْ وَ انْقَادَ وَ لَمْ یُنَازِعْ.
>خلقة الخفاش<
وَ مِنْ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ وَ عَجَائِبِ خِلْقَتِهِ مَا أَرَانَا مِنْ غَوَامِضِ الْحِکْمَةِ فِی هَذِهِ الْخَفَافِیشِ الَّتِی یَقْبِضُهَا الضِّیَاءُ الْبَاسِطُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ یَبْسُطُهَا الظَّلَامُ الْقَابِضُ لِکُلِّ حَیٍّ وَ کَیْفَ عَشِیَتْ أَعْیُنُهَا عَنْ أَنْ تَسْتَمِدَّ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَةِ نُوراً تَهْتَدِی بِهِ فِی مَذَاهِبِهَا وَ تَتَّصِلُ بِعَلَانِیَةِ بُرْهَانِ الشَّمْسِ إِلَی مَعَارِفِهَا وَ رَدَعَهَا بِتَلَأْلُؤِ ضِیَائِهَا عَنِ الْمُضِیِّ فِی سُبُحَاتِ إِشْرَاقِهَا وَ أَکَنَّهَا فِی مَکَامِنِهَا عَنِ الذَّهَابِ فِی بُلَجِ ائْتِلَاقِهَا فَهِیَ مُسْدَلَةُ الْجُفُونِ بِالنَّهَارِ عَلَی حِدَاقِهَا وَ جَاعِلَةُ اللَّیْلِ سِرَاجاً تَسْتَدِلُّ بِهِ فِی الْتِمَاسِ أَرْزَاقِهَا فَلَا یَرُدُّ أَبْصَارَهَا إِسْدَافُ ظُلْمَتِهِ وَ لَا تَمْتَنِعُ مِنَ الْمُضِیِّ فِیهِ لِغَسَقِ دُجُنَّتِهِ فَإِذَا أَلْقَتِ الشَّمْسُ قِنَاعَهَا وَ بَدَتْ أَوْضَاحُ نَهَارِهَا وَ دَخَلَ مِنْ إِشْرَاقِ نُورِهَا عَلَی الضِّبَابِ فِی وِجَارِهَا أَطْبَقَتِ الْأَجْفَانَ عَلَی مَآقِیهَا وَ تَبَلَّغَتْ بِمَا اکْتَسَبَتْهُ مِنَ الْمَعَاشِ فِی ظُلَمِ لَیَالِیهَا فَسُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ لَهَا نَهَاراً وَ مَعَاشاً وَ النَّهَارَ سَکَناً وَ قَرَاراً وَ جَعَلَ لَهَا أَجْنِحَةً مِنْ لَحْمِهَا تَعْرُجُ بِهَا عِنْدَ الْحَاجَةِ إِلَی الطَّیَرَانِ کَأَنَّهَا شَظَایَا الْآذَانِ غَیْرَ ذَوَاتِ رِیشٍ وَ لَا قَصَبٍ إِلَّا أَنَّکَ تَرَی مَوَاضِعَ الْعُرُوقِ بَیِّنَةً أَعْلَاماً لَهَا جَنَاحَانِ لَمَّا یَرِقَّا فَیَنْشَقَّا وَ لَمْ یَغْلُظَا فَیَثْقُلَا تَطِیرُ وَ وَلَدُهَا لَاصِقٌ بِهَا لَاجِئٌ إِلَیْهَا یَقَعُ إِذَا وَقَعَتْ وَ یَرْتَفِعُ إِذَا ارْتَفَعَتْ لَا یُفَارِقُهَا حَتَّی تَشْتَدَّ أَرْکَانُهُ وَ یَحْمِلَهُ لِلنُّهُوضِ جَنَاحُهُ وَ یَعْرِفَ مَذَاهِبَ عَیْشِهِ وَ مَصَالِحَ نَفْسِهِ فَسُبْحَانَ الْبَارِئِ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَیْرِهِ.
 

خطبه 155-در آفرینش خفاش 
وصف پروردگار 
ستایش خداوندی را سزاست که تمامی صفتها از بیان حقیقت ذاتش درمانده، و بزرگی او عقلها را طرد کرده است، چنانکه راهی برای رسیدن به نهایت ملکوتش نیابد، او خدای حق و آشکار، سزاوارتر و آشکارتر از آن است که دیده ها می نگرد، عقلها نمی توانند برای او حدی تعیین نمایند، تا همانندی داشته باشد، و اندیشه ها و اوهام نمی توانند برای او اندازه ای مشخص کنند تا در شکل و صورتی پنداشته شود، پدیده ها را بی آنکه نمونه ای موجود باشد یا با مشاوری مشورت نماید، و یا از قدرتی کمک و مدد بگیرد آفرید، پس با فرمان او خلقت آن به کمال رسید، و اطاعت پروردگار را پذیرفت و پاسخ مثبت داد و به خدمت شتافت، گردن به فرمان او نهاد و سرپیچی نکرد. 
شگفتیهای خفاش از زیباییهای صنعت پروردگاری، و شگفتیهای آفرینش او، همان اسرار پیچیده حکمت در آفریدن خفاشان است، روشنی روز که همه چیز را می گشاید چشمانشان را می بندد، و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو می برد، چشمان آنها را باز می کند، چگونه چشمان خفاش کم بین است که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنی گیرد؟ نوری که با آن راههای زندگی خود را بیابد، و در پرتو آشکار خورشید خود را به جاهایی رساند که می خواهد، و روشنی آفتاب خفاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد، و در خلوتگاههای تاریک پنهان می سازد، که از حرکت در نور درخشان ناتوان است، پس خفاش در روز پلکها را بر سیاهی دیده ها اندازد، و شب را چونان چراغی برمی گزیند، که در پرتو تاریکی آن روزی خود را جستجو، و سیاهی شب دیده های او را نمی بندد، و به خاطر تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمی ماند پس آنگاه که خورشید پرده از رخ بیفکند، و سپیده صبحگاهان بدمد، و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن گردد، شب پره، پلکها برهم نهد، و بر آنچه در تاریکی شب به دست آورده قناعت کند. پس پاک و منزه است خدایی که شب را برای خفاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن 
روزی قرار دارد، و روز را چونان شب تار مایه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود، و بالهایی از گوشت برای پرواز آنها آفرید، تا به هنگام نیاز به پرواز از آن استفاده کنند، این بالها، چونان لاله های گوشند بی پر و رگهای اصلی، اما جای رگها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده خواهی کرد. برای شب پره ها دو بال قرار داد، نه آنقدر نازک که درهم بشکند، و نه چندان محکم که سنگینی کند، پرواز می کنند در حالی که فرزندانشان به آنها چسبیده و به مادر پناه برده اند، اگر فرود آیند با مادر فرود می آیند، و اگر بالا روند با مادر اوج می گیرند، از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بالها قدرت پرواز کردن پیدا کند، و بداند که راه زندگی کردن کدام است؟ و مصالح خویش را بشناسد. پس پاک و منزه است پدیدآورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقیمانده از دیگری، همه چیز را آفرید.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۰۶
محمدرضا زارع

«١٩٦»وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّهِ‌ فَإِنْ‌ أُحْصِرْتُمْ‌ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ‌ الْهَدْیِ‌ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ‌ حَتّى یَبْلُغَ‌ الْهَدْیُ‌ مَحِلَّهُ‌ فَمَنْ‌ کانَ‌ مِنْکُمْ‌ مَرِیضاً أَوْ بِهِ‌ أَذىً‌ مِنْ‌ رَأْسِهِ‌ فَفِدْیَةٌ‌ مِنْ‌ صِیامٍ‌ أَوْ صَدَقَةٍ‌ أَوْ نُسُکٍ‌ فَإِذا أَمِنْتُمْ‌ فَمَنْ‌ تَمَتَّعَ‌ بِالْعُمْرَةِ‌ إِلَى الْحَجِّ‌ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ‌ الْهَدْیِ‌ فَمَنْ‌ لَمْ‌ یَجِدْ فَصِیامُ‌ ثَلاثَةِ‌ أَیّامٍ‌ فِی الْحَجِّ‌ وَ سَبْعَةٍ‌ إِذا رَجَعْتُمْ‌ تِلْکَ‌ عَشَرَةٌ‌ کامِلَةٌ‌ ذلِکَ‌ لِمَنْ‌ لَمْ‌ یَکُنْ‌ أَهْلُهُ‌ حاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرامِ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ شَدِیدُ الْعِقابِ‌ 
و حج و عمره را براى خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید(و موانعى مانند ترس از دشمن یا بیمارى اجازه نداد که پس از احرام بستن،حج را کامل کنید) آنچه از قربانى فراهم است(ذبح کنید و از احرام خارج شوید.)و سرهاى خود را نتراشید تا قربانى به قربانگاه برسد و اگر کسى بیمار بود و یا ناراحتى در سر داشت(و ناچار بود سر خود را زودتر بتراشد،)باید کفّاره‌اى از قبیل روزه یا صدقه یا قربانى به‌جاآورد و چون(از بیمارى و یا دشمن)در امان شدید،پس هرکس بدنبال عمره تمتّع،حج را آغاز کرده آنچه را از قربانى که میسّر است(ذبح کند.)و هرکس که قربانى نیافت،سه روز در ایام حج روزه بدارد و هفت روز به هنگامى که بازگشتید،این ده روزِ کامل است.(البتّه)این(حج تمتّع)براى کسى است که خاندانش ساکن(مکّه و)مسجد الحرام نباشند.و از خدا پروا کنید و بدانید که او سخت کیفر است. 
نکته‌ها: 
در این آیه،کلیّات و گوشه‌اى از احکام حج و عمره آمده است،ولى تفصیل آن در روایات و فتاواى علما مى‌باشد. 
«حج»مناسکى است که بنیان‌گذار آن حضرت ابراهیم علیه السلام بوده و در میان عرب از زمان آن حضرت متداول بوده و به فرمان خداوند این برنامه در اسلام نیز امضا شد و تا روز قیامت نیز خواهد بود. 
«عمره»به معناى زیارت است و هرکس وارد مکّه شود باید با لباس احرام به زیارت کعبه و طواف آن برود.حج و عمره مثل اذان و اقامه،دو عمل مشابه هستند که اندکى تفاوت دارند. 
«هَدى»،نام قربانى حج است. 
این آیه،عمره تمتّع را در کنار حج تمتّع آورده است؛ «فَمَنْ‌ تَمَتَّعَ‌ بِالْعُمْرَةِ‌ إِلَى الْحَجِّ‌» ،لکن یکى از خلفا به اجتهاد خود آن را منع کرد.البتّه این اجتهاد در برابر فرمان صریح خداوند است. 
حکم مسائل اضطرارى،محدود به زمان ضرورت است.و لذا برخلاف موارد عادّى که در سفر روزه جایز نیست،در این سفر در صورت عدم ذبح قربانى،روزه واجب است و آن هم باید در سه روز هفتم،هشتم و نهم ماه باشد،چرا که روز دهم عید قربان است که روزه‌ى آن حرام مى‌باشد. 
امامان معصوم در تفسیر جمله‌ى «أَتِمُّوا الْحَجَّ‌» فرمودند:حجِّ‌ تمام،حجى است که در آن کلام زشت،گناه و نزاع نباشد و از محرّمات پرهیز شود. ١و انسان توفیق یابد امام زمان خود را ملاقات کند. ٢پیام‌ها: 
١-وظایف دینى را باید تمام و کمال به انجام رسانید.بعد از شروع اعمال حج، نمى‌توان آن را ناتمام و ناقص گذارد. «أَتِمُّوا» 
٢-در اعمال حج،قصد قربت و عبادت لازم است.به انگیزه‌ى جهانگردى و سیاحت نمى‌توان حج به‌جاآورد . «أَتِمُّوا... لِلّهِ‌» 
٣-احکام اسلام،در مقام سخت‌گیرى بر مردم نیست.تمام نمودن حج و عمره بر کسى که از درون مریض یا از بیرون ترس دارد،واجب نیست. «فَإِنْ‌ أُحْصِرْتُمْ‌ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ‌ الْهَدْیِ‌» 
٤-مکان در عبادات سهم دارد. «یَبْلُغَ‌ الْهَدْیُ‌ مَحِلَّهُ‌» 
٥-بیمارى در مواردى سبب تخفیف در احکام است،نه تعطیل آن.لذا در حج، افراد معذور باید با روزه یا صدقه یا قربانى،وظایف خود را جبران کنند. «فَمَنْ‌ کانَ‌ مِنْکُمْ‌ مَرِیضاً أَوْ... فَفِدْیَةٌ‌ مِنْ‌ صِیامٍ‌ أَوْ صَدَقَةٍ‌ أَوْ نُسُکٍ‌» 
٦-ملاک وجوب قربانى در حج،در توان بودن آن است. «فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ‌ الْهَدْیِ‌ فَمَنْ‌ لَمْ‌ یَجِدْ فَصِیامُ‌ ثَلاثَةِ‌ أَیّامٍ‌...» 
٧-قانون عمره و حج تمتّع،وظیفه حجاجى است که ساکن مکّه نباشند،حج ساکنان مکّه نوع دیگرى است. «أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌... ذلِکَ‌ لِمَنْ‌ لَمْ‌ یَکُنْ‌ أَهْلُهُ‌ حاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرامِ‌» 
٨-توجّه به کیفر الهى،زمینه‌ساز تقواست. «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌... وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ شَدِیدُ الْعِقابِ‌» 
٩-توّجه به تقوا،در انجام فرمان‌هاى الهى مطرح است. «أَتِمُّوا الْحَجَّ‌... وَ اتَّقُوا اللّهَ‌» 
١٠-اعمال حج،قبل از اسلام به نحو دیگرى بوده است.لذا قرآن بر مراعات این تغییرات تأکید نموده است. «أَنَّ‌ اللّهَ‌ شَدِیدُ الْعِقابِ‌» ١١-براى کسانى که در احکام حج تغییرى دهند،کیفر شدیدى است. «شَدِیدُ الْعِقابِ‌» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۵۰
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

پیامبر اکرم(ص)

الا انه المنتقم من الظالمین .

آگاه باشید که مهدی (عج) انتقامگر از ستمگران است .

بحارالانوار/ ج37/ ص213

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۳۵
محمدرضا زارع

154-  و من خطبة له (علیه السلام)
> یذکر فیها فضائل أهل البیت <
وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِیبِ بِهِ یُبْصِرُ أَمَدَهُ وَ یَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ دَاعٍ دَعَا وَ رَاعٍ رَعَی فَاسْتَجِیبُوا لِلدَّاعِی وَ اتَّبِعُوا الرَّاعِیَ قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا تُؤْتَی الْبُیُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَیْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّیَ سَارِقاً.
>منها : <فِیهِمْ کَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ کُنُوزُ الرَّحْمَنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ یُسْبَقُوا فَلْیَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْیُحْضِرْ عَقْلَهُ وَ لْیَکُنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَ إِلَیْهَا یَنْقَلِبُ فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ یَکُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ یَعْلَمَ أَ عَمَلُهُ عَلَیْهِ أَمْ لَهُ فَإِنْ کَانَ لَهُ مَضَی فِیهِ وَ إِنْ کَانَ عَلَیْهِ وَقَفَ عَنْهُ فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَیْرِ عِلْمٍ کَالسَّائِرِ عَلَی غَیْرِ طَرِیقٍ فَلَا یَزِیدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ کَالسَّائِرِ عَلَی الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِکُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَی مِثَالِهِ فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ وَ قَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ (صلی الله علیه وآله) إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْعَبْدَ وَ یُبْغِضُ عَمَلَهُ وَ یُحِبُّ الْعَمَلَ وَ یُبْغِضُ بَدَنَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِکُلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً وَ کُلُّ نَبَاتٍ لَا غِنَی بِهِ عَنِ الْمَاءِ وَ الْمِیَاهُ مُخْتَلِفَةٌ فَمَا طَابَ سَقْیُهُ طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ وَ مَا خَبُثَ سَقْیُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ.
 

خطبه 154-در فضائل اهل بیت 
ضرورت پیروی از امامان دوازده گانه 
عاقل با چشم دل سرانجام کار را می نگرد، و پستی و بلندی آن را تشخیص می دهد، دعوت کننده حق، (پیامبر (ص)) دعوت خویش را به پایان رسانید، و رهبر امت به سرپرستی قیام نمود، پس دعوت کننده حق را پاسخ دهید و از رهبرتان اطاعت کنید. گروهی در دریای فتنه ها فرو رفته، بدعت را پذیرفته، و سنتهای پسندیده را واگذاردند، مومنان کناره گیری کرده و گمراهان و دروغگویان به سخن آمدند. مردم! ما اهل بیت پیامبر (ص) چونان پیراهن تن او، و یاران راستین او، و خزانه داران علوم و معارف وحی، و درهای ورود به آن معارف، می باشیم، که جز از در، هیچ کس به خانه ها وارد نخواهد شد، و هر کس از غیر در وارد شود، دزد نامیده می شود، 
مردم! درباره اهل بیت پیامبر (ص) آیات کریمه قرآن نازل شد، آنان گنجینه های علوم خداوند رحمانند، اگر سخن گویند، راست گویند، و اگر سکوت کنند بر آنان پیشی نجویند. شرایط امامت و رهبری پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید، و راه خرد پیماید و از فرزندان آخرت باشد که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت، پس آن که با چشم دل بنگرد، و با دیده درون کار کند، آغاز کارش آن است که بیندیشد آیا عمل او به سود او باشد یا زیان؟ اگر به سود است ادامه دهد، و اگر زیانبار است توقف کند، زیرا عمل کننده بدون آگاهی چون رونده ای است که بیراهه می رود، پس هر چه شتاب کند از هدفش دورتر می ماند، و عمل کننده از روی آگاهی، چون رونده ای بر راه راست است، پس بیننده باید به درستی بنگرد آیا رونده راه است یا واپس گرا؟ 
روانشناسی انسانی (تاثیر جسم و روح در یکدیگر) و بدان که هر ظاهری باطنی متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاکیزه، باطن آن نیز پاک و پاکیزه است، و آنچه ظاهرش پلید، باطن آن نیز پلید است، و پیامبر راستگو (ص) فرمود: همانا خداوند بنده ای را دوست اما کردار او را دشمن می دارد، و کردار بنده ای را دوست اما شخص را ناخوش می دارد. آگاه باش هر عملی رویش دارد، و هر روینده ای از آب بی نیاز نیست، و آبها نیز گوناگون می باشند، پس هر درختی که آبیاریش به اندازه و نیکو باشد شاخ و برگش نیکو و میوه اش شیرین است، و آنچه آبیاریش پاکیزه نباشد درختش عیب دار و میوه اش تلخ است.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۲۶
محمدرضا زارع

«١٩٥»وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ‌ إِلَى التَّهْلُکَةِ‌ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ‌ اللّهَ‌ یُحِبُّ‌ الْمُحْسِنِینَ‌ 
و در راه خدا انفاق کنید(و با ترک انفاق،)خود را به دست خود به هلاکت نیاندازید.و نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست مى‌دارد. 
نکته‌ها: 
پنج آیه پى در پى،مسلمانان را به دفاع از دین و مقابله با کفّار فراخواند،این آیه پایان آن را با انفاق و احسان تمام کرده است. 
خودکشى و ضرر به نفس،حرام قطعى است که از آیه استفاده مى‌شود.امّا شهادت طلبى در مواردى که اساس اسلام در خطر باشد،افتادن در تهلکه نیست. 
این آیه در کنار سفارش به انفاق،مسلمانان را از هرگونه افراط‍‌ و تفریط‍‌ بازمى‌دارد.زیرا اگر ثروتمندان بخل ورزند و به فکر محرومان نباشند،اختلاف طبقاتى روز به روز توسعه پیدا کرده و عامل انفجار جامعه و نابودى آنان خواهد گردید.چنانکه اگر میانه‌روى در انفاق مراعات نشود و انسان هرچه را دارد به دیگران ببخشد،به دست خویش،خود و خانواده‌اش را به هلاکت کشانده است.قرآن در آیات دیگر نیز مسلمانان را به میانه‌روى در انفاق سفارش نموده و به پیامبرش مى‌فرماید: «وَ لا تَجْعَلْ‌ یَدَکَ‌ مَغْلُولَةً‌ إِلى‌ عُنُقِکَ‌ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ‌ الْبَسْطِ‍‌» ١اى پیامبر! نه دست‌بسته باش که چیزى نبخشى و نه آن‌چنان‌که هرچه دارى یکجا ببخشى.امام صادق علیه السلام نیز در ذیل این آیه مى‌فرماید:انفاق شما،نباید در حدّى باشد که دستِ‌ خودتان خالى و به بدبختى کشیده شوید. ٢
انسان علاقه دارد که محبوب باشد،لذا قرآن از این فطرت استفاده کرده و مى‌فرماید:نیکى کن که نیکوکاران محبوب خداوند هستند. پیام‌ها: 
١-اقتصاد،پشتوانه‌ى هر حرکتى است. «أَنْفِقُوا...» جهاد نیز بدون پشتوانه مالى و گذشت از برخى امکانات،امکان ندارد.اگر مردم به هنگام هجوم دشمن و در راه دفاع از حقّ‌،اموال خود را به کار نگیرند،گرفتار شکست قطعى مى‌شوند. 
٢-با انفاق،خود و اموالتان را بیمه کنید. «أَنْفِقُوا... وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ‌ إِلَى التَّهْلُکَةِ‌» 
٣-در اسلام جبهه و جنگ و کمک‌هاى مالى همه باید رنگ الهى داشته و براى رضاى خداوند باشد. «فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌» 
٤-محبوب خدا شدن،سبب تشویق براى احسان است. «إِنَّ‌ اللّهَ‌ یُحِبُّ‌ الْمُحْسِنِینَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۲۴
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

امیر المومنین(ع)

یفرح لخروجه اهل السماء و سکانها، یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا و ظلما.

برای ظهور او اهل آسمان‌ها شادمانی می کنند. روی زمین را پر از عدالت می کند، پس از آنکه با جور و ستم پر شده باشد.

بحارالانوار/ ج51/ ص120

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۲۹
محمدرضا زارع

153-  و من خطبة له (علیه السلام)
> صفة الضال<
وَ هُوَ فِی مُهْلَةٍ مِنَ اللَّهِ یَهْوِی مَعَ الْغَافِلِینَ وَ یَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِینَ بِلَا سَبِیلٍ قَاصِدٍ وَ لَا إِمَامٍ قَائِدٍ.
>صفات الغافلین<
منها : حَتَّی إِذَا کَشَفَ لَهُمْ عَنْ جَزَاءِ مَعْصِیَتِهِمْ وَ اسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلَابِیبِ غَفْلَتِهِمُ اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً وَ اسْتَدْبَرُوا مُقْبِلًا فَلَمْ یَنْتَفِعُوا بِمَا أَدْرَکُوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ وَ لَا بِمَا قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ إِنِّی أُحَذِّرُکُمْ وَ نَفْسِی هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ فَلْیَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَکَ جَدَداً وَاضِحاً یَتَجَنَّبُ فِیهِ الصَّرْعَةَ فِی الْمَهَاوِی وَ الضَّلَالَ فِی الْمَغَاوِی وَ لَا یُعِینُ عَلَی نَفْسِهِ الْغُوَاةَ بِتَعَسُّفٍ فِی حَقٍّ أَوْ تَحْرِیفٍ فِی نُطْقٍ أَوْ تَخَوُّفٍ مِنْ صِدْقٍ.
>عظة الناس<
فَأَفِقْ أَیُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَکْرَتِکَ وَ اسْتَیْقِظْ مِنْ غَفْلَتِکَ وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِکَ وَ أَنْعِمِ الْفِکْرَ فِیمَا جَاءَکَ عَلَی لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ (صلی الله علیه وآله) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِیصَ عَنْهُ وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذَلِکَ إِلَی غَیْرِهِ وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِیَ لِنَفْسِهِ وَ ضَعْ فَخْرَکَ وَ احْطُطْ کِبْرَکَ وَ اذْکُرْ قَبْرَکَ فَإِنَّ عَلَیْهِ مَمَرَّکَ وَ کَمَا تَدِینُ تُدَانُ وَ کَمَا تَزْرَعُ تَحْصُدُ وَ مَا قَدَّمْتَ الْیَوْمَ تَقْدَمُ عَلَیْهِ غَداً فَامْهَدْ لِقَدَمِکَ وَ قَدِّمْ لِیَوْمِکَ فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ أَیُّهَا الْمُسْتَمِعُ وَ الْجِدَّ الْجِدَّ أَیُّهَا الْغَافِلُ وَ لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ إِنَّ مِنْ عَزَائِمِ اللَّهِ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ الَّتِی عَلَیْهَا یُثِیبُ وَ یُعَاقِبُ وَ لَهَا یَرْضَی وَ یَسْخَطُ أَنَّهُ لَا یَنْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ أَنْ یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا لَاقِیاً رَبَّهُ بِخَصْلَةٍ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ لَمْ یَتُبْ مِنْهَا أَنْ یُشْرِکَ بِاللَّهِ فِیمَا افْتَرَضَ عَلَیْهِ مِنْ عِبَادَتِهِ أَوْ یَشْفِیَ غَیْظَهُ بِهَلَاکِ نَفْسٍ أَوْ یَعُرَّ بِأَمْرٍ فَعَلَهُ غَیْرُهُ أَوْ یَسْتَنْجِحَ حَاجَةً إِلَی النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَةٍ فِی دِینِهِ أَوْ یَلْقَی النَّاسَ بِوَجْهَیْنِ أَوْ یَمْشِیَ فِیهِمْ بِلِسَانَیْنِ اعْقِلْ ذَلِکَ فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِیلٌ عَلَی شِبْهِهِ إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا وَ إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَی غَیْرِهَا وَ إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُسْتَکِینُونَ إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُشْفِقُونَ إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ خَائِفُونَ.
 

خطبه 153-صفات گمراهان
وصف گمراهان و غفلت زدگان 
چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده شده، و او با غافلان و بی خبران در راه هلاکت قدم می نهد، و تمام روزها را با گناهکاران سپری می کند، بی آنکه از راهی برود تا به حق رسد و یا پیشوایی برگزیند که راهنمای او باشد. 
و تا آن زمان که خداوند کیفر گناهان را می نماید، و آنان را از پرده غفلت بیرون می آورد به استقبال چیزی می روند که بدان پشت کرده و پشت می کنند بدانچه روی آورده بودند، پس نه از آنچه آرزو می کردند و بدان رسیدند سودی بردند، و نه از آنچه حاجت خویش بدان روا کردند بهره ای به دست آوردند، من، شما و خود را از اینگونه غفلت زدگی می ترسانم. درمان غفلت زدگیها هر کس باید از کار خویش بهره گیرد، و انسان بینا کسی است که به درستی شنید و اندیشه نمود، پس به درستی نگریست و آگاه شد، و از عبرتها پند گرفت، سپس راه روشنی را پیمود، و از افتادن در پرتگاهها، و گم شدن در کوره راهها، دوری کرد، و کوشید تا عدالت را پاس دارد و برای گمراهان جای اعتراض باقی نگذارد، که در حق سختگیری کند، یا در سخن حق تحریف روا دارد، یا در گفتن سخن راست بترسد. پس بهوش باش ای شنونده! و از خواب غفلت بیدار شو، و از شتاب خود کم کن، و در آنچه از زبان پیامبر (ص) بر تو رسیده اندیشه کن، که ناچار به انجام آن می باشی و راه فراری وجود ندارد، و با کسی که رهنمودهای پیامبر (ص) را بکار نمی بندد و به جانب دیگری تمایل دارد مخالفت کن و او را با آنچه برای خود پسندیده ر 
ها کن، فخرفروشی را واگذار، و از مرکب تکبر فرود آی. به یاد قبر باش که گذرگاه تو به سوی عالم آخرت است، که همانگونه به دیگران پاداش دادی به تو پاداش می دهند، و آنگونه که کاشتی، درو می کنی، آنچه امروز، پیش می فرستی، فردا بر آن وارد می شوی، پس برای خود در سرای آخرت جایی آماده کن، و چیزی پیش فرست ای شنونده! هشدار، هشدار،ای غفلت زده! بکوش، بکوش. (هیچ کس جز خدای آگاه تو را باخبر نمی سازد) 
صفات ناپسند نابودکننده از واجبات قطعی خدا در قرآن حکیم که بر آن پاداش و کیفر می دهد و به خاطر آن خشنودشده یا خشم می گیرد، این است که اگر انسان یکی از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات کند، هر چند خود را به زحمت اندازد، یا عملش را خالص گرداند فایده ای نخواهد داشت. و آن صفات ناپسند اینکه: شریکی برای خداوند در عبادات واجب برگزیند، یا خشم خویش را با کشتن بی گناهی فرو نشاند، یا بر بیگناهی به خاطر کاری که دیگری انجام داده عیبجویی کند، یا به خاطر حاجتی که به مردم دارد بدعتی در دین خدا بگذارد، یا با مردم به دو چهره ملاقات کند، و یا در میان آنان با دو زبان سخن بگوید، در آنچه گفتم نیک بیندیش که هر مثال را همانند فراوان است. 
روانشناسی همانا! تمام حیوانات در تلاش پر کردن شکمند، و درندگان در پی تجاوز کردن به دیگران، و زنان بی ایمان تمام همتشان آرایش زندگی و فسادانگیزی در آن است، اما مومنان فروتنند، همانا مومنان مهربانند، همانا مومنان از آینده ترسانند.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۵۰
محمدرضا زارع

«١٩٤»اَلشَّهْرُ الْحَرامُ‌ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ‌ وَ الْحُرُماتُ‌ قِصاصٌ‌ فَمَنِ‌ اعْتَدى‌ عَلَیْکُمْ‌ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ‌ بِمِثْلِ‌ مَا اعْتَدى‌ عَلَیْکُمْ‌ وَ اتَّقُوا اللّهَ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ مَعَ‌ الْمُتَّقِینَ‌ 
ماه حرام در برابر ماه حرام و(اگر دشمنان احترام آن را شکستند و با شما جنگ کردند،شما نیز حقّ‌ دارید مقابله به مثل کنید.زیرا)حرمت‌ها را(نیز)قصاص است و هرکس به شما تجاوز کرد، به‌مانند آن تجاوز،بر او تعدى کنید و از خدا بپرهیزید(که زیاده‌روى نکنید)و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است. 
نکته‌ها: 
قبل از اسلام در میان عرب‌ها،هر سال چهار ماه احترام خاصّى داشت که در آن ماهها جنگ،حرام و ممنوع بود،سه ماه آنها پى در پى که عبارتند از ذى‌القعده،ذى‌الحجّه و محرم، و یکى هم ماه رجب که جداست.حتّى یکى از علل تسمیه ماه ذى‌القعده آن گفته‌اند که در این ماه قعود از جنگ لازم است. 
اسلام این سنّت را پذیرفت و در هر سال چهار ماه را آتش‌بس اعلام نمود،ولى دشمن همیشه در کمین است تا از فرصت‌ها سوءاستفاده کند و چه‌بسا با خود فکر کند که چون مسلمانان در این ماهها موظف به رعایت آتش‌بس هستند،پس به آنها حمله کنیم.این آیه مى‌فرماید:اگر مخالفان شما در این چهار ماه به شما هجوم آوردند،شما نیز در برابرشان بایستید و در همان ماهها با آنان بجنگید و ماه حرام را در برابر ماه حرام قرار دهید.زیرا حرمت خون مسلمانان و حفظ‍‌ نظام اسلامى از حرمت این ماهها بیشتر است،و هرکس حرمت‌ها را شکست باید مورد قصاص قرار گیرد.سپس به عنوان یک قانون کلّى مى‌فرماید:هرکس به شما تجاوز کرد،به همان مقدار به او تعدّى کنید.و تقوا داشته باشید و بیش از مقدار لازم قصاص نکنید و بدانید که خداوند با متّقین است. 
صاحب مجمع البیان در ذیل آیه مى‌گوید:در مورد غصب نیز مى‌توان با استدلال به این آیه تقاص کرد،یعنى از مال غاصب تقاص نمود. 
پیام‌ها: 
١-همه‌ى زمان‌ها یکسان نیستند،حرمت و ممنوعیت بعضى ماهها باید حفظ‍‌ شود. «اَلشَّهْرُ الْحَرامُ‌» 
٢-در اسلام بن‌بست وجود ندارد.حفظ‍‌ اسلام و جان مسلمان‌ها بر حفظ‍‌ احترام مکان‌ها و زمان‌ها مقدّم است. «فَمَنِ‌ اعْتَدى‌ عَلَیْکُمْ‌ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ‌» 
٣-اسلام،دین تجاوز و تعدّى نیست،ولى تعدّى و تجاوز دیگران را نیز نمى‌پذیرد. «فَمَنِ‌ اعْتَدى‌ عَلَیْکُمْ‌ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ‌» 
٤-حتّى در برخورد با دشمنان،عادل باشیم. «فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ‌ بِمِثْلِ‌ مَا اعْتَدى‌ عَلَیْکُمْ‌» 
٥-سیستم قانون‌گذارى باید به نحوى باشد که موجب یأس مسلمانان و جرأت کفّار نگردد واصل مقابله به مثل به همین خاطر است. «فَاعْتَدُوا... بِمِثْلِ‌ مَا اعْتَدى‌» 
٦-رعایت تقوا حتّى به هنگام جنگ،از اصول تربیتى اسلام است. «اِتَّقُوا اللّهَ‌» 
٧-اگر در جنگ از مرز عدالت خارج نشوید،از امدادهاى الهى نیز برخوردار خواهید بود.و گمان نکنید عدالت و تقوا پیروزى شما را به تأخیر مى‌اندازد. 
«بِمِثْلِ‌ مَا اعْتَدى‌... وَ اتَّقُوا... وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ مَعَ‌ الْمُتَّقِینَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۰۳
محمدرضا زارع

#داستان_مهدوی
 

داستان‏های حدیثی

امام حسن عسگری صلوات الله علیه متوجّه من شد و فرمود: ای سعد بن عبداللّه! برای چه از قم به این جا آمده‌ای؟ عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! چون عشق زیارت و دیدار شما را داشتم، بدین جا آمده‌ام. حضرت فرمود: پس بقیه‌ی سؤال‌هایی را که تهیه و تنظیم نموده بودی، چه شد؟ پاسخ دادم: آماده و موجود می‌باشد. فرمود: از فرزندم و نور چشمم مهدی موعود علیه‌السلام آنچه می‌خواهی سؤال کن. و من بعضی از سؤال‌های باقی مانده را مطرح کردم، از آن جمله عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! تأویل و تفسیر کهیعص چیست؟ کودک در حالی که روی زانوی پدر نشسته بود، فرمود: این حروف، رموز و اخبار غیبی الهی است که خداوند متعال در رابطه با حضرت زکریای پیغمبر علیه‌السلام بیان نموده است؛ چون زکریا از خداوند متعال درخواست نمود تا اسامی خمسه‌ی طیبه - پنج تن آل عبا علیهم السلام - را تعلیم او نماید. لذا جبرئیل علیه‌السلام نازل شد و آن اسامی مقدّس را به او تعلیم داد؛ و هر زمان حضرت زکریا علیه‌السلام یادی از آن اسامی: «محمّد، علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام» می‌کرد، هر نوع مشکل و ناراحتی که داشت، حلّ و بر طرف می‌گردید. امّا هرگاه نام حسین علیه‌السلام بر زبان جاری می‌نمود و به یاد آن حضرت می‌افتاد، غم و اندوه فراوانی بر او عارض می‌شد؛ و افسرده خاطر می‌گردید. پس روزی اظهار داشت: خداوندا! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور می‌شوم، دلم آرام می‌گیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد می‌کنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه می‌زند؟! خداوند متعال «کهیعص» را در جواب حضرت زکریا علیه‌السلام برایش ‍ فرستاد؛ و تمامی اخبار و جریاناتی را که بر امام حسین علیه‌السلام مقدّر شده بود، به وسیله‌ی آن رموز کلّی برایش بیان نمود:«کاف» یعنی؛ کربلاء و حوادث آن، «هاء» اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام اللّه علیهم، «یاء» یزید - بن معاویه است - که بر امام حسین علیه‌السلام ظلم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگی آن حضرت و اصحاب می‌باشد؛ و «صاد» صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود.سپس آن کودک در ادامه‌ی فرمایشات گهربارش فرمود: چون حضرت زکریا علیه‌السلام این خبر را - از فرشته‌ی الهی یعنی جبرئیل امین علیه‌السلام - دریافت نمود، وارد مسجد شد و به مدّت چند روز در مسجد ماند و مرتّب گریه و زاری می‌کرد. و در پایان افزود: حضرت یحیی پیغمبر و امام حسین علیهماالسلام، هر دو به مدّت شش ماه در رحم مادر بودند؛ و در شش ماهگی به دنیا آمدند.

منبع:کمال الدین/ ح21/ ص452ارشاد القلوب دیلمی/ص422احتجاج طبرسی/ ج2/ ص423/ ح341بحارالانوار/ ج52/ ص87-88

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۴۶
محمدرضا زارع

152-  و من خطبة له (علیه السلام)
>فی صفات اللّه جل جلاله، و صفات أئمة الدین<
الْحَمْدُ لِلَّهِ الدَّالِّ عَلَی وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ وَ بِمُحْدَثِ خَلْقِهِ عَلَی أَزَلِیَّتِهِ وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَی أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ لَا تَسْتَلِمُهُ الْمَشَاعِرُ وَ لَا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ لِافْتِرَاقِ الصَّانِعِ وَ الْمَصْنُوعِ وَ الْحَادِّ وَ الْمَحْدُودِ وَ الرَّبِّ وَ الْمَرْبُوبِ الْأَحَدِ بِلَا تَأْوِیلِ عَدَدٍ وَ الْخَالِقِ لَا بِمَعْنَی حَرَکَةٍ وَ نَصَبٍ وَ السَّمِیعِ لَا بِأَدَاةٍ وَ الْبَصِیرِ لَا بِتَفْرِیقِ آلَةٍ وَ الشَّاهِدِ لَا بِمُمَاسَّةٍ وَ الْبَائِنِ لَا بِتَرَاخِی مَسَافَةٍ وَ الظَّاهِرِ لَا بِرُؤْیَةٍ وَ الْبَاطِنِ لَا بِلَطَافَةٍ بَانَ مِنَ الْأَشْیَاءِ بِالْقَهْرِ لَهَا وَ الْقُدْرَةِ عَلَیْهَا وَ بَانَتِ الْأَشْیَاءُ مِنْهُ بِالْخُضُوعِ لَهُ وَ الرُّجُوعِ إِلَیْهِ مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ وَ مَنْ قَالَ کَیْفَ فَقَدِ اسْتَوْصَفَهُ وَ مَنْ قَالَ أَیْنَ فَقَدْ حَیَّزَهُ عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومٌ وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبٌ وَ قَادِرٌ إِذْ لَا مَقْدُورٌ.
>أئمة الدین<
منها : قَدْ طَلَعَ طَالِعٌ وَ لَمَعَ لَامِعٌ وَ لَاحَ لَائِحٌ وَ اعْتَدَلَ مَائِلٌ وَ اسْتَبْدَلَ اللَّهُ بِقَوْمٍ قَوْماً وَ بِیَوْمٍ یَوْماً وَ انْتَظَرْنَا الْغِیَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَرَ وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَصَّکُمْ بِالْإِسْلَامِ وَ اسْتَخْلَصَکُمْ لَهُ وَ ذَلِکَ لِأَنَّهُ اسْمُ سَلَامَةٍ وَ جِمَاعُ کَرَامَةٍ اصْطَفَی اللَّهُ تَعَالَی مَنْهَجَهُ وَ بَیَّنَ حُجَجَهُ مِنْ ظَاهِرِ عِلْمٍ وَ بَاطِنِ حُکْمٍ لَا تَفْنَی غَرَائِبُهُ
وَ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُهُ فِیهِ مَرَابِیعُ النِّعَمِ وَ مَصَابِیحُ الظُّلَمِ لَا تُفْتَحُ الْخَیْرَاتُ إِلَّا بِمَفَاتِیحِهِ وَ لَا تُکْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِمَصَابِیحِهِ قَدْ أَحْمَی حِمَاهُ وَ أَرْعَی مَرْعَاهُ فِیهِ شِفَاءُ الْمُسْتَشْفِی وَ کِفَایَةُ الْمُکْتَفِی.

 

خطبه 152-ستایش خدا 
خداشناسی (شناخت صفات خدا) 
ستایش خداوندی را که با آفرینش بندگان بر هستی خود راهنمایی فرمود، و آفرینش پدیده های نو، بر ازلی بودن او گواه است، و شباهت داشتن مخلوقات به یکدیگر دلیل است که او همتایی ندارد، حواس بشری ذات او را درک نمی کند، و پوششها او را پنهان نمی سازد، زیرا سازنده و ساخته شده، فرا گیرنده و فرا گرفته، پروردگار و پرورده، یکسان نیستند! یگانه است نه از روی عدد، آفریننده است نه با حرکت و تحمل رنج، شنواست بدون وسیله شنوایی، و بیناست بی آنکه چشم گشاید و برهم نهد، در همه جا حاضر است نه آن که با چیزی تماس گیرد، و از همه چیز جداست، نه اینکه فاصله بین او و موجودات باشد، آشکار است نه با مشاهده چشم، پنهان است نه به خاطر کوچکی و ظرافت، از موجودات جداست که بر آنها چیره و تواناست، و هر چیزی جز او برابرش خاضع و بازگشت آن به سوی خداست. آنکه خدا را وصف کرد، محدودش نمود و آنکه محدودش کند، او را به شمار آورده، و آنکه خدا را به شمار آورد، ازلیت او را باطل کرده است، و کسی که بگوید: خدا چگونه است؟ او را توصیف کرده، و هر که بگوید: خدا کجاست؟ مکان برای او قائل شده است، خدا عالم بود آنگاه که معلومی وجود نداشت، 
پرورنده بود آنگاه که پدیده ای نبود و توانا بود آنگاه که توانایی نبود. 
عظمت امامان دوازده گانه و قرآن همانا طلوع کننده ای آشکار شد، و درخشنده ای درخشید و آشکارشونده ای آشکار گردید، و آنکه از جاده حق منحرف شد به راه راست بازگشت، خداوند گروهی را به گروهی تبدیل، و روزی را برابر روزی قرار داد، و ما چونان مانده در خشکسالان که در انتظار بارانند، انتظار چنین روزی را می کشیدیم. همانا! امامان دین، از طرف خدا، تدبیرکنندگان امور مردم، و کارگزاران آگاه بندگانند، کسی به بهشت نمی رود جز آنکه آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند، و کسی در جهنم سرنگون نگردد جز آنکه منکر آنان باشد و امامان دین هم وی را نپذیرند، 
همانا خدای متعال شما را به اسلام اختصاص داد و برای اسلام برگزید، زیرا اسلام نامی از سلامت است، و فراهم کننده کرامت جامعه می باشد، راه روشن آن را خدا برگزید، و حجتهای آن را روشن گردانید. ویژگیهای قرآن قرآن را فرو فرستاد که ظاهرش علم، و باطنش حکمت است، نوآوریهای آن پایان نگیرد و شگفتیهایش تمام نمی شود، در قرآن برکات و خیرات چونان سرزمینهای پرگیاه در اول بهاران، فراوان است، و چراغهای روشنی بخش تاریکیها فراوان دارد، که در نیکیها جز با کلیدهای قرآن باز نشود، و تاریکیها را جز با چراغهای آن روشنایی نمی توان بخشید، مرزهایش محفوظ، و چراگاههایش را خود نگهبان است، هر درمان خواهی را درمان، و هر بی نیازی طلبی را کافی است.
 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۱۶
محمدرضا زارع

«١٩٣»وَ قاتِلُوهُمْ‌ حَتّى لا تَکُونَ‌ فِتْنَةٌ‌ وَ یَکُونَ‌ الدِّینُ‌ لِلّهِ‌ فَإِنِ‌ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ‌ إِلاّ عَلَى الظّالِمِینَ‌ 
و با آنها بجنگید تا فتنه(بت‌پرستى و سلب آزادى از مردم،)باقى نماند و دین،تنها از آنِ‌ خدا شود.پس اگر(از روش نادرست خود)دست برداشتند،(مزاحم آنها نشوید.زیرا)تعدّى جز بر ستمکاران روا نیست. 
نکته‌ها: 
هدف اسلام از جنگ، کشورگشایى و کسب غنائم یا انتقام گیرى نیست،بلکه غرض از جنگ و جهاد در اسلام،برچیده شدن بساط‍‌ شرک و کفر است.فتنه به معناى شرک،کفر، آزمایش و شکنجه آمده است.در این آیه مى‌فرماید:اگر مشرکان دست از فتنه و قتال برداشتند،دیگر با آنها دشمنى و جنگ نخواهد شد.زیرا برخورد نظامى تنها با ستمکاران و متجاوزان است. 
تعبیر به عدوان،به خاطر رفتار آنهاست وگرنه اسلام اهل عدوان نیست. مثل‌اینکه مى‌گوییم:جواب بدى،بدى است. بااینکه جواب بدى با بدى،عدالت است،لکن به خاطر عمل او،نامش را بدى مى‌گذاریم. پیام‌ها: 
١-هدف از جنگ در اسلام،برچیدن شرک و فتنه و استقرار دین و قانون خداست. «حَتّى لا تَکُونَ‌ فِتْنَةٌ‌» 
٢-پاکسازى،قبل از بازسازى است.ابتدا فتنه برداشته شود تا بعد دین الهى مستقر گردد.اوّل کفر به طاغوت،بعد ایمان به خدا. «حَتّى لا تَکُونَ‌ فِتْنَةٌ‌ وَ یَکُونَ‌ الدِّینُ‌ لِلّهِ‌» 
٣-راه برگشت و توبه بر هیچ‌کس و در هیچ شرایطى بسته نیست.حتّى دشمن سرسخت نیز اگر تغییر مسیر دهد،خداوند او را مورد عفو قرار مى‌دهد. «فَإِنِ‌ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ‌...» 
٤-در آیه‌ى قبل بخشش خداوند نسبت به گناه کفّار مطرح شده است؛ «فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌» در این آیه به مردم سفارش مى‌کند که در صورت دست برداشتن دشمن از جنگ،شما هم از جنگ صرف نظر کنید. «فَلا عُدْوانَ‌» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۰۳
محمدرضا زارع

#حدیث_مهدوی
 

پیامبر اکرم(ص)

در کمال الدین صدوق از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مرویست:  سوگند به آن کسی که مرا به پیغمبری بر انگیخت، غایب خواهد شد قائم از فرزندان من؛ این قراری است که خداوند با من گذاشته. بجایی خواهد رسید که بیشتر مردم می گویند دیگر به آن محمد نیازی نیست. عده ای  در ولادت او شک خواهند کرد. هر کس زمان او را درک کرد چنگ به دین او زند، مبادا به شیطان اجازه دهد که او را به گمراهی کشاند و از دین خارج نماید. شیطان آدم و حوا را از بهشت خارج کرد. خداوند شیطان را دوست مردمان بی ایمان قرار داده است.

بحارالانوار/ ج13/ ص16

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۵۸
محمدرضا زارع